رمضان
واژه رمضان از «رمض» ramaz گرفته شده است كه به معناي شدت گرما از تابش خورشيد تابستان بوده است.
و به نظر مي رسد كه ماه رمضان در اصل يكي از ماه هاي فصل تابستان و زمان شدت گرما در حجاز و عربستان بوده است.
ولی ساليانی بعد از بعثت و مقرر شدن روزه، به دلايلي كه به آن اشاره خواهد شد، اين ماه از فصل خود فاصله گرفت و منحصر به فصل تابستان نماند و در فصل هاي ديگر به چرخش در آمد.
به نظر می رسد در سال هايی که روزه مقرر شد, ماه رمضان هنوز در ميانهي تابستان ثابت بود. با توجه به گرمای طاقت فرسای حجاز در اين فصل, اکثر مردم روزها را بايد در سايه سار نخلی يا در پناه ديواری و سقفی استراحت می کردند حتی گلههای گوسفند در اين روزهای داغ قادر به چريدن نبودند و بيشتر فعاليت های ضروری به شب موکول می شد به ويژه سفر کردن.
بنا براين, ماه رمضان به گونه ای طبيعی، دارای روزهايی تقريبا غير فعال و باز دارنده از هرگونه فعاليت و شب هايی نسبتا زنده تر از روزها بوده است. شب ها نيز به دليل نبودن وسايل روشنايی کافی, شايد براي برخي كسان كه اهل تامل و انديشيدن بودند فرصتی بوده براي تامل در خويش. و همين ميتوانست مقدمهاي باشد براي تبديل كردن اين زمينهي طبيعي براي ايجاد مضامين و مناسكي ديني، و پديد آوردن و مبارك شمردن شبهايي كه به ليلةالقدر مشهور شد.
رمضان در قرآن:
واژهي رمضان تنها يك باردر قرآن آمده، براي بيان اينكه قرآن در اين ماه نازل شده است.(بقره آيه 185) در تاويل اين آيه نيز جاي سخن بسيار است. به ويژه آنكه مطابق روايات و گزارش تاريخ، آنچه ما به عنوان قرآن ميشناسيم در طي بيست و سه سال و به تدريج بر محمد رسول نازل شده است و نه در يك دورهي يك ماهه. برخي مفسران برآن هستند كه ابتدا در ماه رمضان، كليت قرآن (طرح كلي قرآن) بر پيامبر نازل شده و سپس در طول بيست و سه سال به تناسب زمان و مكان و حوادث، آيات مربوطه به هر واقعه و حادثه، گشوده و مشروح گرديده است. اين همان چيزي است كه اصطلاحا آن را شأن نزول هم مي گويند. (در مورد معناي واژه نزول در قرآن به طور جداگانه خواهم نوشت)
پيوند ماه رمضان و روزه:
توصيه قرآن بر اينكه هركس اين ماه را درك كند بايد روزه بدارد(همان سوره بقره و همان آيه)، اين توصيه همراه است با موضوع نزول قرآن در اين ماه. به نظر ميرسد در اين آيه لايهي ديگري از معناي نزول قرآن نيز گشوده ميشود و شايد منظور از نزول قرآن در اين آيه، نزول براي مردمان است. توضيح اينكه امساك از برخي خواستههاي روزمرهي جسماني از يك سو، و تامل و تفكر و رياضت از سوي ديگر، روان آدمي را آماده ميكند تا آنچه بر محمد رسول نازل شده، بر او نيز آشكار گردد. و شايد تاويل ديگر از آن آيه كه گفت «قرآن، نزول يافته در ماه رمضان است» اشاره به همين باشد كه در اين ماه قرآن بر مردمان اهل صوم (روزه) آشكار ميشود. به ويژه آنكه در اين آيه سخني از اين نيست كه بگويد ما قرآن را بر محمد نازل كرديم بلكه سخن از آن است كه اين قرآن با بياني آشكار مردم را راهبر ميشود براي فرق نهادن ميان چيزها.
فاصله پيدا كردن ماه رمضان از فصلهاي طبيعي:
ماه رمضان نهمين ماه در گاه شماري اعراب شمرده ميشد. بنا براين با پذيرفتن اينكه ماه رمضان در فصل گرما و شدت تابش خورشيد بوده است ميتوان گفت كه آغاز سالهاي قمري در ميان اعراب آن روزگار تقريبا همزمان بوده با آغاز سالهاي ميلادي. و هميشه اين ماه در فصل گرماي تابستان فرا ميرسيده است.
فصلها داراي منشاء خورشيدي هستند، هر سال خورشيدي هم حدود 365 روز است. اما هر دوازه ماه در گاه شماري قمري حدود 355 روز ميشود. يعني ده روز كمتر از يك سال. بنا براين اگر هر دوازده ماه قمري را يك سال كامل فرض ميكردند به مرور ماهها از فصلها جدا ميشد. براي ثابت نگهداشتن ماهها در فصول، و تطبيق هر ماه با فصل خودش ناگزير بودند از هر سه سال، يك سال آن را سيزده ماه محاسبه كنند كه به آن يك ماه افزوده شده «كبس( ( Kabs ميگفتند، يعني يك ماه قمري اضافي.
اهميت انطباق دادن سال هاي قمري با تقويم شمسي به جهت فعاليت هاي كشاورزي، بذر افشاني، و حتي انتطباق فعاليتهاي تجاري با فصل هاي طبيعي، امري ضروري بوده و هست[1].
اما در سورهي توبه آيه 36 و 37 توصيه شد كه تقويم هرساله با همان گاه شماري قمري و فقط دوازه ماه باشد و نه بيشتر. يعني به حساب آوردن آن يك ماه افزوده در هر سه سال يك بار، ممنوع شد. از آيات قرآن چنين برميآيد كه اعراب براي هجوم به برخي قبايل ديگر در ماه حرام، از اين شيوه استفاده ميكردند و يك ماه افزوده را به جاي آنكه در آخر سال به محاسبه در آورند به ميل خود جايگزين يكي از ماههاي حرامي ميكردند كه قصد هجوم و غارت در آن ماه داشتند[2].
به اين گونه گاه شماري ديني، مقيد به فصل نماند و چون اين گاه شماري در هر سال ده روز كمتر از گاه شماري شمسي بود درنتيجه به مرور زمان انطباق خود را با فصلهاي طبيعي از دست داد و رمضان كه قبلا فقط در فصل گرما و تابستان فرا ميرسيد در همهي فصلها به چرخش در آمد و طبعا معناي آن هم ديگر به معناي روزهاي گرم و تابش هرم آفتاب خوانده نشد.
[1] - توضيح بيشتردر اين مورد را مي توانيد در دايرةالمعارف فارسي مصاحب، جلد اول تحت عنوان تقويم ببينيد
[2] - براي توضيح بيشتر نگاه كنيد به تفسير الميزان سوره توبه آيات 36 و 37