کافه تلخ

۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

فرهنگ و بينش يهود + تهیلیم - مزامیر حضرت داوود



عناوين پنج جلد تورات مقدس
متن عبری تورات مقدس
تهیلیم - مزامیر حضرت داوود
علائم پرندگان حلال گوشت
شبات (شنبه)
راشي
ربي عقيوا
تفيلين
شولحان عاروخ
شرعيات يهود
چهار نوع محصول زمين
شمونه عسره
توحيد در اصول ايمان يهود
كتب مقدس يهود تَنَخ
تيشري
توبه
كيپور
اعياد سه‌‌گانه
هيلل
هدف آفرينش از ديدگاه تورا
تلمود
پـسـح : عيـد آزادي
مقدمه‌‌اي بر شناخت فلسفه
هارامبام
كشروت
قَدّيش
دوران پس از تلمود
جشن شاووعوت
ازدواج
تقويم عبري
ماشيح
برخا های شب ها ی روش هشانا




حضرت داوود David

مزامیر داوود به زبان عبری

4.462KB

ترجمه کامل مزامیر داوود ( PDF)

850KB

ترجمه کامل مزامیر داوود ( Word)

850KB

منجي موعود در اعتقادات ديني يهود





«من با ايمان كامل، به آمدن ماشيح اعتقاد دارم و اگر چه او تأخير كند، با اين حال هر روز در انتظار او هستم كه بيايد»
(اصل دوازدهم از اصول سيزدهگانه ايمان يهود)


تورات مقدس كه مبناي اصول اساسي اعتقادات و انديشه يهوديت است، در بخشهاي نخستين خود پس از شرح چگونگي تكوين جهان هستي، خلقت انسان و ذكر تاريخ پيامبران اوليه، ظهور منجي موعود را به بشر نويد مي دهد.


«انتظار»، جوهره اصلي يهوديت و موجب پويايي انسان در همه زمانهاست. انسان در جهاني كه خداوند آن را در نهايت كمال خلق كرده، رو به آينده اي دارد كه ظهور منجي موعود ( ماشيَح ) در آن، نشانه برقراري عدالت الهي است.


حضرت يعقوب در تورا چنين مي فرمايد:
«چوب (تنبيه) از يهودا و تركه تأديب از نسلش دور نخواهد شد، تا منجي جهان از او ظهور كند و ملتها از او اطاعت كنند.»
و اين اعتقاد در تمام متون مذهبي يهوديان استمرار مي يابد.
افزون بر آن، انديشه نجات يافتن و انتظار براي منجي موعود كه خواهد آمد و نظامي منطبق با قوانين الهي و آسماني برقرار خواهد كرد، يكي از مهمترين بخشهاي اعتقادي و مشترك در اديان توحيدي است.
هر چند بيان ويژگيهاي اين موعود و آنكه چه هنگام و در كجا ظهور خواهد كرد، در همه اديان يكسان نيست؛ آنچه در اين انديشه مشترك است اينكه او نجات دهنده اي از خاندان نبوت خواهد بود و اين منجي به خوي پسنديده، تقوي، دانش و همه صفات نيكو آراسته و از بديها و زشتيها مُبَراست.


يكي از پايه هاي اساسي و اصول مهم آيين يهود، ايمان به ظهور ماشيح و دوره نجات يا گِئولاست. طبق نظر هارامبام، هر فرد (يهودي)كه به ماشيح اعتقاد نداشته باشد يا چشم به راه آمدن او نباشد، منكِر سخنان حضرت موسي و ديگر انبياي بني اسرائيل است؛ زيرا همان طور كه ذكر خواهد شد، موضوع ماشيح پياپي در متون مقدس عنوان گشته است.


در مقاطعي كه آزار، شكنجه، رنج و مشقت يهوديان توسط مشركان به سبب اعتقادات مذهبي و توحيدي آنها به اوج خود مي رسيد، ايمان به ماشيح و گئولا (نجات) بود كه جرقه هاي اميد را روشن نگاه داشته و باعث مي شد تا يهوديان، بدترين و هولناكترين مصيبتهاي تاريخ را تحمل كنند و به انتظار روز قضاوت ا.لهي باشند. روزي كه حق بر ناحق پيروز شده و صلح و صفا، برادري و صميميت بر جهان حاكم شود و «تماميزمين از دانش ا.لهي مملو گردد» و « تماميانسانها نام خد.ا را خوانده و او را يكسان عبادت خواهند كرد».


بخشي از وقايع عصر گِئولا (نجات نهايي)


1- احياي سنتهاي اوليه عبادت يهود
اساس عبادت يهود بر تقديم قربانيها قرارگرفته است كه امروزه اين عبادات با خواندن تفيلا (نماز) جايگزين شدهاند. با ظهور ماشيح، آن مراسم دوباره اِحيا خواهند شد.
2- پايان بدي و گناه
« خد.اوند صاحب قدرت ميفرمايد : در آن روز (نجات)، من اسامي بتها را از زمين منقطع خواهم كرد و آنها ديگر يادآوري نخواهند شد»4
3- درك ا.لهيت و آگاهي واقعي از وجود خد.اوند
« زمين از دانش ا.لهي مملو خواهد شد، همانند آبهايي كه دريا را ميپوشانند»5
« خد.اوند ميفرمايد : پس از آن ايام، دانش خود را در نهاد آنها گذارده و تعاليم خود را بر قلب آنها خواهم نوشت... (به گونهاي كه) ديگر كسي همنوعش را تعليم نخواهد داد و كسي برادرش را درس نخواهد داد كه: «خد.ا را بشناسيد»، زيرا همه (انسانها) مرا خواهند شناخت از كوچكترين تا بزرگترين آنها»6 .
4- پرستش و ستايش جهاني خد.اوند
« خد.اوند بر تماميزمين پادشاه خواهد بود. در آن روز، خد.اوند يكتا و نامش يكتا خواهد بود»


5- همزيستي مسالمتآميز و صلح جهاني
« آنها شمشيرهاي خود را شكسته و به گاوآهن (تبديل خواهند كرد) و نيزههاي خود را به قيچيهاي شاخهزني (مبدل ميكنند). ملتي بر ملت ديگر شمشير نخواهد كشيد و ديگر جنگ نخواهند آموخت»8
ماهيت ماشيح
1- ماشيح: بشر خاكي
طبق آنچه در متون مذهبي يهود آمده است، موضوع ماشيح و گئولا (نجاتنهايي) از جمله اهداف اوليه آفرينش جهان است كه آن اشارهاي به موضوع ماشيح و روح اوست. اما از نظر فيزيكي و جسماني، «ماشيح، انساني است خاكي از اولاد بشر كه به گونه عادي متولد شده است». اصل و نسب او به حضرات داوود و سليمان ميرسد. از ديگر نشانههاي وي اين است كه صداقت و پارسايي او از آغاز تولد به بعد، مدام در حال افزايش بوده و به سبب فضيلت و اعمال شايسته خود، به عاليترين و والاترين درجات تكامل روحاني دست خواهد يافت.


2- ماشيح در هر دوره


امكان آمدن ماشيح در هر دوره وجود دارد؛ اما نه به اين معني كه او در وقت مناسب براي ظهور از آسمانها پايين آمده و در زمين ظاهر خواهد شد. بلكه او هميشه روي زمين است، بشري خاكي با پايه و مقام بسيار مقدس و روحاني (صديق) كه در هر دوره وجود داشته و حاضر و ناظر است. «در هر دوره، فرزندي از خاندان يهودا به دنيا ميآيد كه براي مقام ماشيح، برازنده است». روزي كه زمان گئولا (نجات نهايي) فرا رسد، نشاماي (روح) مخصوص و از قبل آمادة ماشيح، پايين آمده و به آن فردِ «صديق» اهدا خواهد شد.


يكي از علماي يهود9 اين موضوع را چنين توضيح مدهد:


«مُشه (حضرت موسي) منجي اول بنياسرائيل به هشتاد سالگي رسيد و هنوز از اينكه بنياسرائيل را نجات خواهد داد، آگاهي نداشت و آن را احساس نميكرد. حتي هنگاميكه خد.اوند به او گفت: « بيا و من تو را به نزد فرعون ميفرستم...»، او در ابتدا از اين امر سرباز زد و حاضر به قبول اين مأموريت نشد. دربارة شائول (اولين حاكم بنياسرائيل) نيز مشاهده شد كه روح مقدسي را كه قبلاً در وجود خود اصلا احساس نكرده بود، پس از اينكه به نام پادشاه، او را مسح كردند، بر او واقع شد. همين قضيه دربارة منجي نهايي (ماشيح) نيز صدق ميكند.


3- شخصيت و صفات خاص ماشيح


«روح خد.اوند بر او خواهد آمد، روح عقل و فهم، روح تدبير و توانايي، روح دانش و ترس ا.لهي. و او با ترس ا.لهي الهام ميگيرد، با ديد چشمانش قضاوت نخواهد كرد و با شنيدة گوشهايش فتوا نخواهد داد. تهيدستان را با عدالت داوري كرده و براي افتادگان زمين، با تساوي حقوق تصميم خواهد گرفت، و (ظالمان) زمين را با عصاي (سخن) دهان خود ميكوبد و شريران را با نَفَسِ (نسيم) لبهاي خود از بين خواهد برد».


برابر عقيدة هارامبام (موسي بن ميمون):


«عقل و دانش وي از حضرت سليمان نيز بيشتر خواهد بود. او از پدران قوم يهود (ابراهيم، اسحق و يعقوب) و نيز از همة انبياي بنياسرائيل كه پس از حضرت موسي برانگيخته شدند، از نظر درجه نبوت بلندمرتبهتر خواهد بود».


تاريخ ظهور ماشيح
تاريخ واقعي آمدن ماشيح، رازي است كه از بشر خاكي پوشيده مانده است. در كتاب يشعياي نبي چنين آمده است:
«من خد.ايي هستم كه ( نجات را) در زمان خودش، تسريع خواهم كرد»
در اين پاسوق (آية تورات)، دو مفهومِ در ظاهر متضاد بيان شده است:
1- در زمان خودش : اين زمان موعود بدون قيد و شرط است؛ يعني اين وقت از ابتداي آفرينش تعيين گشته و ربطي به لياقت و شايستگي مردم هر دوره نخواهد داشت.
2- آن را تسريع خواهم كرد: يعني نجات نهايي و ظهور ماشيح ممكن است كه زودتر از زمان تعيين شدة فوق، واقع شود.
در تلمود، اين قضيه چنين تعبير شده است كه اگر مردم هر دوره از خود آمادگي و شايستگي لازم را نشان دهند، ظهور ماشيح تسريع شده و در زمان آنها واقع خواهد شد و در غير آن، در وقت مناسبي كه از ابتداي آفرينش در نظر گرفته شده است، او به هر حال خواهد آمد.


در مزامير داوود چنين آمده است: «امروز (خواهد آمد)، اگر به نداي او گوش دهيد»


تسريع در ظهور ماشيح:


علماي يهود، براي تسريع ظهور ماشيح و نجات نهايي، انجام دادن فرمانهاي ديني ويژهاي را به اين شرح توصيه كردهاند:


1- تِشووا (توبه)
طبق عقيدة يشعياي نبي، صبح آزادي و نجات در حضور خد.اوند دميده شده و ماشيح آمادة ظهور است، و در پاسخ اين سؤال كه او چه وقت ميآيد، خد.اوند ميفرمايد: هر گاه او را طلب كنيد! و آن چيست كه مانع نجات ميشود؟ نبودن توبه و تشووا ! پس «بازگشته و بياييد».
بنابراين، بهترين و سادهترين روش براي آمدن ماشيح، پشيماني ساده و خالصانه، تأثر به سبب خلافهاي گذشته و تصميمي قاطع براي بهبود در رفتار آينده است كه اين، توبهاي كامل به شمار ميآيد.
2- شبات (مراسم روز مقدس شنبه)
در تلمود آمده است كه يكي از راههاي تسريع ظهور ماشيح، رعايت دقيق و كامل قوانين روز شنبه (تعطيل و عبادت آن روز) است. زيرا رعايت آن، يكي از نشانههاي ايمان يك فرد يهودي به احكام تورا است.
3- مطالعه تورا و علوم ديني
جملة معروفي در تلمود به اين مضمون ذكر شده است:
«مطالعه و فراگيري تورا و شريعت ا.لهي، همارزش اجراي تمام فرايض ديني است»
به همين دليل است كه اهميت دادن افراد به علوم ا.لهي و اختصاص اوقات روزانه و هفتگي به فراگيري آن، موجبات تسريع ظهور را فراهم ميسازد.
4- صِداقا (صدقه)
گفته شده است كه ترحم انسانها بر فقرا و مستمندان، به طور متقابل، موجب برانگيخته شدن ترحم آسماني (از جانب خد.اوند) شده و در نتيجه، آمدن ماشيح و فرارسيدن ايام نجات تسريع ميشود.
5- اتحاد و دوستي افراد جامعه
در تلمود آمده است كه در زمان آبادي معبد دوم بتهميقداش، با آنكه مردم تشريفات و مراسم مذهبي را در حد كمال اجرا ميكردند، نفاق و دشمنيِ بيجهت و بياساس بين آنها، باعث ويراني معبد و پراكندگي و بروز مصيبت براي آنان شد كه رفع اين مسأله، موجب فرا رسيدن نجات و سعادت نهايي ميشود. حضرت يعقوب پيش از درگذشت خود به فرزندانش چنين گفت: «جمع شويد تا آنچه در آخر ايام براي شما اتفاق خواهد افتاد، به آگاهي شما برسانم، جمع شويد و بشنويد...»
او ضمن بر حذر داشتن فرزندان خود از هرگونه اختلاف و دودستگي، اين پيام را اعلام كرد:
«گر چه معلوم نيست كه روز نهاييِ قضاوت ا.لهي چه موقع خواهد بود، ولي من به شما ميگويم كه هرگاه شما گرد هم آمده و با هم متحد و يكدل شويد، نجات خواهيد يافت».



موعود باوری و برگزیدگی در دین یهود





بسیاری از متفکران بر این باورند که مفهوم برگزيدگي قوم بنی اسرائیل، اصلی ترین عامل رشد اندیشه آخرالزمان و اعتقاد به منجي در يهوديت نیز است.




با نگاهی گذرا به تاريخ يهوديت و سيري در باورهای ویژه اين دين، به خوبی در مي يابيم كه اعتقاد به برگزيدگي قوم يهود، ارتباط تنگاتنگي با دیگر آموزه های اين دين دارد و شاید اين سخن به گزاف نباشد كه بدون شناخت درست آموزه برگزيدگي نمي توان به تصویر روشنی از دیگر اعتقادهای يهوديان رسید. از این رو می توان اعتقاد به برگزیده بودن قوم يهود را اصلی ترین و كليدي ترین آموزه دين يهوديت به شمار آورد.


بسیاری از متفکران بر این باورند که مفهوم برگزيدگي قوم بنی اسرائیل، اصلی ترین عامل رشد اندیشه آخرالزمان و اعتقاد به منجي در يهوديت نیز است. عالمان يهود برای دلداری دادن به يهوديان همواره بر اين برگزيدگي تأكيد داشته اند و آینده درخشان را به آنان مژده داده اند.


مفهوم برگزيدگي در کتاب مقدس


چنان كه در كتاب مقدس آمده است، برگزيدگي قوم يهود به معنای رابطه ویژه خداوند با اين قوم است. واژه عبری bhr به معنای برگزیدن است كه به صورت عام بر برگزیده شدن افراد ویژه براي انجام عملی خاص دلالت دارد و البته در جاي جاي كتاب مقدس اين برگزيدگي بیان گر پیمانی است كه رابطه ميان خدا و قوم اسرائیل را نشان مي دهد.


در سفر تثنیه آمده است:« خداوند دل خود را با شما نبست و شما را برنگزيد از اين سبب كه از سایر قوم ها بیش تر بودید، زیرا كه شما از همه قوم ها کم تر بودید. خداوند از اين جهت شما را دوست مي داشت و مي خواست قسم خود را كه برای پدران شما خورده بود، به جا آورد.» (تثنیه، 7: 7 و 8)
این گونه عبارت ها كه حاكي از برگزيدگي ویژه قوم بني اسرائيل است، بسیار در كتاب مقدس دیده مي شود. افزون بر اين، بارها و بارها در كتاب مقدس از بني اسرائيل به قوم من یا
” چنان كه در كتاب مقدس آمده است، برگزيدگي قوم يهود به معنای رابطه ویژه خداوند با اين قوم است. واژه عبری bhr به معنای برگزیدن است كه به صورت عام بر برگزیده شدن افراد ویژه براي انجام عملی خاص دلالت دارد و البته در جاي جاي كتاب مقدس اين برگزيدگي بیان گر پیمانی است كه رابطه ميان خدا و قوم اسرائیل را نشان مي دهد.
قوم مقدس تعبیر شده است و گویا اين ارتباط ويژه ميان خدا و اين قوم است كه ایشان را از دیگر قوم ها جدا كرده است.


برگزيدگي و پیمان


درباره چگونگی اين برگزيدگي و اين كه خاستگاه و علت اين ارتباط ويژه ميان خدا و بنی اسرائیل چیست، نظرهای گوناگونی ميان متفکران يهودي وجود دارد. از ميان اين نظرها، تفسیر رايجي كه ميان يهوديت وجود دارد و با فقرات متعدد كتاب مقدس تأييد مي شود، تفسیری است كه ریشه اين برگزيدگي را در پیمانی مي داند كه خدا با نوح و ابراهیم و پس از آن با قوم اسرائيل بست. بر اساس آن چه در اسفار پنج گانه تورات آمده است، خداوند با نوح و ابراهيم پیمان بست كه سرزمین مقدس کنعان را به آن ها و وارثان ایشان بدهد و بعدها همين پیمان از طرف خدا با بنی اسرائیل بسته شد. تفسیرهای ديگري نیز از مفهوم برگزيدگي يهود وجود دارد، ولی در اين مجال کوتاه به بیان اين تفسیر رایج و ارتباط آن با مسأله آخرالزمان مي پردازيم.


دیدگاه تورات


بر اساس آن چه در تورات آمده است، خداوند ابتدا با نوح (پيدايش، 9:11) و بعد ابراهيم پیمان بست (همان، 17:9) كه فرزندان او را برتري داده و وارث سرزمين موعود سازد. سپس، اسحاق و يعقوب مشمول اين عهد قرار گرفتند (همان، 17:19) و در پايان، اين پیمان در كوه سينا با تمام جماعت بنى اسرائيل بسته شد و خداوند پس از خروج اين جماعت از مصر، آنان را قوم برگزيده خود قرار داد.


حال پرسش اين است كه آيا پیمان خداوند با بنى اسرائيل يك طرفه بوده كه تنها براي خدا الزام آور باشد و بني اسرائيل نسبت به آن هيچ تعهدي نداشته باشند یا اين كه اين عهد دو طرفه بوده و قوم اسرائيل نيز تعهداتي را بر عهده داشته اند؟


بر اساس آموزه های تورات، پیمان خدا با اين جماعت دو سویه بوده است (تثنيه، 8:19ـ20) يعنى آنان تنها در صورتى كه در برابر فرمان هاى الاهى سر تسليم فرود آورند، برگزيده می شوند. اين در حالى است كه تورات و شواهد تاريخى همه حكايت از آن دارد كه بنى اسرائيل به پیمان خود وفـا نكردند و امتياز برگزيدگـى را از كف دادند. (همان، 9)


گروهي از متفكران يهود با اين استدلال كه میان آن ها و خدا ارتباطي وجود دارد كه با گناه از بين نمى رود، هم چنان خود را قوم برگزيده خدا مى دانند. در حالي كه با تأمل در كتاب مقدسِ عبرى به اين واقعيت مهم پی مى بریم كه برگزيدگى قوم يهود مشروط است و تنها در سايه ايمان به خدا و وفادارى و رعايت عهد و ميثاق به دست مى آيد.
” حال پرسش اين است كه آيا پیمان خداوند با بنى اسرائيل يك طرفه بوده كه تنها براي خدا الزام آور باشد و بني اسرائيل نسبت به آن هيچ تعهدي نداشته باشند یا اين كه اين عهد دو طرفه بوده و قوم اسرائيل نيز تعهداتي را بر عهده داشته اند؟
در غير اين صورت، اين موهبت عظيم الاهى از آنان گرفته خواهد شد.


گفتار خداوند در سفر تثنيه، يكي از فقرات تورات است كه اين مشروط بودن آشكارا در آن به چشم مي خورد:« امروز خداوند اقرار كرده است كه تو قوم خاص او هستي، چنان كه به تو وعده داده است، تا تمامي اوامر او را نگاه داري.» (تثنيه، 26: 19)


در سفر تثنيه هم به بني اسرائيل هشدار داده شده كه اگر ديگر خدايان را عبادت كنند و قانون های الاهى را پاس ندارند، لعنت و عذاب خدا، رسوايى و خوارى و سرگردانى در ميان دیگر ملت ها و گرفتارى ها و بيمارى های گوناگون گريبان گير آنان خواهد شد. (تثنيه، 27: 10_26)


در كتاب اول پادشاهان، جا كه سخن خداوند با سلیمان بیان مي شود، به مشروط بودن اشاره شده است: « گفت: اين خانه اي كه تو بنا مي كني، اگر در فرايض من سلوك كرده و احكام مرا به جا آوري، آن گاه سخنان خود را كه با پدرت داود گفته ام با تو استوار خواهم گردانيد.» (اول پادشاهان، 6: 11،13)


مي توان گفت در همه بخش هاي كتاب مقدس عبري، خداوند از خشم و غضب خود بر قوم بنى اسرائيل و ويرانى شهرها و آوارگى مردمانش سخن گفته است. كوتاه سخن آن كه تعهد خدا در قبال قوم بنى اسرائيل مطلق و بدون شرط نيست، بلكه خدا در صورتى به پيمان خود وفا مى كند كه آنان نيز به تعهدات خود عمل كنند و چون آنان پيمان شكنى كردند، عهد و پيمان خدا نيز خود به خود شكسته خواهد شد.




دیدگاه قرآن


در آيات قرآن نيز در مواردي به مسأله پیمان خداوند با يهود و وعده سرزمین مقدس به بني اسرائيل اشاره شده است.
در قرآن كريم اصل برگزيدگي بني اسرائيل به روشنی بيان شده است.
خدا در سوره بقره، آيه 47 می فرماید:
يا بني اسرائيل اذكروا نعمتي التي انعمت عليكم و اني فضلتكم علي العالمين؛ ای فرزندان اسرائیل از نعمت هایم که بر شما ارزانی داشتم و از این که من شما را بر جهانیان برتری دادم، یاد کنید.
چنين به نظر مي آيد كه پیمان خدا با این قوم و برگزیده شدن آنان با آیه های قرآن سازگار است، چرا كه در آيه های بسیاری، قرآن به پيمان خدا با اين قوم اشاره کرده است.


يكي ديگر از اين آیه های كه آشكارا به مسئله زمین موعود اشاره دارد، آيه 21 از سوره مائده است:
يا قوم ادخلوا الارض المقدسه التي كتب
” تعهد خدا در قبال قوم بنى اسرائيل مطلق و بدون شرط نيست، بلكه خدا در صورتى به پيمان خود وفا مى كند كه آنان نيز به تعهدات خود عمل كنند و چون آنان پيمان شكنى كردند، عهد و پيمان خدا نيز خود به خود شكسته خواهد شد.
الله لكم؛ موسي به بني اسرائيل مي‌گويد وارد سرزمين مقدسي شويد كه خداوند آن را براي شما قرار داده است.


مي‌بينيم كه اصل برگزيدگي و وعده دادن سرزمين به بني اسرائيل در قرآن هم آمده است، ولي پرسش اين است كه آيا اين برتري و وعده از ديدگاه قرآن با اعتقاد يهوديان درباره برگزيدگي مطلق اين قوم بر دیگر اقوام يكي است؟


با اندك تأملي در آيه های قرآن در مي‌يابيم كه پاسخ منفي است. اگر معناي اين آيه ها را همان برتري و وعده دادن و مقرر كردن سرزمين براي بني‌اسرائيل بدانيم، هرگز اين برتري، مطلق و اين عهد، يك طرفه نبوده است.


آيه 40، از سوره بقره، مشروط بودن پیمان خدا با بني اسرائيل را به روشنی بيان مي كند:
بني اسرائيل اذكروا نعمتي التي انعمت عليكم و اوفوا بعهدي اوف بعهدكم و اياي فارهبون؛ فرزندان اسرائیل نعمت هایم را که بر شما ارزانی داشته ام، به یاد آرید و به پیمانم وفا کنید تا به پیمان تان وفا کنم و تنها از من بترسید.


درباره سرزمين موعود هم از آيه های قرآن استفاده مي شود که اراده خداوند بر اين بوده كه بني‌اسرائيل در اين سرزمين با آرامش و رفاه زندگي كنند و قومي برتر باشند، ولي اين اراده، مشروط بر اين بود كه آن ها رفتارهای صالح داشته باشند و بندگي شان او را فراموش نكنند.


قال موسي لقومه استعينوا بالصبر و الصلوه ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبه للمتقين؛ كه اگر چنين نكنند، نه تنها برگزيده نيستند و اين سرزمين مال آن ها نخواهد بود، بلكه دچار خشم الهي شده و اين سرزمين بر آن ها حرام نيز خواهد شد.


از این رو مي بينيم نسل اوليه بني‌اسرائيل كه همراه موسي بودند، به دلیل گناهان خود، چهل سال در بیابان سرگردان شدند و به سرزمين موعود نرسيدند: « فانها محرمه عليهم اربعين سنه يتيهون في الارض؛ و اين نسل بعد بودند كه به همراه يوشع فلسطين را فتح كردند.»
پس اين اراده الهي مطلق نبوده و مشروط بر بندگي بني‌اسرائيل بوده است و چنين نبوده كه اين قوم همواره برگزيده باشند و اين سرزمين تا ابد ملك مطلق يهوديان باشد.




دیدگاه اندیش مندان يهود


برخى انديش مندان يهودى گمان مى كنند عهدى كه بين خدا و قوم
” آيه 40، از سوره بقره، مشروط بودن پیمان خدا با بني اسرائيل را به روشنی بيان مي كند: بني اسرائيل اذكروا نعمتي التي انعمت عليكم و اوفوا بعهدي اوف بعهدكم و اياي فارهبون؛ فرزندان اسرائیل نعمت هایم را که بر شما ارزانی داشته ام، به یاد آرید و به پیمانم وفا کنید تا به پیمان تان وفا کنم و تنها از من بترسید.
يهود بسته شده، فقط براى خدا الزام آور است و نه آنان. از این رو معتقدند، حتى اگر قوم بنى اسرائيل به مفاد عهد خود با خدا پاي بند نباشند، پیمان خدا برای آنان پابرجاست. براى هر عهد و ميثاقى علامتى وضع شده است. نشانه عهد با نوح قوس قزح بود. علامت ميثاق با ابراهيم، ختنه كردن و علامت عهد با جماعت بنى اسرائيل در كوه سينا، روز شنبه، ده فرمان و تورات بود. كوتاه سخن آن كه چنين ديدگاهي دربارهعهد و ميثاق خدا با بنى اسرائيل، منشأ انديشه قوم برگزيده در بين قوم يهود گشته است.


ارتباط برگزيدگي با آخرالزمان


اين اندیشه كه از آن سخن گفتيم، در ميان انديش مندان يهودي مخالفاني دارد، ولی از ديرباز تاكنون يكي از رايج ترين و سنتي ترين تفسيرهای برگزيدگي قوم يهود است. حالا فرض كنيم يك خاخام يهودي چنين برداشتي از برگزيدگي بدون شرط و عهد يك طرفه را براي ما بازگو كند. طبيعي است وقتي ما با چنين انديشه اي رو به رو شويم، فوری پرسشی بزرگ در ذهن مان شکل می گیرد. بايد از صاحبان اين انديشه بپرسيم كه پس آن عهد چه شد؟ آيا خداوند آن پیمان را که شرطی نداشت، فراموش كرده است؟ تاريخ گواه است كه اين قوم برگزيده بارها و بارها مورد آزار و شكنجه قرار گرفته اند، پس آن عهد كجاست؟


طرف داران اين ديدگاه براي پاسخ دادن به اين سؤال راهي را رفتند كه ما را به دغدغه مان، يعني خاستگاه انديشه منجي يا همان مسيح موعود و كيفيت آخرالزمان در دين يهود نزديك مي كند.


انديش مندان يهود در پاسخ به اين سؤال، موضوع مسيح منتظر را باز شناسي كردند. به اعتقاد آنان مسيح منتظر انسانی عادى نيست، بلكه انسانى آسمانى است كه دارای طبيعتی الوهى ـ بشرى است. او پس از روزگار خلق شده و تا ساعت معين در آسمان خواهد ماند. مراجعه به كتاب مقدس هم اين مسئله را براي ما روشن مي كند كه رشد انديشه منجي و پرداختن به موضوع آخرالزمان در دين يهود بعد از افول دولت يهوديان و اسارت بابلیان شكل گرفته است که اين ادعا را تأييد مي كند.


اميدواريم اين نوشته پنجره اي كوچک، براي علاقه مندان به پژوهش درباره انديشه آخر الزمان در اديان ديگر، گشوده باشد. علاقه مندان مي توانند اين بحث را با مطالعه مقاله های زير در اينترنت پي گيري كنند:




منابع:


1. قرآن کریم
2. کتاب مقدس
3. تحقیقی در دین یهود، جلال الدین آشتیانی
4. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی
5. موسوعه الیهود و الیهودیه و الصهیونیه، عبدالوهاب مسیری
6. مقاله اندیشه قوم برگزیده در یهودیت، رضا گندمی، هفت آسمان ش 26

دیدگاه یهود در مورد شخص منجی و ویژگیهای او چیست؟


دیدگاه یهود در مورد شخص منجی و ویژگیهای او چیست؟
اعتقاد كلي يهود بر اين است كه ماشيح فردي است كه در هر دوره اي وجود دارد و قابليت مسيح شدن را دارد و اگر شرايط كه عموما از آن به توبه جامعه يهودي تعبير مي شود، محقق شود او اعلام موجوديت ميكند و خداوند ماشيح بودن را به او اعلام مي كند و اگر شرايط آماده نباشد كس ديگري كه او هم در زمان خود لايقترين فرد است مستعد اين مساله است و بالطبع نظرها بيشتر به سوي مراجع مذهبي يا عالمترين فرد است.

اين معمول بوده كه وقتي يكي از عالمان يهود فوت مي كرده است چه بسا مردم با تاسف مي گفتند كه اگر شرايط مهيا ميشد، او ماشيح مي بود و اين قضيه تا آنجا پيش رفت كه گروهي فكري از يهود به نام حسيديم ها كه به تعبير خودشان پارسايان و زهاد يهود هستند و به اجراي احكام توجه بيشتري دارند، در اين دوران اخير رسما اعلام كردند كه رهبر ديني شان همان ماشيح است. آن رهبر اعلام كرده بود كه دوران تبعيد
اعتقاد كلي يهود بر اين است كه ماشيح فردي است كه در هر دوره اي وجود دارد و قابليت مسيح شدن را دارد و اگر شرايط كه عموما از آن به توبه جامعه يهودي تعبير مي شود، محقق شود او اعلام موجوديت ميكند و خداوند ماشيح بودن را به او اعلام مي كند و اگر شرايط آماده نباشد كس ديگري كه او هم در زمان خود لايقترين فرد است مستعد اين مساله است.
دارد تمام مي شود و ما وارد دوران مسيحايي مي شويم و اين تعبير شد كه پس خود او مسيح است و علي رغم اين كه او چند سال پيش فوت كرد هم چنان پيروانش عقيده دارند كه اين مرگ ظاهري است و روزي او دوباره قيام مي كند و بني اسرائيل را نجات مي دهد.

برخی ديگر نيز مثل يهوديت مدرن و رفرم ها و برخي از صهيمونيست ها، ساختار را شكسته و اصلا عقيده شخص ماشيح را كنار گذاشتند و بر این باورند که نيازي به انتظار او نيست. جايگزين اين باور در اعتقاد آنها دوران مسيحايي است يعني ما به جاي منتظر بودن شخص مسيح منتظر دوران هستيم و اين دورا ن هم از طريق اعمال خودمان به دست مي آيد يعني وقتي گروهي تلاش كنند و فضاي بهتري را درست كنند ما به آن هدف كه دوران مسيحايي است نه شخص مسيح نزديك مي شويم.

حتي يهوديت سكولار يعني يهوديت كاملا غير مذهبي هم مثل كارل ماركس كه اصلا كمونيست شدند و احكام و شرايع يهود را به طور كامل كنار گذاشتند، اين ها هم حتي معتقد بودند كه مي شود رسوم و سنتهاي ديني را به طور كامل از يهود گرفت اما اعتقاد و اميد به مسيح و ماشيح و منجي هم چنان در يهود باقي خواهد ماند.

يعني حتي آنها هم به مسيح اعتقاد داشتند ولي راههاي رسيدن فرق دارد. يهوديان سنتي معتقد به لزوم پايبندي اجراي دقيق تر احكام و اخلاقيات يهود هستند براي ظهور ماشيح. اما يهوديان سكولار و مدرن از تلاش مذهبي بيرون مي آيند و به سوي تلاش اجتماعي مي روند. با این تفاوت که اين تلاش اجتماعي را يهوديان رفرم به صورت نيكوكاري و كارهاي خيريه و نظم بخشيدن به جامعه و جهان مي دانند و يهوديان سياسي يا صهيونيستهاي سياسي آن را به جو سياسي مي برند يعني می گویند ما با اقدامات خود براي تصرف سرزميني موعود و پابرجا كردن دولت سياسي به همان دوران طلايي خواهيم رسيد.
اينها تقريبا طيفي از عقايد و باورهاي يهوديان بود در مورد منجي.

اندیشه موعود باوری به لحاظ حساسیت موضوع همواره درگیر آسیبهایی بوده است. همچنان که شما هم اشاره فرمودید در تاریخ یهود و به طور خاص با تلقی سنتی از این آموزه ، این آسیبها وجود داشته است. در این باره بیشتر توضیح دهید.
بزرگترين موردي كه البته نمي توان آن را به عنوان آسيب ياد كرد ولي نكته اي است كه يهود را در برابر انديشه ماشيح محافظه كارتر كرد، ظهور حضرت عيسي بود. اين قضيه نقطه اختلاف ميان يهوديت و مسيحيت است. يعني وعده هايي كه در كتابهاي پيامبران بني اسرائيل در مورد ظهور منجي آمده بود باعث شد به هنگام ظهور عيسي مسيح، خيلي ها به اين باور رسيدند كه اين همان منجي موعود يهود
امروزه برخي گروههاي افراطي يهودي كه معتقد به دوران بهشتي زمان ماشيح هستند، يعني مي گويند در آن دوران انسان به دوران قبل از حضرت آدم برمي گردد و نيازي به كار ندارد و بهشتي مي شود، سوء استفاده هايي كرده اند. بخش عظيمي از طلاب يشيواهاي يهودي چه در اسرائيل و چه در اروپا و آمريكا معتقد هستند كه ماشيح تا چند روز ديگر ظهور مي كند و ما اصلا نه نياز به ساخت و ساز داريم و نه اصلا به كار نيازي هست.
است و از همين جا نقطه اختلاف يهوديت و مسيحيت آغاز شد و اتفاقا همين افتراق و اينكه يهوديان آن انتظاراتي كه از مسيح موعود داشتند را در مسيحيت نديدند، باعث شد كه يهوديان بيشتر مراقب اوضاع باشند.

قبلا گفتيم كه در قضيه بركوخبا در سال 130 ميلادي، يهوديان فريب خوردند و از احساسات آنها سوءاستفاده شد و بعد از اين هم برخی مدعيان دروغين مسيح بودن وجود داشته اند كه با باور مردم مواجه شدند ولي معمولا آنقدر ها فراگير نبوده است. يعني بعد از آن اتفاقات اوليه حضرت عيسي و بركوخبا اگر هم كسي اين ادعا را كرده است، آنقدرها موفق نبوده است.

ولي بر اساس اطلاعي كه من دارم امروزه برخي گروههاي افراطي يهودي كه معتقد به دوران بهشتي زمان ماشيح هستند، يعني مي گويند در آن دوران انسان به دوران قبل از حضرت آدم برمي گردد و نيازي به كار ندارد و بهشتي مي شود، سوء استفاده هايي كرده اند. بخش عظيمي از طلاب يشيواهاي يهودي چه در اسرائيل و چه در اروپا و آمريكا معتقد هستند كه ماشيح تا چند روز ديگر ظهور مي كند و ما اصلا نه نياز به ساخت و ساز داريم و نه اصلا به كار نيازي هست. اين افكار گروهي از جامعه را تحت تاثير قرار داده و اينگونه فكر مي كنند و هر واقعه اي را به نشانه نزديكي دوران ظهور نسبت مي دهند. من يادم هست كه در دوران جنگ خليج فارس مي گفتند اين همان نشانه هايي است كه در تورات ذكر شده است.
اين گونه سوء استفاده ها جزء آسيبهاي اين باور است.

ویژگیهای اندیشه موعود در دین یهود و تفاوت آن با سایر ادیان چیست؟
اين مسلم است كه اصل انديشه منجي و موعود باوري در اكثر اديان وجود دارد. اما تفاوت عمده اي در يهود نسبت به ساير اديان وجود دارد. آن تفاوت این است كه تقريبا هيچ ديني وابستگي تاريخي و مكاني به نقطه خاصي ندارد . اديان ديگر مثل اسلام ، مسيحيت و زرتشت و.....آزادانه در فضاي زماني و مكاني جهان پيش مي روند ولي دين يهود يك خصوصيتي دارد كه تقريبا در هيچ دين ديگري نيست و آن وابستگي زماني و مكاني است.

اين دين از لحاظ مكاني به شدت به سرزمین اسرائيل و بيت المقدس وابسته است و از لحاظ زماني هم به همان دوران حضور در اسرائيل و حكومت در آن وابسته است. در ساير اديان اينگونه نيست كه آنها چيزي را از دست داده باشند كه نياز به بازگشت به آن داشته باشند، شما به عنوان يك فرد مسلمان در هر نقطه اي از جهان كه باشيد پيش مي رويد ولي يهود خودش را در تبعيد مي داند. تبعيدي دو هزارساله كه در اين دو هزارسال هر روز سه بار دعا مي كند كه به آن دوران طلایی برگردد. اين مساله نقطه اصلي اعتقادات يهود است . يهود اگر همه شرعيات را هم كنار بگذارد اين باور را نمي تواند كنار بگذارد. ريشه اميد به آمدن یک منجي كه آن دوران را بازسازي
ريشه اميد به آمدن یک منجي كه آن دوران را بازسازي كند، با اصل يهوديت عجين شده است و يهودي كه به اين اصل معتقد نباشد يهودي نيست. از اين روست كه ايمان به ماشيح يا حداقل در نظر داشتن ماشيح يك عنصر يهوديست.
كند، با اصل يهوديت عجين شده است و يهودي كه به اين اصل معتقد نباشد يهودي نيست. از اين روست كه ايمان به ماشيح يا حداقل در نظر داشتن ماشيح يك عنصر يهوديست.

مطابق آموزه‌های یهود ماشیح به هنگام ظهور چه برخوردی با پیروان سایر ادیان خواهد داشت؟ دوران ظهور ماشیح با آزادي هاي مذهبي همراه است یا يا مبارزه وجنگ؟
در اين باره عقايد مختلف است چون همانطور كه قبلا گفتم در هر جايي كه متن دين صريح نباشد تفاوت در تفسير هست . برخي بر اساس متني كه در تلمود هم هست كه "خوشا به حال چشمي كه آن دوران را مي بيند و بدا به حال آن كسي كه آن دوران را مي بيند" معتقدند كه آن زمان هم آنقدر قضايا فجيع است که شاهد آن زنج می کشد و هم آنقدر بعدش خوب مي شود كه براي كسي كه آن دوران را ميبيند چنين تعبيري شده است.

اينها معتقدند كه ظهور ماشيح با بروز جنگهاي سخت جهاني همراه خواهد بود و سپس ماشيح خواهد آمد و خون و خونريزي را لازمه آمدن آن دوران مي دانند. و برخي لازمه ظهور را ظلم فراگير مي دانند و حتي مي گويند چون قرار است ظهور ماشيح از طريق توبه يهود صورت بگيرد ، اگر مردم يهود خودشان توبه نكنند، خداوند آنها را مجبور به توبه خواهد كرد و اين امر با گماردن يك حاكم ستمگر بر آنها خواهد بود.

اين يك نوع از ديدگاههاست و در مقابل برخي اين نوع باورها را خلاف عقل ميدانند و مي گويند اگر ما قرار است به يك نقطه روشني برسيم چه لزومي دارد كه براي اين رسيدن حتما فضا را تاريك كنيم. آنچه عقلاني است، اين است كه ما ذره ذره و كم كم روشن و روشن تر شويم تا به آن نقطه نهايي نور برسيم.

در مورد شخص ماشيح هم اشاره شد كه نظر افراطي بر اين است كه شخص ماشيح يهودي است و براي قوم يهود مي آيد و هدف اوليه او بني اسرائيل و قوم يهود و اورشليم است و بقيه مردم هم وقتي اين واقعيت را مي بينند ايمان مي آورند حال اين ايمان از نوع ايمان يهودي است يا از نوع ايمان موحدانه است.

ولي آنچه كه بيشتر مورد قبول است اين است كه در آن روز همه مردم خداوند را يكسان مي پرستند و حتي طبق كتاب مقدس، حتي در پرستش خدا اختلاف اسمي هم ندارند و همه خدا را با يك نام مي پرستند.

با توضیحاتی که در مورد پیوند اندیشه منجی و سرزمین موعود فرمودید، بالطبع این سوال پیش می آید که حکومت
در آن روز همه مردم خداوند را يكسان مي پرستند و حتي طبق كتاب مقدس، حتي در پرستش خدا اختلاف اسمي هم ندارند و همه خدا را با يك نام مي پرستند.
فعلی اسرائیل و رویکرد صهیونیست ها چه ارتباطی با موعود گرایی در یهود دارد؟ در این خصوص توضیح بفرمایید.

يهود هر زمان كه حكومت داشته حكومت ديني بوده است. و در بسياري موارد سياست و دين در تاریخ یهود يكي بوده است. اما مشكل اصلي كه همواره در تاريخ يهود وجو د داشته است دو چيز بوده است: يكي عامل مكاني كه همان سرزمین اسرائيل است كه هم از نظر مساحتي كوچك بوده و هم در موقعيتي بوده است كه همواره زير نفوذ حكومتها قرار مي گرفته و در همان زمان يهود هم دوران استقلال حكومتيش خيلي كم بوده است و معمولا تحت الحمايه قدرتهاي بزرگتر بوده است.

عامل دوم هم كمي جمعيت یهود و اينكه اين يهوديان هرگز جنگجو نبوده اند، بوده است. شايد تنها جنگهايي كه در تاریخ یهود صورت گرفته است در زمان حضرت داوود بوده است و هرگز ايده جهانگيري در يهود آنچنان كه در مسيحيت و اسلام وجود داشته ديده نمي شده است .

دكترين يهوديت هيچگاه اين نبوده است كه جهان يهودي شود . ممكن است بگوييم اين مساله مورد علاقه آنها بوده است اما كوچكترين تلاشي در اين باره نشده است. حتي در جايي ثبت نشده است كه ما مبلغ يهودي براي اقوام غير يهودي داشته باشيم . افرادي بودند كه يهودي شده اند اما همه آنها بر حسب اتفاقات خاصي بوده است نه تبليغ فرد يا افراد يهودي.

اصلا تعلق يهود به اين سرزمین خاص و انگيزه نداشتن براي رفتن به جايي ديگر، باعث شد كه اين قوم و حكومت ضعيف نگه داشته شود. يهوديان صواب مذهبي خود را ماندن در سرزمین مقدس مي دانستند و اصلا از نظر ديني رفتن به جاي ديگر مطلوب نبود و همين عوامل باعث ضعف حكومت يهودي ميشد.

بنابر اين؛ بررسي ارتباط دين و سياست در يهود تقريبا غير ممكن است چون از 2000 سال پيش تا حالا حكومتي نبوده است كه قابل بررسي باشد و بدتر از آن اين است كه در سنت يهودي به دلیل اینکه حكومتها حكومت غير يهودي بوده اند وحكومت يهودي وجود نداشته است، اصلا سياسي كاري تحريم شده است، و كسي كه دنبال سياست مي رفته ميگفتند حتما در اعتقاد ديني سست شده كه سراغ سياست رفته است.. و در مواردي از تاريخ يهود اگر حتي بزرگي از عالمان
در دوران معاصر كه اسرائيل به وجود آمده است دو نكته جدا از هم دارد. يكي اين كه يك آرزوي 2000 ساله بوده كه به تحقق پيوسته است و تقريبا ميتوان گفت هيچ يهودي در دنيا پيدا نمي شود كه بگويد من با بودن در اسرائيل يا داشتن حكومت مخالفم. پس با كل قضيه كسي مخالف نيست اما اينكه چه كساني آنجا را گرفته اند و به چه بهانه اي آن را گرفته اند به ديدگاههاي مدرنيسم بر مي گردد چون اصلا خيلي از يهوديها معتقد هستند كه ما يهوديان اينقدر ضعيف و گنهكاريم كه بايد اين بدبختي ها را بكشيم و خدا بايد مارا نجات دهد .
يهودي به نحوي با حكومت مرتبط مي شدند آنها را طرد مي كردند.

اما در دوران معاصر كه اسرائيل به وجود آمده است دو نكته جدا از هم دارد. يكي اين كه يك آرزوي 2000 ساله بوده كه به تحقق پيوسته است و تقريبا ميتوان گفت هيچ يهودي در دنيا پيدا نمي شود كه بگويد من با بودن در اسرائيل يا داشتن حكومت مخالفم. پس با كل قضيه كسي مخالف نيست اما اينكه چه كساني آنجا را گرفته اند و به چه بهانه اي آن را گرفته اند به ديدگاههاي مدرنيسم بر مي گردد چون اصلا خيلي از يهوديها معتقد هستند كه ما يهوديان اينقدر ضعيف و گنهكاريم كه بايد اين بدبختي ها را بكشيم و خدا بايد مارا نجات دهد . و اگر هم آنجا مي رويم توفيقي است كه به ما داده شده ولي بايد برگرديم.

اما برخي اين ساختار را شكستند و گفتند ما نه به ماشيح و نه به اعتقادات سنتي يهودي كاري نداريم ما به عنوان يك انسان ( انسان مدار شدند به جاي خدامدار بودن كه حاصل مدرنيته است) تلاش ميكنيم و اين سرزمین را مي گيريم . دولت فعلي اسرائيل دولت مذهبي نيست و حتي در خيلي موارد ضد مذهبي بوده است.

البته در سالهاي اخير قدرت مذهبي در اسرائيل بيشتر شده است . البته جريانات مذهبي با حكومت به نحوی مخالفند مثلا تا جايي كه اطلاع داريم اسرائيل هنوز مثل كشورهاي ديگر قانون اساسي ندارد چون ميان كساني كه مي خواهند قانون بر اساس تورات نوشته شود و كساني كه مي خواهند مطابق سوئيس نوشته شود اختلاف وجود دارد.

يا تا آنجايي كه به صورت غير رسمي اطلاع داريم دو نوع دادگاه در اسرائيل وجود دارد دادگاههاي مدني و دادگاههاي شرعي و هر دو هم به نحوي رسميت دارند و حاخام ها مردم را از رفتن به دادگههاي مدني بر حذر ميدارند و دولت هم مراجعه به دادگاهها ي مدني را توصيه مي كند .

شما در میان سخنانتان به دكترين یهودیت اشاره کردید. آیا می توان گفت دکترین یهودیت (به معنای عنصر اصلی یا راهبردی ترین عنصر) اعتقاد به منجی است؟
مي توان گفت در يهوديت، دكترين بر بازگشت و احياء هست و اين باز گشت و احياء در دوران ماشيح و با حضور او اتفاق مي افتد . و كلي تر از اين آنچنان كه ديدگاههاي عرفاني يهود مي گويند اين كه دكترين يهود باز گشت به آن فضاي قبل از دوره آدم هست وتمام اساس كار اين است كه دنيايي كه آدم آن را با گناه خود به هم ريخت دوباره به جاي اول برگردانيم و آنجوري شود كه خدا مي خواسته است.

به قول استاد ملكيان تفاوت علم يا مدرنيته با دين سنتي يا همان سنت اين است كه در دين پيشرفت نيست و هميشه گذشته اي دارد كه انسان با برگشت به گذشته كامل تر مي شود و هر چه پيش مي رود انسان گناه كارتر مي شود و تنها اميد هست كه انسان را به جلو مي برد و اين اميد همان اميد به بازگشت به گذشته است.

ولي در علم و مدرنيته قضیه بر عكس تبیین می شود. گذشته تاريك است و هرچه جلوتر مي رويم انسان پيشرفت مي كند و فربه تر مي شود. بنابر اين در شكل سنتي يهود، دكترين بر بازگشت به گذشته است و اين بازگشت سر راهش از اسرائيل و بيت المقدس و اعمال اوليه يهود مي گذرد و در نهايت همين ها انسان را به همان عدن اوليه بر مي گرداند.


تشابهات اين آموزة يهودي را با آموزة مهدويتِ اسلامي

بسیار علاقمند بودم كه تشابهات اين آموزة يهودي را با آموزة مهدويتِ اسلامي در بحثي تطبيقي بررسي كنم ولي به دليل ترس از برداشت ناصواب و نبود مجال كافي، آن را به نوشتار ديگري موكول مي نمايم.

روش من در این نوشتار چنین بوده است که پس از سه بار مطالعة یک موضوع، آن را ویرايش و با انتخاب عنوانی، آن مطلب را قلمی نموده ام. سعی شده در حد امکان از مطالب و آیات تکراری پرهیز گردد، مگر آن که نکته جدیدی داشته باشد.

ماشیــح

* یهودیان بر خلاف بسياري از اقوام که دوران طلایی تاریخ خود را در گذشته های تاریک و بسیار دور می بینند، به آینده چشم دوخته اند.

* انبیای اسرائیل بارها به «روزهای آخر» که هنوز فرا نرسیده است به عنوان دوران اعتلای نهایی عظمت ملی یهود، اشاره کرده اند.

* امید به آیندة نورانی و مشحون از سعادت در دل عامه مردم، روز به روز نه تنها شدت یافت بلکه به رؤیاهای شگفت انگیزی هم دامن زد.

* ماشیح (MASHIAH)یا «تدهین شده با روغن مقدس» که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است، محور این آینده است.

* تلمود، صدها بار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است.

تنها منکر ماشیح!

* ربی هلیل (قرن 4)، تنها کسی که لحنی شکاک در این باره دارد، می گوید: «ملت اسرائیل دیگر ماشیحی که ظهور کند، نخواهد داشت زیرا که در زمان حیزقیا (سلطان یهودا) بهرۀ خود را از او برده اند». (سنهدرین، 98 ب).

* در ردّ ادعای فوق گفته اند: اگر قرار بود از پیشینیان کسی ماشیح باشد، داود سزاوارتر بود چرا که آن پادشاه اسرائیل آن همه سرود در وصف جلال خدا تصنیف کرد و خدا را مدح و ثنا نمود ولی حیزقیا با آن همه معجزات و آیات که برایش نمایان شد، حتی یک سرود هم به درگاه خداوند نخواند.

* ربان یوحان بن زکای، دانشمند برجستۀ قرن اول، در بستر مرگ چنین می گوید: یک کرسی برای حیزقیا پادشاه یهود که دارد می آید، آماده کنید. این جملة مرموز علاوه بر پیش گویی ظهور ماشیح، می رساند که حیز قیا هم ماشیح بوده است.

هویت ماشیح

* دربارۀ هویت ماشیح یا ناجی آینده، عقاید مختلفی اظهار شده است.

* اعتقاد عموم بر آن است که ظهور ماشیح و فعالیت های او در راه بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشۀ خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است: «پیش از آنکه عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد؛ تورات، توبه، باغ عدن (بهشت)، جهنم، اورنگ جلال الاهی، بیت همیقداش، نام ماشیح». (پساحیم، 54 الف)
* در یک میدراش مؤخّر چنین اظهار شده است: «از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشیح به دنیا آمد، زیرا (لزوم وجود او) حتی پیش از آنکه جهان آفریده شود، به ذهن (خداوند) خطور کرد» (پسیقتا رباتی، 152 ب).

* همه دانشمندان یهود دربارۀ یک نکته متفق الرأی هستند که ماشیح یک انسان است که از طرف خدا مأمور انجام وظیفۀ خاصی خواهد شد. تلمود، هیچگاه اشاره ای به یک ناجی یا موجود فوق انسانی درمورد ماشیح ندارد.

* در اینکه ماشیح داود است یا از نسل او اختلاف است: برخی او را با داود پادشاه یکی می دانند و با استناد به آیه «بعد از آن بنی اسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داود پادشاه خویش را خواهند طلبید» (هوشع، 5:3)، می گویند: این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است اسمش داود است و اگر جزو مردگان است (که بعدا زنده خواهد شد)، نامش داود است. (یروشلمی، براخوت: 5 الف).

مخالفان نظر فوق با اشاره به آیه: «نجات عظیمی به پادشاه خود می دهد و به ماشیح خویش احسان می کند، یعنی به داود و به ذریت او تا به ابد» (مزامیر، 51:18)، می گویند: در این آیه نوشته نشده است به داود، بلکه آمده است: به داود و به ذریت او (ایخا ربا، 51:1). ماشیح از نسل پادشاه داود خواهد بود و در ادبیات دانشمندان یهود ملقب به «فرزند داود» است. این اعتقاد عموم یهودیان است.

نامهای ماشیح

* آیاتی که اشاره به ماشیح دارد، حاوی نامهای گوناگونی برای اوست؛ شاگردان دانشمندان حتی کوشیده اند برای ماشیح نامهایی مشابه با اسم استاد خود از متن آیات کتاب مقدس بیابند:

شاگردان مکتب شیلا (Sheila) نام او را شیلو (Shiloh) می گویند؛ « تا که شیلو بیاید» (پیدایش، 10:49).

شاگردان مکتب ربی ینای (yannay) او را یینون (yinnon) به معنای دوام می نامند؛ « نام او تا ابد باقی خواهد ماند و اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد» (مزامیر، 17:72).

شاگردان مکتب ربی حنینا (haninah) او را با استناد به آیه:«زیرا که بر شما ترحم (حنینا) نخواهد کرد» (ارمیا، 13:16)، حنینا می نامند.

برخی اسم او را منحم بن حیزقیا (manahem ben hizghyah ) می دانند و به آیۀ« زیرا تسلی دهنده (منحم) و تازه کنندۀ جانم از من دور شده است» (مراثی ارمیا، 16:1)، استناد می کنند.

برخی او را مبروص مکتب ربی یهودا هناسی می نامند و به آیۀ« مسلما او بیماریهای ما را تحمل کرده و دردهای ما را بر خود حمل نموده است. ولی ما او را بلا کشیده و ضرب خورده و رنج دیده از جانب خداوند محسوب نمودیم» (اشعیا، 4:53) ، استناد می نمایند. بلا کشیده به معنای مبروص است و ربی یهوداهناسی، 13 سال از بیماری برص رنج می برد و آن را نشانۀ رحمت الاهی می دانست (باوا مصیعا، 85 الف)، ماشیح، هم از طبقۀ رنجدیدگان که یهودا هناسی نمونه واضح آن است، خواهد بود.

نام های دیگر ماشيح

* صمح(tazemah)به معنای نهال (زکریا،12:6). جالب است بدانید شماره حروف هریک از«صمح» و «منحم» به حساب ابجد 138 می باشد که این نشان از تشابه این دو نام دارد.

* برنفله(bar naphle) به معنای فرزند افتاده با استناد به آیه« در آن روز خیمة داود را که افتاده است، بر پا خواهد نمود». (عاموس، 11:9).

* فرزند یوسف، عنوانی است برای شخصیتی که هم ردیف «فرزند داود» در یهودیت مطرح است و مقام برجسته ای دارد. (زکریا، 10:12 و سوکا، 52 الف و عودیا، باوابترا، 123 ب).

اعتقاد به ماشیح از منظر جامعه شناسی

* اعتقاد به ظهور ماشیح، بالطبع هنگام بدبختی های ملی شدت می یافته است. وقتی که ظلم و تعدی یک دولت فاتح که ملت اسرائیل را به زیر سلطۀ خود داشت، غیر قابل تحمل می شد، یهودیان از روی غریزه، به پیشگویی هایی که در کتاب مقدس دربارۀ ظهور ماشیح شده است، توجه می کردند تا در روزهای پر از رنج در برابر شدیدترین سختی ها تاب بیاورند و نگذارند یأس و حرمان بر آنها چیره شود.

یک ماشیح دروغین

* وسفوس مورخ مشهور یهود در تاریخ خود می گوید: در سالهای قبل از خرابی بیت همیقداش افرادی ادعا می کرده اند که همان نجات دهنده ای هستند که انبیاء ظهور او را از پیش خبر داده اند، مثل: برکوخواو (barkohva) که بعضی او را برکوزیوا (bar koziva) نامیده اند و رهبر شورش یهودیان علیه رومیان بود. ربی عقیوا هر گاه او را می دید،

می گفت: این همان پادشاه ماشیح است و به آیة: «ستاره ای (کوخاو) از یعقوب طلوع خواهد کرد» (اعداد، 17:24)، استناد کرده و آن را چنین تفسیر می نمود: کوزیوا از یعقوب طلوع خواهد کرد.

ربی یوحانان بن تورتا در اعتراض به او می گفت: عقیوا از گونه های تو (در قبر) علفها خواهند رویید و هنوز ماشیح فرزند داود نیامده است. (یروشلمی تعنیت، 6 دال).

نشانه های پیش از ظهور ماشیح

* دردهای زایمان دورۀ ماشیح سخت و شدید خواهد بود.

* تاریکی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده فزونی می یابد.

* آشفتگی و فساد در جهان به حد اعلی خواهد رسید و سختی های زندگی، غیر قابل تحمل خواهند شد.

* جوانان به پیران بی احترامی کرده و آنها را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان به پا خواهند ایستاد.

* روی مردم چون روی سگ خواهد بود (از بی حیایی).

* محل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد مبدل شده، دانش دبیران فاسد خواهد گشت.

* فرزند داود (ماشیح)، فقط در دوره ای ظهور خواهد کرد که همه مردم آن یا معصوم باشند یا مجرم.

* دوران هفت ساله ای که ماشیح در آن ظهور می کند، چنین است:
سال اول؛ بی بارانی، سال دوم؛ قحطی، سال سوم؛ قحطی شدید و مردن مردان، زنان، کودکان، متقیان و فراموشی تورات، سال چهارم؛ سیری و وفور نعمت، سال پنجم؛ سیری و فراوانی عظیم، بازگشت تورات به سوی آموزندگانش، سال ششم؛ به گوش رسیدن صداهایی از آسمان، سال هفتم؛ در گرفتن جنگ و در پایان این دوران هفت ساله ماشیح می آید.

* هر وقت ببینی دولت ها با هم به نزاع سیاسی که منجر به جنگهای سخت می شود، می پردازند.

* داود در مزامیر پنج بار از خدا خواسته است تا برخیزد؛ چهار بار مربوط به چهار دولت یونانیان، بخت النصر، هامان صدراعظم خشایارشا، رومیان و پنجمی مربوط به دولت گوگ و ماگوگ (یأجوج و مأجوج) است که در آخر الزمان با قدرتی عظیم علیه اسرائیل به جنگ خواهد آمد.

زمان ظهور ماشیح

* کوشش برای محاسبه و یافتن تاریخ پایان ذلت قوم اسرائیل و ظهور ماشیح، از طرف اکثریت دانشمندان یهود، به شدت تقبیح شده است، چرا که در صورت عدم تحقق، یأس و حرمان را به دنبال خواهد داشت.
* نهی از توقیت آمدن ماشیح گاهی با لعن و نفرین همراه بوده است: لعنت بر کسانی باد که تاریخ پایان ذلت اسرائیل و ظهور ماشیح را محاسبه می کنند. زیرا ایشان چنین استدلال می نمایند که اگر تاریخ پایان ذلت فرا رسید و ماشیح نیامد، هرگز دیگر نخواهد آمد...». علیرغم این اخطارهای شدید، برخی زمان ظهور ماشیح را چنین برآورد کرده اند:

* در سال 4291 از آفرینش (531 میلادی) جهان ویران خواهد شد... و آن وقت ایام ماشیح پیش خواهد آمد.

* در سال 4231 آفرینش (471 میلادی)، ماشیح ظهور خواهد کرد.

* اسرائیل، در ماه تیشری نجات خواهد یافت.

* اسرائیل، در ماه نیسان (ازمصر) نجات یافت و در آینده نيز در ماه نیسان نجات می یابد.

* ایلیای نبی خطاب به یک عالم یهودی: دنیا دست کم هشتاد و پنج یوئيل (4250= 50 (مدت هر یوئيل به سال) × 85)دوام خواهد داشت و دریوئيل آخرین ماشیح خواهد آمد. آن عالم از ایلیا پرسید: آیا ماشیح در آغاز آن یوئيل ظهور خواهد کرد یا در پایان آن؟ ایلیا جواب داد: نمی دانم. این پیشگویی بین سالهای 440 تا 490 میلادی را دربرمی گیرد.
* در مقابل این نظریات که زمان مشخصی را برای آغاز دوران ماشیح در نظر گرفته شده است، نظریه دیگری هست که می گوید: زمان ظهور بنابر کردار مردم تغییر خواهد یافت: «من خداوند در وقت خودش آن را تسریع خواهد کرد. (اشعیاء، 22:60)

در سنهدرین، 198 الف، با توجه به آیه فوق آمده است: اگر امت اسرائیل استحقاق آن را داشته باشد، نجات ایشان را تسریع خواهم کرد و اگر استحقاق نداشته باشد، در وقت خودش آنها را نجات خواهم داد.

زمینه سازی و شرایط ظهور

*راو آشه از علمای متأخر تلمود می گوید: مقصود دانشمندان از ذکر تاریخهای مذکور برای ظهور ماشیح این بوده که تا آن تاریخ نباید منتظر آمدن ماشیح بود ولی از آن به بعد باید انتظار ظهور او را داشت؛ « همواره منتظر ظهور او باش، اگر چه (فرا رسیدن پایان ذلت) تأخیر نماید، معذلک در انتظار باش» (حبقوق، 3:2)

* در تلمود آمده است: «توبه کاری عظیم است. زیرا که نجات را نزدیک می کند (یوما، 86 ب)، زمان هایی که برای پایان ذلت معین شده بود، سپری گشت و ماشیح هنوز نیامده است، و ظهور او فقط بسته به توبه مردم و اعمال نیکی است که انجام دهند» (سنهدرین، 97 ب).

* اگر ملت اسرائیل فقط یک روز توبه کند یا یک (شبانه روز) شنبه را بطور صحیح و کامل نگه دارد، بی درنگ، ماشیح خواهد آمد (یروشلی تعنیت، 2 الف). اگر ملت اسرائیل دو شبانه روز شنبه را طبق قوانین آن نگه دارد، بلافاصله نجات خواهند یافت (شبات، 118 ب).

خصوصیات دوران ماشیح و كاركردهاي او

نیروی باروری طبیعت به میزانی شگفت انگیز و معجزه آسا فزونی خواهد یافت؛ به این نمونه ها توجه کنید:

* برای حمل یک حبّه انگور، گاری یا قایق لازم است و باید آن را در گوشه خانه گذاشت... (کتوبوت، 111ب)

* غلات در مدت یک ماه رشد می کنند و درختان ظرف دو ماه میوه می دهند. ربی یوسه می گوید: غلات ظرف پانزده روز به عمل می آیند و درختان در مدت یک ماه میوه خواهند داد. (یروشلمی تعنیت، 2 الف)

* در سرزمین اسرائیل، گرده هایی از عالیترین آرد و پارچه هایی از نفیس ترین پشم در زمین خواهد رویید.

* یک دانه گندم به اندازۀ دو قلوة یک گاو بزرگ خواهد بود. (کتوبوت، 111ب).

* در جهان آینده، زنان هر روز خواهند زایید و درختان هر روز میوه خواهند داد. (شبات، 30 ب).

ذات قدوس مبارک، ده چیز را در دوران ماشیح تازه خواهد کرد:

1. او خود جهان را به نور خویش روشن خواهد کرد، چنانکه مکتوب است: «بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید زیرا که یهوه نور جاودانة تو و خدایت، زیبایی تو خواهد بود» (اشعیاء، 19:60)

2. از اورشلیم آب روان جاری خواهد ساخت و هر کسی را که بیماری داشته باشد، به واسطه آن شفا خواهد داد. (حزقیال، 9:47)

3. درختان را وادار می کند تا هر ماه میوه بیاورند و انسان از آن میوه ها می خورد و شفا می یابد و بر لب آن نهر در این طرف هر نوع درخت خوراکی خواهد رویید که برگ آن پژمرده نخواهد شد و میوه اش تمام نخواهد گشت...(حزقیال، 12:47)

4. تمام شهرهای ویران را از نو آباد خواهند کرد و در جهان ویرانه یافت نخواهد شد... (حزقیال، 55:16)

5. خداوند اورشلیم را با سنگهای یاقوت کبود از نو بنا خواهد کرد... (اشعیاء 11:45 و 12) و آن سنگها همچون خورشید نور خواهند داد و بت پرستان آمده و عزت و جلال اسرائیل را خواهند دید. (اشعیاء، 3:60)

6. صلح جاودان در سراسر طبیعت حکمفرما خواهد شد: «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و گاو پروار با هم خواهند زیست و طفل کوچک آنها را خواهند راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه های آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد، و کودک از شیر بازداشته شده، دست خود را بر لانه افعی خواهد گذاشت» (اشعیاء، 6:11، 7، 8).

7. خداوند، تمامی حیوانات و خزندگان را فراخوانده و با آنها و با تمام اسرائیل عهد خواهد بست. (هوشع، 20:2)

8. گریه و شیون و زاری در جهان نخواهد بود. (اشعیاء، 19:65)

9. مرگ، دیگر در دنیا وجود نخواهد داشت. (اشعیاء، 8:25)

10. دیگر نه آه و ناله ای به گوش خواهد رسید و نه فریاد و فغانی، نه غم و اندوهی و نه حزن و ماتمی وجود خواهد داشت بلکه همه شادمان و خوشحال هستند: «و فدیه شدگان خداوند بازگشته و با ترنم صهیون خواهند آمد.» (اشعیاء، 10:35، و شموت ربا، 21:15)

دیگر کارکردهای ماشیح

* برقراری صلح پایدار و بی زوال و شادمانی و خرسندی در سراسر جهان.

* کوران شفا می یابند و لنگان شفا خواهند یافت.

* بندگان همگی همدوش و متحد خواهند شد تا نام خدا را بخوانند و او را پرستش کنند.

* خوشبختی ملت اسرائیل: ظلم و جوری که از جهانیان تحمل کرده اند پایان خواهد یافت و به مقام عالی که خداوند برایش مقدر کرده است، خواهد رسید.

* ماشیح، جمع آوری و اتحاد اسباط اسرائیل را عملی خواهد کرد هر چند بعضی می گویند: «ده سبط اسرائیل سهمی از جهان آینده ندارند». (توسیفتا، سنهدرین، 13:12)

* برای جمع آوری پراکندگان اسرائیل باد از دو جهت جنوب و شمال می وزد. (اشعیاء، 6:43) .

* تجدید بنای شهر مقدس اورشلیم که زمان وقوعش قبل از گردآمدن مجدّد اسباط پراکنده اسرائیل است. (مزامیر، 17:102)

* برقراری مجدد معبد بیت همیقداش سوم که کارکرد آن با بنای اول و دوم معبد که برای قربانیهای کفارۀ گناهان بود، متفاوت است: «در جهان آینده، گذرانیدن همۀ قربانیها موقوف خواهد شد بجز تقدیم قربانی شکرانه که هرگز ترک نخواهد گشت» (پسیقتا، 79 الف)

* تنها مزیت دوران ماشیح، نجات اسرائیل از ستمگران است ولی برای رهایی از بدبختی های گوناگونی که آدمی گرفتار آن است، باید صبر کند تا زمانی که رخت از این جهان بربندد.

* بعضی دوران ماشیح را یک مرحله انتقالی میان دنیای کنونی و جهان آینده می دانند.

رجعت مردگان

* اعتقاد به ماشیح با ایمان به حقیقت رستاخیز مردگان همراه است، البته مردگانی که شایسته چنین پاداش و موهبتی باشند؛ از آنجا که دوران ماشیح چنین خوشی ها و چنین سعادت عظیمی را با خود خواهد آورد، حق این است که به نیکوکارانی که از جهان گذشته اند، اجازه داده شود تا در آن شرکت جسته و شریران و بدهکاران از آن محروم گردند.

* نزدیک ایام ماشیح، طاعون عظیمی به جهان خواهد آمد و شریران با آن نابود خواهند شد. (شیر هشیریم ربا، غزل غزلها، 30).

طول دوران ماشیح

درباره طول مدت دوران ماشیح نظریه های گوناگونی ارائه شده است:
* ربی عقیوا: چهل سال به اندازۀ سرگردانی اسرائیل در بیابان پس از خروج از مصر.

* ربی الیعزر فرزند ربی یوسه: یکصد سال.

* ربی برخیا از قول ربی دوسا: ششصد سال.

* ربی یهودا هناسی: چهارصدسال به اندازه مدت غربت مصر (سه نسل).

* ربی الیعزر فرزند هورقانوس: هزار سال.

* ربی اباهو: هفت هزار سال.

* العازار بن عزریا: هفتاد سال.

* ربی اویمی(avimi ) فرزند ربی اباهو: هفت هزار سال.

* راو یهودا از قول شموئل: باندازه مدتی که از آفرینش جهان تا کنون گذشته است.

* راو نعمان براسحق: به اندازه زمانی که از طوفان نوح تا کنون سپری شده است.

* الیاهو: عمر این دنیا شش هزار سال است؛ دو هزار سال اول آن دورۀ آشفتگی بود، دو هزار سال دوم، دوران حکومت تورات بود. دو هزار سال آخر بایستی دوران ماشیح باشد ولی به خاطر گناهان زیاد ما، سالهای بسیاری از دوران ماشیح بیهوده سپری شد (سهندرین، 97 الف).

* بسیاری از غیر یهودیان کوشش خواهند نمود تا به جامعۀ ایشان بپیوندند ولی چون محرک اصلی آن سهم بودن از سعادت اسرائیل است و نه گرویدن به دین موسی، آنها را نخواهند پذیرفت (عوودازارا، 3ب).

منبع: هفت اقلیم

دعا براي ظهور ماشيح (منجي جهان) در نمازهاي سه گانه يهود جاي دارد

آرش آبايي، متولد 1350، فوق ليسانس مهندسي عمران از دانشگاه‌هاي خواجه نصير و امير كبير، حدود 20 سال است كه فعاليت مذهبي دارد، وی هم اکنون پيشنماز كنيسه و قاري تورات و سخنران دینی در مناسبتهای مذهبی کلیمیان است. آبایی همچنین معلم تعليمات ديني يهود در دبيرستانهاي كليمي. و تدوينگر نهايي سري جديد كتابهاي تعليم ديني يهود در دبيرستان، نیز بوده است و عضو گروه بازنگري و آماده‌سازي فرهنگ فارسي به عبري سليمان حييم مي‌باشد. وی حدود 7 سال مسوول امور فرهنگي انجمن كليميان تهران و سر دبير نشريه افق بينا ( ارگان انجمن كليميان تهران) بوده است. آبایی اگرچه اکنون مسوولیتی در انجمن كليميان ندارد اما همچنان از فعالان مذهبي و اجتماعي کلیمیان ایران است و در اكثر همايشهاي گفتگوي اديان، ارائه کننده مقاله و سخنرانی و یا عضو شركت كننده است. وی در همايشهايي هم در خارج از كشور مثل كشورهاي سوئد، روسيه و آلمان به عنوان نماينده ايران شركت داشته است. همچنين از درون جامعه كليمي با برخي نشريات نيز به صورت ارائه مقاله و يا مصاحبه و نيز در ويراستاري برخي كتابها كه در زمينه يهود است، همکاری داشته است.

آنچه می خوانید بخش اول گفتگویی است که خبرگزاری آینده روشن با این دین پژوه کلیمی انجام داده است.


آینده روشن: به نظر میرسد میان موعود باوری در یهود و ايده برگزیدگی قوم بنی اسرائیل پیوندی خاص وجود دارد. دیدگاه شما در خصوص آموزه برگزیدگی این قوم و ارتباط آن با موعود باوری در یهود چیست؟

وقتي از يهود سوال مي شود بايد روشن كنيم

عده اي بر اين باورند كه لفظ ماشيح و اشاره به او از ابتداي آفرينش جهان بوده است. هر چند در خود تورات كلمه ماشيح ذكر نشده ولي به استناد آيات اوليه تورات، در هفت روز آفرينش جهان، در يكي از اين روزها و مراحل آفرينش گفته شده است كه روح خداوند بر سطح آبها پرواز مي كرد واين روح خداوند را اولين اشاره دانسته اند بر روح ماشيح و منجي كه از ابتدا قرار بوده است بيايد .
كه از كدام يهود سوال ميكنيم؟ از يهود كلاسيك توراتي و تلمودي (سابقه تورات 3300 سال است و سابقه تلمود نهايي 1500 سال پيش است كه در آن زمان يهود در مقابل جهان كفر بوده است) يا يهود امروزي يعني يهود پانصد سال يا هزار سال پيش تا كنون؟ هر سوالي كه مي شود بايد اين مساله روشن شود كه از كدام يك از اين دو مرحله سوال مي شود.

در مورد برگزيدگي هم همانند ديگر سوالات همين قضيه وجود دارد. طبق متن صريح تورات و كتب انبياي يهود و تلمود، قوم يهود برگزيده است زيرا كه در آن زمان تنها قوم خدا پرست و يا حداقل تنها قوم داراي شريعت مدون خدايي بوده است.
( با توجه به اين نكته كه دين زرتشت براي يهود كلاسيك شناخته شده نيست و حتي اگر بگوييم زرتشت از نظر تاريخي مقدم بوده است، ذكري از آنها به ميان نيامده است يا به زعم يهود آن زمان موحد شمرده نشده اند.)

بنابر اين در آن وقت يهود بوده و جهاني از كفر لذا اعتقاد به برگزیدگی كاملا منطقي بوده است.

اما مسلم است كه بعد از پديد آمدن اسلام و مسيحيت، (هرچند كه يهود شايد موضع ديگري نسبت به آنها داشت) چون اينها موحد بودند، اين برگزيدگي كم رنگ شد و آن شكل خود را از دست داد ولي معناي ديگري از برگزيدگي كه در خود تورات به صراحت ذكر شده و امروز هم كساني كه همچنان ادعاي برگزيدگي يهود را دارند مي توانند به آن استناد كنند ، اين است:

خداوند در تورات (خطاب به بني اسرائيل) مي گويد : شما «مملخت كهنيم » هستيد .
مملخت كهنيم يعني مملكت كاهنان. در يهود يك تيره اي داريم مانند سادات در اسلام كه اينها سبط لاوي هستند و گروهي از آنها كه از نسل حضرت هارون هستند ، كاهن يا كهن خوانده مي شوند و در زمان آبادي بيت المقدس اين گروه تنها عهده داران مراسم رسمي عبادت و تقديم قرباني بودند، يعني واسطه اي بودند ميان بني اسراييل و خدا.
كاهنها گروهي هستند ( البته در زمان كنوني كاهنها هستند اما وظايفشان ديگر مانند آن زمان وجود ندارد) كه يهودي هستند اما يهودياني برگزيده از ميان بهوديهاي ديگر كه به خاطر اصل و نسبشان انتخاب شدند كه مراسم عبادي و قرباني ها را انجام بدهند.

به طور مثال صحن بيت المقدس از نظر قداست درجه بندي شده بود مكاني وجود داشت كه همه مي توانستند به آن وارد شوند و در يك مكاني زنها نمي توانستند وارد شوند و در مكاني ديگر فقط سبط لاوي مي توانستند وارد شوند و يك قدس الاقداسي داشتند كه همان نقطه مركزي بيت المقدس
بعد از تلمود بر حسب نوساناتي كه در تاريخ يهود بوده است گرايش به اين باور گاهي زيادتر و گاهي كمتر شده است و تقريبا مي شود گفت با رفاه و امنيت يهوديان نسبت عكس داشته است. هر جا رفاه و امنيت كم شده است آنها بيشتر به دنبال منجي بوده اند و هر جا رفاهشان بيشتر شده است اين مساله كم رنگ شده است.
بود و فقط كاهن اعظم يهود سالي يكبار مي توانست در آنجا ساعاتي را وارد شود و مراسم را اجرا كند.

وقتي در تورات مي گويد شما مملكت كاهنان هستيد ، اين موضع را نسبت به جهان اعلام مي كند يعني ميگويد نسبت شما به جهان همانند نسبت كاهن است به ساير يهوديان. پس برگزيدگي شما نسبت به جهانيان به اين صورت است كه قرار بوده شما مراسم عبادي را به نيابت از ساير اقوام جهان انجام بدهيد يعني شما نسلي از انسانها هستید كه به دليل سابقه يا هر چيز ديگري براي انجام مراسم عبادي برگزيده شده اید.
در مناسک یهود نیز سمبلی از این جریان وجود دارد در يكي از اعياد یهود كه جشن سكوت يا عيد سايبان ها نام دارد و هشت روز است، در روز آخر هفتاد گاو يا گوسفند به نشانه هفتاد قوم جهان قرباني ميشود نه فقط براي يهوديها ، بلکه يهوديها قرباني مي بردند براي كل مردم جهان، جهانياني كه شايد اصلا اطلاعي نداشتند كه يهوديان چه كساني هستند و يا چه مي كنند.

اين تعبير ديگري است از برگزيدگي قوم يهود هر چند كه نظر نهايي نيست و چه بسا كساني سر سختانه به همان معاني اوليه برگزيدگي معتقد باشند و گروهي ديگر اين مساله را تمام شده و متعلق به زمان گذشته بدانند.


آینده روشن: برخی بر این باورند که یهودیان چون از طرفی خود را برگزیده می دانستند و از طرفی در طول تاریخ وعده های الهی در مورد این قوم برگزیده تحقق نیافت، کم کم بر اندیشه موعود و ماشیح متمرکز شدند. آیا تبیین اینچنینی از موعود باوری یهود به نظر شما صحیح است؟

اين مساله هم به تفاسير مختلف برمي گردد. آن چيزي كه در متن مقدس صراحتي در مورد آن نباشد، تفسير بردار است و تفسير هم بر اساس عقايد و احساسات انسانها انجام مي شود.

عده اي بر اين باورند كه لفظ ماشيح و اشاره به او از ابتداي آفرينش جهان بوده است. هر چند در خود تورات كلمه ماشيح ذكر نشده ولي به استناد آيات اوليه تورات، در هفت روز آفرينش جهان، در يكي از اين روزها و مراحل آفرينش گفته شده است كه روح خداوند بر سطح آبها پرواز مي كرد واين روح خداوند را اولين اشاره دانسته اند بر روح ماشيح و منجي كه از ابتدا قرار بوده است بيايد .

استناد ديگر به تورات سخني است از حضرت يعقوب كه در هنگام فوت فرزندان را جمع مي كند و مي گويد تركه
سنتي ترين و معمولي ترين اعتقاد همين است كه موعود به صورتي معجزه وار ظهور خواهد كرد و يك دنياي كاملا تخيلي و يك اتوپيا را به بار خواهد آورد و مشخصا هدف اصلي او يهوديان خواهد بود که از اين اسارت و پراكندگي جهاني به زعم خود رها مي شوند و به بيت المقدس بر خواهند گشت و در آنجا حكومتي تشكيل خواهند داد و آداب و رسوم اوليه عبادت كه در تلمود ذكر شده دوباره احيا خواهد شد.
تاديب از يهودا (يعني نسل يهودا يا همان يهوديان) دور نخواهد شد تا اينكه منجي از او ظهور كند و ملتها از او اطاعت كنند . يعني حضرت يعقوب در شرايطي كه هنوز توراتي نيامده است و بدان صورت قوم يهودي تشكيل نشده پيشبيني ميكند كه كسي مي آيد كه همه از او اطاعت مي كنند. مي بينيم كه ريشه ها را مي شود در اينجا پيدا كرد .

حضرت يوسف هميشه بشارت مي داده است ( اسارت بني اسراييل در مصر شايد در پايان دوران يوسف بوده و يا اينكه ايشان پيش بيني مي كرده) و مي گويد كسي خواهد آمد كه نشان مي دهد خداوند شما را مورد تفقد قرار مي دهد .

يعني همانطور كه شما اشاره كرديد ، هميشه به دنبال اين بوده اند كه بگويند رنج با ظهور منجي پايان مي يابد و تمام مي شود.

اما به طور صريحتر كلمه مسيح يا ماشيح (لفظ مسيح، همان معرب لفظ ماشيح عبري است) را در كتب انبياي يهود اشعيا، ارميا، ميخا و زكريا مي بينيم كه در آنجا اشاره به موعود كرده اند كه مي آيد و صلح را برقرار مي كند. اين آيات معروف است كه گرگ با بره خواهد خوابيد و نيزه ها و شمشيرها به قيچي باغباني و گاو آهن تبديل مي شوند و اينها به صراحت در كتاب مقدس يعني كتب انبياي يهود و بعد از تورات آمده است. در برخی قسمتهای این کتابها هم نسبت فردي به او داده اند و مثلا كوروش را در كتاب اشعياي نبي، مسيح خداوند ذكر مي كند . چون كورش كسي بود كه اولين تبعيد بني اسراييل را پايان داد و بعد از اينكه آنها به ايران باستان پناهنده شدند، كورش، آشوريها را شكست داده و سرزمین اسرائيل را تسخير كرده و به يهوديها اجازه مي دهد برگزدند و براي دومين بار معبد بيت المقدس را بنا كنند . و همين كار او باعث شده كه او در يهود يك نجات دهنده تلقي شود و به او لقب مسيح يا ماشيح داده شده است.

بنابر اين ايده ها از ابتدا وجود داشته است و در جاهايي هم به صراحت گفته شده ولي بعد از تبعيد نهايي يهود است که در تلمود به صورت مفصل در مورد ماشيح صحبت شده است. شرايط ظهور او، اينكه او كه هست و چه خواهد كرد ، همه اينها در تلمود كه 1500 سال پيش تدوين شده آمده است.

بعد از تلمود بر حسب نوساناتي كه در تاريخ يهود بوده است گرايش به اين باور گاهي زيادتر و گاهي كمتر شده است و تقريبا مي شود گفت با رفاه و امنيت يهوديان نسبت عكس داشته است. هر جا رفاه و امنيت كم شده است آنها بيشتر به دنبال منجي بوده اند و هر جا رفاهشان بيشتر شده است اين مساله كم رنگ شده است.

به طور مشخص در حدود سال
"موسي بن ميمون" كه از فلاسفه بزرگ يهودي است و فردي عقل گرا بوده است و اتفاقا همين فرد بوده است كه اعتقاد به ماشيح را وارد سيزده اصل ايمان يهود كرده است، اعتقاد دارد وقتي ماشيح بيايد دنيا روال عادي خو د را دارد و از يك نگاه معجزه وار به يك باور روز مره مي رسد.
132 ميلادي يكي از يهوديان شجاع به نام بركوخبا كه يك سردار نظامي بوده است، گروهي را جمع مي كند و برابر رومي ها شورش مي كند ( رومي هايي كه اسرائيل را تسخير كرده بودند و يهوديان را از آنجا تبعيد كرده بودند).

اين فرد با ايده بازگشت به دوران كتاب مقدس و شكست دادن دشمنان خدا قيام مي كند و برابر رومي ها شورش مي كند و اتفاقا يكي از بزرگترين عالمان تلمودي به نام ربي عقيوا تمام شاگردانش را به عنوان سپاهيان او مي فرستد و باور داشته است كه او همان مسيح موعود است. البته بركوخبا شكست مي خورد و اكثر شاگردان و طلاب مذهبي مكتب او كشته مي شوند. اين جريان يك مثال است و در تاریخ یهود بارها تكرار شده است.

آینده روشن: هم اکنون در میان کلیمیان چه اعتقاداتی در مورد برگزیدگی و موعود باوری وجود دارد؟

وضعيت فعلی را بايد بر حسب ميزان پايبندي گروههاي يهودي به باورهاي يهودي دسته بندي كنيم. در جوامع سنتي (يا اكثرا سفارادي ) همه چيز سنتي است و عقايد دسته بندي نمي شود. در اينچنين جوامعي مثل جامعه ايراني اگر سوال كنيد كه شما چه جور يهودي هستيد؟ جواب اين است كه ما يهودي هستيم و همه خودشان را از نظر گروهبندي يكي مي دانند.

اما در جوامع غربي كه گرايش خاصي به دسته بندي و قراردادن هر چيزي در جاي خود هست، همين يهوديها وارد طبقه بندي مي شوند. از يهوديان ارتودوكس و بسيار پايبند به احكام و قوانين ديني گرفته تا يهوديان ميانه رو تر و محافظه كار و تا گروههاي نو گراي امروزي يعني يهوديان رفرميست (يهودياني كه حتي حاضر شدند ساختارهاي كهنه عقايد يهود را بشكنند و چيز جديدي از آن در آورند). به همين نسبت نگاهشان به ماشيح و موعود در يهود تفاوت دارد.

اگر بخواهم تقسيم كنم بايد بگويم سنتي ترين و معمولي ترين اعتقاد همين است كه موعود به صورتي معجزه وار ظهور خواهد كرد و يك دنياي كاملا تخيلي و يك اتوپيا را به بار خواهد آورد و مشخصا هدف اصلي او يهوديان خواهد بود که از اين اسارت و پراكندگي جهاني به زعم خود رها مي شوند و به بيت المقدس بر خواهند گشت و در آنجا حكومتي تشكيل خواهند داد و آداب و رسوم اوليه عبادت كه در تلمود ذكر شده دوباره احيا خواهد شد. در مرحله بعد
عارفان يهود، اعتقادشان بيشتر به اين سمت معطوف مي شود كه ما بايد سعي كنيم خودمان، ماشيح شويم . يعني ما بايد از نظر شخصيتي خود را به ماشيح نزديك كنيم و اين سعی ماست که ماشيح را خواهد آورد.
و در درجه دوم تمام جهانيان خداوند را خواهند شناخت و اختلاف عقيده در مورد خدا در ميان آنها از بين مي رود. البته عده اي عقيده دارند جهانيان به يهوديت گرايش پيدا مي كنند حال از اين گرايش يا تغيير دين، یا احترام گذاشتن و علاقمندي به آن و يا حداقل عدم مخالفت با آن تعبير مي شود.

اكثر عقايد سنتی بر اين است كه وقتي ماشيح بيايد ما دنياي بهشتي خواهيم داشت، تابلويي تخيلي و بسيار زيبا و در افراطي ترين نگاه. در آن زمان توبه هم معنايي نخواهد داشت چون گناهي نيست كه توبه اي باشد و حتي مردم نيازي به كار هم نخواهند داشت چون كار مجازاتي است كه خدا براي آدم اول قرار داده و با آمدن ماشيح انسان به همان باغ عدن اوليه بر مي گردد.

اين سنتي ترين اعتقاد است به طوري كه در نمازهاي سه گانه يهود هم بندي به طور مشخص به دعا براي ظهور ماشيح اختصاص پيدا كرده است.

در ساير گروهها ي يهودي شاهديم كه هر قدر گروههاي يهودي از اين سنتهاي تلمودي دور شده اند وبه عقل گرايي روي آورند، اين اعتقادات نيز تغيير کرده است.

مثلا "هارمبام" يا "موسي بن ميمون" كه از فلاسفه بزرگ يهودي است و فردي عقل گرا بوده است و اتفاقا همين فرد بوده است كه اعتقاد به ماشيح را وارد سيزده اصل ايمان يهود كرده است(اصل دوازدهم از اصول سيزده گانه يهود اعتقاد به ظهور ماشيح است) او اعتقاد دارد وقتي ماشيح بيايد دنيا روال عادي خو د را دارد و از يك نگاه معجزه وار به يك باور روز مره مي رسد.

ماشيح فردي است كاملا عادي از نظر جسماني و شخصيتي( نه از لحاظ علمي و معنوي كه او را بسيار والا مي دانند) او ظهور خواهد كرد و مصلح دنيا خواهد بود و جهان به آرمانهايش نزديكتر مي شود و اين فرد مثل تمام انسانهاي ديگر مي ميرد و فرزندان او جانشينش مي شوند و هيچ اتفاق معجزه واري نمي افتد. مي بينيم كه اين نگاه بسيار عقل گرا ست.

گروهاي ديگري نیز هستند مثل عارفان يهود كه اعتقادشان بيشتر به اين سمت معطوف مي شود كه ما بايد سعي كنيم خودمان، ماشيح شويم . يعني ما بايد از نظر شخصيتي خود را به ماشيح نزديك كنيم و اين سعی ماست که ماشيح را خواهد آورد.


مرجع : آینده روشن

یهودیت موعودباور، ویکی‌پدیا،


در دین یهود و کتاب تلمود (۱)بارها به نجات بخشی آخرالزمان اشاره شده‌است. 
کسی که روزی خواهد آمد و جهان را از نو می‌سازد. نیز انبیای الهی به کرات به روزهای آخر که هنوز فرا نرسیده‌است به عنوان دورانی که در آن عظمت ملی یهود به آخرین حد اعتلای خود خواهد رسید اشاره کرده‌اند. این امید به آینده با گذشت زمان نه فقط شدت پیدا کرد بلکه رؤیای شگفت انگیزی را نیز که در جهان آینده تحقق خواهد یافت دربر گرفت.این آیندهٔ درخشان و باشکوه در اطراف شخصیت «ماشیح» که از جانب خداوند ماموریت خواهد داشت تا این دوران تازه و پر از شگفتی‌ها را آغاز کند تمرکز خواهد یافت.(۲)


کلمهٔ فارسی «مسیحا» نیز از روی کلمهٔ عبری «ماشیح» و با توجه به تلفظ لاتین آن "Messiah" ساخته شده‌است.(۳) ماشیح واژهٔ عبری به معنای«مسیح رهایی‌بخش» است و از ریشهٔ عبری«مشح» یعنی «پاک کردن با روغن مقدس» مشتق شده است. یهودیان مانند اقوام و ملل باستان پیش از نصب پادشاه و کاهن به سر آنها روغن می‌مالیدند تا نشانهٔ موقعیت جدید آنها و نیز علامت آن باشد که روح الهی در آنها حلول کرده‌است.قلمرو مفهومی واژه «ماشیح» رفته رفته گسترش پیدا می‌کند و معنای گوناگونی می‌یابد.کلمهٔ ماشیح به تمام پادشاهان و پیامبران قوم یهود و همچنین به کورش پادشاه ایران و یا هرکس که خداوند او را مامور انجام کار خاصی می‌کرد اشاره داشت. این کلمه درنهایت امر معنی خاصی یافت و اشاره به کسی داشت که از سوی خداوند فرستاده شده و قداست خاصی دارد.(۴)
کنیسه موعودباور باروخ ها-شِم در شهر دالاس تگزاس آمریکا.


طبق اعتقاد عمومی یهود نام ماشیح جز یکی از هفت چیزی است که پیش از خلق عالم هستی آفریده شده‌است.«از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشیح به دنیا آمد زیرا لزوم وجود او حتی پیش از آنکه جهان آفریده شود به ذهن خداوند خطور کرد.» چنین عقیده‌ای در انجیل یوحنا دربارهٔ مسیح(ع) نیز وجود دارد.(۵) ماشیح انسانی آسمانی و موجودی معجزه گراست که خداوند قبل از خلقت جهان وی را آفرید و او در آسمان می‌ماند تا زمان فرستادن وی فرا برسد. به او«پسر انسان» نیز می‌گویند زیرا به شکل انسان ظاهر می‌شود هرچند که سرشت وی آمیخته‌ای از خدا و انسان است.او تجسم خدا در تاریخ است.و پادشاهی از نسل داوود است که پس از ظهور ایلیای نبی خواهد آمد تا مسیر تاریخ یهود بلکه بشریت را اصلاح نماید.او به رنج و محرومیت یهودیان پایان می‌دهد و آنها را رهایی خواهد بخشید. یهودیان پراکنده در تبعید را گرد هم آورده آنها را به صهیون باز خواهد گرداند دشمنان قوم یسرائیل را از بین برده اورشلیم(قدس) را به پایتختی خود برخواهد گزید.(۷)


برخی از انبیاء مژده داده‌اند که این سلطنت تنها برای یهود نیست بلکه همگانی است و همهٔ ملتهای جهان از آن برخوردار خواهند شد. یک یهودی نویسنده در بارهٔ آمدن داوود می‌گوید: «یک عقیدهٔ عمومی وجود داشت که حالت رفاه و آسایشی که به دست داوود پدید آمده تا ابد پایدار خواهد ماند و ناتان نبی در پیشگویی خود مبنی بر جاودانگی تخت داوود این نظر را تایید کرد.»(۷) این باور به قدری قطعی بود که گفته می‌شود خود داوود نیز آنرا به پسرش سلیمان مژده داده‌است.(۸) مطلبی که در این میان از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشد این است که ماشیح چه زمانی ظهور خواهد کرد. به همین دلیل است که در دین یهود ودر تلمود محاسبات زیادی دربارهٔ تاریخ ظهور موعود یافت می‌شود که اغلب آنها تاریخی در حدود قرن پنجم میلادی را نشان می‌دهد. در جایی ایلیای نبی به دانشمندی می‌گوید: 
دنیا در حدود ۴۲۵۰ سال دوام خواهد داشت و ماشیح در ۵۰ سال پایانی ظهور خواهد کرد. 
 با این حال این محاسبات از سوی اکثریت دانشمندان یهود قبیح شناخته شده و اخطارهایی وجود دارد که کسانی را که تاریخ پایان ذلت اسرائیل و ظهور ماشیح را محاسبه می‌کنند لعنت می‌کند و این بدان دلیل است که این کار امیدهایی در دل مردم ایجاد می‌کند که اگر این امر محقق نشود باعث یأس و ناامیدی مردم می‌شود در صورتی که در تعلیمات این دین وجود دارد «اگرچه فرارسیدن پایان ذلت تأخیر یافت مع ذالک در انتظارش باش»(۹) دربارهٔ چگونگی وضع جهان پس از ظهور ماشیح نیز مطالب زیادی وجود دارد. در کتاب مزامیر داوود (مزمور ۷۲ بند ۷) آمده:
«در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهند بود. مادامی که ماه نیست نگردد او حکمرانی خواهد کرد، از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان. به حضور وی صحرانشینان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاک را خواهند لیسید.»(۱۰) و در جای دیگر از کتاب مزامیر آمده‌است: 
«... قومها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد، دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هرچه در آن است به وجد آید.
آنگاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند نمود به حضور خداوند، زیرا که می‌آید، زیرا که برای داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد، قومها را به امانت خود.(۱۱) و در جایی دیگر آثار به وجود آمده توسط ماشیح را بر دنیای آینده در ۱۰ گفتار بیان کرده‌اند:


۱.او جهان را به نور خویش روشن خواهد کرد.
۲.خداوند از اورشلیم آب روان جاری خواهد ساخت و هرکسی بیماری دشته باشد بواسطهٔ آن شفا خواهد یافت.
۳.درختان را وادار می‌کند تا هر ماه میوه آورند و انسان از میوه‌های آن می‌خورد و شفا می‌یابد.
۴.تمام شهرهای ویران شده را از نو آباد خواهد کرد و در جایی ویرانه یافت نخواهد شد.
۵.خداوند اورشلیم را با سنگهای یاقوت از نو بنا خواهد کرد.
۶.صلح جاویدان در سراسر طبیعت حکم فرما خواهد شد.
۷.خداوند تمامی حیوانات و خزندگان را فرا می‌خواند و با آنها و با تمام اسرائیل عهد خواهد بست.
۸.گریه و شیون و زاری در جهان نخواهد بود.
۹.مرگ دیگر در دنیا وجود نخواهد داشت.
۱۰.دیگر نه آه و ناله‌ای به گوش می‌رسد و نه فریاد و فغانی، نه غم و اندوهی وجود خواهد داشت ونه حزن وماتمی.(۱۲)




اعتقاد به منجی در دین یهود سابقه‌ای طولانی داشته و تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد و چیزی از شدت آن کاسته نشده است. مؤید این سخن یهودیان اشغالگر قدس است. هم اکنون که یهودیان صهیونیست برخاسته و با اشغال فلسطین درصدد برآمدند حقارت همیشگی قوم یهود را برافکنند چیزی از تب و تاب انتظار موعود کاسته نشده به گونه‌ای که علاوه بر دعاهای روزانهٔ خود برای منجی در پایان مراسم سالگرد بنیان‌گذاری رژیم اسرائیل غاصب، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا می‌کنند: «ارادهٔ خداوند، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده‌دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش مارا نوازش دهد.(۱۳) همچنین عده‌ای از این اعتقاد سوء استفاده کرده و خود را به دروغ ماشیح معرفی کرده‌اند که تعداد آنها هم کم نیست. به عنوان نمونه می‌توان از برکوخبا، ابوعیسی اصفهانی، یودغان و داوود الرائی و در دوران معاصر در غرب نیز کسانی مانند: دیوید رئووینی، شبتای زوی و فرانک نام برد.(۱۴) در پایان باید گفت که با اندکی دقت می‌توان دریافت که موضوع «منجی» همانند موضوع «دین» امری کلی و فراگیر است. تمامی ملل از دین و آئینی پیروی می‌کنند که با یکدیگر مشترکات زیادی دارند اما هرکدام با نام خاصی یاد می‌شود. همچنین هر قوم و ملتی منجی آخرالزمان را باور دارد ولی هر آئینی وی را با نامی معرفی می‌کند. اینکه او در زمان فراگیر شدن ظلم و فساد ظهور می‌کند و با ظلم و بی‌عدالتی مبارزه می‌کند و فردی است آسمانی و مقدس که دارای صفات نیک و از خاندان نبوت است و... در تمام ادیان موجود است اما تعریف ادیان مختلف از منجی وشرایط دنیا قبل و بعداز ظهور با یکدیگر تفاوت دارد.
پس وظیفهٔ افراد منتظر این است که با بررسی و تحقیق خود دریابند کدام دین کاملتر و کدام تعریف و ویژگی‌های ارائه شده از منجی موعود و شرایط به وجود آمده توسط وی معقولانه‌تر است. بی‌شک هر عقل سلیمی پس از اندکی بررسی درمی‌یابد که دقیق‌ترین و صحیح‌ترین تعاریف ارائه شده تاکنون توسط دین «اسلام» است که این قضیه را به عنوان یک استراتژی موشکافی کرده و آنرا امری هدفمند می‌داند که این هدف رسیدن به کمال حقیقی است که به دست «قائم آل محمد (عج)» به وجود می‌آید. به امید روزی که جزء هدایت یافتگان باشیم و ظهور مولایمان را درک کنیم ودر رکاب ایشان باشیم.




[ویرایش] منابع و پانویس‌ها


* کلمهٔ تلمود به معنای آموزش از فعل ثلاثی عبری «لمد» (یاد داد) می‌آید و با واژه تلمیذ و مشتقات آن که در زبان عربی رباعی هستند ارتباط دارد. تلمود به کتابی بسیار بزرگ که احادیث و احکام یهود را در بردارد اطلاق می‌شود.
* گنجینه‌ای از تلمود، آبراهام کهن، ترجمهٔ امیر فریدون گرگانی زیر نظر یهودا حی، چاپ اول ۱۳۸۲، انتشارات اساطیر، صفحه ۳۵۱
* آشنایی با ادیان بزرگ، حسن توفیقی، چاپ پنجم ۱۳۸۱، انتشارات سمت، صفحه ۱۰۱
* دائرةالمعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، جلد پنجم، دکتر عبدالوهاب المسیری، ترجمهٔ مؤسسهٔ مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، چاپ اول پائیز ۱۳۸۳، صفحهٔ ۳۱۹.
* گنجینه‌ای از تلمود، آبراهام کهن، ترجمهٔ امیر فریدون گرگانی زیر نظر یهودا حی، چاپ اول ۱۳۸۲، انتشارات اساطیر، صفحهٔ ۳۵۲.
* برای مطالعهٔ بیشتر ر.ک به دائرةالمعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، جلد پنجم، دکتر عبدالوهاب المسیری، ترجمهٔ مؤسسهٔ مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، چاپ اول پائیز ۱۳۸۳، صفحهٔ ۳۱۹.
* طلوع، فصلنامه تخصصی مذاهب و فرق اسلامی، سال ششم، شمارهٔ ۲۲، تابستان ۸۶، مقالهٔ «منجی‌گرایی در ادیان، مریم محمدی آرانی، صفحهٔ ۴۱.
* کتاب اول پادشاهان، باب ۲ بند ۴، جولیوس کرینسون، انتظار مسیحا در آئین یهود، ترجمهٔ حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، چاپ اول ۱۳۷۷، صفحهٔ ۲۰.
* گنجینه‌ای از تلمود، آبراهام کهن، ترجمهٔ امیر فریدون گرگانی زیر نظر یهودا حی، چاپ اول ۱۳۸۲، انتشارات اساطیر، صفحهٔ ۳۵۶.
* آشنایی با ادیان۱، یهودیت، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، انجمن معارف اسلامی ایران، چاپ اول بهار ۱۳۸۲، صفحهٔ ۱۶۹.
* طلوع، فصلنامه تخصصی مذاهب و فرق اسلامی، سال ششم، شمارهٔ ۲۲، تابستان ۸۶، مقالهٔ «منجی‌گرایی در ادیان، مریم محمدی آرانی، صفحهٔ ۴۴.
* گنجینه‌ای از تلمود، آبراهام کهن، ترجمهٔ امیر فریدون گرگانی زیر نظر یهودا حی، چاپ اول ۱۳۸۲، انتشارات اساطیر، صفحات ۳۵۸و۳۵۹.
* آشنایی با ادیان بزرگ، حسن توفیقی، چاپ پنجم ۱۳۸۱، انتشارات سمت، صفحه ۱۰۲.
* دائرةالمعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، جلد پنجم، دکتر عبدالوهاب المسیری، ترجمهٔ مؤسسهٔ مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، چاپ اول پائیز ۱۳۸۳، صفحهٔ ۳۲۱.



ماشیـح؛ منجی یهود به روایت تلمود

منجی یهود به روایت تلمود (نشانه ها و کارکردها)



این نوشتار، گزیده ای است گزارش گونه از بخش ماشیح در کتاب "خدا، جهان، انسان، ماشیح (گزیده گنجینه ای از تلمود)"، تألیف آبراهام کُهِن که قسمت اول آن در بخش ادیان ابراهیمی تقدیم شد.
با مطالعة این نوشتار که ایجاز ویژگی اصلی آن است، دانسته های مفیدی دربارة منجی یهودی به دست می آید که هر چند نیاز به دسته بندی مناسب تری دارد ولی می تواند در بررسیهای عمیق تر به کار گرفته شود.
خیلی علاقمند بودم که تشابهات این آموزة یهودی را با آموزة مهدویتِ اسلامی در بحثی تطبیقی بررسی کنم ولی به دلیل ترس از برداشت ناصواب و نبود مجال کافی، آن را به نوشتار دیگری موکول می نمایم.
روش من در این نوشتار چنین بوده است که پس از سه بار مطالعة یک موضوع، آن را ویرایش و با انتخاب عنوانی، آن مطلب را قلمی نموده ام. سعی شده در حد امکان از مطالب و آیات تکراری پرهیز گردد، مگر آن که نکته جدیدی داشته باشد.
● ماشیــح
▪ یهودیان بر خلاف بسیاری از اقوام که دوران طلایی تاریخ خود را در گذشته های تاریک و بسیار دور می بینند، به آینده چشم دوخته اند.
▪ انبیای اسرائیل بارها به "روزهای آخر" که هنوز فرا نرسیده است به عنوان دوران اعتلای نهایی عظمت ملی یهود، اشاره کرده اند
▪ امید به آیندة نورانی و مشحون از سعادت در دل عامه مردم، روز به روز نه تنها شدت یافت بلکه به رؤیاهای شگفت انگیزی هم دامن زد.
▪ ماشیح (MASHIAH)یا "تدهین شده با روغن مقدس" که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است، محور این آینده است.
▪ تلمود، صدها بار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است.
● تنها منکر ماشیح!
▪ ربی هلیل (قرن ۴)، تنها کسی که لحنی شکاک در این باره دارد، می گوید: "ملت اسرائیل دیگر ماشیحی که ظهور کند، نخواهد داشت زیرا که در زمان حیزقیا (سلطان یهودا) بهره خود را از او برده اند". (سنهدرین، ۹۸ ب).
▪ در ردّ ادعای فوق گفته اند: اگر قرار بود از پیشینیان کسی ماشیح باشد، داود سزاوارتر بود چرا که آن پادشاه اسرائیل آن همه سرود در وصف جلال خدا تصنیف کرد و خدا را مدح و ثنا نمود ولی حیزقیا با آن همه معجزات و آیات که برایش نمایان شد، حتی یک سرود هم به درگاه خداوند نخواند.
▪ ربان یوحان بن زکای، دانشمند برجسته قرن اول، در بستر مرگ چنین می گوید: یک کرسی برای حیزقیا پادشاه یهود که دارد می آید، آماده کنید. این جملة مرموز علاوه بر پیش گویی ظهور ماشیح، می رساند که حیز قیا هم ماشیح بوده است.
● هویت ماشیح
▪ درباره هویت ماشیح یا ناجی آینده، عقاید مختلفی اظهار شده است.
▪ اعتقاد عموم بر آن است که ظهور ماشیح و فعالیت های او در راه بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشه خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است: "پیش از آنکه عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد؛ تورات، توبه، باغ عدن (بهشت)، جهنم، اورنگ جلال الاهی، بیت همیقداش، نام ماشیح". (پساحیم، ۵۴ الف)
▪ در یک میدراش مؤخّر چنین اظهار شده است: "از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشیح به دنیا آمد، زیرا (لزوم وجود او) حتی پیش از آنکه جهان آفریده شود، به ذهن (خداوند) خطور کرد" (پسیقتا رباتی، ۱۵۲ ب).
▪ همه دانشمندان یهود درباره یک نکته متفق الرأی هستند که ماشیح یک انسان است که از طرف خدا مأمور انجام وظیفه خاصی خواهد شد. تلمود، هیچگاه اشاره ای به یک ناجی یا موجود فوق انسانی درمورد ماشیح ندارد.
▪ در اینکه ماشیح داود است یا از نسل او اختلاف است: برخی او را با داود پادشاه یکی می دانند و با استناد به آیه "بعد از آن بنی اسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داود پادشاه خویش را خواهند طلبید" (هوشع، ۵:۳)، می گویند: این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است اسمش داود است و اگر جزو مردگان است (که بعدا زنده خواهد شد)، نامش داود است. (یروشلمی، براخوت: ۵ الف).
مخالفان نظر فوق با اشاره به آیه: "نجات عظیمی به پادشاه خود می دهد و به ماشیح خویش احسان می کند، یعنی به داود و به ذریت او تا به ابد" (مزامیر، ۵۱:۱۸)، می گویند: در این آیه نوشته نشده است به داود، بلکه آمده است: به داود و به ذریت او (ایخا ربا، ۵۱:۱). ماشیح از نسل پادشاه داود خواهد بود و در ادبیات دانشمندان یهود ملقب به "فرزند داود" است. این اعتقاد عموم یهودیان است.
● نامهای ماشیح
▪ آیاتی که اشاره به ماشیح دارد، حاوی نامهای گوناگونی برای اوست؛ شاگردان دانشمندان حتی کوشیده اند برای ماشیح نامهایی مشابه با اسم استاد خود از متن آیات کتاب مقدس بیابند:
شاگردان مکتب شیلا (Sheila) نام او را شیلو (Shiloh) می گویند؛ " تا که شیلو بیاید" (پیدایش، ۱۰:۴۹).
شاگردان مکتب ربی ینای (yannay) او را یینون (yinnon) به معنای دوام می نامند؛ " نام او تا ابد باقی خواهد ماند و اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد" (مزامیر، ۱۷:۷۲).
شاگردان مکتب ربی حنینا (haninah) او را با استناد به آیه:"زیرا که بر شما ترحم (حنینا) نخواهد کرد" (ارمیا، ۱۳:۱۶)، حنینا می نامند.
برخی اسم او را منحم بن حیزقیا (manahem ben hizghyah ) می دانند و به آیه" زیرا تسلی دهنده (منحم) و تازه کننده جانم از من دور شده است" (مراثی ارمیا، ۱۶:۱)، استناد می کنند. برخی او را مبروص مکتب ربی یهودا هناسی می نامند و به آیه" مسلما او بیماریهای ما را تحمل کرده و دردهای ما را بر خود حمل نموده است. ولی ما او را بلا کشیده و ضرب خورده و رنج دیده از جانب خداوند محسوب نمودیم" (اشعیا، ۴:۵۳) ، استناد می نمایند. بلا کشیده به معنای مبروص است و ربی یهوداهناسی، ۱۳ سال از بیماری برص رنج می برد و آن را نشانه رحمت الاهی می دانست (باوا مصیعا، ۸۵ الف)، ماشیح، هم از طبقه رنجدیدگان که یهودا هناسی نمونه واضح آن است، خواهد بود.
● نام های دیگر ماشیح
▪ صمح(tazemah)به معنای نهال (زکریا،۱۲:۶). جالب است بدانید شماره حروف هریک از"صمح" و "منحم" به حساب ابجد ۱۳۸ می باشد که این نشان از تشابه این دو نام دارد.
▪ برنفله(bar naphle) به معنای فرزند افتاده با استناد به آیه" در آن روز خیمة داود را که افتاده است، بر پا خواهد نمود". (عاموس، ۱۱:۹).
▪ فرزند یوسف، عنوانی است برای شخصیتی که هم ردیف "فرزند داود" در یهودیت مطرح است و مقام برجسته ای دارد. (زکریا، ۱۰:۱۲ و سوکا، ۵۲ الف و عودیا، باوابترا، ۱۲۳ ب).
● اعتقاد به ماشیح از منظر جامعه شناسی
▪ اعتقاد به ظهور ماشیح، بالطبع هنگام بدبختی های ملی شدت می یافته است. وقتی که ظلم و تعدی یک دولت فاتح که ملت اسرائیل را به زیر سلطه خود داشت، غیر قابل تحمل می شد، یهودیان از روی غریزه، به پیشگویی هایی که در کتاب مقدس درباره ظهور ماشیح شده است، توجه می کردند تا در روزهای پر از رنج در برابر شدیدترین سختی ها تاب بیاورند و نگذارند یأس و حرمان بر آنها چیره شود.
● یک ماشیح دروغین
▪ وسفوس مورخ مشهور یهود در تاریخ خود می گوید: در سالهای قبل از خرابی بیت همیقداش افرادی ادعا می کرده اند که همان نجات دهنده ای هستند که انبیاء ظهور او را از پیش خبر داده اند، مثل: برکوخواو (barkohva) که بعضی او را برکوزیوا (bar koziva) نامیده اند و رهبر شورش یهودیان علیه رومیان بود. ربی عقیوا هر گاه او را می دید، می گفت: این همان پادشاه ماشیح است و به آیة: "ستاره ای (کوخاو) از یعقوب طلوع خواهد کرد" (اعداد، ۱۷:۲۴)، استناد کرده و آن را چنین تفسیر می نمود: کوزیوا از یعقوب طلوع خواهد کرد.
ربی یوحانان بن تورتا در اعتراض به او می گفت: عقیوا از گونه های تو (در قبر) علفها خواهند رویید و هنوز ماشیح فرزند داود نیامده است. (یروشلمی تعنیت، ۶ دال).
● نشانه های پیش از ظهور ماشیح
▪ دردهای زایمان دوره ماشیح سخت و شدید خواهد بود.
▪ تاریکی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده فزونی می یابد.
▪ آشفتگی و فساد در جهان به حد اعلی خواهد رسید و سختی های زندگی، غیر قابل تحمل خواهند شد.
▪ جوانان به پیران بی احترامی کرده و آنها را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان به پا خواهند ایستاد.
▪ روی مردم چون روی سگ خواهد بود (از بی حیایی).
▪ محل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد مبدل شده، دانش دبیران فاسد خواهد گشت.
▪ فرزند داود (ماشیح)، فقط در دوره ای ظهور خواهد کرد که همه مردم آن یا معصوم باشند یا مجرم.
▪ دوران هفت ساله ای که ماشیح در آن ظهور می کند، چنین است:
سال اول؛ بی بارانی، سال دوم؛ قحطی، سال سوم؛ قحطی شدید و مردن مردان، زنان، کودکان، متقیان و فراموشی تورات، سال چهارم؛ سیری و وفور نعمت، سال پنجم؛ سیری و فراوانی عظیم، بازگشت تورات به سوی آموزندگانش، سال ششم؛ به گوش رسیدن صداهایی از آسمان، سال هفتم؛ در گرفتن جنگ و در پایان این دوران هفت ساله ماشیح می آید.
▪ هر وقت ببینی دولت ها با هم به نزاع سیاسی که منجر به جنگهای سخت می شود، می پردازند.
▪ داود در مزامیر پنج بار از خدا خواسته است تا برخیزد؛ چهار بار مربوط به چهار دولت یونانیان، بخت النصر، هامان صدراعظم خشایارشا، رومیان و پنجمی مربوط به دولت گوگ و ماگوگ (یأجوج و مأجوج) است که در آخر الزمان با قدرتی عظیم علیه اسرائیل به جنگ خواهد آمد.
● زمان ظهور ماشیح
▪ کوشش برای محاسبه و یافتن تاریخ پایان ذلت قوم اسرائیل و ظهور ماشیح، از طرف اکثریت دانشمندان یهود، به شدت تقبیح شده است، چرا که در صورت عدم تحقق، یأس و حرمان را به دنبال خواهد داشت.
▪ نهی از توقیت آمدن ماشیح گاهی با لعن و نفرین همراه بوده است: لعنت بر کسانی باد که تاریخ پایان ذلت اسرائیل و ظهور ماشیح را محاسبه می کنند. زیرا ایشان چنین استدلال می نمایند که اگر تاریخ پایان ذلت فرا رسید و ماشیح نیامد، هرگز دیگر نخواهد آمد...". علیرغم این اخطارهای شدید، برخی زمان ظهور ماشیح را چنین برآورد کرده اند:
▪ در سال ۴۲۹۱ از آفرینش (۵۳۱ میلادی) جهان ویران خواهد شد... و آن وقت ایام ماشیح پیش خواهد آمد.
▪ در سال ۴۲۳۱ آفرینش (۴۷۱ میلادی)، ماشیح ظهور خواهد کرد.
▪ اسرائیل، در ماه تیشری نجات خواهد یافت.
▪ اسرائیل، در ماه نیسان (ازمصر) نجات یافت و در آینده نیز در ماه نیسان نجات می یابد.
▪ ایلیای نبی خطاب به یک عالم یهودی: دنیا دست کم هشتاد و پنج یوئیل (۴۲۵۰= ۵۰ (مدت هر یوئیل به سال) × ۸۵)دوام خواهد داشت و دریوئیل آخرین ماشیح خواهد آمد. آن عالم از ایلیا پرسید: آیا ماشیح در آغاز آن یوئیل ظهور خواهد کرد یا در پایان آن؟ ایلیا جواب داد: نمی دانم. این پیشگویی بین سالهای ۴۴۰ تا ۴۹۰ میلادی را دربرمی گیرد.
▪ در مقابل این نظریات که زمان مشخصی را برای آغاز دوران ماشیح در نظر گرفته شده است، نظریه دیگری هست که می گوید: زمان ظهور بنابر کردار مردم تغییر خواهد یافت: "من خداوند در وقت خودش آن را تسریع خواهد کرد. (اشعیاء، ۲۲:۶۰)
در سنهدرین، ۱۹۸ الف، با توجه به آیه فوق آمده است: اگر امت اسرائیل استحقاق آن را داشته باشد، نجات ایشان را تسریع خواهم کرد و اگر استحقاق نداشته باشد، در وقت خودش آنها را نجات خواهم داد.
● زمینه سازی و شرایط ظهور
▪ راو آشه از علمای متأخر تلمود می گوید: مقصود دانشمندان از ذکر تاریخهای مذکور برای ظهور ماشیح این بوده که تا آن تاریخ نباید منتظر آمدن ماشیح بود ولی از آن به بعد باید انتظار ظهور او را داشت؛ " همواره منتظر ظهور او باش، اگر چه (فرا رسیدن پایان ذلت) تأخیر نماید، معذلک در انتظار باش" (حبقوق، ۳:۲)
▪ در تلمود آمده است: "توبه کاری عظیم است. زیرا که نجات را نزدیک می کند (یوما، ۸۶ ب)، زمان هایی که برای پایان ذلت معین شده بود، سپری گشت و ماشیح هنوز نیامده است، و ظهور او فقط بسته به توبه مردم و اعمال نیکی است که انجام دهند" (سنهدرین، ۹۷ ب).
▪ اگر ملت اسرائیل فقط یک روز توبه کند یا یک (شبانه روز) شنبه را بطور صحیح و کامل نگه دارد، بی درنگ، ماشیح خواهد آمد (یروشلی تعنیت، ۲ الف). اگر ملت اسرائیل دو شبانه روز شنبه را طبق قوانین آن نگه دارد، بلافاصله نجات خواهند یافت (شبات، ۱۱۸ ب).
● خصوصیات دوران ماشیح و کارکردهای او
نیروی باروری طبیعت به میزانی شگفت انگیز و معجزه آسا فزونی خواهد یافت؛ به این نمونه ها توجه کنید:
▪ برای حمل یک حبّه انگور، گاری یا قایق لازم است و باید آن را در گوشه خانه گذاشت... (کتوبوت، ۱۱۱ب)
▪ غلات در مدت یک ماه رشد می کنند و درختان ظرف دو ماه میوه می دهند. ربی یوسه می گوید: غلات ظرف پانزده روز به عمل می آیند و درختان در مدت یک ماه میوه خواهند داد. (یروشلمی تعنیت، ۲ الف)
▪ در سرزمین اسرائیل، گرده هایی از عالیترین آرد و پارچه هایی از نفیس ترین پشم در زمین خواهد رویید.
▪ یک دانه گندم به اندازه دو قلوة یک گاو بزرگ خواهد بود. (کتوبوت، ۱۱۱ب).
▪ در جهان آینده، زنان هر روز خواهند زایید و درختان هر روز میوه خواهند داد. (شبات، ۳۰ ب).
ذات قدوس مبارک، ده چیز را در دوران ماشیح تازه خواهد کرد:
۱) او خود جهان را به نور خویش روشن خواهد کرد، چنانکه مکتوب است: "بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید زیرا که یهوه نور جاودانة تو و خدایت، زیبایی تو خواهد بود" (اشعیاء، ۱۹:۶۰)
۲) از اورشلیم آب روان جاری خواهد ساخت و هر کسی را که بیماری داشته باشد، به واسطه آن شفا خواهد داد. (حزقیال، ۹:۴۷)
۳) درختان را وادار می کند تا هر ماه میوه بیاورند و انسان از آن میوه ها می خورد و شفا می یابد و بر لب آن نهر در این طرف هر نوع درخت خوراکی خواهد رویید که برگ آن پژمرده نخواهد شد و میوه اش تمام نخواهد گشت...(حزقیال، ۱۲:۴۷)
۴) تمام شهرهای ویران را از نو آباد خواهند کرد و در جهان ویرانه یافت نخواهد شد... (حزقیال، ۵۵:۱۶)
۵) خداوند اورشلیم را با سنگهای یاقوت کبود از نو بنا خواهد کرد... (اشعیاء ۱۱:۴۵ و ۱۲) و آن سنگها همچون خورشید نور خواهند داد و بت پرستان آمده و عزت و جلال اسرائیل را خواهند دید. (اشعیاء، ۳:۶۰)
۶) صلح جاودان در سراسر طبیعت حکمفرما خواهد شد: "گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و گاو پروار با هم خواهند زیست و طفل کوچک آنها را خواهند راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه های آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد، و کودک از شیر بازداشته شده، دست خود را بر لانه افعی خواهد گذاشت" (اشعیاء، ۶:۱۱، ۷، ۸).
۷) خداوند، تمامی حیوانات و خزندگان را فراخوانده و با آنها و با تمام اسرائیل عهد خواهد بست. (هوشع، ۲۰:۲)
۸) گریه و شیون و زاری در جهان نخواهد بود. (اشعیاء، ۱۹:۶۵)
۹) مرگ، دیگر در دنیا وجود نخواهد داشت. (اشعیاء، ۸:۲۵)
۱۰) دیگر نه آه و ناله ای به گوش خواهد رسید و نه فریاد و فغانی، نه غم و اندوهی و نه حزن و ماتمی وجود خواهد داشت بلکه همه شادمان و خوشحال هستند: "و فدیه شدگان خداوند بازگشته و با ترنم صهیون خواهند آمد." (اشعیاء، ۱۰:۳۵، و شموت ربا، ۲۱:۱۵)
● دیگر کارکردهای ماشیح
▪ برقراری صلح پایدار و بی زوال و شادمانی و خرسندی در سراسر جهان.
▪ کوران شفا می یابند و لنگان شفا خواهند یافت.
▪ بندگان همگی همدوش و متحد خواهند شد تا نام خدا را بخوانند و او را پرستش کنند.
▪ خوشبختی ملت اسرائیل: ظلم و جوری که از جهانیان تحمل کرده اند پایان خواهد یافت و به مقام عالی که خداوند برایش مقدر کرده است، خواهد رسید.
▪ ماشیح، جمع آوری و اتحاد اسباط اسرائیل را عملی خواهد کرد هر چند بعضی می گویند: "ده سبط اسرائیل سهمی از جهان آینده ندارند". (توسیفتا، سنهدرین، ۱۳:۱۲)
▪ برای جمع آوری پراکندگان اسرائیل باد از دو جهت جنوب و شمال می وزد. (اشعیاء، ۶:۴۳) .
▪ تجدید بنای شهر مقدس اورشلیم که زمان وقوعش قبل از گردآمدن مجدّد اسباط پراکنده اسرائیل است. (مزامیر، ۱۷:۱۰۲)
▪ برقراری مجدد معبد بیت همیقداش سوم که کارکرد آن با بنای اول و دوم معبد که برای قربانیهای کفاره گناهان بود، متفاوت است: "در جهان آینده، گذرانیدن همه قربانیها موقوف خواهد شد بجز تقدیم قربانی شکرانه که هرگز ترک نخواهد گشت" (پسیقتا، ۷۹ الف)
▪ تنها مزیت دوران ماشیح، نجات اسرائیل از ستمگران است ولی برای رهایی از بدبختی های گوناگونی که آدمی گرفتار آن است، باید صبر کند تا زمانی که رخت از این جهان بربندد.
▪ بعضی دوران ماشیح را یک مرحله انتقالی میان دنیای کنونی و جهان آینده می دانند.
● رجعت مردگان
▪ اعتقاد به ماشیح با ایمان به حقیقت رستاخیز مردگان همراه است، البته مردگانی که شایسته چنین پاداش و موهبتی باشند؛ از آنجا که دوران ماشیح چنین خوشی ها و چنین سعادت عظیمی را با خود خواهد آورد، حق این است که به نیکوکارانی که از جهان گذشته اند، اجازه داده شود تا در آن شرکت جسته و شریران و بدهکاران از آن محروم گردند.
▪ نزدیک ایام ماشیح، طاعون عظیمی به جهان خواهد آمد و شریران با آن نابود خواهند شد. (شیر هشیریم ربا، غزل غزلها، ۳۰).
● طول دوران ماشیح
درباره طول مدت دوران ماشیح نظریه های گوناگونی ارائه شده است:
▪ ربی عقیوا: چهل سال به اندازه سرگردانی اسرائیل در بیابان پس از خروج از مصر.
▪ ربی الیعزر فرزند ربی یوسه: یکصد سال.
▪ ربی برخیا از قول ربی دوسا: ششصد سال.
▪ ربی یهودا هناسی: چهارصدسال به اندازه مدت غربت مصر (سه نسل).
▪ ربی الیعزر فرزند هورقانوس: هزار سال.
▪ ربی اباهو: هفت هزار سال.
▪ العازار بن عزریا: هفتاد سال.
▪ ربی اویمی(avimi ) فرزند ربی اباهو: هفت هزار سال.
▪ راو یهودا از قول شموئل: باندازه مدتی که از آفرینش جهان تا کنون گذشته است.
▪ راو نعمان براسحق: به اندازه زمانی که از طوفان نوح تا کنون سپری شده است.
▪ الیاهو: عمر این دنیا شش هزار سال است؛ دو هزار سال اول آن دوره آشفتگی بود، دو هزار سال دوم، دوران حکومت تورات بود. دو هزار سال آخر بایستی دوران ماشیح باشد ولی به خاطر گناهان زیاد ما، سالهای بسیاری از دوران ماشیح بیهوده سپری شد (سهندرین، ۹۷ الف).
▪ بسیاری از غیر یهودیان کوشش خواهند نمود تا به جامعه ایشان بپیوندند ولی چون محرک اصلی آن سهم بودن از سعادت اسرائیل است و نه گرویدن به دین موسی، آنها را نخواهند پذیرفت (عوودازارا، ۳ب).






خبرگزاری فارس