کافه تلخ

۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

شیطان هنوز زندگی میکند، الواح زمردین





الواح زمردین تحوت،
این الواح توسط تحوت (thoth)خدای خرد و دانایی در مصر باستان با سر لکلک، خدایی که زبان هایروگلیف رو به مصریان اموخت، خدای اتلانتیس، پسر انکی به روایت سیتچین ، سازنده هرم بزرگ جیزه، با اسم دیگر هرمس تریسمگیستوس (هرمس کبیر) و در واقع هرمس خدای یونانیان ، تحوت که فرمانروای اتلانتیس بود بعد از غرق شدن اتلانتیس تمدن بعدی را در مصر تشکیل داد هرم بزرگ جیزه را ساخت که به اشتباه به خئوپس نسبت داده شده .در اون اسرار واحکام اتلانتیس گرداوری شده. حدود 16000 سال در مصر حکمرانی کرد و بعضی بربرهایی که در آن‌جا زندگی می‌کردند؛ از او تبعیت کرده و به تمدن بزرگ و پیشرفته ای دست پیدا کردند.
تحوت فنا ناپذیر بود و بر سایر کولونی های اتلانتیس به خصوص در امریکای مرکزی وجنوبی فرمانروایی کرد.
زمانی که ترک کردن مصر نزدیک بود هرم بزرگ را در روی ورودی” Great Halls of Amenti” ساخت،اسرار و احکامش رو در انجا قرار داد و برای انها نگهبان گذاشت.
در زمانهای بعد فرزندان این نگهبانان به کاهنان هرم منصوب شدند و تحوت رو به عنوان خدای دانش پرستیدند و در افسانه ها درگاه امنتی به دنیای زیرین، مکانی که روح برای قضاوت بعد از مرگ باید طی کند نامیده شد. تحوت سه بار در بدن های متفاوت ظهور کرد که اخرینان، که الواح زمردین در ان زمان نوشته شد در هیبت هرمس خدای یونانیان بود.
الواح زمردین 12 عدد هستند در 13 قسمت که درهرم بزرگ توسط کاهنان نگهداری می‌شدند. 
 دو لوح آخر به قدری خارق العاده ، شگفت انگیز، پیچیده و مهم هستند که انتشار ان برای عموم ممنوع است . اما اینکه چطور این اسرار برای انسان امروز فاش شد، حدود 13000 سال پیش از میلاد مسیح در مصر،خم (khem) قدیم، اوضاع مشوش بود و افراد زیادی به نقاط مختلف و دور دنیا تبعید شده بودند
در میان این افراد کاهنان هرم بودند که الواح را با خود حمل می‌کردند.  ‌این گروه به امریکای جنوبی رسیدند و در انجا با قوم درخشان مایا اشنا شدند که دانش بسیاری از قدیم می‌دانستند.
کاهنان در میان انان ماندند.


در قرن دهم مایاها یوتاکان را کاملا تخلیه کرده بودند و الواح در زیر میز سلطنتی یکی از معابد بزرگ خدای خورشید قرار داشتند. بعد از حمله اسپانیایی‌ها شهرها نابود شدند و الواح فراموش شدند.
سال‌ها بعد فردی که انتخاب شده و اگاه بود این الواح را برگرداند(1925)اما انها خیلی دیر و به سختی فاش شدند.
انها 12 لوح از زمرد سبز رنگ هستند و از راه مراحل شیمیایی بسیار پیچیده ای درست شدند، انها تجزیه ناپذیرند، در برار هر ماده ای مقاومند، در واقع ساختار اتمی و سلولی انها به قدری طوری‌ست به هیچ وجه هیچ تغییری پیدا نمی‌کنند و در واقع قانون یونیزاسیون مواد را زیر پا میگذارند. روی انها کاراکترهایی به زبان کهن اتلانتیس حک سده.
کاراکترهایی که به موج‌های فکری هم کوک پاسخ می دهند .
با آزاد کردن یک ارتعاش فکری هماهنگ با ذهن خواننده .
این الواح توسط تسمه هایی از الیاژ طلایی رنگ به یکدیگر بسته شدند و از میله ای از همان جنس اویزانند.
این یک قسمت از الواح زمردین تحوت هست که خیلی به توصیف قران از جن و یا توصیفاتی که از نژاد خزنده ها میشه شباهت داره:
در زمانهای بسیار دور قبل از حیات اتلانتیس،
انسانهایی بودند که در عالم تاریکی غوطه ور و موشکاف بودند، از جادوی سیاه استفاده می‌کردند و موجودات را فرامی‌خواندنداز پایین واعماق دنیای ما.
افرینش انها را وارد این چرخه کرد.
انها بی شکل بودند واز بعدی دیگر، از دید فرزندان انسانهای زمینی پنهان بودند.
تنها از راه خون وجود پیدا میکردند.
تنها توسط انسان در این دنیا می‌توانستند زندگی کنند.






در زمانی دور توسط اربابان مغلوب شدند، و به اعماق و جایی که از ان امدند فرستاده شدند. اما بعضی از انها باقی ماندند،
در مکانهایی که انسان ها نمیدانستند. سایه وار در اتلانتیس زندگی میکردند، اما زمانهایی بر انسان اشکار میشدند.
 هنگامی که خون باید داده میشد، انها میان انسانها حضور پیدا میکردند.






اما فقط در برار دیده ها انها انطور بودند که انسانها هستند.
و با سر مار(شیطان) هنگامی که جادو کنار میرفت
اما در میان انسانها مانند انسان جلوه میکردند.
به تدریج به سمت حاکمان پیش رفتند،

به کمک جادویشان سران حکومتی را به قتل رساندند،
به شکل انان در امدند و بر مردم حکومت کردند.
تنها توسط جادو میتوان انها را تشخیص داد.
تنها توسط صوت صورتهای‌شان دیده می‌شود.
انها از سرزمین سایه ها امدند
تا انسان را نابود کنند و بر سرزمینش فرمانروایی کنند.

اما اربابان در جادو قدرتمند بودند،
قادر به برداشتن نقاب از صورت شیطان،
قادر به برگرداندن او به جایی که از ان امد.
انها به نزد انسان امدند و راز را به اموختند،
*کلمه* را که فقط انسان میتوانست تلفظ کند
پس انها به سرعت نقاب را از صورت شیطان برداشتند.
و او را از میان انسان‌ها خارج کردند.

اما هوشیار باشید،شیطان هنوز زندگی میکند
در جایی که در بعضی زمان‌ها به این دنیا باز میشود.
انها در میان شما راه می‌روند اما از دیده پنهان‌نند
در مکان‌هایی که در سنت های قدیم گفته شده.
دوباره هنگامی که زمان بگذرد
انها شمایل انسان را خواهند گرفت.














الواح زمردین تحوت Thoth خدای آتلانتیس




Thoth ( همان Ningishzidda پسرفرمانروا انکی است ـ مترجم )

دیباچه

تاریخی که این الواح ترجمه شده است و در صفحات بعدی خواهد آمد ، عجیب بوده وفراسوی باورهای دانشمندان جدید است . قدمت آنها شگفت انگیز است و سن تعیین شده برای آن به 36000 سال قبل از میلاد برمی گردد و نویسنده آن Thoth یک کاهن ـ پادشاه آتلانتیس است . بنیانگذار آن در مستعمره ای از مصر باستان بوده پس از غرق شدن سرزمین مادری . سازنده هرم بزرگ Giza او بوده است که به غلط ساختن آن به Cheops نسبت داده شده است . او ترکیبی از دانش و خرد باستانی و همچنین رازهایی را بدست آورد و آن را بصورت ابزاری (قوانین ) درآورد برای آتلانتیس باستانی . برای مدت 16000 سال اینها قوانینی بودند برای نژاد قدیمی مصرباستان .
از تقریباً 52000 تا 36000 سال قبل از میلاد . در آن زمان نژاد باستانی بربرهایی که در میان آنها بودند پیرو او شده و به درجه بالاتری از تمدن دست یافتند . Thoth فنا ناپذیر بود . او برمرگ غلبه کرده بود .
تنها زمانی که اراده می کرد فنا پذیر می شد ونه اینکه بامرگ روبرو شود . او با خرد عظیم خود قوانینی ساخت برای مستعمرات گوناگون آتلانتیس که شامل مناطقی در جنوب و مرکز آمریکا هم می شد . زمانی که او تصمیم گرفت مصرراترک کند ، هرم بزرگ را ساخت برای ورود به دالانهای بزرگ Amenti ( دروازه ستارگان در اسطوره های مصری ـ مترجم ) .
وبرای مکان این ثبتها او نگهبانانی را جهت حفاظت از اسرار از میان بلند مرتبه ترین مردم انتخاب کرد . در دوره های بعدی ، نسلهای بعدی این نگهبانان ، کاهنان هرم شدند .
آنچنان که Thothرا بعنوان خدای خرد می پرستیدند ، ثبت کنندگان ( کاتبان ) از این دانشها در عصر تاریکی پیروی و از آن عبور می کردند . در افسانه ها ، دالانهای Amenti در زیر زمین یا دالانهای خدایان ، جایی بود که روح بعد از مرگ مورد قضاوت قرار می گرفت .
در طی اعصار بعدی ، افرادی در الواح ، شخصیت Thoth را در بدنهای مختلف توصیف کردند . آن‌چنانکه ، اورا در سه دوره تجسم کرده اند ، که آخرین بار به شکل Hermes (هِرمِس یا هِرمیز ) به یونانی:‎ ،Ἑρμῆς به انگلیسی: Hermes ‏) در اسطوره‌های یونان، پیام رسان ایزدان در اساطیر یونان است.در ابتدا ایزد موسیقی و به ‌وجود آورنده ساز چنگ بود، همچنین ایزد چوپان‌ها، بازرگانان، اندازه و وزن، سخنرانی، ادبیات، ورزشکاری و دزدی بود. پدرش زئوس و مادرش مایا نام داشتند.او در کودکی با دزدیدن گاوهای آپولو و کشتن آن‌ها از روده‌های آن‌ها چنگ را ساخت. در ابتدا این امر خشم آپولو را برانگیخت اما بعد از شنیدن صدای چنگ نظرش عوض شد و چنگ را با خود برد.پسر هرمس پان خدای نی پان بود. مادر پان یک حوری دریایی بودـ مترجم )

شناخته شده ، او سه بار متولد شده . در این تجسد او دانش خود را بصورت سیستم رمزی جدیدی در الواح زمرد نوشت . ده لوح برای این کار استفاده وترجمه شده اند که در هرم بزرگ توسط کاهنان هرم محافظت می شدند . این ده لوح برای سهولت کار به سیزده قسمت تقسیم شده اند . دو تای آخر مطالبشان به اندازه ای غیر قابل باور و اهمیت آنها به اندازه ای بوده که برای انتشار در سطح وسیع در دنیا ممنوع شد . به هر حال آنها شامل رازهایی هستند که ارزش فوق العاده ای دارند و بعدها توسط جویندگان جدی اثبات خواهد شد . آنها باید مطالعه شوند ، نه برای یک دوره ، اما برای صدها دوره ممکن است معنی واقعی آن آشکار شود . مطالعه تصادفی آن هم به ما نظرهای اجمالی زیبایی خواهد داد .
اما اگر مطالعه بیشتر و متمرکزتری داشته باشیم یقیناً جوینده ، خردش شکوفاتر می شود . اما اکنون جملات مربوط به این رازهای قدرتمند چگونگی شان بر مردمان امروزی پس از مدتهای طولانی پنهان بودن آشکار شده اند . کمی قبل از سیزده قرن قبل از میلاد ، در مصر ، Khem باستانی ، آشوبی بوجود آمده بود و نمایندگان بسیاری از طرف کاهنان به دیگر قسمتهای جهان فرستاده شدند . در بین آنها کاهنانی از هرم بودند که الواح زمرد را با خود حمل میکردند بعنوان طلسم برای تمرین اقتدار بصورت محدود در
مستعمرات گوناگون آتلانتیس و نژادهای مختلفشان .

این الواح اینگونه فهمیده می شدند که این افسانه ای است حامل قدرتی از Thoth. گروههای خاصی از کاهنان که الواح را حمل می کردند به آمریکای جنوبی مهاجرت کردند تا در آنجا نژاد جدیدی را بنیانگذاری کنند . مایاها کسانی هستند که بیشترین خرد باستانی را به یاد می آورند . در بین آنها کاهنانی مستقر شدند .
در دهمین قرن مایاها به طورکامل در Yucatanساکن شدند . الواح را در زیر قربانگاه معبد بزرگ خدای خورشید قرار دادند . بعد از پیروزی اسپانیائی‌ها بر مایاها ، شهرها و گنج‌های آنها متروک و فراموش شدند . باید درک کرد که هرم بزرگ در مصر که اینچنین ساکت است در واقع آغازی بسوی رازهاست .
 مسیح و سلیمان و Apollonius (Apollonius Rhodiusاو کتابداری در کتابخانه اسکندریه بود که داستان حماسی Argonautica را در آنجا پیدا ومنتشر کرد ، این داستان مربوط می شود به حماسه اسطوره ای جیسون وجستجوی آرگوناتوس برای پیدا کردن پشم زرین !!!ـ مترجم ) ودیگران شروعشان در آنجاست .

به نویسنده ( کاتب ، کسی که با لژ بزرگ سفید در ارتباط است وبعنوان کاهن در هرم کار می کند ) فرمان داده شد تا الواح باستانی هرم را احیاءکرده وبرگرداند . این کار بعد از ماجراهایی که لازم نیست دراینجا مفصل توضیح داده شوند ، انجام شد . او اجازه داد تا نسخه ای از حکمت حک شده روی الواح برای محفوظ ماندن دانش آن کپی و ترجمه شود .
این کاردر سال 1925 انجام شد اما اجازه انتشارقسمتهایی از آن تا زمان حال طول کشید . همانطور که انتظار می رفت مورد تمسخرقرارگرفت . با این حال یک جوینده واقعی می تواند در بین خطوط آن حکمت را به دست آورد .
اگر نور با شما باشد ،
نوری که در این الواح حکاکی شده پاسخ شما را خواهد داد .

اکنون چند جمله ای از موضوعات مطرح شده در الواح آنها شامل دوازده لوح سبز را می باشند ، ترکیب آن از موادی است که توسط یک کیمیاگر ( شیمی دان ) خلق شده است . آنها فاسد نشدنی و در برابر تمامی عناصر و مواد مقاوم هستند . در واقع از نظر ساختارسلولی و اتمی غیرقابل تغییر است وبا جابجایی مکانی هم تغییر نمی کند . در این زمینه آنها قوانین یونیزاسیون مواد را می شکنند .

روی آنها بطور مشخص زبان آتلانتیس باستانی کنده کاری شده است . شخصیت هایی که به موجهای فکری هم کوک پاسخ می دهند . با آزاد کردن یک ارتعاش فکری هماهنگ با ذهن خواننده .

منبع :
دوستان ترجمه اين الواح در وبلاگ كتاب گمشده در حال انجام است.