کافه تلخ

۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه

مرور دوباره




هنگام بازبيني يادداشت‌هايم، دريافتم که موضوع ديگري که کارلوس به‌طور پيوسته در صحبت‌هايش به آن رجوع مي کند، مفهوم مرور دوباره است. اين تمريني است که ساحران زمان بسيار زيادي را به آن  اختصاص مي‌دهند.
يکبار اشاره کرد که علي‌رغم زهکشي انرژي‌اي که فعاليتهاي اجتماعي به ما اعمال مي‌کند، همه ما يک گزينه داريم، زيرا طبيعت مهر شده ترکيب‌بندي درخشندگي ما به ما اجازه مي‌دهد تا هر زمان که  بخواهيم دوباره از صفر شروع کنيم و تماميت‌مان را بازيابيم.
"هيچگاه خيلي دير نيست". گفت که: " تا هنگامي که زنده هستيم، راهي براي غلبه بر هر گير انرژيتيکي وجود دارد. مهم‌ترين بخش برداشتن نخستين گام است. براي آناني‌که علاقه‌مند به ذخيره‌سازي و بازيابي  انرژي‌شان هستند، تنها راه مرور دوباره است.
گذشته‌اش را مرور مي‌کند، و به دنبال پيوندهاي جادويي مي‌گردد، لحظه خاصي که با سرنوشت کس ديگري درگيرشده است و تمام تمرکزش را به آن نقطه متوجه مي‌سازد، و  واحدهاي قصد را با هم يکي  مي‌کند.
"ساحران مي‌گويند تا زماني که خاطره وجود دارد، ما دورادور زندگي مي‌کنيم. زندگي‌مان را نادرست و با آسيب‌هايي که سي‌سال پيش وارد شده مي‌گذرانيم و فشاري را تحمل مي‌کنيم که هيچ دليل عقلي  ندارد. فرياد مي‌کشيم که: "من آن را فراموش نمي‌کنم"، اما اين درست نيست، ما خودمان را نمي‌بخشيم.
" تعهدات و درگيري‌هاي احساسي که با ديگر افراد داريم مانند هزينه هاي سنگيني است که تا کنون پرداخته‌ايم. ما بايد کاملاً ديوانه باشيم که ميراثمان را به چنين شيوه‌اي دور بياندازيم.
" تنها راهي که مي‌توانيم دوباره کامل شويم، بازپسگيري آن هزينه است، آشتي کردن با خودمان با انرژي خودمان است و از بين بردن بار سنگين احساسات است. بهترين روشي که ساحران به اين منظور  کشف کرده‌اند، يادآوري خاطرات تاريخچه شخصي‌مان است تا اينکه کاملاً همه آنها را هضم کنيم.مرور دوباره شما را از گذشته بيرون آورده و به حال مي‌آورد.
"ما نمي‌توانيم از اين واقعيت فرار کنيم که مانند کودکان درب و داغون متولد شده‌ايم، و يا اينکه بيشتر درخشندگي‌مان را براي توليد نسل و برقراري روابط خسته کننده گذرانده‌‌ايم. اما مي‌توانيم مرور دوباره  کنيم، آن تاثيرات انرژيتيکي آن اعمال را از بين مي‌برد.
"خوشبختانه در قلمرو انرژي، چيزهايي مانند زمان و فضا وجود ندارند. بنابراين اين امکان وجود دارد که به مکان و زماني که وقايع رخ داده‌اند برگرديم و دوباره آنها را زنده کنيم. اين خيلي مشکل نيست،  زيرا همه ما مي‌دانيم که کي و کجا آسيب ديده‌ايم.
"مرور دوباره، عمل شکار روزمرگي‌هايمان است که آنها را تحت يک بررسي بي‌رحمانه و سيستماتيک قرار مي‌دهد. اين فعاليتي است که به ما اجازه مي‌دهد که تمام زندگي‌مان را به صورت يکپارچه  متصور کنيم و نه تنها به‌صورت توالي از لحظه‌ها. هرچند اين روش کمي عجيب به‌نظر مي‌رسد، اما تنها ساحران مرور دوباره را به‌عنوان تمرين انجام مي‌دهند، مردم ديگر به‌صورت شانسي آن را انجام  مي‌دهند.
"مرور دوباره ميراث بينندگان قديم است که جوهره و اساسي‌ترين تمرين ساحري است. دون خوان عادت داشت که کارآموزاني را که مرور دوباره را انجام نداده بودند با تمسخر با واژه راديواکتيو صدا بزند.  دون گنارو حتي به من دست نمي‌داد و حتي اگر اتفاقي به او دست مي‌زدم، مي‌دويد و مي‌رفت تا خودش را شستشو دهد، انگار که من او را آلوده مي‌کردم. مي‌گفت که من پر از آلودگي‌هستم و آلودگي  از تمام منافذ پوستم به بيرون تراوش مي‌کند. با اين تکرارهاي خنده‌آور، اين نظر را به من القا کرد که مرور دوباره عنصر اساسي علم بهداشت است.
در سخنراني ديگري کارلوس به گونه‌اي ديگر از رکود درخشندگي اشاره کرد، که آن را ثبوت دقت ما مي‌ناميد که جريان انرژي را مسدود مي‌سازد. مي‌گفت که اين مورد زماني رخ مي‌دهد که ما با حقايق  روبرو شده و سعي مي‌کنيم خودمان را در پس فعاليت‌هاي گريزآميز پنهان سازيم. همينطور زماني که ما مدت طولاني مشکلات را لاينحل باقي گذاريم و يا توافقاتي را بپذيريم که ما را به دام مي‌اندازند.
عواقب چنين رکودهاي درخشندگي اين است که شخص از اقرار به خودش منصرف مي‌شود. هنگامي که تحت فشار تصميماتي که در طول زندگي‌اش گرفته است قرار مي‌گيرد، نمي‌تواند آزادانه عمل  کند و در شرايط محيطي گير مي‌کند اين موقعيت مي‌تواند به آسيب جسمي يا روحي تبديل شود و تنها مي‌تواند با مرور دوباره درمان شود.
گفت که مرور دوباره در اصل شامل تهيه ليستي از جراحاتي است که در اعمال متقابل‌مان ظهور يافته‌اند. گام ديگر بازگشت به لحظه‌اي‌ست که حوادث اتفاق افتاده‌اند، به اين منظور که آنچه را که متعلق به  ما است جذب کرده و آنچه را که متعلق به ديگران است بازپس دهيم.
"مبارز با بازبيني روزش شروع مي‌کند. گفت‌وگوها را دوباره به‌ياد مي‌‌آورد، معاني را کشف مي‌کند، نام‌ها و چهره‌ها را به‌ياد مي‌آورد، ابهامات و اشارات را مي‌نگرد، واکنش‌هاي احساسي خود و ديگران را  کالبدشکافي مي‌کند. او هيچ‌چيز را به شانس وانمي‌گذارد، يکايک خاطرات روزمره را به‌يادآورده و با تنفس آنها را پاک مي‌کند.
"همچنين طبقه‌بندي‌ها و فصول کلي زندگي‌اش را آزمايش مي‌کند. براي مثال ارتباطهاي جنسي که داشته، خانه‌هايي که در آنها زندگي کرده، مدارس، مکانهايي که در آنها مشغول به کار بوده، دوستان و  دشمنان، لحظات شادکننده و درگيري‌ها و همينطور الي‌آخر. حالت ايده‌آل اين است که از نزديکترين واقعه به قديميترين واقعه‌اي که مي‌توان به‌يادآورد رجوع کرد. اما در نخست بهتر است که با عناوين  شروع کرد.
"يک شکل خيلي مفيد اين تمرين که در دسترس همه ما قرار دارد، مرور دوباره اتفاقي است. ما به‌طور مداوم مرور مي‌کنيم. تمام خاطراتي‌که مطابق با گفت‌وگوهاي دروني‌مان است را مي‌توان جز اين نوع  مرور دوباره حساب کرد. اما ما آنها را بي اختيار مرور مي‌کنيم. به جاي شکار آنها در سکوت، آنها را مورد قضاوت قرار مي‌دهيم و به‌صورت دروني با آنها ارتباط برقرار مي‌کنيم. اين رقت‌انگيز است. يک  مبارز از موقعيت استفاده مي‌کند، زيرا آن خاطرات که اتفاقي به‌نظر مي‌رسند، اخطارهايي از سوي خاموش ما هستند.
اشاره داشت که براي مرور دوباره هيچ شرايط ويژه‌اي مورد نياز نيست. هر زمان و هر کجا مي‌توانيم تمرين را انجام دهيم. هرجا که حس کرديم بايد آن را انجام دهيم.
"مبارزان مرور دوباره را انجام مي‌دهند هنگامي که در طول جاده راه مي‌روند، در حمام، هنگام خوردن و يا کارکردن، هرجا که ممکن باشد مهم‌ترين کار است براي انجام دادن.
اضافه کرد که تمرين به هيچ حالت مشخصي نياز ندارد. تنها چيز مورد نياز اين است که راحت و آسوده بود، به‌طوريکه جسم فيزيکي نياز به توجه يا دخالت در خاطرات نداشته باشد.
"اما ساحران تمرين را خيلي جدي مي‌گيرند. برخي از جعبه‌هاي چوبي، غار، صندوق يا تخت خوابهاي ويژه استفاده مي‌کنند. برخي ديگر نشيمنگاهي را بر روي بالاترين شاخه درخت مي‌سازند و يا چاله‌اي را  در زمين حفر مي‌کنند و آن را با شاخه‌ها مي‌پوشانند. يک تمرين مناسب اين است که پيش از خوابيدن، نشسته روي تخت خواب به مرور دوباره پرداخت. هر وسيله‌اي که بتواند ما را از محيط اطرافمان جدا  سازد براي مرور دوباره مرسوم مناسب است.
"يکبار که حادثه‌اي را تعيين کرديم و هر بخش آن را از نو ايجاد کرديم، مي‌بايست که دم را فرو بريم تا انرژي را که بر جا گذاشته‌ايم دوباره بدست آوريم و با بازدم تارهايي را که ديگران در ما به جا  گذاشته‌اند بيرون مي‌دهيم. تنفس جادويي است زيرا عملي زندگي بخش است.
کارلوس توضيح داد که اين نوع تنفس مي‌بايست که با حرکت جانبي سر که ساحران باد زدن واقعه مي‌نامند صورت گيرد.
شخصي از او پرسيد که آيا حتماً بايد تنفس را از راست به چپ يا برعکس انجام داد.

پاسخ داد که:

"چه تفاوتي دارد؟ ... هيچ الگوي ثابتي وجود ندارد. چيزي که مهم است قصد است. هنگامي که مي‌خواهيد چيزي را بهبود ببخشيد عمل دم را انجام دهيد، و تمامي چيزي را که به شما تعلق ندارد با بازدم  بيرون بفرستيد. اگر اين کار را با تمام تاريخچه شخصي‌تان انجام دهيد شما ديگر درگير زنجيره خاطرات نخواهيد بود، در عوض شما بر حال تمرکز مي‌يابيد. بينندگان چنين تاثيري را به عنوان رويارويي با  حقيقت همانگونه که هست و يا ديدن زمان به‌گونه خارجي مي‌نامند.

از او پرسيدند وقتي که خاطراتمان را شناسايي کرديم بايد با آنها چه کنيم، آيا مي‌بايست که کاري شبيه به روانکاوان آنها را مورد تحقيق قرار دهيم.

پاسخ داد که:

"نياز به هيچ کاري نيست. خاطرات آموزش خود را به ما مي‌دهند و تنفس درخشندگي‌مان را احيا مي‌کند. تنها آن را انجام دهيد، خود را در دسترس اين تمرين قرار دهيد و روح (Spirit) به شما خواهد  گفت که چه‌کار کنيد.

"مرور دوباره از داخل شروع مي‌کند و خودش را تثبيت مي‌کند. مرور دوباره مرتبط با خاموش سازي ذهن است، و بدن انرژي ما کنترل را بدست مي‌گيرد...احساس راحتي و سرخوشي خواهيد داشت، به دور  از احساس پوچ و خالي بودن، مرور دوباره به شما استراحت مي‌دهد. بدن شما مرور دوباره را مانند يک حمام انرژي غيرقابل توضيح انجام خواهد داد.
" اما مي‌بايست که نگرش درستي داشته باشيد. تمرين را با پرسش‌هاي روانشناسانه پيچيده نکنيد. اگر به تفسير علاقه‌مند هستيد نزد روانشناسان برويد! آنها به شما مي‌گيوند که چه‌کار کنيد تا همان احمقي که تا  حال بوده‌ايد باشيد. همچنين سعي نکنيد که از تمرين درس بگيريد. داستانهاي اخلاقي تنها در کتابهاي بچه‌ها پيدا مي‌شوند.
" مرور دوباره شکل ويژه‌اي از تمرين شکار است و مي‌بايست با استراتژي بسيار هوشمندانه‌اي آن را انجام داد. در مورد درک و قراردهي وجودمان در مسير درست است، آن را همانگونه که هست ببينيد،  بدون هيچ پشيماني، سرزنش و يا تبريک‌گويي آن را انجام دهيد، همراه با يک خونسردي تمام و کمال و .... حتي با شوخ‌طبعي آن را انجام دهيد، زيرا که هيچ‌چيز در تاريخچه شخصي‌مان مهم‌تر از ديگري  نيست و تمام روابط شخصي در پايان زودگذر هستند.
" تنها چيز مهم شروع کردن است، زيرا انرژي را که از نخستين قصدمان مي‌گيريم قدرتي را به ما مي‌دهد که بيشتر و بيشتر جوانب پيچيده زندگي‌مان را دوباره مرور کنيم. نخست بايد به سمت پرهزينه‌ترين  وقايع برويد، که دلخراش‌ترين وقايع آن‌جا اتفاق افتاده است. سپس به سمت خاطراتي خواهيم رفت که چنان عميقاً دفن شده‌اند که ما فکر مي‌کنيم آنها را فراموش کرده‌ايم، اما آنها آنجا هستند.

"در ابتدا، مررو دوباره بسيار سخت خواهد بود، زيرا که ذهن ما به چنين انظباطي عادت نکرده است. اما پس از موشکافي جراحات دردناک نزديک .... به تمرين عادت خواهيم کرد. در چنين حالتي هر ذره  از نوري که دريافت مي‌کنيم به ما کمک خواهد کرد تا بيشتر بدست آوريم.
" لحظه‌اي که شما آماده مي‌شويد تا به‌طور ارادي موضوعات تاريخچه شخصي‌تان را بازگشايي کنيد، شما گام قطعي را برمي‌داريد.
در پاسخ به پرسش ديگري چنين گفت که مرور دوباره پايان ندارد. ...
" من هر شب تارهاي فروزانم را با يادآوري وقايعي که در طول روز برايم رخ داده است تمييز مي‌کنم. اما يکبار در سال تمرين جامع‌و کامل‌تري را انجام مي‌دهم، به همين خاطر براي چندين هفته از محيط  معمول دور مي‌شوم.
اخطار داد نبايد تمرين را چون هر روز اجرا مي‌شود به عنوان يک کار روزمره و عادتي نگاه کرد.
" اگر ما تماميت انرژي‌مان را بهبود نبخشيم، ما هيچ‌گاه به قدرت تصميماتمان دست نخواهيم يافت، هميشه صدايي در پس‌زمينه خواهيم داشت، يک فرمان بيگانه. و بدون قدرت تصميمات يک مرد هيچ  چيزي نيست.
" تجربه دوباره وقايع کمال مطلوب است، زيرا که جراحات گذشته را از بين برده و انسدادهاي کانالهاي انرژي را پاک مي‌کند. با چنين شيوه‌اي، شما تثبيت دقت ديگر افراد روي خودتان را از بين مي‌بريد، و  الگوهاي رفتاري ديگر افراد را مي‌شکنيد و ديگرهيچ چيز نمي‌تواند شما را به‌دام اندازد.
شما تبديل به موجود پرقدرتي خواهيد شد، خودتان براي خودتان تصميم مي گيريد که چه چيزي باشيد.
پرسش ديگري تاثيرات مرور دوباره را بر آگاهي جويا شد.
کارلوس گفت که اين تمرين 2 اثر مهم دارد.
" اثر آني اين است که گفت‌وگوي دروني ما را قطع مي‌کند. هنگامي که يک مبارز توانست گفت‌وگوي دروني‌اش را متوقف سازد، او روابطش را با انرژي‌اش محکم مي‌سازد. و اين موضوع او را از  خاطرات التزام‌آور و بار سنگين احساسات آزاد خواهد ساخت و انرژي را که او بتواند در مرزهاي ادراک صرف کند آزاد مي‌سازد. مبارز شروع مي‌کند به درک واقعي و نه تفسير خالي. براي نخستين بار در  توافقات ساحران قرار مي‌گيرد که توصيف واقعيتي به‌سور وصف‌ناپذير يکپارچه است.

"طبيعي است که مبارز در چنين مرحله‌اي به همه چيز مي‌خندد، زيرا انرژي شادماني را در پي دارد. در سايه مرور دوباره او شاد، سرکش است و مانند يک بچه به بالا و پايين مي‌پرد. از سوي ديگر او کم کم   ترسناک مي‌شود زيرا که در حال نوسازي درخشندگي‌اش و پاک‌سازي زندگي‌اش است و تصميم‌گيري ديگر سدي در راه او نخواهد بود. او هر چيزي را که لحظه از او بخواهد تصميم مي‌گيرد و اين  براي ديگر مردم ترسناک است.
"اين هنگامي است که مبارز به ميزان فراواني هشياري، اعتدال و سلامت رواني نياز دارد، زيرا بدون آنها مخاطرات نالازمي را انجام مي‌دهد، امنيت خود و ديگران را به خطر خواهد انداخت.
"تاثير ديگر مرور دوباره اين است که مانند دعوت از روح (Spirit) است و موجب مي‌شود که به سوي ما بيايد و با ما زندگي کند. به زبان ديگر: يادآوري گذشته‌مان کارآمدترين شيوه براي يکي کردن بدن  فيزيکي و بدن انرژي‌مان است که براي سالها دور از هم بوده‌اند.
ادامه داد که ساحراني که مي‌خواهند ضخيم‌ترين بخش انرژي‌شان را يکپارچه سازند در حالتي است که مي‌خواهد گام ادراکي دلاورانه‌اي را بردارد: قصد دارد که از تجربيات زندگي‌اش رونوشتي بردارد  به منظور اينکه مرگ را فريب دهد.
"اين هدف نهايي مرور دوباره است: براي ايجاد جفت(Double) يا ديگري و آماده شدن براي رهايي. نيازي نيست که ساحر باشيد تا اهميت همه اينها را درک کنيد. مردن در شک و ترديد بدترين نوع  مردن است. از سوي ديگر داشتن ديگري براي اهدا به عقاب تضمين مي‌سازد که رو به جلو ادامه دهيد.
"نبرد ساحران قهرمانانه است. بي‌عيب و نقص زندگي‌شان را مرور مي‌کنند، تارهايي را که توجه آنها را به دام مي‌اندازند مي‌چينند و به کساني که تمام توجه‌شان را به آنها داده‌اند بازپس مي دهند. در چنين  شيوه‌اي آنها به تعادلي مي‌رسند که به آنها اجازه مي‌دهد تا با تمام آگاهي‌شان زندگي کنند. خاطرات منسجم، يکپارچه و پالوده‌شان مانند يک موجود مستقل عمل مي‌کند که مانند بليطي است که در دست  دارند براي تبادل آگاهي‌شان. عقاب آن تلاش را به عنوان يک بها مي‌پذيرد و آنها به آزادي گام مي‌نهند. نسخه المثني ما کافي است براي راضي ساختن فرمان عقاب.

"بينندگان ديدند که آن لحظه به عنوان يک انفجار انرژي است که آگاهي محبوس شده  دروني را با تمام تجليات بروني هم‌سو کرده و پيوندگاهشان مانند يک قيف نوراني به بي‌نهايت گسترش مي‌يابد.
در گفت‌وگويي ديگر او به روشي که بينندگان جديد طراحي کرده بودند اشاره کرد که مي‌تواند در تمرين مرور دوباره کمک شايان توجهي داشته باشد.
" يکي از اعمال ساحران به‌طور پياپي اشارات روح را آناليز کنند. به اين منظور آنها اغلب از کتاب وقايع به‌ياد ماندني استفاده مي‌کردند، يک نقشه از وقايعي که روح در زندگي‌شان مداخله کرده، آنها را  وادار ساخته که تصميم بگيرند – به‌طور ارادي يا غيرارادي.
توضيح داد که مزيت اين تکنيک اين است که هنگامي که مي‌نويسيم، حداقل به ميزان اندکي خودمان را از اشيا و وقايع جدا مي‌سازيم و بنابراين مي‌توانيم با بي‌طرفي بيشتري بر آنها تمرکز کنيم.
"آنها در مورد توصيف روزمرگي‌هاي‌مان نيستند، اما به لحظاتي توجه دارند که قصد آشکار شده. آنها پيوندهايي جادويي‌اند، زيرا آنهاتغيير ايجاد کرده‌اند و ما را دقيقاً روبروي معني وجودمان قرار مي‌دهند.
در پاسخ به درخواستهايي چند نمونه از اين نوع وقايع را به ما نشان داد.



" هرچند که نشانه‌هاي روح موضوعي شخصي است، اما وقايعي معمولي‌اند در زندگي تمام مردم مانند تولد، مسير زندگي، به‌هم رسيدن مسير زندگي‌تان با ديگران يا بچه‌دار شدن. هم‌چنان بيماري‌ها و يا  تصادفات جدي زيرا آنها پيوندهايي با مرگ را نشان مي‌دهند. براي آنهايي که شانس ساختن مجرايي با روح را داشته‌اند به عنوان يک ناوال، اين وقايع قطعاً به‌يادماندني‌ترين وقايع خواهند بود.

"دخالت قصد مهم است، که وقايع بسيار قابل توجهي براي مبارز خواهد بود و به عنوان نقاط مرجعي خواهند بود براي اينکه از کجا شروع کرد هنگامي‌که حوادث داستان‌هاي شخصي جستجو مي‌شوند. براي  انتخاب و آميختن آن‌ها نياز به سرعت و وضوح است، ..... هنگامي که به‌درستي صورت گرفت، آنها تبديل به چيزي مي‌شوند که بينندگان جديد مراکز مجرد ادراکي مي‌نامند، يک مخلوطي از قصد که مبارز  وظيفه افشاي آن را به عهده دارد.

سیستم آکاشیک




پیامی از کریون – مدیوم : لی کارول





درود عزیزان ، من کریون از خدمت مغناطیسی هستم . مسترها یک اصطلاح دارند که : «این برای من نیکوست ، این برای روح من نیکوست .» . آنها ممکن است که این اصطلاح را بارها قبل از مرگ در زمانهای ناامیدی و دشواری تکرار کنند . چرا که آنها بر روی یک چیز تمرکز کرده‌اند و آن حقیقت همان عشق به خدا می‌باشد که به عشق به خود می‌انجامد . ما قبلا نیز این را گفته‌ایم . ما این ارتباط روحی را بارها تجربه کرده‌ایم . ما حتی به شما نیز گفته بودیم که این راز مستری می‌باشد . به جایی بروید که بتوانید به کسی که درون شماست متصل شوید ، کسی که خداست . بگذارید همۀ چیزهای اطراف شما به آرامی و به تناسب چیزهایی که برای زندگی‌تان می‌آموزید رشد و ترقی کنند . برای رفتن یا انجام دادن عجولانه تصمیم نگیرید .

به طور مختصر ما به شما اطلاعاتی کلی از تفاوت بین انرژی زمانهای بسیار دور باستانی ، گذشتۀ نزدیک شما و انرژی تغییر را ارائه خواهیم کرد . ما به شما جزییاتی را ارائه می‌دهیم که چگونه یک فرزانۀ روحی (Lightworker) با ویژگی‌ها و نحوۀ تغییر پذیری پدیده‌ها ارتباط دارد .

امروز قصد دارم تا به طور عمیقی از سیستم آکاشیک که شامل گایا و بشریت می‌شود ، بگویم . چیزی که من می‌خواهم انجام دهم ، شرح ارتباط شما با سیستمی است که ظاهراً پیچیده و محرمانه است ، اما در اصل ارتباط شما با زمین را مشخص می‌کند . این چیزی است که مطلقاً قابل اثبات برای شما نمی‌باشد . این علم نیست ، این به روح تعلق دارد و چیزی است که در مورد شما می‌باشد .

آیا ممکن است که تمام هدف گایا همانا حمایت از بشریت ‌باشد ؟ آیا ممکن است که انرژی آزاد شده از ارتعاشات این سیاره بر اساس چیزی باشد که بشر انجام می‌دهد و آیا واقعا بر روی کائنات تأثیر می‌گذارد ؟ پاسخ همگی آری می‌باشد . از اینرو چه نوع سیستمی وجود دارد که به یک چیز امکان موجودیت می‌دهد ؟ این همان چیزی است که اکنون قصد دارم در زمانی اندک در مورد آن صحبت کنم .



انرژی سیاره و آکاش

اجازه دهید که از گایا و آکاش بگوییم . ممکن است شنیده باشید گایا یک انرژی است که بر روی سیارۀ زمین وجود دارد . گایا یک ادراک (هوشیاری) است . گایا به طور ذاتی از ادراک برخوردار است . گایا ادراک هوشمندی است که در مورد شما "می‌داند" . گایا می‌تواند گفتگو و صحبت کند که بسیار شبیه کاری می‌باشد که کریون انجام می‌دهد . اگر این موضوع را قبلاً شنیده بودید پس بدانید که حقیقت را شنیده‌ بودید .

انرژی گایا به طرق مختلفی صحبت می‌کند و یکی از آنها نگاه کردن به آکاش می‌باشد . اگر از تعریف گایا بپرسید ، به عنوان "نیروی حیات سیاره" تعریف خواهد شد . گایا ضامن هر چیزی که زنده است ، می‌باشد ، حتی شامل چیزهایی که شما هرگز فکر زنده بودن آنها را نیز نمی‌کردید . بنابراین مفهوم آکاش گایا ، بزرگ و شکوهمند می‌باشد . اما امشب می‌خواهم به طور اختصاصی از سیستم گایا و از آکاش انسان در رابطه با زمین بگویم . ما از شراکت گایا در تجارب روحی انسان و هر چیزی که ضرورتاً با انسان سروکار دارد و حتی هدف سیاره سخن خواهیم گفت .

اگر بخواهیم برای شروع ، تعاریف ساده‌ای را ارائه بدهیم ، خواهیم گفت که سیستمی برای ثبت رویدادهای مربوط به هر شخصی بر روی سیاره وجود دارد . حال ممکن است به این بیندیشید که روح اصلا به این سیستم نیازی ندارد . اما گایا این عمل را انجام می‌دهد و برای اینکار یک دلیل وجود دارد . هر روح مجرد بشری که به سیارۀ زمین می‌آید یک تفاوت را به عنوان یک انرژی منحصر به فرد ایجاد می‌کند که نیروی حیات گایا را تعدیل می‌کند . بنابراین هنگامی که روح می‌آید ، گایا یک بایگانی ثبت می‌سازد .



غار آفرینش

بارها با شما راهکاری را بازبینی کرده‌ایم که مجدداً ارائه خواهد شد . در اعماق زمین ، یک غار عظیم چند بُعدی وجود دارد که هرگز کشف نخواهد شد . این غار یکسری ویژگی‌های سه بُعدی دارد که آن را به زمین متصل می‌کند ، اما همزمان چند بُعدی نیز می‌باشد . توضیح آن برای شما مشکل می‌باشد چرا که آگاهی شما در کیفیت بُعدی تک رقمی (single-digit) است . از اینرو من می‌توانم همه چیز را برای شما توضیح دهم ، ولی شما قادر به درک آن نخواهید بود .

غار آفرینش یکی از تنها چیزهای فیزیکی موجود بر روی سیاره است که یک هایبرید بُعدی می‌باشد (dimensional hybrid) . این غار یکسری خصوصیات سه بُعدی دارد که چنانچه مرئی باشد قادر به دیدن آن خواهید شد که البته مرئی نمی‌باشد . بنابراین هرگز کشف و شناسایی نخواهد شد . بایگانی آکاشیک هر شخصی در این مکان چند بُعدی که غار آفرینش نامیده می‌شود ، وجود دارد .

هنگامی که شما به سیاره آمدید ، این نخستین مکانی بود که شما حتی قبل از ورود به کانال تولد ملاقات کردید ، هنگامی که شما سیاره را ترک کنید ، این آخرین مکانی خواهد بود که قبل از بازگشت به خانه ملاقات خواهید کرد ، چرا که این مکان یک بایگانی بشری ، از همۀ زندگی‌هایی که داشته‌اید و ماهیت روحی اصیل شما می‌باشد . اطلاعات بیشتری از چگونگی عملکرد این سیستم وجود دارد . این بایگانی آکاشیک است .

هر روحی در غار آفرینش منحصر به فرد است . اجازه دهید تا مثالی بزنم . نام روحی شما چیست ؟ عزیزان این نامی نیست که بتوان بر زبان آورد ، اما ترجیحاً یک انرژی است . این نام انرژیکی تا حدی نام خداست که به صورت مجازی در بایگانی غار آفرینش مانند یک نشانۀ ساختار کریستالی ثبت شده است . ساختار کریستالی چیزی است که ارتعاشاتی از کسی که بوده‌اید را تداعی می‌کند . از اینرو هنگامی که برای نخستین بار به سیاره می‌آیید ، یک ساختار کریستالی وجود دارد که منتظر شماست (چرا که پتانسیل ظهور شما شناخته شده است) . هنگامی که شما بر روی سیاره زندگی می‌کنید ، گایا "می‌داند" که شما اینجایید و تا هنگامی که زنده‌اید ، آن سوی پرده را مشاهده نخواهید کرد . هنگام خروج از سیاره ، مجدداً غار آفرینش را ملاقات خواهید کرد و آن ساختار کریستالی با انرژی چیزهایی که انجام داده‌اید ، ارتقاء پیدا می‌کند . سپس شما زمین را ترک می‌کنید ، اما ساختار کریستالی با اطلاعات شما باقی می‌ماند .

حال به شما گفته می‌شود که به زمین باز گردید و شما می‌خواهید که زندگی دیگری و نام زمینی دیگری داشته باشید . قبل از اینکه شما به کانال تولد برسید ، نشانۀ دیگری به ساختار کریستالی اضافه می‌شود . توجه : این همان روح است ، اما نشان شمارۀ 2 را دارد . هم چنانکه  روی سیاره‌اید ، غار می‌داند که شما بازخواهید گشت و نشانۀ هر زمانی که بازگشته‌اید را فعال یا بیدار خواهید کرد . بنابراین شما یک ساختار کریستالی به ازای هر روح دارید و نه به ازای هر زندگی . بعضی از روح‌ها هزاران نشانه دارند !

می‌خواهم چیزی را برایتان بگویم : ارواحی قدیمی در این اتاق وجود دارند و دارند این را می‌خوانند . بسیاری بر روی این سیاره گام می‌نهند و هرگز نمی‌فهمند که واقعا که هستند و این نیز به دلیل حق انتخاب آزادانۀ شماست . اما حقیقت این است که اغلب کسانی که به جلسات این چنینی می‌آیند ، احساس می‌کنند که دارند به عنوان بخشی از فرایند تغییر بر روی سیاره و قسمتی از پایان عصر و همچنین شروعی تازه ، دعوت می‌شوند . این مورد همچنین شامل کسانی می‌شود که اکنون در حال خواندن این مطالب هستند .

 

عملکردهای اسرار آمیز غار

بنابراین غار آفرینش یک بایگانی گایا از کسانی که اینجا حضور دارند و کسانی که حضور داشته‌اند می‌باشد . این جزء فیزیکی آن می‌باشد . چیزی که در ادامه خواهم گفت جزء چند بُعدی آن می‌باشد که برای انسان‌ها گیج کننده است . گوش کنید : غار دارای یک وضعیت ایستا (استاتیک) در حالت سه بُعدی و یک وضعیت پویا (دینامیکی) در حالت چند بُعدی می‌باشد ؛ هیچ کریستال اضافه شده یا گرفته شده‌ای در حالت سه بُعدی وجود ندارد . بدین معنی که برای هر انسانی که به طور بالقوه بر روی زمین خواهد زیست یک ساختار کریستالی وجود دارد . اکنون ممکن است بگویید که : "اوه نه ، این منطقی نیست . این شبیه سرنوشت و تقدیر می‌باشد . روح می‌داند که در چه قالب و شخصیتی خواهد آمد ؟" نه ، ما این را نمی‌گوییم ، اما این تقدیر و سرنوشت نیست . اما غار زمینه را به نحوی مهیا و آماده می‌کند که با روشی کوانتومی در هر لحظه کامل بماند . یک انرژی کوانتومی با پتانسیل‌ها سر و کار دارد و نه با ویژگی‌های علم تجربی (به طور مطلق) . بنابراین چنانچه چیزها بر روی سیاره تغییر کنند ، غار نیز به صورت کوانتومی تغییر خواهد کرد و نه به صورت فیزیکی . شمارش ساختار کریستالی تغییر نخواهد کرد . من نمی‌توانم این را به شما توضیح دهم  ، چرا که موضوعی کوانتومی می‌باشد . غار همیشه کامل است . این غار همۀ بشریت را درون خود دارد . این غار به گذشته ، حال و آینده ارتباط دارد .

یک چیز بسیار گیج کننده برای شما این معنی است که شما در حال کنش و واکنش با کسانی هستید که هنوز به اینجا (سیاره) نیامده‌اند . من نمی‌توانم این مفهوم را به روشی بهتر توضیح دهم و ذهن سه بُعدی شما برای درک آن آمادگی ندارد . اما این را بدانید .

غار کامل است .


غار مقدس و روحانی است .

غار تا ابد مُهر و موم شده است .

کریستال‌های روحی ، زندگی‌ها و انرژی زندگی‌های شما را تداعی می‌کنند .

انرژی‌های روحیِ درون کریستال‌ها با یکدیگر فعل و انفعال دارند .

زندگی‌هایی را که شما زیسته‌اید موجب تعدیل انرژی غار و در نتیجه گایا می‌شوند .

غار به صورت چند بُعدی درون گایا ساکن می‌باشد .

بنابراین به طور خلاصه ، این غار بایگانی ارواح از زندگی‌ها و انرژی‌هایی که تولید کرده‌اند ، می‌باشد . اکنون به من گوش کنید . هر چیزی که شما بر روی سیاره انجام می‌دهید ، هر انرژی ارتعاشی که بر روی سیاره تولید می‌کنید ، الهام گرفته از جوهره و ذات کریسالی می‌باشد . بایگانی انرژی زندگی بر روی سیاره ، به ضمیمۀ ارتعاش آن ، برای ابد درون کریستال باقی می‌ماند .



ماری و جرج (یک مثال)

بیایید امشب از ماری بگوییم . هنگامی که شما زندگی را ترک می‌کنید ، به غار می‌روید . این یک سفر سه روزۀ زمینی است . ماری ! ای روح قدیمی ! تو قبلاً نیز آنجا بوده‌ای . اوه ، ماری ! تو قبلاً آنجا بوده‌ای و از بودن در آنجا لذت برده‌ای . تو آن را به یاد می‌آوری ! تو مکانی که به آنجا رفته‌ای را به یاد می‌آوری و به یاد می‌آوری که این به چه معناست . تو داری به خانه می‌روی . هیچ رنجی در مرگ نیست ، اگر چه ممکن است یک مه موقتی وجود داشته باشد که دلیل آن نیز اتصال مجدد چند بُعدی است و تو آن را احساس می‌کنی . مرگ انسان یک انرژی انتقالی است و نه یک پایان . پایانی وجود ندارد ، اما ترجیحاً یک سفر به انرژیی است که واپسین نفس شما را گرفت و شما آن را به یاد می‌آورید .

اجازه دهید که بگوییم ماری یک شفادهنده است . اجازه دهید که بگوییم او انرژی سیاره را با گام نهادن بر روی سیاره افزایش داد . اجازه دهید که بگوییم زمین گام‌های ماری را به یاد می‌آورد ، زیرا گایا می‌داند که او کیست . اجازه دهید که بگوییم ماری با خود برتر خویش در تماس است . اجازه دهید که بگوییم ماری یک دروازۀ کوچک به جایی که می‌رود ، باز کرده است و او اکنون از آن رد شد .

اجتماعی از انسانها وجود دارد ... فضایی بسیار غمگین . آنها به خاطر رفتن او بسیار متأسف هستند ، زیرا او شخص فوق‌العاده‌ای بود ، یک مادر شگفت‌انگیز ، یک انسان با محبت و عاشق . آنها گریه می‌کنند و اشک می‌ریزند و اندوهگین هستند . خب ، در اینجا حقیقتی متافیزیکی وجود دارد : ماری به غار آفرینش رفت و هر چیزی که او بود و دروازه‌ای که به عنوان یک انسان گشوده بود ، به ساختار کریستالی او وارد شد . آن شخص فوق‌العاده ، مادر شگفت‌انگیز و انسان با محبت و عاشق از دست نرفته است ! او خودش را از طریق فرایند غار آفرینش وارد گایا کرده است و انرژی به یادآوری هرگز از دست نرفته است . به هیچ وجه از دست نرفته است ! او بخشی از هوشیاری نیروی حیات زمین شده است .

او دوباره در قالب جرج باز می‌گردد .

(خنده)

چیزی برای خنده وجود ندارد ، چرا که این فرایندِ حقیقی و زیبای سیستم است . آماده‌اید ؟ هنگامی که جرج آمد ، او بایگانی ماری را در اختیار می‌گیرد ! جرج و ماری هر دو به مرحلۀ بعدی آموزش می‌روند ، دومین بخش از چهار بخش آموزشی که ما داریم آموزش می‌دهیم . سیستم همچنان ادامه پیدا می‌کند .



آکاش درون DNA شما

هر چیزی که به کریستال غار آفرینش ارائه شده است ، در زمان تولد به DNA شما نیز منتقل می‌شود . شما نیز آن را به غار آفرینش منتقل می‌کنید و به همین دلیل است که به غار آفرینش می‌روید . این بایگانی آکاشیک شخصی شما می‌شود . هر زندگیی که داشته‌اید ، هر چیزی که انجام داده‌اید ، همگی درون DNA شماست . همانطور که قبلاً اشاره کرده‌ایم ، این بایگانی آکاشیک در هر مارپیچ دوگانه‌ای به روش چند بُعدی وجود دارد و توسط میلیاردها موادشیمیایی از 90 درصد به ظاهر کاذب و بی‌استفادۀ DNA ارائه می‌شود !  علم به این موضوع از دیدگاه سه بُعدی می‌نگرد و آن را بسیار پیچیده و بدون نظم و بدون دستورالعمل و کاربرد می‌بیند .

فکر کنید . جرج ! تو می‌دانی که اکنون جرج و ماری درون DNA توست ، اما فقط جسم جرج وجود دارد . بنابراین می‌خواهی با زندگی ماری در DNA خود چه کنی ؟ من پاسخ را به تو خواهم داد . هر چیزی که ماری یاد گرفته بود اکنون برای جرج قابل دسترسی است . به یاد آورید که ماری و جرج در واقع یک روح واحد ه

ستند . این زیبایی روح است ؛ خود برتر نیز همان است ، چون که بیانگر انرژی روحی است . بنابراین لازم نیست که جرج دوباره چیزهایی را یاد بگیرد که ماری یاد گرفته بود ! این در DNA اوست . حتی مهربانی‌های مادرانه نیز در آنجاست . سفر روحی ماری نیز آنجاست و در سطحی که کمتر می‌توانست متوجه جنسیت باشد ، عشق به خدا نیز آنجاست .

به من گوش دهید : شما به این زندگی آمدید و برای گوش فرا دادن و خواندن بر روی این صندلی نشستید و امروز دارید چیزهای روحی را می‌آموزید . شاید فکر می‌کنید که یک منحنی یادگیری وجود دارد که نشان می‌دهد که چقدر می‌دانید ؟ شاید همۀ اینها جدید باشد و شما در این اطلاعات و احساسات ناشی از آن غوطه‌ور شده باشید . اجازه دهید به شما ارواح قدیمی بگویم که شما اکنون دارید چیزهایی را که تاکنون می‌دانسته‌اید را بیدار و فعال می‌کنید . اگر شما مصممانه نیت کنید ، اینها را به خاطر خواهید آورد !

چه می‌شود اگر شما یک روح قدیمی بر روی این سیاره باشید ؟ این بدین معنا است که شما می‌توانید درست همین حالا توسط DNA خود از فرزانگی باستانیان برخوردار شوید . این بدین معناست که شما با هر صفحه‌ای که در کتاب کریون می‌خوانید ، می‌توانید بگویید : "من این را به یاد می‌آورم . درسته . اینجا چیز جدیدی وجود ندارد . اما جالبه که این را به صورت مکتوب دارم می‌بینم ."

نخست بیایید مروری بر دو ویژگی‌ آکاش بشریت بکنیم .

(1)    غار آفرینش یک بایگانی از شخصی است که می‌آید و می‌رود . انرژی بر روی سیاره باقی می‌ماند و به ارتعاش سیاره کمک می‌کند تا تغییر کند . بنابراین زندگی‌های انسان ، ارتعاش سیاره را تعدیل می‌کند .

(2)    DNA هر انسان شامل بایگانی منحصر به فردی از یک روح است و به تجسد بعدی کمک می‌کند تا آگاهی بیشتری داشته باشد ، البته اگر این انتخاب آنها باشد .



به اولین ویژگی در این درس دفت کنید : این به گایا مربوط است . غار درون گایاست . غار در اعماق زمین است و ساختارهای کریستالی بسیاری را دارا می‌باشد . شما "شناخته شده توسط زمین" می‌باشید . شما مورد عشق زمین هستید . آنهایی که با چیزهای زمینی مثل طبیعت و حیوانات و حتی سرزمین‌ها سروکار دارند ، می‌توانند این موضوع را حس کنند . هنگامی که شما در مکانهای مشخصی قدم می‌زنید ، می‌توانید آن را حس کنید ! هوشیاری زمین با شما حرف می‌زند . پیوندگاهی از انرژی وجود دارد که شما را در بر می‌گیرد و می‌گوید : "من تو را می‌شناسم . تو به اینجا تعلق داری . شایستۀ توست که بر روی زمین گام نهی ." اوه موجودات بشری ! چیزی که شما در اینجا انجام می‌دهید ، در نهایت کائنات را تغییر خواهد داد . آیا نمی‌توانید حس کنید ؟ چند نفر از شما تاکنون به تنهایی در یک جنگل قدم زده‌اید و با درختان احساس شراکت کرده‌اید ؟ این واقعی است !



حیوانات

من در مورد حیوانات ارزشمندی صحبت می‌کنم که وجود دارند تا به بشریت خدمت کنند و اینکه چگونه این کار را بسیار کامل انجام می‌دهند . من قبلاً نیز در مورد آن دسته از حیواناتی گفته‌ام که حضور دارند تا خورده شوند . برای بسیاری شنیدن این چیزها خوشایند نیست ، اما بدانید که این حیوانات خود به این مسئله آگاهند . آنها باید بخشی از زنجیرۀ غذایی انسان باشند . بنابراین این یک خدمت است ، آیا درک می‌کنید ؟ آن دسته از کسانی که گیاه‌خوار هستند ، ممکن است بگویند : "من هرگز آنها را نخواهم خورد !" این یک حق انتخاب برای سلامتی خودتان است . این عمل شما شایسته و نیکوست ، اما ضمانتی برای بقاء نژاد بشر نخواهد بود ، از اینرو حیوانات برای تغذیه و بقاء بشر ضروری می‌باشند . (کریون در کتاب اول خود "پایان عمر" گفته بود : «... شما اگر قادر باشید که رژیم غذایی خودتان را تغییر دهید و به کلی از گوشت فاصله بگیرید ، نه تنها انرژی روحی شما بیشتر خواهد شد که تغییرات زیادی را در ساختار وجودی خودتان نیز احساس خواهید کرد ...» البته باید توجه داشت که در اینجا بحث از ضرورت بقاء می‌باشد و نه فواید و مضرات گیاه‌خواری و یا گوشتخواری ، چنانچه خود کریون در کتاب نامبرده گفته است : «... زیرا تأثیرات انرژیکی که در گوشت وجود دارد ، به نوعی در میادین مغناطیسی  وجود شما تاثیر نهاده و پس از عادت یافتن به گوشت ، همیشه نیازمند آن خواهید بود . زیرا تعادل انرژی بدن شما با آن مقدور خواهد بود ...» شاید ما به همان مرحلۀ عادت و نیازمندی به گوشت رسیده‌ایم و از اینرو خواه ناخواه برای بقای ما ضروری شده است ؟ – مترجم)

بیایید برای لحظه‌ای از بحث منحرف شویم تا من به شما اطلاعات ارزشمندی دربارۀ تغذیۀ انسان از زندگی حیوانی بدهم . بسیاری از انسان‌ها نیازمندند تا حیوانات را بخورند ، اما هرگز نمی‌دانند که خود حیوانات هنگامی که به زمین می‌آیند از این موضوع آگاهند . آیا این موضوع برای شما بسیار مبهم است ؟ این موضوع برای آن کسانی که ارواح حیوانی را می‌شناسند ، شناخته شده است و می‌توانند متوجه این اقتضاء و فداکاری بشوند . این موضوع همچنین به خوبی توسط باستانیان شناخته شده بود . اما ای عزیزان اینجا سؤالی پیش می‌آید : رفتار شما با آنها چگونه است ؟ با توجه به هدف سیاره ، رفتار شما با آنها قبل از اینکه غذای شما شوند ، چگونه است ؟ این یک سؤال مشکل است ، نیست ؟ اجازه دهید تا به شما جزییاتی از حقیقت را ارئه دهم . آیا می‌دانید که هر اندازه رفتار شما با آنها بهتر باشد ، آنها برای بدن شما مغذی‌تر خواهند بود ؟ "کریون ! لطفاً در این باره صحبت نکن . ما نمی‌خواهیم در این مورد چیزی بشنویم ." عزیزان ! اگر این من نیستم ، پس کیستم ؟ گوش دهید ، اگر این حیوانات دارند می‌آیند تا به طرز باشکوهی بخشی از نیروی حیات سیاره ‌شوند و کمک کنند که ارتعاش سیاره توسط حفظ بقای شما بالا برود ، بنابراین شما انتخاب کنید ، آیا آنان هنگامی که دارند رشد می کنند ، شایستگی این احترام و تسلی خاطر را ندارند که برای آنچه که آمده‌اند به خدمت گرفته شوند ؟ نتیجۀ نهایی برای انتفاع سلامتی شما بسیار بهتر خواهد بود . دانشمندان با مطالعات تطبیقی اثبات کرده‌اند که ارزشهای غذایی هنگامی که با حیوان در طول زندگی کوتاهش محترمانه رفتار شود به طرز چشمگیری افزایش می‌یابد . باستانیان به این موضوع آگاهی داشتند و به حیوانات قبل از آنکه جزیی از نیروی حیات آنها شوند احترام قائل بودند.

غار آفرینشی برای حیوانات وجود ندارد . آنها برای پشتیبانی از بشریت حضور دارند . بعضی از آنها برای عشق ورزیدن به شما حضور دارند و شما این را می‌دانید . آنها اینجا هستند تا به شما عشق بورزند ، یک خدمت عالی از نوعی دیگر برای انسان‌ها . شما به چشمان آنها می‌نگرید و آنها نیز به شما نگاه می‌کنند . آنها روح قدیمی را درون شما می‌بینند ، آیا می‌دانستید ؟ آنها سیستم را می‌شناسند . اما خبرهای خوب ؟ بله ، آنها نیز می‌توانند در جسمی دیگر حلول کنند ! آنها برای ادامۀ عشق بازی با شما حق انتخاب دارند ! من نمی‌دانم که چه تعداد از شما عزیزان در این اتاق از این سیستم آگاهی دارید . از مدیوم خود می‌خواهم که این موضوع را واضح‌تر سازد همانطور که آن حیوانات دوست داشتنی از این موضوع آگاهند . سیستمی برای بازگشت روح آنها وجود دارد !

بسیاری از حیوانات روح دارند ، اما آنها غار آفرینش ندارند . آنها سیستم عمیق تغییر سیاره‌ای (هوشیاری که می‌تواند آزادانه خودش را گسترش دهد) که شما انجام می‌دهید را ندارند . انسان تنها موجود سیارۀ زمین است که می‌تواند این عمل را انجام دهد ، زیرا انسان الوهیت را درون DNA خود دارد . این الوهیت در حدود صد هزار سال پیش توسط کسانی که از منظومۀ سیاره‌ای دیگری آمده بودند ، به شایستگی و با عشق درون DNA شما نهاده شد .



ما قبلاً نیز این اطلاعات را به شما داده‌ایم . انسانهای این سیاره هر آنچه که شایسته است را بوسیلۀ این بذرهای روحی ، توسط مردم سیارۀ Pleiadian به روشی زیبا ، شایسته ، خدایی و کامل و بی‌نقص دریافت کرده‌اند . جنگ و دسیسه‌ای در کار نبود و این ارواح زیبای ستاره‌ای هنوز اینجا هستند . آنها برادران و خواهران شما هستند و بخشی از آنها درون وجود شماست . شما در حالتی کوانتومی همراه آنها هستید . من دیگر بیشتر از این نمی‌توانم از این دو بگویم . اما بعضی از شما می‌توانید آن را حس کنید . بعضی از شما می‌توانید آن را ببینید . این زیباست و نه غریب یا ترسناک . این داستان حقیقی خلقت بر روی سیاره است و می‌تواند توسط نشانه‌های طبیعت در همه جای سیاره کشف شود . منابع مربوط به هفت خواهر (خوشۀ پروین یا ثریا) و داستانهای آن را مورد پژوهش و جستجو قرار دهید .

در DNA شما هر چیزی که بوده‌اید موج می‌زند و ما در ارتباطات خود با شما چگونگی دسترسی به آن را گفته‌ایم . این دسترسی شامل دست یافتن به اطلاعات روحی و همچنین ویژگی‌های بشری که در گذشته داشته‌اید ، می‌شود . ماهیت انرژی‌های مورد استفادۀ شما در DNA شما وجود دارد . بنابراین این اطلاعات آکاشیک قادرند تا با بلوپرینت سلول‌های تقسیم شونده (stem cells : سلولهایی که می‌توانند بدون محدودیت تقسیم شوند و سلولهای اختصاصی را تولید کنند - مترجم) ارتباط برقرار کنند . به یاد داشته باشید که همۀ اینها درون همان ساختار مارپیچی دوگانه‌ای قرار دارند که شامل بخش های پروتئینی کد شده و به عبارت بهتر  همان ژن‌های شما می‌شوند ! آیا این موضوع را درک می‌کنید ؟ بنابراین DNA شما سیستمی فوق‌العاده عظیم‌تر از آنچه است که منابع پزشکی شما به آن اعتقاد دارند . این یک سیستم چند بُعدی است که قادر به اصلاح و تغییر خویش در هر زمان می‌باشد . این توضیحی برای خود شفادهی می‌باشد . خود شفادهی برای کسی است که تصمیم به آزاد سازی و برداشتن انرژی از یکی از زندگی‌های گذشته که در آن هرگز رنگ بیماری را به خود نمی‌دیده است ، بکند . بسیاری از انسان‌ها خود را از بسیاری از بیماری‌هایی که توسط بشر شناخته شده است ، رهایی بخشیده‌اند . آنها به طور اتفاقی و بدون آگاهی از این سیستم  (خود شفا دهی) خود را پاک ساخته‌‌اند . بیماری وحشت‌آفرین به سادگی از میان می‌رود . من به شما عزیزان خواهم گفت که این معجزه‌ای از بالا نمی‌باشد . این معجزه‌ای از درون می‌باشد .



شبکۀ کریستالی – سومین بخش از چهار بخش

اجازه دهید سومین بخش را بگویم . یک شبکۀ مقتضی وجود دارد که امروزه در حال فعال شدن است ، چنانچه که هرگز به این صورت فعال نشده بود . این انرژی در طبیعت به صورت روحی وجود دارد و شما نمی‌توانید آن را ببینید . نام آن شبکۀ کریستالی است . کریستالی بودن یک ویژگیِ ذخیره سازی گایا است و اطلاعات نیروی حیاتی را ذخیره می‌سازد .

خب بیایید تعریف بالا را واضح‌تر بگوییم . شبکۀ کریستالی گایا (سیاره) ، یک شبکۀ زمینی است که اسرار آمیز (روحی) بوده و انرژی نیروی حیات بشری را ذخیره می‌سازد . این با غار آفرینش متفاوت است . غار چیزهای مربوط به اینکه شما که هستید و چه انجام داده‌اید را ثبت می‌کند . انرژی مشارکت شما با زمین (هر چه که باشد) به درون غار می‌رود و تبدیل به بخشی از زمین می‌شود و در آنجا باقی می‌ماند . شبکۀ کریستالی روی زمین است ؛ طوری که گویی بر روی زمین دراز کشیده است . شبکه در سطح خارجی است . شما نمی‌توانید آن را ببینید ، اما آن در آنجاست .

این شبکۀ کریستالی متأثر از انرژی شماست ، اما موقعیت ثابتی دارد . بهترین مثالی که من می‌توانم به شما بگویم این است : هنگامی که شما به بخش‌هایی از اروپا می‌روید ، ممکن است احساس کنید که آنجا اتفاقی افتاده است . در آنجا لایه‌هایی از جنگ وجود دارد . بعضی از شما گاهی مدیتیشن دشواری را در آنجا داشته‌اید . پاک سازی زمین در آنجا مشکل است ، نیست ؟ این به خاطر اتفاقاتی است که در آنجا روی داده است . شبکۀ کریستالی شامل هر چیزی که در هر زمان رخ داده و نیز مکان آن می‌باشد . متوجه هستید ؟ آیا این بخشی از گایا است ؟ کاملاً . این شبکه مانند پتویی از انرژی هوشیاری بشری ، بر روی گایا قرار دارد .

آیا تاکنون توجه کرده‌اید که هرگاه به مکانی بر روی سیاره می‌روید که در تاریخ بشری هیچ اتفاق قابل ملاحظه‌ای در آن رخ نداده است ، در آنجا فضا پاک‌ و خالص است و مدیتیشن بهتر انجام می‌شود ؟ می‌خواهم سؤالی از شما بپرسم . آیا فکر می‌کنید که این موضوع بر روی مکانهایی که معتقدان به روح در این انرژی جدید ، از آنجا می‌آیند ، تأثیر دارد ؟ به مکانهایی توجه کنید که همۀ مدیوم‌ها در 25 تا 30 سال اخیر از آنجا آمده‌اند . آنها از مکانهای طبیعی و بکر و دست نخورده‌ای که بر روی گایا موجود است ، آمده‌اند (بسیاری از آنها از نواحی بکر آمریکای غربی در ایالات متحده موجودیت پیدا کرده‌اند ) . این موضوع موجب یک اتصال روحی نیرومند می‌شود . اتصال با گایا در آنجا وجود دارد ، اتصال با زمین در آنجا وجود دارد . چرا زمین ؟ زیرا گایا بخشی از سیستم اندازه‌گیری است ، سیستم اندازه‌گیری ارتعاش . روزی فراخواهد رسید که زمین با ویژگی‌های ارتعاشی اندازه‌گیری خواهد شد ، ویژگی‌هایی که با اعمال انسانی ایجاد شده است . در مجموع ، کل تجارب بشری درون و بر روی این سیاره قرار دارند و یک نرخ ارتعاشی که توسط روح اندازه‌گیری می‌شود را ایجاد می‌کنند . این شبکۀ کریستالی است .

مدتی پیش ما به شما بعضی از ویژگی‌های شبکۀ کریستالی را که انتظارش را نداشتید ، ارائه کردیم .(این مربوط به جلسۀ قبلی در برکلی اسپرینگز از ویرجینیای غربی می‌شود .) شما می‌توانید آن را بخوانید و بیشتر از آنچه که شامل این موضوع است ، بفهمید . این موضوع حتی اشباح را نیز شرح می‌دهد . شبکۀ کریستالی شامل نگارش کوانتومی بسیار نیرومندی در آن دسته از مناطقی می‌شود که حتی ممکن است بشر آنجا را ترک کرده باشد ، اما اعمال آنان در آنجا مانند نوار ضبط شده‌ای بازپخش می‌شود (برای اطلاعات بیشتر به مقالۀ "هوشیاری فعال" در این آدرس مراجعه کنید : http://spiritlibrary.com/kryon/energetic-consciousness ) . این بیانگر عمق تأثیر بشر بر روی گایا می‌باشد .



نتیجه

اکنون این اطلاعات در اختیار شماست . جذاب است ، نیست ؟ سه مکان وجود دارد که انرژی بشری به طور همزمان خلق می‌شود .

(1)    غار آفرینش : جایی که بایگانی هویتی شما در آنجا نگهداری می‌شود و تجارب زندگی شما را حتی بعد از رفتن شما ، به ارتعاش سیاره ارائه می‌کند . این یک سیستم چند بُعدی است که تجارب بشری را گرفته و به گایا عرضه می‌کند و در گایا نیز باقی می‌ماند .

(2)    DNA بدن به شما کمک می‌کند تا اطلاعات تمام زندگی‌های شما در مارپیچ‌های دوگانه ذخیره شود .  بنابراین شما می‌توانید به تمامی زندگی‌های خود دسترسی داشته باشید ، حتی اگر هزاران زندگی داشته باشید که هر کدام هزار سال طول کشیده باشد . شما هرگز لازم نیست که مجدداً چیزی را بیاموزید که قبلا در زندگی‌های گذشتۀ خود آموخته‌اید . این اطلاعات از زندگی‌ای به زندگی بعد محفوظ می‌ماند . همۀ شما باید با نیت به یادآوری ، شیشۀ روحی را بگشایید و به فرزانگی باستانیان نائل آیید . همۀ شما اجداد خودتان می‌باشید . آیا به این موضوع اندیشیده بودید ؟

(3)    شبکۀ کریستالی : یک شبکۀ روحی سراسر سطح سیاره را پوشانده است که هر چیزی را که بشر در جایی از این سیاره انجام داده باشد را به خاطر دارد . این شبکه همچنان که وارد 2012 می‌شوید ، در حال فعال شدن می‌باشد . این بدین معناست که انرژی بشری به جای اینکه منتظر بماند تا انرژی شما بعد از عبور از غار آفرینش دریافت شود ، در حال تأثیر گذاری بر روی سطح ارتعاش سیاره در زمانی واقعی است . این موضوع همچنین باعث می‌شود که احساس کنید ، زمان دارد برای شما سریع‌تر می‌گذرد .

برای لحظه‌ای به نیاکان خود بیندیشید ، چرا که آنها چیزهایی را می‌دانستند . به فرزانگی آنان بیندیشید . هنگامی که آنها نخستین مراسم روحی را شروع کردند ، اولین کاری که کردند چه بود ؟ آنها به نیاکان خود احترام گذاشتند ! آنها به طور شهودی می‌دانستند که نیاکان آنها هنوز با آنها هستند . بنابراین همیشه اولین دستورالعمل آنان احترام گذاردن بود . آنها همیشه قبل از اینکه تصمیمی بگیرند ، به نیاکان خود رجوع می‌کردند و از آنان درخواست دانش و فرزانگی می‌کردند . به طور ذاتی می‌دانستند که چگونه به معدن آکاش دست یابند . آنها دریافته بودند که چرخه‌ای از زندگی وجود دارد که شامل اطلاعات قابل دسترسی می‌باشد . آنها می‌دانستند که این در درون آنهاست . آنها همچنین گایا را می‌شناختند و با ذهنی باز دریافته بودند که زمین شریک آنها در نیروی حیات است ، یک شریک در زندگی روحی . اوه عزیزان ، اگر شما باستانیان را مورد مطالعه قرار دهید ، در اینصورت دارید همۀ آن چیزهایی را پیدا می‌کنید که من امروز به شما ارائه کرده‌ام . آنها می‌دانستند . آنها به طور شهودی می‌دانستند .



سیستم پشتیبان زنده است

سالیان سال پیش ، ما به شما بعضی از اطلاعات را دادیم که اکنون آنها را تکمیل می‌کنیم . این ممکن است فهمیدنش برای شما دشوار باشد ، اما سه سیستمی که من به شما گفتم اغلباً به گایا مربوط می‌باشد . حتی DNA انسان نیز بخشی از سیستم گایا است ، چرا که نمایانگر یک نمو بیولوژیکی بشری بر روی سیاره می‌باشد . با این وجود یک سیستم پشتیبان برای همۀ آن وجود دارد ، نسخه‌ای که با چیزی که شما پشتیبان (backup) می‌نامید ، متفاوت است . پشتیبانی که شما می‌شناسید ، چیزی خطی است . اما این سیستم پشتیبان در همۀ زمان‌ها به دیگران کمک می‌کند . اطلاعات آن سه سیستم آکاشیک با هم جمع شده‌اند و در یک پستاندار زنده بر روی این سیاره ذخیره شده‌اند . این باید به این روش انجام می‌شد ، چرا که آخرین لایه است و شما را نه تنها به گایا ، بلکه به باقی زندگی سیاره متصل می‌کند . این سیستم در وال‌های سیاره (نهنگ‌های عظیم الجثه) ذخیره شده است .

بیایید لحظه‌ای از وال‌ها بگوییم . شما آنها را دوست دارید ، ندارید ؟ اگر از یک بیولوژیست بپرسید ، به شما می‌گوید که دلفین همان وال است ، منتها کوچکتر . آیا شما این را می‌دانستید ؟ شما دلفین‌ها را دوست دارید ، اینگونه نیست ؟ آیا تا حالا دقت کرده‌اید که وال تنها پستاندار سیاره است که توسط معاهده‌های عقد شده از سوی بیشتر کشورهای جهان ، مورد محافظت قرار گرفته است ، حتی کشورهایی که به اقیانوس راه ندارند ؟ چه توافقی ! یک سطح شهودی در همۀ بشریت وجود دارد ، مهم نیست که دولت‌های آنها چه سیستمی دارند ، مهم نیست که در چه مکانی به سر می‌برند ، آنها می‌دانند که شما نمی‌توانید وال‌ها را از میان بردارید یا نمی‌توانید تعادل نیروی حیات زمین را تغییر دهید . آنها این بایگانی را حفظ می‌کنند . این یک چرخه است . وال‌ها در گایا هستند ؛ آنها زیر آب هستند . آنها حاوی اطلاعات هستند . چرخۀ آکاشیک کامل است . با آنچه که انجام می‌دهید و آنچه که هستید و آنچه که ممکن است بشوید ، آب زیادی را بر روی زمین تحت تأثیر قرار خواهید داد .

آیا متوجه ژرفای سیستم شدید ؟ این دربارۀ چیست ؟ این دربارۀ شماست . همۀ آن دربارۀ شماست . چرا زمین اینقدر هوشمندانه ساخته شده است که از شما بایگانی داشته باشد ، که به شما احترام بگذارد ، که شما را بشناسد و نام روحی شما را داشته باشد ؟ آیا به جز این است که شما مهم هستید ، که شما بخشی از طرح مستری هستید ، که شما چیزی دارید که می‌توانید با سرنوشت کائنات انجام دهید ؟ در این مورد بیندیشید . این سیستم است . من نمی‌خواهم که تنها این اطلاعات را به شما بدهم . کسان دیگری هستند که این کلمات به گوششان نیز نخورده است .

گایا برای انسان مقدس خلق شد ، کسی که در درس به سر می‌برد . من امروز اینها را با عشق تقدیم شما کردم . از شما می‌خواهم که در مورد چیزی بیندیشید . هر جا که گام می‌نهید ، شما توسط زمین شناخته می‌شوید . چه سیستمی ! چرا من امروز این اطلاعات را به شما دادم ؟ برای اینکه شما به احساس عشق‌ورزیدن ادامه دهید و مراقب آن باشید . شما می‌دانید که اگر بخواهید ارتباطی بین شما و روح و گایا وجود خواهد داشت . اگر بخواهید ، چیزهای بسیاری برای شما وجود دارد . روح قدیمی ! تو در اینجا برای هدفی نشسته‌ای . شاید شما امروز نیاز داشتید تا این را بشنوید . شما مهم هستید ، شما ارزشمند هستید و شما مستر هستید . اکنون هر آنچه که گفته شد را مطالبه کنید . زندگی طولانیی داشته باشید . از فرایند ، کمال لذت را ببرید . ذهن خود را مشغول اتفاقاتی که تصور می‌کنید پیش خواهد آمد ، نکنید . بدترین چیزی که شما می‌توانید انجام دهید این است که زمینه را برای خدا ، برای آنچه که شما براساس آن فکر می‌کنید اتفاقی در حال روی دادن است ، فراهم آورید . به جای اینکار آرام باشید ، از همه چیز لذت ببرید و به خودتان عشق بورزید .

اینجا را ترک کنید در حالی که متفاوت با لحظۀ ورود هستید .
من کریون هستم ، عاشق انسان‌ها  _ برای یک دلیل خوب .
و چنین خواهد بود .