کافه تلخ

۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

اسطوره طوفان در فرهنگ‌ها


طوفان بزرگ طوفانی است که بنا به اساطیر از سوی خدا یا خدایان برای نابودی تمدن فرستاده شد. داستان طوفان، در تورات و قرآن به نوح نسبت داده شده‌است؛ به همین دلیل مسیحیان، مسلمانان و یهودیان از آن با نام طوفان نوح یاد می‌کنند. این داستان، یک داستان رایج در بین ملت‌های باستانی، سامی و آریایی است. نظیر این داستان در اوستا،کتاب‌های هندو، متون قدیم یونانی، و حماسه گیلگمش آمده‌است.
 


غرب آسیا

سومریان و بابلیان


لوح طوفان از حماسه گیلمش
قدیم‌ترین نوشته‌ای که تاکنون درباره داستان طوفان به دست آمده، سنگ‌نبشته‌هایی‌است که از سومریان و بابلیان باستان یافت شده‌است. این سنگ‌نبشته‌ها در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده‌اند، به همین دلیل سومریان و بابلیان پیشتر از دیگر ملت‌ها، داستان طوفان را نگاشته‌اند. طوفان در سنگ‌نبشته‌های سومری، به نام زیوگیدو است.
رویدادهای داستان طوفان سومری و بابلی با رویدادهای داستان طوفان نوشته شده در تورات، تا حدودی هماهنگ است؛ زیرا در داستان سومری و بابلی، آمده‌است که کشتی طوفان با قیر اندود شد و سازنده کشتی، خود قهرمان طوفان است. این توصیف در سفر پیدایش در تورات نیز آمده‌است. در هر دو سند آمده‌است که خدایان، شخصی را از روی دادن طوفان آگاه کردند و او با افراد خانواده‌اش در یک کشتی نشسته و از جانوران، از هر کدام جفتی در آن نهاده و از طوفان رهایی یافتند. همچنین در هر دو روایت، مدت طوفان هفت روز دانسته شده‌است. در دوره طوفان، زیوگیدو یا زیودسورا به پیشگاه آن خدای آسمان و انلیل رییس خدایان، قربانی کرده و آن‌ها را پرستش می‌کند. در دیلمون، انو و انلیل به زیوگیدو زندگی جاویدان می‌بخشند. معنی لغوی زیوگیدو دیدن زندگی‌است. در این متن از این که چرا انکی تصمیم به نابود کردن بشر گرفته بود، سخنی نرفته‌است.
چگونگی داستان طوفان در اسناد بابلی، که جدیدتر از اسناد سومری‌است، با طوفان سومری اندکی اختلاف ظاهری دارد. نام خدایی که به قهرمان طوفان دستور ساختن کشتی داده در الواح سومری انکی ولی در سنگ‌نبشته‌های بابلی و آشوری نام او ایشتار نوشته شده‌است.
زیودسورا هم در اساطیر بابلی و آشوری، اوتناپیشتیم است. ایئا از خدایان باستان سومر بوده‌است که نسل آدمی را از طوفان می‌رهاند. چون بعل از گناهکاری آدمیان در زمین خشمگین می‌شود، و از شهر شوری‌پک کینه به دل می‌گیرد، با فرستادن طوفان، شهر شوری‌پک را ویران کند، و آدمیان گناهکار را بکشد.
در این هنگام، ایئا از تصمیم بعل آگاه می‌شود و با شتاب به اوتانا پیش‌تیم که پادشاه بابلیان بود و مردم او را به نیکی می‌شناختند، رفته و او را از خواست بعل آگاه می‌سازد. آنگاه ایئا به اوتناپیشتیم فرمان می‌دهد که یک کشتی بزرگ بسازد و اندرون و بیرون آن را با قیر اندود کند؛ آن‌گاه خود با خانواده‌اش و یک زوج نر و ماده از هر جانور در آن کشتی درآورد تا انسان‌ها و جانوران از طوفان رهایی یابند. اوتاناپیش‌تیم، به پیروی از ایئا کشتی را ساخته، آن‌گاه طوفان آغاز می‌شود.
هفت شب و هفت روز، آسمان باران می‌بارد و از دریاها و چشمه‌ها آب می‌جوشد و روی زمین را آب فرامی‌گیرد؛ و همه انسان‌ها و جانوران جز آن‌ها که در کشتی اوتانا پیش‌تیم در آمده‌اند، نابود می‌گردند. پس از هفت شبانه‌روز، طوفان می‌ایستد و آب‌ها در زمین فرومی‌روند؛ و اوتانا پیش‌تیم، از پنجره کشتی کبوتری به بیرون می‌فرستد و کبوتر برای او از خشکی نشانی می‌آورد. پس از آن کشتی، بر فراز کوهی می‌نشیند و سرنشینان آن، در سرزمین میان‌رودان از کشتی پیاده می‌شوند، و از فرزندان ایشان، سومریان و بابلیان و دیگر اقوام پدید می‌آیند.
در میان داستان حماسی گیل‌گمش که در حدود دو هزار و پانصدسال پیش از میلاد، در الواح سومری نوشته شده، اشاره‌ای به داستان طوفان سومری و بابلی شده است؛ در آن داستان، یعنی داستان حماسی گیلگمش، میان گیل‌گمش و اوتناپیش‌تیم دیداری روی می‌دهد، گیل‌گمش چگونگی رخ دادن طوفان بزرگ را از اوتاناپیش‌تیم می‌شنود. گیل‌گمش برای دیدار اوتاناپیش‌تیم از جنگل و دریاها گذشته و در جزیره‌ای در وسط دریا با او دیدار می‌کند؛ اوتاناپیش‌تیم آن‌چه در طوفان بر وی گذشته‌است، برای گیل‌گمش روایت می‌کند.

عبرانیان


خدا به نوح دستور داد كه جانوران را جفت‌جفت به كشتی بیاورد.
به دلیل همانندی بسیار رویدادهای طوفان نوح در تورات و طوفان سومری و بابلی، سرچشمه داستان طوفان در تورات را روایت‌های سومری دانسته‌اند. البته داستان طوفان در تورات، با شرح بیشتری نوشته شده‌است. ظاهراً عبرانیان، به نوشته‌های سومری و اکدی دست یافته و نام نوح، یکی از قهرمانان قدیم خود را، جانشین نام اصلی کرده‌اند. باب‌های ششم تا هشتم، سفر پیدایش به طوفان نوح می‌پردازد.
روایت تورات در کتاب پیدایش چنین است: " و خداوند خدا دید که شرارت انسان در زمین بسیار است، و خیال‌های دل او، دائماً شرارت است. و خداوند متأسف شد که انسان را بر زمین ساخته بود، و در دل خود محزون گشت. و خداوند گفت انسان را که آفریده‌ام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم را، حشرات و پرندگان هوا را، چون‌که پشیمان گشتم از ساختن ایشان."[۱]
خدا نوح را که در نظر التفات یافته بود[۲] برگزید و به او دستور داد که کشتی را بسازد. کشتی از چوب کوفر ساخته شد و بیرونش به قیر اندود گشت. طول کشتی سیصد ذراع، عرضش پنجاه ذراع و ارتفاع آن سی ذراع بود.[۳] همچنین خدا به نوح دستور داد که جانوران پاک، هفت جفت و از جانوران ناپاک یک جفت به کشتی بیاورد. با روی دادن طوفان، نوح با خانواده‌اش به کشتی وارد می‌شود؛ تا این که سرانجام کشتی بر کوهی نشست. آنگاه نوح و خانواده‌اش به زنین تازه پا گذاشتند.
بنا به روایت تورات، پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند، سام و حام و یافث بودند. نوح سیصد و پنجاه سال پس از طوفان زندگی کرد و در تمام عمر، نهصد و پنجاه سال عمر داشت.

مسلمانان

داستان طوفان در سوره‌های چندی از قرآن آمده‌است. داستان نوح در قرآن، همانند داستان نوح در تورات است و در عین حال اختلافاتی نیز وجود دارد. در تورات، داستان بسیار مفصل و یک‌جا آمده‌است؛ در قرآن، داستان پراکنده، مکرر و بسیار مختصر است. در تورات، داستان به شیوه اسطوره و داستان بیان شده‌است.
اما در قرآن، پس از بیان روایت نوعی پند و عبرت نیز در آن بیان گشته‌است. اما در روایت اسلامی، در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی و قصص أنبیا، مانند تاریخ طبری، این داستان بسیار مفصل آمده‌است؛ به قدری که از تورات نیز مفصل‌تر است و یا از دیگر کتاب‌های یهود نظیر هاگادا بهره برده‌است.
در قرآن تصریح شده‌است که کسانی از مشرکین، به نوح آزار می‌رسانند؛ اما نوح به خدا دعا کرد. خدا به او دستور داد که یک کشتی بسازد. نوح را کشتی را می‌ساخت، در حالی که قوم او، وی را مسخره می‌کردند. در قرآن، همچنین اشاره به فرزند ناصالح نوح رفته‌است که به کشتی درنیامد و هلاک شد.

متون قدیم یونانی

اسطوره یونانی طوفان چنین است که زئوس خدای بزرگ قوم هلن، رییس خدایان آن گروه، پس از آفرینش انسان پشیمان گشت و از کارهای او خشمناک گردید؛ پس خواست که ایشان را در زمین نابود کند، به دریاها، رودها و چشمه‌های زمین دستور داد طغیان کنند، و به آسمان هم فرمان داد که ببارد تا طوفان سختی ایجاد شود و نسل ایشان از بین بروند. ولی در این وقت، پرومته پیش از روی دادن طوفان از خواسته زئوس آگاه شد و بی‌درنگ به دکالیون و زنش پیرا دستور داد برای نجات آدمی و جلوگیری از نابودی نسل انسان، یک کشتی بسازند و هنگام رخ دادن طوفان بر آن سوار شوند تا از طوفان رهایی یابند. دوکالیون و پیرا، بر کشتی ساخته شده سوار گشتند، و پس از آن طوفان پدید آمد و آسمان به شدت بارید و ده‌روز، جهان را آب فراگرفت و به جز دو نفر کشتی‌نشینان، همه انسان‌های زمین غرق شدند. پس از مدتی، آب‌ها فرورفتند و آسمان از باریدن ایستاد و کشتی دکالیون و پیرا، بر قله کوهی نشست و آن دو باقی مانده، به خشکی درآمدند. پس از پایان طوفان، دکالیون به پیشگاه زئوس قربانی کرد. زئوس به او و همسرش دستور داد که سنگ‌هایی پشت سرشان بیاندازند. سنگ‌هایی که دکالیون انداخت تبدیل به مردان شدند و سنگ‌هایی که پیرا انداخت تبدیل به زنان شدند. یکی از پسران ایشان هلن نام داشت که یونانیان از آن‌ها به وجود آمدند.

ایرانیان

داستان طوفان و چگونگی روی دادن آن در متون دینی زردشتی و داستان‌های اساطیر باستانی ایران نیز آمده‌است. داستان طوفان در کتاب وندیداداوستا چنین آمده‌است که میان اهورامزدا و اهریمن جنگی درگرفت. اهورامزدا برای نابود ساختن اهریمن خواست در زمین طوفان سختی بفرستد، ولی می‌خواست انسان‌را رهایی دهد و نگذارد که انسان‌ها از بین بروند.
از این رو، اهورامزدا به جمشید آگاهی داده و به وی دستور می‌دهد: " ای جمشید، در این جهان خاکی، سرمای سختی خواهد شد، سرمای سختی که از آن نابود گردند، در آن برف بسیاری خواهد بارید، از فراز کوه‌ها تا رود اردوی. ای جمشید، از سه جای جانوران خواهند گریخت. نخست از آن‌چه ترسناک‌ترین جای‌ها هستند، دوم آن‌چه در فراز کوه‌ها هستند، سوم آن‌چه در دریاهای ژرف در خانه‌های استوار هستند. پیش از سرما، این سرزمین سرسبز است؛ آن را برف بجنباند و سپس ای جمشید برف آب شده و این جهان خاکی را ویران کند. همان جهانی که مردمان آن جای پای گوسفندان را می‌بینند؛ چنین جهان از طوفان آب ویران گردد. پس ای جمشید، غاری بساز که درازا و پهنای آن چون یک میدان اسب باشد. تخمه جانوران بیشه و ستور و مردم و مرغان و آتش سرخ را در آن‌جا ببر...در آن‌جا به‌اندازه مسافت هزار قدم انبار کن؛ آن‌جا بازاری بساز که در آن سبزی‌ها باشند و خوراکی که فاسد نشود. در آن‌جا خانه‌ها بسازد، با اطاق‌ها و ستون‌ها و دیوارها و حصارها. آن‌جا تخمه تمام بزرگ‌ترین و بهترین و نیکوترین مردان و زنان زمین را ببر و تخمه بزرگ‌ترین و زیباترین جانوران را، آن‌جا تخمه بلندترین و خوشبوترین گیاهان و درخت‌ها را ببر، و تخمه خوشبوترین و نیکوترین خوراک را، تا وقتی که مردم در غار هستند، جفت‌جفت و دو به دو باشند تا نسل ایشان بماند."
خداوند جمشید را از وارد کردن این افراد بازمی‌دارد: کوژسینه، کوژپشت، ستمگر، درویش، فریب‌دهنده، بخیل، بددین، و کسی که دندان‌هایش بدترکیب است.
جمشید فرمان اهورامزدا را پیروی کرده و چنین غاری را ساخت. وندیداد، یک روز آن غار را یک سال دانسته‌است.
بعضی از زرتشتیان، باور دارند که، غار جمشید و آن‌چه که در آن از انسان و حیوانات برده شده، امروز نیز محفوظ مانده و تا پایان جهان محفوظ خواهد ماند. این عقیده زرتشتیان بیشتر به داستان اصحاب کهف در قرآن شبیه‌است.

آسیا-اقیانوسیه

چین

منابع زیادی در مورد افسانه‌ی طوفان باستانی در ادبیات چین باستان وجود دارد. بعضی از آنها اشاره به طوفانی جهانی می‌کنند در حالیکه بسیاری دیگر به وقوع طوفانهای منطقه‌ای اشاره دارند:
  • شوجینگ یا «کتاب تاریخ» که احتمالا در حدود ۵۰۰ سال یا بیشتر پیش از میلاد مسیح نوشته شده٬ در فصول ابتدایی اشاره می‌کند که امپراطور یائو٬ مجبور به رویارویی با طوفانی بود که «تا بهشت می‌رسید» و این موضوع دلیل دخالت دا یو مشهور (موسس سلسله ژیا در چین) به ماجرا و کنترل اوضاع توسط او شد.[۴] ترجمه‌ی نسخه‌ی منتشر شده در سال ۱۹۰۴ از این کتاب٬ تاریخ وقوع این طوفان را ۲۳۴۸ سال پیش از میلاد مسیح ذکر و سال وقوع آن را مصادف با طوفان مشروحه در کتب مقدس مذاهب ابراهیمی محاسبه می‌کند. در حقیقت افسانه‌ی طوفان رایج در خاور میانه (شامل مذاهب ابراهیمی) به شکل وسیعی به طوفان ذکر شده در لیست شاهان سومری مرتبط است که در حدود ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد واقع شده‌است.
  • کتاب شان های جینگ (به معنی مجموعه‌ی کوهها و دریاها) این طور به پایان می رسد که دا یو٬ فرمانروای چینی٬ ده سال را به مهار کردن طوفانی سپری می کند که امواج آب آن٬ بهشت را نیز در نوردیده بودند.[۵]
  • شوچی٬ لای ژی٬ هوآینان ژی٬ شواِن جی ژی٬ سیکو کوآنشو٬ سونگ سی داشونووا اشاره دارند که دیوار شکسته‌ی بهشت را بعد از طوفانی بزرگ ترمیم کرد و با زاد و ولد کردن٬ انسان ها را در زمین پراکنده ساخت. نسخه های بسیار متعددی از این روایت وجود دارد.[۶] و دیگران٬ به همراه بسیاری افسانه های مردمی دیگر٬ همگی به زنی به نام
تمدن باستانی چین که تا نزدیکی دوران معاصر٬ در اطراف رودخانه‌ی زرد و در نزدیکی محلی که امروزه ژیان نامیده میشود٬ متمرکز بود٬ همچنین باور داشت که طوفانها و طغیانهای سهمگین در امتداد ساحل رودخانه توسط تعدادی اژدها (نماد خدایان) ایجاد می شدند. این اژدهاها در رودخانه می زیستند و با گناهان و اشتباهات مردم٬ عصبانی می شدند.

لائو (هندوچین)

رجوع کنید به افسانه‌ی خان بوروم

هندوستان


حلول ویشنو در کالبد یک ماهی, برگرفته از یکی از متون مذهبی.
ماتسیا (در زبان سانسکریت به معنای ماهی) اولین نمود (نزول از مرحله‌ی بالاتر عرفانی به مرحله‌ی پایین تر) ویشنو است.
بر اساس متونِ ماتسیا پورانا٬ شاتاپاتو براهمانا (I-8, 1-6)٬ ساتیاواتا٬ وزیر پادشاهی باستانی به نام دراویدا٬ (که بعدها به نام مانو شناخته میشود) در حال شستن دستهایش در رودخانه ای بود که ماهی کوچکی به میان دستهای او شنا می کند و از او ملتمسانه می خواهد که جانش را نجات دهد. او ماهی را در تنگی می اندازد که به زودی ماهی رشد کرده و نیازمند جای بزرگتری میشود؛ متعاقبا او ماهی را به خمره٬ رودخانه و نهایتا به اقیانوس منتقل می کند. پس از آن٬ ماهی به او هشدار می دهد که طی یک هفته٬ طوفانی عظیم رخ خواهد داد که تمامی حیات را نابود خواهد کرد. بنابراین مانو٬ کشتی عظیمی میسازد و ماهی مزبور در پایان طوفان٬ آن کشتی را به نزدیکی کوهی حمل می کند تا با فروکش کردن طوفان٬ کشتی در کنار آن پهلو بگیرد. در نتیجه مانو و «دانه های حیات» همراه او٬ از طوفان نجات پیدا می کنند تا زندگی را در زمین بگسترانند. در فرهنگ مذهبی هندو٬ «بهاگاواتا پورانا» از آثار ویاسا محسوب مبشود که در ابتدای دوره‌ی کالی یوگا نوشته شده است. (حدود ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح)

جزایر آندامان

در افسانه های قبایل بومی ساکن در جزایر آندامان٬ مردمان به دستوراتی که در زمان خلقت به آنها داده شد٬ بی اعتنا گشتند. پولوگا٬ (خدای خالق) از دیدار با آنها امتناع و سپس بدون هشدار قبلی٬ سیلی ویرانگر را به سوی آنها روانه کرد. تنها ۴ نفر از این سیلاب جان سالم به در بردند: دو مرد به نامهای لورولولا و پویی لولا و دو زن به نامهای کولولا و ریمالولا. وقتی این افراد به خشکی رسیدند دریافتند که دیگر آتش ندارند و تمامی موجودات زنده نیز از بین رفته اند. پولوگا سپس به خلق مجدد حیوانات و گیاهان پرداخت ولی دستورات دیگری نداد و همچنین آتش را به نجات یافتگان باز نگردانید.[۷].

اندونزی

در رسوم باتاک٬ زمین روی پشت مار بزرگی به نام ناگا پادوها قرار دارد. یک روز٬ مار که از سنگینی این بار بر پشتش خسته میشود٬ تکانی به خود می دهد و زمین را به داخل دریا می اندازد. اما خدا٬ باراتا گورو٬ با فرستادن کوهی به میان آب دخترش را از امواج آب نجات می دهد که تمامی نسل فعلی بشر از فرزندان او به شمار می روند. زمین بعدتر توسط خدا مجددا بر روی پشت مار قرار می گیرد.

استرالیا

بر اساس باور بومیان استرالیا٬ در ازمنه‌ی رویایی٬ قورباغه ای بزرگ تمامی آب موجود بر روی زمین را نوشید و در نتیجه یک دوره‌ی خشکسالی بر زمین حاکم شد. (ریشه‌ی این داستان باز میگردد به خشکسالی های مکرر حوزه‌ی آبریز موری-دارلینگ در نیوساوث ولز و ویکتوریا در جنوب شرقی استرالیا. این حوزه‌ی آبریز به طور مکرر دوره های خشکسالی و سیل که در بعضی موارد تا یکسال ادامه پیدا می کنند٬ را تجربه می کند. دلیل پیدایش این چرخه‌ی خشکسالی-طوفان٬ باز میگردد به پدیده های ال نینیو-لانینیا در اقیانوس آرام جنوبی) تنها راه پایان خشکسالی این بود که قورباغه را وادار به خنده کرد. حیوانات از سراسر استرالیا جمع شدند و یکی یکی سعی در خنداندن قورباغه کردند و نهایتا مارماهی موفق به انجام این کار شد. قورباغه چشم های خواب آلودش را باز کرد٬ بدن بزرگش به لرزه افتاد٬ آرامشی صورتش را فراگرفت٬ و در نهایت آنچنان خنده ای کرد که صدای آن شبیه غرش رعد بود. آب همچون سیلابی از دهان وی جاری شد که عمیق ترین رودخانه ها را پر کرد و سراسر زمین را فرا گرفت. تنها قله‌ی بلندترین کوهها بیرون از آب٬ مانند جزایری در دریا نمایان بودند. انسانها و حیوانات بسیاری در آب غرق شدند. پلیکان که تا آن زمان پرهای سیاه رنگی داشت٬ خود را با خاک سفال به رنگ سفید رنگ آمیزی کرد و با قایقی کوچک بین این جزایر به تردد و نجات پلیکانهای سیاه پرداخت. از آن زمان پلیکانها به یادبود آن سیلاب مهیب٬ سفید و سیاه مانده اند.[۸].

نیوزیلند. مالزی . اروپایی . یونانی . اوژه . دوکالیون و داردانوس . از نسب نامه‌ی خدای آپولودوروس . ژرمنی  . ایرلندی

فنلاندی . آمریکایی . آزتک . کادو . هوپی . اینکا . مایا . ماپوچه . مینومینی . میکمَک . پولینزی

فرضیات در مورد مبدا پیدایش این افسانه ها

طوفان در کتب مقدس

طوفان زمین شناسی

سیل در کتیبه‌ی شاهان سومر

فرهنگ عامه

منابع تکمیلی

منابع

  1. پیدایش 6:6
  2. پیدایش 6:9
  3. پیدایش 6:16
  4. رجوع کنید به Shujing (کتاب تاریخ), فصل ۱ سند تنگ (Tang Document)٬ یائو کانُن(Yao Canon)٬ ترجمه جیمز لگس (James Legges)
  5. رجوع کنید به شان های جینگ (Shanhaijing)٬ فصل ۱۸ دو پاراگراف مانده به آخر٬ ترجمه اَن بیرلز (Anne Birrells)
  6. برای جزئیات بیشتر٬ رجوع کنید به نووا
  7. اسطوره ها و افسانه های اهالی آندامان
  8. اسطوره ها و افسانه های بومیان استرالیا - افسانه‌ی طوفان بزرگ


اسطورۀ طوفان بابل


    اسطورۀ توفان بابل  | عکس تصاویر تاریخ باستان تمدن عکسهای اسطوره اساطیر افسانه این نگاره توسط مرضیه طباطبایی در تاریخ ۲۳م فروردین,۱۳۸۸ ارسال شده است
اسطورۀ توفان
در ادبیات موجود بابلی و آشوری به حکایت توفان برخورد می کنیم که تحققاً با داستان توفان موجود در تورات قابل مقایسه و تطبیق است.[۱]
گیلگمش به سفری طولانی و دشوار رفته تا بفهمد که چگونه اوتنا پیشتیم به زندگی جاوید دست یافته است. اوتناپیشتیم در پاسخ به پرسش های او، داستان ذیل را تعریف می کند:
روزی روزگاری خدایان می خواهند با طوفان و سیلی عظیم، شهر باستانی شوروپاک[۲] را نابود کنند.[۳] ائا به اوتناپیشتیم آموزش می دهد که یک کشتی بسازد و باید تخمۀ همۀ موجودات زنده را به داخل این کشتی بیاورد. ابعاد و شکل این کشتی معین شده است. اوتناپیشتیم از ائا می پرسد که چگونه باید دلایل اعمال خود را برای شهروندان شوروپ پاک توضیح دهد،[۴] و ائا به او می گوید به آنها بگو:« دریافتم که انلیل بر من خشم گرفته است و دیگر دل آن ندارم تا در این سرزمین گام زنم یا در شهر او بزیم. من رهسپار خلیج خواهم شد، تا در آنجا با ائا خداوندگارم مسکن گزینم اما او بر شما رگباری شدید نازل خواهد کرد.»[۵] به دنبال آن شرحی از بنای کشتی و بار کردن آن می آید:
(هرچه داشتم) بر آن بار کردم.
هرچه از نقره داشتم بر آن بار کردم؛
هرچه از طلا داشتم بر آن بار کردم؛
هرچه از تمامی موجودات زنده داشتم بر آن بار کردم.
همۀ خانواده و خویشانم را به کشتی فرستادم.
جانوران کشتزار، موجودات وحشی کشتزار،
همۀ صنعتگران را سوار کردم،

برج بابل
در پی آن توصیف روشنی از توفان می آید.[۶] با نخستین پرتو سپیده ابر سیاهی در آسمان پدیدار شد. در محلی که اداد Adad خداوندگار طوفان حکم می راند رعدی در میان آن درخشید. نرگل موانع آبهای زیرزمینی را برداشت. نین اورتا خداوندگار جنگ سدها را درهم شکست و هفت داور جهنم اننوناکی مشعل برافراشتند و همه جا را با نور کبود آن روشن کردند. یک روز تمام توفان خشمناک به هر سو رفت و آشوب به بار آورد. حتی خدایان از سیل به هراس افتادند و به اوج آسمان، به بنای استوار انو گریختند.[۷] توفان شش روز و شش شب می خروشد. روز هفتم توفان فرومی نشیند. اوتناپیشتیم بیرون را نگاه می کند و چشم انداز همچون بامهای مسطح، صاف شده است و تمامی نوع بشر به خاک بازگشته اند. کشتی بر کوه نی سیر[۸] به گل می نشیند. اوتناپیشتیم هفت روز منتظر می ماند، و آنگاه کبوتری را به بیرون می فرستد و کبوتر بی آنکه جایی برای نشستن پیدا کند بازمی گردد. سرانجام کلاغ سیاهی را می فرستد. کلاغ سیاه غذا پیدا می کند و باز نمی گردد. آنگاه همۀ سرنشینان کشتی را بیرون می فرستد و قربانی می کند. خدایان بوی مطبوع قربانی را استشمام می کنند و همچون مگسان بر قربانی گرد می آیند. ایشتر فرا می رسد، گردنبند لاجورد خود را بلند می کند و به گردنبند خود سوگند یاد می کند که هرگز این رخداد را فراموش نکند. ایشتر انلیل را به خاطر اینکه باعث نابودی قوم او شده است سرزنش می کند.[۹] وقتی انلیل آمد، وقتی کشتی را دید غضبناک شد و با خشم به خدایان و جمع آسمانی رو کرد و گفت: کدامیک از این موجودات فانی جان بدر برده است؟ مقدر نبود تا کسی از نابودی در امان بماند. 
سپس خدای چشمه ها و نهرها نین اور تا زبان به سخن گشود و به انلیل جنگاور گفت. در میان خدایان کیست که بدون شور ائا بتواند تدبیر درستی پیشه کند؟ تنها ائاست که همه چیز را می داند. سپس ائا به انلیل جنگاور گفت: «ای خردمندترین خدایان، انلیل دلاور، چگونه توانستی اینسان بیرحمانه، سیل براه اندازی؟
گناه را برگردن گناهکار بگذار
تجاوز را بر گردن متجاوز
بهنگام زیاده روی قدری تنبیهش کن
او را زیاد آزار مده که خواهد مرد
شاید اگر شیری بشر را بدراند،
که بهتر از سیل.
شاید اگر گرگی نوع بشر را بدراند،
که بهتر از سیل.
شاید اگر خشکسالی جهان را نابود کند،
که بهتر از سیل است.
لیکن من نبودم که راز خدایان را آشکار کردم، مرد خردمند آن را در رویایی آموخت. اینک تدبیر کن که با او چه باید کرد؟»
سپس انلیل به کشتی رفت، دست مرا و همسرم را گرفت و گذاشت تا به کشتی درآییم، و در هرسو زانو زنیم و در اینحال خود بین ما ایستاده بود. او برای تبرک پیشانی ما را لمس کرد و گفت: « در روزگاران گذشته اوتناپیشتیم مردی روحانی بود. از این پس او و همسرش در دوردست، در دهانۀ رودها خواهند زیست.» بدینسان بود که خدایان مرا برگزیدند و دراینجا گذاشتند تا در دوردست، در سرچشمۀ رودها زندگی کنم.[۱۰]

. الواح بابل، ص ۱۹۱ [۱]
[۲] . Shurrupak شهری بسیار کهن بود و خدایان آن بسیار پیر بودند.
. متون مقدس بنیادین از سراسر جهان، صص ۲۵۶ و ۲۵۷ [۳]
. اساطیر خاورمیانه، ص ۶۲ [۴]
. حماسۀ گیلگمش، ص ۱۱۰ [۵]
. اساطیر خاورمیانه، صص ۶۲ و ۶۳ [۶]
. حماسه گیلگمش، ص ۱۱۱ [۷]
[۸] .Mt- Nisir
. اساطیر خاورمیانه، ص ۶۳ [۹]
. حماسه گیلگمش، صص ۱۱۳ و ۱۱۴ [۱۰]

زمین هشدار می‌دهد


 
گاه بهتر است لحظه‌ای بایستیم و به عقب برگردیم. گذشته را مرور کنیم و نگاهی دقیق‌تر به اطراف‌مان بیندازیم. نگاهی دلسوزانه و از روی آگاهی، به خودمان و به دنیای اطراف‌مان. به زمینی که روی آن ایستاده‌ایم و به آسمانی ه ما را احاطه کرده است.
به راستی ما کجا هستیم؟ 
با خودمان و دنیای اطراف مان چه کرده‌ایم و چه می‌کنیم ؟ چه هدفی داریم و در نهایت به کجا خواهیم رسید ؟! هزاره سوم در حالی شروع شده که فساد و فحشاء بیش از پیش دنیای ما را فرا گرفته است. جنگ و خون‌ریزی بیش از هر زمـانی به چشم می‌خورد. بسیارند زنان و مردان و کودکانی که فـریاد می‌کشند و از درد و رنج گرسنگی و بی‌خانمانی می‌نالند و می‌گریند.

انحرافات جنسی و رابطه‌های نامشروع، بی‌حرمتی و بی‌حیایی و مسائلي بي‌شمار اکثر انسان‌ها را در خود بلعیده است. کاملاً طبیعی است زمانی که انسان‌ها به خودشان رحم نمی‌کنند، به محیط زندگی و زمینی که بر روی آن ایستاده‌اند نیز توجه لازم را نخواهند داشت. ما با سرعت هر چه تمام‌تر کره زمین و محیط اطراف‌مان را تخریب می‌کنیم، بشر امروز بدون هیـچ گونه آینده‌نگری در حال مصرف منابع طبیعی است. در نتیجه آن نابسامانی‌های بوم شناختی چون اثـرات گلخانه‌ای، سوراخ شدن لایه اوزون، فعال شدن آتشفشان‌ها، زمین لرزه‌ها، سیل‌ها و دیگر مسائل طبیعی رو به افزایش است.

             

در واقع ما نسبت به واقعیت‌های تلخی که توسط طبیعت به شکل بلایای طبیعی ظاهر می‌شوند غافل یا بی‌تفاوت هستیم . حوادث طبیعی مکرر و تخریب کننده اخیر یاد آور پیش بینی‌های بسیاری است که به تغییر و تحولات بزرگ زمین اشاره کرده‌اند. به عقیده زرتشتیان در پایان هر هزاره حوادثی چون نقصان آب، کمبود محصول، آفت، بیماری، زلزله، طوفان و آتشفشان موجب ویرانی جهان خواهد شد .( 1 ) هندوها معتقدند که ما اکنون در دوره کالی یوگا که آخرین دوره از دوره‌های چهارگانه است قرار داریم. بر اساس اعتقاد آنان تا پایان آخرین یوگا، خداوند ویشنو همه چیز را نابود می‌سازد تا چرخه‌ای جدید آغاز گردد.

اشعیاء نبی در بخشی از این پیش بینی‌ها در تورات چنین می‌گوید: " مدت مدیدی است که او سکوت کرده و جلوی خشم خود را گرفته است اما دیگر ساکت نخواهد ماند، بلکه مانند زنی که درد زایمان او را گرفته باشد فریاد خواهد زد. او کوه‌ها و تپه‌ها را با خاک یکسان خواهد کرد و تمام گیاهان را از بین خواهد برد و همه‌ي نهرها و رودخانه ها را خشک خواهد کرد.(2) انجیل، کتاب مقدس مسیحیان نیز در بر گیرنده پیش بینی‌های بسیاری است که هر یک تأئید کننده سخنان انبیاء پیشین خود می‌باشند. متی شاگرد حضرت عیسی (ع) به نقل از آن حضرت، از وقایع عصر تاریکی چنین می‌گوید: قوم‌ها و ممالک جهان با یکدیگر به ستیزه برخواهند خواست.

در جاهای مختلف، قحطی و زمین لرزه روی خواهد داد، ولی اینها پیش در آمد بلایای بعدی است و سرانجام نشانه آمدن من در آسمان ظاهر خواهد شد.(3) در قرآن کریم در خصوص تخریب زمین به دست مردم می‌خوانیم: " به سبب اعمال مردم، فساد در خشکی و دریا آشکار شد تا به آنان جزای بعضی از کارهایشان را بچشاند، باشد که بازگردند." (4) در زمینه‌ي انقلاب طبیعت نیر پیش بینی‌های بسیاری از گذشته‌های دور و نزدیک به چشم می‌خورد. بسیاری از این پیش بینی‌ها هم اکنون به صورت کتاب در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد و ما تنها به چند مورد از آنان اشاره می کنیم: نستر آداموس بدون شک یکی از بزرگ‌ترین پیشگویان قرن پیش بوده بسیاری از پیش بینی‌هایش به وقوع پیوسته است.

 وی در نامه‌ای به پسرش، از وقایعی که در آینده رخ خواهد داد چنین می‌گوید: آنچه من در باره‌ي دنیا مکاشفه کرده‌ام (این است که) قبل از انقلاب جهانی، طوفانی شبیه به طوفان نوح می‌شود و طغیان‌های آب چنان عظیم خواهد بود که دیگر زمینی از آب بیرون نخواهد ماند. همچنین پیش از چنین طوفانی و پس از سیلاب‌ها، در قاره‌ای بی‌شمار، باران ها دچار نقصان خواهند شد (5) کتاب " بانوی بزرگ عالم " نیز حاوی پیش بینی‌های بسیاری است که در آن بانوی عالم با پیش بینی‌های دقیق، از تغییراتی که در زمین ایجاد خواهد شد سخن می‌گوید. برخی از این پیام‌ها هم اکنون نیز در حال به وقوع پیوستن است.

او از تغییراتی در سیستم آب و هوایی خبر می‌دهد که شامل طوفان های سهمگین، زمین لرزه، انفجارات آتش فشانی و بالاخره چرخش کره زمین بر محور دیگری است. هسته مرکزی زمین شروع به چرخیدن نموده است. نخست هیچ تأثیری بر روی زمین مشاهده نخواهد شد. اما هنگامی که این چرخش بیشتر شد، انسان‌ها قـادر به مشاهده جنبش و لرزه این جسم کـروی خواهند شد. همـین لرزش‌ها و جنبش‌ها علت اصلی تغییر جهت دادن جریان آب‌های اقیانوس‌ها است. کره زمین از هم اکنون در برابر این لرزه‌ها و جنبش‌های درونی در هسته مرکزی زمین دچار واکنش شدید شده است. تمام وقایع جدید همراه نوعی زیر و رویی و بلوا خواهد بود. (6) شری. ام. آر. ناراندا نیز جزو محققانی است که به جمع‌آوری پیش بینی‌های بسیاری همت گماشته است. وی مطالب متعددی از هر دو عصر باستان و جدید گردآوری نموده و در کتاب خود به نام " پرالایا " (7) به چاپ رسانده است.

 وی پس از معرفی مختصر هر یک از پیشگویان به بررسی پیش بینی‌هایشان پرداخته است که از وجه اشتراک بسیاری برخوردارند و از جملۀ آن به موارد زیر می‌توان اشاره نمود . تغییر قطب‌ها و یا جابه جایی زمین، انقلاب مغناطیسی و جوی، خشکسالی، زمین لرزه، آتشفشان ها، سیل و تند باد. آزاد شدن انرژی‌های منفی و خرابی‌های بزرگ، امواج بزرگ جذر و مدی که بسیاری از زمین‌ها را به زیر آب خواهد برد، هلاکت عده‌ی بسیاری از مردم در طی اين تغییرات، ظهور سرزمین‌های جدید از زیر آب، ظهور عصری نوین.

اکنون برای ما زمانی است که بهترین استفاده را از این هشدارها ببریم و با گام برداشتن در مسیر آگاهی خود را برای استقبال از این دوره آماده سازیم .

با مرور كتب آسماني خصوصاً‌ قرآن كريم مي‌توان به علل بسياري از اين وقايع پي برد و با خود انديشيد كه چگونه مي‌توان از اين مهلكه جان سالم به در برد.

"و چه بسيار شهرهايى را كه [از شدّت رفاه‏] در زندگى خويش طغيان كرده بودند هلاك كرديم، و اين خانه‏هاى آنهاست كه بعد از ايشان جز اندكى مورد سكونت قرار نگرفت، و ماييم که وارثانيم. و پروردگار تو هرگز ويرانگر شهرها نبوده است تا آن‏گاه كه در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر ايشان تلاوت كند و ما ويران كننده‏ى شهرها نبوديم مگر آن كه مردمش ستمكار بودند." (قصص58 و 59 )



پي‌نوشت:

1ـ برداشتی از جاماسب نامه فارسی، ص 85 2ـ عهد عتیق اشعیا، باب 42 آیه 15، 14 3ـ انجیل متی باب 24 آیات 7و 8 و آیه 29، 30 4ـ سوره روم آیه 41 5 ـ پیش بینی های نستر آداموس 6 ـ بانوی بزرگ عالم ص 27 7 ـ پرالایا نامی است که به مجموعه حوادث ( طوفان ، سیل و ... ) در آخر الزمان اطلاق می شود .8- قرآن كريم سوره قصص آيات 58 و 59

خدایان مقدس آیین هندو





خدایان مقدس آیین هندو +عکس
مذهب هندو دستوراتی خاص در مورد غذای هندوان دارد. هندوان معتقدند که افراط در غذا سبب تنبلی جسم و انحطاط فکر می‌شود. اغلب هندوان در تمام طول عمر خود، لب به گوشت قرمز نمی‌زنند وعده ای نیز فقط گوشت...
 
هندوستان از گذشته‌های دور سرزمین عجایب جهان بوده است و در چند دهه ی اخیر بسیار مورد توجه جهان غرب قرار گرفته است به طوریکه امروزه تمام اطلاعات مربوط به تمدن و ادیان و افسانه‌های هند در سایتهای اینترنتی بسیاری قرار گرفته و کتابهای مذهبی و تاریخی آن به زبانهای گوناگونی ترجمه شده است. در چنین شرایطی باعث تاسف است که ما ایرانیان با وجود داشتن تمدنی مشترک با هندوستان، اطلاعات اندکی از این سرزمین در اختیار داریم. هندوستان با بیش از ۱ میلیارد جمعیت، دموکراسی‌ترین کشور جهان سوم است و مردمی ‌خونگرم و مهربان دارد. ۹۹% از جمعیت هند را هندوان (پیروان هندوییسم) تشکیل می‌دهند. از آنجا که آیین هندو غالبترین مذهب هندوستان است و آشنایی ما با این آیین چندان زیاد نیست، در این مقاله به بررسی مختصری از مقدسات هندو و قوانین آن می‌پردازیم.

هند: سرزمین رودها
در حیات هندو، رودخانه‌ها نقش بسیار مهمی‌ بازی می‌کنند. زیرا رودها برای هندوان مقدس هستند اما این تقدس و پرستش به معنی کفر ابتدایی و یا شرک آنان نیست، بلکه ریشه در فرهنگ و تمدن کهن تری دارد که پیرو احترام به طبیعت است، همانگونه که در نزد زرتشتیان باستان بوده است.
رودخانه‌های مقدس برای هندوان:
۱- گنگ: مقدس‌ترین رود هند است. الهه گانگا این رود را نگهبانی می‌کند. گنگ از هیمالیا سرچشمه می‌گیرد و از شهرهایی مثل بنارس، هردوار، الله آباد، وراندابن و…می‌گذرد. بر طبق افسانه‌ها گنگ از پای ویشنوVishnu (خدای نگهدارنده زندگی در زمین) جاری شده و پس از گذشتن از گیسوان شیوا Shiva (خدای فنا و نابودی) به زمین می‌رسد. هندوان معتقدند که غسل در گنگ، گناهان کبیره را می‌شوید و اصولاً غسل در رودهای مقدس به هنگام کسوف و خسوف واجب است. آنها همچنین خاکستر و استخوانهای نیم سوخته‌ی مردگان خود را با مراسمی ‌خاص در آب گنگ می‌ریزند.
۲- سند: دومین رود مقدس هندوان است و نام هندوستان نیز از همین رودخانه گرفته شده است. نام قدیم سند، سندو، بوده است و ایرانیان باستان آن را هندو، نام نهادند و در اثر گذر زمان هندو به نامی ‌برای این سرزمین تبدیل شد و هندوستان یعنی “سرزمین رودها”. شاید جالب باشد بدانید که نام لاتین هند، یعنی ایندیا Indiaنیز از همین رود سند برداشته شده است. یونانیان باستان در زبان خود سند را ایندوسIndus می‌نامیدند و ایندیا با کمی ‌تغییر از ایندوس برداشته شده است. البته لازم به ذکر است که نام قدیم هند در زبان سانسکریت ”بهارات” (Bharat)می‌باشد. رود سند نیز از هیمالیا سرچشمه می‌گیرد و به دریای عرب می‌ریزد.
۳- برهماپوترا(Brahmaputra): از کوههای هیمالیا واقع در تبت سرچشمه می‌گیرد و رودخانه ای طوفانی است.
۴- جمنا (yamuna): از پنج آب (پنجاب) به سمت جنوب جاری می‌شود و دهلی را مشروب می‌کند و شکوه تاج محل در آگره را در آبهای خود منعکس می‌کند. جمنا با افسانه‌های مربوط به کریشنه وابسته است.
۵- سرسوتی(Saraswati): رودخانه ای مقدس که در دوران باستان، در کنار آن قربانی‌های ودایی انجام می‌دادند و عالمان ودایی در حوزه این رود زندگی می‌کردند. سرسوتی نام الهه علم و دانش است.
سایر رودهای مقدس هندوستان در جنوب هستند و شامل رودهای گوداوری، کاوری، نرمدا و تاپی
می‌باشند.

گیاهان مقدس:

درختان و گیاهان نیز به عنوان یکی از مظاهر طبیعت، مورد احترام هندوان هستند به طوریکه آنها پیش از قطع یک درخت او را ستایش کرده و عذرخواهی می‌کنند که این نوع احترام به طبیعت با فرهنگ سرخپوستان بسیار مشابهت دارد. مقدس ترین گیاه هند، انجیر مقدس (Pippala) است که نماینده ویشنو است. این درخت حتی مورد احترام بوداییان نیز هست زیرا معتقدند که بودا زمانیکه زیر سایه این درخت نشسته بود، به حقیقت دست یافت. از دیگر درختان مقدس می‌توان از درخت پنبه ابریشم نما، درخن تمالا، درخت ویلوا و درخت شمی ‌نام برد.
گل‌ها نیز بسیار مورد توجه و علاقه هندوان هستند. آنها تقریبا در اکثر مراسم خود از گل به اشکال مختلف استفاده می‌کنند. گل سرخ چینی برای شیوا، گل سفید برای ویشنو، گل نیلوفر برای لکشمی(Laxmi) (الهه ثروت و خوشبختی)، گل زرد برای سرسوتی، گل انبه به خدای کام و گل نیلوفر سرخ برای خورشید، نمونه‌هایی از تقدیم گل به خدایان هستند.

کوههای مقدس:

مقدس ترین کوه هندوستان هیمالیا است. (هیمالیا در لغت از دو جزء تشکیل شده است. یکی هیما-به معنی برف و سرما و دیگری لیا- به معنی خانه و انبار و هیمالیا در کل به معنی “خانه برف” است)هیمالیا از این جهت مقدس است که در گذشته محل زندگی خدایان بوده است. در مقابل کوههای بلند هیمالیا در جنوب، چند رشته کوه و تپه نیز در جنوب هند وجود دارند که ویندهیا (Vindhia)نامیده می‌شوند. ویندهیا در زبان هندی به معنی کوه جنوبی می‌باشد و افسانه‌های زیادی در مورد این کوه وجود دارد.

نوشته‌های مقدس:

مهمترین و معتبرترین نوشته‌های مقدس هندوان که بین تمام فرق هندو مورد قبول است، عبارت است از: -کتب ودا (Veda) – براهمن (Brahmana) – آرنیک (Aranyaka) -اوپانیشاد (Upanishad) – پوران (Purana) – راماینه (Ramayana) -مهابهارت (هند بزرگ) (Mahabharat) -آگم‌ها (Agamas) -پنج راتره (pancara tras) -تنتره (Tantras)
این نوشته‌ها در یک زمان فراهم نیامده و متعلق به ازمنه متوالی است

خدایان (شخصیت‌های مقدس):
 

شاید با شنیدن نام خدایان، این تصور پیش آید که هندوان بت‌پرست هستند و از وجود خدای یکتا بی‌خبرند. اگرچه هندوان در ظاهر بت می‌پرستند اما حقیقت این است که دانایان، حکیمان و هندوان با سواد، خدای یکتا را می‌پرستند و معتقدند که ذات مطلق الهی یگانه است ولی قشر فقیر و کم سواد هندوستان تا حدود زیادی به همان مظهر مادی توجه دارند و آن را می‌پرستند اما این نیز به معنی کفر آنان نیست. هندوان معتقدند که این خدایان، مظاهر گوناگون همان خدای یکتا هستند در این باره در ریگ ودا (یکی از چهار ودای موجود) آمده است:
”بر هر ثابت و جنبنده و نیز بر هر آنچه را ه می‌رود وبر هر آنچه می‌پرد و بر تمام این آفرینش رنگارنگ، تنها یک خدا فرمانروایی می‌کند.”در واقع باید گفت که حقیقت یکی بیشتر نیست اما به نامها و شیوه‌های گوناگون توصیف می‌شود.
آفریدگار در این آیین، برهما (Brahma) نامیده می‌شود که مظهر آفرینش است. سایر خدایان مهم هندو عبارتند از:
-ویشنو Vishnu(خدای مظهر بقا و زندگی روی زمین)
- شیوا Shiva (خدای فنا و نابودکننده و وحشت آور اما نام او در سنسکریت به معنی مهربان نیز هست.)
-سرسوتیSaraswati (الهه ی علم و دانش و همسر برهما. سرسوتی دختر شیوا از همسرش پاروتی است)
-لکشمی ‌Laxmi (الهه ی ثروت و خوشبختی و همسر ویشنو. و خواهر سرسوتی)
-شکتی Shakti (الهه قهر و نابودی و همسر شیوا)
-گانشا Gnesha (خدای علم و دانایی که سری همچون سر فیل دارد و پسر شیوا است. )
-کالی Kali (الهه مرگ)
 
 -رام چندر Ram chandar (رام ماه مانند که یکی از مظاهر ویشنو روی زمین است.)
 -کریشنه Krishna (هشتمین مظهر ویشنو است.)
-اندرا Indra (خدای باستانی اقوام آریایی که خدای رعد و برق است)
-اگنی Agni (خدای آتش و تجسم آتش مقدس است. ِاگنی از دیر باز توسط آریاییان باستان پرستش می‌شده است و هنوز هم آثار تقدس آتش میان هندیان و زرتشتیان وجود دارد. اگرچه زرتشتیان آتش‌پرست نیستند اما تقدس آتش متعلق به فرهنگ پیش از زرتشت است و تاکنون نیز باقی مانده است.)
-گرودهGaruda (رئیس پرندگان که نیمی‌ از بدنش انسان و نیم دیگر پرنده است و مرکب ویشنو است.)
-خورشید Suryaو ماهSoma و بسیاری خدایان دیگر
 
 
شهرهای مقدس:
شهرهای مقدس و زیارتگاههای هندو عبارتنداز:
۱-اجودهیا یا آیودیا (Ayodhya): این شهر در شمال هند واقع است و بنابر داستانهای هندو، این شهر پایتخت سلاطین سلسله ماه و از آن جمله رام چندر بوده است.
۲-اوانتی (Avanti): از شهرهای قدیمی‌هند است و امروزه اوجین(Ujjayina) نامیده می‌شود. گویند کریشنه در این شهر بزرگ شده است.
۳-گایا (Gaya): شهر گایا واقع در ایالت بیهار در شمال هند است.
۴- کاشی (Kashi): مقدس ترین شهر هندوان است. نام قدیم آن “بنارس” است و پس از آن کاشی و بعد هم وارانسی نامیده شده است. شهر بنارس در ساحل شمالی رود گنگ احداث شده است.
۵-کانچی (Kanchi): این شهر در نزدیکی چنای یا مدرس قرار دارد.
۶- متهورا (Mathura):نام یک شهر قدیمی ‌است که اکنون شهر جدیدی روی آن ساخته شده است. بنابر روایات هندو این شهر زادگاه کریشنه است. شهر متهورا در کنار رودخانه مقدس جمنا در شهر آگره واقع شده است و هر سال هنگام عید هولی زایران کثیری به این شهر می‌روند.
۷-دوارکا (Dvaraka):این شهر در ساحل رود کاتهیاور است و گویند که پایتخت کریشته بوده است.
۸-هردوار: این شهر در مجاورت رود گنگ است. و در آن کشتن حیوانات و حشرات ممنوع است و حتی خوردن تخم مرغ هم ممنوع است
۹-پوشکر (Pushkar): نام این شهر به معنی نیلوفر آبی است و در ایالت راجستان قرار دارد.

روزهای مقدس (اعیاد):

در آیین هندو روزهای مقدس بسیار زیاد است و به مناسبت هر روز جشن مخصوصی بر پا می‌شود. این جشن‌ها به منظور نزدیکی به معبود از طریق ستایش و شادی و امید است و سبب پاک شدن گناهان می‌شود. چند عید مهم عبارت اند از:
-دیوالی Diwali: جشن سال نو در شمال و غرب هند
-ویشو Vishu:جشن سال نو در ایالت کرالا در جنوب
-عید هولی Holi: جشن رنگ که مردم پودرهای رنگی و آبهای رنگی به یکدیگر می‌پاشند.
-دورگا پوجا Durgapuja: جشن پیروزی رام بر دیو پلید راونا که شرح آن در راماینه آمده است.
-جانمشتامی Janmashtami: جشن تولد کریشنه
-گانش چاتورتهی Ganesh chatuthi: جشن ستایش گانشا
-ماها شیوراتری MahaShivratri: جشن ستایش شیوا
هر یک از این جشن‌ها دارای چندین افسانه و داستان هستند که هر کدام در نوع خود شنیدنی است.

سرزمین یوگا:

بسیاری از ما کلمه یوگا را به عنوان شناسه‌ای از هندوستان شنیده ایم و کتابهای بسیاری در این زمینه به فارسی موجود است.
یوگا(جوگ) Yoga به معنی انضباط فکری است و در مفاهیم متعددی استفاده می‌شود مثل تمرکز فکر، مکاشفه، اتحاد روح با ماده، استغراق، اتصال و هر عملی که موجب انضباط فکری شود. کلمه یوگ از فعل یوج (Yuj) مشتق شده است و به معنی بستن و مهار کردن حیوان سرکش است (و شاید از این نظر با کلمه یوغ در فارسی مشابهت داشته باشد اگرچه یوغ در حال حاضر در فارسی فعل نیست.)پس یوگا یعنی اینکه انسان نفس سرکش خود را مهار کند تا بتواند در نهایت به روح کیهانی و اعلی متصل شود. یوگا بر خلاف تصور، از آیین بودا برنخاسته بلکه متعلق به آیین هندو است و شامل تمرینها و مراحل بسیاری می‌باشد که برخی از آنها در یوگا سوتره آمده است. 

مذهب هندو:

آیین هندو، قدیمی‌ترین و کهن‌ترین مذهب زنده جهان است و اکنون بالغ بر ۹۰۰ میلیون هندو از آن پیروی می‌کنند. مذهب هندو، مکتبی ماورای طبیعی است و اجازه نمی‌دهد که پیروانش فقط به دنیا یا آخرت دلخوش کنند. زیرا مذهب هندو هدف بزرگتری را دنبال می‌کند و آن دست‌یابی به حقیقت زندگیبرهمن نام دارد، متصل شود. این حقیقت عبارت است از روحی ابدی که برتر و بالاتر از هرگونه علت و معلول و زمان و مکان است.
است. منظور اصلی آیین هندو آن است که هر هندوی واقعی بتواند به حقیقت مطلق که
 
گانشا
در مذهب هندو تمام کارها و اعمال مثل کارهای هنری، علمی، سنتی، سیاسی و اجتماعی، وسیله‌ای هستند برای رسیدن به رستگاری و به همین دلیل یک هندوی کامل، کارهای خود را با نیتی پاک و والا به درست‌ترین شکل ممکن انجام می‌دهد.
رقص نیز جزئی از آیین هندو است و جایگاه بسیار بالایی در فرهنگ آن دارد. زیرا رقص کاری مقدس است که از خدایان به انسان رسیده است. شیوا معتقد بوده است که تمامی‌ کائنات همواره در حال رقص جاودانه ای هستند و او این رقص را ایجاد کرد و خودش به انجام آن می‌پرداخت. رقص هندی که بسیاری ازحرکات یوگا را در خود دارد، فقط برای سرگرمی ‌یا تفریح نیست بلکه یک رقصنده با ایمان هنگام انجام این حرکات به حالت خلسه رفته و به آرامش دست می‌یابد. این رقص موجب نشاط و شادی روح وروان نیز می‌شود.
رقصها نیز انواع متنوع و مختلفی دارند.
مذهب هندو دستوراتی خاص در مورد غذای هندوان دارد. هندوان معتقدند که افراط در غذا سبب تنبلی جسم و انحطاط فکر می‌شود. اغلب هندوان در تمام طول عمر خود، لب به گوشت قرمز نمی‌زنند وعده‌ای نیز فقط گوشت مرغ و جوجه یا ماهی مصرف می‌کنند.
غذای هندوان غالباً شیر گاو و گاومیش و فراورده‌های شیر است اما شیر گاو زلئو و شتر را نمی‌خورند. برنج، جو، گندم، لوبیا، خردل، نارگیل، دانه‌های نباتی، انواع میوه و آجیل از غذاهای عمده هندوان است. همچنین مصرف سیر، پیاز، تربچه و قارچ برای هندوان و مخصوصا برهمن‌ها ممنوع است. اگرچه این قوانین، کمی‌ عجیب به نظر می‌رسد، اما نرم‌خویی و آرامش و قناعت مردم این سرزمین، ناشی از همین تغذیه است. اهمیت ندادن به خوراک و توجه به روح و روان، مهمترین دلیل پرورش عارفان و ریشیانRishi بزرگ در هند است.
از دیگر معتقدات هندوییسم، تناسخ است. اعتقاد به تناسخ روح به این دلیل است که هندوان می‌گویند، انسان در طول یک عمر کوتاه، نمی‌تواند به رستگاری و شعور الهی دست یابد و برای همین هر کسی سلسله ای از چند زندگانی دارد و در هر زندگی بر حسب کارهای زندگی قبلی به قالبی در می‌آید، گاهی در غالب انسان و خدایان و گاهی در قالب حیوان و گیاه و آنقدر به این تناسخ ادامه می‌دهد تا به حقیقت مطلق الهی پی برده و رستگار شود.
مذهب هندو، هم مذهبی ساده و ابتدایی است و هم مذهبی پیچیده و فلسفی است
. بر همین اساس هر فردی از هر طبقه جامعه می‌تواند به آن بگرود و از آن استفاده کند. به همین دلیل نیز در جامعه هندو، هم عارفانی هستند که به مقصد عالی رسیده اند و هم عامیانی هستند که هنوز قدمی ‌در راه مذهب برنداشته اند.
اخلاق اساسی هندوییسم، بر پایه طهارت، ضبط نفس، آزادی، راستی و بی آزاری است. بسیاری تصور می‌کنند که هندوییسم یعنی ریاضت، اما چنین نیست. هندوییسم از زهد و ریاضت طرفداری نمی‌کند و اصرار هم ندارد که پیروانش امیال نفسانی را به کلی سرکوب کنند. این تفکر مورد تایید پیروان مذاهب جینJain و بودا Buddhaاست اما هندوییسم برعکس، پیروانش را به ازدواج و تشکیل خانواده ترغیب می‌کند و یکی از مراحل برهمنی نیز ازدواج می‌باشد. در هر صورت هندوییسم مذهبی است که اگر عمیقاً به آن نگاه کنیم، دستورات خوب و اخلاقی در خود دارد و معتقد به افراط و تفریط در هیچ کاری نیست بلکه میانه روی را توصیه می‌کند. با این حال هر فرد هندو آزاد است که بر حسب توان و خواست خویش، از این مذهب بهره برداری کند.
و سرانجام آنکه، هندوییسم می‌گوید، بشر ناآگاه است و نمی‌داند که ذات مطلق چگونه روح خود را در آفریدگان دمیده است. آغاز و پایان جهان، ماورای زمان است و زمان همانند پلی است میان ازل و ابد و چون انسان مادی، اسیر در حصار زمان و مکان است، نمی‌تواند از ازل و ابد آگاهی داشته باشد.
جمله ای زیبا در بهگودگیتا (Bhagavad gita)هست که می‌گوید:
“آغاز هستی مخفی و وسط آن آشکار و پایانش ناپیدا است.”
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
منبع: tarikhema.ir
 

آيين ويشنو ! ويشنو پرستی !




ويشنو

دومين خدا از تثليث خدايان هندو . مذکر و حافظ جهان است . در وداها به عنوان يک خداي فرعي مطرح شده است . اما در طول زمان به عنوان خدايي خيرخواه و پاسخگو به نيايش پيروانش تبديل ميشود . همسر او لاکشمي يا سري نام دارد ؛ وسيله نقليه اش پرنده اي به نام گارودا يا ماري به نام سشا است و بهشت او واکونتا نام دارد . به شکل جواني خوش سيما با ۴ دست تصوير ميشود که در دستانش به ترتيب ؛ يک صدف ؛ يک چاکرا يا قرص ؛ يک چماق و يک گل نيلوفر دارد . گفته ميشود که ويشنو بارها شکل انساني به خود گرفته است که ۱۰ مورد از آنها شناخته شده است . وي هربار براي کمک و نجات مردم از دست قدرتي شرير و پليد ؛ در يک جسم مادي ظاهر ميشود که عبارتند از :

۱) ماتسيا : ماهي . ويشنو به شکل ماهي در مي آيد تا مانو را - که گاهي نوح هندو ناميده مشود - از طوفان و سيل نجات دهد ؛ زيرا نوع بشر به علت شرارت به مرگ محکوم شده است . اين ماهي ؛ کشتي مانو را به جايي امن ميرساند .

۲) کورما : لاک پشت . ويشنو خود را به صورت لاکپشتي در قعر درياي شير در آورد و کوهي را بر پشت گرفت . خدايان و شياطين آنقدر بر فراز اين کوه چرخيدند که ۱۰ موجود ارزشمند از درون درياي شير سربرآوردند : معجون جاودانگي ؛ درخت آرزوها ؛ ماه ؛ گاو فراواني ؛ ايزدبانوي زيبايي ؛ سرنوشت خير ؛ باده و ...

۳) واراها : گراز . ويشنو به شکب گراز در آمد تا جهان را از دست شيطان قدرتمندي که دنيا را به قعر اقيانوس برده بود نجات دهد . پس از هزار سال نبرد ويشنو پيروز شد و با جهان به روي آب آمد .

۴) ناراسينها : شير - انسان . ويشنو به شکل يک شير - انسان در آمد تا جهان را از دست شيطاني نجات دهد که به فريب از برهما قول گرفته بود که نبايد به دست انسان يا حيواني کشته شود .

۵) وامانا : کوتوله . ويشنو به صورت کوتوله اي در آمد تا ۳د نيا را از چنگ بالي - يک پادشاه اهريمني - نجات دهد . بالي با تمسخر به او گفت که به اندازه اي که بتواند با سه گام خود بپيمايد ؛ دنيا را به او خواهد داد . ويشنو با گامهاي خود توانست بهشت و زمين را از او باز پس بگيرد و فقط جهان زيرين در اختيار بالي باقي ماند .

۶) پاراسو - راما : ويشنو به شکل (( راماي تبردار )) درآمد تا کشتريه يا طبقه جنگجو را از سلطه برهمن نجات دهد .

۷) راما : قهرمان حماسه رامايانا . پسر شاه داسارثا بود که در اثر نيايشهاي پدرش و انجام مراسم قرباني اسب ؛ به دنيا آمد . راما نيمي از الوهيت ويشنو را در اختيار داشت . پهلواني بي بدل بود و در جواني ؛ شاهدختي زيبا به نام سيتا را به همسري اختيار کرد . اما پس از مدتي به دنبال يک توطئه ؛ راما از قصر پدرش تبعيد شد و به همراه سيتا و برادرش لکشمانا به جنگلي پناه برد و ۱۰ سال در تبعيد زندگي کرد . در همين دوران ؛ راوانا ؛ پادشاه اهريمني سيلان ؛ سيتا را ربود . جنگ عظيمي در گرفت اما سرانجام راما پيروز شد .

۸) کريشنا ( در سانسکريت به معناي سياه ) : مشهورترين حلول ويشنو و از شخصيتهاي برجسته و مهم حماسه مهابهاراتا . پسر واسودوا و دواکي ؛ و از خانواده ياداواها بود . عمويش کانسا در رويايي ديده بود که يکي از پسرهاي دواکي او را نابود خواهد کرد . براي همين هر پسري که از دواکي به دنيا مي آمد به قتل ميرسيد . اما هفتمين و هشتمين پسر او ؛ بلارمه و کريشنا نجات يافتند . کريشنا در خانه دهقان فقيري به نام ناندا بزرگ شد . اما کانسا متوجه موضوع شد و دستور داد تمام پسران سرزمين را بکشند . اما هرگز موفق نشد کريشنا را از ميان ببرد . سرانجام کريشنا و برادرش بلارمه ؛ با هم بر عليه کانسا متحد شدند و او را به قتل رساندند و کريشنا بر تخت نشست . کريشنا در جنگ عظيم مهابهاراتا ؛ ارابه ران آرجونا بود و با راهنمايي هاي خردمندانه اش او را به پيروزي رساند .

۹) سيدهارتابودا : ويشنو به شکل بودا ؛ بنيان گذار آيين بودايي حلول مييابد و بدين ترتيب بودايي گري جايگاهي در عالم هندو پيدا ميکند .

۱۰) کالي : اسب سفيد ؛ اين حلول هنوز انجام نشده است . هنگامي که شرارت و پليدي در دوران کنوني به اوج برسد ؛ ويشنو به شکل کالي تجلي مي يابد تا باززايش و انقلاب کيهاني را به انجام برساند . گفته ميشود که ويشنو ؛ سوار بر اسبي سفيد از آسمان فرود خواهد آمد و شمشير خود را به شکل شهابي حرکت خواهد داد .