دين دین یا کیش یا طریقت یا شریعت، مجموعهای از معارف، عقاید، باورها و قانونها و دستورهایی برای راهنمایی و پرورش انسان و پیشبرد او به سوی تکامل و رستگاری است. مجموعه دین از دو بخش تشکیل شدهاست: ۱) آموزهها و گزارههای اعتقادی (هستها /اصول) ۲) دستورهای عملی، اخلاقی و ارزشی که بر پایه آموزههای اعتقادی استوار شدهاند (بایدها /فروع). در ادیان مختلف، این آموزههای اعتقادی تلاش میکنند تا پاسخی برای درک معماهای هستی و آنچه درک نشدنی است (بی نهایت، مرگ) فراهم کنند. واژههای دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخههایی از یک دین بکار میروند. دین یا آسمانی است یعنی پیامبر ی آمده و مدعی این است که هر چه آورده از طرف خدا و از آسمان است و یا آسمانی نیست یعنی حاصل افکار و عقاید یک انسان میباشد. از بزرگترین دینهای جهان میتوان از دینهای ابراهیمی نام برد. دینهای ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهٔ خاور میانه سرچشمه میگیرند عبارتاند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. دینهای بابی و بهائی نیز از این دسته و از ادیان نوین هستند. از دینهای بزرگ دیگر در جهان میتوان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوسگرایی نام برد. ادیان لزوماً خدامحور نیستند ولی به نظر میرسد تمام ادیان معتقد به ماوراء طبیعت باشند. دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتیگری، مانیگری، مهرپرستی و جز اینها. در اين مقاله به بحث در باره بوداگرايي مي پردازيم معناي واژه بودا واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارت دیگر، کسی که به روشنی رسیدهاست، واژه بودا با بئوذه /baodha/اوستا و بود و بوی فارسی همریشه است. این واژه در فارسی مدرن به بوی و بو تبدیل شده که هم به معنی فکر و اندیشه است و هم به معنی حس شامه. البته در دوران فارسی میانه (شاهنشاهی ساسانی) این واژه به عنوان وامواژه از زبان سانسکریت و به معنی خاص فرد بودا و دین بودایی با فرم بوت و یا بت به زبان فارسی میانه (پهلوی) وارد شده است و این همان واژه ای است که در فارسی مدرن به معنی بت (پیکره ای که پرستیده می شود) به کار می رود مؤسس مذهب و تفکر فلسفی بودایی، مؤسس مذهب و تفکر فلسفی بودایی، سیدارتا گوتاما است. بودا بین قرون چهارم و ششم قبل از میلاد در شمال هند میزیستهاست. بنا بر داستانهای بودایی، سیدارتا (واژه سیدارتا بمعنی کمالجو است) شاهزادهای بود بنام سیدارتا گوتما از تیره شاکیا در منطقه کاپیلاواستو در نپال امروزی میزیست. او در باغهای لومبینی در نپال کنونی به دنیا آمد. پس از زایش توجه پیشگویان به او جلب شد و پیشگویی ایشان بدینگونه بود که سیدارتا در آینده یا پادشاهی جهانگیر خواهد شد یا روحانیای بیداردل که جهانیان را از خواب نادانی خواهد رهاند. پدر سیدارتا یعنی سودودانا شاه برای اینکه پسرش در راه اول قرار گیرد وی را در ناز و نعمت پروراند و در کاخهایی محفوظ قرار داد تا سیدارتا با رنجها و کاستیهای زندگی آشنایی نیابد. با این حال سیدارتای کمالجو از کاخها گریخت و در طی چهار بار گریز خویش با چهار منظره آشنا گشت: پیری، بیماری، مرگ و شخصی پارسا که در پی رهایی از رنجها بود. دیدن چهارمین منظره بر سیدارتا تأثیری ژرف نهاد و بر آن شد تا زندگی شاهزادگی را نهاده به جستجوی حقیقت شرایط آدمیان بپردازد. پس از گذراندن مدتی با مرتاضان در جنگلها، آن راه را راه راستین حقیقت یابی ندانست و راهی میانه در پیش گرفت. سیدارتا پس از شش سال آزمودن و پویش در مکانی بنام بودگایا زیر درختی بنام درخت بیداری (بودی) به درون پویی (مراقبه و مکاشفه) نشست و پس از چیرگی بر ترفندهای مارا، دیو دیوان، به دریافت رموز و بیداری کامل رسید و بودا گشت. واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارتی به روشنی رسیدهاست مراقبه مُراقِبِه يا همنان درون پويي ، به طور کل فنون تسلط بر ذهن است.به گفته معتقدان این روش، هدف مراقبه تربیت و کنترل ذهن توسط تکنیکهای دروننگرانه برای رسیدن به شادی آگاهی و آرامشی عمیق و طولانی و غیر وابسته به غیر است. بسیاری از آیینهای درونانگارانه و برخی از دینهای بزرگ به خصوص ادیان شرقی نظیر هندوئیسم و بوداگرایی آیینهای مراقبه را نیز در بر میگیرند. اکثر روشهای محبوب مراقبه ریشهٔ شرقی دارند. از روشهای معروف مراقبه شرقی مراقبه متعال (تی. ام.)، ذاذن و مراقبه ویپآسانا است. ماره(مارا) در دین بودا، مارَه دیوی است که به هنگام رسیدن گوتاما بودا به مرحلهٔ "بیداری" و "اشراق" کوشید تا بودا را بفریبد. ماره به شکل زنی زیبا ظاهر شد که در برخی متون بودایی او را در شکل دختر بودا ذکر کردهاند. در کیهانشناسی بودایی، ماره نماد بیمهارتی و "مرگ" زیست روحانی است. ماره اغواگر است و اندیشهٔ انسانها را از روحانی بودن جدا میکند. وی این کار را از طریق فریبنده نشان دادن جهان خاکی و مثبت نمایاندن منفیها انجام میدهد. بوداگرايي بوداگرایی دین و فلسفهای مبتنی بر آموزههای سیدارتا گوتاما که در حدود ۵۶۶ (پیش از میلاد) تا ۴۸۶ (پیش از میلاد) میزیسته، است. بوداگرایی به تدریج از هندوستان به سراسر آسیا، آسیای میانه، تبت، سریلانکا، آسیای جنوب شرقی و نیز کشورهای خاور دور مانند چین، مغولستان، کره و ژاپن راه یافت. بوداگرایی به عنوان دین پاکان در نظر گرفته میشد و یکی از ادیان شرمنی موجود است و با ۳۵۰ میلیون پیرو یکی از ادیان اصلی جهان به شمار میآید. بوداگرایی بیشتر بر کردار نیک، پرهیز از کردار بد و ورزیدگی ذهنی تاکید دارد. آماج این ورزیدگیها پایان دادن به چرخه تولد مجدد یا سمساره است که از طریق بیداری یا درک واقعیت راستین، رسیدن به رهایی یا نیروانا صورت میگیرد. ميتوان گفت سمساره در آیین هندو به چرخهٔ زندگی و مرگ و انتقال روح از جسم مرده به جسمی تازه و تکرار زایش و مرگ گفته میشود. طبق آیین هندو این چرخه تا زمانی که روح از آلودگی ها، غفلت ها و نادانیها پاک نشده است ادامه مییابد (تناسخ). فلسفهٔ اعتقاد به سمساره به اعتقاد هندیان به کارما یا «قانون تاوان» باز میگردد. بدین صورت که هندوها معتقد بودند که پاداش و عقاب در همین جهان رخ میدهد. اگر انسان در زندگی فرد نیکی باشد زندگی راحت تری خواهد داشت. سپس این سوال مطرح شد که« چرا افراد نیکی وجود دارند که زندگی آنها سرشار از رنج است؟» در پاسخ به این سوال فرضیهٔ تناسخ یا وازایش مطرح شد. که میگفت روح انسان پس از مرگ دوباره در قالبی جدید به این جهان بازمیگردد و نتیجهٔ اعمال زندگی های قبلی را در این زندگی می بیند. به این چرخهٔ زایش های مجدد نام سمساره رادادند. هدف ممتاز ايين بودا نیروانا هدف ممتاز آیین بودا و مرحله پایانی سلوک آیین بودا در راه رسیدن به اشراق کامل و آگاهی و آرامش مطلق است. نیروانا حالتی است که در آن آدمی از جهل رنج، شهوات، خشم، خواهش و تمنا و وابستگیها کاملاً تهی شده و به فرزانگی کامل دست یافتهاست. نیروانا آخرین مرحلهٔ طریقت بودا و مقصد سلوک بودایی یست.نیروانا یعنی آزادی از سلسلهٔ علل رنجها و پیدایشها و فرو نشاندن مطلق عطش تمایلات. نیروانا یعنی زوال مطلق جهل و روشنی مطلق روح ، نیروانا ساحل ممتاز و کمال ایده آلی است که بر اثر انجام سلوک و طریق هشت گانه بودایی تحقق میپذیرد. جان بودا در لحظهای توصیف ناپذیر روشن میشود و این روشنی چنان است که مرزهای هستی را در جان نابود میکند چنانکه جهان و کائنات در یک آن یکی میشوند و ظلمت و جهل که بر خزانه عالم نقش بسته شکسته شده پرده از مخزن اسرار بر میافتد آنگاه از بودا چیزی نمیماند جز دانستگی ، فرزانگی ،آگاهی ،آزادی و نابودی مطلق تشنگی و نادانی و رهایی از چرخهٔ بازپیدایی ،یگانگی مطلق با هستی ، برگذشتن از همه ناپایداریها و رسیدن به رهایی و آرامش ابدی در این جهان ودر این زندگی. این سخن را به بودا پس از رسیدن به نیروانا منسوب میدانند :«...روح من از جهل و خطا و آز و میل ،نجات یافت و در این موجود نجات یافته معرفت به راه نجات پیدا شد، لزوم زندگی دوباره از بین رفت ، حالت قدسی در رسید وظیفه به انجام آمد و من دانستم دیگر به این جهان باز نمیگردم.» بودا میگفتهاست : این است ای رهروان حقیقت شریف فرونشاندن رنج یعنی خاموشی میل و عطش بواسطهٔ نابودی کامل تمایلات ، و این خاموشی ای رهروان مانند چراغیست که با روغن میسوزد اما دیگر بدان سوخت ندهند و از فتیله آن نگه داری نکنند به علت تمام شدن سوخت شعلهٔ آن ای رهروان فرو نشیند و آن چراغ خاموش گردد اخلاقیات بوداگرایانه بر بن-پایههای بیگزندی و رواداری برپا شدهاست. بوداییان همواره از روشهای درون پویی برای یافتن بینش نسبت به کارکردهای بنیادین روان آدمی و فرایندهای علّی جهان بهره میگیرند.آثار نوشتاری بوداگرایی بسیارند در مقالات بعدي به جوانب ديگر دين بودا مي پردازيم. با ماه همراه باشيد. مجسمهٔ بودا در هندوستان راهبان بودایی شیگاتسه، تبت دورنمایی از صومعه مقدس قصر پوتالا
|