کافه تلخ

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

معبد سلیمان : قدیمی ترین بنای بیت المقدس




شهر اورشلیم و مكان بیت المقدس، یكی از تاریخی ترین و مقدس ترین نقاط جهان است كه مورد احترام همة موحدین جهان بوده و پیروان ادیان ابراهیمی در قداست آن اشتراك نظر دارند و آثاری مذهبی از هر یك از این ادیان ا.لهی در این محل بجای مانده است.

Beit-ol-moghadas
از دیدگاه یهودیان معبد بیت المقدس كه در عبری « بِت همیقداش» نام دارد، معبدی است كه به عنوان خانة خد.ا توسط حضرت سلیمان بنا شد و مركز انجام مراسم عبادی یهودیان میباشد. این معبد در تاریخ پر فراز و نشیب سرزمین مقدس، بارها مورد حمله و تجاوز واقع شد و گاه اقوام مشرك، بتهای خود را نیز در داخل آن قرار دادند. بت همیقداش دو بار به طور كامل ویران گشت كه آخرین آن حدود سال 70 میلادی بود و علیرغم این موضوع، این مكان مقدس تا به امروز قبله گاه یهودیان جهان و مهمترین زیارتگاه آنان به شمار میرود.

آثار بدست آمده از حفریاتی در نقاط مختلف شهر اورشلیم در عمق 10 تا 20 متری، و نیز بررسیهای كتاب مقدس حاكی از آن است كه بت همیقداش اول یا معبد سلیمان یقیناً یكی از باشكوهترین و عظیمترین بناهای مذهبی و تاریخی ساخته شده در نوع خود بوده است. محل احداث این بنای بی نظیر برفراز تپه های «مُوریا» یكی از مرتفعترین نقاط شهر اورشلیم است.

اورشلیم، شهری است كه از همان دوران باستان در صفحات تاریخ در زمرة پر حادثه ترین شهرهای جهان جای گرفته است. این نام كه در زمان تسلط حضرت داوود با نام «شهر داوود» یا اورشلیم شهرت یافت كلمه ای عبری است، مركب از دو واژة « اور» به معنی روشنایی و مقدس؛ و كلمة «شلیم» یا «شالِم» به مفهوم صلح و سلامتی.

طبق بررسیهای انجام شده قدمت این شهر به پیش از 4000 سال قبل از میلاد میرسد. شواهد نشان میدهد كه نام اولیه آن «یِبوس»  یا جیبوس Jebus بوده، ساكنین آن متشكل از دو قبیله یبوسیها و كنعانیان بوده اند و از این جهت بعدها نام یبوس به كنعان تغییر یافت. تاكنون سه حصار مهم گرداگرد این شهر ساخته و چندین بار هم مرمت شده است. اولین آن را یبوسیها ساخته بودند كه با گذشت زمان و جنگهای آن دوران، حصار یبوسیها رو به زوال و نابودی نهاد. دومین حصار در دوران حكومت حضرت سلیمان ساخته شده بود كه بر اثر هجوم لشكریان بخت النصر پادشاه بابل ویران گردید.

Beit-ol-moghadas

پس از خرابی بیت المقدس دوم توسط رومیان، سومین دیوار را هیرودیوس كبیر، پادشاه دستنشانده رومیان كه بر سرزمین اسرائیل منصوب شده بود برای جلب نظر و حمایت یهودیان ساخت. این دیوار از سه طرف با سنگهای عظیم به ارتفاع 15 متر، معبد را محصور كرده بود و آثار به جا مانده از آن دیوار از قرن اول میلادی تاكنون مورد توجه یهودیان جهان است.

این دیوار «ندبه»، به معنا و مفهوم نیایش همراه با تضرع نام گرفته و علت آن بخاطر پیش آمدهای شومی بوده كه طی تاریخ باعث ویران شدن بت همیقداش و به اسارت رفتن یهودیان به اكناف دنیا بوده است. این دیوار در زبان عبری به كوُتِل هَمَعراوی  (دیوار غربی) معروف است.

خاطرة خرابی معبد، تا به امروز در میان یهودیان به صورت یك سنت شبیه به سوگواری نگاهداری شده است. ناگفته نماند كه اولین قربانگاه در این شهر توسط حضرت ابراهیم بنا گردید.

حضرت ابراهیم از شهر «اور» (ur) كه در آن زمان در تصرف كنعانیان قرار داشت همراه همسرش سارا و برادرزاده اش «لوط» بخاطر فشارهای« نَمرُد» یكی از سلاطین آن زمان به شهر اورشلیم كه به نام« لوز» معروف بود وارد شده و در آنجا ساكن گردید و پس از مستقر شدن، اولین قربانگاهش را با نام بِت اِ-ل  ایجاد كرد.

Beit-ol-moghadasشواهد بدست آمده حاكی است كه دومین قربانگاه را حضرت داوود در خرمن گاه مردی كشاورز بنام ارنان یبوسی بناگذاشت و سومین آن را حضرت سلیمان در همین نقطه طبق وصیت پدرش حضرت داوود با نام بت همیقداش با شكوه و جلوه ای خاص بنا نمود.

ایجاد خانه خد.ا و قربانگاه یكی از آرزوهای دیرینه حضرت داوود طی چهل سال پادشاهی بود. اما به دلیل جنگهای فراوان و گرفتاریهای سیاسی كه پیوسته در دوران حكومتش او را مشغول كرده بود، این سعادت هرگز نصیبش نشد. طبق پیغامی كه ناتان نبی از جانب خد.اوند به داوود داد، احداث معبد بت همیقداش در اورشلیم به پسرش سلیمان واگذار شد.

به تعبیری دیگر، بخاطر خونریزی ها و جنگهایی كه توسط داوود صورت گرفته بود، این امر برای او جایز شمرده نشد كه خانه ای را به نام خد.اوند بنا نماید. هر چند كه حضرت داوود قبل از وفاتش برای ایجاد این بنا تدارك بسیاری دیده بود ولی طبق وصیتی كه به پسرش سلیمان كرد، از او خواست كه این ماموریت را كه به او محول شده بود به نحو احسن انجام دهد و فرمود «ای پسر
من، خد.اوند با تو خواهد بود تا در این امر موفق شوی و خانه خد.ا را بنا نمایی».


تسخیر شهر یبوس توسط حضرت داوود

پس از هفت سال جنگ و ستیز و ایجاد امنیت نسبی، حضرت داوود متوجه شهر اورشلیم شد كه در آن زمان در قلب متصرفات بنی اسرائیل قرار داشت و به نام یبوس Jebus معروف بود.

اهمیت یبوس بخاطر آن بود كه در آن دوران یك كانون مهم مذهبی كنعانیان بوده و كلیه عبادتماهها و بتكده های آن ناحیه در این شهر مستقر بود. این فكر به ذهن حضرت داوود خطور نمود كه پس از تصرف این شهر آنجا را پایتخت و مركز دینی خود قرار دهد و پس از ایجاد خانه خد.ا در این شهرصندوق عهد خد.اوند (میشكان) را كه برای بنی اسرائیل سمبل اعتقاد و نشانه وحدانیت میباشد به یبوس آورد تا شاید به این طریق اذهان عمومی را متوجه این نكته نماید كه اورشلیم بخاطر موقعیت خاصش، مهمترین كانون عبادت و یكتاپرستی است و همچنین قربانگاهی برای خالق عالم میباشد. او ضمن این كار، قصد داشت نفوذ و اقتدار خود را بر تمام سرزمین یهودا و اسرائیل (دوازده اسباط بنی اسرائیل) بسط و توسعه دهد تا در آینده نه چندان دور كشوری واحد و یكپارچه پیریزی و بنا گردد. بالاخره شهر توسط قوای نظامی به تسخیر حضرت داوود درآمد و پس از استقرار كامل بلافاصله آنجا را به نام شهر داوود (اورشلیم) تغییر نام داد.



انتقال صندوق خد.اوند به اورشلیم

حضرت داوود در اولین فرصت ایجاد شده اقدام به آوردن صندوق خد.اوند  از «قِریت یِعاریم» نمود. لوحه های ده فرمان خد.اوند كه در كوه سینای به حضرت موسی داده شد و یك نسخه از تورات در این صندوق جای داشت. حمل و نقل صندوق خد.اوند مستلزم رعایت آداب شرعی خاصی بود كه در مرحله اول به علت كوتاهی در رعایت آنها، انتقال صندوق ممكن نشد.

در دومین اقدام، جمیع كاهنان و لاویان (افرادی از نسل حضرت موسی و هارون) پس از تقدیس نمودن خویش در حالی كه صندوق عهد بر روی كتف لاویان قرار داشت، رهسپار شدند. حضرت داوود و همراهان دیگر این كاروان را همراهی مینمودند. جمیع قوم با جشن و سرور و پایكوبی و خواندن سرود و نواختن ساز و دهل و كرنا وارد شهر اورشلیم شدند و صندوق خد.اوند را در مكانی كه قبلاً به صورت یك خیمه آماده كرده بودند قرار دادند. سپس مراسم تقدیم قربانی های سوختنی و ذبح نمودن از جهت سلامتی به حضور خد.اوند شروع شد و حضرت داوود پس از فارغ شدن از مراسم قربانی و ذبح، كلیه حاضرین را طی مراسمی به نام خد.اوند بركت داد.

پس از مدتی فرشته خد.اوند امر فرمود به داوود بگویید كه برود و مذبحی برای خد.اوند در خرمن گاه «ارنان بیوسی» برپاكند. بیدرنگ داوود به آن نقطه كه به او نشان داده شده بود رهسپار گردید و از مالك آن خواست كه خرمن گاه را به او بفروشد تا قربان گاهی برای خد.اوند برپا نماید. از همان ابتدا بیوسی موافقت خود را اعلام نمود و حتی حاضر شد كه نه تنها زمین را، بلكه گاوهایی را برای قربانی نمودن و گندم را برای هدیه آردی و هیزم را بطور رایگان در اختیار داوود قرار دهد كه البته داوود این پیشنهاد را قبول نكرد و گفت همه را به قیمت خواهم خرید و خون اموال تو میباشد و این امر برای خد.اوند وقف میباشد به رایگان نخواهم گرفت.

در نتیجه خرمن گاه را به وزن ششصد مثقال طلا خریداری نمود و سپس در آن مكان مذبحی برای خد.اوند بنا نمود و قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی تقدیم نمود.

پس از خرید زمین، داوود فرمود سنگهایی به شكل مربع برای بنای خانه خد.ا بتراشند و همچنین شروع به جمع آوری مس و چوب سرو آزاد از منطقه صیدون كرد و دیگر لوازم اولیه را تهیه نمود.



نصایح و وصیت های حضرت داوود

پس از آن كه حضرت داوود متوجه شد كه اجازه احداث بنای خانة خد.اوند از او سلب گردیده است، در یك گردهمایی كه جمیع روسای قوم بنی اسراییل از روسای اسباط گرفته و دیگر امرای لشكری، بزرگان و كلیه خدمتگزاران در آن شركت جسته بودند سخنانی به این مضمون ایراد نمود:

ای قوم من، من داوود بن ییشای، تصمیم داشتم كه خانة خد.اوند را در این شهر احداث نمایم و برای ایجاد آن نیز تدارك وسیع دیده بودم. لیكن خد.اوند مرا گفت به خاطر آن كه تو مرد جنگی هستی و خون ریخته ای خانه ای به نام من بنا نخواهی كرد.

اما خد.اوند از تمامی خاندان پدرم، مرا به عنوان پادشاه بنی اسرائیل برگزیده است و از جمیع پسران من، پسرم سلیمان را برگزیده است كه پس از من بركرسی سلطنت جلوس نماید. او به من فرمود پسر تو سلیمان تنها كسی است كه خانه و صحن های مرا بنا خواهد نمود. هر چند كه سلیمان جوان و ضعیف است و كاری بسیار عظیم در پیش دارد اما تو ای پسرم مطمئن باش كه خد.اوند همراه تو خواهد بود تا كامیاب شوی و خانه خد.ای خود را چنانكه درباره تو فرموده است بنا نمائی. من آنچه كه در توانم بود برای بنای خانه تدارك دیده ام. سنگهای مرغوب و چوبهای سرو و صنوبر، آهن، مس، طلا و نقره و مصالح گرانبهای بیشمار را مهیا ساخته ام كه میتوانی از آنها استفاده كنی. داوود سپس رو به حاضران نمود و از آنها خواست كه در این امر سلیمان را یاری نمایند و در ادامه سخنانش فرمود كه آنها هم میتوانند با اهدا طلا و سنگهای گرانبها برای بنا نمودن خانه خد.اوند در این امر خیر شریك باشند. او پس از نصیحت و وصیت به سلیمان و حاضران، از سلیمان خواست كه در امور مملكتداری طبق موازین و شریعت حضرت موسی رفتار و احكام خد.اوند را حفظ نماید.



آغاز سلطنت حضرت سلیمان

پس از ملحق شدن حضرت داوود به اجدادش، در چهارمین سال سلطنت سلیمان در دومین ماه(ایار) در سال 2928 عبری برفراز كوه موریا در اورشلیم در محل خرمنگاه اَرَونا یبوسی در مكانی كه فرشته خد.اوند برحضرت داوود ظاهر شد، بنای ساختمان خانه خد.اوند آغاز گشت. به این منظور سلیمان از «حیرام» حاكم صور(یكی از شهرهای فعلی لبنان) كه از دوستان نزدیك پدرش بود دعوت به همكاری نمود.

طبق معاهدهای بین سلیمان و حیرام، سلیمان متعهد شد كه بخشی از نیازهای مواد غذایی مردم حیرام را شامل روغن و گندم تأمین نماید و حیرام هم متعهد شد تا در مقابل دریافت آذوقه و مواد غذایی، چوب درختان سرو آزاد و صنوبر منطقه صور را كه از لحاظ استحكام و قابلیت تجاری شهرت فراوانی داشت از طریق دریا برای سلیمان به بندر حیفا ارسال نماید. در ضمن برای اعزام كارگر و معمار و استادكار و هنرمندان لبنانی كه در زمینههای نجاری و مسگری و منبتكاری و سنگتراشی تبحر داشتند موافقت شد.

اولین اقدام سلیمان اعزام یك گروه كارگر به لبنان شامل سی هزار نفر به عنوان كارگران اجباری به منظور بریدن درختان بود. این كارگران به سه گروه 10 هزار نفری تقسیم شده بودند و هر 10 هزار نفر به مدت یك ماه در لبنان مشغول به كار میشدند و دو ماه هم در بین خانوادههایشان به عنوان مرخصی بسر میبرند. و همچنین یك گروه هفتاد هزارنفری را برای عملیات حمل و نقل اختصاص داده بودند و 80 هزار نفر مشغول به حفاری سنگ از كوه بودند.

سه هزار و سیصد نفر به عنوان سر كارگر و كارفرمای ارشد انتخاب شده بودند كه تا پایان بنای خانه خد.اوند و قصرها و دیوار اورشلیم و مرمت دیگر نقاط، فعالیت داشتند.

برای تأمین بودجة احداث معبد بت همیقداش و بناهای دیگر تدابیری اندیشیده شده بود كه مهمترین آنها وضع نمودن مالیاتهای سنگین بر كشاورزان، به كار گرفتن شماری از مردان به عنوان كارگران اجباری به مدت 4 ماه در سال (هر فصل یك ماه) وعقد قرار داد با حكام و تجار كشورهای همسایه بود.

یكی از استادان هنرمندی كه برای معبد سلیمان بكار گرفته شده بود شخصی بود به نام حیرام از خاندان نفتالی (و هم نام با حیرام پادشاه صور).

این هنرمند بیمانند به خدمت سلیمان فرا خوانده شد و مسئولیت انجام كلیه كارهای فلزی و مسگری و برنزكاری بتهمیقداش به او واگذار گردید. از مهمترین آثار خلق شده توسط این هنرمند میتوان به دو ستون با شكوه كه در مقابل در ورودی محوطه ایوان شرقی در طرفین در سالن بتهمیقداش نصب شده بود اشاره نمود. قابل ذكر است كه این دو ستون اول به صورت یك پارچه از جنس مس به طول تقریبی 18 متر و قطر 4 متر به صورت استوانه ریختهگری شده بود كه بعداً به دو قسمت مساوی هر كدام به طول 18 «اَما» حدوداً برابر با 9 متر تقسیم شد.

پس از نصب ستونها برای هر یك نامی انتخاب كردند كه به تفسیری دارای معنا و مفهوم عمیق عرفانی بوده است. ستون سمت راست را «یاخین» نامیدند كه به معنای «برقرار و استوار» میباشد كه مظهر استوار بودن قانون ابدی خد.اوند (تورات و آیین یهودیت) بودهاست.

ستون سمت چپ را به نام «بُوعَز» نام نهادند كه تركیبی از دو كلمه عبری «بو» و «عز» به مفهوم «قدرت در آن است » میباشد كه مظهر قدرتمند بودن ملت در سایه محترم شمردن و اطاعت از فرامین تورات است.

دو سر ستون تاج مانند به شكل نیم كره به ارتفاع 5/2 متر از مس ریخته شده و بر بالای ستونها نصب گشت. برای تزیین این دو سر ستون، از تورهای مشبك از جنس مس بر بالای سطح جانبی آنها همانند دسته گلهای زنجیری شكل به صورت گلكاری استفاده شد. در قسمت بالای سرستونها در كنار این تزیینات مشبك، دویست گل اناری شكل در دو ردیف در محل اتصال ستون و سر ستون با استفاده از هنر سوسنكاری به كار رفته بود. كلیه تزئینات استفاده شده بر روی ستونها و سر ستونها یكسان انجام شده بودند.



آثار خلق شده توسط حیرام

از دیگر شاهكارهای خلق شده توسط این هنرمند، استخری بود به منظور غسل نمودن و شستشوی مذهبی كُهنیم (كاهنان) به شكل دایره و به گنجایش تقریبی 35 متر مكعب از جنس مس كه همراه با تزیینات كناری آن به صورت یك پارچه ریختهگری شده بود.

این استخر بر روی 12 پایه به شكل گاو متصل شده بود به گونهای كه استخر بر پشت این دوازده گاو قرار گرفته بود. محل قرار گرفتن هر سه گاو در چهار جهت اصلی تحت زاویه 90 درجه بود در حالی كه صورتشان به طرف خارج از استخر قرار داشت. برای شستشوی متعلقات قربانیهای سوختنی، از 10 حوضچه، هر كدام با ظرفیت حدود یك متر مكعب از جنس مس استفاده میشد.

ده عدد شمعدان و ده عدد میز از جنس طلا ساخته شد كه هر پنج عدد شمعدان و میز را در دو طرف هخال (محراب) در داخل معبد قرار داده بودند. یك مذبح مسین به شكل مربع به ضلع تقریبا 9 متر و به ارتفاع تقریبی 5 متر برای قرار دادن قربانیهای سوختنی و آردی مورد استفاده قرار میگرفت. غیر از موارد ذكر شده، «حیرام» وسایل دیگری از جمله تعداد زیادی كاسه، مجمر، چراغدان، خاكانداز، انبر، قاشق و ظروف دیگر از جنس طلای خالص ساخته بود.



جزئیات ساختمان بتهمیقداش

مصادف با چهار صد وهشتادمین سال خروج بنیاسرائیل از مصر بود كه ساختن معبد سلیمان آغاز گردید. این بنا از یك ساختمان مستطیل شكل به طول تقریبی 30 متر و عرض 10 متر و به ارتفاع 15 متر در سه طبقه بر روی یك صحن مستطیل شكل احداث شد.

درِ ورودی اصلی در سمت شرق معبد و با دو ستون در طرفین آن تعبیه شده بود. درِ ورود به طبقات و اطاقهای دالان وار در اطراف معبد، در سمت راست بنا قرار گرفته بود.

پنجرههای معبد به نحوی طراحی شده بودند كه از داخل كوچكتر و از قست خارج بزرگتر و عریضتر بودند. به تفسیری مفهوم این پنجرهها این بوده است كه برخلاف پنجرههای عادی كه نور را از خارج به داخل خانه هدایت مینمایند، بتهمیقداش نه تنها احتیاج به نور خارج نداشته است بلكه نور جلال ا.لهی از داخل به خارج تابیده و دنیای خارج را روشن مینمود.

سنگهای دیوارهای معبد در محل استخراج دقیقاً به اندازههای مورد نیاز، بریده شده و سپس در محل ساختمان بدون استفاده از ابزارفلزی بر روی هم نصب میشدند. این عمل به این دلیل انجام گرفته بود كه هیچ گونه صدای خارجی آرامش خانه خد.ا را بر هم نزند. علت دیگر عدم استفاده از ابزار آهنی به خاطر حفظ حرمت و قداست خانه خد.اوند بود، زیرا همین فلز برای ساختن ابزار و سلاحهای جنگی از قبیل نیزه و شمشیر بكار میرفته و از جهت احترام و حفظ صلح در ساختن معبد نمیبایست از این فلز استفاده شود. به تفسیری دیگر برای بریدن تمامی این سنگها از یك نوع كرم مخصوص و عجیب به نام «شامیر» استفاده میشد كه دارای ترشحات اسیدی بود و به قولی دارای قدرت تشعشع بود، عبور دادن آن از محلهای مورد نظر باعث ایجاد شیارها و بریدن سنگها میگشت.



تزیینات داخل بتهمیقداش

برای تزیینات داخلی معبد، سقف و دیواره داخلی را با تختههایی از سرو آزاد پوشانده بودند و بر سطح این تختهها هنرمندان منبتكار، زیباترین شمایلها را از گل و گیاه تا تصویر فرشتگان ایجاد نموده بودند. تمامی كف را با چوب صنوبر فرش كرده و كلیه این پوششهای چوبی داخل خانه خد.اوند با طلای ناب روكش شده بود.

در داخل معبد، محرابی به طول و عرض و ارتفاع 10 متر با پوششی از طلا ساخته شده و با زنجیرهای طلا از اطراف مهار گشته بود. درهای محراب از چوب زیتون با نقشهای كندهكاری شده، ساخته و توسط پردههای طرح دار كتانی، قدسالاقداس را از سایر قسمتهای محراب تفكیك نموده بودند.

در محراب دو فرشته با بالهای گسترده از چوب زیتون به ارتفاع حدود 5 متر ساخته شده بود. طول بالآنها نیز به 5 متر میرسید و این دو فرشته با طلا روكش شده و آنها را در كنار هم در داخل و بالای محراب قرار داده بودند.



افتتاح بت همیقداش

پس از گذشت هفت سال و تلاش بیوقفه هزاران نفر، ساختمان بتهمیقداش آماده بهرهبرداری شد. اولین اقدام سلیمان انتقال تمامی موقوفات پدرش حضرت داوود به داخل خزاین این معبد بود.

در اولین روز عید سایبان (سوكوت) در ماه تیشری طی مراسمی خاص سلیمان با حضور میهمانان خارجی، كلیه بزرگان و روسای اسباط، امرا و شخصیتهای مهم و جمعیتی بیشمار از مردم با كمك لاویان، صندوق عهد و كلیه وسایل مقدس را به بتهمیقداش منتقل نمود. بلافاصله كُهنیم (كاهنان)، صندوق عهد را در محل خود در محراب خانه خد.اوند در (قدسالاقداس) در زیر بالهای فرشتهها قرار دادند.

آنچه كه داخل صندوق خد.اوند نگاهداری میشد از این قرار بود: الواح سنگی ده فرمان اولیه تورات كه حضرت موسی از كوه سینا برای بنیاسرائیل به ارمغان آورده بود و لوح ده فرمان شكسته شده. عصای حضرت موسی، پیمانهای از مائده آسمانی(مان)، عصای اهرون (هارون) كه در واقعهای برای اثبات حقانیت او، به معجزه ا.لهی سطح آن شكوفه كرده بود و یكی از 13 جلد تومارهای تورات كه توسط حضرت موسی (ع) نوشته شده بود در كنار صندوق عهد در هِخال (بخشی از محراب) قرار داشتند.

هیچ كس به غیر از كاهن بزرگ (كهن گادول) حق ورود به قدسالاقداس را نداشت و كاهن بزرگ نیز تنها چهار بار در سال آن هم در روز كیپور (روز كفاره) وارد آن مكان میشد و به نیایش و اجرای مراسم میپرداخت.

مراسم با شكوه افتتاحیه طی 14 روز برگزار شد. بیش از 22 هزار رأس گاو و 120 هزار رأس گوسفند در این مراسم قربانی شد. مذبح مسین كه برای مراسم قربانی سوختنی تهیه شده بود لحظهای خالی نمیماند به طوری كه گنجایش قربانیهای سوختنی و هدایای آردی و همچنین پیه ذبایح را نداشت. جمعی از لِویها كه به لباس كتانی ملبس شده بودند به سرپرستی «آساف» در قسمت شرقی مذبح به نواختن كرنا مشغول بودند و همگی با نوای موزون و هماهنگ در حمد و تسبیح خد.اوند آوازی بلند و یك صدا میخواندند. پس از اجرای این مراسم، سلیمان در كنار مذبح مسین قرار گرفت و در حضور جماعت زانو زده و دستهای خود را به سوی آسمان برافراشت و پس از به جا آوردن دعا و نیایش، چنین گفت:

«اكنون ای خد.ای من، دیدگان تو به سوی این جماعت است و گوشهای تو به دعاهایی كه در این مكان گفته شود شنواست. من با صداقت و ایمان كامل، خانهای برای تو ساختم تا جلال و نور تو در آن برای همیشه ساكن شود. تضرع بندهات و قوم بنیاسرائیل را كه به سوی این مكان دعا مینمایند بشنو و چون شنیدی استجابت و عفو نما».

چون سلیمان از گفتن دعا و تضرع نزد خد.اوند فارغ گردید با صدای بلند جماعت حاضر را دعا نمود و در خاتمه چنین فرمود: «تمامی قومهای جهان بدانند كه خد.اوند عالم یكی است و دیگری ندارد».

Beit-ol-moghadas

سلیمان به آرزوی دیرینه خود و پدرش داوود به نحو احسن جامة عمل پوشانید. از آن زمان اورشلیم به عنوان قبله و مركز مذهبی یهودیت شكلگرفت و هر فرد یهودی موظف بود كه سه بار در سال از دورترین نقاط سرزمین یهودا و اسرائیل به زیارت خانه خد.ا برود و قربانی تقدیم نماید



منابع:

1- تورات، تنخ، (كتاب پادشاهان- تواریخ ایام)

2- تاریخ اورشلیم (بیت المقدس)

3- قوم من، تاریخ بنی اسرائیل، ابا ابان

4- تاریخ یهود، پرویز رهبر

شش قاعده در آگاهی برتر و کیفیت شانس



1 _ خود را شناختن و در عمق اعتقاد رفتن.

یعنی چی؟ یعنی بدون شناخت خودمون و اعتقاداتمون نمی تونیم به آگاهی واقعی برسیم.یعنی بیشتر ما در مورد اعتقاداتمون خصوصا" اعتقادات دینیمون عالم بی عملیم! چه جوری؟ این جوری که مسلمونیم اما مثلا" اسلام رو قبول داریم بدون نماز خوندن! مسیحی هستیم اما یک بار انجیل رو نخوندیم چه برسه به عمل کردن! یهودی هستیم اما اصلا" نمی دونیم تورات چیه! من اینجا نمی خوام وارد این بحث بشم که کدوم دین خوبه کدوم بده بلکه می خوام به این اصل مهم اشاره کنم که هر چی هستیم، واقعا" همون باشیم! اگر می خواهیم به آگاهی برتری نسبت به دیگران دست پیدا کنیم لازمه که اگر مسلمونیم واقعا" مسلمون باشیم! اگر مسیحی هستیم، واقعا" مسیحی باشیم! هر دینی که داریم واقعا" به اون پایبند باشیم! می دونید اگر این اصل در دنیا رعایت می شد و تابعین ادیان مختلف هر کدوم به دین خودشون پایبند بودند چه آرامشی در دنیا حکمفرما می شد؟!



خوب ! این پایبندی به اعتقادات فقط راجع به دین نیست بلکه درباره ی هر اصولیست که توی زندگی قبولش داریم.یا چیزی رو قبول نکنیم یا اگه ادعا  داریم قبولش کردیم پاش واستیم! این خصوصیت یک راهروی راه حقیقته!

2 _ خالی کردن فکر ، پاک کردن ذهن و خلاص شدن از فکر.

ما از صبح تا شب به هزار مادیات فکر می کنیم و کم کم ذهن ما در این همه شلوغی، نیروی خودش رو از دست می ده.حتی وقتی بیکار می شیم برای تفریح باز به مرور شلوغیهای دور و برمون می پردازیم . باز شروع به تجزیه تحلیل دعواها و بگو مگو هامون می کنیم. انگار می ترسیم یه لحظه ذهنمون در سکوت بمونه!تنها راه نجات ذهن ما از این همه هیاهو مدیتیشن کردن و به سکوت رسیدنه.سکوت ذهنی نیروی ذهن ما رو بالا می بره.تا می تونید به سکوت، به انرژی ، به معنویات و آگاهی ها فکر کنید تا قدرتهای ذهنیتون افزایش پیدا کنه.

یک مسئله ی خیلی مهم در این باره اینه که ذهنمون رو از شرطی شدن نجات بدیم.یعنی چی؟ مثلا" ما به خودمون صدبار گفتیم من فقط وقتی خوشحالم که شوهرم، نامزدم، مادرم و ...به من عشق بده! اصلا" کی همچین قانونی رو وضع کرده غیر خودمون؟ به خاطر همین قانونه که هیچ وقت کاملا" خوشحال نیستیم چون همیشه یکی از کسانی که طبق شروط ذهن شرطی شده ی ما موظفه به عشق دادن به ماست، ممکنه صد در صد موافق میل ما رفتار نکنه! اصلا" شاید دور از جونشون به رحمت خدا رفتن یا اصلا" ما رو ترک کردن! در این جا ذهن شرطی می گه : " دیگه خوشبختی تو تموم شد چون که تو فلانی رو از دست دادی! " می دونم کار خیلی سختیه اما یکی از راههای رسیدن به آگاهی برتر و داشتن ذهن آرام و قوی اینه که ذهنمون رو و فکرمون رو از شرطی شدن رها کنیم. ما خوبیم.ما خوشبختیم چون هستیم! همین!چه پولدار چه بی پول! چه با همسر چه بی همسر! چه در شغلی که می خوایم چه بدون اون! ما هستیم چون خداوند به ما فرصت زندگی داده ! و همین کافیه!

یک نکته ی دیگه درباره ی پاک کردن ذهن ، پالایش اون از نفرتها و پر کردن اون از عشقه. ذهن ما باید از عشق پر بشه تا قلب ما هم از عشق مالامال بشه.خداوند هستی را بر اساس قانون عشق آفریده. خداوند گفته :  اگر گناهکاران می دونستند که من چقدر اونها رو دوست دارم، از راه گناه به آغوش من بر می گشتند! این یعنی عشق!

عشقهای مادی که وقتی به هم می رسند یا ضعیف می شند یا فقط به رابطه ی جنسی ختم می شوند عشق ماندگار نیستند. اونها یک سری احساسات هستند که درسته که در جای خودشون و به اندازه مفیدند و لازم ،  اما  در هر حال ماندگار نیستند.( ما در مورد لزوم اونها حرف نمی زنیم بلکه درباره ی ماندگاریشون داریم صحبت می کنیم. ) ما باید ذهنمون رو از عشق واقعی پر کنیم این یعنی " دوست داشتن همه چیز و همه کس در همه جا که عشقی عرفانیست " این نوع عشق که همون عشق بی قید و شرطه آرامش بخشه و به انسان احساس خوشبختی می ده و ذهن را پاک می کنه چون عشقیست برای دادن نه برای گرفتن! وقتی ما کارهای منفی و ماند را کنار می گذاریم خودبه خود ذهن ما از عشق پر می شه .

3 _ هنر چگونه زندگی کردن ، با محیط و با طبیعت.

یعنی حتما" هفته ای لا اقل دو سه بار وقت بگذارید و از طبیعت لذت ببرید.ما با الگوهای غلط رفتاری طبیعت را از بین برده ایم .حالا باید سعی کنیم تا به آغوش طبیعت برگردیم. چاکراهای ما در طبیعت انرژی بهتری را دریافت می کنند.


4 _ در برخورد با معذبان، آرامش را حفظ کنید.

خیلی از دوستان برای من از کسانی نوشته اند که به اونها ماند می دهند. منفی بافها، عصبانیها، تندخوها و ....همیشه نمیشه این آدمها رو کامل کنار گذاشت. هر لحظه ممکنه کسی با این خصوصیات در کنارتون قرار بگیره.باید تمرین کنید در کنار اونها آرامشتون رو حفظ کنید.یعنی وقتی کنار اونها هستید ذهن و دلتون رو خراب نکنید.کافیه آروم بمونید و به خودتون بگید " از در بسته چیزی وارد نمیشه! " اگر شما خودتون رو دربسته ای مجسم کنید که اونها نمی تونند انرژی منفیشون رو به شما منتقل کنند قطعا" همین طور خواهد شد.

5 _ به کار بستن این برنامه ها در زندگی روزمره و استفاده ی درست از علم در راه برطرف کردن اشتباهات.

یعنی اینکه ما آدمها می ریم چیزهایی را یاد می گیریم و بعد برای سیاه کردن دیگران، از علم، فلسفه، فن بیان و غیره استفاده می کنیم در حالی که اینها برای رشد کردنه نه برای پیچوندن دیگران! روانشناس بزرگ ، " فروید " می گه : " اگر می خواهید اقوامی را بشناسید، کافیست که در ترانه ها و سرودهایشان دقت کنید."  ترانه هایی رو که موجوده گوش کنید و به اون دقت کنید! همه اش پر از شکوه از دروغ و تنهایی و ...یا پر از کلماتی مثل آدم فروش، بی وفا، سیاهم کن و ....است!

از علم خودمون، از هنر خودمون ، از نوشته های خودمون برای تولید عشق استفاده کنیم نه تولید غم و اندوه بیشتر، نه برای تولید ماند و انرژی منفی.



6 _ کسی جز خودتان نمی تواند به شما کمک کند که این راه را بروید.



یعنی شاید مربی و استاد یا مشاور اصلح شما راه رو نشونتون بده اما قبلا" هم گفته ام اون نمی تونه شما رو کول کنه و به مقصد برسونه ! این راه یعنی راه آرامش، راه حقیقت، راه خوشبختی، که همه در اثر خود شناسی به وجود می آد، راهیست که خودتون باید برید. برای این کار باید مدام به درون خودتون بنگرید. به خودتون راست بگید.. ببینید کی بودید و چی هستید؟ وقتی درستون رو تموم کردین چی شدین؟ وقتی ازدواج کردین چی شدین؟ وقتی دوست انتخاب کردین چی شدین؟اصلا" از امروز صبح که از خواب بیدار شدین چی کار کردین؟  حتی می تونید برای خودتون نمودار رسم کنید. دو تا خط عمود به هم بکشین .یک طرف سالهای عمرتون رو دونه دونه بنویسین. یک طرف هم نمرات رو از یک تا بیست. به هر سال زندگیتون نمره بدید. البته فراموش نکنید این نمودار برای اینه که ارزیابی دقیق تری از خودمون داشته باشیم تا بعد از این بهتر باشیم نه برای اینکه حالا بنشینید و مدام به خودتون نمره ی منفی بدید که چرا فلان جور بودم یا نبودم.

خوب! حالا می خوایم کمی درباره ی واژه ای حرف بزنیم که خیلی به کار می بریمش بدون اینکه معنی دقیقش رو بدونیم. واژه ی شانس!


*  شانس چیست  ؟

استادی می گفت در نود دقیقه ی فوتبال تعداد زیادی آدم دنبال توپ می دوند.آیا کسی که فوتبال بازی می کنه می تونه ادعا کنه که هرگز توپ به پای من نرسیده ! مسلما" نه! حتما" همه با توپ برخورد می کنند اما یک نفر از جلوی دروازه ی خالی شوت می کنه و شوتش به خطا می ره. اما یک نفر از اون طرف زمین شوت می کنه و گل میشه!

این طوری اگر به این موضوع نگاه کنیم شانس یک تعریف خاص پیدا می کنه.

 " شانس یعنی خوب استفاده کردن از موقعیتها  "


یعنی اگرگل زدیم می گیم شانس آوردم ! اما وقتی گل نمی زنیم ،می گیم من شانس نداشتم ! در حالی که باید این رو در نظر گرفت که شاید شوت زن خوبی باشیم یا نباشیم
 " شانس " سه تا مرحله داره :


اول : تشخیص آن.
دوم : به موقع از اون استفاده کنیم ( یعنی به موقع و به جا، شوت کنیم.  یعنی چی ؟ یعنی مثلا" به ما می گن برو فلان چیز رو بخر سود می کنی. ما نمی خریم. یک نفر دیگه گوش می ده و می ره می خره و سود میکنه! اون وقت ما می گیم  من که شانس نداشتم! در حالی که این نداشتن شانس نیست بلکه تشخیص ندادن درست موقعیته. یعنی اینقدر دست دست کرده ایم که موقعیت از دست رفته و نتونسته ایم به موقع شوت بزنیم و گل کنیم!   )
سوم : از نتیجه ی اون درست استفاده کنیم. خوب! حالا یک نفر شوت می زنه و گل میشه! بعد مراسمی میگذارن که بهش جایزه بدن  اما اون نمی ره جایزه اش رو بگیره! این یعنی از نتیجه استفاده نکردن!  بنابراین بعد از تشخیص شانس و استفاده ی به موقع از اون و نتیجه گرفتن باید پیگیر بود و منفعل نشد تا شانسمون رو از دست ندیم.



نکته :  برای اینکه یاد بگیریم از نتیجه ی شانسمون درست استفاده کنیم باید به یک نکته ی خیلی مهم توجه کنیم و اون اینه که بیشتر چیزها در دنیا دو تا رو دارن. درست عین سکه. وقتی ما فقط یک روی اون رو می بینیم فکر می کنیم شانس نداریم! یعنی چی؟



مثلا"  " دوست پیدا کردن " دو تا رو داره. 1 _ انتخاب دوست خوب. 2 _ نگهداشتن دوست.
مثلا" "پول " دو تا رو داره. 1 _ به دست آوردن پول. 2 _ چطور خرج کردن پول.
مثلا" " بچه دار شدن " دو تا رو داره. 1 _ به دنیا آوردنش. 2 _ تربیت کردنش.
مثلا" "ازدواج " دو تا رو داره. 1_ انتخاب درست. 2 _ ادامه دادن درست.


ما وقتی مورد دوم رو خوب انجام نمی دیم می گیم شانس نداشتم در حالی که این طور نیست. قطعا" توپ شانس به پای ما هم رسیده و می رسه اما یادمون رفته که روی دوم سکه را هم ببینیم و به مورد دوم اون هم اهمیت بدیم.دوست خوب پیدا کرده ایم اما بلد نبوده ایم طوری رفتار کنیم که نگهش داریم. پول رو به دست آورده ایم اما بلد نیستیم چطور خرجش کنیم که از همه نظر برامون برکت و شادی بیاره و همین طور موارد دیگه.


خوب! فکر می کنم برای این جلسه کافیه. شاید مطالب بالا مسائل بسیار ساده ای باشند که همه ی ما می دونیم اما به کار بستن اون ها و فراموش نکردنشونه که زندگی ما رو تغییر می ده و توانگرانه می کنه. به امید خدا به زودی با درس جدیدی می آم تا تمرینات عملی تری را با هم دنبال کنیم.


خدایا! ما را در زمان و مکان درست قرار بده تا از بهترینهای تو بهره مند شویم!  آمین!