کافه تلخ

۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

دروازه های ستاره ای یا دروازه های جهنم-قسمت سوم


در قسمت قبل گفتیم که بسیاری از دانشمندان و پژوهشگران به وجود موجوداتی(غیر مادی) با ابعاد اضافی Extra dimensional در آسمان و دریا و زمین اعتقاد دارند.
گفتیم که برخی از این موجودات ماوراءفیزیکی در بند بوده و در پشت موانعی محدود شده اند و در پشت دروازه هایی قرار دارند و انسانها از تماس و ارتباط با آنها منع شده اند.
زمانی که این ارتباط به طریقی برقرار می شود،این موجودات به اشکال مشابه ای کالبد مادی به خود گرفته و مجسم می شوند.مانند داستانی که از روایت احضار سموئیل به خواست شائول توسط ساحره عیندر ذکر شد.
در این روایت آنجا که این زن ساحره وحشت می کند، شائول از او می پرسد از چه می هراسی؟
و او می گوید:
"خدایان" را دیدم که از زمین بیرون می آیند.
البته شاید منظور ساحره از خدا ،سموئیل بوده است ولی بسیاری از مسیحیان با این ایده که بتوان با ارواح مردگان ارتباط برقرار کرد راحت نیستند و اصرار دارند که اصل و مرجع این روایت باید چیز دیگری باشد.
آلیستر کرولی Aleister Crowley کیست؟
برخی مردم در غرب یا به گونه‌های مختلف جادوگری عقیده دارند یا آنها را انجام می‌دهند.

دو نهاد Golden Dawn و آلیستر کرولی و پیروانشان، به احیاء مجدد سنت جادوگری در دنیای انگلیسی زبان قرن بیستم معروفند. جنبش‌های مشابه دیگری نیز در حدود همین سالها انجام پذیرفت که عمدتاً در فرانسه و آلمان متمرکز بودند.
بیشتر تصدیق می‌کنند و به عنوان نو کافرها (نو مشرکان) تلقی می‌شوند. سنت‌های دیرینه بومی جادوگری به عنوان کفر و الحاد شناخته می‌شوند.
او نویسنده کتابی با نام "کتاب قانون" است که آن را در شرایطی که در هرم گیزا Giza  تسخیر شده بود ،نوشت.
می گویند او پدربزرگ واقعی جورج دبلیو بوش است.
در سال 1904 او کتاب قانون را درست پس از تفکرات و عباداتش در آرامگاه فرعون هرم بزرگ گیزا ،دریافت کرد.
او ادعا کرد با موجودی بنام Aiwaz ارتباط برقرار کرده است.
در سال 1918 آلیستر کرولی این جادوگر جدید و این دانشمند علوم خفیه تلاش کرد تا یک گرداب ابعادی Dimensional Vortex  را ایجاد کرده تا بوسیله آن بین دنیای مادی و دیدنی و دنیای نادیدنی پلی بزند.
این مراسم که توسط او انجام گرفت Amalantrah Working نام گرفت.
گفته می شود که او در این کار موفق شد و از شکافی که ایجاد کرد موجودی آشکار شد.
او این موجود را “Lam” (فرار کرده) نامید و تصویری از چهره او کشید.

تصویری که او با جزئیاتش در بیش از 90 سال پیش کشید شباهت عجیبی با "بیگانه های فضایی خاکستری"”Gray Aliens” دارد که این روزها درباره آنها زیاد بحث می شود و در فیلمهای هالیوودی زیاد آنها را می بینیم.
تقریبا سه دهه بعد ازانجام مراسم Amalantrah working  توسط کرولی  ،یک دانشمند موشکهای فضایی به نام Jack Parsons (موسس آزمایشگاه به همراه همکارش 
L. Ron Hubbard (موسس کلیسای Scientology ) مراسمی مشابه به نام (Babylon Working)  را انجام داده و تلاش کردند که دروازه ای که توسط آلیستر کرولی ایجاد شده بود را مجددا بازگشایی کنند.
این بار این دو مرد به دنبای ارتباط برقرار کردن با  Lam نبودند.
آنها می خواستند روح بابل(فاحشه بابل)،الهه باستانی مونث، از دروازه عبور کرده و به صورت انسان و با کالبد انسان مجسم شود.
بسیاری از استادان جادوگری خنوخی Enochian magic  و Ordo Templi Orientis بر این باورند که آنها موفق شده اند و هم اکنون فاحشه بابل روی زمین راه می رود.



خدایان دروازه ها
فرضیه ای مشهور که گاهی از آن با نام "فضانوردان باستانی" نام می برند این فرضیه را مطرح می کند که موجودات هوشمند فضایی از عهد باستان از زمین دیدن می کرده اند.
طبق این نظریه این موجودات همان خدایان باستانی اساطیری بوده و خالق نژاد انسان کنونی هستند.
پدر این نظریه اریک فون دانکن Erich Von Daniken در مقدمه کتاب پرفروش و مشهور خود "ارابه خدایان"   Chariot of Gods می گوید:
"...من ادعا می کنم که اجداد و نیاکان ما در گذشته های بسیار دور توسط موجوداتی هوشمند و فضایی مورد بازدید قرار گرفتند، اگرچه من نمی دانم که این موجودات فرازمینی هوشمند که بوده اند و از کجا آمده اند، ولی با اطمینان ادعا می کنم که این بیگانه ها بخشی از انسان‌ها را که در آن روزگاران در زمین زندگی می کردند را نابود کرده و نسل جدیدی از انسانها را بوجود آوردند.
شاید این انسانها همان هموساپین نگهبانان راز ظرف مقدس های (Homo sapiens)اولیه بوده باشند..."
همانطور که در فیلمهای هالیوودی تماس  Contact  و برخورد نزدیک از نوع سوم Close Encounter of the third kind نمایش داده شده است این فرضیه فون دانکن در دهه 1960 آمریکا را در برگرفته و شدیدا تحت تاثیر قرار داد که نسل انسان امروزی احتمالا نتیجه یک آزمایش توسط موجودات فرازمینی است که کماکان ادامه دارد.
پژوهشگران Ufologist مانند فون دانکن اساطیری که در طول تاریخ ثبت شده اند حاوی شواهدی است که از برخورد و تماس انساتها با این موجودات حکایت می کند.
انسان‌های عصر باستان احتمالا این مسافرین فضایی را به عنوان خدایان شناخته اند و ورود آنها ،آزمایشات انجام شده توسط آنان و خروج آنها را در کتیبه ها، هیروگلیف ها و ... به عنوان برخوردها و تماس‌هایی بین انسان‌ها و خدایان ثبت کرده اند.
اریک فون دانکن در ادامه کتاب خود اضافه می کند:
"... وقتی که مجددا این سفینه های فضایی زمین را ترک گفته در غبار کهکشانی ناپدید می شدند انسان ها درباره این معجزه سخن می گفتند که "خدایان اینجا بودند" آنها انچه اتفاق افتاده بود را به عنوان پدیده ای باورنکردنی،فوق العاده عجیب ،معجزه آمیز و جادویی ثبت می کردند.
آنگاه در این رابطه متونی نگاشته و تصاویری می کشیدند.
خدایان در لباسهای طلایی سوار بر قایقهای پرنده آنجا بوده اند و با صدای بلندی فرود آمدند.
آنها درباره ارابه هایی سخن می گویند که خدایان سوار بر آنها بر فراز زمین و دریا پرواز می کردند و از سلاح‌هایی سخن می گویند که هم‌چون آذرخش بود. و تعریف می کردند که
این خدایان قول دادند که دیگر بار بازگردند.
آنها آنچه را دیده بودند بر سنگ نبشته هایی به تصویر می کشیدند.
غولهایی بی ریخت با کلاه خودهای بزرگ بر سر که از آنها اشعه های نورانی ساتع می شود و در این حال جعبه هایی را در مقابل سینه خود حمل می کنند و سوار بر توپ‌هایی شده و به هوا می روند....."
فون دانکن اضافه می کند که
چهره عجیب و غریب بسیاری از خدایانی که در هیروگلیف‌ها تصویر شده‌اند مانند انسان‌هایی با سر عقاب یا شیرهایی با سر گاو می توانند شواهدی از نتیجه آزمایشهای ژنتیکی و شبیه سازی باشد که این موجودات فضایی بروی انسان‌ها و حیوانات آن روزگار انجام داده اند.
برخی بر این باورند که این فرضیه می تواند جایگزینی برای روایت کتاب مقدس از پیدایش و خلقت باشد.

دقیقا معلوم نیست که چه تعدادی این نظریه را باور دارند ولی می توان گفت که حدودا هشتاد درصد از مردم آمریکا باور دارند که احتمال وجود حیاتی فرازمینی وجود دارد.
در این باره اتفاقات عجیبی نیز هر از گاه می افتد،مثلا 39 نفر از اعضاء فرقه ای بانام "آئین دروازه بهشت"(Heaven ‘s gate cult) در رانکو سانتافه Rancho Santa Fe کالیفرنیا دست به خودکشی دسته جمعی زدند.
آنها بر این باور بودند که توسط یوفویی که ستاره دنباله دار Hale-Bopp را دنبال می کند،فراخوانده شده اند.
این گروه ملغمه ای از یک آئین دینی دسته جمعی و تصوف بودند.
یکی از نکات ترسناکی که درباره موجوداتی که از این شکاف ها رخنه می کنند وجود دارد قضیه "ربایش کودکان" است.
این مسئله به شکل وسیعی در سراسر دنیا اتفاق می افتد و گزارش می شود.
این ملاقات‌ها معمولا توسط موجودات کوتاه قد خاکستری رنگی انجام می شود که خلبانان یوفو ها بودند و آزمایشات مختلفی را روی کودکان ربوده شده انجام می دادند.
آن‌ها بروی این نمونه های آزمایشی آزمایشات باروری انجام داده و تخمک‌های بارور شده را از بدن آنها خارج می ساختند.
بیشترین توجهات بروی الواح و کتیبه های خط میخی که از سومریان بجا مانده است ،شده است که در آنها شواهدی از تماس انسان‌ها با موجودات و بیگانه های فرازمینی وجود دارد.
در افسانه های باستانی چین نیز از ارابه های پرنده ای سخن رفته است که از سرزمین های دور به ملاقات زمینیان می آمدند.
در متون سانسکریت Dorna Parva از نبرد و جنگ خدایان سوار بر ماشینهای پرنده صحبت شده است.
شخص فون دانکن ادعا می کند که خود تورات(کتاب مقدس) بزرگترین کتاب UFOها در تمام اعصار است.
او به داستانهای ذکر شده در کتاب حزقیال نبی بخش 1 آیه 15 "چرخهای درخشان زبرجد
" ،در کتاب سفر خروج بخش 13 آیات 21 و 22 "ستونهایی از ابر و آتش" ،در کتاب دوم پادشاهان بخش 2 آیه 11 "ارابه آتشین که اسبهای آتشین آن را می کشیدند" اشاره می کند. 
و از آنها به عنوان شواهدی از ملاقات موجودات فضایی نام می برد.
فون دانکن راست می گوید در سفر پیدایش بخش6 آیه 4 می خوانیم:
"...در این زمان که تعداد انسان ها روی زمین زیاد می شد،پسران خدا(موجودات فرازمینی) مجذوب دختران زیباروی انسان‌ها شدند و هر کدام را که پسندیدند،برای خود به زنی گرفتند.....
....پس از آنکه پسران خدا و دختران انسانها با هم وصلت نمودند،مردانی غول آسا از آنان به وجود آمدند.
اینان دلاوران معروف دوران قدیم هستند....."
جدای از اینکه هر کس چگونه این آیات را تفسیر می کند اما آنچه از ظاهر این آیات به نظر می رسد این است که هزاران سال پیش موجوداتی آسمانی از زمین دیدن کرده اند.
آنها درگیر آزمایشاتی شدند که نژادی را (غولها Nephelim) را بوجود آوردند.
در کتاب عهد جدید عیسی مسیح شرایط آن روزگاران را (عهد نوح) با زمان بازگشت و رجوع خود به زمین و آخرالزمان مشابه می داند.
آیا حقیقتا این ملاقات کنندگانی که امروزه مطرح اند،UFOها،با آن موجودات زمان نوح یکی هستند؟
اگر اینها همان‌ها هستند،این دستکاری ژنتیکی چه بوده است؟
یک فرضیه مطرح این است که زمانی که مژده داده شد از تخمه زنی فرزندی زاده خواهد شد که سر مار (ابلیس)را خواهد کوبید،این موجودات فراطبیعی (بیگانگان؟ یا فرشته های هبوط کرده؟) از آسمانها ظاهر شدند تا در ژنتیک و DNA انسانها تغییر ایجاد کرده و با این خرابکاری از تولد این موعود (مسیح،مشیا) جلوگیری کنند.
همانگونه که فرعون کودکان عبرانی را می کشت تا منجی آنان متولد نشود. همانگونه که هرود به دنبال نوزاد عیسی بود تا آن را نابود کند.همانند آنچه در بخش 12 مکاشفات یوحنا می خوانیم:"... 
شیپور هفتم: 
زنی را دیدم که آفتاب را مانند لباس به تن کرده بود و در زیر پاهایش ماه قرار داشت و بر سرش تاجی با دوازده ستاره بود. 
زن آبستن بود و از درد زایمان می نالید و برای زایمان لحظه شماری می کرد. 
شیپور هشتم:
ناگهان اژدهای سرخی ظاهر شد که هفت سر،هفت تاج و ده شاخ داشت.
با دمش یک سوم ستارگان را بدنبال خود کشید و بر زمین ریخت.
اژدها در مقابل زن که در حال زاییدن بود،ایستاد تا نوزاد او را ببلعد....."
آری هدف شیطان جلوگیری از ظهور موعود بوده است.


I.D.E Thomas در کتاب خود The Omega Conspiracy می گوید شیطان برنامه های دیگری نیز دارد.
او می خواهد یاران و جنگجویان پیرو خود را بوجود آورد(حزب شیطان) و در مقابل خلقت خداوند خلقت خود را مطرح کند.(در پرانتز در آیه 64 سوره اسرا از جانب خدا به شیطان خطاب می شود:
هر کدام از آنها را می توانی با صدای خودت تحریک کن،و لشکر سواره و پیاده ات را بر آنها(انسان‌ها) گسیل دار،و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی،و آنها را با وعده هاسرگرم کن....) 




لینک دانلود بخش اول مقاله دروازه ستارگان آتلانتیس 

http://mehr02.persiangig.com/document/Atlantis%20part1%20.pdf
لینک دانلود بخش دوم مقاله دروازه ستارگان آتلانتیس

http://mehr02.persiangig.com/document/Atlantis%20part%202.pdf


اين مقاله حاصل زحمات و ترجمه  مهر   از مقالات ويليام هنري درباره تمدن آتلانتيس است.  حتما اين 2 مقاله را دانلود كنيد.  خواندن اين مقاله را به همه دوستان توصيه مي كنم.
همچنین از لینکهای زیر می توانید استفاده کنید 

http://www13.speedyshare.com/files/24781946/download/Atlantis%20part1.pdf
http://www12.speedyshare.com/files/24782158/download/Atlantis%20part%202.pdf


براي خواندن كتاب ارزشمند پايان روزها اثر زكريا سيچين به وبلاگ ديگر مهر عزيز  ، كتاب گمشده
با آدرس http://lostbook.persianblog.ir/ مراجعه كنيد .


(تایتانی)که از جهنم گریخت


روزی روزگاری خدا پهلوانی(تایتانی) بود که از جهنم گریخت
هکاته Hecate الهه جادو و جادوگری شاید بهتر از دیمیتر ارتباط بین آسمان و زمین و دنیای زیرین و قلمرو سلطنت شر را تصویر کند.او از الهه گان زمین است و دختر پرسس و آستریا بود.به عنوان روح شرور هادس و الهه وحشت و تاریکی شب شناخته می شد.او تنها تایتانی بود که به دست زئوس به بند کشیده نشد. 
او مادر کیرکه Circe  (جادوگري‌ قدرتمند كه‌ دشمنانش‌ را به‌ حيوان‌ تبديل‌ مي‌كرد) و مادر ساحره مدئا Medea  بود.او وحشتی بود که در تاریکی شب ها در میان راه های متروکه و خرابه پرسه می زد.
هکاته به صورت باکره ای با سه سر تجسم می شد،که هر سر او به سمتی است.او به عنوان الهه ای با سه شکل بود.
در آسمان الهه ماه Luna درزمین دیانا Diana یا آرتمیس Artemis و در جهان زیرین هکاته بود.
مریدان و پرستندگان این عفریته،باور دارند که او بر سر تقاطع راه ها حضور دارد.آنها بر سر چهار راه ها غذا می گذاشتند و آن را به نام "شام هکاته" به او تقدیم می کردند.آنها غذای پیشکشی را سریع می گذاشتند و بدون آنکه به عقب سر خود نگاه کنند میگریختند.این پیشکشی گاهی شامل کیک عسلی و قلب مرغ می شد.گاهی اوقات نیز عسل،توله سگ و گوسفند سیاه ماده قربانی شده به این الهه و Strigae ی او تقدیم می شد.
.Strigae  ها فرزندان این الهه بودند که به شکل جغد در آمده و شبها بچه هایی را که بدون نگهبان رها شده بودند ربوده و می خوردند.در طول روزها آنها به شکل پیرزنانی در می آمدند،این افسانه شاید مرجع پیدایش داستان جادوگرانی باشد که پرواز می کنند.
آنان بر این باور بودند که در فستیوالی که در سیزدهم آگوست  به افتخار هکاته برگزار می کردند و بالاترین ستایشها را برای او انجام می دادند،او در میان برگهای درخت به صورت پنهان شده حضور می یافته است.
پیروان هکاته این مراسم را در نزدیکی دریاچه Averna در نزدیکی Campania انجام می دادند.( Avernus طبق اسطوره های رومی دروازه جهنم است).در این مکان درختهای مقدس "بید Willow "  الهه هکاته روئیده بودند و آنها با روح هکاته که باور داشتند در این درخت سکنی گزیده است راز و نیاز می کردند و ارواح مردگان را از طریق دهانه غاری که در آن نزدیکی بود احضار می کردند.
از اینجا بود که هکاته Hecate-Chthonia (هکاته زمین) نیز نام گرفت .الهه مادر زمین که در درخت مقدس  مجسم شده و یا از طریق غارهای سنگی سخن می گفت.
نامهای دیگر معروف او Hecate-phosphoros(حامل نور) که ما را یاد روح شریر دیگری در دنیای زیرین می اندازد ،لوسیفر Lucifer (حامل نور).
و یا Hecate-Propylaia به معنی (آنکه از دروازه محافظت می کند).

خدایان باستانی که به نام حاملان نور و نگهبانان دروازه شناخته می شدند.
پژوهشگران انجیلی بر این باورند که آسمان و دریا و زمین فیزیکی حاوی نیروهای روحانی هستند که در پشت موانع و دروازه هایی پنهان شده اند.در مکشفات یوحنا (9:14) میخوانیم:"...آن چهار شیطان را که در رود فرات به بند کشیده شده اند آزاد کن.."
در عهد جدید کتاب نامه یهودا آیه شش می خوانیم "...خدا فرشتگانی را که زمانی پاک بودند،ولی خود را به گناه آلوده ساختند،در تاریکی مطلق محبوس ساخته تا روز داوری برسد..."
در کتاب دوم پطرس بخش دو آیه چهار "...خدا از سر تقصیر فرشتگانی که گناه کردند نگذشت،بلکه آنان را در ظلمت جهنم محبوس کرد تا زمان داوری برسد..."
در متون مقدس آمده است که این ارواح شرور با دخالت و دعوت انسان می توانند از محبس و محدوده خود رها شوند.
در سفر تثنیه در کتاب عهد عتیق بخش هجده خطاب به بنی اسرائیل آمده "...وقتی وارد سرزمین موعود شدید،مواظب باشید که از آداب و رسوم نفرت انگیز آنهایی که آنجا زندگی می کنند پیروی نکنید.مثل آنها بچه های خود را روی آتش قربانگاه قربانی نکنید.هیچ یک از شما نباید به جادوگری بپردازد یا غیبگویی و رمالی و فالگیری کند و یا ارواح مردگان را احضار کند.خداوند از این کارها متنفر است..."
در مثالی دیگر در کتاب اول سموئیل در عهد عتیق در بخش 28 شائول از ساحره "عیندر" میخواهد تا روح سموئیل را برایش ظاهر کند ،این روح از دل زمین ظاهر می شود.
در بخش یازده از نامه دوم پولس به قرنتس ذکر شده که شیطان می تواند خود را به شکل فرشته حامل نور درآورد.پس بر پایه این متون منطقی به نظر می رسد که انرژی های هوشمند و فعالی در پس اساطیر  وجود داشته باشند.انرژی های شروری که می توانند با دخالت انسان به بالا نفوذ کنند.
ادامه مطلب بزودی در قسمت بعدی ان شا الله....

دروازه ستاره ای،مراسم و مناسک جادویی و آنانان که دعوت می شوند.


  مهملات و مزخرفات متافیزیکی یا ماشین فوق تکنولوژیک ساخته خدایان؟
قصد دارم در یک رشته مقالات دنباله دار درباره پدیده ای به نام دروازه ستاره ای Star Gate مطلب بگذارم.ابتدا کمی درباره اسطوره ها و سپس آنچه امروزه در پشت پرده و در مقابل دیدگان ما اتفاق می افتد و ما از آن غافلیم.

باور من این است که گروهی از انسانها طی انجام مراسم و آئین های خاصی توانسته اند از ابعاد دنیای فیزیکی و سه بعدی ما به ابعاد بالاتر تونل بزنند و موجودات هوشمندی که ساکن و در بند این ابعادند به زمین دعوت کنند. شاید این موجودات را با نامهای متفاوتی بشناسید.ارواح شر،اجنه و جدیدا بیگانه های فضایی Aliens.


  در سال1918
تصویر مربوط به پیکره ای از جن 4000 سال قبل از میلاد

از عهد باستان تا کنون رمال ها ،فالگیرها و جادوگران با آنها در تماس بوده اند و از آنها نیرو می گرفتند. و اگر تعجب نمی کنید باید بگویم در حال حاضر سیاستمداران و رهبران و سرمایه داران بزرگ دنیا که غالبا صهیونیست هستند در لژهای فراماسونری خود آنها را احضار می کنند و نقشه های شوم آنها را اجرا می کنند
باور من این است فاجعه یازده سپتامبر یک توطئه بزرگ شیطانی بود برای احضار شیطان.اگر فرصتی باقی بود ان شا الله در مطالب بعدی به تفصیل این ادعا را ثابت می کنم و این اتفاق را رمزگشایی می کنم.
باور من این است که جنگ عراق بخاطر حتی نفت نیست.آنها به دنبال دروازه هایی هستند که از زمان سومریان در آنجا مدفون شده اند.
به دوستان علاقه مند پیشنهاد می کنم فیلم مستند Arrival  را ببینند.دجال آخرالزمان نقشه های شومی دارد ولی تقدیر خداوند چیز دیگریست.آخرین ذخیره خداوند باقی است.

"یا معشر الجن و ا لانس،ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السماوات و الارض فانفذوا،لا تنفذون الا بسلطان" سوره رحمن 34

در انجیل متی (16:18) عیسی مسیح می گوید که کلیسایش را خواهد ساخت و "دروازه های جهنم بر آن پیروز و مستولی نخواهند شد." استفاده از لفظ-جهنم-در این متن اهمیت خاصی دارد زیرا اصل لفظ یونانی a/&dhß  که در این متن وجود دارد به (هادس خدای دنیای زیرین یا پلوتون فرمانروای دنیای مروگان اشاره دارد.)

حال چرا عیسی باید نام یکی از خدایان و رب النوعان یونانی را ذکر کرده باشد؟

در اسطوره های یونانی و نسب نامه خدایان هسیود Hesiod از پهلوانانی خدایگونه (تایتان ها) ذکر شده است که قبل از خدایان المپی بوده اند و بر جهان حکومت می کردند.آنان فرزندان گایا (تجسم زمین) بودند که آنان را پس از آمیزش با اورانوس (تجسم آسمان) باردار شده بود.آنان دوازده نفر بودند.شش پسر و شش دختر که خود نیز با یکدیگر آمیزش کردند.هر کدام از آنها تجسم یکی از نیروهای طبیعت بشمار می آمد.نامهای آنان بود:کرونسcronus  و ریه Rhea ،یاپتوس Iapetus  و تمیس Themis ،اوشنوسOceanus  و تتیس Thethys، هیپریون  Hyperionو   تئیا Theia، کریوس Crius  و نی مازینی Mnemosyne ، کئوس Coeus و فیبی phoebe.

کرونوس جوانترین آنها با مادرش که از زایمانهای متعدد خسته شده بود دسیسه ای چید و آلت نرینگی پدر خود (اورانوس) را با داس برید و به دریا انداخت.قطع عضو اورانوس باعث شد که زمین و آسمان از یکدیگر جدا شوند و این خدا پهلوانان رها شوند.زمانی که کرونوس آلت تناسلی اورانوس را به دریا افکند کفی از دریا برخاست و از آن کف آفرودیته (الهه عشق و زیبایی و سکس) بوجود آمد.

کرونوس به عنوان پادشاه جدید خدایان تاجگذاری کرده و با خواهر خویش ریه Rhea ازدواج کرد.با آمیزش این دو شش خدای جدید متولد شدند. زئوس،پوسیدون،هادس،هرا،دیمیتر،هستیا                               ( Hestia, Demeter, Hera, Hades, Poseidon, Zeus)

گایای مادر و اورانوس پدر به کرونوس هشدار دادند که یکی از فرزندانش او را سرنگون کرده و تاج و تخت او را تصاحب می کند.او به همین دلیل سه دختر و دو پسر اول خود را بلعید.اما ریه وقتی که زئوس را در شکم خود داشت به جزیره کرت گریخت و فرزند خود را در کوه آیدا به دنیا آورد.او فرزند خود را به پریان سپرد و نزد کرونوس باز گشت و سنگ بزرگی را که در قنداقی پیچیده بود به او عرضه کرد، و او نیز به گمان آنکه فرزند تازه تولد یافته است،بلا فاصله آن را بلعید.زئوس از شیر آمالته بز نوشید و زیر نظر پریان بزرگ شد.او پدرش را وادار کرد تا تمام خواهران و برادران بزرگترش را از معده خود بالا بیاورد.

از پی آن جنگ دهشتناکی به مدت ده سال روی داد.خدایان جدید و جوانتر(خدایان المپی) بر خداپهلوانان (تایتان ها) ی قدیمیتر پیروز شدند و آنان را دنیای پایین و اسفل تبعید کردند. تمام آنها بجز هکاته(الهه جادوی دنیای اسفل) در آنجا تا ابد به زنجیر کشیده شدند.او برادران خود را احضار کرد و حکم کرد که پس از آن دنیا بین آنان تقسیم شود.آسمان قلمرو زئوس شد.پوسیدون به عنوان حاکم دریاها انتخاب شد.فرمانروای جهان زیرین و دنیای مردگان به هادس واگذار شد.

سطح روی زمین نیز به عنوان منطقه بیطرف در نظر گرفته شد،جائیکه در آن آسمان و دریا و زیر زمین به هم می پیوندند.و جائیکه خدایان در هم می آمیزند.آسمان و دریا و زیر زمین محل سکنی خدایان شد و روی زمین مکانی که در آنجا جمع میشدند.در کتاب مقدس نیز مشابه این تقسیمات بین ارواح قدرتمند وجود دارد.بگذریم...



هادس و آئین های رمزآلود

آئین تسموفری Thesmophoria،از محبوبترین فستیوالهای باروری و حاصلخیزی است که در یونان قدیم انجام می شده است. این مراسم به افتخار دیمیتر(الهه زراعت و حاصلخیزی) برگزار می شد.اسرار دینی دیمیتر از مخفیترین و راز آلودترین مکاتب دینی مخفی است.مراسم مخصوص در خلوتگاه های درونی معبد دیمیتر(Telesterion) انجام می گرفت و شدیدا توسط نگهبانان و فدائیان معبد محافظت می شد.لذا از آنچه در آنجا اتفاق می افتاد اطلاعات کمی به ما رسیده است.فقط آن قسمت از مراسم که در خارج از معبد انجام می شد ،ثبت شده است که اطلاعات تاریخی پراکنده ای به ما می دهد.

آنچه می دانیم این است که مراسم تسموفری  Thesmophoria بر پایه اسطوره ربودن و تجاوز به پرسفونه (دختر دیمیتر) و جستجوی مادرش دیمیتر برای آزاد ساختن او می باشد. پرسفونه در مرغزاری خرم گل می چیند.از تمام گلها زیباتر یک گل نرگس است.هنگامی که پرسفونه به قصد چیدن این گل وسوسه انگیز به آن نزدیک شد،زمین زیرپایش خالی شد و گردونه هادس،پادشاه جهان زیرین،برادر زئوس و دایی پرسفونه از درون شکاف بیرون جست.هادس او را ربوده به جهان زیرین برده تا به همسری او درآید.فقط الهه هکاته فریادهای او را می شنود و فقط خدای خورشید،هلیوس،شاهد این تجاوز بود.اما به محض آنکه پرسفونه وارد جهان تاریکی شد،کوه ها و صخره ها بازتاب فریادهایش را به گوش مادر،دیمیتر، رساندند.

نهایتا دیمیتر با همکاری هلیوس و هکاته حقیقت را فهمید.او با خشم از هادس می خواهد تا دخترش را آزاد کند.وقتی هادس امتناع می کند،دیمیتر قحطسالی هولناک و خوف انگیزی بر زمین پدید می آورد.بر زمین هیچ بذری نروئید زیرا دیمیتر گل آذین و خوب بذرها را پنهان کرده بود.گیاهان خشک شده و دیگر نروئیدند و دیگر قربانی به خدایان تقدیم نمی شد.

سر انجام زئوس،پادشاه خدایان، این مسئله را مورد توجه قرار داد و دیمیتر را به حضور فراخواند.اما او از رویاندن مجدد غلات امتناع کرد مگر آنکه دوباره دخترش را ببیند.پس زئوس قاصد خود هرمس را روانه کرد تا پرسفونه را به خانه بازگرداند.هادس نیرنگ باز، فرمان برادر خویش را برای بازگرداندن پرسفونه به جهان بالا پذیرفت،اما پیش از آنکه به او اجازه عزیمت دهد،او را وادار کرد از دانه های یک انار بخورد،و این عمل پرسفونه را ناگزیر می کرد نزد او بازگردد.بنابراین پرسفونه فقط موقتا به دیمیتر پیوست و زئوس مقرر کرد که دو سوم از سال را روی زمین با مادرش زندگی کند، و یک سوم دیگر را به عنوان همسر هادس در آن تاریکی مه آلود بگذراند.از آن پس پرسفونه در جهان بالا الهه جوانی و شادمانی شد و در عالم زیرین ملکه مرگ شد.این ایفای نقش دوگانه به او شخصیتی خوب و شر داد.بر روی زمین او الهه جوانی و دوست پریانی بود که در زمان شکوفه دادن گلها در بهار ظاهر می شدند(نمادی از بازگشت سالانه او از نزد هادس) و در عالم زیرین ملکه مرگ و تاریکی که  تقدیر و سرنوشت انسانهای مرده را کنترل می کند.

باز سازی و بازنمایش این اسطوره(ربایش و تجاوز به پرسفونه) در مراسم و فستیوال تسموفری Thesmophoria محور و مرکز این مراسم  بوده است و همچنین کلیدی برای امروز ما که خرده اطلاعاتی را از آن زمان باقی مانده تفسیر کنیم.
مراسم Thesmophoria  را رازهای الوسیسان نیز می نامند.زیرا دیمیتری پس از با خبر شدن از اتفاقی که برای دخترش افتاده بود خشمگین کوه المپ و سایر خدایان را ترک کرد و در هیاتی ناشناس و به شکل انسانی آواره شد تا آنکه به الوسیس رسید.وقتی اهالی الوسیس از هویت واقعی و خدایگونه او آگاه شدند برای او معبدی بنا کردند.

دیمیتر پس از بازگشت از جهان زیرین و از نزد هادس به الوسیس بازگشت.او به مردم الوسیس درباره مراسمی که باید به افتخار او و پرسفونه برگزار شود توضیح داد.و تاکید کرد که این مراسم باید جز رازهای الوسیسان باشد و به کلی سری باقی بماند.

این مراسم بین سه تا ده روز بطول می انجامید.نقطه عطف این مراسم راه پیمایی دست جمعی از آتن تا الوسیس بود که به رهبری نوجوانانی معروف به افیبی Ephebi انجام می شد.افیبی در حمل اشیاء مقدس در این راه پیمایی کمک می کردند و مجسمه ای از دیونیسیس (خدای شراب و میگساری) در هیئت یک پسر بچه (Lacchos) را به دنبال می کشیدند و وظیفه انجام تشریفات تطهیر و شستشوی تازه واردان به این طریقت مخفی را با آب دریا به عهده داشتند.

به محض ورود در اولین روز مراسم (Anodos) به الوسیس زنان وظیفه برپایی اقامتگاه ها و پناهگاه های موقت را به عهده می گرفتند و رهبر اردوگاه را انتخاب می کردند.در روز دوم (Nesteia) مراسمهای اسرارآمیز بزرگتر را شروع می کردند ،درخواست جادویی برای خرمن بارور و پر محصول.این مراسم شامل اجرای نمایشی شعرگونه از ربودن و تجاوز به پرسفونه است.پس از آن برخی از مریدان زن بروی زمین نشسته و شیون وگریه می کنند(در نقش دیمیتر برای دخترش) و پس از آن به نیت بازگشت پرسفونه(بازگشت بهار) روزه می گرفتند.بر زمین نشستن و روزه گرفتن به نیت انتقال انرژی زن به زمین و بذرهای کاشته شده نیز بود.در پنجمین روز فستیوال شرکت کنندگان شراب مخصوصی از جو به نام Kykeon (سمبلی از پرسفونه) را می نوشیدند ،به این تلاش که روح این الهه را در بدن خود جذب کنند.هدف این مراسم افزایش باروری در محصولات و فرزندان بود.

در همین زمان عده ای از زنان معروف به Antleriai در دریا تطهیر شده و به درون شکاف ها و خندق های دامنه کوه فرستاده می شدند.این زنان به پایین می رفتند تا بچه خوکهای قربانی شده و سایر اشیاء مقدسی را که چند روز پیش درون این شکاف ها ریخته شده بودند را جمع آوری کنند.این اشیاء شامل مجسمه های ساخته شده از خمیر به شکل مار و آلت تناسلی نرینه بود.پس از جمع آوری این اشیاء آنها را از شکافها بالا آورده و طی مراسمی به همراه مخلوطی از دانه های جو و بچه خوکهای قربانی شده سوزانده شده و به دیمیتر تقدیم میشدند.

درمورد دلیل پرت کردن بچه خوکها به درون شکافها بسیار بحث شده است ولی تا کنون دلیلی برای این کار استنباط نشده است.بطور استعاری و از نمادشناسی می توان گفت که بطور وضوح مجسمه های خمیری از مار و آلت نرینگی نماد باروری هستند.خون خوک برای خدایان نیز مقدس است. لذا بچه خوکها کلید فهم این مراسم و آئین هستند.

یونانیان خوکها را به خاطر توانایی عجیب آنها در یافتن اشیاء مدفون شده در زیر زمین (ریشه ها و ...) تکریم می کردند.لذا برخی از پژوهشگران استنباط کرده اند آئین پرت کردن بچه خوکها به درون شکافهای زمین تقیدی جادوئی از اسطوره پرسفونه و هادس است. پرت کردن بچه خوکها و بالا آوردن مجدد آنها نمایشی از هبوط پرسفونه با دنیای زیرین و صعود مجدد او به سطح زمین است.

تفسیر دیگر این است که بچه خوکهای درون شکاف به این دلیل رها می شوند تا پرسفونه کالبد و جسم آنها را تسخیر کند و پس از آنان زنانی که اجساد را جمع کرده و بالا می آورند او را در فرار سالانه اش از دنیای زیرین یاری کنند.پس از آن در شب این اجساد سوزانده می شوند.شاید دلیل اینکار طبق آئین های مذهبی باستانی،که باور داشتند آتش روح را از مکانی به مکان دیگر منتقل می کند،عروج و رهاسازی روح پرسفونه با عالم بالا بوده است.(مشابه کودکانی که برای بعلBaal  قربانی می شدند و از طریق آتش از دنیای فیزیکی به عالم روحانی عبور می کردند.)


در کتاب عهدجدید از اینگونه مراسم های کفرآمیز به عنوان شیطان پرستی ذکر شده است.در نامه پولس به قرنتیان (10:20) گفته شده:"...کسانی که برای این بتها قربانی می آوردند،خود را همراه با قربانی هاشان به شیطان تقدیم می کنند..."
آیا ممکن است ارتباطی بین آئین پرت کردن بچه خوکها و داستان شفا دادن دیوانه در انجیل لوقا وجود دارد؟

در فصل هشت انجیل لوقا داریم:

"...به آنسوی دریاچه،به سرزمین جدری ها رسیدند.وقتی عیسی از قایق پیاده شد،مردی که مدتها دیوانه بود از شهر به سوی او آمد.او نه لباس می پوشید و نه در خانه می ماند بلکه در قبرستانها زندگی می کرد.به محض اینکه عیسی را دید،نعره ای زد و پیش پای او به زمین افتاد و با صدای بلند گفت: ای عیسی فرزند خدای متعال با من چکار داری؟التماس می کنم من را عذاب ندهی! . زیرا عیسی به روح پلید دستور می داد از وجود آن مرد بیرون بیاید.این روح پلید بارها به آن مرد حمله کرده بود و حتی موقعی که دست و پای او را با زنجیر می بستند آنها را می گسیخت و سر به بیابان می گذاشت.او اسیر ارواح پلید بود.

عیسی از او پرسید:نام تو چیست؟گفت:

"قشون"(Legion) زیرا هزاران روح در وجود آن مرد داخل شده بود.سپس ارواح پلید از عیسی خواهش کردند که آنها را به اعماق جهنم نفرستد.در این هنگام،یک گله بزرگ خوک،روی بپه ای آن حوالی می چرید.ارواح به عیسی التماس کردند که اجازه دهد داخل خوکها گردند.عیسی اجازه داد.آنگاه ارواح پلید از وجود آن مرد بیرون آمده و داخل خوکها شدند.بلافاصله تمام آن گله از تپه سرازیر شده،از پرتگاه به داخل دریاچه پریدند و غرق شدند....."

در متن لاتین از لغت "عمیق" Abussos  یعنی مغاک و گودال عمیق استفاده شده است که اشاره به گودال بی انتهای دنیای زیرین دارد.از آنجا که این مطلب در این روایت محور اصلی داستان می باشد و علاده بر آن در آن زمان آیین تسموفری در آسیای میانه شناخته شده بوده و عبرانیان آن را یک مراسم شیطانی می دانسته اند می توان گفت که عیسی با این عمل خویش این آیین کافرانه را به ریشخند گرفته و دست آن را برای پیروانش رو کرده است که برپایی اینگونه مراسمات همنشینی و شراکت با شیطان است. البته ممکن است اینگونه تعبیر کردن یک داستان انجیل اغراق آمیز باشد ولی شباهت ها و نزدیکی های انکار ناپذیری وجود دارد ،مخصوصا آنجا که شیاطین درخواست می کنند تا به درون خوکها بروند.

چرا آن شیاطین باید چنین تقاضایی داشته باشند؟در ارتباط این روایت با تسموفری می توان دو احتمال را حدس زد.

 یک-شیاطین باور داشتند که با ورود به کالبد خوک ها قادر خواهند بود تا دوباره از اعماق دنیای زیرین فرار کنند.(همانگونه که در مراسم جادویی فرار پرسفونه در بالا توضیح داده شد.)

دو- عیسی با برآورده کردن تقاضای شیاطین نشان می داد که فرستادن بچه خوکهابه اعماق زمین یک مراسم شیطانی است.

البته تفاسیر دیگری از این روایت نیز می تواند وجود داشته باشد.اما از آنجایی که این تنها باری است که عیسی خواسته شیاطین را اجرا می کند ،به نظر می رسد که ممکن است عیسی برای مردم و پیروان یک مراسم کفرآمیز شیطانی را نمایش داده و تفسیر می کرده است.





گنگ خوابدیده


عدد هفت در فرهنگ یهود


حروف و اعداد در فرهنگ یهود از دیرباز به عنوان کلیدی در راستای دستیابی به قوانین الهی (توراه) و پی بردن به اسرار آفرینش و نظام آن به کار گرفته شده است. ملل دیگر نیز طی قرون متمادی با بهره جستن از این علم و پیروی از اصول مندرجه در کتب قبالا به ویژه «زوُهَر» توانسته‌اند گام‌های بلند و مثبتی در جهت حفظ بقا و غنی‌سازی فرهنگ و تمدن خویش بردارند.

در گذشته هندوهای باستان، مصری‌ها و کلدانیان همانند عبرانی‌ها (یهودیان) از استادان این علم به شمار می‌آمدند. آنان به کم و کیف رموز مخفی اعداد، چگونگی کاربرد و ارتباط دادن آن به زندگی خویش در ابعاد مختلف، کاملا واقف بودند. آنان توانستند با استفاده از حروف ابجد و تطابق آن با ارزش‌های عددی که مشتمل بر مبنای ریاضیات به ویژه ارقام (1 الی 9) می‌باشد، پایه اصلی محاسبات خود را بنا گذارند و به اهداف خود دست یابند.


ناگفته نماند، ترتیب حروف ابجد یا ابوجد همان ترتیب حروف عبری آرامی است که در دوران باستان در خط فنیقی، سریانی و آرامی وجود داشته است. بعدها اعراب حروف ابجد فعلی را که آلِف بِت عبری می‌باشد اقتباس و جایگزین نمودند.


قبالیست‌ها بر این باورند اعداد همانند بروج صور فلکی دارای خصوصیات تأثیرگذار و انرژی‌های ویژه‌ای می‌باشند و قادر مطلق از آن جهت آنها را خلق نموده است تا وسیله‌ای باشند برای ارتباط خودش و مخلوقاتش به ویژه انسان‌ها تا بدین وسیله بشر بتواند طبق ضوابطی معین و از پیش تعیین شده در راستای رسیدن به حد کمال در طی مسیر زندگی و در جهت بهتر ساختن آن، نیز اصلاح اعمال خویش، تزکیه نفس و یا به عبارتی ترک عادت‌های زشت و شهوات و تسلط بر نفس اماره توفیق یابد. مهم‌تر آن که برای کسب آرامش در این دنیا و طلب آمرزش در آخرت از خاصیت‌های نهفته در کلمات الهی (توراه) برای رسیدن به مقصد نهائی که همانا تکامل می‌باشد، بهره جویند.


قبالیست‌ها معتقدند پس از پی بردن به ارزش‌های عددی کلمات، قادر خواهند بود مابین کلمات ارتباط برقرار کنند و از رسیدن به تفاسیر و تعابیر جدید به واقعیت‌های انکارناپذیر زندگی و اعتقادات اصولی آن، همچنین مسائل ماورالطبیعه دست یابند. به طور کلی مطالب «زوهر» در بیشتر آئین‌ها و سنت‌های مذهبی پایه و اساس عرفان بوده و مکتب تصوف نیز از آن سرچشمه می‌گیرد در واقع بعضی از رسوم و آداب سمبولیک، در ابتدا با گرایش به جنبه‌های ادبی آغاز شده و سپس در حول آئین‌های مذهبی به مسائل عرفانی که همان فلسفه اشراق است منتهی شده است.


از دیگر باورهای آنان پیش‌بینی رخدادهای آینده از روی کلمات به کار گرفته در جملات است. یا به عبارتی وقوع حوادثی در گذشته که خبر از واقعه‌ای در آینده می‌دهد.


طبق شواهد به دست آمده از اوائل شکوفایی فرهنگ یهود، این علم به موازات تعالیم توراه شفاهی بسیار مورد توجه علمای یهود قرار داشته است. هر چند به مقتضای زمان و موقعیت‌های اجتماعی و سیاسی هر عصر و دوره زمانی نضج گرفته و زمانی دیگر به حالت رکود درآمده است. با وجود همه مصائب و فراز و نشیب‌ها، تاریخ خود گواه است که هرگز بشریت تا به این اندازه در تمامی سطوح علمی این چنین به پیشرفت‌های شگرف نائل نشده‌ است.


معذالک هستند، بسیار مسائل غامض که برای بشر لاینحل مانده است و امید آن است که جواب و حل آن در آتیه نه چندان دور توسط آیندگان با کمک گرفتن از این علم در پژوهش‌ها به دست آید. ناگفته نماند تقویم عبری یکی دیگر از ابزارهای موثریست که در راستای دستیابی به رازهای پنهان آفرینش اسرار ماورالطبیعه، در این امر به کار گرفته می‌شود. در حال حاضر سازمان فضایی آمریکا (ناسا) برای محاسبات زمانی خود از تقویم عبری که از دقیق‌ترین و اصیل‌ترین گاهشمارهای جهان محسوب می‌شود، استفاده می‌برد.


گفتن این نکته ضروریست از آن جایی که بحث علم ارقام، بسیار گسترده است و در این فرصت نمی‌گنجد، لذا سعی شده در این نوشتار گلچینی از مطالب، آن هم فقط راجع به عدد هفت که از همه بحث‌انگیزتر و اساس صحبت ماست به اختصار بیان گردد.


عدد هفت در فرهنگ لغات عبری واژه (زَیین) هفتمین حرف از بیست و دو حرف الفبای عبری به شمار می‌رود و آن به معنای سلاح قدیمی یا نمادی از دشنه یا شمشیر تعریف شده است. معنای دیگر تاج است که نمادیست از اقتدار و پادشاهی. در سنگ نبشته‌های هیروگلیف از حرف (زَیین) به عنوان پیکان یا سلاحی که انسان بتواند توسط آن بر عالم چیره و غالب گردد، ذکر شده است. دانشمندان علم ارقام بر این باورند که عدد هفت به عنوان یک عدد مقدس و اسرارآمیز در میان دیگر اعداد از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.


در کتب مقدس یهود، تعبیر و تفسیرهای زیادی به شکل حکایت و نکات آموزنده در رابطه با عدد هفت بیان شده است. البته هر نکته مظهر واقعیت‌های انکار ناپذیر در جهت شکل‌گیری اراده، اعتقادات بشر و ارشاد شدن آنان برای الحاق شدن به ذات احدیت می‌باشد و آن میسر نخواهد بود مگر آن که شرایطی فراهم شود. به ویژه اولین گام پی بردن به عمق مطالب و یکایک کلمات بیان شده در «توراه» است. سپس تجزیه و تحلیل نمودن آن، حتی اگر یک حرف با صداهای متفاوت (فتحه یا کسره) باشد، نباید فراموش کرد همانگونه که دارای معنا و تفسیرهای گوناگونی خواهد بود به یقین پیام‌آور اسرار پنهان خواهد بود. لذا، از همان آغاز آفرینش که شرح آن در کتاب مقدس بیان شده با تعمق و نگرشی عمیق می‌توان پیام‌هایی در رابطه میان خالق و مخلوق توسط عدد هفت را لمس نمود.


در سفر برشیت (پیدایش) فصل دوم این چنین آمده است.


«کار آسمان و زمین و تمامی تعلقات آن به انجام رسید. خداوند در هفتمین روز، کارش را خاتمه داده بود و روز هفتم را تعطیل نمود. خداوند روز هفتم (شبات) را برکت داد و آن را مقدس نمود. زیرا در روز هفتم از عمل آفرینش فارغ شده بود. خداوند، عالم را در شش روز آفرید». (یکی از احکام دهگانه که در کوه سینا بر حضرت موسی از طرف خداوند نازل گردید نگهداری از روز شبات، هفتمین روز هفته است).


سفر شموت (خروج) فصل 31: «روز شبات را به خاطر داشته باش و آن را مقدس بدار. زیرا روز شبات به منزله یک میثاق و پیمان ابدی است و هر نسل موظف است آن را به نسل دیگر منتقل نماید . این علامتی است میان من و بنی اسرائیل». آن چه که محسوس است نزد یهودیان، شبات (روز هفتم) از مقدس‌ترین و مهم‌ترین ایام هفته به شمار می‌رود. در بخش دیگر از کتاب مقدس در سفر برشیت فصل هفتم، ماجرای طوفان نوح بیان شده است. خداوند نسبت به رفتار مردم خشمگین می‌شود و تصمیم می‌گیرد با ایجاد باران مشرکین را نابود سازد. ضمن آن که از قبل به نوح این چنین می‌گوید: «تو همراه خانواده‌ات داخل کشتی شوید. از تمامی چهارپایان حلال گوشت از هر نوع هفت جفت (نر و ماده‌اش) را انتخاب کن و از چهارپایانی که حلال گوشت نیستند از هر نوع دو تا، از پرنده (حلال گوشت) آسمان هم از هر نوع هفت جفت (نر و ماده‌اش) تا بر روی زمین نسل را حفظ کنی. زیرا هفت روز دیگر من چهل شبانه روز بر زمین باران می‌بارانم. و هر موجودی را که خلق نموده‌ام از روی زمین نابود خواهم کرد». در هفدهم ماه حشوان بارش باران آغاز گردید و پس از انجام باران در روز هفدهم هفتمین ماه کشتی نوح روی کوه‌های آرارات قرار گرفت.


در فرهنگ گاهشمار نجومی، ماه هفتم (تیشری) دارای اسامی دیگری هم می‌باشد، رومیان باستان آن را Libra ، اعراب، میزان و پارسیان، مهرگان می‌نامیدند. نشانه نمادین آن ترازو است و نشان‌گر تجلی عدل الهی و تعادل، توازن برای زمین و زمینیان محسوب می‌شود و آن تلاشی برپایه متعادل ساختن و قوت بخشیدن به ذهنیت در امر تشخیص، قضاوت و عملکرد انسانهاست. پیرو دستورات خداوند در سفر وییقرا (لاویان) فصل 23، اعیاد خداوند در این ماه توسط حضرت موسی به قوم بنی اسرائیل تأکید می‌شود لذا جهت قرار گرفتن اعیاد و مناسبت‌های روش‌هشانا، کیپور، سوکا، هوشعناربا، شیمنی عصرت و شاووعوت در نزد یهودیان، ماه هفتم از مهمترین ماه‌ها به شمار می‌رود. تیشری مصادف است با آغاز سال نو عبری (روش هشانا) یهودیان بر این باورند که خداوند در این روز پرونده عملکرد یکسال گذشته جهانیان را مورد بررسی قرار خواهد داد. ده روز پس از روش هشانا (یوم کیپور) از مهمترین اعیاد مقدس به نام روز توبه، روزه و کفاره آمده است.


خداوند به موشه (حضرت موسی)، این چنین گفت: اما روز دهم این ماه هفتم روز کیپور، عفو گناهان است. در پانزدهم ماه تیشری، سوکوت یا عید سایبانهاست و آن یادآور الطاف الهی به بنی اسرائیل در بیابان سینا به هنگام خروج از مصر می‌باشد. مدت برگزاری این عید هفت روز در نظر گرفته می‌شود.


هوشعناربا: اجرای سنتی مراسم به زمین، زدن شاخه بید طی انجام دعا و نیایش که در هفتم سوکا برگزار می‌شود.


یکی دیگر از آئین‌های مذهبی یهودیان که در سفر وییقرا فصل بیست و سوم بر آن تأکید شده، ایام عومر می‌باشد. یهودیان به مدت هفت هفته از روز دوم پسح (عید فطیر) تا عید نزول تورا (شاووعوت) روزشماری می‌کنند و آن همزمان با تقدیم پیمانه‌ای از محصول جو بوده است که در روز دوم پسح به خانه خدا تقدیم می‌شد.


در پانزدهمین روز همین ماه (نیسان) برای خداوند عید فطیر است. هفت روز فطیر بخورید. روز اول و روز هفتم برای شما روز اجتماع مقدس خواهد بود. هیچ کاری انجام ندهید. هفت روز قربانی برای خداوند تقدیم نمائید.


در سفر برشیت فصل 21 مشاهده می‌شود که هنگام انعقاد عهد و پیمان میان اوراهام (حضرت ابراهیم) و اوی ملخ چگونه از نماد هفت استفاده ‌شده. اوراهام گوسفندان و گاوانی جهت پیمان بستن به اوی ملخ می‌دهد. اوراهام هفت ماده بره را از آن گوسفندان جدا قرار می‌دهد. اوی ملخ در مورد این هفت بره توضیح می‌خواهد. اوراهام پاسخ می‌دهد: این هفت بره را که از دستم می‌گیری، به عنوان شاهد باشد که این چاه را من حفر کرده‌ام.


در سفر برشیت فصل 29 شرح حال ازدواج حضرت یعقوب و عهد و پیمانی که اجبارا با لاوان منعقد می‌کند، بیان می‌شود؛ یعقوب راحل را دوست می‌داشت، به لاوان گفت هفت سال برای ازدواج با راحل دختر کوچکت به تو خدمت خواهم نمود. لاوان با این امر موافقت می‌کند. پس از ازدواج (یعقوب) متوجه می‌شود به جای راحل، لئا را به نکاح او در آورده‌اند. چنین مقرر گشت که پس از گذشت یک هفته از عروسی با لئا، لاوان راحل را به ازدواج یعقوب درآورد. در عوض هفت سال دیگر هم به لاوان خدمت کند.


یکی از آموزنده‌ترین و مهمترین ماجراهای درج شده در توراه شرح حال حضرت یوسف، به ویژه در سفر برشیت فصل 41 است که به کرات از عدد هفت نام برده و این چنین بیان شده است: فرعون خواب دید که اینک کنار رودخانه نیل ایستاده است. از نیل هفت ماده گاو خوش قیافه و فربه به بالا آمده و در مرغزار شروع به چریدن می‌کنند. هفت ماده گاو دیگر بدقیافه و لاغر، هفت ماده گاو خوش قیافه و فربه را خوردند و فرعون بیدار شد. فرعون به خواب رفته و بار دوم خواب دید که اینک هفت خوشه چاق و خوب بر یک ساقه بالا آمده و هفت خوشه لاغر که باد شرقی آن را زده بود به دنبال آنها روئیده، خوشه‌های لاغر هفت خوشه چاق و پر را بلعیدند. فرعون بیدار گشت.


پس از آن که ملازمان از تعبیر خواب فرعون عاجز شدند، یکی از درباریان، یوسف را برای تعبیر خواب فرعون از زندان بیرون آورد و یوسف این گونه تعبیر می‌کند، هفت سال سرزمین مصر با فراوانی روبرو خواهد شد و هفت سال بعد از آن قحطی و خشکسالی در سرزمین مصر حکم‌فرما خواهد شد و با تدبیری که حضرت یوسف طی هفت سال فراوانی اندیشیده بود، توانست مصر را از یک خشکسالی حتمی نجات بخشد.


ارتباط عدد هفت در مورد مسائل کشاورزی و اجتماعی درخصوص رفتار طبقه مرفه با غیرمرفه این گونه بیان شده است. سفر وییقرا فصل 25: شش سال زمینت را کشت کن، حاصلش را جمع‌آوری نما. سال هفتم برای آن زمین شبات، تعطیل و استراحت کامل محسوب می‌شود. کشتزارت را نکار، تاکت را هرس ننما، محصول خودروی آن زمین را رهایش کرده، زیرا از آن خداوند است (وقف است). در سال هفتم زمین را آزادش بگذار تا بیچارگان قومت (غلامانت و مزدورانت) محصول آن را بخورند و باقی مانده آن برای مصرف خوراک چهارپایانت و دیگر حیواناتی که در سرزمین تو به سر می‌برند باشد. در مورد تاکستانت و باغ زیتونت هم همین عمل را انجام بده.


در همین فصل آمده بعد از سپری شدن هفت بار تعطیلی یکساله یا به عبارتی گذراندن هفت تا هفت سال پیاپی (49 سال) سال پنجاهم «یوول» است، آن را مقدس بدار. در آن سرزمین برای تمام ساکنانش اعلام آزادی کنید.


از دیرباز طبق سنت یهود، رسم بر آن بوده مراسم سوگواری را هفت روز برگزار کنند. حضرت یعقوب 147 سال عمر نمود که هفده سال از عمرش را در مصر گذرانید. پس از رحلت آن حضرت، حضرت یوسف برای پدرش هفت روز و ملت مصر هفتاد روز مراسم سوگواری به جای آوردند. (برشیت فصل پنجاهم)


Gutmacher
یکی از سمبل‌های مهم یهودیت منورا هفت شاخه می‌باشد. چراغدانی که به فرمان خداوند به عنوان یکی از اسباب‌های مکان مقدس (میشکان) توسط قوم بنی‌اسرائیل ساخته شد. در سفر شموت، فصل بیست و پنجم، خداوند از حضرت موسی می‌خواهد برای او مکانی مقدس (با تمام اسباب‌هایش) بسازد تا در میان آنها ساکن شود. بدین منظور از بنی‌اسرائیل می‌خواهد برای ساختن این مکان مقدس از بهترین و نفیس‌ترین اقلام مثل طلا، نقره، مس و پشم با رنگ‌های گوناگون، عطریات، چوب اقاقیا، سنگ‌های عقیق و نگین‌ها و غیره استفاده نمایند. (البته خودشان کلیه این مایحتاج را به عنوان هدیه با رغبت و با رضایت تقدیم کنند). در ادامه این فصل، این چنین می‌فرماید: چراغدانی از طلای ناب درست کن، یکپارچه ساخته شود. پایه و شاخه (میانی) زینت تمام جام شکل، زینت‌های سیبی شکل و زینت‌های گل شکل این چراغدان از خود آن باشد و شش شاخه از دو طرف آن منشعب شود. یا به عبارتی در هر طرف پایه میانی سه شاخه چراغدان قرار گرفته باشد و با تمام متعلقاتش به وزن یک کیکار (معادل 6/57 کیلوگرم) در نظر گرفته شود.
قبالیست‌ها بر این باورند هفت شاخه منورا، مرتبط با دنیای هفتگانه و نمودار اصول تکامل بشر و هر شاخه نمایان‌گر تجلی نور الهی است. همانطور که قبلا اشاره شد، چراغدان متشکل است از یک ستون میانی سه شاخه کناری سمت راست و سه شاخه کناری سمت چپ که به صورت یکپارچه ساخته شده است.
نگرشی دیگر، اما کوتاه در مورد عدد هفت از سایر فصول کتب مقدس:
• خداوند به نوح گفت این علامت (رنگین کمان) عهدی است بین من و جهان. هنگامی که آن را بالای زمین در ابرها پدید آوردم، عهدم را با شما استوار خواهم کرد که دیگر چنین طوفانی زمین را تباه نکند. «برشیت، فصل 9». رنگین کمان دارای هفت رنگ می‌باشد.

• اولین ضربه که خداوند توسط حضرت موسی در مصر بر رود نیل وارد کرده هفت روز به طول انجامید. (شموت فصل هفتم)

• هفت روز پس از بیرون آمدن از مصر، خداوند، عرابه‌ها و سواران تمام لشکریان فرعون را که در تعقیب بنی‌اسرائیل به دریا آمده بودند، با برگشت آب بر رویشان، غرق نمود و قوم بنی‌اسرائیل را نجات داد. ( شموت فصل 14)

• برای جمع‌آوری مائده آسمانی (مان) شش روز آن را برچینید و روز هفتم شبات است. در این روز «مان» وجود نخواهد داشت. (شموت فصل 16)

• هفت روز قربانگاه را تطهیر نموده مقدسش کن تا آن قربانگاه فوق‌العاده مقدس گردد. آن چه با آن قربانگاه تماس یابد مقدس شود.

• تولد و درگذشت حضرت موسی در هفتم ماه آدار به وقوع پیوست.

•در جمجمه انسان هفت جایگاه مقدس وجود دارد. دو چشم، دو گوش، دو سوراخ بینی و یک دهان.
• در تقویم یهود هفت موعد وجود دارد. روش هشانا، کیپور، سوکا، حنوکا، پوریم، پسح و شاووعوت.

• حد فاصل بین موعد پسح و شاووعوت هفت هفته می باشد.

• دوره موعد پسح و سوکا هفت روز می باشد.

• در هر 19 سال گاهشمار عبری، هفت سال آن دارای آدار دوم می باشند و آنرا کبیسه می نامند.

• هفتمین ماه عبری تیشری می باشد و آن ماه قضاوت الهی است.

• در هر صبح شبات هنگام قرائت تورا، هفت براخا خوانده می شود.
• بند تفیلین را هفت مرتبه به دور دست می پیچند.
• قوم بنی ایسرائل پس از خروج از مصر، هفت هفته طول کشید تا به پای کوه سینا برسد.
• ده ضربت که به امر خداوند بر مصریان وارد شد، هر کدامشان هفت روز به طول انجامید.
• بیت همیقداش دارای هفت دروازه ورودی بوده است.
• هنگام عقد کتوبا برای عروس و داماد، هفت براخا قرائت می شود.
• ستاره ماغن داوید متشکل از هفت سفیروت می باشد.
• گندم پس از طی هفت مرحله به نان مبدل خواهد شد.
• درخت زیتون هفت سال طول خواهد کشید تا محصول دهد.
• کره زمین متشکل از هفت قاره می باشد
 و ...

حروف عبری و نقش آنها در فرهنگ یهود



واژه "فرهنگ" به گونه های مختلفی تعریف شده، می گویند فرهنگ عبارت است از مجموعه ای از استعدادها، عادات، مشتمل بر علم و دانش، تفکر و اندیشه و قضاوت و سایر غرایض که بر طبق یک اصول منطقی و منظم باعث تکامل انسان میشود. همچنین باعث ایجاد وجه تمایز بین او و دیگر جانوران. ضمن آنکه بعنوان عضوی از جامعه، جهت تسلسل و بقاء خود در حفظ این میراث کوشا باشد. خط و زبان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده فرهنگ در میان جوامع به شمار می رود.
در آیین یهود این ابزار از ابتدا جنبه روحانی داشته زیرا پیام آور قوانین الهی (تورات) بوده است. اولین بار به شکل طومارهای حامل نویدهای تسلی بخش جهت روز موعود رهایی و بازخرید یهودیان از بردگی در مصر، آمدن شبات و سپس گرفتن ده فرمان خداوند توسط حضرت موسی. علمای یهود بر این باورند خداوند حروف عبری را قبل از آفرینش زمین و آسمان خلق نموده است تا وسیله ای باشد برای ارتباط مابین خودش و مخلوقاتش و بشر پس از آگاهی بر این علم قادر باشد با آفریدگار خویش ارتباط برقرار کند تا از قوانین الهی که توسط انبیا به آنان ارائه شده در جهت تکامل خویش بهره جویند.

چگونگی پیدایش و شکوفایی فرهنگ یهود از طریق خط و زبان:

ناگفته نماند برای شناخت و کسب اطلاعات جامع تر زبان عبری با توجه به سابقه تاریخی و نقش حساس آن مسلما نیاز به مطالعات فراوانی است. در این نوشتار سعی شده اشاره ای داشته باشیم، مختصر به سوابق تاریخی، بررسی حروف و رابطه اعداد با حروف عبری.
حفاری ها و کشفیات مختلف از سنگ نوشته ها در مناطق خاورمیانه نشان از آن دارد. در ابتدا دو نوع سیستم مهم خطی وجود داشته است یکی متعلق به تمدن سومریان با نام سیستم پیکتو گرافیک یا خط تصویری و دیگری برای تمدن مصریان که دارای علایم مخصوص و بصورت شکل های هندسی بوده. نوع دیگر از سیستم های خطی که بعدها شکل گرفت زبان Hijborow (های برو) که ترکیبی از سیستم خطی هیروگلیف از مصر و سیستم کونیفر که مرکب از 600 حرف بوده و طبق اسناد موجود تا اواسط قرن هشتم قبل از میلاد از این سیستم خطی هم در بعضی از اقوام مستقر در کرانه های مدیترانه استفاده میشد. با توسعه تمدن های دیگر همانند فینیقی ها و عبرانی ها در کنعان و پی ریزی شدن فرم خطی و در اثر ایجاد روابط تجاری و فرهنگی و یا کشورگشایی بعضی از اقوام الزاما تغییرات عمده ای در یک راستا بین آنان در جهت شبیه سازی خط و زبان انجام گرفت. این شباهت را میتوان ازسندهای بدست آمده بین حروف عبرانی و فینیقی به وضوح رویت نمود. البته استفاده از این سیستم های خطی در ابتدا بسیار دشوار بود و فقط اقلیتی محدود امکان فراگیری آنرا داشتند. رفته رفته بخاطرنیازهای روزافزون و گسترش روابط، این احساس پدید آمد که باید خطی ساده تر ابداع شود که بتواند در زندگی روزمره جوابگوی آنان باشد.
در حفاری های مناطقی در بیت اللحم کتیبه های کشف شده مبین آن است که یهودیان پس از استقرار در سرزمین مقدس در طول قرن 13 قبل از میلاد اقدام به تغییراتی اساسی در این زمینه البته با کمک گرفتن از حروف فینیقی در جهت بهینه کردن خط و زبان انجام دادند. این عمل نه تنها باعث شد هر حرف هم معنی کلمه را بدهد و شکل آن هم با معنای کلمه یکی باشد بلکه باعث ابداع حروفی ساده تر گردد. ضمن آنکه اقوام دیگر در این راستا کم و بیش از این تغییرات در خط و زبان خویش استفاده نمودند و داوطلبین بیشتری را برای فراگیری آن فرا خواند.
همانطور که قبلا اشاره شد حروف تصویری در ابتدا به شکل حیوانات و یا اشیاء می بودند که طی زمان دستخوش تغییراتی گردید و به شکل حروف که در خط عبری کنونی است بکار گرفته شد.
هرچند که این تغییرات تدریجا طی قرون متمادی انجام گرفته است. ولی حالات بعضی از این حروف تا حدی حفظ شده اند. بدین ترتیب که اولین حرف از هر کلمه با توجه به معنای آن کلمه سمبلی برای آن حرف قرار داده شد. مثلا ב علامت که نشانگر یک خانه است و با ב مطابقت دارد باعث شد که برای حرف ب سمبلی بصورت ב در نظر گرفته شود.
حرف ו (واو) در زبان عبری به معنی میخ نیز می باشد با کمی دقت مشاهده میشود که بالای آن سر میخ و در پایین قسمت تنه را نشان میدهد. این حرف در ابتدا به شکل Y و سپس تغییر یافته و به شکل ו و امروز به شکل ו که به تنهایی نمایشگر تصویری از یک میخ بوده، تشکیل یافته. کلمه ג (گیمل) در زبان عبری به معنی شتر نیز می باشد. همانگونه که مشخص است قسمت بالای سر شتر و میانه آن گردن و تنه و قسمت انتهای پایین دو پای آن را نشان میدهد. شکل اولیه آن اینگونه 1 بوده و به تدریج به شکل ג درآمده.
باید توجه داشت که تمام حروف تدریجا طبق ضوابطی تغییرات زیادی را متحمل شده اند.
الفبای عبری و ارتباط آن با اعداد:
یکی دیگر از موارد استفاده از الفبای عبری ایجاد ارتباط با اعداد می باشد بویژه کبالیست ها با مطالعه کتاب زوهر توانسته اند به رازهای فیزیکی و رمز و رموز خلقت واقف شوند. زیرا آنان بر این باورند با یادگیری و درک علم اعداد میتوان به علم خودشناسی و خداشناسی پی برد.
ارتباط الفبای عبری با اعداد و آگاهی به ارزش عددی در دوران باستان بصورت یک علم با جنبه های مذهبی بکار گرفته شده بود. به مرور آوازه و شهرت علم اعداد از فرهنگ عرفانی یهودیت هم پا فراتر نهاد و اقوام دیگر هم این علم را در مراکز آموزش و فرهنگی خود بکار گرفتند. از جمله یونانی ها که پس از آگاهی براین علم همیشه برایشان یک خاصیت راز آمیزی در اعداد بعنوان سوال مطرح بود. فیثاغورث با فراگیری این علم از یهودیان، با عقیده استوار بها ارزش راز آمیز اعداد بر آن شد که یکی نظام کاملا نوین را بر بنیاد اصل حساب پایه گذاری نماید. همچنین توانست مقدمات یک فرهنگ عارفانه (تصوف) را به افلاطون میراث دهد. او توانست این اعتقاد اسرارآمیز اعداد را نیز که بطور مقدماتی یهودیان بویژه یهودیان ایام گالوت (پراکندگی) برای توجیه کلامی آیین یهودی بکار می بردند را به منتهای سادگی برساند. افلاطون این اعتقاد را که واقعیت ابدی و مستقل از زمان است را از عرفای یهودی آموخت که اساس قوانین حاکم بر سرنوشت عالم، فرضیه ای است ذاتی و متکی به قوانین الهی حاکم بر سرنوشت تمامی کائنات است. به همین دلیل نظریه تغییر ناپذیر و غیر متغیر را به تمام جهانیان قدیم انتشار دادو علم جدیدی بنیان نهاد که الهیات مسیحیت و تمدن اسلامی بر آن استقرار پیدا نمود.

قبل از آنکه به تشریح حروف عبری بپردازیم گفتن یک نکته راجع به احیاء زبان عبری ضروری است. احیاء زبان عبری و وسعت بخشیدن به آن و ایجاد لغات جدید را باید مرهون سه دلیل مهم دانست:

   1- مورد استفاده قرار گرفتن کتب قدیم چون تورات، تلمود و میشنا که تسلسل در استفاده این کتب بویژه در میان مذهبیون باعث جلوگیری از به فراموشی سپردن لغات قدیمی گردید.    2- ابداع کلماتی جدید با استفاده از ریشه های لغات قدیمی بویژه لغات عبری و آرامی.    3- معانی بخشیدن لغات جدید به لغات قدیمی که البته تا حدودی باعث ایجاد سردرگمی در درک مطلب برای نسل جدید خواهد بود. ضمنا استفاده از اصطلاحات بین المللی که بیشتر جنبه علمی یا فنی دارند را هم نباید از نظر دور نگاه داشت و آن از جهت پراکندگی یهودیان عالم در اقصی نقاط عالم بود.
نحوه استفاده از حروف عبری و پی بردن به ارزش عددی آن حروف، در مرحله اول تجزیه و تحلیل خود کلمه سپس تعبیر و تغییر آن، همچنین ارتباط و مقایسه با دیگر کلماتی که ارزش عددی آن با یکدیگر یکسان باشد. اینگونه تعبیر ظاهرا در بعضی موارد حدسیات و پیشگویی هم در بر داشته است. اگرچه این عمل جنبه مذهبی نداشته و صرفا فقط جنبه های ادبی و سرگرم کننده داشته است، با این وجود کبالیست ها بر این باورند آمدن حروف در کلمات هرگز تصادفی نبوده و هر حرف هم میتواند پیام آور بسیاری از نکات مهم و آموزنده و اسرار آمیزی در زندگی باشد. لذا مهمترین اهداف، ایجاد تفاسیر چدید و پیگیری معانی عرفانی تک تک حروف و خود کلمات می باشد.


در کتاب مقدس تورات
سفر برشیت - پاراشای لخ لخا – فصل هفدهم اینگونه آمده:
1-
اورام نود نه ساله بود. خداوند به اورام ظاهر شده به او گفت: من قادر مطلق هستم در حضورم سجده کن و کامل شو.
2-
تا عهدم را بین خودم و تو قرار دهم و تو را بسیار کثیر کنم.
3-
اورام رو بر زمین نهاد و خداوند با او چنین سخن گفت.
4-
اینک عهدم با تو این است که به پدر قوم ها مبدل شوی.
5-
نامت دیگر اورام خوانده نشود، نظر به اینکه تو را پدر جمعیت قوم ها قرار داده ام، اسم تو اوراهام باشد.
6-
تو را بسیار زیاد و بارور خواهم کرد و تو را به قوم ها مبدل خواهم نمود و پادشاهانی از تو بوجود خواهد آمد.
15-
خداوند به اوراهام گفت: نام زنت را ساری نخوان چون نامش سارا است.
16-
او را برکت خواهم داد، از او هم به تو پسری خواهم داد. سارا را برکت خواهم کرد و به قوم ها مبدل خواهد گشت، پادشاهان قوم هایی از او خواهند بود.
سفر برشیت - پاراشای وییشلخ - فصل سی و پنجم این چنین آمده است:
9-
خداوند موقع بازگشت یعقوو از پدن آرام بار دیگر به او ظاهر شده او را برکت نمود.
10-
خداوند به او گفت نامت یعقوو است. دیگر بار نامت یعقوو خوانده نشود بلکه نامت ایسرائل خواهد بود، پس نامش را ایسرائل گذاشت.
خداوند به او گفت من قادر مطلق هستم، بارور و زیاد شو یک قوم و قبیله های زیادی از تو بوجود خواهد آمد و از وجود تو پادشاهانی بیرون خواهند آمد.
12-
آن سرزمین را که به اوراهام و ایسحاق بخشیدم، به تو میدهم و بعد از تو آن سرزمین را به نسلت خواهم بخشید.

الفبای عبری (آلف بت):
الفبای عبری متشکل از 22 حرف (اصلی) می باشد. به عقیده کبالست ها انی تعداد با בך (حروف بت و خاف بزرگ) که معادل همان 22 است و به معنای "به سوی تو" مطابقت دارد و آن نشانگر تورا می باشد و اینگونه تفسیر نموده اند که بنی ایسرائل به سوی تو دعاگو می باشد. به این 22 حرف 5 حرف که مختص به آخر کلمات است، افزوده میشود و نام מנצפך به معنای انبیا تو مشخص می باشد. (این 5 حرف چون در آخر کلمه استفاده میشود صوفید می نامند و به معنای بزرگ است) بنابراین حروف عبری مجموعا از 27 حرف تشکیل یافته که آن را با זך مشخص کرده اند و به معنای خالص و پاک می باشد. از خصوصیات مهم حروف عبری آن است که بصورت جدا از هم تشکیل کلمه خواهند داد و هر حرف هم دارای نام و هم ارزش عددی منحصر به خودش را دارد. اسامی حروف وقتی که نوشته شوند از دو حرف یا حداکثر از سه حرف تشکیل میشود، غیر از کلمه گیمل גימל که چهار حرفی می باشد.


ارزش عددی اسامی و معنای هر حرف در آلف بت عبری:


ردینف ارزش عددی معادل عبری تلفظ  
1 1 א آلف گاو وحشی – هزار
2 2 ב بِت منزل
3 3 ג گیمل شتر
4 4 ד دالت در 
5 5 ה هِه پنجره
6 6 ו واو میخ
7 7 ז زَعین شمشیر – دشنه
8 8 ח خِت دیوار
9 9 ט تِت مار
10 10 י یود دست
11 20 כ – ך خاف کف دست
12 30 ל لامِد گاو
13 40 מ – ם میم آب
14 50 נ – ן نون ماهی
15 60 ס صَدیک ستون
16 70 ע عَین چشم
17 80 פ – ף فِ ماه – دهان
18 90 צ – ץ سامِخ قلاب ماهی
19 100 ק قوف پشت سر
20 200 ר رِش سر
21 300 ש شین دندان
22 400 ת تا دار


از ترکیب حروف بالا میتوان سایر اعداد را بدست آورد. مثلا
תק: 400 + 100 = 500
תר: 400 + 200 = 600
תש: 400 + 300 = 700
תת: 400 + 400 = 800
תתק: 400 + 400 + 100 = 900
יא: 11
בכ: 20 + 2 = 22

با گذاشتن علامت کوچکی روی حروف א, ב, ג, ... اعداد چهار رقمی و به بالا حاصل خواهد شد.

א' = 1000
ב' = 2000
ג' = 3000
י' = 10000
تبصره: حروفی که در زبان عبری وجود ندارد طبق قرارداد، حروف و شماره عددی آنها بدین صورت می باشد:
حروف عبری
ט'
ג'
ד'
ז'
ג' یا (ע')
צ'
ג'' یا (צ'')
ת''
حروف فارسی
ظ
ج
ذ
ژ
غ
ض
چ
ث
ارزش عددی
9
3
4
7
3 یا (70)
90
3 یا (90)
400

ضمنا علایم دیگری بعنوان صداها وجود دارند که نقش بسیار مهمی را به هنگام ترکیب شدن با الفبای عبری در جهت بیان صدا و معنای آن ایفا می کنند. ناگفته نماند علایم صداها فاقد ارزش عددی هستند اما هر کدامشان (از دید کبالیستی) دارای نام و خصوصیاتی (انرژی) می باشند.
اسامی علایم، صداها و انرژی هر کدامشان عبارتند از:
 
علامت
صدا
نام
انرژی (سفیروت)
1-     
ָ
Kamatz
آ
קָמַץ
نور، تاج و پادشاهی
2-     
ַ
Patach
اَ
פַתָח
حکمت گشایش
3-     
ֵ
Tsere
اِ
צֵירֶה
فهم و بینش
4-     
ֶ
Segal
اِ
סֶגֵל
احسان و عشق
5-     
ְ
Shva
اِ
שֻׁוָא
قضاوت و قدرت
6-     
ִ
Chirik
ای
חִירק
ابدیت و امید
7-     
Iׁ
Cholam
اُ
חוֹלָם
شکوفایی و زیبایی
8-     
Shuruk
او
שוּרֻק
پایه و اساس
9-     
ֻ
Kubbutz
او
קֻבוּץ
عظمت و سرسپردگی

تفسیر ارزش عددی حروف و تعبیرات آن:
تفسیر ارزش عددی حروف بر چند مبنا قرار داشته که نسبتا متفاوت هستند. لذا سعی شده مختصر اشاره ای داشته باشیم به اساس تفاسیر و همچنین پیگیری معانی آن در ابعاد مختلف.
گاهی ممکن است لازم باشد برای برقراری تساوی بین اعداد، تغییراتی انجام دهیم مثلا می توان از تعداد صفرها یا همگی آن صرف نظر نمود. این عمل صرفا برای شبیه سازی و ایجاد ارتباط بین کلمات و هماهنگی در معنای آن می باشد. با مثال هایی که در این نوشتار گنجانیده شده، یقینا این مبحث روشن تر خواهد شد.
شبات و ارزش عددی:
هفتمین روز هفته شبات بعنوان روز عید شادمانی در نزد یهودیان بسیار مقدس می باشد. یکی از احکام دهگانه (چهارمین فرمان) که در کوه سینا بر حضرت موسی از طرف خداوند نازل گردید، نگهداری شبات است). برای تقدیس این روز بزرگ مراسمی ویژه همراه با آیین مذهبی انجام میشود. با پوشیدن لباس های تمیز، صرف غذاهای خوب، غور در علوم الهی، استراحت نمودن و انجام نیایش در کنیساها بیش از سه هزار و سیصد سال قبل یهودیان نسل به نسل این میراث را حفظ و اجرا نموده اند. یهودیان هر جمعه قبل از غروب آفتاب با روشن نمودن دو شمع و دعا خواندن به استقبال شبات می روند. سپس با نیایشی دیگر و نوشیدن جرعه یائین (شراب) براخای هموتصی (دعای شکرانه) را با نانی مخصوص به نام خلا بر سر سفره برگزار می کنند. ضمن آنکه با تشکر و نیایش از خداوند، این اجازه را می خواهند تا از نعمات دیگر مانند ماهی، سوپ، گوشت و دیگر خوراکی ها تناول نمایند.
حال اگر ارزش عددی اسامی ذکر شده را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد حاصل جمع همگی کلمه ها یکسان و برابر است با عدد 7 که توضیح آن اینگونه بیان شده است:
کلمه נר در عبری به معنای نور شمع می باشد، ارزش عددی آن برابر است 250=50+200 از صفر آن صرفنظر می کنیم حاصل جمع دو رقم 25 برابر است 7=5+2 ناگفته نماند منظور از روشن نمودن شمع، آوردن نور الهی در شبات است.
کلمه יין (یایین) به معنای شراب، ارزش عددی این کلمه برابر است با 70=10+10+50 از صفر آن صرفنظر می کنیم حاصل جمع عدد 7 خواهد بود. منظور از استفاده از شراب آن است که می خواهند شعف و شادی فراهم کنند که جنبه روحانی داشته باشد تا بتوانند وارد دنیای الهی شوند.
کلمه חלה (خلا) به معنای نان ویژه شبات می باشد. ارزش عددی خلا معادل 43=5+30+8 می باشد و حاصل جمع دو رقم آن برابر است با 7=4+3، برای خلا اینگونه تعبیر شده است، به منظور داشتن برکات آسمانی در شبات همچنین در مقایسه با "مان" از آن بهره می جویند.
کلمه דג (داگ) به معنای سوپ ارزش عددی آن معادل 340=40+200+100 از صفرهای آن صرفنظر می کنیم حاصل جمع دو رقم باقی مانده برابر 7 خواهد بود.
בשר (باسار) در عبری به معنای گوشت می باشد، ارزش عددی آن برابر 502=300+200+2 است که صفر آن را حذف نموده، حاصل جمع دو رقم باقی مانده برابر است با عدد 7.
ناگفته نماند در دوران گذشته در ضیافت ها و مجالس اعیان و اشراف مرسوم بوده جهت پذیرایی از مدعوین از بهترین خوراکی ها (ماهی، سوپ و گوشت) استفاده میشود. لذا بدین منظور داشتن بهترین ها در ضیافت شبات امری است واجب.
جهت برقراری ارتباط می توان حاصل یک عدد چند رقمی را با هم جمع نمود تا حاصلش به یک عدد دو رقمی تبدیل شود. ضمن آنکه می توان با تغییراتی در همان عدد (دو برابر کردن، به توان رسانیدن و یا انجام چهار عمل اصلی) در صورتی که حاصل دو عدد یکسان گردد می توان ارتباط های بیشتری را پیدا نمود. با توضیحات ذیل این امر بیشتر محسوس است.
گل شوشنا و نگرشی به ارزش عددی آن:
قرن هاست که گل رز با آن رنگ سرخ و زیبایی باشکوهش، مظهر عشق و دوستی شناخته شده. در نواحی سرزمین مقدس از همین خانواده (رز) گلی پرورش یافته با نام شوشنا שושנה که داری 13 گلبرگ می باشد. حال ارزش عددی آن را بدست آوریم حاصل برابر است با 661=300+6+300+50+5 که اگر یکایک اعداد را با هم جمع کنیم و آنرا به یک عدد دو رقمی تبدیل کنیم حاصلی خواهیم داشت با 13=6+6+1 که با تعداد گلبرگ های آن برابر است و از سوی دیگر واژه اهوا אהוה در عبری به معنای عشق است وهمانند گل شوشنا دارای ارزش عددی 13 می باشد. مشاهده می شود که چه ارتباط زیبایی را می توان بین این دو کلمه احساس نمود. حال اگر ارزش عددی دو کلمه اهوا را یا دو عدد 13 را با هم جمع کنیم حاصل آن عدد 26 معادل کلمه (ی – ه – واو – ه) به معنای نام اعظم خداوند می باشد و اینگونه تعبیر شده که هرگاه دو نفر با عشق با هم یکی شوند نهایتا به تکامل الهی خواهند رسید.
در کتاب زوهر گل شوشنا تشبیه شده است به قوم بنی ایسرائل که همانند غنچه ای گل با رایحه ای از عشق و احسان در حال شکوفایی باشد.