کافه تلخ

۱۳۸۹ مهر ۲۳, جمعه

كشروت







«كَشْروت» در معناي لغوي به معني شايستگي و مطابقت با آداب مذهبي است و واژه «كاشر» به معناي آماده يا مناسب بودن براي استفاده متناسب با آداب مذهبي است. در ضمن، هر وسيله اي كه موافق با آداب مذهبي ساخته شود يا حتي هر انساني كه شايسته و مطابق قوانين مذهبي رفتار نمايد، «وسيله يا انسان كاشر» خوانده مي شود. براي نمونه: عبارات صيصيت و تفيلين كاشر، مزوزاي كاشر، سوكاي كاشر و... پياپي در متون، گفتگوها و مُحاورات يهوديان به كار مي روند. در مورد خوراكيها متضاد واژه كاشر، «طارِف» است.


«كشروت غذايي» در دين يهود عبارت است از رعايت مراحلي ويژه براي تهيه و پخت مواد خوراكي كه تمام قوانين و جزئيات آن را مُشه ربنو - حضرت موسي- از سوي خداوند به بني اسرائيل ابلاغ كرد و داراي مراحل زير است:


1- انتخاب حيوان حلال گوشت.
2- اطمينان از سلامت كامل آن.
3- ذبح صحيح و شرعي.
4- جدا نمودن رگ و پيه از گوشت.
5- زدودن كامل خون از گوشت.
6- كاربرد ظروف مخصوص گوشت در تهيه، پخت و مصرف آن.
7- نظارت فردي متعهد بر مراحل پخت هر ماده غذايي.
8- خودداري از پخت و مصرف همزمان گوشت با فراورده هاي شيري.
9- بازبيني دقيق سبزيها و ميوه ها از كرم و حشرات، پيش از هرگونه استفاده.
10- دقت در مصرف فراورده هاي انگور (كه يهودي مؤمن و متعهد، آن را تهيه كرده باشد ) (مانند: آب انگور، يايين، سركه، آب غوره، شيره انگور و...).


به غذايي كه با رعايت موازين فوق تهيه شده است، غذاي كاشر گفته مي شود.


برابر آيات صريح تورا، غذايي كه انسان مي خورد، افزون بر جسم، در روح او نيز تأثير مي گذارد. دقت در رفتار حيوانات نشان مي دهد كه محتواي تغذيه و نحوه به دست آوردن غذا، ارتباط تنگاتنگي با احساسات و روحيه هر جاندار دارد. به گونه اي كه حيوانات گوشتخوار، خونخوار يا مُردارخوار معمولاً نشانه درنده خويي، تَوَحُش و بي عاطفگي و حيوانات گياهخوار نشانه بي آزاري و بي گناهي هستند. باري تعالي بارها در كتاب تورا از يهوديان خواسته است كه از خوردن گوشت شكار و مُردار خودداري كنند و نشانه هايي از چهار پايان، پرندگان و ماهيهاي حلال گوشت را شناسانده است.


يكي ديگر از نتايج رعايت قوانين كشروت كه در جاي خود اهميت ويژه دارد، مسأله بهداشت و سلامت تغذيه است؛ زيرا با انتخاب حيوان زنده و سالم و معاينات ذابح مُجاز يهودي در پيش و پس از ذبح شرعي، همه دامهاي بيمار، حرام اعلام مي شوند.


شايد پنداشته شود كه نتايج بهداشتي، هدف اصلي قوانين كشروت بوده است و امروزه كه از روشهاي جديد كشتار و معاينات دامپزشكي استفاده مي شود، ديگر نيازي به اجراي اين قوانين نيست. ولي يهوديان برطبق آيات تورا معتقدند كه نتايج بهداشتي، تنها جزء بسيار كوچكي از آثار عميق اين قوانين الهي بر جسم و روح آدمي است.


يكي از آثار اجتماعي قوانين كشروت اين است كه عمل خوردن را كه امري فردي است، به كار و فعاليت گروهي و اجتماعي تبديل كند و آن هم تشريك مَساعي و همكاري نزديك ذابحان، مسؤلان و مردم را مي طلبد. زيرا غير از افراد دوره ديده، ديگران حق ذبح شرعي حيوانات را ندارند و مسوؤلان امر نيز موظفند كه تا آخرين لحظه رسيدن گوشت يا فراورده هاي آن به دست مردم بر همه مراحل، نظارت دقيق داشته باشند.






كشروت و تقدس


براي پي بردن به جنبه ديگري از قوانين كشروت، به آياتي از تورا توجه كنيد:


«خود را آماده سازيد كه مقدس شويد، زيرا من مقدس هستم و روح خود را با (خوردن) هر جنبده اي كه روي زمين حركت مي كند، ناپاك نسازيد.»
«هيچ مرداري (حيوان مرده اي) (يا ذبح غير شرعي) نخوريد... زيرا مردمي مقدس براي خداي خالقتان هستيد»
عبارتي كه در اين زمينه بارها در تورا مورد تأكيد قرار مي گيرد،
« قُودِش» به معني «مقدس بودن» است. بنابراين، يكي ديگر از نتايج رعايت قوانين كشروت، تقدس و اختصاص يافتن به خواست خداوند است.
اما در ديدگاه مكتب الهي، طبيعت و زندگي دنيوي به تنهايي قابل ارزشيابي از نظر مقدس يا نامقدس بودن نيست. بلكه اين زندگي، طبيعت و نيازهاي جسماني در حالت انتظار و تعليق به سر مي برند تا با نوع نگرش و استفاده انسان از آنها قداست يافته يا منفور شوند.


شريعت الهي براي تقدس زندگي دنيوي و وابسته هاي آن، دو شرط كلي را درنظر دارد:


1- نيت و هدف استفاده از مَواهب طبيعي و برآورده ساختن نيازهاي جسمي، زنده ماندن و كسب نيرو براي حركت بهتر در مسير مورد نظر خداوند باشد.
2- روش و نحوه استفاده از طبيعت و ارضاي خواسته هاي انساني هيچ گاه از چهارچوب قوانين و محدوديتهاي ديني فراتر نرود.
به اين ترتيب با رعايت اين دو شرط، زندگي دنيوي انسان كه به ظاهر، همانند زندگي حيوانات است، از شكل ابتدايي و نامقدس خود خارج شده، به سوي تقدس و روحانيت رانده مي شود؛ به عبارت ديگر، يك يهودي مؤمن به ياري همـين غرايز و نيروهاي طبيعي، داي يكتا را پرستش و عبادت مي كند و از آنها كه وسيله اي براي نزديك شدن به خالق خود است، بهره مي برد.
بنابراين، ساده ترين و معمولي ترين فعاليتها مانند خوردن، ازدواج، توليد مثل، صحبت كردن، تحصيل، تفريح، كار و كسب و... با رعايت قالبهاي مذهبي تقديس مي شوند.
حضرت سليمان چنين مي فرمايد:
«در تمام راههايت، او (خدا) را بشناس.»
آن حضرت به زمان و مكان يا نكته خاصي در زندگي براي اجراي قوانين دين و يادآوري خداوند اشاره نمي كند. بلكه تاكيد دارد كه «در تمام راههايت» و در تمام لحظات و موقعيتهاي زندگي بايد خواست خداوند (كه در احكام ديني تجلي يافته است) مورد توجه قرار گيرد.


هدف اديان الهي، هدايت جريان زندگي عادي و معمول انسان با حفظ تمام شرايط لذت بخش آن در مسيري است كه به سوي خداوند و كسب سعادت ابدي منتهي شود و رعايت قوانين كشروت و احكام خوراكيها، بخشي از اين اهداف را برآورده مي سازد.


گزيده اي از قوانين ذبح (شحيطا)
1- شخص ذابِح (شُوحِط) بايد به اصول ديني و احكام شرع، معتقد و به اجراي آنها متعهد باشد.
2- شُوحِط پس از فراگيري قوانين شحيطا نزد يك استاد ماهر به طور عملي به تهيه و آماده سازي كارد و انجام دادن آزمايشيِ ذبح مي پردازد. بعد از مهارت كافي، گواهينامه شرعي ذبح را دريافت مي كند و تنها در اين صورت، مجاز به انجام ذبح شرعي است. وي در اين حالت نيز بايد همواره قوانين ديني را مرور كند تا نكته اي را فراموش ننمايد.
3- چهار پا و پرنده مورد نظر بايد هنگام ذبح، طبق قوانين شرع از سلامت برخوردار باشد.
4- سراسر كارد مخصوص شحيطا بايد تيز، كاملاً صاف و بدون كوچكترين تضريس (زبْري، دندانه) و ناهمواري بوده، و طول آن درحدود 2 برابر پهناي گردن پرنده يا چهارپاي موردنظر باشد. لازم است كه پيش و پس از هر شحيطا كارد را بررسي كرد تا مبادا نقصي در آن ايجاد شده باشد.


5- شحيطا در محل گلوي پرنده يا چهار پا در قسمتي كه ناي و مري روي هم قرار دارند، انجام مي شود. بهترين حالت شحيطا آن است كه ناي و مري، هر دو كاملاً بريده شوند. به هر حال اگر بيش از نصف ناي و بيش از نصف مري در چهارپا ( و يكي از اين دو در پرنده) بريده شدند، ذبحْ حلال است.


6- ذبح در پنج مورد حرام مي شود:


* مكث و درنگ در هنگام ذبح.


* فشار آوردن يا ضربه زدن با كارد بر گلو.


* فرو رفتن نوك كارد بين ناي و مري.


* بريده شدن ناي و مري غير از محل مُجاز.


* كنده شدن ناي يا مري.


7- پيش از انجام دادن شحيطا براخاي مخصوص آن گفته مي شود (يك براخا براي چند مورد شحيطاي مكرر، كافي است). پس از شحيطا، خون پرنده را روي خاك ريخته و آن را با خاك مي پوشانند كه اين عمل هم براخاي ويژه اي دارد .


« نِوِلا » و « طِرِفا »


1- «نِوِلا» Nevela به معناي مردار است؛ يعني، حيواني كه خود به خود مرده است. در كشروت، نِوِلا به معناي ذبح نادرست نيز خواهد بود، مانند مواردي كه در بخش پيش (بند 6) گفته شد.


2- «طِرِفا» Terefaبه معناي حيوان شكار شده است و در شحيطا منظور از آن، حيوان بيمار هم خواهد بود كه علايم بيماري آن را شوحط (ذابح شرعي) هنگام معاينه پس از ذبح تشخيص مي دهد؛ مانند آنكه مواردي از شكستگي استخوان در حيوان ديده شود.


خوردن نِوِلا و طِرِفا در شرع يهود حرام است.