راو لایتمن:منظور از هماهنگی درونی بشر چیست؟
پرسش:
درموارد بسیاری شما همواره از "هماهنگی" سخن می گوئید، منظورتان از هماهنگی چیست؟
پاسخ: معنای هماهنگی بشریت، رابطه صحیح بین مردم، بین ممالک و در درون جامعه است، رابطه ای که باعث می شود که تمام سیستم های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، آموزشی و کانون خانوادگی که در بحران بسر می برند به صورت صحیحی انجام وظیفه نمایند.ما مجبور هستیم که بشریت را به هماهنگی درونی که بدون آن، ادامه حیات در زندگی امروزه امکان پذیر نیست برسانیم زیرا این مسئله تمام پایه های روابط گذشته را از بین برده و باعث وقوع بحرانی گسترده در تمام موارد گشته است.
اقتصاد، سیاست، آموزش و پرورش، خانواده، جامعه، صنعت، تجارت، تمام این اصول به وسیله بشر و براساس رابطه بین مردم پایه گذاری شده است.اکنون ناگهان برایمان آشکار شد که تمام این اصول را بر اساس طبع اگوئیستی/خودخوهانه بنا نهاده ایم، در حالی که می بایست حکم طبیعت که قانون نوعدوستی و التروایسم است را پیروی می کردیم، و در این جاست که می بینیم تمام آن چیزی را که بنا نمودیم دیگر کاربرد عملی ندارد.
ما اینطور فکر می کنیم که این بحران را سازمانها بوجود آورده اند، ولی در واقع این بحران بخاطر رفتار اگوئیستی بین انسانها بوجود آمده است. امروزه می بایست اصلاحات و تغییراتی در سازمان هایی که بنا کرده ایم به عمل آوریم . طبیعت، ما را وابسته به هم خلق کرده و ما می بایست مناسب و طبق درخواست طبیعت، خود را اصلاح نماییم، یعنی در بین خود سیستمی برای رابطه دوجانبه با هماهنگی کامل بنا کنیم. چگونگی انجام این کار را علم کبالا به ما می آموزد.
پرسش:
درموارد بسیاری شما همواره از "هماهنگی" سخن می گوئید، منظورتان از هماهنگی چیست؟
پاسخ: معنای هماهنگی بشریت، رابطه صحیح بین مردم، بین ممالک و در درون جامعه است، رابطه ای که باعث می شود که تمام سیستم های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، آموزشی و کانون خانوادگی که در بحران بسر می برند به صورت صحیحی انجام وظیفه نمایند.ما مجبور هستیم که بشریت را به هماهنگی درونی که بدون آن، ادامه حیات در زندگی امروزه امکان پذیر نیست برسانیم زیرا این مسئله تمام پایه های روابط گذشته را از بین برده و باعث وقوع بحرانی گسترده در تمام موارد گشته است.
اقتصاد، سیاست، آموزش و پرورش، خانواده، جامعه، صنعت، تجارت، تمام این اصول به وسیله بشر و براساس رابطه بین مردم پایه گذاری شده است.اکنون ناگهان برایمان آشکار شد که تمام این اصول را بر اساس طبع اگوئیستی/خودخوهانه بنا نهاده ایم، در حالی که می بایست حکم طبیعت که قانون نوعدوستی و التروایسم است را پیروی می کردیم، و در این جاست که می بینیم تمام آن چیزی را که بنا نمودیم دیگر کاربرد عملی ندارد.
ما اینطور فکر می کنیم که این بحران را سازمانها بوجود آورده اند، ولی در واقع این بحران بخاطر رفتار اگوئیستی بین انسانها بوجود آمده است. امروزه می بایست اصلاحات و تغییراتی در سازمان هایی که بنا کرده ایم به عمل آوریم . طبیعت، ما را وابسته به هم خلق کرده و ما می بایست مناسب و طبق درخواست طبیعت، خود را اصلاح نماییم، یعنی در بین خود سیستمی برای رابطه دوجانبه با هماهنگی کامل بنا کنیم. چگونگی انجام این کار را علم کبالا به ما می آموزد.