کافه تلخ

۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

کالبد چیست؟ارتباط روح با حوزه مغناطیسی...






گاهی اوقات به وجود زندگی پس از مرگ شک می کنم.  اما هر بار که متنی صادقانه در این باب می خوانم یا هنگامی که در مکانی اتفاقی هاله شخصی را احساس یا می بینم مجدد ایمان می آورم که در پس این زندگی/ زندگی دیگری هم وجود دارد.

هاله های نورانی یا حوزه مغناطیسی وظایفی دارد که آگاهی از این وظایف شناخت واقعیت روح را تسهیل می کند. در زیر به تعدادی از این وظایف اشاره می کنم:

1.از آنجا که روح ذاتی بسیار لطیف/سیال و الهی گونه دارد و وظیفه آن اداره جسمی است زمینی /سخت و ضمخت بنابراین نیاز به یک رابط دارد این رابط همان حوزه انرژی یا هاله نورانی است.
2.کالبد مانند غلافی تمام بدن را در بر گرفته و به تمامی سلول ها از هر نظر اثر مستقیم می گذارد.
3. روح و کالبد پس از جدا شدن از بدن فرد زنده تظاهراتی را انجام می دهند.(اگر چه در هنگام اتصال به بدن یعنی هنگام زنده بودن به صورت انواری رنگی در اطراف سر و صورت خود را نشان می دهد.) مثلا گاهی اتفاق می افتد فردی را همزمان در دو مکان جداگانه می توان دید که به آن زوجی بودن یا همزاد یا فانتوم گفته می شود. پس از مرگ هم مسلما این نوع تظاهرات را روح و کالبد کاملتر انجام می دهند.
4. تمام ملکات اخلاقی و شخصیتی فرد در کالبد وی جمع است و این کالبد کاملا تابع قدرت روحی و گاهی مرتبط به اخلاق است.
5. روح/ کالبد را در تمام دوران زندگی با خودهمراه دارد و در هر تولد و تکامل شکل و قیافه و شخصیت خاصی به فرد می دهد.
6. پس از فرا رسیدن مرگ و پاره شدن ریسمان های نقره ای (که برای اولین بار در مکتب تئوزوفی مطرح شده است و البته عرض کنم که من هیچ دلیلی بر وجود و اثباتش ندارم) روح همراه کالبد جسم مادی را ترک می کند و به جهان های روحی مربوطه می رود.
7.از دیگر وظیفه ی کالبد این است که در هر تولد به روح شخصیت و به جسم شکل دهد.
8. پس از ورود / روح به پاس خدمات کالبد امواج آن را به تدریج تغییر داده و مطابق امواج خود می کند تا در نهایت قابلیت جذب شدن به جهان پنجم و ششم و هفتم را داشته باشد.


رابطه کالبد با جسم مادی

بر خلاف تصور تعداد زیادی از افراد جامعه که فقط جسم مادی را می شناسند/ وجود حیات همین جسم در اصل مربوط به قدرت کالبد یا هاله نورانی است. زیرا کالبد مادی بدون وجود این هاله توانایی ادامه زندگی و تحرکی ندارد و ذیلا مطالب مختصری در این زمینه بیان می گردد:

1. تمام موجودات زنده دارای نوعی جسم اثیری هستند که مشابه جسم مادی آنها است.
2. هر گاه هاله نورانی به طور کامل از جسم مادی جدا شود جسم مادی از همان لحظه شروع به تجزیه و متلاشی شدن می کند.
3. جوهر ذاتی جسم اثیری با ماده تفاوت بسیاری دارد و به همین علت به طور دائم نمی تواند با آن زندگی کند.
4. جسم اثیری مرکز و محل عقل و احساس و نیرو های زندگی در موجودات جاندار است( تک یاخته دارای عقل و احساس است).
5.هاله نورانی یا کالبد موجب شخصیت دادن به روح و شکل دادن به جسم مادی در هر حیاتی می گردد.
6. پس از مرگ بسیاری از صفات موجودات زنده در جسم اثیری آنها باقی می ماند تا در زندگی دیگر به نام ذات آنها متجلی گردد.
7. ضمیر های مختلف نسل بشرمانند آگاه و نا خود آگاه وابر آگاهی(نظریه اثبات شده دابوت) در کالبد قرار دارند.
8. پس از مرگ جسم مادی / هاله نورانی که تمام نیرو های عقلی( شعور / درک و اراده هوش و غیره) را به همراه دارد. بدون وجود مغز مادی تمام اعمال عقلی را اداره کرده و همه افعال لازم را انجام می دهد. قدرت و حرکات و اعمال ارواح پس از ترک جسم مادی دلیل وجود این حقیقت است.
9. کالبد به وسیله هفت چاکرا در نقاط مختلف به بدن وصل است و هر یک از این چاکراها دارای قدرت های خاص در درمانهای روحی و جسمی افراد می باشند.
10. پس از مرگ و مسدود شدن چاکراها و جدا شدن هاله نورانی از جسم مادی/ آنها به کالبد متصل می شوند و قدرت اولیه ی خود را به دست می آورند.
11. اگر جسم مادی آسیب ببیند/ و یا عضوی از آن قطع شود / جسم اثیری یا کالبد وی همچنان سالم باقی می ماند . کما اینکه افراد فلج و بیمار اکثرا خود را در زمان خواب سالم می بینند.
رابطه روح با کالبد
محل استقرار روح در کالبد است و دلیل آن شرایطی است که در کالبد وجود دارد که در زیل به شرح بخشی از آن می پردازیم:
1. روح عنصری است لطیف و سیال و در این شرایط قادر نیست که مستقیما وارد جسم مادی که عنصر سخت و سفت است بشود. لذا در این بین نیاز به رابطی دارد تا این عمل را انجام دهد و این رابط همان جسم اثیری یا کالبد می باشد.
2. کالبد می تواند گاهی به شکل نوعی ماده و زمانی همچون روح به صورت سیال باشد. لذا روح بسهولت می تواند در آن جای شود.
3. امواج روح و کالبد بر تمام قسمتهای جسم مادی و حتی درون سلول های تسلط کامل دارد.
4. در زمان خواب / روح و کالبد از جسم مادی خارج شده و از آن فاصله می گیرند . ولی رابطه بین آنها بوسیله ریسمانهای(از دید دابوت فرضی) نقره ای همچنان باقی می ماند. این حالت در زمان بیداری هم برای برخی از افراد رخ می دهد که آن رادوگانگی روحی می نامند. جسم اثیری و روح آسیب ناپذیر هستندمگر اینکه خود شما تضعیف آن را اراده کنید.
5. در کالبد تمام خاطرات زندگیهای گذشته و حال جمع است و هر فردی همیشه آنها را به زندگیهای بعدی خویش انتقال می دهد.
6. وجود کالبد باعث می گردد که هاله های اطراف بدن جانداران گاها خود را نمایش دهند .
7. یکی از نقش های عمده هاله های اطراف بدن این است که امواج آن اجازه ورود و خروج هر نوع موجی را به جسم مادی نمی دهند بعلاوه قدرت مدیومی را در اشخاص مشخص می کنند. هر چه ارتفاع هاله ها بیشتر باشند قدرت مدیومی افراد نیز زیادتر است و فرد مصون تر از امواج محیط می گردد.
8. امواج روح و کالبد به طور کامل در هم ادغام شده اند و پس از فرا رسیدن مرگ که رابطه آنها با جسم مادی قطع می گردد و با یکدیگر به محل یا عالم خاصی حرکت می کنند.
9. گاهی روح و کالبد در بیداری از جسم فاصله می گیرند و و در این حالت فاصله مرکز عقلی با مغز زیاد می شود و هر چه این فاصله در فردی بیشتر شود به همان نسبت هم حالت دوگانگی روحی در وی زیادتر می شود.
10. قدرت های ذاتی هر انسانی در کالبد است که در هر تولدی افراد آن را با خود به جهان می آورند.