جادوی عام
بدست درمانگر
2 Votes
Quantcast
جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی ست. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز(به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیده هاست. و آنهم شامل جادوی خاص است.
جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری ؛چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست. چه ورد بحواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند
برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
1. واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.
2. کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هرچه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی می شود.
3. معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.
4. معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب می دهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچ گونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده. امّا چون تلاش به روش علمی و روش های کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.
1. معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن می گوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»
2. معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجم ترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.
همراه این ها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگ ها هم بررسی می شود
واژه شناسی
جادو در زبان پهلوی jâdug بودهاست.
معادل انگلیسی آن واژهٔ «magic» است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم نام یکی از موبدان ستاره شناس زردشتی نه نام «maguš» یا «مجوس» بوده که یعنی «مربوط به منطقه Medes». Medes به معنی قلمروی ماد است. واژهٔ مجوس پس از مدّتی به معنای عامّ دیگری به کار رفت.
معانی اصطلاحی
در میان عوام در اروپا[۱]
1. تحت تاثیر قرار دادن وقایع، با استفاده از نیروی اسرار آمیز یا فراطبیعی
2. حقّه های مرموزی که برای سرگرمی اجرا شود.
در دین یهود و مسیحیّت
در دین اسلام[۲]
در مکتب الیستر کراولی: جادو(که در این مورد خاص Magick نوشته می شود)
تعاریف افراد خاص
دانش «جادوی عام»
تعریف
ویژگی ها
انواع
1. تردستی: فنّی ست برای نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص. چه مرموز و چه با روش های فیزیکی؛ چه بر ذهن اثر گذارد و چه بر چشم و گوش و حواس.
2. غیب گویی: فنّی ست مرموز برای خبر دادن از وقایع گذشته، درجریان، یا آینده ی عالم مادّه که بر غیبگو پنهان است، با دخالت ارادهٔ غیب گو.
مشابه امّا متفاوت با جادوی عام تعریف اعمال عجیب مشابه دیگر در اینجا، کمک می کند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
* کرامت: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه بدون دخالت ارادهٔ آن فرد.
* معجزه: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه برای اثبات پیامبری فردی بدون دخالت ارادهٔ آن پیامبر. معجزه جزو فنون سحرآمیز نیست، زیرا اراده ی فرد در اثربخشی آنها تاثیری ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمی شوند. حتّی مخالفان پیامبران نیز که معجزات آنها را سحر می خواندند، به این دلیل بود که معجزه بودن آنها را انکار کنند.
جادوی خاص: از این پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوی خاص است
وجود جادو
عتقاد به جادو
در یهودیت و مسیحیت
یهودیت، مسیحیت و اسلام به طور رسمی، جادو را منع میکنند و همیشه جادوگران را با درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کردهاند. الهیات سنتی این دینها اینگونه میپندارند که اثرات آشکار جادوگری یا پندار باطل هستند یا اینکه این اثرات ناشی از یک فرشتهاست که طبیعت را به نمایندگی از آن جادوگر دستکاری میکند، بنابراین جادوگری همیشه به عنوان نوعی پیمان با موجودات شیطانی است.
در دین اسلام
مسلمانان یا پیروان اسلام، به وجود «جادو» یا به عربی «سحر» به معنای خاصّی اعتقاد دارند و انجام آن («جادوگری» یا به عربی «سحر») را منع و نهی میکنند.
مسلمانان عقیده دارند که دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند تا فرمانبرداری او را برای خودداری و پرهیز از انجام آن آزمایش کنند. در (سوره دوم قرآن، آیه ۱۰۲) آمده:
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخوانند پیروی کردند. سلیمان هرگز کافر نشد (یعنی مرتکب جادوگری نشد)؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پیروی کردند. و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند «ما وسیله آزمایشیم، کافر نشو(یعنی مرتکب جادوگری نشو)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند بوسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا میگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!
طبق این آیه، از انواع جادو، جدایی انداختن میان مرد و همسرش است.
با این حال، انجام «معجزه» در اسلام فقط برای یک پیامبر (نبی) مجاز است، برخی از مکاتب فکری در اسلام به نوعی از آموزش و تعلیم متافیزیکی معتقدند که شخص به به دست آوردن قدرتی، میتواند کارهایی شبیه به معجزه انجام دهد («کرامت»). با این حال، این نیز جادو نیست، بلکه یک نیروی ذهنی است. در طول دوران طلایی اسلام، مخلوطی از تفکر Hermetic و chaldean بود که به دلیل ترجمه بسیاری از متنها به زبان عربی پدید آمده بود. جادویی که بر اساس فرشتگان، ویژگیهای ۹۹ اسم الله، آیات قرآن و قدرت حرفهای عربی پدید آمده بود، بین قرون ۹ تا ۱۳ بعنوان جایگزینی برای غیبگویی پذیرفته شد. یکی از کتابهای معروف این دوره، شمس المعارف الکبری است که توسط احمد البانی نوشته شده. این کتاب، بعدها توسط مسلمانان راست آیین به عنوان غیبگویی رد شد، ولی همچنان آن را میخوانند. این نوع جادو، به جای آنکه اسمش سحر باشد، علم الحکمة (دانش عاقل) علم Shem Yah (مطالعه نام الهی)، و روحانیت نام داشت. برای مثال، در سنت و احادیث اسلامی مانند آنچه در یهودیت است، حضرت سلیمان میتوانست با پادشاهی حیوانات ارتباط برقرار کند، این مورد خدادادی است و معجزهاست و نه جادوگری. اما بعدتر، نام آدمی مرموز را در حلقه افرادی که اطراف سلیمان هستند، میخوانیم به نام «آصف بن برخیه» که در قرآن آمده با دانشی که در مورد کتاب (شاید یعنی نامهای الهی) داشته، از جنّی بدعمل که اصلاح شده بود و که نزد حضرت سلیمان بود[۳] نیز بهتر عمل میکرده. این مضمون هنگامی که قرآن اینکه چگونه خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، را بر میشمرد، تکرار میشود. هنگامی که از فرشتگان خواسته میشود آنها را دوباره تکرار کنند، نمیتوانند، اما حضرت آدم میتواند. توانایی بیان اسامی الهی یک نیروی جادویی است که از طریق فضایل الهی (مانند «کرامت») به انسان داده میشود و بنابراین میتواند توسط انسان به دست آورده شود؛ یعنی به معنای درست کلمه، “اکتسابی” است. بسیاری از مسلمانان، بوِیژه در طول قرون وسطی، به موضوعاتی از قبیل فرشهای پرواز کنان و علوم عجیب و غیر عادی مثل کیمیاگری و ستاره شناسی عقیده داشتند؛ یک شاگرد میتوانست تحت نظر یک استاد مناسب (پیر) این علم را دریابد. مثلاً گفته میشود دانشمند امپراتوری ایران، بیرونی میتوانسته با استفاده از اصطرلابها، و با علم نجوم وقایع آینده را پیش گویی کند. شیخ انصاری در مکاسب آوردهاست که سحر بدین گونه هاست یا بر زبان جاری کنند، یا بنویسند، یا نوشتهای که به همراه دارند، یا قسم بدهند مانند جن و شیاطین را به انجام کاری، یا بخور بدهند، یا بدمند و یا مجسمه درست کنند، یا با تصفیه نفس به تصرف امور بپردازند، و یا با استخدام ملایکه یا اجنه به کشف اشیای گمشده یا علاج امراض بپردازند.
در آیین هندو
همیشه عده بسیاری قبول داشتهاند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بودهاست. هندوئیسم یکی از معدود دینهایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوی سیاه و سفید هر دو بحث میکند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار میرود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسمها و نفرینها را میداند و میتواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دورههای توبه و مدیتیشنسیدهارها معجزاتی انجام دادهاند که انجام آنها غیر ممکن است. به مقامی میرسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه میگردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمیکنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا میکنند. گفته میشود بسیاری از
در قبایل غیر متمدّن
سنتهای بومی غربی: از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگهای بارانی [[آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیلهای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم میخورد. نقاشیهایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمولهای جادوگری هستند که برای دستیابی نه شکار موفق تولید شده بودند. بسیاری از عناصر تصویری بابلیها و مصر یها نیز از منابع این چنینی گرفته شدهاند. با وجود اینکه سنتهای جادویی بومی تا به امروز باقی هستند، بعضی جوامع بسیار زود از زندگی کوچ نشینی به تمدنهای وابسته به کشاورزی روی آوردند و رشد زندگی معنوی، انعکاس دهنده زندگی شهری بود. همانطور که بزرگان قبایل به شاهها و بروکراتها تغییر یافتند، شعبده بازان و استادان نیز به روحانیان و یک طبقه روحانیت تغییر یافتند. این تغییرات فقط در نام گذاری و اسمها نبود. فعالیتهای آنها نیز تغییر یافت. در حالی که کلر شعبده باز قبیله برقراری ارتباط و رایزنی میان قبیله و دنیای ارواح طبق خواسته جمعی قبیله بود، نقش روحانی انتقال دستورات خدایان به شهرها، از طرف خدایان و طبق خواسته جمعی خدایان بود. این تغییر نشانگر اولین غضب قدرت توسط ایجاد فاصله بین جادو و کسانی که آن را انجام میدادند بود. در این مرحله از توسعه بود که مناسک مدون و همراه با جزئیات پدید آمدند و زمینه را برای دین هایاسمی نیز فراهم کردند؛ مثلاً مراسم به خاک سپاری مصریان و مناسک قربانی کردن بابلیان، پارسها، آزتکها و مایانها.
جادو شناسی
جادوگری فنّی ست مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه یا نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص.
این تعریف مختصر امّا مفید بر ویژگی های جادو تاکید صریحی دارد:
جادو فن است. یعنی بیشتر دستورالعمل ست. نه علم و مطلب و نظریه.
جادو مرموز است. یعنی توسّط دانش های نظری و کاربردی شناخته نشده.
جادو گاه عجیب و غیر عادی است. یعنی بر خلاف عادات روزمره است.
امّا ثابت نشده غیر طبیعی(یعنی مغایر قوانین علم طبیعت یا فیزیک) باشد
جادو دو نوع است: حقیقی و غیر حقیقی
واقعاً بر عالم مادّه (مواد، اجسام، وقایع، انسان ها و ...) اثر میگذارد. در وجود این نوع جادو تردید جهانی هست
چیزی را که وجود خارجی ندارد، برای فردی وانمود می کند
جادو غیر الهی ست. یعنی با استفاده از ارادهی جادوگر و واسطهای غیر از خدا و افراد روحانی. یا با هدفی شخصی
این مرز معجزه و کرامت و امداد الهی و استجابت دعاست با جادو. در هیچ یک از این موارد اراده ی فرد نقشی ندارد
گروهی جادو را به جادوی سیاه و سپید تقسیم میکنند. که در این صورت چنین مواردی هم جادو تلقّی می شود.
مشابه امّا متفاوت با جادو تعریف اعمال مشابه دیگر در اینجا، کمک می کند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
دعا و نیایش که یک عبادت است، به ورد که نوعی جادو دانسته می شود، شبیه است.
عمل قربانیکردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی و سپس درخواست از این خدا یا موجود و میانجی گری آن خدا در اجابت آن عمل نیز به جادو شبیه است.
تفاوت دعا و جادو این است که:
1. دعا و عبادت نیاز به خواست شخص و موافقت یک خدا دارد که میتواند درخواست را رد کند. اما شرایط موفّقیّت شخصی و ناشی از عملکرد معیوب جادوگر است
2. هنگامی که دعا منجر به نتیجه نمیشود، به این معناست که خدا اینگونه خواسته. اما هنگامی که جادویی موثر نمیافتد، به علت نقص در عملکرد جادوگر است.
3. جادو بیشتر دارای یک دستورالعمل خاص است. امّا دعا بدون تفکر و دقّت قبلی نیز صورت میگیرد.
بعضی بر این باورند که چه در دعا و چه در جادو به کار بستن خود باور یا ایمان است که نتیجه مطلوب را به بار میآورد. امّا نیایشگر به تاثیر خدا یا واسطه باور دارد. در حالی که جادوگر به تاثیر اراده ی خود از راهی غیر طبیعی ایمان دارد. کسی هم که اعتماد به نفس دارد به تاثیر اراده ی خود از راهی طبیعی ایمان دارد.
انواع جادو در زبان های جهان
ابتدا توجّه کنید که صورت باور به وجود جاد و حتّی ارائه ی سندی برای آن، دلیل بر وجود این انواع از جادو نیست. بلکه وجود هر یک به سندی جداگانه نیاز دارد. با این حال اوّلاً این لغات اصطلاحی نیستند. بلکه در زبان ها استفاده می شوند و معانی خاصّی نیز دارند. دوماً تحت عنوان این لغات تلاش ها و فعّالیت های زیادی در طول تاریخ ثبت شده. [۴].
در زبان فارسی و عربی
فنونی که از تاثیرات عجیب بحث می کنند را این طور نام برده اند و معنا و دسته بندی کرده اند:[۵][۶]:
* علم و فنّ تنویم یا خواب مصنوعی یا خواب مغناطیسی یا هیبنوتیزم
* کیمیا: علمی که در مورد تبدیل مس، فلزّات، یا حتّی سنگ به طلا بحث می کند. تلاش در این زمینه منشاء به وجود آمدن علم شیمی شد.
* هیمیا یا علم و فنّ طلسمها: روش ترکیب قوای عالم بالا با موجودات عالم پایین
* علم و فنّ اعداد و اوفاق: دربارهٔ ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکیل جداول خاصّی به صورت مثلّث یا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانه های آن برای رسیدن به مطالب مختلف به طرزی مخصوص
* علم و فنّ خافیه: در مود چگونگی تغییر و تکثیر حروف و اسامی چیزی که مورد نظر است و استخراج نام های ملائکه و شیاطین موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردی که از آنها تشکیل شده.
* علم و فنّ احضار ارواح (شبیه لیمیا)
* لیمیا یا علم و فنّ تسخیرات: چگونگی ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبیه احضار ارواح)
o مانند تسخیر جن
* سیمیا: درباره ی چگونگی ترکیب اراده و قوای فیزیکی خاص برای کارهای عجیب
o از انواع آن ریمیا یا علم و فنّ «چشم بندی» در فارسی یا «شعبده» در عربی ست: روش استفاده از قوای فیزیکی و خصاهای حس برای وانمود کردن آثار خاصّی به حواس. [۷] یعنی به کمک قوه ی خیال بیننده آثاری عجیب در نظرش مجسّم می کند که وجود ندارند.
* پیشگویی یا غیبگویی: علم خبر دادن از حوادث آینده. که انواعی دارد:
o عرّافی:عرّاف کسی ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پی به آینده ی او ببرد.
o کهانت: کاهن کسی ست که برای او صاحب رایی از طایفه ی جن باشد و او را به آینده خبر دهد. یا به امور مخفی خبر دهد. مثلاً فلان مال دزدیده شده کجاست؟ چه کسی فلانی را کشت؟ …
کیمیا، سیمیا، لیمیا، هیمیا و ریمیا را علوم یا فنون پنج گانه ی مخفی میخوانند.
در زبان انگلیسی و در جوامع اروپایی
بر حسب دسته بندی ریچارد کیک هِفِر، مورخ دانشگاهی:
* جادوی روانشناختی: اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر میگذارد تا آنگونه که جادوگر میخواهد عمل کند، مانند علاقه مند ساختن کسی به دیگری
* جادوی خیالی یا توهمی: پدید آوردن عجایب گوناگون به چشم بیننده. مانند جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند،
* جادویی که تغییر فیزیکی واقعی در شیئی بوجود آورد، در این تقسیم بندی گنجانده نشده است. مثلاً معجزه
در افسانهها:
* جادوی واضح: جادویی است که به سرعت نتیجهاش ظاهر شود.
* جادوی تدریجی و ظریف: جادویی است که اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر میدهد.
در نظریات جدید؛ برحسب آنچه در جادو استفاده می شود (ممکن است همه یا بعضی موارد استفاده شود):
* جادوی سرایتی: به کمک اجسام فیزیکی که زمانی با شخص یا چیزی که جادوگر میخواهد روی او تأثیر بگذارد، در تماس بودهاست.
* جادوی همسانی با استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که میخواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. مانند عروسکهای وودو
در فرهنگ عام بر حسب تعالی:
* جادوی متعالی یا جادوی سفید: از یک نیروی الهی کمک می گیرد و هدف متعالی دارد
o جادوی پست یا جادوی سیاه(Necromancy): جادویی که با نیروهای پست از قبیل مرگ سر و کار دارد یا هدف شخصی دارد. مثلاً
o برای آسیب زدن به فردی استفاده شود
o با اجساد و موادّ مرده (گاهی نفرت انگیز و کثیف) سروکار دارد
o احظار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزیزی که مردهاست یا برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی یا برای کمک گرفتن در انجام جادویی دیگر.
در فرهنگ عام برحسب روش؛ مواردی که بین مردم معروف است:
* ورد(spell): شناخته شده ترین عمل جادوگری، اوراد و حرکاتی است طبق روندی خاص (اغلب خواندنی، نوشتنی، حرکتی و گاه با وسایلی چون گوی و چوب دستی جادویی) که اجرای آن آن اثر خاصّی را به همراه دارد.
* غیب گویی: یک عمل جادوگری مشهود دیگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده(پیشگوییاست. این کار اغلب با ابزاری انجام می شود. انواع غیب گویی عبارتند از:
o طالع بینی، فال گیری و تفسیر فال یا طالع
+ فال ورق: غیب گویی به کمک ورق فال گیری
o غیب گویی به کمک رصد ستارگان
o غیب گویی به کمک رمل و اسطرلاب
o غیب گویی به کمک گویبینی
o مشورت با فردی غیر قابل رویت.
+ کهانت اگر با فردی از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گویند. این لغت معانی دیگری هم دارد
+ نوع خاصّی از آن را ئی چینگ می نامند
o عرّافی: غیب گویی با نگاه کردن به ظاهر فرد
o غیب گویی به کمک جادوی سیاه
o
جادو ۲
o
برخی فرضیهها و نظریههای جادو
یک بررسی که بر اساس نوشتههای معتقدان به جادو انجام شد، نشان میدهد که پیروان آن عقیده دارند که جادو بر اساس یک یا چندی از اصول زیر کار میکند:
o “نیروهای طبیعی که نمیتوانند در حال حاضر توسط علم شناخته شوند” یا اصلاً نمیتوان آنها را به وسیله علم شناخت. گفته میشود که این نیروهای جادویی همراه با ۴ نیروی انسانی طبیعت وجود دارند: جاذبه، الکترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف.
* «دخالت ارواح» شبیه به این نیروهای طبیعی فرضی، اما با هشیاری و هوشمندی خودشان. کسانی که به ارواح معتقدند، اغلب اوقات کل هستی را به شکلهای مختلفی میبینند که بعضا ساختار سلسله مراتبی دارد.
* یک “نیروی جادویی”، از قبیل مانا یا نومِن، که در همه چیز وجود دارد. گاهی این نیرو در یک شی جادویی، مانند سنگ، طلسم یا dehk که جادوگر میتواند آن را دستکاری کند، وجود دارد.
* یک «ارتباط جادویی متقابل درونی در عالم» که همه چیز را به هم مرتبط و مربوط میسازد و فراتر از همه نیروهای طبیعی است.
* “دستکاری نشانهها و سمبل هاً. پیروان تفکر جادویی معتقدند که سمبلها برای اهداف دیگری به جز نشان دادن چیزها هم میتوانند به کار روند: آنها میتوانند به طرز جادویی خواص فیزیکی شیئی را که نشان میدهند ایفا کنند. با دستکاری سمبلها (و همچنین signals)، گفته میشود میتوان واقعیتی را که این سمبل نشانگر آن است نیز تغییر داد.
* اصول «sympathetic magic» مربوط به آقای جیمز جرج فریزر، که در کتابش با نام «شاخه طلایی» (ویرایش سوم، ۱۹۱۵-۱۹۱۱) به وضوح بیان میشود. این اصول شامل «قانون تشابه» و “قانون تماس«یا»سرایت” میشوند. اینها، گونههای سیستماتیک دستکاری سمبلها هستند. فریزر آنها را به صورت زیر تعریف کرد:
«اگر اصول فکری را که جادوگری بر پایه آنها نباشد، تحلیل کنیم، احتمالاً به ۲ مورد خلاصه میشوند: اول اینکه: شبیه، شبیه به خود را تولید میکند، یا اینکه یک اثر مشابه علت (دلیل) خود است و دوم اینکه: چیزهایی که زمانی در تماس با هم بودهاند، اگر از هم جدا شوند نیز، به تأثیر بر روی یکدیگر ادامه خواهند داد. قانون اول را قانون تشابه و دومی را قانون تماس یا سرایت مینامیم. جادوگر، از اولین قانون در مییابد که، میتواند هر اثری را فقط با تقلید از آن تولید کند؛ و از دومی در مییابد که هر کاری که بر روی شیئی انجام میدهد، بر روی کسی که زمانی با آن شخص ارتباط داشته اثر خواهد گذاشت.» [۱]
* «تمرکز یا مدیتیشن». محدود کردن به یک شی یا اراده متصور به یک میزان مشخص، طبق آلیسترکرولی، باعث تولید یک پدیده جادویی و سحرآمیز میشود و یا باعث “ایجاد واقعهای در مغر میشود که اساساً با اتحاد فاعل و مفعول (شیء) صورت میگیرد.” (کتاب چهارم، قسمت اول: جادوگری). جادو، همانطور که پیشتر گفته شد، میکوشد با معطوف کردن توجه به شی (یا اراده) انتخاب شده به طور مداوم، دستاوری را که گفته شد، تولید کند. برای مثال، اگر کسی مایل است بر روی یک خدا تمرکز کند، میتواند یک سیستم برابر یا همانند را به خاطر بسپارد و سپس هر شی را که میبیند، به آن “همانند یا برابر” کند.
آلیستر کرولی اینگونه مینویسد: “”تعالی ذهنی توسط اعمال و کارهای جادویی همان نتایجی را خواهد داشت که در یوگا صریح و بی قید و شرط به دست میآید.”" بنابراین “جادوی” کرولی، یک نوع اصل ذهنی، جادویی را روحی میشود که برای تربیت ذهن برای دستیابی به تمرکز بیشتر طراحی شده. کرولی همچنین ادعا کرد که magick میتواند اثرات غیر معمول را نیز داشته باشد؛ که در واقع این رابطهای را با اصل اول در این لیست نشان میدهد. در عین حال، او هر گونه تلاش برای استفاده از این نیرو برای هدفی جز کمک به کسب (دستاوردی) ذهنی و روحی را به عنوان “جادوی سیاه” میداند.
* «نیروی جادویی نیمه خودآگاه». برای آنها که فکر میکنند نیاز دارند ذهن نیمه خودآگاه خود را قانع کند تا تغییراتی را که میخواهند، انجام دهند، همه روحها و انرژیها تصاویر و نمادهایی هستند که برای ضمیر نیمه خودآگاه معنا دارند. گونه دیگر این عقیده این است که، ضمیر نیمه خودآگاه توانایی ایجاد ارتباط با ارواح را دارد که میتوانند کارهای جادویی انجام دهند.
* “”وحدانیت در همه”" ؛ که بر اساس مفاهیم یکی بودن و عدم ثنویت(رد ثنویت) بنا شده، این فلسفه بر این باور است که جادو بیشتر از به کار بستن ذاتی خود در عالم نیست. اندیشه اصلی این است که، با فهم اینکه خود، نامحدود است، انسان میتواند طوری زندگی کند که خواهان توازن طبیعت باشد و بنابراین، فقط به عنوان یک خادم و جزء کوچک زندگی کند.
نظریههای دیگری هم وجود دارد. جادوگران معمولاً این مفاهیم را با هم میآمیزند و حتی گاهی چند مفهوم را خودشان اختراع میکنند. بویژه در جریان امروزی هرج و مرج جادوگری عقیده داشتن به هر مفهومی در مورد جادوگری نامعمول به نظر نمیرسد.
روش جادوگری
تعریف دانش «جادوی خاص کاربردی»
ویژگی ها
انواع
فنّ جادوگری
کسانی که به وجود جادو عقیده دارند، اثر بخشی آن را به چند علّت می خوانند:
* به موجب عملی خاص، طبق دستورالعملی خاص؛
* یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
* یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد میتواند ارواح مخاطب جادو و طلسم او را به این کار وادارد
امّا مانند هر فنّی شکست در هر عملی از جمله جادو ممکن است دلایل واقعاً زیادی داشته باشد. با این حال چند مثال کوچک مفید است:
* دنبال نکردن روند به طور دقیق
* مناسب نبودن شرایط که مانع از هدایت نیروها میشوند
* کمبود توانایی جادوگری
* …
سبکهای جادوگری
«سنت» یا «سبک» جادویی: مجموعهای از عقاید و سلسله و مراتب اعمال جادوگرانه که مربوط به گروههای فرهنگی خاص است.
برخی سنّت های دینی-جادویی کهن:
* جادوگری در تنخ، که در کتاب عهد قدیم موجوداست و مربوط به جادوگری یهودی است
* جادوگری در آیین هندوی مانتریک
* جادو در دین تائو
* جادو در آئین یا مذهب شمَن (شمن آیینی)
* دروییدیسم: یک دین باستانی سلیتک است
* شینتو یا روش خدایان: آیین باستانی ژاپن
* کابالا: روش خاصی از تفسیر اطّلاعات کتاب مقدّس در آیین یهود
برخی سنّت های دینی-جادویی نو:
* جادو در شیطان پرستی
* ویکا: آیینی نوضهور در غرب مبتنی بر جادو
سبک های دیگر:
* زنده انگاری یا آنیمیسم
* جادوی آشفتگی
* عصر جدید
* بونپو
* هونا
* هرمتیسیسم
* تلیما
* پائولو مونت
* هودو
* rootwork
* Nagualism
* obeah
* Onmyodo
* Psychonautics
* Quimbanda
* Santeria
* Seid
* VOdun
جادو در آثار هنری
جادو در تصاویر
جادو در ادبیات
در ادبیات غنایی:عشق، عنصر اصلی ادبیات غنایی بارها سنگ کیمیایی نامیده شده که ناخالصی ها را با درد و رنج از مس وجود عاشق می زداید و سپس آن را به طلا تبدیل می کند.
در ادبیات حماسی: در شاهنامه ی فردوسی:
* رستم در خان چهارم با زن جادوگر روبرو می شود
* پس از جنگ اوّل رستم و اسفندیار، که رستم از 8 تیری که به بدن او خورده بود، با درمان سیمرغ شفا یافت؛ در روز بعد به میدان آمد. اسفندیار شدیداً از زنده بودن او غافلگیر شد و گفت: «تو با جادوی زال چنین سالمی»
در ادبیات داستانی:یک دسته از جادو را هم میتوان در ادبیات داستانی دید که در آنجا، جادو به عنوان ابزار پلات عمل میکند، منبع شیء مصنوع جادویی و طلب برای به دست آوردن آن. جادو از دیرباز موضوع بسیاری از داستانها، بویژه داستانهای فانتزی (خیالی) بودهاست. میتوان از کارهای هومر و آپولیوس، جام مقدس، فری کوئین اثر ادموند اسپنسر و نویسندگان جدیدتری مانند J.R.R. Tollcein و مرسدس لاکی و J.K.Rowling نام برد. چنین جادویی هم میتواند توسط عقاید و اعمال واقعی به ذهن نویسنده خطور کند و هم ساخته ذهن خود او باشد. گذشته از این، هنگامی هم که نویسنده از کارها و اعمال واقعی الهام میگیرد، اثر، توان و نقشهایی که جادو ایفا میکند، ساخته ذهن خود او هستند. در چنین داستانهایی همیشه باید یک سیستم که به طور مناسبی رشد یافتهاست وجود داشته باشد. یک خصوصیت جادوی داستانی این است که توانایی انجام آن ذاتی است و از قدرت بیشتر افراد خارج است. در میانه زمین اثر J.R.R. Tollcein، این نیرو منحصر به غیر-انسانها بود – حتی آرگورن که دستهایش شفابخش هستند، مقداری خون جن و پری گونه دارد. اما برای بسیاری از نویسندگان، این نیرو برای گروه خاصی از انسانها است، مانند کتابهای «هری پاتر» اثر J.K.Rowling، کتابهای کاترین کرتز، «رمانهای درینی» یا دنیای «Lord Daray» اثر رندل گارت. این گروه اغلب، یک گروه سری یا تحت تعقیب است. در مقایسه، جادو در زمانهای «Disc world» اثر تری پراچت به گونهای کاملاً متفاوت استفاده شدهاست. به عبارتی، جادو نیروی اصلی در اثر Disc است و مانند نیروهای اصلی و عادی از قبیل جاذبه و الکترومغناطیس در دنیای ما عمل میکند. “عرصه جادویی” داستان Disc، به طور کلی، خرق واقعیت است که به یک سیاره صاف اجازه میدهد تا سوار بر پشت یک لاک پشت باشد. بر روی این سیاره مسطح به نام Disc، جادو به بخشهای عنصری خود تقسیم میشود، همانطور که انرژی و نیروهای دیگر در فیزیک کوانتوم به همین صورت در میآیند. جادو از واحدهای پایهای به نام thaum تشکیل شده که این نیز از اجزائی به نام “reson”ها (به معنای «چیزک») تشکیل شده که خود از ۵ «مزه» تشکیل شدهاند: بالا، پایین، کنار، جذبه جنسی و نعناع. جادوگران در صحنه این داستان کم هستند و اغلب این توانایی، ذاتی است (به استثنای اینکه، هشت پسر یک هشت پسر باید جادوگر شود، حتی اگر آن پسر، دختر باشد) و به نوعی آموزش نیاز دارد. (باز هم با چند استثناء: رجوع کنید به «Sourcerry»). در این داستان، جادوگران باید، آنطور که انسانها روی زمین از سلاحهای هستهای استفاده میکنند، از جادوی خود استفاده کنند؛ اگر این نیرو را داشته باشی عیبی ندارد، اما اگر در حال استفاده از آن تو را ببینند، آن موقع است که به دردسر میافتی. اثرات جانبی دیگر جادوی Discworld عبارتند از:
* تضعیف نیروهای طبیعی از قبیل مغناطیس
* کم شدن سرعت نور هنگام عبور از یک میدان قوی جادویی به میزان ۱ میلیونم.
* اثر تقویت شده عقیده انسان بر روی واقعیت. بر روی تعداد کافی از افراد تأثیر میگذارند تا به یک خدا عقیده پیدا کنند و چنین خدای در پیش چشمان خودتان ظاهر میشود. («خدایان کوچک»)
* این منجر به پدید آمدن قانونی به نام قانون علیت داستانی میشود- چیزها فقط به خاطر داستان اتفاق میافتند. اژدهاها آتش از دهان خود بیرون میدهند. نه به این خاطر که ششهایی از جنس آزبست دارد، بلکه چون این کاری است که آنها انجام میدهند. (برای اطلاعات بیشتر به Disc world مراجعه کنید.)
اضافه بر این، برای جادوی داستانی اصلاً غیر ممکن نیست که از صفحات و مطالب خیالی به انجام عملی جادوگری بپردازد؛ سرنوشت «Necronomicon» هم که توسط اچ. پی. لاوکرافت به عنوان داستان خلق شده بود، چنین بود. او Necronomicon را آنچنان خوب توصیف کرد که نویسندههای مدرن زیادی کوشیدهاند آن را به عنوان یک کتاب جادو تولید کنند. در پلاتهای داستانهای عملی تخیلی (بخصوص از نوع «سخت» آن)، در حالی که سعی میشود از جادو استفاده نشود، اغلب واقعیات خارق العادهای نشان داده میشوند که پایه علمی ندارند و توضیحی هم برایشان داده نمیشود. در این موارد، خواننده باید”قانون سوم” آرتورسی-کلارک را به خاطر آورد که: “هر فناوری بسیار پیشرفتهای غیر قابل تمیز و تشخیص از جادو است.” عنصر جادو، جادو(بازی) به تصویر کشیده میشود، که در آن جادو خاصیتی است که در شرایط خاصی قابل دسترسی برای بازیگران است. جادوگران و جادوگری محصول عمده ادبیات داستانی wuxia چین است که در بسیاری از فیلمهای هنرهای رزمی وجود دارد.
پاورقی
1. ↑ تعریف لغت نامهٔ Oxford انگلیسی به انگلیسی
2. ↑ دستغیب
3. ↑ قرآن او را «افریطٌ من الجن» می خواند
4. ↑ رجوع شود به مقالهٔ تاریخ جادو
5. ↑ تفسیر المیزان، احتمالاً ذیل آیات در مورد هاروت و ماروت
6. ↑ آیت الله سید عبدالحسین دستغیب (مجتهد، مرجع تقلید و شهید محراب) در کتاب گناهان کبیره نشر دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه ی مدرّسین حوزه علمیه قم، جلد دوم، صفحه 85 تحت عنوان «حقیقت سحر و اقسام و ملحقّات آن» معانی مختلف را چنین گردآوری کرده
7. ↑ سحر بر دو قسم است: حقیقی و غیر حقیقی. که نوع دوم را شعبده یا چشم بندی میگویند. و در آن، هیچ حادثه ی عجیبی واقعاً رخ نمی دهد. بلکه فقط در خیال مخاطب تصوّر می شود. از محمد بن ابراهیم السّنجاری متوفّی 794 ه.ق. طبق کتاب سفینه البحار، جلد 1، صفحه
*
تاریخ جادو (بخش پایانی)
عقاید جادویی در اروپای غربی
عقیده به اعمال مختلف جادویی در اروپا و تاریخ غرب مرتباً ظهور کرده و کمرنگ شده، و این همه تحت فشارهای دین یکتاپرستی نهادینه شده یا بدبینی در مورد واقعیت جادو و خوب بودن علم گرایی بودهاست. در دنیای عهد باستان (روم) جادو مثل امروز تا حدی عجیب و غریب پنداشته میشد. مصر، سرزمین hemeticism و بین النهرین و سرزمین پارس (ایران)، خواستگاه اولیه موبدان مکانهایی بودند که تصور میشد تخصص در امر جادوگری فراوان میباشد. در مصر، پاپیروسها ی زیادی به یونانی، کپتیک و دموتیک بر جای ماندهاند. این منابع، شامل نمونههای اولیه بیشتر فعالیتهای جادویی است و آنچه که بعد، قسمتی از انتظارات است فرهنگ غربی از کارهای جادویی را تشکیل میداد، بویژه در جادوی آیینی از همین بر جای مانده هاست. آنها شامل نمونههای اولیه زیر میشوند:
* استفاده از کلمات جادویی که گفته میشد نیروی فرمان دادن به ارواح را دارند؛
* استفاده از عصاهای شعبده بازی و دیگر ابزارهای سنتی؛
* استفاده از حلقه جادویی برای دفاع از جادوگر در مقابل ارواحی که ]]احضار یا زنده [[میکند؛ و
* استفاده از نشانههای رمز آلود و تفکر sigil که در بر انگیختن یا زنده کردن روحها به کار میرفت.
استفاده از مدیومهای روحی نیز در این متنها وجود دارند؛ بسیاری از جادوها، بچهای را طلب میکنند تا در حلقه جادویی آورده شود و به عنوان رابطی برای رساندن پیامها از ارواح عمل کند. زمان امپراتور جولیان روم، که با تأثیرات مسیحیت مقابله میکرد، احیاء فعالیتهای جادویی نو-افلاطونی را در پرده theurgy به خود دید.
در قرون وسطی
نویسندگان قرون وسطایی، که تحت کنترل کلیسا فعالیت میکردند، فعالیتهای جادویی خود را محدود به مخلوط کردن عجایب و مجموعههایی از طلسمها کردند. آلبرتوس مگنوس را به درست یا غلط، انجام دهنده چنین فعالیتهایی میدانند. گونههای مخصوص مسیحی شده جادو در این دوره پدید آمدند. در اوائل دوران قرون وسطی، فرقه بقایای مقدس به عنوان اشیایی که برای تکریم و تعظیم و به عنوان دارنده نیروهای فوق طبیعی استفاده میشدند، پدید آمد. داستانهای باور نکردنی از نیروی این بقایای مقدس به جای مانده از قدیسان که باعث معجرات یا جادوهانبرد بر جای ماندهاست. این بقایای مقدس به تعویزهایی تبدیل شده بودند و کلیساها تلاش میکردند نمونههای کمیاب و گرانقیمت آنها را خریداری کنند، به امید اینکه مکانی شوند برای زیارت. مانند هر تلاش اقتصادی دیگری، تقاضا باعث افزایش عرضه شد. داستانهایی از بقایای مقدس معجزه آمیز قدیسان ساخته میشد. به عنوان مثال: «داستانهای طلایی» از جاکوبس دُ وُراجین یا «گفته گوهای جادویی» اثر سزار هِیترباک محبوبیت خاصی هم داشتند. گونههای رسماً تجویز شده دیگری از جادوی مسیحی نیز موجود بود. مثلاً شیطان شناسی و فرشته شناسی که در اولین grimoireها که پایه این شیطان شناسیهای مسیحی را تشکیل میدهد، جادوگر را ترغیب میکند خود را با روزه گرفتن، عبادت (دعا) و قربانی کردن تقویت کند، تا با استفاده از نام مقدس خدا به زبانهای مقدس، بتواند ازنیروی الهی برای مجبور کردن شیطان به ظاهر شدن و در خدمت اهداف شهوت آمیز و حرص آلود او بودن، استفاده کند. عجیب نبود که کلیسا این مناسک و اعمال را همگی رد میکرد. در قرن سیزدهم، نجوم (ستاره شناسی)، نامهای بزرگی داشت: در انگلستان، برای جوهان دُ ساکربُسکو، در اروپا، گوییدو بُناتی ایتالیایی که اهل فُرلی بود. میشد، نه تنها برای شفای مریض، بلکه برای عوض کردن نتیجه یک
جادوگری در رنسانس
اومانیسم رنسانسی ظهور مجدد hermeticism و دیگر گونههای نو-افلاطونی جادوگری آیینی را به خود دید. از طرف دیگر رنسانس و انقلاب صنعتی ظهور علم گرایی را به شکل جایگزینی شدن شیمی به جای کیمیاگری، رد نظریه بطلیموسی در مورد جهان و رشد تئوری جرمرفرماسیون پروتستان بوجود آمد، تحولی را در تعقیب و آزار مخالفان فکری بخصوص در آلمان، انگلستان و اسکاتلند پدید آورد؛ ولی نهایتاً، الهیات جدیدِ پروتستانی، با به زیر سؤال بردن عقیدهها ومناسک دینی که بخواهد برای اهداف زمینی و جادویی به کار رود، دشمنی جدید را برای جادوگری آغاز کرد. علم گرایی نیز بیش از دین، دشمنی خونی تر برای جادوگری محسوب میشد. همزمان با جادوگری آیینی و مخصوصی که توسط تحصیل کردگان انجام میشد، فعالیتهای عامه روزمره کسانی که در سرتاسر اروپا به جادوگری میپرداختند وجود داشت که یکی از این گروهها مردم حیله گر و نیرنگ باز در بریتانیای کیبر بود. در فعالیتهای جادویی شان، از ستاره شناسی، عقاید و رسوم عامه (فولکور) و گونههای تحریف شده جادوگری مسیحی برای پاسخ به نیازهای مشتریان بهره میگرفتند. تجربه کردند. تنشهایی که توسط
جادوگری و مسلک رومانینک (رومانتی سیسم)
آزمایشات تجربی بارون کارل ریشن باخ با Odic force که متعلق به او بود، تلاش کرد خلاء بین جادوگری و علم را پر کند. دورههای دیگری نیز در حدود اواخر قرن نوزدهم پدید آمدند که علاقه به جادوگری در آنها رشد کرد، در آن زمان نمادگرایی و دیگر اثرات رومانتی سیسم علاقه جدیدی را به روحانیت جادویی و عجیب و غریب ایجاد کردند. استعمارگری اروپا که غربیها را با هند و مصر در ارتباط قرار میداد، عقاید جادویی و عجیب دیگری را به اروپای آن زمان معرفی کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم تعداد زیادی مؤسسات جادویی تشکیل شد که شامل Hermetic Order of the Golden Dawn و Theosophical soccienty و به ویژه گونههای دیگری جادوگری در مورد فراماسونری بود. The Golden Dawn اوج قدرت خود را با جذب سرشناسان فرهنگی مانند ویلیام باتلر بیتز، الگونان بلک وود و آرتور میکن به دست آورد.
جادوگری در قرن بیستم
احیاء مجدد علاقه به جادوگری در انگلستان با لغو آخرین قانون جادوگری در سال ۱۹۵۱ از سر گرفته شد. این سرنخی شد برای جرالد گاردنردین را به گونهای آمیخت که مردم در روشنفکری، مرزهای بین این دو موضوع را تشخیص نمیدادند. دین تازه انتشار یافته گاردنر و بسیاری دیگر، به فضای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قدم گذاشتند که در آن زمان ضد فرهنگ هیپیها نیز علاقه دیگری را به جادوگری، روحانیت و دیگر اعمال خارق العاده طبیعت بوجود آورده بودند. شاخههای مختلف [[نو-الحادی (بی دینی نو) و دیگر دینهای زمینی که از زمان گاردنر تا کنون انتشار یافتهاند، طرح ترکیب جادوگری و دین را دنبال میکنند. برخی از فمینیستها که روند جادوگری مربوط به ضد فرهنگ را دنبال میکردند، یک حرکت مستقل برای پرستش الهه را در پیش گرفتند. این عمل، آنها را به سنت دین جادویی گاردنری مرتبط ساخت و در عوض تأثیر زیادی بر روی آن سنت نیز از خود بر جای گذاشت. تا اولین کتاب غیر داستانی (واقعی) خود به نام “جادوگری امروز” را منتشر کند که در آن، او ادعا میکرد وجود یک فرقه (جادوگری) را که به دوران اروپای پیش از مسیحیت باز میگشت، آشکار کند. او جادوگری و
عقاید
برخی مردم در غرب یا به گونههای مختلف جادوگری عقیده دارند یا آنها را انجام میدهند. دو نهاد Golden Dawn و آلیستر کرولی و پیروانشان، به احیاء مجدد سنت جادوگری در دنیای انگلیسی زبان قرن بیستم معروفند. جنبشهای مشابه دیگری نیز در حدود همین سالها انجام پذیرفت که عمدتاً در فرانسه و آلمان متمرکز بودند. بیشتر تصدیق میکنند و به عنوان نو-کافرها (نو-مشرکان) تلقی میشوند. سنتهای دیرینه بومی جادوگری به عنوان کفر (الحاد) پنداشته میشوند. آلیستر کرولی املای “magick” کلمه جادویی را قبول داشت و آن را به عنوان “علم و هنر ایجاد تغییر که مطابق با اراده باشد” میدانست. منظور او هم اعمال عادی و روزمره ای که توسط اراده انجام میشود هست و هم جادوگری سنتی. در فصل ۱۴ کتاب خود به نام “جادوگری در تئوری و در عمل”، کرولی میگوید:
«یک عمل جادویی چیست؟ ممکن است آن را عنوان هر واقعهای در طبیعت که توسط اراده صورت میگیرد تعریف کنیم. ما نباید پرورش سیب زمینی یا بانکداری را از تعریف خود مستثنی کنیم. بگذارید مثالی بسیار ساده از یک عمل جادویی بزنیم: مردی که بینی اش را پاک میکند.»
با وجود اینکه بسیاری از جادوگران، واژه “ملحد (کافر)” را ترجیح میدهند، “نو-الحادی (نوکافری)” را برخی واژهای دقیق تر برای ارجاع علمی به آن میدانند؛ هر دو از لحاظ فنی واژههای صحیحی هستند، زیرا “نو الحادی” چیزی نیست جز یک شاخه کوچک الحاد و کفر. ویکا نیز یکی از سنتهای مشهور در نو الحادی است، که یک دین جادویی همراه با تأثیراتی از Golden Dawn و کرولی است. ویکانها و دیگر پیروان جادوگری دینی مدرن از جادوگری به طور گستردهای استفاده میکنند. با این حال، همه آنها، آن تعریفی که کرولی از جادوگری دارد، ندارند و آن را برای مقاصد یکسان نیز به کار میبرند. روکبی (۲۰۹-۲۰۰۴:۱۹۳) نشان میدهد که ویکانها و جادوگران، این واژه را به اشکال بسیار متفاوت تعریف میکنند و آن را برای هدفهای گوناگونی به کار میبرند. بر خلاف تعدد عقیدهها، او به این نتیجه گیری میرسد که نتیجه کلی این کار بر روی کسی که آن را انجام میدهد، مثبت است.
بدست درمانگر
2 Votes
Quantcast
جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی ست. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز(به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیده هاست. و آنهم شامل جادوی خاص است.
جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری ؛چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست. چه ورد بحواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند
برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
1. واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.
2. کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هرچه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی می شود.
3. معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.
4. معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب می دهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچ گونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده. امّا چون تلاش به روش علمی و روش های کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.
1. معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن می گوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»
2. معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجم ترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.
همراه این ها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگ ها هم بررسی می شود
واژه شناسی
جادو در زبان پهلوی jâdug بودهاست.
معادل انگلیسی آن واژهٔ «magic» است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم نام یکی از موبدان ستاره شناس زردشتی نه نام «maguš» یا «مجوس» بوده که یعنی «مربوط به منطقه Medes». Medes به معنی قلمروی ماد است. واژهٔ مجوس پس از مدّتی به معنای عامّ دیگری به کار رفت.
معانی اصطلاحی
در میان عوام در اروپا[۱]
1. تحت تاثیر قرار دادن وقایع، با استفاده از نیروی اسرار آمیز یا فراطبیعی
2. حقّه های مرموزی که برای سرگرمی اجرا شود.
در دین یهود و مسیحیّت
در دین اسلام[۲]
در مکتب الیستر کراولی: جادو(که در این مورد خاص Magick نوشته می شود)
تعاریف افراد خاص
دانش «جادوی عام»
تعریف
ویژگی ها
انواع
1. تردستی: فنّی ست برای نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص. چه مرموز و چه با روش های فیزیکی؛ چه بر ذهن اثر گذارد و چه بر چشم و گوش و حواس.
2. غیب گویی: فنّی ست مرموز برای خبر دادن از وقایع گذشته، درجریان، یا آینده ی عالم مادّه که بر غیبگو پنهان است، با دخالت ارادهٔ غیب گو.
مشابه امّا متفاوت با جادوی عام تعریف اعمال عجیب مشابه دیگر در اینجا، کمک می کند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
* کرامت: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه بدون دخالت ارادهٔ آن فرد.
* معجزه: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه برای اثبات پیامبری فردی بدون دخالت ارادهٔ آن پیامبر. معجزه جزو فنون سحرآمیز نیست، زیرا اراده ی فرد در اثربخشی آنها تاثیری ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمی شوند. حتّی مخالفان پیامبران نیز که معجزات آنها را سحر می خواندند، به این دلیل بود که معجزه بودن آنها را انکار کنند.
جادوی خاص: از این پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوی خاص است
وجود جادو
عتقاد به جادو
در یهودیت و مسیحیت
یهودیت، مسیحیت و اسلام به طور رسمی، جادو را منع میکنند و همیشه جادوگران را با درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کردهاند. الهیات سنتی این دینها اینگونه میپندارند که اثرات آشکار جادوگری یا پندار باطل هستند یا اینکه این اثرات ناشی از یک فرشتهاست که طبیعت را به نمایندگی از آن جادوگر دستکاری میکند، بنابراین جادوگری همیشه به عنوان نوعی پیمان با موجودات شیطانی است.
در دین اسلام
مسلمانان یا پیروان اسلام، به وجود «جادو» یا به عربی «سحر» به معنای خاصّی اعتقاد دارند و انجام آن («جادوگری» یا به عربی «سحر») را منع و نهی میکنند.
مسلمانان عقیده دارند که دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند تا فرمانبرداری او را برای خودداری و پرهیز از انجام آن آزمایش کنند. در (سوره دوم قرآن، آیه ۱۰۲) آمده:
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخوانند پیروی کردند. سلیمان هرگز کافر نشد (یعنی مرتکب جادوگری نشد)؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پیروی کردند. و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند «ما وسیله آزمایشیم، کافر نشو(یعنی مرتکب جادوگری نشو)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند بوسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا میگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!
طبق این آیه، از انواع جادو، جدایی انداختن میان مرد و همسرش است.
با این حال، انجام «معجزه» در اسلام فقط برای یک پیامبر (نبی) مجاز است، برخی از مکاتب فکری در اسلام به نوعی از آموزش و تعلیم متافیزیکی معتقدند که شخص به به دست آوردن قدرتی، میتواند کارهایی شبیه به معجزه انجام دهد («کرامت»). با این حال، این نیز جادو نیست، بلکه یک نیروی ذهنی است. در طول دوران طلایی اسلام، مخلوطی از تفکر Hermetic و chaldean بود که به دلیل ترجمه بسیاری از متنها به زبان عربی پدید آمده بود. جادویی که بر اساس فرشتگان، ویژگیهای ۹۹ اسم الله، آیات قرآن و قدرت حرفهای عربی پدید آمده بود، بین قرون ۹ تا ۱۳ بعنوان جایگزینی برای غیبگویی پذیرفته شد. یکی از کتابهای معروف این دوره، شمس المعارف الکبری است که توسط احمد البانی نوشته شده. این کتاب، بعدها توسط مسلمانان راست آیین به عنوان غیبگویی رد شد، ولی همچنان آن را میخوانند. این نوع جادو، به جای آنکه اسمش سحر باشد، علم الحکمة (دانش عاقل) علم Shem Yah (مطالعه نام الهی)، و روحانیت نام داشت. برای مثال، در سنت و احادیث اسلامی مانند آنچه در یهودیت است، حضرت سلیمان میتوانست با پادشاهی حیوانات ارتباط برقرار کند، این مورد خدادادی است و معجزهاست و نه جادوگری. اما بعدتر، نام آدمی مرموز را در حلقه افرادی که اطراف سلیمان هستند، میخوانیم به نام «آصف بن برخیه» که در قرآن آمده با دانشی که در مورد کتاب (شاید یعنی نامهای الهی) داشته، از جنّی بدعمل که اصلاح شده بود و که نزد حضرت سلیمان بود[۳] نیز بهتر عمل میکرده. این مضمون هنگامی که قرآن اینکه چگونه خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، را بر میشمرد، تکرار میشود. هنگامی که از فرشتگان خواسته میشود آنها را دوباره تکرار کنند، نمیتوانند، اما حضرت آدم میتواند. توانایی بیان اسامی الهی یک نیروی جادویی است که از طریق فضایل الهی (مانند «کرامت») به انسان داده میشود و بنابراین میتواند توسط انسان به دست آورده شود؛ یعنی به معنای درست کلمه، “اکتسابی” است. بسیاری از مسلمانان، بوِیژه در طول قرون وسطی، به موضوعاتی از قبیل فرشهای پرواز کنان و علوم عجیب و غیر عادی مثل کیمیاگری و ستاره شناسی عقیده داشتند؛ یک شاگرد میتوانست تحت نظر یک استاد مناسب (پیر) این علم را دریابد. مثلاً گفته میشود دانشمند امپراتوری ایران، بیرونی میتوانسته با استفاده از اصطرلابها، و با علم نجوم وقایع آینده را پیش گویی کند. شیخ انصاری در مکاسب آوردهاست که سحر بدین گونه هاست یا بر زبان جاری کنند، یا بنویسند، یا نوشتهای که به همراه دارند، یا قسم بدهند مانند جن و شیاطین را به انجام کاری، یا بخور بدهند، یا بدمند و یا مجسمه درست کنند، یا با تصفیه نفس به تصرف امور بپردازند، و یا با استخدام ملایکه یا اجنه به کشف اشیای گمشده یا علاج امراض بپردازند.
در آیین هندو
همیشه عده بسیاری قبول داشتهاند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بودهاست. هندوئیسم یکی از معدود دینهایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوی سیاه و سفید هر دو بحث میکند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار میرود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسمها و نفرینها را میداند و میتواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دورههای توبه و مدیتیشنسیدهارها معجزاتی انجام دادهاند که انجام آنها غیر ممکن است. به مقامی میرسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه میگردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمیکنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا میکنند. گفته میشود بسیاری از
در قبایل غیر متمدّن
سنتهای بومی غربی: از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگهای بارانی [[آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیلهای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم میخورد. نقاشیهایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمولهای جادوگری هستند که برای دستیابی نه شکار موفق تولید شده بودند. بسیاری از عناصر تصویری بابلیها و مصر یها نیز از منابع این چنینی گرفته شدهاند. با وجود اینکه سنتهای جادویی بومی تا به امروز باقی هستند، بعضی جوامع بسیار زود از زندگی کوچ نشینی به تمدنهای وابسته به کشاورزی روی آوردند و رشد زندگی معنوی، انعکاس دهنده زندگی شهری بود. همانطور که بزرگان قبایل به شاهها و بروکراتها تغییر یافتند، شعبده بازان و استادان نیز به روحانیان و یک طبقه روحانیت تغییر یافتند. این تغییرات فقط در نام گذاری و اسمها نبود. فعالیتهای آنها نیز تغییر یافت. در حالی که کلر شعبده باز قبیله برقراری ارتباط و رایزنی میان قبیله و دنیای ارواح طبق خواسته جمعی قبیله بود، نقش روحانی انتقال دستورات خدایان به شهرها، از طرف خدایان و طبق خواسته جمعی خدایان بود. این تغییر نشانگر اولین غضب قدرت توسط ایجاد فاصله بین جادو و کسانی که آن را انجام میدادند بود. در این مرحله از توسعه بود که مناسک مدون و همراه با جزئیات پدید آمدند و زمینه را برای دین هایاسمی نیز فراهم کردند؛ مثلاً مراسم به خاک سپاری مصریان و مناسک قربانی کردن بابلیان، پارسها، آزتکها و مایانها.
جادو شناسی
جادوگری فنّی ست مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه یا نمودن اثری عجیب به حواسّ انسانها به روش خاص.
این تعریف مختصر امّا مفید بر ویژگی های جادو تاکید صریحی دارد:
جادو فن است. یعنی بیشتر دستورالعمل ست. نه علم و مطلب و نظریه.
جادو مرموز است. یعنی توسّط دانش های نظری و کاربردی شناخته نشده.
جادو گاه عجیب و غیر عادی است. یعنی بر خلاف عادات روزمره است.
امّا ثابت نشده غیر طبیعی(یعنی مغایر قوانین علم طبیعت یا فیزیک) باشد
جادو دو نوع است: حقیقی و غیر حقیقی
واقعاً بر عالم مادّه (مواد، اجسام، وقایع، انسان ها و ...) اثر میگذارد. در وجود این نوع جادو تردید جهانی هست
چیزی را که وجود خارجی ندارد، برای فردی وانمود می کند
جادو غیر الهی ست. یعنی با استفاده از ارادهی جادوگر و واسطهای غیر از خدا و افراد روحانی. یا با هدفی شخصی
این مرز معجزه و کرامت و امداد الهی و استجابت دعاست با جادو. در هیچ یک از این موارد اراده ی فرد نقشی ندارد
گروهی جادو را به جادوی سیاه و سپید تقسیم میکنند. که در این صورت چنین مواردی هم جادو تلقّی می شود.
مشابه امّا متفاوت با جادو تعریف اعمال مشابه دیگر در اینجا، کمک می کند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
دعا و نیایش که یک عبادت است، به ورد که نوعی جادو دانسته می شود، شبیه است.
عمل قربانیکردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی و سپس درخواست از این خدا یا موجود و میانجی گری آن خدا در اجابت آن عمل نیز به جادو شبیه است.
تفاوت دعا و جادو این است که:
1. دعا و عبادت نیاز به خواست شخص و موافقت یک خدا دارد که میتواند درخواست را رد کند. اما شرایط موفّقیّت شخصی و ناشی از عملکرد معیوب جادوگر است
2. هنگامی که دعا منجر به نتیجه نمیشود، به این معناست که خدا اینگونه خواسته. اما هنگامی که جادویی موثر نمیافتد، به علت نقص در عملکرد جادوگر است.
3. جادو بیشتر دارای یک دستورالعمل خاص است. امّا دعا بدون تفکر و دقّت قبلی نیز صورت میگیرد.
بعضی بر این باورند که چه در دعا و چه در جادو به کار بستن خود باور یا ایمان است که نتیجه مطلوب را به بار میآورد. امّا نیایشگر به تاثیر خدا یا واسطه باور دارد. در حالی که جادوگر به تاثیر اراده ی خود از راهی غیر طبیعی ایمان دارد. کسی هم که اعتماد به نفس دارد به تاثیر اراده ی خود از راهی طبیعی ایمان دارد.
انواع جادو در زبان های جهان
ابتدا توجّه کنید که صورت باور به وجود جاد و حتّی ارائه ی سندی برای آن، دلیل بر وجود این انواع از جادو نیست. بلکه وجود هر یک به سندی جداگانه نیاز دارد. با این حال اوّلاً این لغات اصطلاحی نیستند. بلکه در زبان ها استفاده می شوند و معانی خاصّی نیز دارند. دوماً تحت عنوان این لغات تلاش ها و فعّالیت های زیادی در طول تاریخ ثبت شده. [۴].
در زبان فارسی و عربی
فنونی که از تاثیرات عجیب بحث می کنند را این طور نام برده اند و معنا و دسته بندی کرده اند:[۵][۶]:
* علم و فنّ تنویم یا خواب مصنوعی یا خواب مغناطیسی یا هیبنوتیزم
* کیمیا: علمی که در مورد تبدیل مس، فلزّات، یا حتّی سنگ به طلا بحث می کند. تلاش در این زمینه منشاء به وجود آمدن علم شیمی شد.
* هیمیا یا علم و فنّ طلسمها: روش ترکیب قوای عالم بالا با موجودات عالم پایین
* علم و فنّ اعداد و اوفاق: دربارهٔ ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکیل جداول خاصّی به صورت مثلّث یا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانه های آن برای رسیدن به مطالب مختلف به طرزی مخصوص
* علم و فنّ خافیه: در مود چگونگی تغییر و تکثیر حروف و اسامی چیزی که مورد نظر است و استخراج نام های ملائکه و شیاطین موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردی که از آنها تشکیل شده.
* علم و فنّ احضار ارواح (شبیه لیمیا)
* لیمیا یا علم و فنّ تسخیرات: چگونگی ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبیه احضار ارواح)
o مانند تسخیر جن
* سیمیا: درباره ی چگونگی ترکیب اراده و قوای فیزیکی خاص برای کارهای عجیب
o از انواع آن ریمیا یا علم و فنّ «چشم بندی» در فارسی یا «شعبده» در عربی ست: روش استفاده از قوای فیزیکی و خصاهای حس برای وانمود کردن آثار خاصّی به حواس. [۷] یعنی به کمک قوه ی خیال بیننده آثاری عجیب در نظرش مجسّم می کند که وجود ندارند.
* پیشگویی یا غیبگویی: علم خبر دادن از حوادث آینده. که انواعی دارد:
o عرّافی:عرّاف کسی ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پی به آینده ی او ببرد.
o کهانت: کاهن کسی ست که برای او صاحب رایی از طایفه ی جن باشد و او را به آینده خبر دهد. یا به امور مخفی خبر دهد. مثلاً فلان مال دزدیده شده کجاست؟ چه کسی فلانی را کشت؟ …
کیمیا، سیمیا، لیمیا، هیمیا و ریمیا را علوم یا فنون پنج گانه ی مخفی میخوانند.
در زبان انگلیسی و در جوامع اروپایی
بر حسب دسته بندی ریچارد کیک هِفِر، مورخ دانشگاهی:
* جادوی روانشناختی: اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر میگذارد تا آنگونه که جادوگر میخواهد عمل کند، مانند علاقه مند ساختن کسی به دیگری
* جادوی خیالی یا توهمی: پدید آوردن عجایب گوناگون به چشم بیننده. مانند جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند،
* جادویی که تغییر فیزیکی واقعی در شیئی بوجود آورد، در این تقسیم بندی گنجانده نشده است. مثلاً معجزه
در افسانهها:
* جادوی واضح: جادویی است که به سرعت نتیجهاش ظاهر شود.
* جادوی تدریجی و ظریف: جادویی است که اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر میدهد.
در نظریات جدید؛ برحسب آنچه در جادو استفاده می شود (ممکن است همه یا بعضی موارد استفاده شود):
* جادوی سرایتی: به کمک اجسام فیزیکی که زمانی با شخص یا چیزی که جادوگر میخواهد روی او تأثیر بگذارد، در تماس بودهاست.
* جادوی همسانی با استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که میخواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. مانند عروسکهای وودو
در فرهنگ عام بر حسب تعالی:
* جادوی متعالی یا جادوی سفید: از یک نیروی الهی کمک می گیرد و هدف متعالی دارد
o جادوی پست یا جادوی سیاه(Necromancy): جادویی که با نیروهای پست از قبیل مرگ سر و کار دارد یا هدف شخصی دارد. مثلاً
o برای آسیب زدن به فردی استفاده شود
o با اجساد و موادّ مرده (گاهی نفرت انگیز و کثیف) سروکار دارد
o احظار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزیزی که مردهاست یا برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی یا برای کمک گرفتن در انجام جادویی دیگر.
در فرهنگ عام برحسب روش؛ مواردی که بین مردم معروف است:
* ورد(spell): شناخته شده ترین عمل جادوگری، اوراد و حرکاتی است طبق روندی خاص (اغلب خواندنی، نوشتنی، حرکتی و گاه با وسایلی چون گوی و چوب دستی جادویی) که اجرای آن آن اثر خاصّی را به همراه دارد.
* غیب گویی: یک عمل جادوگری مشهود دیگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده(پیشگوییاست. این کار اغلب با ابزاری انجام می شود. انواع غیب گویی عبارتند از:
o طالع بینی، فال گیری و تفسیر فال یا طالع
+ فال ورق: غیب گویی به کمک ورق فال گیری
o غیب گویی به کمک رصد ستارگان
o غیب گویی به کمک رمل و اسطرلاب
o غیب گویی به کمک گویبینی
o مشورت با فردی غیر قابل رویت.
+ کهانت اگر با فردی از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گویند. این لغت معانی دیگری هم دارد
+ نوع خاصّی از آن را ئی چینگ می نامند
o عرّافی: غیب گویی با نگاه کردن به ظاهر فرد
o غیب گویی به کمک جادوی سیاه
o
جادو ۲
o
برخی فرضیهها و نظریههای جادو
یک بررسی که بر اساس نوشتههای معتقدان به جادو انجام شد، نشان میدهد که پیروان آن عقیده دارند که جادو بر اساس یک یا چندی از اصول زیر کار میکند:
o “نیروهای طبیعی که نمیتوانند در حال حاضر توسط علم شناخته شوند” یا اصلاً نمیتوان آنها را به وسیله علم شناخت. گفته میشود که این نیروهای جادویی همراه با ۴ نیروی انسانی طبیعت وجود دارند: جاذبه، الکترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف.
* «دخالت ارواح» شبیه به این نیروهای طبیعی فرضی، اما با هشیاری و هوشمندی خودشان. کسانی که به ارواح معتقدند، اغلب اوقات کل هستی را به شکلهای مختلفی میبینند که بعضا ساختار سلسله مراتبی دارد.
* یک “نیروی جادویی”، از قبیل مانا یا نومِن، که در همه چیز وجود دارد. گاهی این نیرو در یک شی جادویی، مانند سنگ، طلسم یا dehk که جادوگر میتواند آن را دستکاری کند، وجود دارد.
* یک «ارتباط جادویی متقابل درونی در عالم» که همه چیز را به هم مرتبط و مربوط میسازد و فراتر از همه نیروهای طبیعی است.
* “دستکاری نشانهها و سمبل هاً. پیروان تفکر جادویی معتقدند که سمبلها برای اهداف دیگری به جز نشان دادن چیزها هم میتوانند به کار روند: آنها میتوانند به طرز جادویی خواص فیزیکی شیئی را که نشان میدهند ایفا کنند. با دستکاری سمبلها (و همچنین signals)، گفته میشود میتوان واقعیتی را که این سمبل نشانگر آن است نیز تغییر داد.
* اصول «sympathetic magic» مربوط به آقای جیمز جرج فریزر، که در کتابش با نام «شاخه طلایی» (ویرایش سوم، ۱۹۱۵-۱۹۱۱) به وضوح بیان میشود. این اصول شامل «قانون تشابه» و “قانون تماس«یا»سرایت” میشوند. اینها، گونههای سیستماتیک دستکاری سمبلها هستند. فریزر آنها را به صورت زیر تعریف کرد:
«اگر اصول فکری را که جادوگری بر پایه آنها نباشد، تحلیل کنیم، احتمالاً به ۲ مورد خلاصه میشوند: اول اینکه: شبیه، شبیه به خود را تولید میکند، یا اینکه یک اثر مشابه علت (دلیل) خود است و دوم اینکه: چیزهایی که زمانی در تماس با هم بودهاند، اگر از هم جدا شوند نیز، به تأثیر بر روی یکدیگر ادامه خواهند داد. قانون اول را قانون تشابه و دومی را قانون تماس یا سرایت مینامیم. جادوگر، از اولین قانون در مییابد که، میتواند هر اثری را فقط با تقلید از آن تولید کند؛ و از دومی در مییابد که هر کاری که بر روی شیئی انجام میدهد، بر روی کسی که زمانی با آن شخص ارتباط داشته اثر خواهد گذاشت.» [۱]
* «تمرکز یا مدیتیشن». محدود کردن به یک شی یا اراده متصور به یک میزان مشخص، طبق آلیسترکرولی، باعث تولید یک پدیده جادویی و سحرآمیز میشود و یا باعث “ایجاد واقعهای در مغر میشود که اساساً با اتحاد فاعل و مفعول (شیء) صورت میگیرد.” (کتاب چهارم، قسمت اول: جادوگری). جادو، همانطور که پیشتر گفته شد، میکوشد با معطوف کردن توجه به شی (یا اراده) انتخاب شده به طور مداوم، دستاوری را که گفته شد، تولید کند. برای مثال، اگر کسی مایل است بر روی یک خدا تمرکز کند، میتواند یک سیستم برابر یا همانند را به خاطر بسپارد و سپس هر شی را که میبیند، به آن “همانند یا برابر” کند.
آلیستر کرولی اینگونه مینویسد: “”تعالی ذهنی توسط اعمال و کارهای جادویی همان نتایجی را خواهد داشت که در یوگا صریح و بی قید و شرط به دست میآید.”" بنابراین “جادوی” کرولی، یک نوع اصل ذهنی، جادویی را روحی میشود که برای تربیت ذهن برای دستیابی به تمرکز بیشتر طراحی شده. کرولی همچنین ادعا کرد که magick میتواند اثرات غیر معمول را نیز داشته باشد؛ که در واقع این رابطهای را با اصل اول در این لیست نشان میدهد. در عین حال، او هر گونه تلاش برای استفاده از این نیرو برای هدفی جز کمک به کسب (دستاوردی) ذهنی و روحی را به عنوان “جادوی سیاه” میداند.
* «نیروی جادویی نیمه خودآگاه». برای آنها که فکر میکنند نیاز دارند ذهن نیمه خودآگاه خود را قانع کند تا تغییراتی را که میخواهند، انجام دهند، همه روحها و انرژیها تصاویر و نمادهایی هستند که برای ضمیر نیمه خودآگاه معنا دارند. گونه دیگر این عقیده این است که، ضمیر نیمه خودآگاه توانایی ایجاد ارتباط با ارواح را دارد که میتوانند کارهای جادویی انجام دهند.
* “”وحدانیت در همه”" ؛ که بر اساس مفاهیم یکی بودن و عدم ثنویت(رد ثنویت) بنا شده، این فلسفه بر این باور است که جادو بیشتر از به کار بستن ذاتی خود در عالم نیست. اندیشه اصلی این است که، با فهم اینکه خود، نامحدود است، انسان میتواند طوری زندگی کند که خواهان توازن طبیعت باشد و بنابراین، فقط به عنوان یک خادم و جزء کوچک زندگی کند.
نظریههای دیگری هم وجود دارد. جادوگران معمولاً این مفاهیم را با هم میآمیزند و حتی گاهی چند مفهوم را خودشان اختراع میکنند. بویژه در جریان امروزی هرج و مرج جادوگری عقیده داشتن به هر مفهومی در مورد جادوگری نامعمول به نظر نمیرسد.
روش جادوگری
تعریف دانش «جادوی خاص کاربردی»
ویژگی ها
انواع
فنّ جادوگری
کسانی که به وجود جادو عقیده دارند، اثر بخشی آن را به چند علّت می خوانند:
* به موجب عملی خاص، طبق دستورالعملی خاص؛
* یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
* یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد میتواند ارواح مخاطب جادو و طلسم او را به این کار وادارد
امّا مانند هر فنّی شکست در هر عملی از جمله جادو ممکن است دلایل واقعاً زیادی داشته باشد. با این حال چند مثال کوچک مفید است:
* دنبال نکردن روند به طور دقیق
* مناسب نبودن شرایط که مانع از هدایت نیروها میشوند
* کمبود توانایی جادوگری
* …
سبکهای جادوگری
«سنت» یا «سبک» جادویی: مجموعهای از عقاید و سلسله و مراتب اعمال جادوگرانه که مربوط به گروههای فرهنگی خاص است.
برخی سنّت های دینی-جادویی کهن:
* جادوگری در تنخ، که در کتاب عهد قدیم موجوداست و مربوط به جادوگری یهودی است
* جادوگری در آیین هندوی مانتریک
* جادو در دین تائو
* جادو در آئین یا مذهب شمَن (شمن آیینی)
* دروییدیسم: یک دین باستانی سلیتک است
* شینتو یا روش خدایان: آیین باستانی ژاپن
* کابالا: روش خاصی از تفسیر اطّلاعات کتاب مقدّس در آیین یهود
برخی سنّت های دینی-جادویی نو:
* جادو در شیطان پرستی
* ویکا: آیینی نوضهور در غرب مبتنی بر جادو
سبک های دیگر:
* زنده انگاری یا آنیمیسم
* جادوی آشفتگی
* عصر جدید
* بونپو
* هونا
* هرمتیسیسم
* تلیما
* پائولو مونت
* هودو
* rootwork
* Nagualism
* obeah
* Onmyodo
* Psychonautics
* Quimbanda
* Santeria
* Seid
* VOdun
جادو در آثار هنری
جادو در تصاویر
جادو در ادبیات
در ادبیات غنایی:عشق، عنصر اصلی ادبیات غنایی بارها سنگ کیمیایی نامیده شده که ناخالصی ها را با درد و رنج از مس وجود عاشق می زداید و سپس آن را به طلا تبدیل می کند.
در ادبیات حماسی: در شاهنامه ی فردوسی:
* رستم در خان چهارم با زن جادوگر روبرو می شود
* پس از جنگ اوّل رستم و اسفندیار، که رستم از 8 تیری که به بدن او خورده بود، با درمان سیمرغ شفا یافت؛ در روز بعد به میدان آمد. اسفندیار شدیداً از زنده بودن او غافلگیر شد و گفت: «تو با جادوی زال چنین سالمی»
در ادبیات داستانی:یک دسته از جادو را هم میتوان در ادبیات داستانی دید که در آنجا، جادو به عنوان ابزار پلات عمل میکند، منبع شیء مصنوع جادویی و طلب برای به دست آوردن آن. جادو از دیرباز موضوع بسیاری از داستانها، بویژه داستانهای فانتزی (خیالی) بودهاست. میتوان از کارهای هومر و آپولیوس، جام مقدس، فری کوئین اثر ادموند اسپنسر و نویسندگان جدیدتری مانند J.R.R. Tollcein و مرسدس لاکی و J.K.Rowling نام برد. چنین جادویی هم میتواند توسط عقاید و اعمال واقعی به ذهن نویسنده خطور کند و هم ساخته ذهن خود او باشد. گذشته از این، هنگامی هم که نویسنده از کارها و اعمال واقعی الهام میگیرد، اثر، توان و نقشهایی که جادو ایفا میکند، ساخته ذهن خود او هستند. در چنین داستانهایی همیشه باید یک سیستم که به طور مناسبی رشد یافتهاست وجود داشته باشد. یک خصوصیت جادوی داستانی این است که توانایی انجام آن ذاتی است و از قدرت بیشتر افراد خارج است. در میانه زمین اثر J.R.R. Tollcein، این نیرو منحصر به غیر-انسانها بود – حتی آرگورن که دستهایش شفابخش هستند، مقداری خون جن و پری گونه دارد. اما برای بسیاری از نویسندگان، این نیرو برای گروه خاصی از انسانها است، مانند کتابهای «هری پاتر» اثر J.K.Rowling، کتابهای کاترین کرتز، «رمانهای درینی» یا دنیای «Lord Daray» اثر رندل گارت. این گروه اغلب، یک گروه سری یا تحت تعقیب است. در مقایسه، جادو در زمانهای «Disc world» اثر تری پراچت به گونهای کاملاً متفاوت استفاده شدهاست. به عبارتی، جادو نیروی اصلی در اثر Disc است و مانند نیروهای اصلی و عادی از قبیل جاذبه و الکترومغناطیس در دنیای ما عمل میکند. “عرصه جادویی” داستان Disc، به طور کلی، خرق واقعیت است که به یک سیاره صاف اجازه میدهد تا سوار بر پشت یک لاک پشت باشد. بر روی این سیاره مسطح به نام Disc، جادو به بخشهای عنصری خود تقسیم میشود، همانطور که انرژی و نیروهای دیگر در فیزیک کوانتوم به همین صورت در میآیند. جادو از واحدهای پایهای به نام thaum تشکیل شده که این نیز از اجزائی به نام “reson”ها (به معنای «چیزک») تشکیل شده که خود از ۵ «مزه» تشکیل شدهاند: بالا، پایین، کنار، جذبه جنسی و نعناع. جادوگران در صحنه این داستان کم هستند و اغلب این توانایی، ذاتی است (به استثنای اینکه، هشت پسر یک هشت پسر باید جادوگر شود، حتی اگر آن پسر، دختر باشد) و به نوعی آموزش نیاز دارد. (باز هم با چند استثناء: رجوع کنید به «Sourcerry»). در این داستان، جادوگران باید، آنطور که انسانها روی زمین از سلاحهای هستهای استفاده میکنند، از جادوی خود استفاده کنند؛ اگر این نیرو را داشته باشی عیبی ندارد، اما اگر در حال استفاده از آن تو را ببینند، آن موقع است که به دردسر میافتی. اثرات جانبی دیگر جادوی Discworld عبارتند از:
* تضعیف نیروهای طبیعی از قبیل مغناطیس
* کم شدن سرعت نور هنگام عبور از یک میدان قوی جادویی به میزان ۱ میلیونم.
* اثر تقویت شده عقیده انسان بر روی واقعیت. بر روی تعداد کافی از افراد تأثیر میگذارند تا به یک خدا عقیده پیدا کنند و چنین خدای در پیش چشمان خودتان ظاهر میشود. («خدایان کوچک»)
* این منجر به پدید آمدن قانونی به نام قانون علیت داستانی میشود- چیزها فقط به خاطر داستان اتفاق میافتند. اژدهاها آتش از دهان خود بیرون میدهند. نه به این خاطر که ششهایی از جنس آزبست دارد، بلکه چون این کاری است که آنها انجام میدهند. (برای اطلاعات بیشتر به Disc world مراجعه کنید.)
اضافه بر این، برای جادوی داستانی اصلاً غیر ممکن نیست که از صفحات و مطالب خیالی به انجام عملی جادوگری بپردازد؛ سرنوشت «Necronomicon» هم که توسط اچ. پی. لاوکرافت به عنوان داستان خلق شده بود، چنین بود. او Necronomicon را آنچنان خوب توصیف کرد که نویسندههای مدرن زیادی کوشیدهاند آن را به عنوان یک کتاب جادو تولید کنند. در پلاتهای داستانهای عملی تخیلی (بخصوص از نوع «سخت» آن)، در حالی که سعی میشود از جادو استفاده نشود، اغلب واقعیات خارق العادهای نشان داده میشوند که پایه علمی ندارند و توضیحی هم برایشان داده نمیشود. در این موارد، خواننده باید”قانون سوم” آرتورسی-کلارک را به خاطر آورد که: “هر فناوری بسیار پیشرفتهای غیر قابل تمیز و تشخیص از جادو است.” عنصر جادو، جادو(بازی) به تصویر کشیده میشود، که در آن جادو خاصیتی است که در شرایط خاصی قابل دسترسی برای بازیگران است. جادوگران و جادوگری محصول عمده ادبیات داستانی wuxia چین است که در بسیاری از فیلمهای هنرهای رزمی وجود دارد.
پاورقی
1. ↑ تعریف لغت نامهٔ Oxford انگلیسی به انگلیسی
2. ↑ دستغیب
3. ↑ قرآن او را «افریطٌ من الجن» می خواند
4. ↑ رجوع شود به مقالهٔ تاریخ جادو
5. ↑ تفسیر المیزان، احتمالاً ذیل آیات در مورد هاروت و ماروت
6. ↑ آیت الله سید عبدالحسین دستغیب (مجتهد، مرجع تقلید و شهید محراب) در کتاب گناهان کبیره نشر دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه ی مدرّسین حوزه علمیه قم، جلد دوم، صفحه 85 تحت عنوان «حقیقت سحر و اقسام و ملحقّات آن» معانی مختلف را چنین گردآوری کرده
7. ↑ سحر بر دو قسم است: حقیقی و غیر حقیقی. که نوع دوم را شعبده یا چشم بندی میگویند. و در آن، هیچ حادثه ی عجیبی واقعاً رخ نمی دهد. بلکه فقط در خیال مخاطب تصوّر می شود. از محمد بن ابراهیم السّنجاری متوفّی 794 ه.ق. طبق کتاب سفینه البحار، جلد 1، صفحه
*
تاریخ جادو (بخش پایانی)
عقاید جادویی در اروپای غربی
عقیده به اعمال مختلف جادویی در اروپا و تاریخ غرب مرتباً ظهور کرده و کمرنگ شده، و این همه تحت فشارهای دین یکتاپرستی نهادینه شده یا بدبینی در مورد واقعیت جادو و خوب بودن علم گرایی بودهاست. در دنیای عهد باستان (روم) جادو مثل امروز تا حدی عجیب و غریب پنداشته میشد. مصر، سرزمین hemeticism و بین النهرین و سرزمین پارس (ایران)، خواستگاه اولیه موبدان مکانهایی بودند که تصور میشد تخصص در امر جادوگری فراوان میباشد. در مصر، پاپیروسها ی زیادی به یونانی، کپتیک و دموتیک بر جای ماندهاند. این منابع، شامل نمونههای اولیه بیشتر فعالیتهای جادویی است و آنچه که بعد، قسمتی از انتظارات است فرهنگ غربی از کارهای جادویی را تشکیل میداد، بویژه در جادوی آیینی از همین بر جای مانده هاست. آنها شامل نمونههای اولیه زیر میشوند:
* استفاده از کلمات جادویی که گفته میشد نیروی فرمان دادن به ارواح را دارند؛
* استفاده از عصاهای شعبده بازی و دیگر ابزارهای سنتی؛
* استفاده از حلقه جادویی برای دفاع از جادوگر در مقابل ارواحی که ]]احضار یا زنده [[میکند؛ و
* استفاده از نشانههای رمز آلود و تفکر sigil که در بر انگیختن یا زنده کردن روحها به کار میرفت.
استفاده از مدیومهای روحی نیز در این متنها وجود دارند؛ بسیاری از جادوها، بچهای را طلب میکنند تا در حلقه جادویی آورده شود و به عنوان رابطی برای رساندن پیامها از ارواح عمل کند. زمان امپراتور جولیان روم، که با تأثیرات مسیحیت مقابله میکرد، احیاء فعالیتهای جادویی نو-افلاطونی را در پرده theurgy به خود دید.
در قرون وسطی
نویسندگان قرون وسطایی، که تحت کنترل کلیسا فعالیت میکردند، فعالیتهای جادویی خود را محدود به مخلوط کردن عجایب و مجموعههایی از طلسمها کردند. آلبرتوس مگنوس را به درست یا غلط، انجام دهنده چنین فعالیتهایی میدانند. گونههای مخصوص مسیحی شده جادو در این دوره پدید آمدند. در اوائل دوران قرون وسطی، فرقه بقایای مقدس به عنوان اشیایی که برای تکریم و تعظیم و به عنوان دارنده نیروهای فوق طبیعی استفاده میشدند، پدید آمد. داستانهای باور نکردنی از نیروی این بقایای مقدس به جای مانده از قدیسان که باعث معجرات یا جادوهانبرد بر جای ماندهاست. این بقایای مقدس به تعویزهایی تبدیل شده بودند و کلیساها تلاش میکردند نمونههای کمیاب و گرانقیمت آنها را خریداری کنند، به امید اینکه مکانی شوند برای زیارت. مانند هر تلاش اقتصادی دیگری، تقاضا باعث افزایش عرضه شد. داستانهایی از بقایای مقدس معجزه آمیز قدیسان ساخته میشد. به عنوان مثال: «داستانهای طلایی» از جاکوبس دُ وُراجین یا «گفته گوهای جادویی» اثر سزار هِیترباک محبوبیت خاصی هم داشتند. گونههای رسماً تجویز شده دیگری از جادوی مسیحی نیز موجود بود. مثلاً شیطان شناسی و فرشته شناسی که در اولین grimoireها که پایه این شیطان شناسیهای مسیحی را تشکیل میدهد، جادوگر را ترغیب میکند خود را با روزه گرفتن، عبادت (دعا) و قربانی کردن تقویت کند، تا با استفاده از نام مقدس خدا به زبانهای مقدس، بتواند ازنیروی الهی برای مجبور کردن شیطان به ظاهر شدن و در خدمت اهداف شهوت آمیز و حرص آلود او بودن، استفاده کند. عجیب نبود که کلیسا این مناسک و اعمال را همگی رد میکرد. در قرن سیزدهم، نجوم (ستاره شناسی)، نامهای بزرگی داشت: در انگلستان، برای جوهان دُ ساکربُسکو، در اروپا، گوییدو بُناتی ایتالیایی که اهل فُرلی بود. میشد، نه تنها برای شفای مریض، بلکه برای عوض کردن نتیجه یک
جادوگری در رنسانس
اومانیسم رنسانسی ظهور مجدد hermeticism و دیگر گونههای نو-افلاطونی جادوگری آیینی را به خود دید. از طرف دیگر رنسانس و انقلاب صنعتی ظهور علم گرایی را به شکل جایگزینی شدن شیمی به جای کیمیاگری، رد نظریه بطلیموسی در مورد جهان و رشد تئوری جرمرفرماسیون پروتستان بوجود آمد، تحولی را در تعقیب و آزار مخالفان فکری بخصوص در آلمان، انگلستان و اسکاتلند پدید آورد؛ ولی نهایتاً، الهیات جدیدِ پروتستانی، با به زیر سؤال بردن عقیدهها ومناسک دینی که بخواهد برای اهداف زمینی و جادویی به کار رود، دشمنی جدید را برای جادوگری آغاز کرد. علم گرایی نیز بیش از دین، دشمنی خونی تر برای جادوگری محسوب میشد. همزمان با جادوگری آیینی و مخصوصی که توسط تحصیل کردگان انجام میشد، فعالیتهای عامه روزمره کسانی که در سرتاسر اروپا به جادوگری میپرداختند وجود داشت که یکی از این گروهها مردم حیله گر و نیرنگ باز در بریتانیای کیبر بود. در فعالیتهای جادویی شان، از ستاره شناسی، عقاید و رسوم عامه (فولکور) و گونههای تحریف شده جادوگری مسیحی برای پاسخ به نیازهای مشتریان بهره میگرفتند. تجربه کردند. تنشهایی که توسط
جادوگری و مسلک رومانینک (رومانتی سیسم)
آزمایشات تجربی بارون کارل ریشن باخ با Odic force که متعلق به او بود، تلاش کرد خلاء بین جادوگری و علم را پر کند. دورههای دیگری نیز در حدود اواخر قرن نوزدهم پدید آمدند که علاقه به جادوگری در آنها رشد کرد، در آن زمان نمادگرایی و دیگر اثرات رومانتی سیسم علاقه جدیدی را به روحانیت جادویی و عجیب و غریب ایجاد کردند. استعمارگری اروپا که غربیها را با هند و مصر در ارتباط قرار میداد، عقاید جادویی و عجیب دیگری را به اروپای آن زمان معرفی کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم تعداد زیادی مؤسسات جادویی تشکیل شد که شامل Hermetic Order of the Golden Dawn و Theosophical soccienty و به ویژه گونههای دیگری جادوگری در مورد فراماسونری بود. The Golden Dawn اوج قدرت خود را با جذب سرشناسان فرهنگی مانند ویلیام باتلر بیتز، الگونان بلک وود و آرتور میکن به دست آورد.
جادوگری در قرن بیستم
احیاء مجدد علاقه به جادوگری در انگلستان با لغو آخرین قانون جادوگری در سال ۱۹۵۱ از سر گرفته شد. این سرنخی شد برای جرالد گاردنردین را به گونهای آمیخت که مردم در روشنفکری، مرزهای بین این دو موضوع را تشخیص نمیدادند. دین تازه انتشار یافته گاردنر و بسیاری دیگر، به فضای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قدم گذاشتند که در آن زمان ضد فرهنگ هیپیها نیز علاقه دیگری را به جادوگری، روحانیت و دیگر اعمال خارق العاده طبیعت بوجود آورده بودند. شاخههای مختلف [[نو-الحادی (بی دینی نو) و دیگر دینهای زمینی که از زمان گاردنر تا کنون انتشار یافتهاند، طرح ترکیب جادوگری و دین را دنبال میکنند. برخی از فمینیستها که روند جادوگری مربوط به ضد فرهنگ را دنبال میکردند، یک حرکت مستقل برای پرستش الهه را در پیش گرفتند. این عمل، آنها را به سنت دین جادویی گاردنری مرتبط ساخت و در عوض تأثیر زیادی بر روی آن سنت نیز از خود بر جای گذاشت. تا اولین کتاب غیر داستانی (واقعی) خود به نام “جادوگری امروز” را منتشر کند که در آن، او ادعا میکرد وجود یک فرقه (جادوگری) را که به دوران اروپای پیش از مسیحیت باز میگشت، آشکار کند. او جادوگری و
عقاید
برخی مردم در غرب یا به گونههای مختلف جادوگری عقیده دارند یا آنها را انجام میدهند. دو نهاد Golden Dawn و آلیستر کرولی و پیروانشان، به احیاء مجدد سنت جادوگری در دنیای انگلیسی زبان قرن بیستم معروفند. جنبشهای مشابه دیگری نیز در حدود همین سالها انجام پذیرفت که عمدتاً در فرانسه و آلمان متمرکز بودند. بیشتر تصدیق میکنند و به عنوان نو-کافرها (نو-مشرکان) تلقی میشوند. سنتهای دیرینه بومی جادوگری به عنوان کفر (الحاد) پنداشته میشوند. آلیستر کرولی املای “magick” کلمه جادویی را قبول داشت و آن را به عنوان “علم و هنر ایجاد تغییر که مطابق با اراده باشد” میدانست. منظور او هم اعمال عادی و روزمره ای که توسط اراده انجام میشود هست و هم جادوگری سنتی. در فصل ۱۴ کتاب خود به نام “جادوگری در تئوری و در عمل”، کرولی میگوید:
«یک عمل جادویی چیست؟ ممکن است آن را عنوان هر واقعهای در طبیعت که توسط اراده صورت میگیرد تعریف کنیم. ما نباید پرورش سیب زمینی یا بانکداری را از تعریف خود مستثنی کنیم. بگذارید مثالی بسیار ساده از یک عمل جادویی بزنیم: مردی که بینی اش را پاک میکند.»
با وجود اینکه بسیاری از جادوگران، واژه “ملحد (کافر)” را ترجیح میدهند، “نو-الحادی (نوکافری)” را برخی واژهای دقیق تر برای ارجاع علمی به آن میدانند؛ هر دو از لحاظ فنی واژههای صحیحی هستند، زیرا “نو الحادی” چیزی نیست جز یک شاخه کوچک الحاد و کفر. ویکا نیز یکی از سنتهای مشهور در نو الحادی است، که یک دین جادویی همراه با تأثیراتی از Golden Dawn و کرولی است. ویکانها و دیگر پیروان جادوگری دینی مدرن از جادوگری به طور گستردهای استفاده میکنند. با این حال، همه آنها، آن تعریفی که کرولی از جادوگری دارد، ندارند و آن را برای مقاصد یکسان نیز به کار میبرند. روکبی (۲۰۹-۲۰۰۴:۱۹۳) نشان میدهد که ویکانها و جادوگران، این واژه را به اشکال بسیار متفاوت تعریف میکنند و آن را برای هدفهای گوناگونی به کار میبرند. بر خلاف تعدد عقیدهها، او به این نتیجه گیری میرسد که نتیجه کلی این کار بر روی کسی که آن را انجام میدهد، مثبت است.