فولكلور آيينه تمام نماي زندگي فرهنگي ما
تاریخ : شنبه، 27 دلو (بهمن)، 1386
موضوع : فرهنگ و هنر
از آنجا يی که می دانیم همه انسانهای روی زمین دارای عقاید مختلف مذهبی بوده و هر طبقه و هر بخش ، نظریات و افکار گذشته گان شانرا تعقیب نموده و آنرا به حیث یک عنعنه و رسوم خاص مذهبی می پندارند و از کلتور و فرهنگ اصیل خویش پیروی می کنند. تاریخ هر ملتی را که در نظر بگیریم ؛ شاهد شهکار های ادبی و هنری بوده که با فرهنگ عامیانه همان ملت رابطه ناگسستنی داشته و آیینه تمام نمای زنده گی فرهنگی همان جامعه است ، که شناخت دقیق این فرهنگ و کلتور ثقافت اصلی و جنبه های اصیل زنده گی بشری را تشکیل می دهد .اثر ادبی و هنری بر اساس فرهنگ گذشته گان شان استوار بوده و از آن سر چشمه می گیرد.
وقتی به فرهنگ یک جامعه نظر می اندازیم در نخستین نگاه دانستنیهای پرارج و قیمت دار خلق یعنی فلکلور آن جامعه نظر ما را بخود جلب می نماید که از لابلای این دانستنیها ، می توان جامعه و مردم را شناخت و درک موثق از آن دریافت نمود . از جمله دانستنیهای پربهای مردم ما یکی هم گرفتن نذر ها و نیاز ها است . زنان افغانستان ، بخصوص زنان روستایی به امید حل مشکلات زنده گی و رفع احتیاجات مادی و معنوی نذری به گردن می گیرند و بعد از برآورده شدن حاجات ، رهایی از فقر و تنگدستی ،بازگشت مسافر به خانه خویش و غیره نیازها ، به دادن نذری که به گردن گرفته اند مبادرت می ورزند. ادای نذر با ذبح نمودن گوسفند یا پختن حلوا ،کاچی ، شله زرد یا سپید ،شیر برنج ،نان روغنی ،نان بی روغن ،تهیه کشمش نخود یارفتن به مزار های بزرگان ،دادن پول یا چیز دیگر صورت می گیرد . اقسام نذر ها زیاد بوده و هر شخص نظر به ضم و ساحه دید و شرایط زنده گانی خویش هرکدام را در محل و وقت معین و با مراسم خاص ادا می نماید . مردم ما عقیده دارند که اگر طفل شان در ابتدای تولد دارای موهای سفید بوده و یا ختنه شده باشد و دندانی در دهن داشته و یا دیگر علامات غیر معمولی در آنها دیده شود ؛ می گویند که طفل شان نذری بوده و باید نذری را که مادر در هنگام بارداری خورده است ، داده شود. بعضا اشخاصی هستند که زبان ایشان شق شق بوده و تا اینکه نذر مورد نظر شان داده نشود ،در اینجنین اشخاص لکنت زبان به چشم می خورد . همچنان مادرانی که اطفال شان قبل از ولادت ضایع می گردند ،نذری به گردن می گیرند که هرگاه طفل شان سالم تولد گردید،سر طفل را تراش کرده و صرف در قسمت وسطی سر چند تار موهای او را گذاشته و چوتی بافت می نمایند و تا سن هفت سالگی موهای او را به همین منوال گذاشته و لباسهای او را از دوکانهای هندوان توتکه (برای رد شگوم گرفته می شود )می گیرند و یک گوش او را سوراخ نموده ، در آن حلقه مسی آویزان می نمایند ، وقتی که طفل هفت ساله شد چوتی بافته شده را با ذبح نمودن گوسفند قطع می نمایند و از خداوند متعال برای طفل شان طول عمر می خواهند .
از جمله نذر ها یکی هم نذر لب آب یا لب جوی است که از قدیمی ترین نذر ها به شمار میرود ،این نذر از سعیدان سرخ روی چون اما م حسین "ع"و حضرت محمد (ص) می باشد که بخاطر زیاد شدن روزی و سرخ روی و وقار انسانها در این دنیا و آن دنیا گرفته می شود . در این نذر نخست یک مقدار حلوای آردی را پخته کرده و بعدا بر روی پرفتوح آن حضرت و امام حسین "ع"فاتحه گردیده و دیگ حلوا را بر سر جوی و یا دریای روان می برند و بزرگترین شخص خانواده هفت لقمه حلوا را خورده و هفت لقمه دیگر را در آب روان می اندازد و هر بار یکه لقمه ها را می خورد و در آب روان می اندازد یک بار اللهم صلی الله را می خواند و بعدا حلوای باقی مانده را در بین نان روغنی گذاشته و به اقارب و نزدیکان و همسایه گان تقسیم می نماید و سال به سال نذر لب آب را می دهد و سرخ روی و عزت و وقار خویش را از جانب رب العزت تمنا می کند به
همین سلسله نذر برنج سفید چنین است : نذر برنج سفید در هر سال یکبار و درماه برات که ماه تولدی حضرت امام مهدی آخر زمان "عج" است گرفته می شود . نذر گیرنده برنج سفید را بدون نمک در آب جوش داده و اقارب و نزدیکان خویش را دعوت نموده و با ماست آنرا نوش جان می نمایند . مردم ما به این عقیده اند که در این ماه زند گی و مرگ و طول عمر انسان تعیین می گردد و هر کس که این نذر را می گیرد . از دربار خداوند طول عمر خود و اولادهایش را از بارگاه خداوند متعال استدعا می کند . و در هنگام نیت نذر این را می گویند که خداوندا ! به حق حضرت امام مهدی آخر زمان یکسال دیگر نیز به عمرم اضافه نما و عمر یک ساله امرا پر برکت و پر ایمان بساز .
نذر سمنک سمنک از جمله غذا های خاص بهاری و زیب وزینت سفره فامیل ها بشمارمی رود. می گویند در خانه ایکه سمنک است در آنجا خیرو برکت است.سمنک نذری است که رسم وعنعنه فرهنگ گذشته گان ما را تمثیل و به یاد می آورد. با فرا رسیدن فصل بهار یکعده ازخانمها ودخترهای جوان به دادن نذر سمنک مبادرت می ورزند و این فرهنگ را برای همیشه زنده و جاویدان نگه داشته و به آن پابندی وعلاقه خاص نشان می دهند . فامیل هایی که می خواهند نذر سمنک را بر پا نمایند ، یک الی دو هفته پیش در فصل بهار یک مقدار گندم را گرفته در بین یک ظرف پاک پر از آب انداخته در منزل آنرا نگهداری نموده تا اینکه گندم سبز و ریشه می کشد و در سال نو یعنی فصل بهار این ميله را بر پا می دارند. در نذر اگر کسی بخواهد سهیم شود یک مقدار آرد گندم را با خود آورده درین نذر خود راسهیم می سازد.هفت نفر می توانند که در این نذر شامل شوند. درنذرسمنک خانمها و دخترهای جوانی که در طول سال کدام مشکلی داشته ویا کدام کاری را در نظرداشته باشند که باید انجام شود نذر سمنک را گرفته و خواهان مدد و همکاری از جانب رب العزت می گردند تا سال نو را خداوند برایشان ببرکت این نذر خجسته گرداند . میله سمنک اکثرأ در محلات و روستا های وطن ما برپا می گردد. در شهر ها بعضی فامیلها به شکل انفرادی نیز این رسم و رواجها را عملی می نمایند. در شب میله سمنک خانمها و دختران دور هم جمع شده این شب را با خوشی ، شادمانی ، سرور ، رقص و پای کوبی و آوازخوانی آغاز می نمایند. خانمها و دحتران اکثرأ این سرود را می سرایند. سمنک در جوش ما کفچه زنیم دیگران در خواب ما دبچه زنیم سمنک نذر بهار است میله شب زنده دار است این خوشی سال یکبار است سال دیگر یا نصیب سمنک در خود بجوشد دلخوشی جامه بپوشد آرزو امشب خروشد دلخوشی دارد هزاران خاصه بر شب زنده داران سال دیگر یا نصیب خود بخود رنگینی دارد طعم خوش چون فرنی دارد بی شکر شیرینی دارد سال دیگر یا نصیب موجب شور و شرار است واجب هر گیر و دار است شاهد عین بهار است سال دیگر یا نصیب . سمنک را در یک دیگ بزرگ انداخته در زیر آن آتش را می گذارند و سمنک را باکفچه دوامدار الی پخته شدن دوامدار، شور می دهند و این کار را خانمها و دختر ها هر کدام به نوبه خود انجام می دهند. در این شب یک تعداد را خواب برده ویک تعداد مصروف پختن دیگ سمنک و یک تعداد هم مصروف رقص و آواز خوانی و یک تعداد هم مصروف قصه های خود بوده، شب را به پایان می رسانند. زمانیکه دیگ سمنک پخته شد ، آنرا می گزارند تا دیگ خوب دم بگیرد. بعد از نماز صبح همه دختران و خانم ها دور دیگ جمع شده با دعا و تکبیر و نیتی که در دل دارند سرپوش دیگ را بلند می کنند. اگر سمنک خوب پخته شده و شیرینی خود را کشیده و رنگ اصلی بخود گرفته باشد می گویند که خداوند مراد همه را داده است زنان در وقت چای صبح یک مقدار را صرف می نمایند بعدإ برای سهم داران ،دوستان و عزیزان خود سمنک را توزیع و ارسال می نمایند.
نذر دیگچه : نذر دیگچه یکی از نذر های باسابقه مردم ماست که اجرا کردن این نذر را به عنوان یکی از عنعنات خود دانسته و هر سال یک بار آنرا به روح پرفتوح حضرت محمد (ص) ادا می نمایند . این نذر اولین بار توسط حضرت بی بی فاطمه الزهرا "س "به خاطر سلامتی امام حسین " ع " در ماه سفر داده شده است . موارد نذر دیگچه زیاد شدن روزی و سر سلامتی و جان جوری فرزندان می باشد . طرز پختن دیگچه : اولا هفت کیلو برنج سفید را در آب جوش داده و می گذارند تا کمی نرم گردد .بعداً هفت کیلو شیر را با قدری بوره ، هیل و گلاب به آن علاوه می نمایند و هرکس بخاطر گرفتن نذر و بدست آوردن مراد ، دیگ دیگچه را با کفگیر دور می دهند و می گذارند که کاملاً پخته گردد و بعدا ً آنرا دم داده می گذارند که کمی سرد گردد . دختر های جوان دایره و دیگر آلات موسیقی را گرفته و می خوانند : دیگچه بیادر جان اس دلکش به آرمان اس خواهرکش به درمان اس زنکش پریشان اس بعد از آنکه دیگ پخته شد یکی از بزرگان اقارب به دم دیگ آمده و بالای آن هفت پلته روغنی را با شمع ها روشن می کند و یک بار الحمد و سه بار قل هوالله و سه بار اللهم صلی علی الله محمد وآل محمد را خوانده و سرپوش دیگ را باز می نماید که بعضا در بالای دیگ پنج پنجه حضرت محمد " ص " به چشم می خورد و اگر پنج پنجه آن حضرت به چشم خورد می گویند که مراد شان بدست می آید بعد از آنکه نذر فاتحه گردید ، آنرا در ظروف کشیده و به سفره برده و به مهمانان تقدیم می نمایند باید متذکر شد که این نذر دو نوع نیت دارد ، یکی آزاد و دیگر آن مقید است آزاد به این مفهوم که نذر گیرنده آنرا به خانه همسایه گان و اقارب می فرستد و مقید به این مفهوم که نذر مذکور از خانه نذر گیرنده خارج نگردیده ، هر کس که می خواهد نذر بگیرد باید در داخل خانه نذر گیرنده آنرا نوش جان نماید .
نذر بی بی حور و بی بی نور : این نذری است که توسط دو دختر جوان گرفته شده است .می گویند این دو دختر خیلی ریاضت خداوند را می کردند و بسیار با تقوا بودند و از جانب خداوند به مقام بلندی نایل گردیده بودند، اما چون جامعه آنها جامعه غیر اسلامی بود بناً همیشه مورد آزار و اذیت مردم قرار می گرفتند از همین رو ایشان نذر گرفتند که تا از اذیت کفار در امان باشند .این دو دختر عرب نذر مالیده را با ماست به گردن گرفتند . آنان ابتدا از آرد گندم نان بی نمک پختند و در آن کمی روغن علاوه کردند بعد آنرا میده میده کرده در آن بوره و روغن علاوه نمودند و خویش و اقارب شانرا به روز چارشنبه دعوت نموده و مالیده را همراه ماست به سفره آوردند . این نذر برای زنها علیحده بوده و از نظر مردها دور می باشد و حتی پسر هفت ساله دود طبخ آنرا نباید ببیند . درهنگام خوردن آن ، زنها نباید با شوهران و پسران شان سخن بزنند و هرگاه بخواهند که با اطفال پسر شان حرف بزنند باید یک دانه نخود خورده و به جواب آنان بپردازند و همچنان اگر خانم بارداری این نذر را بخورد اگر طفلش پسر باشد باید نذر مورد نظر را دوباره بدهد و اگر دختر باشد باید اسمش را بی بی حور و یا بی بی نور بگذارد . باید خاطر نشان نمود که در وقت فاتحه نمودن این نذر یکی از بزرگان اقارب چند عدد شمع و چند پلیته روغنی را بالای نذر روشن می کند و وقتی که شمع ها و پلیته ها کاملا سوخت ، بعد از خواندن یک الحمد و سه بار قل هوالله که منزله یک ختم را دارد ، نذر فاتحه گردیده و هر کس به اندازه مورد نیاز از آن می گیرد و نوش جان می نماید.
نذر پله و کشمش نذر پله و کشمش یکی از نذر های پر سابقه کشور ماست مردم ما عقیده دارند که با گرفتن این نذر مشکلات شان رفع می گردد و آنها این نذر را بخاطر سلامتی و جانجوری اعضای خانواده شان می گیرند . هر شخص نظر به قدرت و توان پولی خویش یک مقدار پله و کشمش سرخ را به قسم نذر خریداری می کند . می گویند که این نذر را نخستین بار یکی از وزرا که در زندان زندانی بود گرفته است ، گفته شده است که وزیر مذکور،مهتاب سه شبه را هنگام وضو کردن دیده بود . قصه طوری است که روزی یک بچه از وزیر . دو بچه از چادشاه به سفر می روند یکروز به وزیر از باغش خربوزه می آورد و وزیر که پادشاه را خیلی دوست داشت دو دانه خربوزه را با کارد که در روی آن دستمال را انداخته بود می فرستد و قتیکه آنرا به پادشاه می برند پادشاه نماز می خواند وقتی نماز ش را خلاص می کند می بیند که سر پسرانش با کارد در پتنوس گذاشته شده . پادشاه به خشم می شود و وزیر را می خواهد و بدون چون و چرا او را زندانی می سازد و حتی حکم اعدام او را صادر می کند ، ولی وزیر دیگرش تا چهل روز ضمانت او را کرده و می گوید که وزیر در مدت چهل روز قاتلین پسران پادشاه را پیدا خواهد کرد . وزیر در زندان حضرت علی کرم الله وجهه را به خواب می بیند که به او میگوید: یک در هم را پله و کشمش بخر و به نام نذر حضرت علی به مردم بده تا خدواند مشکل ات را رفع کن وزیر وقتیکه از خواب بیدار می شود می بیند که دامادی به پشت عروسش می رود، داماد را می گوید که یک درهم را برایم کشمش و پله بیاور اما داماد مذکور انکار می کند و به راه خود روان می شود هنوز چند قدمی بر نداشته است که اسپش چپه می شود و صدای غال مغال مردم بلند می شود که داماد مرد . وزیر به فکر می رود و می بیند یک نفر از راه می گذرد وزیر از شخص مذکور می خواهد که یک درهم را برایش پله و کشمش بیاورد شخص خواهش او را قبول کرده و برایش شی مورد نظر را می آورد وزیر این نذر را بنام حضرت علی " ع" فاتحه نموده و در میان زندانیها تقسیم می نماید . در همان روز پسران پادشاه و یک پسر وزیر به دربار پادشاهی باز می گردند و پسر وزیر از پادشاه می پرسد که پدرش کجاست که به نظر نمی خورد ؟ پادشاه از عمل خویش پشیمان می شود و وزیر را فوراً از زندان رها می نماید و از وزیر می پرسد که چرا سر پسرانش را به او فرستاده بود ؟ وزیر تمام قصه را به او باز گو می کند . به همین اساس نذر پله و کشمش در بین مردم ما به قسم یک عنعنه باقی مانده است وتا امروز مردم ما به خاطر رفع شدن مشکلات شان نذر می گیرند .
نذر حسینی : این نذر را مردم ما در روز دهم یا سیزدهم محرم الحرام بخاطر شهادت امام حسین " ع" و شهدای دشت کربلا ادا می نمایند . در این روز آنان شله شیرین که حاوی خسته ، پسته ، چارمغز ، هیل و گلاب بوده تهیه می کنند و دختران و پسران جوان به دل نیتی که دارند می گیرند و دیگ نذر را با کفگیر دور می دهند و اگر تا سال آینده خداوند مراد دل شان را داد ؛ آنان نیز نذر حسینی را می پزند . وقتی که نذر پخته گردید بزرگان دور دیگ جمع گردیده و بر روح پر فتوی امام حسین " ع" دعا نموده و آن را به دوستان و نزدیکان تقسیم می نمایند . می گویند ، شخصی بخاطر پختن نذر حسینی بچه خود را به بازار برد تا او را بفروش رساند . نزدیک شام مردی اسپ سواری پیدا شد و از مرد پرسید که این پسر را چند می فروشی ؟ شخص به خاطر اینکه دیگران ندانند که او پسرش را بفروش می رساند می گوید : این پسر غلام من است . امسال او را می فروشم و غلام دیگری می خرم و قیمت او یک کیسه پول است . مرد پسرک را خریده و با خود می برد . شخص پول را به خانه برده و به خانمش می دهد تا نذر حسینی را تهیه نماید، در این هنگام در به صدا می آید و می بیند که پسرش دوباره به خانه آمده و میگوید که ارباب من ، مرا دوباره به خانه آورد و خون گلوی خود را به گلوی من مالید و خون گلویم رنگ سبز را بخود گرفت . شخص می داند که این رنگ سبز، رنگ شهادت حضرت امام حسین (ع) است که هنگام شهادت رنگ خون گلوی او رنگ سبز را بخود گرفته بود . مرد خیلی خرسند می گردد و رو به خاک افتاده به امام حسین (ع) درود می فرستد و هر سال نذر حسینی را ادا می نماید.
نذر دستر خوان سخی از جمله نذر های که بیشتر زنان کشور ما به آن مبادرت می ورزند، یکی هم نذر دستر خوان سخی است ،که هرسال در روز اول حمل یا نوروز گرفته می شود. روایت است که این نذر اولین بار توسط حضرت علی " رض " گرفته شده بود . یعنی وقتی که حضرت علی به مسند خلافت نشست ، بخاطر اینکه در اجرای امور خلافت موفق باشد و رضایت مردم را بدست بیاورد دستر خوان بزرگی را هموار می نماید که مشتمل از هفت قسم میوه خشک می باشد . بعضی ها می گویند که این میوه ها از هفت نوع باید کم نباشد و از هفت نوع امکان دارد که اضافه گردد و این میوه ها عبارتند از : سه نوع کشمش (سرخ ، سبز ، آبجوش ) ، سنجد ، غولنگ ، شکر پاره ؛ خسته ، پسته ، بادام ، چارمغز ، کشته و غیره . دراین نذر ، مهمان نواز دستر خوان بزرگی را هموار نموده و طشتهای میوه را به روی دستر خوان گذاشته و هر مهمانی که می آید یک گیلاس از میوه های مورد نظر را به وی تقدیم می نماید و اگر یکی از مهمانها کدام نذر و یا نیتی در دل دارد و می خواهد نذر بگیرد، یک گیلاس دیگر نیز از صاحب خانه به عنوان قرض می گیرد و اگر مرادش بر آورده شد در سال آینده خودش نیز دستر خوان بزرگی را هموار نموده و نذر می دهد و همچنان هر کسی که بالای دستر خوان می نشیند ، قبلاً دو رکعت نماز نفل خوانده و نماز اش را بنام حضرت علی (ع) فاتحه میکند و بعداً بالای دستر خوان می نشیند .
نذر سبزی چلو این نذر اولین بار توسط حضرت بی بی فاطمه الزهرا و بی بی زینب بخاطر سلامتی و طول عمر اولادهای شان گرفته شده است و به روایت دیگر ، این نذر نذر امیرالمومنین حضرت علی کرم الله وجهه است . در این نذر برنج را بی روغن و بی نمک در آب جوش می دهند و همچنان سبزی را بدون روغن و نمک می پزند و همراه ماست نوش جان می نمایند . در فاتحه نمودن این نذر چند زن دور دیگ جمع شده و یک الحمد و سه قل هوالله را با نادعلی میخوانند و به حق فرزندان شان دعای نیک می نمایند . در این نذر قیوداتی وجود ندارد و هر مرد و زن می تواند، آنرا بخورد و اگر کسی این نذر را به مراد بخورد ؛ در آن روغن و نمک علاوه می نماید .
نذر آش ابو درد ها این نذر ،نذر امام زین العابدین بیمار است که هنگام بیماری اش بخاطر شفا یافتن خود به گردن گرفته بود . این نذر قسمی است که از پنج خورد تا پنج پاو آرد را خمیر کرده ، بعد آنرا آش می برند و آنرا می پزند و در بین آن هفت چیز از قبیل : لوبیا ، نخود ، گشنیز ،نعناع ، کچالو ، زردک و قروت علاوه می نمایند و بعدا در دورا دور دیگ آش یک مقدار تار زرد و نیم خام را دور می دهند و وقتی که آش پخته شد ؛ تار دور دیگ را در گردن بیمار حلقه می کنند . تا هفت روز در گردن مریض تار می ماند و آش پخته شده را به اقارب ، نزدیکان و همسایه گان تقسیم می نمایند و هر کس که اش را خورد ؛ در ظرف آش یک مقدار آب انداخته و آنرا به خانه مریض می فرستد و مریض دار آبهای ظروف را جمع آوری نموده ، سر و جان مریض را با آن می شویند و از خداوند متعال شفای عاجل مریض را استدعا می کنند .
نذر تکیه بی بی زینب این نذر بعد از هفت روز از دهم عاشورا گرفته می شود . این نذر را اولین بار حضرت بی بی زینب گرفته بود ؛ می گویند حضرت بی بی زینب ،زین العابدین بیمار و برادر زاده هایش از کربلا می خواستند که بطرف کوفه بروند و در عین راه حضرت بی بی زینب این نذر را به گردن گرفت که بخیر به کوفه برسیم و بی ستر و بی عورت نگردیم . در این نذر ، نذر گیرنده از پنج پاوه آرد گرفته تا پنج سیر یا پنج کیلو آرد را خمیر نموده و مالیده می نمایند و در یک اتاق تاریک نشسته ،چادر سیاه بر سر کرده و بالای طشت مالیده زانو میزند و هرکس که برای نیت گرفتن می اید برایش یک یک مشت مالیده می دهد و در هربار بر روان پاک شهدای دشت کربلا و دشت بدر و خاصه بر روان پاک سید الشهدا حضرت اما م حسین "ع" دعا می کند و بر روان پرفتوح حضرت محمد "ص" درود می فرستد .
نذر مولودی این نذر ،در ماه مولود شریف بر روی پرفتوح حضرت محمد "ص" گرفته می شود و هرسال در روز تولدی حضرت محمد "ص" یا روز مولود داده می شود .در این روز همه مسلمانان ،شله غوربندی و یا شله شیرین می پزند و به غربا و خویشاوندان و دوستان خویش تقسیم می نمایند . می گویند مردی هرسال نذر مولودی را می داد ، مگر یکسال قرضدار بود و پول کافی نداشت تا نذر مولودی را تهیه نماید .بنا تصمیم گرفت که دختر یک دانه اش را بنام آن حضرت گرو نموده و نذر مولودی را بدهد . دخترش را به بازار برد تا او را به گرو دهد . دیری ایستاد ،مگر هیچ کس پیدا نشد تا دخترش را گرو بگیرد . دخترک را نزد مرد یهودی برد و گفت : این دختر من است می خواهم امسال او را گرو کرده و نذر مولودی را بدهم یهودی گفت : اگر پیامبر تان کرامات دارد ،خودش برای تان پول بدهد . مرد مایوس گردید و دخترک خود را دوباره به خانه آورد . خانمش گفت که برو دختر را در بازار بفروش تا نذر را بدهیم . مرد دخترک را به بازار برد تا او را بفروشد . زمانی گذشت تا بالاخره جوانی از یمن پیدا شد و او را خرید . پدر پول فروش دختر ش را گرفته و به خانه آمد . مادر دخترک که شوهرش را بدون دخترش یافت خیلی جگرخون گردیده و به گریه و زاری پرداخت و از هوش بیهوش گردید . جوان یمنی که دخترک را خریده بود ،حضرت محمد "ص " را در خواب می بیند که به او خطاب می کند که ای جوان یمنی !من همیشه به سر وقت تو خواهم رسید و در روز آخرت ترا شفاعت خواهم کرد، اما به شرطی که دخترک را دوباره به مادرش بسپاری . جوان مذکور بعد از آن که از خواب بیدار گردید از دخترک جویای احوال گردید و علت فروختن او را پرسید . دخترک گفت که ماپول نداشتیم تا نذر مولودی را بدهیم به این خاطر پدرم مرا بفروش رساند . جوان دست و روی دخترک را غرق بوسه کرد و گفت که من امشب از برکت تو آن حضرت را بخواب دیدم و تو از همین لحظه به بعد آزاد استی و می توانی که دوباره نزد والدینت بروی . دخترک خرسند شد و نزد مادرش برگشت .
نذر مشکل گشا :
از جمله نذر ها یکی هم نذر مشکل گشا است . این نذر خیلی معروف بوده و در میان زنان افغانستان بیشتر مروج است . این نذر در مواردی چون بر آورده شدن حاجات ، شفای بیمار ، نایل شدن به زیارت مزارهای پاکان و اماکن مقدسه ،رهایی از فقر و تنگدستی ، رسیدن مسافر به خانه و مانند اینها داده می شود . قبل از ادای نذر نیت می کنند .در نیت کردن دو هدف در نظر گرفته می شود . اول مراد مطلوب و دوم اندازه مصرف نذر . مصرف معمولا به اندازه بنیه مالی نذر دهنده تعیین می گرد د ،کمترین اندازه مصرف سه پیسه یا معادل آن است . نیت نذر :
"یا غوث الاعظم دستگیر !مرا به مرادم برسان .اگر به مراد خود رسیدم برای خشنودی روحت نذر مشکل گشا را یکبار در آخر هر ماه می دهم و ادای آن را به گردن خود دین میدانم ." زمان گسترانیدن خوان نذر : پس از بر آورده شدن حاجت ، سفره نذر صبح یا عصر گسترانیده می شود . ترتیب دادن نذر : زنی که طالب مراد خویش است به اندازه معادل سه پیسه یا زیادتر از آن کشمش نخود می خرد . بعد یک خوان نظیف را هموار کرده و کشمش نخود را در آن می گذارد . هفت زن به دور دستر خوان می نشینند و کشمش نخود را پاک می کنند . بعد از آن کشمش نخود را هفت قسمت می کنند و قبل از خوردن و تقسیم کردن آن ، قصه بابه خارکش را که به برکت این نذر پولدار شده بود به دیگران می گویند و بعد به خوردن آن می پردازند.