یکی از بزرگترین اسرار هستی در خلقت بشر, خوابیدن و خواب دیدن او است . چون حالت خواب در این نسل , در اصل یک نوع مرگ موقتی می باشد که به تمام افراد دست می دهد و با کمی دقت و توجه در این باره در می یابیم که در عمل خوابیدن و حالت مرگ , اختلاف چندانی نسبت به یکدیگر ندارند , منتهی در زمان خوابیدن برخی از حرکات فیزیکی بدن تحت کنترل ضمیر ناخودآگاه , به اعمال و فعالیت های خود ادامه می دهند , ولی در زمان مرگ حرکات این ارگانها برای همیشه از بین نمی روند.
روح نسل بشر , برای گذرانیدن زندگی احتیاج فراوانی به کسب انرژی دارد , لذا بهترین زمان دریافت انرژی , هنگام خواب است , چون روح در این زمان بطور آزادانه می تواند برای کسب انرژی های لازم , خود را به عوالم روحی برساند و انرژی لازم را از آن جا کسب کند و اگر خوابیدن را به هر طریقی از افراد سلب نمایند , می بینیم که بتدریج حالت های روحی بسیار بدی در آنها مشاهده می شود که در نتیجه گاهی به جنون یا مرگ منتهی می شود تا در این حالت جدید , روح بهتر بتواند جهت کسب انرژی و و ادامه حیات , جسم مادی را ترک نماید.
اختلاف این حالت با خواب در این است که , هنگام بروز حالت جنون و عصیانهای روحی , تعدادی از ریسمانهای حیات از بدن جدا شده و روح می تواند بدین وسیله خود را در شرایط متعادل تری , برای کسب انرژی نگاه دارد , ضمن اینکه با انجام چنین اعمالی , جسم در حالت نا متعادل قرار می گیرد , ولی در خواب , این ریسمانها امتداد می یابند و گسیختگی در آنها وجود ندرد.
گاهی در عصیانهای روحی ممکن است ریسمانهای حیات از بدن جدا شده و پس از مدتی مجددا ارتباط خود را با جسم مادی برقرار کنند و فردی که مدتها در حالت جنون یا درگرگونی های روحی بسر می برده است , حالت عادی خود را بازیابد و گاهی هم روح اجازه این اتصال را نمی دهد و تا آخر عمر , این ریسمانها به جسم مادی متصل نمی شوند و در نتیجه این اشخاص تا پایان زندگی , در حالت بخصوصی از جنون یا ناراحتی های روحی بسر خواهند برد.
اگر کسی قصد خوابیدن دارد و ما نظاره گر جسم مادی او در آن موقع باشیم , در یک زمان بخصوص , حرکت جزئی و کاملا مشهودی را در جسم مادی وی مشاهده می کنیم و با شروع این حرکت باید بدانیم که او در این زمان به بعد است که به خواب کاملی فرو می رود
و ان حرکت موید این است که روح از جسم فاصله گرفته و در این زمان جسم و روح توسط ریسمانهای حیات در یه خط مستقیم قرار گرفته اند و این حرکت بدلیل کشش های حرکتی روح بوجود می آید.
زمانی که فردی در بیداری بسر می برد , ضمیر آگاه وی در حالت فعالیت است و ضمیر ناخودآگاه فعالیت مشهود چندانی را از خود بروز نمی دهد , ولی در زمان خواب وظایف این رو ضمیر کاملا تغییر می یابد, یعنی در این شرایط , ضمیر آگاه در حال استراحت است و ضمیر ناخودآگاه موجب درک و شناخت های فرد در زمان خواب و رویا های او می گردد و این دو ضمیر , معمولا با یکدیگر همکاری مستقیم و دائم ندارند.
هر فردی جهت تقویت قدرت های ارادی و دستیابی به ضمیرناخودآگاه خود در زمان خواب , می تواند با اجرای تمرین و روش های خاصی , فاصله بین ضمیر آگاه و ناخودآگاه را نزدیکتر نماید . به طوری که حالت قبلی ضمیر آگاه را که در حال استراحت , رابطه چندانی با ضمیر ناخودآگاه ندارد
تغییر دهد بگونه ای که ضمیر آگاه را در زمان خواب , آگاه سازد و ضمیر ناخودآگاه را در مسیر خواسته های خود , در زمان بیداری , به فعالیت وادارد , یعنی زمانی که فردی در بستر خود آرمیده و آماده خوابیدن است ,
با روش های خود تلقینی و بطور آگاهانه , از ضمیر ناخودآگاه خود بخواهد تا تمام رویاهایی را که در زمان خواب مشاهده می کند به ضمیر آگاه انتقال دهد تا پس از بیداری , فرد آنها را بیاد داشته باشد
زیرا اکثر رویاهایی را که افراد در زمان خواب مشاهده می کنند , در زمان بیداری فراموش می شود و حتی ذره ای از آن رویاهایی را که چند لحظه پیش شاهد آن بوده اند بیاد آورند.
دلیل فراموشی رویاها پس از خواب , یک امر فیزیکی و طبیعی است . چون بشر در عالمی زندگی می کند که از امواج گوناگون بوجود آمده است و مشاهدات و رویاهای وی نیز چیزی خارج از قاعده و قانون امواج نمی باشند و در این حالت امواج و فرکانسهای مشاهدات ضمیر ناخودآگاه , در درون امواج اثیری با ضمیرآگاه که در امواج محیط مادی است مطابقت ندارد , یعنی بشر در زمان خواب , مشاهدات خود را با امواج دیگری تشخیص می دهد و یا آنها را می شنود و یکی از مهمترین دلایل فراموش کردن رویاها پس از خواب , عدم تجانس امواج زمان خواب و بیداری است.
وقتی که قبل از خوابیدن به ضمیرآگاه و ناخودآگاه خود تلقین کنید که موقع خواب جسم مادی , این دو عنصر عقلی با یکدیگر همکاری نزدیک داشته باشند و تمام رویدادها را به یکدیگر انتقال دهند , هدف نزدیک نمودن فرکانسهای عقلی این دو عنصر نسبت به یکدیگر است
تا بتوانند پس از خواب , خاطرات رویاها را به هم انتقال دهند.
یکی دیگر از دلایل وجود اختلافات موجی بین این دو ضمیر این است که , فرکانسهای رویا , از امواج روحی یا اثیری هستند و در زمان بیداری نمی توانند مورد استفاده در عالم بیداری با امواج محیط مادی قرار گیرند.
برای اینکه فردی بتواند در زمان خواب از وجود این رویاها با خبر گردد , می بایست پیش از خوابیدن , چندین بار به ذهن خود بقبولاند که ضمیر ناخودآگاه وی در خواب تمام رویاها را به ضمیر آگاه انتقال دهد .
بطوریکه فردا صبح پس از خواب , کلیه آنها را به یاد داشته باشد . این عمل را هر شب قبل از خوابیدن باید آنقدر انجام داد تا زمانی فرا رسد که هر روز صبح پس از خواب , بتوانید تمام خاطرات و رویاهای شب گذشته خود را بطور کامل بیاد آورید.
زمانی که فردی موفق شد نحوه خواب دیدنهای خود را تحت کنترل ارادی ضمیر آگاه خویش در آورد , از آن پس می تواند برخی از ناراحتی های جسمی و روحی خویش را در زمان خوابیدن بوسیله ضمیر ناخودآگاه درمان کند
یعنی در موقع خوابیدن از ضمیر های خود بخواهد که در خواب به یکدیگر کمک کنند و ناراحتی جسمی و روحی و روانی را از شخص دور نمایند و پس از مدتی در این زمینه حتما موفق خواهند شد.
شفابخشی توسط قدرتهای روح
اکثریت قریب به اتفاق افراد نسل بشر نسبت به قدرت های روحی خود , شناخت کافی و آگاهی چندانی ندارند و بهمین علت هم تنها متکی به نیروهای جسم مادی و یا خرج کردن پول فراوان می باشند تا بتوانند ناراحتی را از بین ببرند . اگر آنان قدری بخودشناسی بپردازند و از قدری به خود شناسی بپردازند و از قدرتهای ذاتی خود آگاهی یابند , به زودی در خواهند یافت که , علاج اکثر ناراحتی و بیماری های آنها , در درون حالتهای مختلف روحی و جسمی خودشان نهفته است , ولی بعلت عدم اطلاع صحیح در این مورد , برای دفع آنها به این و آن مراجعه می نمایند.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد *** آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
اگر بخواهیم در بین نیروهایی که در زندگی بشر دخالت مستقیم یا غیر مستقیم دارند, قویترین آنها را انتخاب کنیم , مسلما باید برای قدرتهای روحی , بیشترین امتیاز را قاءل گردیم.
اگر بدلائلی قدرت های روحی فردی کاهش یابد , تغییرات منفی و حالت های افسردگی و ناامیدی و یاس , بسرعت در چهره او هویدا می گردد و چنانچه این حالت ادامه پیدا کند , پس از مدتی موجب نوعی سرخوردگی یا جنون در افراد می گردد و بر عکس , اگر به فرد ضعیف و بیماری روحیه کافی داده شود , پس از مدتی تبدیل به شخص سالم و پر جرات و مقاوم می شود.
زمانی که فردی دارای روحیه قوی باشد , بین بافت ها و سلول های عصبی وی همکاری بیشتری بوجود می آید و در نتیجه قدرت بازدهی فرد در هر کاری افزایش پیدا می کند.
عمل و علم شفابخشی روحی , توسط امواج الهی و ماوراءی , به طور روزافزون در سراسر جهان در حال گسترش است . زیرا از نظر علمی امروزه این مطلب به اثبات رسیده است که بسیاری از بیماری های عصبی , روانی , روحی و حتی جسمی , نه تنها با مصرف داروهای مختلف شیمیایی و گیاهی درمان نشده اند , بلکه مصرف بیش از حد یا بی رویه آنها , سبب بروز برخی از ناراحتی های دیگر هم در افراد مریض شده است , لذا افراد آگاه از نیروهای شفابخش ماوراء در زمان بروز هرگونه ناراحتی روحی و روانی و حتی جسمی , استفاده کرده و در مرحله نخست , سعی دارند بهنگام بروز بیماریها , به افراد روح درمان و شفادهندگان روحی مراجعه نمایند.
چنانچه آنها تشخیص دادند که بیماری فرد عضوی است و هیچ وابستگی به اعصاب و روح و روان ندارد , آنگاه به پزشکان متخصص برای معالجه خود مراجعه می نمایند و بدون دلیل , معده و بدن خود را تبدیل به انبار انواع و اقسام داروهای معدنی و شیمیایی و ... نمی کنند و جان خویش را بیهوده نثار نخواهد کرد.
زمانی که فرد شفابخش توسط امواج ماورائی خود به قسمتی از جسم مادی بیمار انرژی بدون خطر می دهد , این امواج موجب می گردند, تا سلولهای عصبی آن عضو یا محل , بتریج فعال و فعال تر گردند , چون وقتی اعصابی که به سلولهای جسم مربوطند , به دلایلی قدرت خود را از دست دادند , آن سلولها بدون دفاع می شوند .
وقتی سلولی قدرت دفاعی خود را از دست داد , تحت تاثیر هر نیروی منفی و مخرب داخلی یا خارجی قرار می گیرد . وقتی فرد شفابخش به این سلولها انرژی می دهد , در ابتدا این انرژی ها باعث تحریک و فعال کردن رشته های عصبی آن عضو گشته و فعالیت این رشته ها باعث تقویت و بازسازی سلولهای آن می گردد و به حال تعادل برگشتن سلولهای یک عضو نیز , باعث از بین رفتن بیماری و نا توانی در آن قسمت از بدن یا محل عضوی می شود.
اگر افراد بتوانند در زمان خواب بر ضمیرهای خود تسلط یابند , پس از مدتی خود صحبتی قبل از بخواب رفتن و ارسال پیام و تلقینات کافی و لازم , پس از مدتی یقینا قادر خواهند شد بر اکثر ناراحتی های روحی , روانی و حتی جسمی خویش تسلط یابند و حرکات و جابجایی هایی را در آن زمان انجام دهند.
روح نسل بشر , برای گذرانیدن زندگی احتیاج فراوانی به کسب انرژی دارد , لذا بهترین زمان دریافت انرژی , هنگام خواب است , چون روح در این زمان بطور آزادانه می تواند برای کسب انرژی های لازم , خود را به عوالم روحی برساند و انرژی لازم را از آن جا کسب کند و اگر خوابیدن را به هر طریقی از افراد سلب نمایند , می بینیم که بتدریج حالت های روحی بسیار بدی در آنها مشاهده می شود که در نتیجه گاهی به جنون یا مرگ منتهی می شود تا در این حالت جدید , روح بهتر بتواند جهت کسب انرژی و و ادامه حیات , جسم مادی را ترک نماید.
اختلاف این حالت با خواب در این است که , هنگام بروز حالت جنون و عصیانهای روحی , تعدادی از ریسمانهای حیات از بدن جدا شده و روح می تواند بدین وسیله خود را در شرایط متعادل تری , برای کسب انرژی نگاه دارد , ضمن اینکه با انجام چنین اعمالی , جسم در حالت نا متعادل قرار می گیرد , ولی در خواب , این ریسمانها امتداد می یابند و گسیختگی در آنها وجود ندرد.
گاهی در عصیانهای روحی ممکن است ریسمانهای حیات از بدن جدا شده و پس از مدتی مجددا ارتباط خود را با جسم مادی برقرار کنند و فردی که مدتها در حالت جنون یا درگرگونی های روحی بسر می برده است , حالت عادی خود را بازیابد و گاهی هم روح اجازه این اتصال را نمی دهد و تا آخر عمر , این ریسمانها به جسم مادی متصل نمی شوند و در نتیجه این اشخاص تا پایان زندگی , در حالت بخصوصی از جنون یا ناراحتی های روحی بسر خواهند برد.
اگر کسی قصد خوابیدن دارد و ما نظاره گر جسم مادی او در آن موقع باشیم , در یک زمان بخصوص , حرکت جزئی و کاملا مشهودی را در جسم مادی وی مشاهده می کنیم و با شروع این حرکت باید بدانیم که او در این زمان به بعد است که به خواب کاملی فرو می رود
و ان حرکت موید این است که روح از جسم فاصله گرفته و در این زمان جسم و روح توسط ریسمانهای حیات در یه خط مستقیم قرار گرفته اند و این حرکت بدلیل کشش های حرکتی روح بوجود می آید.
زمانی که فردی در بیداری بسر می برد , ضمیر آگاه وی در حالت فعالیت است و ضمیر ناخودآگاه فعالیت مشهود چندانی را از خود بروز نمی دهد , ولی در زمان خواب وظایف این رو ضمیر کاملا تغییر می یابد, یعنی در این شرایط , ضمیر آگاه در حال استراحت است و ضمیر ناخودآگاه موجب درک و شناخت های فرد در زمان خواب و رویا های او می گردد و این دو ضمیر , معمولا با یکدیگر همکاری مستقیم و دائم ندارند.
هر فردی جهت تقویت قدرت های ارادی و دستیابی به ضمیرناخودآگاه خود در زمان خواب , می تواند با اجرای تمرین و روش های خاصی , فاصله بین ضمیر آگاه و ناخودآگاه را نزدیکتر نماید . به طوری که حالت قبلی ضمیر آگاه را که در حال استراحت , رابطه چندانی با ضمیر ناخودآگاه ندارد
تغییر دهد بگونه ای که ضمیر آگاه را در زمان خواب , آگاه سازد و ضمیر ناخودآگاه را در مسیر خواسته های خود , در زمان بیداری , به فعالیت وادارد , یعنی زمانی که فردی در بستر خود آرمیده و آماده خوابیدن است ,
با روش های خود تلقینی و بطور آگاهانه , از ضمیر ناخودآگاه خود بخواهد تا تمام رویاهایی را که در زمان خواب مشاهده می کند به ضمیر آگاه انتقال دهد تا پس از بیداری , فرد آنها را بیاد داشته باشد
زیرا اکثر رویاهایی را که افراد در زمان خواب مشاهده می کنند , در زمان بیداری فراموش می شود و حتی ذره ای از آن رویاهایی را که چند لحظه پیش شاهد آن بوده اند بیاد آورند.
دلیل فراموشی رویاها پس از خواب , یک امر فیزیکی و طبیعی است . چون بشر در عالمی زندگی می کند که از امواج گوناگون بوجود آمده است و مشاهدات و رویاهای وی نیز چیزی خارج از قاعده و قانون امواج نمی باشند و در این حالت امواج و فرکانسهای مشاهدات ضمیر ناخودآگاه , در درون امواج اثیری با ضمیرآگاه که در امواج محیط مادی است مطابقت ندارد , یعنی بشر در زمان خواب , مشاهدات خود را با امواج دیگری تشخیص می دهد و یا آنها را می شنود و یکی از مهمترین دلایل فراموش کردن رویاها پس از خواب , عدم تجانس امواج زمان خواب و بیداری است.
وقتی که قبل از خوابیدن به ضمیرآگاه و ناخودآگاه خود تلقین کنید که موقع خواب جسم مادی , این دو عنصر عقلی با یکدیگر همکاری نزدیک داشته باشند و تمام رویدادها را به یکدیگر انتقال دهند , هدف نزدیک نمودن فرکانسهای عقلی این دو عنصر نسبت به یکدیگر است
تا بتوانند پس از خواب , خاطرات رویاها را به هم انتقال دهند.
یکی دیگر از دلایل وجود اختلافات موجی بین این دو ضمیر این است که , فرکانسهای رویا , از امواج روحی یا اثیری هستند و در زمان بیداری نمی توانند مورد استفاده در عالم بیداری با امواج محیط مادی قرار گیرند.
برای اینکه فردی بتواند در زمان خواب از وجود این رویاها با خبر گردد , می بایست پیش از خوابیدن , چندین بار به ذهن خود بقبولاند که ضمیر ناخودآگاه وی در خواب تمام رویاها را به ضمیر آگاه انتقال دهد .
بطوریکه فردا صبح پس از خواب , کلیه آنها را به یاد داشته باشد . این عمل را هر شب قبل از خوابیدن باید آنقدر انجام داد تا زمانی فرا رسد که هر روز صبح پس از خواب , بتوانید تمام خاطرات و رویاهای شب گذشته خود را بطور کامل بیاد آورید.
زمانی که فردی موفق شد نحوه خواب دیدنهای خود را تحت کنترل ارادی ضمیر آگاه خویش در آورد , از آن پس می تواند برخی از ناراحتی های جسمی و روحی خویش را در زمان خوابیدن بوسیله ضمیر ناخودآگاه درمان کند
یعنی در موقع خوابیدن از ضمیر های خود بخواهد که در خواب به یکدیگر کمک کنند و ناراحتی جسمی و روحی و روانی را از شخص دور نمایند و پس از مدتی در این زمینه حتما موفق خواهند شد.
شفابخشی توسط قدرتهای روح
اکثریت قریب به اتفاق افراد نسل بشر نسبت به قدرت های روحی خود , شناخت کافی و آگاهی چندانی ندارند و بهمین علت هم تنها متکی به نیروهای جسم مادی و یا خرج کردن پول فراوان می باشند تا بتوانند ناراحتی را از بین ببرند . اگر آنان قدری بخودشناسی بپردازند و از قدری به خود شناسی بپردازند و از قدرتهای ذاتی خود آگاهی یابند , به زودی در خواهند یافت که , علاج اکثر ناراحتی و بیماری های آنها , در درون حالتهای مختلف روحی و جسمی خودشان نهفته است , ولی بعلت عدم اطلاع صحیح در این مورد , برای دفع آنها به این و آن مراجعه می نمایند.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد *** آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
اگر بخواهیم در بین نیروهایی که در زندگی بشر دخالت مستقیم یا غیر مستقیم دارند, قویترین آنها را انتخاب کنیم , مسلما باید برای قدرتهای روحی , بیشترین امتیاز را قاءل گردیم.
اگر بدلائلی قدرت های روحی فردی کاهش یابد , تغییرات منفی و حالت های افسردگی و ناامیدی و یاس , بسرعت در چهره او هویدا می گردد و چنانچه این حالت ادامه پیدا کند , پس از مدتی موجب نوعی سرخوردگی یا جنون در افراد می گردد و بر عکس , اگر به فرد ضعیف و بیماری روحیه کافی داده شود , پس از مدتی تبدیل به شخص سالم و پر جرات و مقاوم می شود.
زمانی که فردی دارای روحیه قوی باشد , بین بافت ها و سلول های عصبی وی همکاری بیشتری بوجود می آید و در نتیجه قدرت بازدهی فرد در هر کاری افزایش پیدا می کند.
عمل و علم شفابخشی روحی , توسط امواج الهی و ماوراءی , به طور روزافزون در سراسر جهان در حال گسترش است . زیرا از نظر علمی امروزه این مطلب به اثبات رسیده است که بسیاری از بیماری های عصبی , روانی , روحی و حتی جسمی , نه تنها با مصرف داروهای مختلف شیمیایی و گیاهی درمان نشده اند , بلکه مصرف بیش از حد یا بی رویه آنها , سبب بروز برخی از ناراحتی های دیگر هم در افراد مریض شده است , لذا افراد آگاه از نیروهای شفابخش ماوراء در زمان بروز هرگونه ناراحتی روحی و روانی و حتی جسمی , استفاده کرده و در مرحله نخست , سعی دارند بهنگام بروز بیماریها , به افراد روح درمان و شفادهندگان روحی مراجعه نمایند.
چنانچه آنها تشخیص دادند که بیماری فرد عضوی است و هیچ وابستگی به اعصاب و روح و روان ندارد , آنگاه به پزشکان متخصص برای معالجه خود مراجعه می نمایند و بدون دلیل , معده و بدن خود را تبدیل به انبار انواع و اقسام داروهای معدنی و شیمیایی و ... نمی کنند و جان خویش را بیهوده نثار نخواهد کرد.
زمانی که فرد شفابخش توسط امواج ماورائی خود به قسمتی از جسم مادی بیمار انرژی بدون خطر می دهد , این امواج موجب می گردند, تا سلولهای عصبی آن عضو یا محل , بتریج فعال و فعال تر گردند , چون وقتی اعصابی که به سلولهای جسم مربوطند , به دلایلی قدرت خود را از دست دادند , آن سلولها بدون دفاع می شوند .
وقتی سلولی قدرت دفاعی خود را از دست داد , تحت تاثیر هر نیروی منفی و مخرب داخلی یا خارجی قرار می گیرد . وقتی فرد شفابخش به این سلولها انرژی می دهد , در ابتدا این انرژی ها باعث تحریک و فعال کردن رشته های عصبی آن عضو گشته و فعالیت این رشته ها باعث تقویت و بازسازی سلولهای آن می گردد و به حال تعادل برگشتن سلولهای یک عضو نیز , باعث از بین رفتن بیماری و نا توانی در آن قسمت از بدن یا محل عضوی می شود.
اگر افراد بتوانند در زمان خواب بر ضمیرهای خود تسلط یابند , پس از مدتی خود صحبتی قبل از بخواب رفتن و ارسال پیام و تلقینات کافی و لازم , پس از مدتی یقینا قادر خواهند شد بر اکثر ناراحتی های روحی , روانی و حتی جسمی خویش تسلط یابند و حرکات و جابجایی هایی را در آن زمان انجام دهند.