خواب بزرگ
یادداشتهای سروش روحبخش
***
همنظری شمنهای بدوی، سرخپوستهای تولتک، موبدان باستان و همه کسانی که از سر اتفاق تجربه خروج از بدن را از سر گذراندهاند جالب توجه است:همه آنها به وزش باد هنگام خروج / وجود طنابی اثیری که دو پیکر جسمانی و اختری را به هم وصل میکند/ تونل نورانی و بسیار مشترکات دیگر اشاره میکنند.
کسانی که به هر دلیل -تصادف، جراحی، شوک ناگهانی- تجربه لحظات نزدیک به مرگ را داشتهاند نیز اینها را تایید میکنند. خب …درباره یک ماجرای تخیلی یا تجربه عرفانی صحبت نمیکنیم. صحبت از “برونفکنی کالبد اختری” است.
***
مقدماتش را میگویم. مختارید که نپذیرید.مختارید که هزار و یک اما و اگر علمی بیاورید.اما فراموش نکنید درست زمانی که میگویید:” اینها همش چرنده” نویسنده این سطور شاید در حال پرسه زدن در اتاق نشیمنتان باشد!
گویی ما غیر از کالبد جسمانیمان کالبدهای دیگری هم داریم. آن ها را تا 7 تا میشمارند که به تدریج و با نزدیک شدن به کالبد هفتم رقیق و رقیقتر میشوند.میگویند هفتمین کالبد همان چیزی است که به روح معروف است. تا اینجای ماجرا را گفتم “میگویند” چون تجربه شخصی ازش نداشتهام. اما کالبد اختری:
دومین کالبد بدن که کپی رقیقشده - به لحاظ جنس اثیریاش- بدن جسمانی ماست کالبد اختری نام دارد. کالبد اختری در لحظات خروج توسط یک ریسمان ( که میتوانیم اسمش را بگذاریم ریسمان اختری) به بدن متصل است.ریسمان اختری طول ثابتی ندارد و به قدر دور شدن کالبد اختری از بدن کش میآید.
کالبد اختری به طور طبیعی هنگام خواب مقداری از بدن (میگویند حدود 30 سانتیمتر) خارج و در هوا معلق میشود. میگویند علت این مسئله شارژ شدن آن توسط انرژی کیهانی است و به همین علت خوابیدن اینقدر برای انسان مهم است و بیخوابی ممتد زودتر از نخوردن و نیاشامیدن انسان را میکشد.
تجربه برونفکنی حاصل مجموعه وقایعی است که منجر به انتقال آگاهی از کالبد جسمانی به کالبد اختری میشود.یعنی به جای این که شما خواب باشید و هیکل اختریتان روی هوا معلق باشد ، بدن جسمانیتان خواب است و شما روی هوا معلق میشوید. همچنین در برونفکنی شما قادر به حرکت در هیات اختری خواهید بود.
حالا قوانین حرکت کالبد اختری چیست؟
تصویری که در فیلمها از روح ترسیم میکنند را حتماً دیدهاید. که خودش از در و دیوار و دستش از همه چیز رد میشود و او دیگران را میبیند بدون اینکه کسی متوجه حضورش شود.
کالبد اختری دقیقاً همچین وضعیتی دارد.حالا در ذهن کاوشگران علمی این سئوال جرقه میزند که پس کالبد اختری چطور راه میرود؟ مگر نباید به داخل زمین بیفتد؟ سئوال بجایی است. حرکت کالبد اختری هر چند در حیطه قوانین فیزیک نیوتونی نیست اما از ذهنی پیروی میکند که بسیار متاثر از تجربه فیزیک نیوتونی است.
او بر کف طبقه چهارم راه میرود بدون این که به طبقه زیرین بیفتد چون بدن و ذهن ما به این طور راه رفتن عادت دارند. اتفاقاً یکی از نقاط بامزه ماجرا این جاست که چیزی به نام طی کردن مسیر فیزیکی برای کالبد اختری معنا ندارد. شما به محض این که اذن حضور در جایی را بکنید، آنجا خواهید بود.
اما تازهکاران که هنوز اعتماد به نفس این نوع سفر کردن را ندارند ترجیح میدهند به سان کالبد فیزیکیشان و در همان محدودهها حرکت کنند.
ممکن است کسی در بازگشت به کالبد فیزیکیاش دچار مشکل شود؟برای پاسخ به این سئوال اول لازم برخی مقتضیات فیزیکی خروج از بدن را بررسی کنیم. مهمترین شرط لازم برای برونفکنی این است که بدن شما در حالت شبه مرگ فرو رود.یعنی خوابی عمیق. با ضربان قلب پایین.فشار خون پایین.فعالیت کند سیستم گوارش وعصبی. طوری که کسی که بدن شما را ببیند فکر کند (بلا نسبت) مردهاید.
با شکم سنگین،هنگام درگیری با مسائل جنسی و با فکر ناآرام نمیتوان برونفکنی کرد.در واقع سطح فعالیتهای متابولیک و هورمونی بدنتان اجازه نمیدهد شما آگاهیتان را به کالبد اختری منتقل کنید.( روزه گرفتن سه ماه من هم چنین علتی داشت. منطق قضیه مذهبی نیست.اتفاقاً خیلی هم ماتریالیستی است) مسئله این است که بعد از خروج به محض این که سطح فعالیتهای زیستی بدنتان بالا برود شما بلافاصله به بدنتان برمیگردید.اگر شما به هر دلیلی هنگام برونفکنی احساس ترس یا خطر کنید - که موجب تحریک اعصاب و افزایش ضربان قلب جسمتان شود- در چشم به هم زدنی بیدار خواهید شد. به همین دلیل است که ترس یکی از اصلیترین موانع کسانیاست که قصد انجام این تجربه را دارند. من در اولین تجربههایم به شدت میترسیدم و بلافاصله بیدار میشدم. تفوق به این هراس و حفظ آرامش مدتی طول کشید.
گیریم این خزعبلاتی که میگویی درست باشد، حالا چطور میتوان آن را تجربه کرد؟ تمرینهای-قبل از خواب - زیادی در این مورد وجود دارد.از تمرینهای کلاسیک ( مثل تمرین آسانسور یا پرتاب از دره) تا تمرینهایی که با احاطه به مکانیسم تمرینهای کلاسیک میتوانید بسازید. امکان تجربه این حالت در خلسه هیپنوتیک برای نوآموزان توصیه میشود. اما راه مورد علاقه و نتیجه بخش من “آگاهی در رویا” است. قبل از این که درباره آن بگویم بر این نکته مهم تاکید کنم که زمینه تمام تمرینان برون فکنی “قصد ” انجام آن است. قبل از این که کانال را عوض کنید و تصور کنید داریم به شیوه شارلاتانها کلیگویی میکنیم ، خوب گوش کنید:
شما قصد انجام عملی را دارید که ذهن شما هیچ تصوری از آن ندارد. منطق رئالیستی سفت و خشن روزمره حتی اجازه نمیدهد دربارهاش کمی تخیل کنید. چه برسد که آن را تجربه کنید.بنابراین به خودتان لطفی بکند و اجازه بدهید منطق روزمرهتان کمی ترک بخورد. قصد انجام برونفکنی داشتن یعنی به آن فکر کنید.دربارهاش بخوانید.منطقتان را برای پذیرفتن این تجربه کمی آماده کنید.
تمرین آگاهی در رویا دیگر چیست؟ میگویند موقع رویا دیدن ما کالبد اختری خارج از بدن با تصویرهای رویا احاطه شده. اگر شما در خواب بفهمید که در حال خواب دیدن هستید ناگهان تصاویر محو میشود و شما در کالبد اختریتان هستید. این تجربه شخصی اغلب برونفکنیهای من بوده .اول این که هنگام درگیر شدن با این عالم کیفیت رویاهایتان کمی متفاوت میشود. هم شارپنس اش بالا میرود هم باور پذیریاش. خوابهایتان خیلی واضح و خیلی طبیعی خواهد بود. تا مدتها ممکن است در تشخیص خوابهایتان از واقعیت دچار مشکل شوید.این وضوح به قدری ملموس است که بعدها در یادآوری خوابها شک میکنید که در عالم رویا چیزی را دیدهاید یا واقعاً تجربهاش کردهاید.شما توسط تمریناتی میتوانید تشخیص خواب دیدنتان را بالا ببرید. مچ خودتان را موقع رویا بینی بگیرید و در کالبد اختری خود بیدار شوید(+).در اتاقتان .بالای بدنتان که روی زمین افقی شده. خیلی اتفاقی اینجا به تمرینات مفیدی برخوردم که ممکن است در این زمینه به درد بخورد.
آیا ممکن است اینها تنها حاصل تخیل باشد؟آیا ممکن است که شما تنها خیال میکنید دارید نوشتهای از خواب بزرگ را میخوانید؟
غیر ممکن وجود ندارد.اگر این ممکن است آن هم ممکن خواهد بود. اما همه کسانی که تجربه خروج از بدن را میگذرانند میدانند افاضات دانشمندانه درباره تخیل کردن وضعیت خروج از بدن ، خزئبلاتی بیش نیست! آنها میگویند شما در اثر خودتلقینی خواب میبینید که از بدنتان خارج شدهاید ویا بخاطر اختلالی در نیمکرههای مغز تصور میکنید که سایه مشابهی خارج از بدنتان دارید.
آنها نمیگویند چطور این خواب و خیال میتواند این قدر دقیق باشد که شما نه تنها تمام وقایع دور و برتان را ببینید بلکه هنگام “خوابدیدنتان” وقایع لحظهای خانه همسایه و هر جای دیگر این جهان را هم بتوانید ببینید!
و چیزهای دیگر:
آیا محدودهای برای حرکت کالبد اختری وجود دارد؟ به لحاظ تئوری نه!در واقع خیلی از استادان برونفکنی مدعیاند قادر به سفر به سیارات دیگر یا حتی حرکت در زمان هستند(مدعیاند دژاوو یا آشنا پنداری حاصل برخورد شما با لحظاتی است که کالبد اخترینتان تجربه کرده ).اما طبق تجربه شخصی و تجربه دیگر دوستانم محدودهای توسط خودتان تعین میشود. یعنی از یک جایی به بعد امکان دارد جسارت پرسه زدن نداشته باشید.
این حالت که موقع خواب احساس میکنم ناگهان درون خودم پرت میشوم و از خواب میپرم به اینها ربط دارد؟ بله…در واقع شما یک جاگیری ناگهانی کالبد اختری داخل بدنتان را تجربه میکنید.
آیا چیزهای دیگری برای گفتن در این مورد است؟ بله. هزار ها چیز دیگر که نمیدانم!
و بلاخره این برونفکنی کالبد اختری به چه درد میخورد؟ اول که به درد سفرهای کم خرج برای قشر مستضعف! بعد هم برای ارضای شیطنت آدمها کنجکاو!
و گذشته از شوخی …برای تغیر نگاه. و رسیدن به این جمله کلیشهای که خارج از زمانه خاکستری ما آدمهای کوچک پر توقع جهانهای دیگری هم وجود دارند. که مثل همتایان قشریمان تکلیف همه چیز را یکسره ندانیم. این خودش قصه دیگری است که باید روزی گفت…
یادداشتهای سروش روحبخش
***
همنظری شمنهای بدوی، سرخپوستهای تولتک، موبدان باستان و همه کسانی که از سر اتفاق تجربه خروج از بدن را از سر گذراندهاند جالب توجه است:همه آنها به وزش باد هنگام خروج / وجود طنابی اثیری که دو پیکر جسمانی و اختری را به هم وصل میکند/ تونل نورانی و بسیار مشترکات دیگر اشاره میکنند.
کسانی که به هر دلیل -تصادف، جراحی، شوک ناگهانی- تجربه لحظات نزدیک به مرگ را داشتهاند نیز اینها را تایید میکنند. خب …درباره یک ماجرای تخیلی یا تجربه عرفانی صحبت نمیکنیم. صحبت از “برونفکنی کالبد اختری” است.
***
مقدماتش را میگویم. مختارید که نپذیرید.مختارید که هزار و یک اما و اگر علمی بیاورید.اما فراموش نکنید درست زمانی که میگویید:” اینها همش چرنده” نویسنده این سطور شاید در حال پرسه زدن در اتاق نشیمنتان باشد!
گویی ما غیر از کالبد جسمانیمان کالبدهای دیگری هم داریم. آن ها را تا 7 تا میشمارند که به تدریج و با نزدیک شدن به کالبد هفتم رقیق و رقیقتر میشوند.میگویند هفتمین کالبد همان چیزی است که به روح معروف است. تا اینجای ماجرا را گفتم “میگویند” چون تجربه شخصی ازش نداشتهام. اما کالبد اختری:
دومین کالبد بدن که کپی رقیقشده - به لحاظ جنس اثیریاش- بدن جسمانی ماست کالبد اختری نام دارد. کالبد اختری در لحظات خروج توسط یک ریسمان ( که میتوانیم اسمش را بگذاریم ریسمان اختری) به بدن متصل است.ریسمان اختری طول ثابتی ندارد و به قدر دور شدن کالبد اختری از بدن کش میآید.
کالبد اختری به طور طبیعی هنگام خواب مقداری از بدن (میگویند حدود 30 سانتیمتر) خارج و در هوا معلق میشود. میگویند علت این مسئله شارژ شدن آن توسط انرژی کیهانی است و به همین علت خوابیدن اینقدر برای انسان مهم است و بیخوابی ممتد زودتر از نخوردن و نیاشامیدن انسان را میکشد.
تجربه برونفکنی حاصل مجموعه وقایعی است که منجر به انتقال آگاهی از کالبد جسمانی به کالبد اختری میشود.یعنی به جای این که شما خواب باشید و هیکل اختریتان روی هوا معلق باشد ، بدن جسمانیتان خواب است و شما روی هوا معلق میشوید. همچنین در برونفکنی شما قادر به حرکت در هیات اختری خواهید بود.
حالا قوانین حرکت کالبد اختری چیست؟
تصویری که در فیلمها از روح ترسیم میکنند را حتماً دیدهاید. که خودش از در و دیوار و دستش از همه چیز رد میشود و او دیگران را میبیند بدون اینکه کسی متوجه حضورش شود.
کالبد اختری دقیقاً همچین وضعیتی دارد.حالا در ذهن کاوشگران علمی این سئوال جرقه میزند که پس کالبد اختری چطور راه میرود؟ مگر نباید به داخل زمین بیفتد؟ سئوال بجایی است. حرکت کالبد اختری هر چند در حیطه قوانین فیزیک نیوتونی نیست اما از ذهنی پیروی میکند که بسیار متاثر از تجربه فیزیک نیوتونی است.
او بر کف طبقه چهارم راه میرود بدون این که به طبقه زیرین بیفتد چون بدن و ذهن ما به این طور راه رفتن عادت دارند. اتفاقاً یکی از نقاط بامزه ماجرا این جاست که چیزی به نام طی کردن مسیر فیزیکی برای کالبد اختری معنا ندارد. شما به محض این که اذن حضور در جایی را بکنید، آنجا خواهید بود.
اما تازهکاران که هنوز اعتماد به نفس این نوع سفر کردن را ندارند ترجیح میدهند به سان کالبد فیزیکیشان و در همان محدودهها حرکت کنند.
ممکن است کسی در بازگشت به کالبد فیزیکیاش دچار مشکل شود؟برای پاسخ به این سئوال اول لازم برخی مقتضیات فیزیکی خروج از بدن را بررسی کنیم. مهمترین شرط لازم برای برونفکنی این است که بدن شما در حالت شبه مرگ فرو رود.یعنی خوابی عمیق. با ضربان قلب پایین.فشار خون پایین.فعالیت کند سیستم گوارش وعصبی. طوری که کسی که بدن شما را ببیند فکر کند (بلا نسبت) مردهاید.
با شکم سنگین،هنگام درگیری با مسائل جنسی و با فکر ناآرام نمیتوان برونفکنی کرد.در واقع سطح فعالیتهای متابولیک و هورمونی بدنتان اجازه نمیدهد شما آگاهیتان را به کالبد اختری منتقل کنید.( روزه گرفتن سه ماه من هم چنین علتی داشت. منطق قضیه مذهبی نیست.اتفاقاً خیلی هم ماتریالیستی است) مسئله این است که بعد از خروج به محض این که سطح فعالیتهای زیستی بدنتان بالا برود شما بلافاصله به بدنتان برمیگردید.اگر شما به هر دلیلی هنگام برونفکنی احساس ترس یا خطر کنید - که موجب تحریک اعصاب و افزایش ضربان قلب جسمتان شود- در چشم به هم زدنی بیدار خواهید شد. به همین دلیل است که ترس یکی از اصلیترین موانع کسانیاست که قصد انجام این تجربه را دارند. من در اولین تجربههایم به شدت میترسیدم و بلافاصله بیدار میشدم. تفوق به این هراس و حفظ آرامش مدتی طول کشید.
گیریم این خزعبلاتی که میگویی درست باشد، حالا چطور میتوان آن را تجربه کرد؟ تمرینهای-قبل از خواب - زیادی در این مورد وجود دارد.از تمرینهای کلاسیک ( مثل تمرین آسانسور یا پرتاب از دره) تا تمرینهایی که با احاطه به مکانیسم تمرینهای کلاسیک میتوانید بسازید. امکان تجربه این حالت در خلسه هیپنوتیک برای نوآموزان توصیه میشود. اما راه مورد علاقه و نتیجه بخش من “آگاهی در رویا” است. قبل از این که درباره آن بگویم بر این نکته مهم تاکید کنم که زمینه تمام تمرینان برون فکنی “قصد ” انجام آن است. قبل از این که کانال را عوض کنید و تصور کنید داریم به شیوه شارلاتانها کلیگویی میکنیم ، خوب گوش کنید:
شما قصد انجام عملی را دارید که ذهن شما هیچ تصوری از آن ندارد. منطق رئالیستی سفت و خشن روزمره حتی اجازه نمیدهد دربارهاش کمی تخیل کنید. چه برسد که آن را تجربه کنید.بنابراین به خودتان لطفی بکند و اجازه بدهید منطق روزمرهتان کمی ترک بخورد. قصد انجام برونفکنی داشتن یعنی به آن فکر کنید.دربارهاش بخوانید.منطقتان را برای پذیرفتن این تجربه کمی آماده کنید.
تمرین آگاهی در رویا دیگر چیست؟ میگویند موقع رویا دیدن ما کالبد اختری خارج از بدن با تصویرهای رویا احاطه شده. اگر شما در خواب بفهمید که در حال خواب دیدن هستید ناگهان تصاویر محو میشود و شما در کالبد اختریتان هستید. این تجربه شخصی اغلب برونفکنیهای من بوده .اول این که هنگام درگیر شدن با این عالم کیفیت رویاهایتان کمی متفاوت میشود. هم شارپنس اش بالا میرود هم باور پذیریاش. خوابهایتان خیلی واضح و خیلی طبیعی خواهد بود. تا مدتها ممکن است در تشخیص خوابهایتان از واقعیت دچار مشکل شوید.این وضوح به قدری ملموس است که بعدها در یادآوری خوابها شک میکنید که در عالم رویا چیزی را دیدهاید یا واقعاً تجربهاش کردهاید.شما توسط تمریناتی میتوانید تشخیص خواب دیدنتان را بالا ببرید. مچ خودتان را موقع رویا بینی بگیرید و در کالبد اختری خود بیدار شوید(+).در اتاقتان .بالای بدنتان که روی زمین افقی شده. خیلی اتفاقی اینجا به تمرینات مفیدی برخوردم که ممکن است در این زمینه به درد بخورد.
آیا ممکن است اینها تنها حاصل تخیل باشد؟آیا ممکن است که شما تنها خیال میکنید دارید نوشتهای از خواب بزرگ را میخوانید؟
غیر ممکن وجود ندارد.اگر این ممکن است آن هم ممکن خواهد بود. اما همه کسانی که تجربه خروج از بدن را میگذرانند میدانند افاضات دانشمندانه درباره تخیل کردن وضعیت خروج از بدن ، خزئبلاتی بیش نیست! آنها میگویند شما در اثر خودتلقینی خواب میبینید که از بدنتان خارج شدهاید ویا بخاطر اختلالی در نیمکرههای مغز تصور میکنید که سایه مشابهی خارج از بدنتان دارید.
آنها نمیگویند چطور این خواب و خیال میتواند این قدر دقیق باشد که شما نه تنها تمام وقایع دور و برتان را ببینید بلکه هنگام “خوابدیدنتان” وقایع لحظهای خانه همسایه و هر جای دیگر این جهان را هم بتوانید ببینید!
و چیزهای دیگر:
آیا محدودهای برای حرکت کالبد اختری وجود دارد؟ به لحاظ تئوری نه!در واقع خیلی از استادان برونفکنی مدعیاند قادر به سفر به سیارات دیگر یا حتی حرکت در زمان هستند(مدعیاند دژاوو یا آشنا پنداری حاصل برخورد شما با لحظاتی است که کالبد اخترینتان تجربه کرده ).اما طبق تجربه شخصی و تجربه دیگر دوستانم محدودهای توسط خودتان تعین میشود. یعنی از یک جایی به بعد امکان دارد جسارت پرسه زدن نداشته باشید.
این حالت که موقع خواب احساس میکنم ناگهان درون خودم پرت میشوم و از خواب میپرم به اینها ربط دارد؟ بله…در واقع شما یک جاگیری ناگهانی کالبد اختری داخل بدنتان را تجربه میکنید.
آیا چیزهای دیگری برای گفتن در این مورد است؟ بله. هزار ها چیز دیگر که نمیدانم!
و بلاخره این برونفکنی کالبد اختری به چه درد میخورد؟ اول که به درد سفرهای کم خرج برای قشر مستضعف! بعد هم برای ارضای شیطنت آدمها کنجکاو!
و گذشته از شوخی …برای تغیر نگاه. و رسیدن به این جمله کلیشهای که خارج از زمانه خاکستری ما آدمهای کوچک پر توقع جهانهای دیگری هم وجود دارند. که مثل همتایان قشریمان تکلیف همه چیز را یکسره ندانیم. این خودش قصه دیگری است که باید روزی گفت…