روشنبيني، پلي به جهانهاي درون در نوعي از روشنبيني، شخص ميتواند تجارب روحي انسان را قبل از تولد و پس از مرگ و در جهانهاي ناديدني ببيند. كلمه «روشنبيني»(1) به معني «واضح ديدن» و به مفهوم قوه ذهني و بصيرت فوق طبيعي، قدرت درك و مشاهده اشياء و افرادي است كه نميتوان با كمك حواس عادي آنها را تشخيص داد.
روشنبيني با ساير تواناييهاي فوق طبيعي از جمله شنيدن صداهاي فراحسي، ادراك فراحسي از طريق نيروي ذهني،
تلهپاتي، سايكومتري، آيندهبيني و مشاهده از دور، همراستايي دارد.
اين توانايي در تمامي فرهنگها در طي تاريخ مشاهده شده است؛ پيامبران، پيشگويان، شمنها، ساحران، جادوگران و برخي انسانهاي ديگر داراي اين توانايي بودهاند.
از قرن نوزدهم به بعد محققان بسياري به بررسي اين پديده و تواناييهاي ديگر پرداختهاند. از آن زمان به بعد، اطلاعات كاملي در تأييد تواناييهاي باطني جمعآوري شده است.
روشن بيني ارادي و غيرارادي به طور كلي دو نوع روشنبيني وجود دارد. نوع اول روشنبيني، ارادي است يعني شخص با اراده و خواست خود به شناخت جهانهاي دروني و باطني ميپردازد.
اين نوع روشنبيني با يك زندگي پاك و سالم امكان رشد مييابد و براي كاربردي كردن آن، شخص بايد آموزش ببيند تا بتواند به شكلي مؤثر و مفيد آن را مورد استفاده قرار دهد. نوع دوم روشنبيني، حالت غيرارادي آن است كه شخص بدون اينكه خودش بخواهد جهانهاي دروني را ميبيند.
اين نوع روشنبيني گاه ميتواند خطرناك باشد زيرا شخص با هستي و ذاتهاي ديگر ملاقات ميكند و جهانهاي ديگر را ميبيند. اين مشاهدات كاملاً از كنترل شخص خارج هستند. در برخي از انواع روشنبيني، شخص ميتواند تجارب روحي انسان را قبل از تولد و پس از مرگ و در جهانهاي ناديدني ببيند.
در كنار انواع انسانهاي روشنبين، بايد گفت كه بچهها روشنضمير به دنيا ميآيند و حداقل در سال اول تولدشان روشنبين هستند.
بچهها هر آنچه را ميبينند به بزرگترها انتقال ميدهند. روش و روند برخورد بزرگترها بر امتداد يافتن روشنبيني آنها تأثيرگذار است، بنابراين مدت زماني كه كودك با چنين قابليتي به سر ميبرد كاملاً بستگي به محيط اطرافش دارد.
اما اكثر اوقات بچههابه علت گفتن حقايق، مورد تمسخر بزرگترها واقع ميشوند و به مرور ياد ميگيرند
تصاويري را كه ميبينند، بازگو نكنند.
اغلب روشنبينان حوادث بد و غمانگيز را مشاهده ميكنند گفتيم كه از نظر لغوي روشنبيني «واضح ديدن» يا «وضوح ديد» و به معني توانايي ديدن به صورتي فراتر از طيف بينايي معمول بشر است. براي برقراري ارتباط اين مسئله با مشاهده تصاوير غيرفيزيكي، ابتدا بايد اطلاعات و فهم پايهاي از انرژي و الگوهاي ارتعاشي داشته باشيم. از نظر علمي ثابت شده كه هر چيزي از انرژي ساخته شده است و ميزان سطح ارتعاشي هر چيز تعيينكننده چگونگي درك ما از آن است.
مانند تفاوت يك ميز با آب.
اشيائي كه سطح ارتعاشي آنها پايين باشد به صورت جامد و سخت در دنياي فيزيكي ظاهر
ميشوند و بر عكس چيزهايي كه ارتعاشات بيشتري داشته باشند تمايل به اثيري وفرّار بودن داشته و معمولاً ديدهنميشوند. تفاوت آب، يخ و بخار مثال خوبي براي اين موضوع است، تغيير درجه حرارت
باعث تغيير سطح ارتعاشي آب و در نتيجه ايجاد سه شكل متفاوتِ آن ميشود. چشم انسان تنها قادر است ارتعاشات معيني را درطيف نور مشاهده كند. قرمز كمترين و
پايينترين و نيلي بالاترين سطح ارتعاشي آن است. طيف روشنبيني فراتر از طيف بينايي قرار دارد و مرز و حدود آن با حدود بينايي معمول بشري يكسان نيست. يك
روشنبين قادر است چيزهايي مثل ارواح را كه با چشم ظاهر نميتوان ديد و داراي فركانس بالاتري هستند، ببيند. البته بايد متذكر شد كه هر روشنبيني با هر نوع سطح
آگاهي قادر به ديدن تمامي انواع ارواح نيست و تنها قادر است ارواحي كه از نظر آگاهي با آنها هماهنگ است را ببيند. همچنين روشنبينان ممكن است وقايع و اتفاقات گذشته، حال و يا آينده را هم
ببينند. يكي از شاخههاي روشنبيني كه در مورد مشاهده گذشته، حال و آينده است «سايكومتري» نام دارد. در اين نوع روشنبيني، اغلب روشنبينان اتفاقات و
حوادث بد و غمانگيز را مشاهده ميكنند، مثل ديدن يك سانحه هوايي. دليل آن اين است كه روشنبينان عموماً در سطوح آگاهي پاييني قرار دارند بنابراين تنها ميتوانند سطوح پايين آگاهي را درك كنند
و از آنجايي كه اتفاقات ناگوار هم از لحاظ ارتعاشي و انرژي در سطوح منفي و پايينتر آگاهي اتفاق ميافتند، به همين علت روشنبينان به طور معمول و به وفور اينگونه وقايع را درك ميكنند. نتيجه
اينكه آنها كمتر به درك رويدادهاي خوش نايل ميگردند، مگر آنكه آگاهيشان تحت تأثير عواملي كه تغييردهنده آگاهياند، به سطوح بالاتر كشيده شود. شخص روشنبين
ميتواند از طريق لمس شياي به تاريخچه آن شيء و افرادي كه آن را لمس كردهاند، پي ببرد و از گذشته، حال و آينده مالك آن مطلع شود. روشنبيني براي هر فردي به نوعي متفاوت اتفاق ميافتد.
به طور كلي دو شاخه اصلي وجود دارد:
1- فيزيكي 2- غيرفيزيكي روشنبيني به صورت فيزيكي نبايد با ديدن چيزي به طور فيزيكي اشتباه شود بلكه به معني ظاهر شدن چيزي (شي، فرد يا محيطي) در فضاي باطن است، مثل به شكل فيزيكي ديدن روح كسي كه مرده است. اين حالت در روشنبيني عجيب و غريب به نظر ميرسد.
آيا تا به حال برايتان اتفاق افتاده كه از گوشه چشمتان به چيزي نگاه كنيد و وقتي صورتتان را برگردانيد، چيزي نيابيد و متوجه شويد در آن گوشه چيزي نبوده است؟
شايد اين را خيالات و تصورات خود بپنداريد اما بايد گفت كه قسمتهاي بيروني چشم حساستر از قسمتهاي مركزي آن هستند. وقتي به صورت مستقيم به چيزي نگاه ميكنيم جزئيات آن را به خوبي نميبينيم ولي اگر از گوشه چشم نگاه كنيم چيزهاي بيشتري را ميتوانيم ببينيم، مشاهده در روشن بيني فيزيكي به همين شكل است.
روشنبيني به صورت غيرفيزيكي به معني ديدن تصاويري در چشم ذهني و با پلكهاي بسته ميباشد. آيا روشنبيني ميتواند براي هر كسي رخ دهد؟ چه چيز موجب روشنبيني ميگردد؟
محققين در اين زمينه معتقدند با وجودي كه همه ما از توانايي روشنبيني به صورت موروثي برخورداريم ولي اين قدرت، براي عده زيادي به سادگي به دست نميآيد.
براي بيدارسازي اين قابليت، نياز به صبوري، تمرين و ممارست و زمان است. گر چه تا ديروز دسترسي داشتن به روشنبيني و ديگر تواناييهاي مافوق طبيعي دور از ذهن و باور انسان بود و غيرممكن به نظر ميرسيد اما امروز بشر به آرامي و آهستگي در حال ورود به مسير روشنبيني و تواناييهاي ماورائي است.
روزگاري در عصر كلاسيك، فلاسفه يونان معتقد بودند كه رنگين كمان داراي سه رنگ است. در طول هزاران سال تا به امروز، رنگين كمان به هفت رنگ تبديل شد. تصورش را بكنيد
كه در آينده چه اتفاقي رخ خواهد داد...