جهت شناخت ذات وجودی که ضمیر ناخودآگاه نیز جزوی از آن است , باید به نکات زیر توجه شود تا پس از درک و شناخت مطالب ذیل , فردی بتواند به خودشناسی بیشتری در این زمینه دست یابد.
1- گنجینه حقیقی و سعادت افراد بشر در وجود ذات درونی , یعنی ناخودآگاه نهفته است . با شناسایی و پی بردن به این مرکز اسرار آمیز عقلی و روحی , افراد می توانند در هر زمانی که مایل باشند , دَر این گنجینه را با کلید عقلی ذات خویش بگشایند و از آن به هر نحوی که بخواهند بهره گیری بنمایند , زیرا در ضمیر ناخودآگاه نیروهایی وجود دارند که افراد با طرز استفاده صحیح و درست آن می توانند بر تمام گرفتاری و سختی های زندگی و ناملایمات روحی خود پیروز شوند .
2- در ذات هر فردی , غیر از وجود ضمیر دیگری وجود دارند که هر یک از آنها تاثیرات به سزایی در ادامه حیات مادی افراد بشر می گذارند که آن دو عبارتند از:
الف ) ضمیر آگاه یا آشکار یا ضمیر شناسایی و بیدار : این ضمیر تمام آگاهی و اطلاعات زندگی افراد بشر را تا مدتی در خود نگاه می دارد و پس از گذشت زمان , به تدریج تمام آگاهی هایی را که مورد نیاز شخص قرار نمی گیرند , تحویل ضمیر ناخودآگاه می دهد و از وجود آنها بتدریج خود را آسوده می سازد.
ب ) ضمیر سیار یا اتفاقی :
این ضمیر برخلاف دو ضمیر دیگر , در زندگی کمتر مورد استفاده افراد در زمان بیداری قرار می گیرد و در برخی از مواقع , این ضمیر در حالت خواب بکار می افتد و اطلاعاتی را از خود بروز می دهد که منجر به شناخت و روشن شدن حقایق زیادی از زندگی حال و آینده افراد می گردد. از این ضمیر بیشتر در مواقع خواب استفاده می شود.
3- ضمیر ناخودآگاه علاوه بر کارآیی های عقلی , اکثرا به عنوان ترمیم کننده ناراحتی های جسم و روح نیز بکار می رود و برخی از دانشمندان این ضمیر را به عنوان پزشک خصوصی جسم مادی و روح و روان اشخاص می دانند
زیرا حیات هر فردی از زمان های کوتاه و بهم پیوسته ای تشکیل شده است و اگر در هر یک از این زمان ها فرد بتواند , اندیشه خوب یا بد به افکار خود راه بدهد , زندگانی مملو از وجود این اندیشه های بهم پیوسته ای خواهد شد که فرد به ذهن خود راه داده است و در نتیجه , در طول زندگانی ها دیده می شود که برخی از افراد زندگانی شاد و خوب و پرباری دارند و گروهی هم دارای زندگی مشقت بار و سختی می باشند.
اگر افرادبتوانند الهامات و تصویرهای خوب و درست و پاک را به این ضمیر سازنده و وفادار خود تحویل بدهند .
این ضمیر پس از مدتی همان خوبی ها را با حالتی به مراتب بهتر و پرورش یافته تر , تحویل آنها خواهد داد . پس چه بهتر است که بکوشیم تا بدبینی ها را از وجود خود دور کنیم و خوبی های پیرامون را به ضمیر آگاه خود بدهیم , چون تمامی آنها پس از گذشت زمانی , برای بازسازی های آینده , تحویل ضمیر ناخودآگاه می گردند.
4-قدرت های عقلی دارای شعبات فراوانی در وجود بشر می باشند که برخی از آنها مانند عقیده و اندیشه که یک نوع تفکر و فهم هستند , در محل استقرار ضمیر آگاه اشخاص قرار دارند و در زمان حیات مادی , وظیفه این ضمیر , دریافت امواج و پیام های گوناگون از محیط است که پس از مدتی تمام آنها را به گونه ای تحویل ضمیر ناخودآگاه بدهد .
چون در ضمیر ناخودآگاه یک نوع بایگانی ذهنی وجود دارد که تمام یافته ها را به نحو بسیار مطلوبی در قسمت های جداگانه ای نگهداری و محافظت می کند.
5- جهت تقویت قدرت های نهانی که ما را به نحوی یاری خواهند کرد , باید تمام افکار پلید و بد و یاس آور را از وجود خود دور سازیم و به خود اجازه ندهیم که این اندیشه ها در فکر ما جای گیرند .
اگر کسی در طول عمر خود موفق بشود که چنین نماید و تمام بدی ها را نادیده بگیرد و افکار بد و مخرب را از فکر خود دور سازد , باید بداند که به موفقیت و پیروزی های بزرگی در زندگانی خود دست یافته یا خواهد یافت که به زودی اثرات آن در زندگی خانوادگی , اجتماعی و ... او نمایان خواهند شد.
6- حرکات و اعمال و اتفاقات گوناگونی در سلامت روح و روان و جسم موثرند که اکثر افراد جوامع توجه چندانی به آنها ندارند و به همین دلیل هم از حالت ظاهری برخی از مردم متوجه می شویم که اخلاق و روحیات آنها روزانه در حال تغییر و دگرگونی است و به طور کلی آنها روش و خصلت ثابتی در زندگانی خود ندارند و همیشه حالت رفتاری آنان در نوسان می باشد و در اصطلاح فارسی می گویند که , فلانی امروز از دنده چپ بلند شده است .
زمانی که دلیل بروز این نوسانات و تغییرات ناگهانی و غیر عادی را در حالت روحی افراد بررسی می نمائیم , متوجه می شویم که علت آن تغییرات , مربوط به رفتار و کردار آنها در گذشته ای می باشد که اثرات آن در ضمیر ناخودآگاه این افراد از سال ها قبل مسکن گزیده و امروزه به گونه ویژه ای ظاهر شده اند.
اگر بخواهیم که این حالت ها روزی گریبانگیر ما نشوند , باید به نکات زیر توجه داشته باشیم.
الف ) با معاشرین و اطرافیان خود صمیمی و دوست باشیم و در معاشرت ها از خود سازگاری نشان بدهیم و اگر هدف معاشرت واقعی و دائمی با کسی داریم , هرگز به وی غیر از حقایق چیز دیگری را بیان ننمائیم .
ب) در معاشرت های فامیلی یا دوستانه , می بایست کوشش شود که به شخصیت فردی یا اجتماعی کسی صدمه ای وارد نشود , زیرا انجام چنین اعمالی , گذشته از قطع معاشرت ها , گاهی عدم تعادل های روحی و اخلاقی را به همراه دارد.
ج ) در معاشرت ها باید کوشش شود تا خواست دیگران , نادیده گرفته نشود , چون بی توجهی به خواست دیگران , باعث می شود که ناهماهنگی هایی در زندگی به وجود آید و این نابرابری ها , باعث عدم تعادل روحی و روانی و اجتماعی و ... می گردند.
د ) برای این که خود شما , دچار عدم تعادل و ثبات افکار در زندگانی نشوید , در هر مجلسی که با افراد متکبر , خودخواه , مقام پرست , ماده گرا و غیر منطقی و معتاد و ... مواجه می شوید , کوشش نمائید به آرامی از آنها دوری کنید و با چنین اشخاصی معاشر و همکلام نشوید.
زمانی که در مورد مطلبی گفتگو پیش می آید , اگر قصد کمک به ضمیرهای خود را دارید , همواره می بایست جنبه های مثبت آن , مورد توجه شما قرار بگیرد و از منفی گرایی درباره هر پدیده ای خودداری کنید و حتی گاهی هم برخی از رویدادها را نادیده بگیرید , چون هر خواست خیر و شر , دارای نوعی امواج است که مختص فرستنده آن موج می باشد و زمانی که این امواج به صورت قدرت های موجی قوی تری در آمدند , آنگاه به سوی فرستنده خود بر می گردند و اثرات مثبت یا منفی ای را در زندگی وی از خود بجای می گذارند.
7- افراد زیادی هستند که در زمان تصمیم گیری فاقد اراده قاطع و به موقع می باشند و معمولا زندگانی خود را تحت تاثیر گفته و یا نظر دیگران پیش می برند . چنین اشخاصی در گذران زندگی بیشتر خواست های دیگران را سرمشق زندگانی خود قرار می دهند و نسبت به خواست های باطنی و تمایلات نفسانی خویش بی تفاوت می باشند . اکثر این افراد در زندگی شخصی و اجتماعی خود معمولا با شکست مواجه شده و در اثر بروز همین شکست ها , گاهی از مسیر حقیقی و درست زندگی خارج می گردند و به فنا و نابودی کشیده می شوند.
روح هر یک از افراد , ذاتا درصدد به دست آوردن نکات منفی و بد نیست و معمولا کوشش دارد که روابط نیکو و پسندیده ای را با ماده (جسم) برقرار کند , ولی به دلیل قدرت انتخاب جسمی (ضمیر آگاه ) گاهی دیده می شود که این روح در برابر قدرت انتخاب اشتباه جسم مادی , سر تسلیم فرود می آورد و از آن متابعت می کند .
کلیه تجارب و رویدادها و آزمایشات گوناگونی را که بشر در زمان حیات مادی به طور آگاهانه به اعماق ضمیر ناخودآگاه خود روانه می کند , در این ضمیر , به همان شکل و صورت واقعی و حقیقی نقش می بندند و درست مانند قانون عمل و عکس العمل , از خود واکنش همان اندوخته های ذهنی را به اشکال گوناگون بروز می دهد.
در حقیقت افکار و اندیشه های ضمیر آگاه به عنوان عمل و پاسخگویی و واکنش های ضمیر ناخودآگاه , در زمان های مختلف حیات بشر به شکل عکس العمل اندیشه های زمان گذشته عمل می کند.
8- برخی از حالت و روحیات بشر , به صورت ذاتی است که هر کسی از بدو تولد با خود به جهان خاکی انتقال می دهد و همیشه آنها را در ذات خویش نگهداری می نماید و گروهی دیگر از افکار و حالات و روحیات نسل بشر , در اثر گذشت زمان و مشاهدات و تاثیرات مستقیم و یا غیر مستقیم افراد جوامع و پیرامون به دست می آیند که این حالت ها را اکتسابی می نامند . این اندوخته های اکتسابی , تاثیرات زیادی در زندگی دارند و همین ها هستند که باعث برتری افراد در جوامع نیز می شوند .
فرضا باید گفت که برخی از ترس و وحشت های ذاتی هستند که وجود آنها در اصل یک حالتی عادی است .
در مورد حالت های ترس ذاتی بشر می توان ترس از صداهای ناگهانی و بلن و ترس از ارتفاع را جزو آنها دانست , ولی وجود این حالت ها هم گاهی شامل کلیه افراد بشر نمی شوند , ولی بقیه ترس هایی که مردم از آنها رنج می برند , اکتسابی هستند و به مرور زمان در دوران ادامه حیات افراد به وجود می آورند , پس از مدتی به ضمیر ناخودآگاه آنان انتقال می یابند و پس از آن اشخاص به سادگی نمی توانند آن حالت ها را از خود دور کنند.
9- بدبینی حالتی است که در بین برخی از افراد بشر وجود دارد و امروزه به دلایل برخوردهای اجتماعی و دروغ گویی و بدقولی های زیاد , بیشتر از حد متعارف قبلی شاهد آن هستیم و این حالت ها معمولا در اثر برخورد با اندیشه های بد و مخرب به وجود می آیند
و پس از مدتی به صورت مستمر در حالت شناخت های اشخاص باقی می مانند و رفته رفته در اثر مرور زمان , در ضمیر آگاه نقش می بندند و پرورش می یابند تا این حالت جدید , زمانی به ضمیر ناخودآگاه شخص نفوذ کند و در آنجا محل مناسبی را اشغال بنماید و به شکل بدبینی کامل در فردی جلوه گر شود و شخص بدبین نسبت به هر حقیقتی مشکوک باشد و آن را به سادگی نپذیرد.
10- در زندگی افراد گاهی وقابعی رخ می دهند که آنها مجبور می شوند , وظیفه سخت و یکنواختی را , به دلایلی انجام دهند و زمان بخصوصی را در این حالت بگذرانند و هیچ راه گریزی هم در مقابل آن نمی توانند برای خود بیابند یا اینکه از اجرای آن سرباز زنند .
در چنین شرایطی باید کوشش شود که با آن عمل یا وظیفه , برخورد عاقلانه و منطقی داشت و با آن شرایط به وجود آمده مبارزه کرد , تا این که شخص به نابودی کشیده نشود و آن عمل در آینده اثرات بدی در ضمیر باطن او از خود بجای نگذارد.
اگر کسی بتواند از وجود قدرت های ذاتی خویش , برداشت های مثبت و سازنده ای بکند , باید به این امر معتقد و مومن باشد که در زمان هر ناراحتی و گرفتاری و حتی بیماری ای که در ذات او وجود دارد , با دستیابی به این نیروها می تواند در هر مورد و عملی خود را موفق و رستگار بداند , زیرا شفای درد و گرفتاری اکثر افراد , در دست خود انها است.
یکی دیگر از شفابخش های جسم و روح و روان , وجود قدرت ایمان است و کسی که صاحب اعتقاد و ایمان درستی باشد , بمراتب بهتر از افراد بی ایمان می تواند گرفتاری های خود را حل کند , حال این ایمان می تواند به یک کوه سنگی یا درخت , یا فرد زنده و مرده ای باشد.
مرکز قدرت ایمان واقعی در ضمیر ناخودآگاه قرار دارد , یعنی در اصل قدرت ایمان از ضمیر ناخودآگاه هر یک از افراد بشر سرچشمه می گیرد و در زندگی آنها به طور دائم نوعی اثر دارد .
چنانچه فردی قادر باشد ایمان را در ضمیر آگاه خود به وجود آورد و از آن محافظت کند , پس از چندی قدرت ایمان در ضمیر باطن وی بارور خواهد شد و سپس می تواند از محصولات آن بهره برداری های مثبت و سازنده بنماید و بر تمام خواست های خویش , جامه عمل بپوشاند , چون با وجود ایمان هر شخصی می تواند بر بی نیازی خود بیافزاید .
ایمان یکی از بزرگترین مرحمت ها و الطاف خداوند متعال است که همگان به سادگی می توانند به آن دسترسی پیدا کنند و یا آن را لمس و درک نمایند
1- گنجینه حقیقی و سعادت افراد بشر در وجود ذات درونی , یعنی ناخودآگاه نهفته است . با شناسایی و پی بردن به این مرکز اسرار آمیز عقلی و روحی , افراد می توانند در هر زمانی که مایل باشند , دَر این گنجینه را با کلید عقلی ذات خویش بگشایند و از آن به هر نحوی که بخواهند بهره گیری بنمایند , زیرا در ضمیر ناخودآگاه نیروهایی وجود دارند که افراد با طرز استفاده صحیح و درست آن می توانند بر تمام گرفتاری و سختی های زندگی و ناملایمات روحی خود پیروز شوند .
2- در ذات هر فردی , غیر از وجود ضمیر دیگری وجود دارند که هر یک از آنها تاثیرات به سزایی در ادامه حیات مادی افراد بشر می گذارند که آن دو عبارتند از:
الف ) ضمیر آگاه یا آشکار یا ضمیر شناسایی و بیدار : این ضمیر تمام آگاهی و اطلاعات زندگی افراد بشر را تا مدتی در خود نگاه می دارد و پس از گذشت زمان , به تدریج تمام آگاهی هایی را که مورد نیاز شخص قرار نمی گیرند , تحویل ضمیر ناخودآگاه می دهد و از وجود آنها بتدریج خود را آسوده می سازد.
ب ) ضمیر سیار یا اتفاقی :
این ضمیر برخلاف دو ضمیر دیگر , در زندگی کمتر مورد استفاده افراد در زمان بیداری قرار می گیرد و در برخی از مواقع , این ضمیر در حالت خواب بکار می افتد و اطلاعاتی را از خود بروز می دهد که منجر به شناخت و روشن شدن حقایق زیادی از زندگی حال و آینده افراد می گردد. از این ضمیر بیشتر در مواقع خواب استفاده می شود.
3- ضمیر ناخودآگاه علاوه بر کارآیی های عقلی , اکثرا به عنوان ترمیم کننده ناراحتی های جسم و روح نیز بکار می رود و برخی از دانشمندان این ضمیر را به عنوان پزشک خصوصی جسم مادی و روح و روان اشخاص می دانند
زیرا حیات هر فردی از زمان های کوتاه و بهم پیوسته ای تشکیل شده است و اگر در هر یک از این زمان ها فرد بتواند , اندیشه خوب یا بد به افکار خود راه بدهد , زندگانی مملو از وجود این اندیشه های بهم پیوسته ای خواهد شد که فرد به ذهن خود راه داده است و در نتیجه , در طول زندگانی ها دیده می شود که برخی از افراد زندگانی شاد و خوب و پرباری دارند و گروهی هم دارای زندگی مشقت بار و سختی می باشند.
اگر افرادبتوانند الهامات و تصویرهای خوب و درست و پاک را به این ضمیر سازنده و وفادار خود تحویل بدهند .
این ضمیر پس از مدتی همان خوبی ها را با حالتی به مراتب بهتر و پرورش یافته تر , تحویل آنها خواهد داد . پس چه بهتر است که بکوشیم تا بدبینی ها را از وجود خود دور کنیم و خوبی های پیرامون را به ضمیر آگاه خود بدهیم , چون تمامی آنها پس از گذشت زمانی , برای بازسازی های آینده , تحویل ضمیر ناخودآگاه می گردند.
4-قدرت های عقلی دارای شعبات فراوانی در وجود بشر می باشند که برخی از آنها مانند عقیده و اندیشه که یک نوع تفکر و فهم هستند , در محل استقرار ضمیر آگاه اشخاص قرار دارند و در زمان حیات مادی , وظیفه این ضمیر , دریافت امواج و پیام های گوناگون از محیط است که پس از مدتی تمام آنها را به گونه ای تحویل ضمیر ناخودآگاه بدهد .
چون در ضمیر ناخودآگاه یک نوع بایگانی ذهنی وجود دارد که تمام یافته ها را به نحو بسیار مطلوبی در قسمت های جداگانه ای نگهداری و محافظت می کند.
5- جهت تقویت قدرت های نهانی که ما را به نحوی یاری خواهند کرد , باید تمام افکار پلید و بد و یاس آور را از وجود خود دور سازیم و به خود اجازه ندهیم که این اندیشه ها در فکر ما جای گیرند .
اگر کسی در طول عمر خود موفق بشود که چنین نماید و تمام بدی ها را نادیده بگیرد و افکار بد و مخرب را از فکر خود دور سازد , باید بداند که به موفقیت و پیروزی های بزرگی در زندگانی خود دست یافته یا خواهد یافت که به زودی اثرات آن در زندگی خانوادگی , اجتماعی و ... او نمایان خواهند شد.
6- حرکات و اعمال و اتفاقات گوناگونی در سلامت روح و روان و جسم موثرند که اکثر افراد جوامع توجه چندانی به آنها ندارند و به همین دلیل هم از حالت ظاهری برخی از مردم متوجه می شویم که اخلاق و روحیات آنها روزانه در حال تغییر و دگرگونی است و به طور کلی آنها روش و خصلت ثابتی در زندگانی خود ندارند و همیشه حالت رفتاری آنان در نوسان می باشد و در اصطلاح فارسی می گویند که , فلانی امروز از دنده چپ بلند شده است .
زمانی که دلیل بروز این نوسانات و تغییرات ناگهانی و غیر عادی را در حالت روحی افراد بررسی می نمائیم , متوجه می شویم که علت آن تغییرات , مربوط به رفتار و کردار آنها در گذشته ای می باشد که اثرات آن در ضمیر ناخودآگاه این افراد از سال ها قبل مسکن گزیده و امروزه به گونه ویژه ای ظاهر شده اند.
اگر بخواهیم که این حالت ها روزی گریبانگیر ما نشوند , باید به نکات زیر توجه داشته باشیم.
الف ) با معاشرین و اطرافیان خود صمیمی و دوست باشیم و در معاشرت ها از خود سازگاری نشان بدهیم و اگر هدف معاشرت واقعی و دائمی با کسی داریم , هرگز به وی غیر از حقایق چیز دیگری را بیان ننمائیم .
ب) در معاشرت های فامیلی یا دوستانه , می بایست کوشش شود که به شخصیت فردی یا اجتماعی کسی صدمه ای وارد نشود , زیرا انجام چنین اعمالی , گذشته از قطع معاشرت ها , گاهی عدم تعادل های روحی و اخلاقی را به همراه دارد.
ج ) در معاشرت ها باید کوشش شود تا خواست دیگران , نادیده گرفته نشود , چون بی توجهی به خواست دیگران , باعث می شود که ناهماهنگی هایی در زندگی به وجود آید و این نابرابری ها , باعث عدم تعادل روحی و روانی و اجتماعی و ... می گردند.
د ) برای این که خود شما , دچار عدم تعادل و ثبات افکار در زندگانی نشوید , در هر مجلسی که با افراد متکبر , خودخواه , مقام پرست , ماده گرا و غیر منطقی و معتاد و ... مواجه می شوید , کوشش نمائید به آرامی از آنها دوری کنید و با چنین اشخاصی معاشر و همکلام نشوید.
زمانی که در مورد مطلبی گفتگو پیش می آید , اگر قصد کمک به ضمیرهای خود را دارید , همواره می بایست جنبه های مثبت آن , مورد توجه شما قرار بگیرد و از منفی گرایی درباره هر پدیده ای خودداری کنید و حتی گاهی هم برخی از رویدادها را نادیده بگیرید , چون هر خواست خیر و شر , دارای نوعی امواج است که مختص فرستنده آن موج می باشد و زمانی که این امواج به صورت قدرت های موجی قوی تری در آمدند , آنگاه به سوی فرستنده خود بر می گردند و اثرات مثبت یا منفی ای را در زندگی وی از خود بجای می گذارند.
7- افراد زیادی هستند که در زمان تصمیم گیری فاقد اراده قاطع و به موقع می باشند و معمولا زندگانی خود را تحت تاثیر گفته و یا نظر دیگران پیش می برند . چنین اشخاصی در گذران زندگی بیشتر خواست های دیگران را سرمشق زندگانی خود قرار می دهند و نسبت به خواست های باطنی و تمایلات نفسانی خویش بی تفاوت می باشند . اکثر این افراد در زندگی شخصی و اجتماعی خود معمولا با شکست مواجه شده و در اثر بروز همین شکست ها , گاهی از مسیر حقیقی و درست زندگی خارج می گردند و به فنا و نابودی کشیده می شوند.
روح هر یک از افراد , ذاتا درصدد به دست آوردن نکات منفی و بد نیست و معمولا کوشش دارد که روابط نیکو و پسندیده ای را با ماده (جسم) برقرار کند , ولی به دلیل قدرت انتخاب جسمی (ضمیر آگاه ) گاهی دیده می شود که این روح در برابر قدرت انتخاب اشتباه جسم مادی , سر تسلیم فرود می آورد و از آن متابعت می کند .
کلیه تجارب و رویدادها و آزمایشات گوناگونی را که بشر در زمان حیات مادی به طور آگاهانه به اعماق ضمیر ناخودآگاه خود روانه می کند , در این ضمیر , به همان شکل و صورت واقعی و حقیقی نقش می بندند و درست مانند قانون عمل و عکس العمل , از خود واکنش همان اندوخته های ذهنی را به اشکال گوناگون بروز می دهد.
در حقیقت افکار و اندیشه های ضمیر آگاه به عنوان عمل و پاسخگویی و واکنش های ضمیر ناخودآگاه , در زمان های مختلف حیات بشر به شکل عکس العمل اندیشه های زمان گذشته عمل می کند.
8- برخی از حالت و روحیات بشر , به صورت ذاتی است که هر کسی از بدو تولد با خود به جهان خاکی انتقال می دهد و همیشه آنها را در ذات خویش نگهداری می نماید و گروهی دیگر از افکار و حالات و روحیات نسل بشر , در اثر گذشت زمان و مشاهدات و تاثیرات مستقیم و یا غیر مستقیم افراد جوامع و پیرامون به دست می آیند که این حالت ها را اکتسابی می نامند . این اندوخته های اکتسابی , تاثیرات زیادی در زندگی دارند و همین ها هستند که باعث برتری افراد در جوامع نیز می شوند .
فرضا باید گفت که برخی از ترس و وحشت های ذاتی هستند که وجود آنها در اصل یک حالتی عادی است .
در مورد حالت های ترس ذاتی بشر می توان ترس از صداهای ناگهانی و بلن و ترس از ارتفاع را جزو آنها دانست , ولی وجود این حالت ها هم گاهی شامل کلیه افراد بشر نمی شوند , ولی بقیه ترس هایی که مردم از آنها رنج می برند , اکتسابی هستند و به مرور زمان در دوران ادامه حیات افراد به وجود می آورند , پس از مدتی به ضمیر ناخودآگاه آنان انتقال می یابند و پس از آن اشخاص به سادگی نمی توانند آن حالت ها را از خود دور کنند.
9- بدبینی حالتی است که در بین برخی از افراد بشر وجود دارد و امروزه به دلایل برخوردهای اجتماعی و دروغ گویی و بدقولی های زیاد , بیشتر از حد متعارف قبلی شاهد آن هستیم و این حالت ها معمولا در اثر برخورد با اندیشه های بد و مخرب به وجود می آیند
و پس از مدتی به صورت مستمر در حالت شناخت های اشخاص باقی می مانند و رفته رفته در اثر مرور زمان , در ضمیر آگاه نقش می بندند و پرورش می یابند تا این حالت جدید , زمانی به ضمیر ناخودآگاه شخص نفوذ کند و در آنجا محل مناسبی را اشغال بنماید و به شکل بدبینی کامل در فردی جلوه گر شود و شخص بدبین نسبت به هر حقیقتی مشکوک باشد و آن را به سادگی نپذیرد.
10- در زندگی افراد گاهی وقابعی رخ می دهند که آنها مجبور می شوند , وظیفه سخت و یکنواختی را , به دلایلی انجام دهند و زمان بخصوصی را در این حالت بگذرانند و هیچ راه گریزی هم در مقابل آن نمی توانند برای خود بیابند یا اینکه از اجرای آن سرباز زنند .
در چنین شرایطی باید کوشش شود که با آن عمل یا وظیفه , برخورد عاقلانه و منطقی داشت و با آن شرایط به وجود آمده مبارزه کرد , تا این که شخص به نابودی کشیده نشود و آن عمل در آینده اثرات بدی در ضمیر باطن او از خود بجای نگذارد.
اگر کسی بتواند از وجود قدرت های ذاتی خویش , برداشت های مثبت و سازنده ای بکند , باید به این امر معتقد و مومن باشد که در زمان هر ناراحتی و گرفتاری و حتی بیماری ای که در ذات او وجود دارد , با دستیابی به این نیروها می تواند در هر مورد و عملی خود را موفق و رستگار بداند , زیرا شفای درد و گرفتاری اکثر افراد , در دست خود انها است.
یکی دیگر از شفابخش های جسم و روح و روان , وجود قدرت ایمان است و کسی که صاحب اعتقاد و ایمان درستی باشد , بمراتب بهتر از افراد بی ایمان می تواند گرفتاری های خود را حل کند , حال این ایمان می تواند به یک کوه سنگی یا درخت , یا فرد زنده و مرده ای باشد.
مرکز قدرت ایمان واقعی در ضمیر ناخودآگاه قرار دارد , یعنی در اصل قدرت ایمان از ضمیر ناخودآگاه هر یک از افراد بشر سرچشمه می گیرد و در زندگی آنها به طور دائم نوعی اثر دارد .
چنانچه فردی قادر باشد ایمان را در ضمیر آگاه خود به وجود آورد و از آن محافظت کند , پس از چندی قدرت ایمان در ضمیر باطن وی بارور خواهد شد و سپس می تواند از محصولات آن بهره برداری های مثبت و سازنده بنماید و بر تمام خواست های خویش , جامه عمل بپوشاند , چون با وجود ایمان هر شخصی می تواند بر بی نیازی خود بیافزاید .
ایمان یکی از بزرگترین مرحمت ها و الطاف خداوند متعال است که همگان به سادگی می توانند به آن دسترسی پیدا کنند و یا آن را لمس و درک نمایند