پوهنمل ، محمود نظری
انگستان
اسطوره ها و حماسه های اکّدی
حماسۀ آفرینش کشمکش میان نظم و هرج ومرج در عالم هستی در خاطرۀ بین النهرینیهای باستان موضوع بسیار مهمی بود؛کشمکشی که بر اساس عقاید آنان همه ساله درآغاز سال نو تجدید می شد.بنا بر این،هر حماسه ای که به این رویدادها می پرداخت،مهمترین بیان مذهبی در بین النهرین می بود.
منظومۀ حماسۀ آفرینش را که از هفت لوح تشکیل شده، وبه زبان اکّدی اِنومَ اِلیش به معنی" هنگامی که در آن بالا " نامیده می شد، طی آیین تشریفاتی در رئز چهارم جشن سال نو بر می خواندند.بخشهایی از این اثر نخستین بار در سال 1255 ه.ش به چاپ رسید.
وبا سرازیر شدن نسخ متعدد آن به صورت یافته های باستان شناختی طی حفریات گوناگون در سر تا سر بین النهرین از جمله حفریات بریتانیاییها در نینوا، سلسله حفریات باستان شناسان آلملنی در شهر آشور، وحفریات مشترک انگلیسیها وآمریکاییها در کیش، اطلاعات ما در این زمینه افزایش یافت.
با وجود این، هنوز هنوز توافقی کلی در مورد تاریخ تألیف این منظومه حاصل نشده است.تاریخ هیچ یک از متون موجود از هزارۀ اول فراتر نمی رود.اما بر اساس شواهد درون متن و مدارک زبان شناسی بیشتر دانشمندان آن را به دوران بابل قدیم، یعنی نیمۀ نخست هزارۀ دوم ق م نسبت می دهند، وهیچ دلیلی بر رد این تاریخگذاری وجود ندارد.
آفرینش انسان به دست الهۀ مادر
موضوع اساسی این اسطوره آفرینش انسان از گل مخلوط با گوشت و خون خدایی است که او را به همین منظور می کشند.متأسفانه متن بالی که با این موضوع ارتباط دارد،ناقص بوده و به شدت آسیب دیده است.
افزون بر آن، این این اسطوره در متن موجود صرفاً به عنوان بخشی از افسونی برای آسان کردن زایمان به کار می رفت، و در نتیجه خود اسطوره ظاهراً به صورت خلاصه آمده است.
بخش تشریفات مذهبی این متن بابلی قدیم با بخش پایانی نسخۀ آشوری حماسۀ اَترَحَسیس مطابقت بسیار دارد.بنا بر این، بخش پیشگفته که در واقع هیچ ارتباط منطقی با حماسه ندارد،از آن جدا شده و در اینجا به صورت نسخۀ آشوری اسطورۀ حاضر آمده است.
اسطورۀ نِرگَل و اِرشکیگَل
این اسطورۀ بین النهرینی تاکنون تنها بر دو پاره از لوحی متعلق به مدرسه ای از قرن چهاردهم ق م شناخته شده که در تل اَمَرنّ در مصر به دست آمده است.در زمان باستان این اسطوره ظاهراً برای آموزش زبان بیگانه در مصر به کار می رفت، زیرا زبان اکّدی در آن زمان تنها وسیلۀ ارتباط فرهنگی در تمامی منطقه بود.
اسطورۀ زو
این اسطوره، در روایت اکّدی، با سرقت الواح سرنوشت و به خود بستن قدرت اعلی خدایان توسط خدای تولد، زو، ارتباط دارد، که سرانجام به دست یکی از خدایان مهربان نابود می شود.زو به احتمال به قلمرو جهان زیرین تعلق داشته است.تا سال 1317 تنها بخشی از نسخۀ متعلق به کتابمانۀ اَشوربانیپال موجود بود.
اما در آن سال دو لوح نا تمام از نسخه ای متعلق به شوش منتشر شد که در حدود هزار سال کهنتر از نسخۀ آشوری بود.مطالب جدید از شوش کمک می کند تا خلأ های نسخۀ آسوری را در عبارات متعدد پر کرده و داستان را به مقدار زیاد افزایش دهیم.
متأسفانه بخشهای پایانی به طرز بدی آسیب دیده است.این اسطوره به دلیل روشن ساختن زوایای ناشناخته ای از مفهوم پادشاهی در بین النهرین، و قدرت اعلی در آسمان اهمیت زیادی دارد.
نسخۀ آشوری
(به استثنای چند سطر پایانی تقریباً تمامی ستون اول از میان رفته است که در آنها شکلهای گوناگون اسامی مَمی و انلیل داده شده است.) رفتن ایشتر به جهان زیرین موضوع اصلی این اسطوره در بند شدن الهۀ حاصلخیزی- اینَنَّ ی سومری ، ایشتر اکَدی – در قلمرو مردگان و سرانجام بازگشت او به سرزمین زنده هاست.
اگر چه نسخۀ سامی در مقاطع گوناگون با متن سومری ارتباط دارد، اما چیزی جز ترجمه ای صرف از متن سومری نیست. حماسۀگیلگمش موضوع حماسۀ گیلگمش اساساً دنیوی و غیر مذهبی است.منظومه با مسائل زمینی همچون انسان وطبیعت، عشق و ماجرا جویی، و دوستی و جنگ سرو کار دارد،و همۀ آنها به گونه ای استادانه در زمینه ای از حقیقت تلخ وخشن مرگ بر هم در آمیخته است.
اوج کشمکش بازیگر اصلی برای تغییر سرنوشت، از راه ذست یافتن به راز زندگی جاودان از قهرمان توفان بزرگ اعصار گذشته، با شکست پایان می پذیرد.اما این شکست با احساسی از تسلیم ورضای کامل همراه است.
برای نخستین بار در تاریخ جهان تجربه ای عمیق در چنان مقیاس قهرمانی در سبکی اصیل متجلی شده است.آزادی عمل و میدان دید حماسه ، وقدرت شعری محض آن جذابیت بی انتها یی به آن می بخشد.در دوران باستان این منظومه در زبانها و فرهنگهای گوناگون پراکنده شده تأثیر نهاد،و امروزه شاعر و محققّ، هر دو، به گونه ای برابر شیفتۀآن هستند. عنوان اکّدی این منظومه، که طبق معمول از کلمات نخستین آن گرفته شده،شَ نَگبِ ایمورو (کسی که همه چیز را دید) است.تمامی اثر به دوازده لوح تقسیم شده است.
طولانی ترین آنها بیش از سیصد سطر است.این لوح به توفان شهرت دارد،وکاملاً سالم است.بخشهایی از بقیۀ الواح شکسته است، که برخی از آسیب دیدگیها ابعادی وسیع دارد و برخی دیگر به نسبت کوچک و ناچیز است
همۀ متون اکّدی،به استتثنای تعدادی انگشت شمار از کتابخانۀ آشوربانیپال در شهر نینوا به دست آمده است،اما به عکس حماسۀ آفرینش ، حماسۀ گیلگمش همچنین از نسخی شناخته می شود که تاریخ آنها مقدم بر هزارۀ اول ق م است.
نسخۀ تجدید نظر شده ای از حماسۀ گیلگمش از اواسط هزارۀ دوم ق م در بایگانیهای امپراتوری هیتی در بغازکوی یافت شده است.و از همین بایگانیها همچنین قطعاتی از نسخۀ برگردان این منظومه به زبان هیتی، و نیزقطعاتی ترجمه شده به زبان هوری به دست آمده است.از نیمۀ اول هزارۀ دوم ق م پاره الواحی از نسخ بابلی این حماسه در دست است، که به لوحه های اول تا سوم و دهم تعلق دارد.
برای این پرسش که آیا این نسخه خود از متنی کهنتر رونویسی شده بوده است یا نه می توان پاسخی از شواهد درون متن یافت.تاریخ اصلی نگارش متن اکّدی این منظومه به سالهای آغازین هزارۀ دوم ق م نسبت داده شده است، اما ممکن است حتی اندکی هم کهنتر باشد.
قهرمان اول حماسه
چهرۀ اصلی در این منظومه فرمانروای جوان و نیرومندی به نام گیلگمش است.او در اصل چهره ای تاریخی است، زیرا فهرست شاهان سومری او را یکی از پادشاهان سلسلۀ اول اوروک بر می شمارد و برای او یک صدوبیست و شش سال پادشاهی منظور می دارد.به استناد حماسه و کتیبه ای از اوتو خِگَل پادشاه سومری اوروک، گیلگمش فرزند الهه نین سون ، همسر خداوند لوگَلَ بَندَ بود.
اما پدرش آن گونه که انتظار می رود، لو گَل بَندَ نبود،بلکه انسان ناشناختۀ میرایی که فهرست شاهان سومری او را "کاهن بلند پایۀ کولَّب" می خواند.این موضوع اهمیت خاصی دارد،زیرا نشان می دهد که به چه دلیل گیلگمش، بنا بر حماسه، بخشی خدا و بخشی انسان بود.
یکی از دستاوردهای مشهور او بنای دیوار شهر اوروک بود، که حماسه و در کتیبه ای سومری متعلق به اَنَن ،یکی از فرمانروایان اخیر این شهر که این دیوار را بازسازی کرد، " اثر باستانی از گیلگمش" خوانده شده است.
گیلگمش در طول زمان به مقام خدایی در جهان زیرین رسید.در کتیبه ای سومری متعلق به اورنَمَو، بنیانگذار سلسلۀ سوم اور، او را " پادشاه جهان زیرین " خوانده اند،و در متون پیشگویی سحر وجادو از گیلگمش به عنوان خدایی با عناوین زیر استمداد می طلبند: " گیلگمش،پادشاه کامل ،داور اَنونَّکی، شاهزادۀ خردمند احیا کنندۀ روحیۀ انسان، او که همۀ مناطق جهان را زیر نظر دارد،فرمانروای زمین ،سرور جهان زیرین، تو داوری، همانند خدا همۀ چیز را می بینی، تو در جهان زیرین ایستاده ای و حکم نهایی را صادر می کنی،قضاوت تو تغییر نکرده است،شمش قضاوت صدور حکم را به دست تو سپرده است ،پادشاهان، فرمانروایان، شاهزادگان در برابر تو به خاک میافتند.
نسخۀ بابلی قدیم از نسخۀ آشوری دوم تنها تعداد ناچیزی از بخشهای کوچک و پراکنده در دست است.بنابراین ،در اینجا از نسخۀ بابلی آن در متن متعلق به "لوح پنسیلوانیا "استفاده شده است. نسخۀ بابلی قدیم از این لوح نیز دو نسخه دردست است،یکی بابلی قدیم و دیگری آشوری.نسخۀ بابلی قدیم بر لوح دانشگاه یل نوشته شده است.متن این لوح ادامۀ لوح پنسیلوانیاست و به همین نسخه از منظومه تعلق دارد. لوح چهارم چهار ستون از نسخۀ آشوری از میان رفته است که بی تردید شامل گزارشی از سفر به جنگل سرو بوده است.
چنین گزارشی بر پاره لوحی به بابلی از اوروک به دست آمده است. ستون پنجم آغاز این ستون از میان رفته است.هنگامی که نسخۀ آشوری بار دیگر خوانا می شود که گلگمیش و انکیدو به دروازۀ جنگل رسیده اند، که نگهبان خومبابا از آن حفاظت می کند.به نظر می آید که گلگمیش نیاز به دلگرمی از سوی انکیدو دارد.زیرا انکیدو او را مخاطب قرار می دهد. ستون ششم آغاز این ستون از میان رفته است.
این بخش ظاهراً با داستان بنرد میان دو پهلوان جنگل و عمل تأسف بار انکیدو در باز کردن دروازۀ جادو شدۀ جنگل سرو با دستهای خالی ارتباط می یابد. لوح هفتم دو ستون اول این لوح در نسخۀ آشوری دردست نیست،اما خوشبختانه خواب انکیدو را می توان از روی بخشی از متن هیتی بازسازی کرد
ستون ششم تمامی این ستون از میان رفته و یا به دست نیامده است.بقایای اندک حاکی از توصیف بیشتر شگفتیهایی است که در این باغ جواهرات به چشم می خورد. لوح دهم این لوح، که دنبالۀ ماجرای جستجوی گیلگمش برای جاودانگی است،در چهار نسخۀ گوناگون ارائه شده است.اما دو نسخۀ آن به هیتی و به هوری تنها محدود به پاره الواح کوچک بوده که تقریباً برای برگردان نامناسب است.
در حالی که نسخه های بابلی وآشوری سالمتر مانده است.
لوح دوازدهم این لوح، که دوازده سطر نخستین آن به طور تقریباً کامل شکسته است،متن سامی دومین قسمت داستانی سومری را در بر می گیرد که با انجام کارهای بزرگ بیشتری از جانب گیلگمش و دوستش انکیدو ارتباط دارد.اگر چه قسمت اول این داستان تحت عنوان " آفرینش جهان" ارائه شده است،با وجود این کلید درک لوح حاضر در بخش سومری آن نهفته است.
اَدَپَ داستان
اَدَپَ با حماسۀ گیلگمش در موضوع فرصت بر باد رفتۀ انسان برای کسب زندگی جاودان یکسان است.داستان در چهار گزارش بر چهار لوح در دست است.کهنترین و بلندترین آنها لوح(ب) از بایگانیهای اَمَرنَ در قرن چهاردهم ق م به دست آمده است،حال آنکه سه بخش دیگر یعنی الواح الف، ج، و د متعلق به کتابخانۀ آشور بانیپال است.
اَترَحَسیس
نام اَترَحَسیس (اَترَ محَسیس بابلی قدیم)، " بی اندازه دانا" ، با نام بیش از یک قهرمان در ادبیات حماسی بین النهرین همراه است.در حماسۀ گیلگمش از لوح یازدهم این نام را در مورد او تنَپیشتیم، قهرمان توفان، به کار برده اند.در منظومه های اِتَنَ و اَدَپَ نیز از همین کنیه استفاده کرده اندواما بیش از همه، این نام با رشته داستانهای حماسی بزرگی همراه است که در اطراف گناهان انسان و تنبیه پیامد آن از طریق آفات و توفان دور میزند.
بنا بر این سلسله داستانها، که همچون الگویی برای انگیزۀ توفان در تورات است،در اصل اِنومَ ایلو اَوِلوم "هنگامی که خداوند مرد... "نام داشت.اما امروزه بیشتر به عنوان حماسۀ اَتَرحَسیس شناخته می شود. پاره هایی از این حماسه در نسخه های جداگانۀ بابلی قدیم و آشوری به دست ما رسیده است.نسخۀ آشوری به زمان آشور بانیپال می رسد.
نسخۀ بابلی قدیم در حدود یک هزار سال کهنتر بوده وتاریخ آن به زمان پادشاخی اَمّی صَدوقَّ می رسد،که در آن زمان از متن کهنتری رو نویسی شده بود.
اما متأسفانه آنچه که امروز در دست است،تنها بخش بسیار کوچکی از کل متن اصلی است.به استناد خلاصۀ پایان متن در پار لوح ب، نسخۀ بابلی قدیم درا صل از سه لوح با 1245 سطر، یا در حدود بیست برابر بقایای موجود آن، تشکیل می شده است.
نسهۀ آشوری از این لحاظ بهتر مانده است.پاره لوحهای ب وج ارتباطی مستثیم با لوح یازدهم حماسۀ گیلگمش دارند.برای سهولت فهم، پاره لوح دیگری از یک متن توفان بابلی قدیم به چهار پاره لوح بالا افزوده شده است.این قطعه (ه) نام گرفته و بلافاصله پس از پاره لوح ب می آید.
در حال حاضر نمی توان گفت که آیا این پاره لوح در اصل بخشی از متن بابلی قدیم بوده یا نه،اما این احتمال کاملاً ممکن است واقعیت داسته باشد.
اِتَنَ
در میان فهرست فرمانروایان سلسلۀ افسانه ای کیش که پس از توفان به وجود آمد،از "اِتَنَ، شبانی که به آسمان صعود کرد"نام می برند.بر مهرهای استوانه ای دوران اکّد شبانی را نقش کرده اند که بر بالهای عقابی به سمت آسمان بالا می رود.این موضوع به خوبی قدمت بسیار این داستان را نشان می دهد.
از سوی دیگر ،وجود پاره هایی از سه لوح بابلی قدیم و آشوری میانی وآشوری جدید از کتابخانۀ آشور بانیپال اشاره به شهرت و محبوبیت این منظومه دارد.به کمک این سه نسخه، که جدیدترین آنها به مراتب کاملتر و سالمتر از بقیه است.
نسخۀ آشوری میانی سطرهای آغازین از میان رفته است. نسخۀ آشوری جدید سطرهای آغازین از میان رفته است.