کافه تلخ

۱۳۸۶ آذر ۲۲, پنجشنبه

اساطير اسكانديناوي



اساطیر نورس ‏(Norse) یا اسکاندیناوی اشاره به داستان‌های اسطوره‌ای خدایان سرزمین‌های شمال اروپا، مردم نوردیک، وایکینگ‌ها یا بربرهای شمالی دارد. بسیاری باور دارند اساطیر نوردیک بیشتر به وقایعی تاریخی اشاره دارند که رنگ افسانه و سپس اسطوره به خود گرفته‌اند.
مثلاً اودین و فرزندانش را شاهی آسیایی و خاندانش می‌دانند که به نورس سفر کرده و ماندگار شده و کارهای نمایان کرده‌اند.
منابع اساطیر نورس برخلاف اساطیر یونان یا مصر محدود هستند و به چند دست‌نوشته و منظومه محدود می‌شوند که مشهورترین آنها ادا است. بسیاری هم ریشه‌ی خاورمیانه‌ای دارند. در عوض به خاطر رواج کافرکیشی از سده‌ی دهم میلادی و سلطه‌ی وایکینگ‌ها و قبایل ژرمنی در آن دوره این منابع نسبت به منابع اساطیری دیگر متأخرتر هستند و در برخی موارد جزییات کامل‌تری دارند.
اسیر Aesir یا ازیر یا آس ها، نامی است برای نژاد یا قبیله خدایان اصلی در اساطیر اسکاندیناوی. نام قبیله و شاخه دیگر خدایان که از اهمیت و قدرت کمتری برخوردار بوده اند ونیر یا ونرها است.

اسیر که در آسگارد زندگی می کردند، به رهبری اودین بر زندگی انسانهای فانی حکمرانی می کردند. خدایان شناخته شده در این دسته از خدایان عبارتند از: بالدر، رب النوع زیبایی؛ براگی، خداوندگار فصاحت و سخنوری؛ فورستی، خدای عدالت؛ فریر، خدای باروری که اصالتا از ونیر بود؛ هایمدال، نگاهبان پل بیفروست؛ هودر، خدای کور زمستان و تاریکی؛ لوکی، رب النوع آتش که با یوتون ها همداستان بود؛ نیورد، خدای دریا و پدر فریر و به مانند او یکی از ونیر؛ ثور، خدای آذرخش؛ تیر، خدای جنگ؛ ویلی و وه، برادران اودین؛ ویدار، والی و هرمود، پسران اودین؛
الهگان مهم در میان اسیر نیز عبارتند از: فریا، الهه باروری و دختر نیورد؛ فریگ، همسر اودین؛ سیف، همسر ثور؛ ایدون، همسر براگی و نگهبان سیبهای جوانی؛

در میان اسیر گاه و بیگاه چهره های مرموز و ناشناخته ای مانند گفیون، هونیر و کواسیر نیز به چشم می خورند.
در باب ریشه کلمه آس نیز غالب زبان شناسان به اتفاق کلمه تیوتونی آسه، به معنی خدا را ذکر می کنند.
یوتون‌ها یا ژیان‌ها، یا غول‌ها در برخی نسخه‌ها دشمنان اصلی آس‌ها بودند. اینان بازماندگان غول‌های یخی اولیه بودند و هماورد نهایی خدایان به شمار می‌آمدند.

ونیر Vanir یا ونر ها در اسطوره های نورس، دسته ای از خدایان و الهگان طبیعت و باروری بودند. ونیر که وظیفه اصلیشان هبه سلامتی، جوانی، باروری، خوشبختی و ثروت بود، خدایانی جادوپیشه و دشمنان دیرینه قبیله خدایی اسیر بودند. یکی از نه قسمت جهان اسطوره ای اسکاندیناوی به نام واناهایم، مقر و محل زندگی ونیر بود.

پس از جنگی طولانی، دو قبیله راضی به برقراری صلح شدند و برای حفظ صلح، گروگانهایی رد و بدل کردند: ونیر به عنوان گروگان، مشهورترین خدایان خود، یعنی نیورد ثروتمند و فرزندانش فریا و فریر را به نزد اسیر فرستادند. در برابر این گروگانها اسیر نیز هونیر را که خدایی قدرتمند و زیبا بود، و به ادعای اسیر شایستگی زیادی برای رهبری داشت به ونیر سپردند. همچنین اسیر خردمندترین میان خود، میمیر را در ازای کواسیر، خردمندترین ونیر به گروگان نزد ونیر فرستادند.

اما هونیر آنچنان که اسیر ادعا می کردند خردمند نبود، بلکه با توصیه های میمیر ونر ها را فریب می داد. بعد از مدتی ونر ها به پاسخهایی که هونیر در غیاب میمیر به آنها می داد مشکوک شده و سرانجام متوجه حیله گری اسیر شدند. به همین دلیل آنها سر میمیر را از تن جدا کرده و نزد اسیر بازپس فرستادند. اما خوشبختانه این اقدام کین خواهانه موجب درگیری مجددی نشد و ونیر و اسیر دوباره به جنگ نپرداختند.

در مورد ونیر پیش از صلح با اسیر اطلاع چندانی در دست نیست.

کلمه ونر احتمالا از کلمه وینر که در زبان اسکاندیناویایی قدیم به معنی دوست است ریشه گرفته.

نورن ها Norns در اساطیر اسکاندیناوی نیمه الهگان، یا فرشتگان سرنوشت هستند. این سه خواهر به نامهای اورد (به معنی سرنوشت) ، ورداندی(بایستگی و ضرورت) و اسکولد (زمان حال) هم سرنوشت انسانها و هم سرنوشت خدایان و هم جریانهای طبیعی و دائمی کیهان را کنترل می کنند. آنها همچنین نگهبان چاه سرنوشت، اورداربرونر، در زیر یکی از ریشه های ایگدرازیل در آسگارد هستند.

وظیفه و ماموریت مهم دیگر نورن ها مراقبت و رسیدگی به ایگدرازیل است. از آنجا که این درخت همواره در معرض خطر قرار دارد و در حال فساد است، نورن ها با پاشیدن گل و آب چاه سرنوشت، سعی در توقف و یا حد اقل کند کردن این روند دارند.

در بعضی روایت ها، نورن ها همچنین در امر وضع حمل و تولد نوزاد به مادر و فرزند کمک می کردند، و در بعضی موارد چنین تصور می شده که هر شخص نورن مخصوص به خود را دارد.

برخلاف اساطیر کهن مفهوم فرجام در اساطیر نوردیک بسیار مهم و اساسی است. سرنوشت جهان کاملاً مشخص است و در مورد آن و چگونگی وقوعش یقین وجود دارد. این مفهوم به احتمال قریب به یقین از باورهای عیسویان و مکاشفه‌ی یوحنای نبی نشأت گرفته است. همچنین سختی شرایط و محیط زندگی خشن این مردمان آنها را به وجود و لزوم وقوع جهانی بهتر و گرمتر ترغیب می‌کرده است.