اندیشه های فلسفی قرآن(جهان شناسی در قرآن)
نویسنده: سید احمد رمضانی میر
همانطوریکه در مقالات نخستین اجمالاً متذکر شدیم که فلسفه متافیزیک بعبارتی فلسفه اولی وخاص، علمی است که موضوع آن بطور خلاصه ، شامل بخشهایی است که : اولاً و خصوصاً ، متافیزیک ، از موجود بما هو موجود بحث می کند ، یعنی علمی است که از ماهیت اشیاء و امور ذات و کنه آنها بحث می کند که در اصطلاح غالب فلاسفه از جوهر سخن می گوید.
خلاصه اینکه فلسفه از وجود یا هستی مطلق و اوصاف آن بحث و سخن می گوید. موضوعی که فلاسفه و متفکران از یونان باستان گرفته تا قرون وسطی و عصر معاصر بحثها و مجادله هایی متفاوت از آن موضوع داشتند و در واقع هنوز به جایی نرسید. وختم مسلم نشده یعنی هنوز فلاسفه و اندیشمندان به حقیقت و ماهیت وجود مطلق یا جوهر، موجود با هر موجود ، نرسیدند، اما قرآن کریم، در این بخش مهم فلسفه سخنی به میان نیاورده است.
ثانیاً،فلسفه متافیزیک، از اصول و قواعد کلی و بدیهی عقلی، بحث می کند، که بخشی از فلسفه است که فلاسفه از قدیم الایام به حصول و یافتن این اصول و قواعد بر مبناء عقل و ذهن بشری پرداختند.
اصولی که مورد قبول همه افراد و اذهان بوده است و هیچگونه تردیدی در آنها نبوده حتی نیازی به اثبات و چون و چرا ندارند، هر چند فلاسفه به اثبات آنها نیز پرداختند، نکته قابل توجه اینکه ، فلاسفه و متفکران از این اصول عقلی و بدیهی برای اثبات دیدگاههای خود استفاده می کنند. از جمله این اصول شامل:
1- اصل ، الشیء ما لم یجب لم یوجد، یعنی هر شیئ مادام که به سرحد وجوب نرسد هرگز وجود پیدا نمی کند.
2- اصل، الشیء لا یعدم بذاته ، هیچ چیز خودبخود نابود نمی شود بعبارتی ذات شی مقتضی نیستی خود نمی باشد بلکه همواره نیستی بر ذات شیئ عارض می شود.
3- اصل، من فقد حسأ فقد علمأ، کسیکه حسی را نداشته باشد یا آنرا از دست بدهد ، در واقع عملی را ندارد یا عملی را از دست داده است. این اصل مهم از ارسطو است
4- لایؤثر حتی یتأثر و غیره ... اما قرآن کریم، در این بخش سخن به میان نیاورده است.
ثالثاً، فلسفه متا فیزیک از ، اصول کلی و عام جهان هستی بحث می کند. بعبارتی بحث و نظر در مورد قوانین که مربوط به همه پدیده ها و امور جهان هستی می شود یعنی ، مشمول قلمرو تمام جهان هستی می شود.
مثلاً ، هیچ پدیده ای در جهان هستی ثابت و لایتغیر نیست، یا، کل جهان هستی حادث است و کل جهان هستی وحدت دارد و ... که در مقاله نخستین در بحث جهانشناسی در این رابطه بحث شده است و در آنجا برخی از آن اصول و قوانین عام و کلی را در دیدگاه قرآنی ، خصوصاً ، سخن گفتیم، اما قرآن کریم، در این زمینه سخنها و دیدگاههایی دارد.
رابعاً، فلسفه متافیزیک، از مجردات جهان هستی ، سخن به میان می آورد. یعنی بحث از حقایق و موجوداتی که درک و دریافت آنها نامحسوس بوده بلکه از طروقی چون عقل، نقل، دل و ... می توان به وجود آنها پی برد.
البته در این بخش ، برخی از فلاسفه خصوصاً مسلمانان، به تبعیت از آیات به تحقیق و بحث پرداختند . اما بسیار ی از فلاسفه و متفکران به وجود چنین قائل نبوده و آنها را موهوم و ساخته ذهن بشری می دانند.
اما قرآن ، خصوصاً در این بخش و موضوع، سخنها و دیدگاههای زیادی دارد. که ما در این مقاله قصد بیان و بررسی آنها را داریم، اگر چه قصد اصلی ما بیان دیدگاه و نظر قران کریم است اما در ضمن بحث برخی از مکاتبی که در این زمینه سخن گفتند را متذکر خواهیم شد.
البته فلاسفه و متفکران مسلمان به تبعیت از اهل آیات و احادیث در این باب بررسی و به اثبات مسئله پرداختند که قرآن بهترین استدلال برای اثبات است . اگر چه این بخش از فلسفه در میان متفکران غربی جایگاهی خاصّ ندارد.