کافه تلخ

۱۳۸۶ آذر ۱۴, چهارشنبه

حضرت سلیمان

سليمان بن داود از پيامبران ورسولان حضرت باريتعالي است كه بعد از خلافت و نبوت پدرش داودنبي به امور الهي و مذهبي و عدل وداد بين مردم پرداخت . او مانند پدرش ديوان قضا داشت و بين مردم بحق حكم مي كرد .مردم در زمان او زندگي راحتي داشتند و به كار وفعاليت مشغول بودند
حضرت سليمان به امر خدا بر جانوران و حيوانات و طيور فرمان داشت ، باد و عوامل طيبعت در اختيار او بودند . او كارهاي سخت مانند امور ساختماني و راهسازي را به ديوها سپرد و علم و حكمت را در راهنمايي مردم براي زندگي بهتر آنان به كار برد.
دعاي سليمان و خواهش او از خداي تعالي اين بود كه نيرو و ثروتي بي حساب به من عطا كن كه هيچكس مانند آن را نداشته باشد تا آن را در راه اجراي فرامين تو صرف كنم . دعاي حضرت سليمان مستجاب شد .
جن و پري و مخلوقات در اختيار و اطاعت او بودند و خداوند زبان حيوانات و اسرار علوم را به او آموخت و او را افضل پيامبران قرار داد .



چون بناي مسجدالاقصي در زمان حضرت داود شروع شد او به سليمان سفارش كرد كه كار اين بنا را به اتمام برساند . ساختمان مسجد شصت ذرع ( هر ذرع معادل 104 سانتي متر ) طول و بيست ذرع عرض داشت و ارتفاع آن 30 ذرع بود . رواق آن در يك طرف ده ذرع داشت . بعد از پايان مسجد ، ساختمان قدس القدس بنا شد . اين ساختمان بيست ذرع عرض و بيست ذرع ارتفاع داشت ديوار قدس القدس را با چوب پوشاندند و زراندودش كردند بعد دو فرشته كه ده ذرع طول و ارتفاع داشتند فاصله بالهايشان بيست ذرع بود در زير پوشش زرباب قراردادند صندوق ( عهدنامه ) را زير بال هاي آن دو نصب كردند و سفره خانه زرين ساختند و ده منار طرف راست و چپ آن قرار دادند . پس از اتمام بناي مسجدالاقصي به دستور حضرت سليمان ، تابوت عهدنامه را كه احكام الهي در آن قرار داشت با احترام آوردند و در قدس القدس گذاردند .



حضرت سليمان با حشمت و قدرت حكم مي راند و دوازده هزار ارابه ي جنگي داشت كه هر ارابه با چهار اسب كشيده مي شد . سليمان به فرعون مصر نوشت كه بايد به دين موسي (ع) تشرف حاصل كند والا خراج و جزيه بدهد يا آماده جنگ باشد . فرعون چون آوازه سليمان و لشكر فراوان خدم و حشم او را شنيده بود در پاسخ او نوشت آماده دادن خـــراج مي باشـد و حاضر است دختر زيباي خود را كه در خور ازدواج با سليمان است به عقد او درآورد . سليمان مردي با صلاحيت و قدر و كفايت بود و قدرت فرمانروايي داشت ، جن و انس در اختيارش بودند .



روايت شده كه از حضرت سليمان سه كتاب به يادگار مانده است كه يكي از كتب سي و يك فصل داشته و درباره گياهان و حيوانات دريايي بوده و نوشته شده است و امثال سليمــان نام گرفته و ديگري كتابي مشتمل بر دوازده فصل درباره بي وفائي دنيا و گذران سريع مقامــات دنيايي و توقف در اين دنيا نوشته شده است .
كتاب سوم داراي هشت فصل بوده كه درباره مقام با عظمت باريتعالي و قدرت و بخشندگي او شرح كلام دارد . سليمان با آن همه مقام و منزلت و علم و حكمتي كه داشت متواضع بـود و از راه زنبيل بافي امرار معاش مي نمود و با آن همه ثروت به دسترنج خود قانع بود .
سليمان بر لشكريان خود كه از اجن وانس بودند فرمانروايي داشت و بر حيوانات وحشي حكـــم مي رانــد و آنان را وادار به كار براي پيشرفت امور خانواده و جامعه مي نمود . او در مكان مرتفعي قرار مي گرفت كه بر كار و فعاليت مردم و ديوها و
افراد تحت تسلط خود نظارت داشته باشد و به عصاي خود تكيه داشت . وقتي اجل او فرارسيد در همان حال تكيه بر عصا به امر خدا ملك الموت روح او را گرفت اما همچنان بي روح بــه عصا تكيه داشت و كسي را ياراي نزديك شدن به او نبود تا اينكه موريانه ، عصاي او را خورد و به زمين افتاد آن وقت اطرافيانش پي به مرگ او بردند و با احترام مدفونش ساخت