کافه تلخ

۱۳۸۶ آذر ۱۴, چهارشنبه

سلیمان و یهود

دوره داود و سليمان(ع)
دوران طالوت (شاوفل) را بخشى از دوران داود و سليمان(ع) قرار داديم؛ زيرا او اگرچه پيامبر نبود اما فرمانروايى بود در خط انبيا.
مورخين مدت فرمانروايى وى را پانزده سال از سال 1025 تا 1010ق.م ذكر نموده‏اند. و پس از او داود و سليمان از سال(ع) 1010 تا 931 ق.م يعنى سالف وفات حضرت سليمان فرمانروايى كردند.
ملاحظه مى‏شود كه گردآورندگان توراتف موجود، نسبت به حضرت موسى، داود و سليمان(ع) ستم روا داشته و تهمتهاى بزرگ اخلاقى، سياسى و اعتقادى به آنان نسبت داده‏اند و بسيارى از تاريخ‏نويسان غربى مسيحى نيز از آنان پيروى نموده و مطالبى را هم بر گفته‏هاى آنان افزوده‏اند. متأسفانه مسلمانانى كه پيرو فرهنگ غرب بودند نيز از اين دسته تبعيت نموده‏اند. درود و سلام خدا بر تمام پيام آوران الهى. ما در پيشگاه خداوند از كسانى كه نسبت به آن بزرگواران بهتان روا داشتند بيزارى مى‏جوييم.
حضرت داود(ع) بنى اسرائيل را از ورطه بت پرستى و سلطه بت پرستان نجات داد و نفوذ دولت الهى خود را به مناطق مجاورش كشيد و با ملتهايى كه تحت فرمانروايى او درآمدند به شايستگى رفتار كرد، به‏گونه‏اى كه خداوند متعال اين ويژگى داود را در كتاب خود و از زبان پيامبرش حضرت محمد(ص) تعريف نموده است.
حضرت داود(ع) تصميم گرفت در محل عبادت جدش ابراهيم(ع) در قدس و بر بلنداى كوه »مريّا« مسجدى بنا كند اما آنجا خرمنگاه يكى از ساكنان قدس از قبيله يبوسها به نام »ارونا« بود. به‏طورى كه در تورات فعلى آمده »داود(ع) آن قطعه زمين را به پنجاه شاقل نقره خريد، و مسجدى ساخت و در آن اقامه نماز كرد. در كنار آن حيواناتى براى خداوند قربانى مى‏شد.«8
حضرت سليمان وارث سلطنت و فرمانروايى پدر بزرگوارش داود(ع) گرديد و دولت او به همان گستردگى و عظمتى رسيد كه در قرآن و احاديث رسول گرامى اسلام(ص) آمده است. سليمان مسجد پدرش داود و جد اعلاى خود ابراهيم را به شكل باشكوهى بازسازى كرد. اين بنا به معبد سليمان(ع) معروف گشت.
دوره فرمانروايى حضرت سليمان(ع) دوره‏اى استثنائى در تاريخ انبياء(ع) است. خداوند در اين دوره نمونه‏اى از امكانات شگفت‏آور و متنوعى را كه مى‏توانست در تسخير انسانها باشد ظاهر ساخت؛ چرا كه ملتها موجوديت سياسى خود را به رهبرى پيامبران خدا و جانشينان آنان بر پا داشتند و توان خود را در طغيان و نبرد عليه يكديگر به‏كار نبردند. خداوند در قرآن مى‏فرمايد:
اگر خداوند روزى را بر بندگانش گسترش مى‏داد، بى‏ترديد در زمين ستم و طغيان مى‏كردند، اما خداوند به مقدارى كه بخواهد، فرو مى‏فرستد، و او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست«.9
حضرت سليمان(ع) طبق فرمايش قرآن، در حالى كه بر تخت خود نشسته بود جان به جان آفرين تسليم كرد. مورخان وفات او را در سال 931 ق.م مى‏دانند. با درگذشت حضرت سليمان انحراف در ميان بنى‏اسرائيل آغاز شد و دولت وى تجزيه گشت. سپس خداوند كسانى را بر بنى اسرائيل مسلط كرد تا آنان را به عذابى دردناك گرفتار سازد.
تورات فعلى پس از آن‏كه در سفر اول فرمانروايان، بر سليمان(ع) افترا مى‏بندد كه او دست از بندگى خدا برداشته و به پرستش بتها پرداخت، مى‏گويد:
و به سليمان گفت: علت اين كار نزد توست و تو پيمان و واجبات مرا كه به تو سفارش نمودم پاس نداشتى، من نيز كشور را از دست تو گرفته و جزء جزء مى‏گردانم.24