کافه تلخ

۱۳۸۵ بهمن ۱۶, دوشنبه

الف ویاء



" و من هستم الف ویاء , اول و آخر - می گوید آن خداوند خدا که هست و بود و می آید, قادر علی الاطلاق." مکاشفه 1 : 8

خاطره آن سفر با هواپیما در تمام طول زندگی با من خواهد بود. تابستان 1998 بود, معمولاً درپروازهای Cross Atlantic میخوابیدم. اما بنا به دلیلی, در آن پرواز خاص نمی توانستم بخوابم و صندلی من که کنار پنجره قرار داشت تبدیل به مذبح دعا شده بود, ساکت آنجا نشسته بودم و دعا می کردم, و روی خدا را میطلبیدم. آن شب به سمتیکی از تاریکترین کشورها از لحاظ روحانی پرواز میکرد. به سمت کشور رومانی.

نیکولا کوچسکو, دیکتاتور شریر رومانیایی, مسیحیان را به سختی شکنجه میداد و جفا میرساند. و اوضاع در آن کشور روز به روز بدتر میشد و همچنان که من در آن هواپیما دعا میکردم,یک آهنگ زیبا و قدیمی دائماً در ذهن من نواخته میشد. " عظیم است وفایت".یکی از دوستانم در فرودگاه مونیخ ( آلمان) به ملاقات من آمد, او نگران من بود, زیرا من زیاد به رومانی سفر میکردم. او احساس میکرد که دستگیری من در رومانی بسیار محتمل است. اما من در مورد سفرم بسیار مطمئن بودم. و این سرود آنقدر به من قوت بخشیده بود که من احساس نگرانی نمیکردم.

اما زمانی که ترن من آن شب به رومانی رسید, توسط گروهی سرباز دستگیر شدم, و آنها مرا با تفنگهایشان محاصره کرده بودند و تمام شب مرا تحت بازداشت خود داشتند. نمی دانستم قرار است چه اتفاقی بیافتد. نمی دانستم آیا هیچوقت خانواده ام را خواهم دید. نمی دانستم آیا قرار است به زندان بروم . واقعاً ناامید بودم. اما ناگهان آن سرود دوباره به قلب من آمد. " عظیم است وفایت, عظیم است وفایت بهرم پدر" و من شروع کردم به پرستش خدا با سرودها.

بالاخره آنها مرا از کشور بیرون کردند, آخرین چیزی که سربازان رومانیایی به من گفتند این بود" تا زمانی که زنده ای , دیگر پایت را بر روی خاک رومانی نخواهی گذارد" زمانی که آنها مرا سوار قطار دیگری نمودند و به سمت غرب برگرداندند, قلب من شکست. اما آن سرود قدیمی هنوز به ذهن من می آمد." عظیم است وفایت"یک سال بعد, در رومانی انقلاب شد. و رژیم شریر کوچسکو سرنگون گردید. در انتهای انقلاب وارد رومانی شدم. هیچوقت شبی را که دوباره به رومانی برگشتم, فراموش نمیکنم. آن سرود دوباره به قلب من بازگشت, "عظیم است وفایت".

حقیقت عالی را در مورد خدا فهمیدم, خدا تمام چیزهایی را که در زندگی من اتفاق میافتد, میداند. او در مورد دستگیر شدن من میدانست. او در مورد انقلاب نیز میدانست. نقشه او بسیار عظیم تر از نقشه های من است. راههای او نیز بسیار بالاتر از راههای من است. او ابدی است. او همه چیز را از ابتدا تا انتها میداند. زیرا او از قدیم بوده و تا آخر نیز خواهد بود. به همین خاطر است که کتابمقدس میگوید عیسی" الف ویاء " است. این نامیکی از نامهایی است که درک و فهم آن بسیار مشکل است. عیسی بوده, هست و خواهد بود.

او ابدی است. سخت است این نام را بفهمیم زیرا ما در بعد زمان و مکان زندگی میکنیم. اما او فراتر از درک و فهم ما از زمان و مکان است. قبل از اینکه هر چیزی به وجود بیاید, او وجود داشته, و پس از اینکه این دنیا نیز به پایان برسد او خواهد بود.

او ابتدا و انتهاست زیرا او قبل از همه چیز وجود داشته و بعد از همه چیز نیز آنجا خواهد بود. اگر بخواهیم کاملاً این واقعیت را درک کنیم دچار تشویش افکار خواهیم شد.

اما بسیار پر جلال و با شکوه است که این قسمت از شخصیت او را در زندگیمان تجربه کنیم. او میداند که ما از چه تجاربی عبور خواهیم کرد, حتی قبل ز اینکه چیزی برایمان اتفاق بیفتد, او قبل از ما آنجا بوده و پس از تمام آزمونها و امتحانات ما و حتی زمانی که پیروزی به پایان رسد نیز آنجا خواهد بود. بنابراین دفعه بعد که نمی فهمید چه اتفاقی برایتان افتاد. تنها به خاطر آورید, "عظیم است وفایت"