جوامع دينى هم عصر مانى از همان آغاز، تعاليم او را همچون خطرى مهم تلقى كردند . جامعه مسيحى و زرتشتى هر دو با تنفر بر ضد وى شوريدند . موبد كريتر كه مانويان او را مسئول اصلى مرگ مانى مىدانستند در ميان زرتشتيان فعاليت مؤثر و ويژهاى داشت . اما كريتر در اين مورد تنها نبود . دشمنى زرتشتيان با دين مانى كه قرنها دوام يافتبه ويژه در ادبيات وسيع كلامى سده سوم هجرى نمودار است، از جمله در رساله شكندگمانيك وزار (گزارش گمانشكن، كه از ديدگاه زرتشتى با اسلام، مسيحيت، يهوديت و مانويتبرخورد مىكند) تمامى فصل شانزدهم به انتقاد از مانى و تعاليم او اختصاص يافته است
رساله گجستگ اباليش (اباليش ملعون) بيانگر مناظره اباليش زنديق و موبد آذر فرتبغ است . نيز در دينكرد، تفاوت ديدگاههاى مانويتبه نمايندگى شخص مانى و دين زرتشتى به نمايندگى آذربادمار سپندان، با دوازده موضوع نمايانده شده است . در اين اثر از هر فرصتى براى نشان دادن انزجار نسبتبه مانى و آموزههاى او استفاده شده است
دين مانى در پايان سده سوم ميلادى در غرب نفوذ كرد . الهيون كليساى باستان كمكم خطر را به چشم مىديدند، در اين زمان، نخستين تلاشهاى ضد مانوى مسيحيان آغاز گشت كه حاصل آن كتاب اكتا آرخلاى اثر هگمونيوس بود . اين كتاب گرچه گزارش يك مسيحى درباره مانى است اما شامل مواد معتبر بسيارى است كه توصيفى شخصى از او به دست مىدهد و مىگويد كه مانى كتابى بابلى به دست چپش داشت
در پايان سده سوم ميلادى آگوستين جوان به آيين مانى گرويد و 9 سال در حلقه سامعان زيست . او در طى اين نه سال بينش و درك كاملى از تعاليم مانى به دست آورد، اما بعدها به نافذترين چهره مخالف آن تعاليم بدل شد . آگوستين در چند رساله از دين پيشين خود ياد كرده، با آن مخالفت مىكند . حتى در رسالههايى نيز كه درباره مانويت نيست گهگاه مخالفتخود را نشان مىدهد . بهرحال همه آثار آگوستين تقريبا منابع دست اول اين دين به شمار مىرود به ويژه بنيادنامه . نيز بايد به اثر مهم ديگرى اشاره كنيم: كتاب مكاتب اثر تئودور بركناى، نويسنده سورى سده هشتم كه از مآخذ سريانى دين مانى است
در ميان نويسندگان ايرانى ابننديم در الفهرستخود براساس نوشتههاى اصيل مانوى گزارشى از آنها بدست داده است . نيز ابوریحان بیرونى گزارش تازه و بىطرفانهاى از مانویت در كتابهاى خود آورده است كه از نظر اهمیت همتاى الفهرست است
پیش از آنكه دستنوشتههاى مانوى كشف شوند، آثار آگوستین، بیرونى، ابنندیم و هگمونیوس منابع بنیادى مانویتبه شمار مىرفت . گرچه امروزه بازیافتهاى تازهترى داریم اما برخى از آثار نویسندگان مخالف با مانویت هنوز اهمیتشایانى دارند زیرا متضمن آگاهىهایى ارزشمند و شایستهاند