کافه تلخ

۱۳۸۵ بهمن ۱۶, دوشنبه

فرشتگان در اسلام

پیر لوری
Pierre Lory les anges dans le monde de l’Islam
مسآیلی که به فرشتگان مربوط می شود؛ اغلب در بین مجموعه ی مباحثات و تفکراتی که به مذهب مربوط می شود؛ به صورتی حاشیه ای جلوه می کند؛ بی ارزش و گاهی هم مسخره. سخن راندن از "جنسیت فرشتگان" به معنی قرو رقتن در مباحثاتی است که داوی واقعی بر آن متصور نیست؛ و ذهن و اندیشه را از جنبه های عمیق تفسیر ؛ ماورای طبیعی یا اخلاق دور می کند. اما به نظر ما چنین نیست. اثر تعیین کننده ی هانری کربن در این جاست تا نشان دهد و ثابت کند که فرشته شناسی بر عکس؛ در عمق مسآله ی توحید قرار دارد. در این جا قصد داریم تفکراتی چند را در زمینه ی بسط یافتن اندشه ی اسلام کلاسیک ارایه کنیم؛ و این نکته را بنمایانیم که از چه رو فرشتگان به رغم حزم و سر پوشیشان؛ جزیی اساسی از چرخ دنده های معراج سماوات به سوی خداوند گارند؛ که آخرین کلام در آفرینش است.
اگر از متون مبنا و پایه ی سنت اسلامی یعنی قرآن حرکت کنیم؛ روایت های که به محمد ؛ یارانش و اولین نسل از اندیشمندان نسبت داده شده است؛ از همان آغاز در جهان؛ حضور سه جامعه ی متشکل از موجودات آگاه را می یابیم:
انسان ها؛ جزو بخشی هستند که به نظر ما بهتر شناخته شده اند – تنها به نظر ما؛ چون ماهیت و نقشش حتی برای خود ابنای بشر چون راز باقی می ماند. به نظر می رسد که ما موریت یگانه و غریبی به آدم و بازماندگانش محول شده است. اینان به عنوان خلیفه ی خدا در روی زمین به وجود آمده اند؛ از این روی فرشتگان بر آنان تعظیمی ستایش آمیز کرده اند؛ و هم چنین انسان مسوول بار "امانتی" مرموز است که مقدار آن را متن مشخص نکرده است: "ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم: آنها از قبول سر باز زدند و بیم ناتوانی در برابر مسوولیت داشتند؛ اما انسان آن را پذیرفت اگر چه اکثریت این نوع مخلوق به خود ستمگر و نادان هستند و قدر مقام نعمت جز توسط اقلیت یعنی مومنان دانسته نیست" (قرآن الاحزاب؛ 72). بدین ترتیب؛ خصلت ضعیف و آماده ی تن دادن به گناه که انسان را هم از فرشتگان و هم از بهایم جدا می سازد به مثابه همبستگی یا مابه ازای معراج بخشی عظیم از نیت مخلوقات آنان ظاهر می شود و جلوه می کند. این نادانی اساسی است ؛ این بخش سایه ای که در ماهیت بشری نهفته است انسان را قادر می سازد ماموریتش را در دنیای خاکی متراکم ؛ سنگین و تیره به انجام برساند.
اجنه چند بار در قرآن ذکرشان رفته است . اینان موجوداتی با کالبد لطیف ؛ اما به وضوح متمایز از فرشتگان هستند چه نه از نور چون فرشتگان که از آتشند ( قرآن؛ حجر؛ 27)؛ و در زمین و نه در آسمان سکنی دارند. در واقع شرایط و وضعیتشان نزدیک به وضعیت ابنای بشر است؛ چون؛ همانند بشر زاییده می شوند ؛ می میرند و تولید مثل می کنند. چون آنان باید از خدا فرمان ببرند؛ قادرند از فرمان سرپیچی کنند و خدا را باور نداشته باشند؛ و در سرانجام بهشت یا دوزخ نصیبشان خواهد شد. معذلک نقششان در اقتصاد رستگاری انسان ها نقشی حاشیه ای است. اجنه ی یاغی و نافرمان (که گاهی به ابلیس و شیاطین تعبیر می شوند) گاهی با خدماتی که می توانند ارایه کنند برخی انسان ها- نظیر جادوگران و پیشگویان- را وسوسه می کنند. به هیچ روی نمی توانند به یاری ابنای بشر بیآیند؛ نه از نظر معنوی نه از نظر مادی ؛ و این امر حتی برای اجنه ی پرهیزگار و مومن نیز صادق است. بر عکس آن بیشتر واقعیت دارد؛ چون از تمامی اجنه خواسته می شود تا پیام الهی را که پیغمبران توحیدی _و به ویژه محمد که در قرآن نامش ذکر شده است (اجنه؛ 1تا 17) بیان و اعلام داسته اند شنیده و به کار بندند. سومین طیقه ی موجودات آگاه فرشتگان هستند. نقش کلی فرشتگان در مذهب اسلام نسبت به مابقی خلقت و آفرینش نسبتا جنبه ی خارق اجماع و متناقض نما دارد. جزمیت خبر از وجودشان می دهد. البته قرآن چندین بار خبر از حضور و فعالیتشان می دهد. اما از سوی دیگر؛ این نقشی که اینان ایفا می کنند به نطر نسبتا خنثی و زایل شده می آید. ظاهرا نقشی مجریانی ساده است. با این وجود؛ تحلیلی دقیق تر و نزدیک تر به ما اجازه می دهد آن چه را در پس چهره و سیمای چند گانه و چند شکل تجلی فرشتگان پنهان شده و نهفته است تمییز دهیم.