کافه تلخ

۱۳۸۵ بهمن ۱۶, دوشنبه

رهبري و هدايت قوم خدا



"و يکي از آن پيران به من ميگويد: گريان مباش! اينک آن شيري که از سبط يهودا و ريشه داوود است، غالب آمده است تا کتاب و هفت مهرش را بگشايد." مکاشفه 5 : 5

نويسندگان انجيل توصيفي عالي از طبيعت و شخصيت عيسي مسيح به ما ميدهند. يوحنا عيسي را به عنوان پسر خدا معرفي ميکند, در عين حال لوقا او را به عنوان پسر انسان به ما نشان ميدهد. متي در مورد عيسي به عنوان پادشاه اسارئيل سخن ميگويد و مرقس مي گويد که او خادم همه بو. زماني که تمامي اين توصيفها را کنار هم ميگذاريد, انها اثر هنري زيبايي را تشکيل ميدهند که به طرز با شکوهي به ما ميگويد عيسي کيست. او خدايي است که انسان شد, و پادشاهي که خادم شد.

عجب نجات دهنده عالي! 

در تمام طول تاريخ هيچکس مانند او نبود. در واقع او نويسنده واقعي تاريخ بشري است. يکي از بزرگترين کشفياتي که هر کسي ميتواند در زندگي خود داشته باشد, اين است که بفهمد تاريخ به سادگي يعني داستان او. عيسي الف و يا است. ابتدا و انتها, او تنها رهبر واقعي و بزرگ است. او تنها کسي که زندگي, نفس و قوت ما از او سرچشمه ميگيرد.

وقتي به رهبري و هدايت قوم خدا در زمان قديم فکر ميکنيم, ذهن ما متوجه داوود ميشود. او خيلي کارها انجام داد. از او به عنوان مردي موافق قلب خدا نام برده شده است. در کتاب مکاشفه از عيسي به عنوان ريشه داود صحبت شده است. اين بدان معني است که اصل و نسب داوود در عيسي مسيح است. قبل از اينکه داوود باشد, عيسي بوده. پادشاهي و رهبري داوود همه از عيسي مسيح به او رسيده . زيرا عيسي پادشاه پادشاهان و خداي خدايان است. يک روز هر مرد و زني که تا به حال بر روي اين کره خاکي زيسته اند, خواهند فهميد که عيسي کيست. او پادشاهي تاجدار, پادشاه پادشاهان و خداي خدايان خواهد بود. اما خبر خوب اين است که مجبور نيستيم تا ابد صبر کنيم تا عيسي را به عنوان پادشاه تاجدار ببينيم. ميتوانيم همين الان اين کار را انجام دهيم. وقتي ميفهميم او کيست ميتوانيم در مقابلش زانو زده و او را پرستش کنيم.

هيچ وقت شبي که نجات دهنده را شناختم فراموش نميکنم. عجب وقت پر برکتي بود. عيسي توسط روح خودش آمد تا در قلب من ساکن شود. او گناهان مرا بخشيد و زندگي مرا عوض کرد. آن شب براي اولين بار فهميدم چه کسي است که اين همه کار براي من انجام داده. او يک مرد معمولي نبود که براي من مرد. او پادشاه جلال بود, او ريشه داوود بود. وقتي عظمت کاري را که اتفاق افتاده بود, فهميدم و اين که چه کسي آن کار را انجام داده, تنها کاري که توانستم انجام دهم,گريستن بود. آن شب دعا کردم وگفتم خداوندا هر جا بخواهي ميروم, هر کاري بخواهي انجام خواهم داد, هر طوري که بخواهي آن گونه خواهم بود. هيچ وقت از آن دعاي خودم پشيمان نيستم. پيروي عيسي مسيح مانند يک ماجرا است, شادي عظيمي است که او را بشناسيم و به عنوان پادشاه او را پرستش کنيم.

او پادشاهي بخشنده است. پادشاهي حکيم. او فرمانروايي است که ما را هميشه به پيروزي هدايت ميکند. او پادشاهي است که آنقدر تو را دوست داشت که جانش را براي تو داد. چرا امروز زانو نمي زني و پادشاه را نمي پرستي, اين پرستش تو را به پيروزي ميرساند. هللويا او ريشه داوود است, پادشاهي که خادم شد.