لوسيكا در سال 1944 درحاليكه بسيار بيمار بود نامهاي را براي واتيكان ارسال كرد كه حاوي راز سوم بود. او بسيار تاكيد كرده بود كه پاكت نامه تا قبل از سال 1960 باز نشود.
در آن زمان پاپ وقت اعلام كرد راز مذكور به او ارتباطي ندارد. نامه 40 سال ديگر در واتيكان ماند. شايعههاي بسياري مبني بر اينكه آن راز درباره حوادث و زمان آخرالزمان است بوجود آمد.
احتمالا همه خوانندگان با ماجراي فاطيما آشنا هستند و فيلم سينمايي آن را كه بارها از تلويزيون پخش گرديده ملاحظه نمودهاند. داستان از اين قرار است كه روز 13 ماه مه سال 1917 در دهكدهاي در كشور پرتغال سه بچه چوپان در حين چوپاني شاهد ظهور چهرهاي ميشوند و اين رويارويي بارها رخ ميدهد تا اينكه خبر آن به همه جا ميرسد.
بنا بر گفتههاي مسيحيان اين سه كودك در آن دشت مريم مقدس را ديده بودند. در نهايت در آن محل كليسايي ساخته شد و هر ساله در روز سيزدهم ماه اكتبر مردم پرتغال جهت زيارت به آن روستا ميروند و به دعا و نيايش ميپردازند.
لوسيا يكي از كودكان شاهد ماجرا بود كه در آن زمان ده سال داشت. به گفته او اين بانو در يكي از نوبتهاي ظاهر شدنش به او گفت كه خاسينتا و فرانسيسكو، دو كودك ديگر را بزودي با خود خواهد برد و چنين شد كه پس از اندكي آن دو كودك درگذشتند.
به گفته لوسيا آن بانو تصوير وحشتناكي از جهنم را به او نشان داد و هشدار داد اگر بشر توبه نكند جنگ وحشتناكي رخ ميدهد. اين اولين راز فاطيما بود. دومين راز پيشگويي ميكرد كه روسيه به دين مسيحيت بازميگردد و دست از كمونيسم ميكشد.
لوسيكا در سال 1944 درحاليكه بسيار بيمار بود نامهاي را براي واتيكان ارسال كرد كه حاوي راز سوم بود. او بسيار تاكيد كرده بود كه پاكت نامه تا قبل از سال 1960 باز نشود.
در آن زمان پاپ وقت اعلام كرد راز مذكور به او ارتباطي ندارد. نامه 40 سال ديگر در واتيكان ماند. شايعههاي بسياري مبني بر اينكه آن راز درباره حوادث و زمان آخرالزمان است بوجود آمد تا آن حد كه راهبي را برانگيخت تا در سال 1981 دست به هواپيما ربايي بزند و تهديد كند چنانچه محتواي نامه فاش نگردد هواپيما را منفجر خواهد نمود.
تا اينكه در سال 2000 بالاخره كليسا اعلام كرد راز مذكور رويايي بوده كه در آن اسقفي سفيد پوش هدف گلوله قرار گرفته و در دشتي پوشيده از اجساد تلاش ميكند خود را به صليب برساند. با اين اعلام بسياري نااميد شدند. بار ديگر شايعههايي مبني براينكه راز بخش سومي نيز داشته كه اعلام نشده بوجود آمد. اما كليسا اعلام كرد اين رويا مربوط به تلاش براي سوء قصد به جان پاپ ژان پل دوم در تركيه در سال 1982 بوده است. پاپ ژان پل دوم خود نيز نجاتش از آن سوء قصد را وابسته به فاطيما اعلام كرد و گفت "يك دست شليك كرد و دست ديگر تير را به سمت ديگري هدايت كرد".
سال بعد پاپ تير مذكور را بر روي تاج فاطيما كه در كليساي ساخته شده در پرتغال بود قرار داد و براي دو كودك فوت شده طلب آمرزش كرد. لوسيا نيز در سال 2005 در سن 97 سالگي درگذشت.
اما مشاهده ميشود كه شايعههاي فراوان درباره راز سوم و احتمال رابطه آن با آخرالزمان همچنان در ميان مسيحيان مطرح است.
به گزارش موعود به نقل از روزنامه تلگراف انگليس روز گذشته، اسقف اعظم لوريس كاپوويلا بار ديگر تاكيد كرد شايعهها واقعيت ندارند. كاپوولا آخرين شاهد زندهاي است كه در زمان باز كردن پاكت حاوي راز توسط پاپ ژان پل دوم حضور داشته است. او تاكيد كرد پاكت باز شد و محتواي آن بطور كامل اعلام گرديد و بار ديگر مهر و موم شد.
در رابطه با هویت بانوی فاطیما باید بگویم برخی کلی گویی ها و عدم اشراق کامل بر ماجرا ، عدم اطلاعات درباره مسیحیت و بخصوص کاتولیسم و همچنین فیلم مستندی که چند سال پیش از تلوزیون ایران پخش شده باعث اشتباه خیلی از افراد شده و این تصور در اذهان عمومی ایجاد شده که آن بانو ، حضرت فاطمه بوده اند .
اینکه بانویی سفید پوش در شهری به اسم فاطیما ( فاطمه ) بر سه کودک ظاهر شده و خود را بانوی تسبیح معرفی کرده باعث شده برخی از دوستان شیعه تصور نمایند که این بانو دختر پیامبر آنان بوده است زیرا این بانوی بزرگوار تسبحی داشته اند که پیامبر اکرم به ایشان هدیه داده بودند و تسبیحات حضرت زهرا معروف می باشد و در ضمن شهر محل تجلی نیز به نام بزرگ بانوی دو عالم حضرت فاطمه است . در حالیکه قبلا به این اشکالات پاسخ مکفی داده شده برای اطلاعات بیشتر در این خصوص به این پست مراجعه کنید .
با توجه به کلی گویی ها درباره واقعه فاطیما و اظهاراتی که به جز حدس و گمان هیچ استدلایی در پشت آن نیست باید عرض کنم که ماجرای فاطیما آنقدرها هم مبهم و مرموز و در هاله ای از ابهام نیست . خانم لوسیا کل ماجرای فاطیما یا بهتر بگویم کل بیوگرافی و زندگی خود را در کتابی به نام « فاطیما به روایت لوسیا » نگاشته است .
این کتاب را خانم لوسیا به درخواست پاپ نوشت و در آن همه ماجرا را از دورترین زمانی که به یاد می آورد ( زمانیکه مادرش برای او لالایی می خواند ) نگاشته است .
قسمتهایی از این کتاب به فارسی ترجمه شده که از لینکهای زیر قابل دسترسی است :
در این پست سعی می کنم قسمتهایی از این کتاب را بیاورم که با استناد به آنها می توان متوجه شد که این معجزه متعلق به دنیای کاتولیک است . با این وجود توصیه می کنم کل کتاب را بخوانید که هم سرگرم کننده است و هم یک بینش کلی از این واقعه را بوجود می آورد و از همه مهمتر اظهارات شخص خانم لوسیاست و نقل قول نیست و می توان به آن اعتماد کرد و می توان کل ماجرا را از زبان خود او که شاهد تجلی بوده شنید .
تصور برخی از دوستان شیعه بر این بوده که خانم لوسیا در کتابش مدام از مریم مقدس و عیسی مسیح نام می برد زیرا او مسیحیست و طبیعی است که با دیدن موجودی نورانی فورا شخصیت او را به مریم مقدس یا عیسی مسیح تعبیر می کند . در کتاب خانم لوسیا می خوانیم فرشته ای در هیبت جوانی زیبا و نورانی بر آنها ظاهر شد و مراسم نان وشراب را به یاد خون و بدن مسیح برای آنها به جا آورد و دعایی به آنان آموخت که با عبارت ای خدای پدر ، پسر و روح القدس آغاز می شود .
به ظهور فرشته کشور پرتغال می پردازیم :
قبل از ظهور مریم مقدس ، فرشته ای سه بار و در سه نوبت به بچه ها ظاهر شد و آنها را برای تجلی اصلی که ظهور مریم مقدس باشد محیا کرد . در یکی از تجلیات ، فرشته برای بچه ها عشای ربانی انجام داد و به قلب مقدس مریم باکره و عیسی مسیح اشاره نمود .
قسمتی از کتاب خانم لوسیا را در زیر می خوانیم :
درست نمی دانم چند مرتبه این دعا را خواندیم تا اینکه یک نور فوق العاده و غیر عادی بر ما تابید . ما از جا پریدیم و منتظر بودیم ببینیم چه اتفاقی افتاده که فرشته را دیدیم . او در دست چپش یک کاسه را نگه داشته بود و بالای کاسه در هوا یک تکه نان عشای ربانی معلق بود . که از آن چند قطره خون به داخل کاسه می چکید . فرشته کاسه را به صورت معلق در هوا رها کرد و در کنار ما زانو زد و از ما خواست سه مرتبه این دعا را بخوانیم .
تثلیث مقدس ، خدای پدر ، پسر و روح القدس من تو را عمیقا و با تمام وجود می پرستم و بدن گرانبها ، خون ، روح و اولهیت عیسی مسیح را به تو تقدیم می کنم . و این برای جبران همه خطاها و بی حرمتی ها به مقدسات و سهل انگاریهایی که در حضور خداوند انجام شده و نافرمانی هایی که از اوامر او شده است می باشد . و به واسطه شایستگی بی منتهای قلب مقدس او و قلب معصوم مریم مقدس برای تغییر گناهکاران بیچاره از تو کمک می خواهم .
عشای ربانی یا نان و شراب چیست : این آیین به نشانه حضور زنده عیسای مسیح است .
اعتقاد به تبديل نان و شراب در مراسم عشاي رباني به جسم و خون حقيقي عيسي مسيح هر چند كه به ظاهر خصوصيات مادي آن حفظ مي شود
فکر می کنم همین تکه از کتاب « فاطیما به روایت لوسیا » برای بر طرف شدن شک و تردید دوستان بزرگوار شیعه کافی باشد . وقتی یک فرشته آسمانی از طرف خداوند به زمین می آید و عشا را به جا می آورد به معنای تایید مصلوب شدن مسیح است و تایید این موضوع که او شب قبل از مصلوب شدنش شاگردان را جمع کرد نان را تکه کرد و به ایشان داد و گفت این نان را بخورید این نان بدن من است که به خاطر گناهان بشر بر روی صلیب می رود و پیاله شراب را به ایشان داد و گفت این شراب خون من است بنوشید. از آن روز تا به امروز مراسم عشا در کلیساها به یاد خون و بدن مسیح برگزار می شود اگر این تجلی مروبط به عالم شیعه بود بی شک فرشته عشای ربانی را انجام نمی داد . و باز همین ماجرا تایید می کند لوسیا در مریم شناختن بانو اشتباه نکرده است و چنین نیست که او به خاطر مسیحی بودن با دیدن موجودی نورانی ناخودآگاه او را مریم مقدس دانسته باشد .
متاسفانه دوستان عزیز مسلمان که به طرق مختلف موضوع مریمی بودن تجلی فاطیما را زیر سوال می برند و مدرک محکم درخواست می نمایند خود مدرک قابل ذکری برای فاطمی بودن این تجلی تا به امروز ارائه نداده اند و صرفا با اصرار و تکیه بر نام فاطیما « فاطمه » ، بر فاطمی بودن این تجلی اصرار می ورزند و ظاهرا تنها مدرک ایشان همین نام « فاطمه » است . برای مثال :
کلمه فاطمیه کجا و لفظ مریم کجا!!! مریم در زبان غربی ها معمولا ماری تلفظ می شود و هرگز دیده نشده که مریم ، فاطمیا تلفظ شود و اینچنین نامی یعنی فاطمیا برای حضرت مریم هیچ جا دیده نشده و کسی این نام را برای حضرت مریم ذکر نکرده است.
برای رفع شبهه بار دیگر موضوع را روشن می کنیم ...
فاطیما اسم شهر است و بانوی فاطیما به معنی بانویی است که در شهر فاطیما تجلی یافته اند . ظاهرا دوستان گمان کرده اند بانوی فاطیما به معنای بانو حضرت فاطمه زهرا (س ) است . فاطیما نام شهریست که حضرت مریم در آن شهر بر سه کودک فاطیما تجلی یافت و بعد از تجلی مریم مقدس در شهر فاطیما لقب بانوی فاطیما به حضرت مریم تفویض گردید چرا که در این شهر تجلی یافته بودند .
و اما ...
چرا اسم این شهر فاطیما است ؟ آن هم در کشوری کاتولیک ؟!
در زمان های گذشته مسلمانان به کشور پرتغال حمله کردند و برای مدتها این کشور را در دست داشتند . اسم این شهر در آن زمان ظاهرا عبدجاس بوده است . و امیر عرب که در این شهر زندگی میکرد دختری به نام فاطمه داشت . فرمانروای این شهر که کاتولیک بود به فاطمه علاقمند می شود فاطمه به آیین کاتویک می گرود و این دو ازدواج می کنند ولی به فاصله یک سال بعد فاطمه از دنیا می رود و همسرش به یاد و بزرگداشت او اسم این شهر را از عبد گاس به فاطیما تغییر می دهد و برای ششصد سال اسم این شهر ( روستای سابق ) فاطیما باقی می ماند و بعد از ششصد سال حضرت مریم در همین شهر بر سه کودک فاطیما ظاهر می شود و خود را بانوی تسبیح معرفی می کند . بانوی تسبیح در همان زمان یکی از القاب شناخته شده حضرت مریم بوده است و کودکان کاتولیک فاطیما بلافاصله وی را می شناسند زیرا در کلیسای دهکده شان مجسمه ای از حضرت مریم به نام مجسمه بانوی تسبیح داشتند و اتفاقا لوسیا همیشه در پای همین مجسمه دعا می کرد. بانوی تسبیح برای کاتولیکها نامی آشناست .
درست همانطور که مثلا با بردن نام « صدیقه طاهره » هر مسلمانی متوجه می شود مقصود حضرت فاطمه زهراست . ظاهرا همین لقب بانوی تسبیح برای حضرت مریم منبع مشکلی برای دوستان شیعه شده در حالیکه بانوی تسبیح از القاب شناخته شده و بسیار متداول حضرت مریم است و سایت ویکی پدیا در صفحه ای القاب مریم مقدس را لیست کرده و بانوی تسبیح هم جزو القاب ایشان است .
بعد از این تجلی لقب « بانوی فاطیما » به القاب بیشمار حضرت مریم اضافه شد . لیست همه القاب حضرت مریم را در صحفه ویکی پدیای انگلیسی بخوانید . با هر دو اسم بانوی فاطیما و بانوی تسبیح روبرو خواهید شد .
در آخر فکر کنیم ! به راستی اگر تجلی فاطیما وابسته به عالم شیعه است چرا لوسیا بعد از دیدار بانو به اسلام نگروید و رفت و راهبه شد و تا پایان عمر نود و خورده ای سال خود همچنان راهبه ماند و در لباس رهبانیت از دنیا رفت ؟
آیا ممکن است بانو فاطیما حضرت زهرا بوده باشند و خانم لوسیا به خاطر تهدیدات واتیکان واقعیت را کتمان کند ؟
در این صورت آیا از بزرگی و غیب دانی خداوند بعید نیست که اسرار خود را بر انسانی ظاهر کند که از ترس جانش در لباس رهبانیت پنهانمی شود و حقایق را کتمان می کند ؟!
آیا خدایی که همه اسرار عالم را می داند نمی دانست که خانم لوسیا امین نیست و شایسته دانستن اسرار غیب نیست و از ترس جانش به تحریف و دروغ می پردازد ؟!
دوستان آیا فکر نمیکنید همین راهبه بودن خانم لوسیا خود بزرگترین مدرکیست که به دنبال آنید ؟
شاید برای مسلمانانی که با مسیحت و کاتولیزم مانوس نیستند عجیب باشد که بانوی تسبیح از القاب مریم مقدس است و این لقب در سال 1208 میلادی بعد از تجلی مریم مقدس بر دومینیک اسما به او داده شد زیرا مریم باکره با تسبیحی به دست بر دومینیک ظاهر شد و تسبیح را به عنوان یک روش دعا به او توصیه نمود و پس از این تجلی کلیسا لقب بانوی تسبیح را به مریم مقدس تفویض نمود.
The lady of the rosary – the lady of the Fatima
وقتیکه بچه ها از مریم مقدس پرسیدند شما کی هستید ، او خود را با لقب بانوی تسبیح به بچه ها معرفی کرد و بچه ها که در خانواده ای کاتولیک رشد یافته بودند بلافاصله متوجه شدند که بانویی که به آنها ظاهر می شود مریم مقدس هستند . در کلیسای محقر دهکده لوسیا مجسمه های متعددی از حضرت مریم وجود داشت که یکی از این مجسمه ها مجسمه بانوی تسبیح بود و لوسیا حتی قبل از ظهور مریم مقدس همیشه به پای همین مجسمه می رفت و دعا می کرد .
باز هم تکه ای از کتای « فاطیما به روایت لوسیا » را با هم می خوانیم که موید مطالب بالاست :
در کلیسا مجسمه های متعددی از بانوی ما وجود داشت ولی از آنجا که خواهرانم همیشه به تندیس بانوی صاحب تسبیح نگاه می کردند و نزد او دعا می کردند من غالبا به زیر پای بانوی صاحب تسبیح می رفتم و دعا می کردم . این بود که در آن موقع هم به پایین همان مجسمه رفتم و با تمام شور و اشتیاق جانم از او خواستم که قلب مسکین مرا تنها برای خداوند خدایمان نگاه دارد .
وقتیکه این دعای حقیر را بارها و بارها در حالی که به مجسمه بانو خیره شده بودم تکرار کردم به نظرم رسید که او با یک نگاه مهربان و حرکت محبت آمیز به من لبخند زد که اطمینان دهد دعای مرا قبول کرده است . سراسر وجودم از یک مسرت توصیف ناپذیر لبریز شده بود و به سختی می توانستم کلامی به زبان آورمhttp://images.google.com
عبارت holy family را سرچ کنید و یا
به سایت ویکی پدیا اینجا مراجعه کنید
*****************************
برای آشنایی بیشتر با این کتاب در گوگل نام کتاب را سرچ کنید
Fatima in Lucia's own words
در لینکهای زیر قسمتهایی از ترجمه فارسی کتاب را ببینید
و از این لینک می تواند نسخه پی دی اف کتاب را به انگلیسی دانلود کنید.
در لینک زیر هم می توانید کتاب را به زبان انگلیسی به صورت سایت بخوانید :
او که در کودکی بانو را دید رفت و راهبه شد و تا پایان عمر 97 ساله خود راهبه باقی ماند و در لباس رهبانیت از دنیا رفت .او در 13 فوریه 2005 در حالیکه راهبه بود از دنیا رفت .
تصویر بدن آماده خاکسپاری لوسیا داس سانتوس شاهد فاطیما
او حتی در مراسم عشای ربانی که توسط پاپ ژان پل دوم رهبری می شد شرکت کرد و پاپ نان مقدس را در دهان او گذاشت . او کتاب نوشته است و واقعه فاطیما را به روشنی بازگو کرده است . هیچ نکته ابهامی وجود ندارد . همه چیز روشن است . باقی ماجرا را عده ای تحریف کرده اند وگرنه حقیقت به روشنی خورشید می درخشد .
بسیار بسیار جای تامل دارد که برخی از افراد با دانستن تمام این حقایق همچنان بر فاطمی بودن این تجلی پافشاری می کنند .
عده ای گفتند لوسیا را تحت فشار قرار داده اند که راهبه شود و هویت بانو رو فاش نکند . در این صورت آیا امکان دارد خداوند که بر همه امور آگاه است بانوی آسمانی خود را بر فرد غیر قابل اعتمادی که از ترس جان خود حقایق را وارونه جلوه می دهد آشکار کند . چنین فردی امین نیست و اسرار آسمانی هیچ گاه بر نامحرمان هویدا نمی شود .
برخی گفتند که لوسیا چون خود مسیحی بود با دیدن موجودی آسمانی او را مریم مقدس فرض نمود و در شناخت خود دچار اشتباه شد.
در این مورد هم سوال قبل به قوت خود باقیست که آیا ممکن است اسرار آسمانی بر فردی که از درک آنچه بر او نازل می شود ناتوان است و حقایق را به میل خود تعبیر و تفسیر می کند نازل شود ! حتی اگر او از درک حقیقت عاجز بوده است پس چرا بانو او را از اشتباه در نیاورد و به گونه ای گویا خود را معرفی نکرد که لوسیا حقیقت را دریابد.البته بانو خود را به روشن ترین روش معرفی کرد . بانوی تسبیح . لقب شناخته شده و معتبر حضرت مریم . همان بانوی تسبیحی که لوسیا در کلیسای محقر دهکده شان جلوی تندیسش زانو می زد و دعا می کرد .
مسلما اگر این واقعه از طرف خداوند است خداوند به خوبی می داند چه کسی را برای آشکار کردن اسرار الهی انتخاب کند و محال است که انتخاب خداوند در این مورد اشتباه باشد . لوسیا هم بانو را درست شناخت و هم راست گفت از چیزی هم نترسید . از ترس جانش اسرار آسمانی را تحریف نکرد. چطور امکان دارد این تجلی فاطمی باشد ولی لوسیا مسلمان نشود . راهبه شود و تا آخر عمر راهبه بماند . کمی فکر کنیم !