بسیار علاقمند بودم كه تشابهات اين آموزة يهودي را با آموزة مهدويتِ اسلامي در بحثي تطبيقي بررسي كنم ولي به دليل ترس از برداشت ناصواب و نبود مجال كافي، آن را به نوشتار ديگري موكول مي نمايم.
روش من در این نوشتار چنین بوده است که پس از سه بار مطالعة یک موضوع، آن را ویرايش و با انتخاب عنوانی، آن مطلب را قلمی نموده ام. سعی شده در حد امکان از مطالب و آیات تکراری پرهیز گردد، مگر آن که نکته جدیدی داشته باشد.
ماشیــح
* یهودیان بر خلاف بسياري از اقوام که دوران طلایی تاریخ خود را در گذشته های تاریک و بسیار دور می بینند، به آینده چشم دوخته اند.
* انبیای اسرائیل بارها به «روزهای آخر» که هنوز فرا نرسیده است به عنوان دوران اعتلای نهایی عظمت ملی یهود، اشاره کرده اند.
* امید به آیندة نورانی و مشحون از سعادت در دل عامه مردم، روز به روز نه تنها شدت یافت بلکه به رؤیاهای شگفت انگیزی هم دامن زد.
* ماشیح (MASHIAH)یا «تدهین شده با روغن مقدس» که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است، محور این آینده است.
* تلمود، صدها بار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است.
تنها منکر ماشیح!
* ربی هلیل (قرن 4)، تنها کسی که لحنی شکاک در این باره دارد، می گوید: «ملت اسرائیل دیگر ماشیحی که ظهور کند، نخواهد داشت زیرا که در زمان حیزقیا (سلطان یهودا) بهرۀ خود را از او برده اند». (سنهدرین، 98 ب).
* در ردّ ادعای فوق گفته اند: اگر قرار بود از پیشینیان کسی ماشیح باشد، داود سزاوارتر بود چرا که آن پادشاه اسرائیل آن همه سرود در وصف جلال خدا تصنیف کرد و خدا را مدح و ثنا نمود ولی حیزقیا با آن همه معجزات و آیات که برایش نمایان شد، حتی یک سرود هم به درگاه خداوند نخواند.
* ربان یوحان بن زکای، دانشمند برجستۀ قرن اول، در بستر مرگ چنین می گوید: یک کرسی برای حیزقیا پادشاه یهود که دارد می آید، آماده کنید. این جملة مرموز علاوه بر پیش گویی ظهور ماشیح، می رساند که حیز قیا هم ماشیح بوده است.
هویت ماشیح
* دربارۀ هویت ماشیح یا ناجی آینده، عقاید مختلفی اظهار شده است.
* اعتقاد عموم بر آن است که ظهور ماشیح و فعالیت های او در راه بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشۀ خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است: «پیش از آنکه عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد؛ تورات، توبه، باغ عدن (بهشت)، جهنم، اورنگ جلال الاهی، بیت همیقداش، نام ماشیح». (پساحیم، 54 الف)
* در یک میدراش مؤخّر چنین اظهار شده است: «از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشیح به دنیا آمد، زیرا (لزوم وجود او) حتی پیش از آنکه جهان آفریده شود، به ذهن (خداوند) خطور کرد» (پسیقتا رباتی، 152 ب).
* همه دانشمندان یهود دربارۀ یک نکته متفق الرأی هستند که ماشیح یک انسان است که از طرف خدا مأمور انجام وظیفۀ خاصی خواهد شد. تلمود، هیچگاه اشاره ای به یک ناجی یا موجود فوق انسانی درمورد ماشیح ندارد.
* در اینکه ماشیح داود است یا از نسل او اختلاف است: برخی او را با داود پادشاه یکی می دانند و با استناد به آیه «بعد از آن بنی اسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داود پادشاه خویش را خواهند طلبید» (هوشع، 5:3)، می گویند: این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است اسمش داود است و اگر جزو مردگان است (که بعدا زنده خواهد شد)، نامش داود است. (یروشلمی، براخوت: 5 الف).
مخالفان نظر فوق با اشاره به آیه: «نجات عظیمی به پادشاه خود می دهد و به ماشیح خویش احسان می کند، یعنی به داود و به ذریت او تا به ابد» (مزامیر، 51:18)، می گویند: در این آیه نوشته نشده است به داود، بلکه آمده است: به داود و به ذریت او (ایخا ربا، 51:1). ماشیح از نسل پادشاه داود خواهد بود و در ادبیات دانشمندان یهود ملقب به «فرزند داود» است. این اعتقاد عموم یهودیان است.
نامهای ماشیح
* آیاتی که اشاره به ماشیح دارد، حاوی نامهای گوناگونی برای اوست؛ شاگردان دانشمندان حتی کوشیده اند برای ماشیح نامهایی مشابه با اسم استاد خود از متن آیات کتاب مقدس بیابند:
شاگردان مکتب شیلا (Sheila) نام او را شیلو (Shiloh) می گویند؛ « تا که شیلو بیاید» (پیدایش، 10:49).
شاگردان مکتب ربی ینای (yannay) او را یینون (yinnon) به معنای دوام می نامند؛ « نام او تا ابد باقی خواهد ماند و اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد» (مزامیر، 17:72).
شاگردان مکتب ربی حنینا (haninah) او را با استناد به آیه:«زیرا که بر شما ترحم (حنینا) نخواهد کرد» (ارمیا، 13:16)، حنینا می نامند.
برخی اسم او را منحم بن حیزقیا (manahem ben hizghyah ) می دانند و به آیۀ« زیرا تسلی دهنده (منحم) و تازه کنندۀ جانم از من دور شده است» (مراثی ارمیا، 16:1)، استناد می کنند.
برخی او را مبروص مکتب ربی یهودا هناسی می نامند و به آیۀ« مسلما او بیماریهای ما را تحمل کرده و دردهای ما را بر خود حمل نموده است. ولی ما او را بلا کشیده و ضرب خورده و رنج دیده از جانب خداوند محسوب نمودیم» (اشعیا، 4:53) ، استناد می نمایند. بلا کشیده به معنای مبروص است و ربی یهوداهناسی، 13 سال از بیماری برص رنج می برد و آن را نشانۀ رحمت الاهی می دانست (باوا مصیعا، 85 الف)، ماشیح، هم از طبقۀ رنجدیدگان که یهودا هناسی نمونه واضح آن است، خواهد بود.
نام های دیگر ماشيح
* صمح(tazemah)به معنای نهال (زکریا،12:6). جالب است بدانید شماره حروف هریک از«صمح» و «منحم» به حساب ابجد 138 می باشد که این نشان از تشابه این دو نام دارد.
* برنفله(bar naphle) به معنای فرزند افتاده با استناد به آیه« در آن روز خیمة داود را که افتاده است، بر پا خواهد نمود». (عاموس، 11:9).
* فرزند یوسف، عنوانی است برای شخصیتی که هم ردیف «فرزند داود» در یهودیت مطرح است و مقام برجسته ای دارد. (زکریا، 10:12 و سوکا، 52 الف و عودیا، باوابترا، 123 ب).
اعتقاد به ماشیح از منظر جامعه شناسی
* اعتقاد به ظهور ماشیح، بالطبع هنگام بدبختی های ملی شدت می یافته است. وقتی که ظلم و تعدی یک دولت فاتح که ملت اسرائیل را به زیر سلطۀ خود داشت، غیر قابل تحمل می شد، یهودیان از روی غریزه، به پیشگویی هایی که در کتاب مقدس دربارۀ ظهور ماشیح شده است، توجه می کردند تا در روزهای پر از رنج در برابر شدیدترین سختی ها تاب بیاورند و نگذارند یأس و حرمان بر آنها چیره شود.
یک ماشیح دروغین
* وسفوس مورخ مشهور یهود در تاریخ خود می گوید: در سالهای قبل از خرابی بیت همیقداش افرادی ادعا می کرده اند که همان نجات دهنده ای هستند که انبیاء ظهور او را از پیش خبر داده اند، مثل: برکوخواو (barkohva) که بعضی او را برکوزیوا (bar koziva) نامیده اند و رهبر شورش یهودیان علیه رومیان بود. ربی عقیوا هر گاه او را می دید،
می گفت: این همان پادشاه ماشیح است و به آیة: «ستاره ای (کوخاو) از یعقوب طلوع خواهد کرد» (اعداد، 17:24)، استناد کرده و آن را چنین تفسیر می نمود: کوزیوا از یعقوب طلوع خواهد کرد.
ربی یوحانان بن تورتا در اعتراض به او می گفت: عقیوا از گونه های تو (در قبر) علفها خواهند رویید و هنوز ماشیح فرزند داود نیامده است. (یروشلمی تعنیت، 6 دال).
نشانه های پیش از ظهور ماشیح
* دردهای زایمان دورۀ ماشیح سخت و شدید خواهد بود.
* تاریکی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده فزونی می یابد.
* آشفتگی و فساد در جهان به حد اعلی خواهد رسید و سختی های زندگی، غیر قابل تحمل خواهند شد.
* جوانان به پیران بی احترامی کرده و آنها را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان به پا خواهند ایستاد.
* روی مردم چون روی سگ خواهد بود (از بی حیایی).
* محل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد مبدل شده، دانش دبیران فاسد خواهد گشت.
* فرزند داود (ماشیح)، فقط در دوره ای ظهور خواهد کرد که همه مردم آن یا معصوم باشند یا مجرم.
* دوران هفت ساله ای که ماشیح در آن ظهور می کند، چنین است:
سال اول؛ بی بارانی، سال دوم؛ قحطی، سال سوم؛ قحطی شدید و مردن مردان، زنان، کودکان، متقیان و فراموشی تورات، سال چهارم؛ سیری و وفور نعمت، سال پنجم؛ سیری و فراوانی عظیم، بازگشت تورات به سوی آموزندگانش، سال ششم؛ به گوش رسیدن صداهایی از آسمان، سال هفتم؛ در گرفتن جنگ و در پایان این دوران هفت ساله ماشیح می آید.
* هر وقت ببینی دولت ها با هم به نزاع سیاسی که منجر به جنگهای سخت می شود، می پردازند.
* داود در مزامیر پنج بار از خدا خواسته است تا برخیزد؛ چهار بار مربوط به چهار دولت یونانیان، بخت النصر، هامان صدراعظم خشایارشا، رومیان و پنجمی مربوط به دولت گوگ و ماگوگ (یأجوج و مأجوج) است که در آخر الزمان با قدرتی عظیم علیه اسرائیل به جنگ خواهد آمد.
زمان ظهور ماشیح
* کوشش برای محاسبه و یافتن تاریخ پایان ذلت قوم اسرائیل و ظهور ماشیح، از طرف اکثریت دانشمندان یهود، به شدت تقبیح شده است، چرا که در صورت عدم تحقق، یأس و حرمان را به دنبال خواهد داشت.
* نهی از توقیت آمدن ماشیح گاهی با لعن و نفرین همراه بوده است: لعنت بر کسانی باد که تاریخ پایان ذلت اسرائیل و ظهور ماشیح را محاسبه می کنند. زیرا ایشان چنین استدلال می نمایند که اگر تاریخ پایان ذلت فرا رسید و ماشیح نیامد، هرگز دیگر نخواهد آمد...». علیرغم این اخطارهای شدید، برخی زمان ظهور ماشیح را چنین برآورد کرده اند:
* در سال 4291 از آفرینش (531 میلادی) جهان ویران خواهد شد... و آن وقت ایام ماشیح پیش خواهد آمد.
* در سال 4231 آفرینش (471 میلادی)، ماشیح ظهور خواهد کرد.
* اسرائیل، در ماه تیشری نجات خواهد یافت.
* اسرائیل، در ماه نیسان (ازمصر) نجات یافت و در آینده نيز در ماه نیسان نجات می یابد.
* ایلیای نبی خطاب به یک عالم یهودی: دنیا دست کم هشتاد و پنج یوئيل (4250= 50 (مدت هر یوئيل به سال) × 85)دوام خواهد داشت و دریوئيل آخرین ماشیح خواهد آمد. آن عالم از ایلیا پرسید: آیا ماشیح در آغاز آن یوئيل ظهور خواهد کرد یا در پایان آن؟ ایلیا جواب داد: نمی دانم. این پیشگویی بین سالهای 440 تا 490 میلادی را دربرمی گیرد.
* در مقابل این نظریات که زمان مشخصی را برای آغاز دوران ماشیح در نظر گرفته شده است، نظریه دیگری هست که می گوید: زمان ظهور بنابر کردار مردم تغییر خواهد یافت: «من خداوند در وقت خودش آن را تسریع خواهد کرد. (اشعیاء، 22:60)
در سنهدرین، 198 الف، با توجه به آیه فوق آمده است: اگر امت اسرائیل استحقاق آن را داشته باشد، نجات ایشان را تسریع خواهم کرد و اگر استحقاق نداشته باشد، در وقت خودش آنها را نجات خواهم داد.
زمینه سازی و شرایط ظهور
*راو آشه از علمای متأخر تلمود می گوید: مقصود دانشمندان از ذکر تاریخهای مذکور برای ظهور ماشیح این بوده که تا آن تاریخ نباید منتظر آمدن ماشیح بود ولی از آن به بعد باید انتظار ظهور او را داشت؛ « همواره منتظر ظهور او باش، اگر چه (فرا رسیدن پایان ذلت) تأخیر نماید، معذلک در انتظار باش» (حبقوق، 3:2)
* در تلمود آمده است: «توبه کاری عظیم است. زیرا که نجات را نزدیک می کند (یوما، 86 ب)، زمان هایی که برای پایان ذلت معین شده بود، سپری گشت و ماشیح هنوز نیامده است، و ظهور او فقط بسته به توبه مردم و اعمال نیکی است که انجام دهند» (سنهدرین، 97 ب).
* اگر ملت اسرائیل فقط یک روز توبه کند یا یک (شبانه روز) شنبه را بطور صحیح و کامل نگه دارد، بی درنگ، ماشیح خواهد آمد (یروشلی تعنیت، 2 الف). اگر ملت اسرائیل دو شبانه روز شنبه را طبق قوانین آن نگه دارد، بلافاصله نجات خواهند یافت (شبات، 118 ب).
خصوصیات دوران ماشیح و كاركردهاي او
نیروی باروری طبیعت به میزانی شگفت انگیز و معجزه آسا فزونی خواهد یافت؛ به این نمونه ها توجه کنید:
* برای حمل یک حبّه انگور، گاری یا قایق لازم است و باید آن را در گوشه خانه گذاشت... (کتوبوت، 111ب)
* غلات در مدت یک ماه رشد می کنند و درختان ظرف دو ماه میوه می دهند. ربی یوسه می گوید: غلات ظرف پانزده روز به عمل می آیند و درختان در مدت یک ماه میوه خواهند داد. (یروشلمی تعنیت، 2 الف)
* در سرزمین اسرائیل، گرده هایی از عالیترین آرد و پارچه هایی از نفیس ترین پشم در زمین خواهد رویید.
* یک دانه گندم به اندازۀ دو قلوة یک گاو بزرگ خواهد بود. (کتوبوت، 111ب).
* در جهان آینده، زنان هر روز خواهند زایید و درختان هر روز میوه خواهند داد. (شبات، 30 ب).
ذات قدوس مبارک، ده چیز را در دوران ماشیح تازه خواهد کرد:
1. او خود جهان را به نور خویش روشن خواهد کرد، چنانکه مکتوب است: «بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید زیرا که یهوه نور جاودانة تو و خدایت، زیبایی تو خواهد بود» (اشعیاء، 19:60)
2. از اورشلیم آب روان جاری خواهد ساخت و هر کسی را که بیماری داشته باشد، به واسطه آن شفا خواهد داد. (حزقیال، 9:47)
3. درختان را وادار می کند تا هر ماه میوه بیاورند و انسان از آن میوه ها می خورد و شفا می یابد و بر لب آن نهر در این طرف هر نوع درخت خوراکی خواهد رویید که برگ آن پژمرده نخواهد شد و میوه اش تمام نخواهد گشت...(حزقیال، 12:47)
4. تمام شهرهای ویران را از نو آباد خواهند کرد و در جهان ویرانه یافت نخواهد شد... (حزقیال، 55:16)
5. خداوند اورشلیم را با سنگهای یاقوت کبود از نو بنا خواهد کرد... (اشعیاء 11:45 و 12) و آن سنگها همچون خورشید نور خواهند داد و بت پرستان آمده و عزت و جلال اسرائیل را خواهند دید. (اشعیاء، 3:60)
6. صلح جاودان در سراسر طبیعت حکمفرما خواهد شد: «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و گاو پروار با هم خواهند زیست و طفل کوچک آنها را خواهند راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه های آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد، و کودک از شیر بازداشته شده، دست خود را بر لانه افعی خواهد گذاشت» (اشعیاء، 6:11، 7، 8).
7. خداوند، تمامی حیوانات و خزندگان را فراخوانده و با آنها و با تمام اسرائیل عهد خواهد بست. (هوشع، 20:2)
8. گریه و شیون و زاری در جهان نخواهد بود. (اشعیاء، 19:65)
9. مرگ، دیگر در دنیا وجود نخواهد داشت. (اشعیاء، 8:25)
10. دیگر نه آه و ناله ای به گوش خواهد رسید و نه فریاد و فغانی، نه غم و اندوهی و نه حزن و ماتمی وجود خواهد داشت بلکه همه شادمان و خوشحال هستند: «و فدیه شدگان خداوند بازگشته و با ترنم صهیون خواهند آمد.» (اشعیاء، 10:35، و شموت ربا، 21:15)
دیگر کارکردهای ماشیح
* برقراری صلح پایدار و بی زوال و شادمانی و خرسندی در سراسر جهان.
* کوران شفا می یابند و لنگان شفا خواهند یافت.
* بندگان همگی همدوش و متحد خواهند شد تا نام خدا را بخوانند و او را پرستش کنند.
* خوشبختی ملت اسرائیل: ظلم و جوری که از جهانیان تحمل کرده اند پایان خواهد یافت و به مقام عالی که خداوند برایش مقدر کرده است، خواهد رسید.
* ماشیح، جمع آوری و اتحاد اسباط اسرائیل را عملی خواهد کرد هر چند بعضی می گویند: «ده سبط اسرائیل سهمی از جهان آینده ندارند». (توسیفتا، سنهدرین، 13:12)
* برای جمع آوری پراکندگان اسرائیل باد از دو جهت جنوب و شمال می وزد. (اشعیاء، 6:43) .
* تجدید بنای شهر مقدس اورشلیم که زمان وقوعش قبل از گردآمدن مجدّد اسباط پراکنده اسرائیل است. (مزامیر، 17:102)
* برقراری مجدد معبد بیت همیقداش سوم که کارکرد آن با بنای اول و دوم معبد که برای قربانیهای کفارۀ گناهان بود، متفاوت است: «در جهان آینده، گذرانیدن همۀ قربانیها موقوف خواهد شد بجز تقدیم قربانی شکرانه که هرگز ترک نخواهد گشت» (پسیقتا، 79 الف)
* تنها مزیت دوران ماشیح، نجات اسرائیل از ستمگران است ولی برای رهایی از بدبختی های گوناگونی که آدمی گرفتار آن است، باید صبر کند تا زمانی که رخت از این جهان بربندد.
* بعضی دوران ماشیح را یک مرحله انتقالی میان دنیای کنونی و جهان آینده می دانند.
رجعت مردگان
* اعتقاد به ماشیح با ایمان به حقیقت رستاخیز مردگان همراه است، البته مردگانی که شایسته چنین پاداش و موهبتی باشند؛ از آنجا که دوران ماشیح چنین خوشی ها و چنین سعادت عظیمی را با خود خواهد آورد، حق این است که به نیکوکارانی که از جهان گذشته اند، اجازه داده شود تا در آن شرکت جسته و شریران و بدهکاران از آن محروم گردند.
* نزدیک ایام ماشیح، طاعون عظیمی به جهان خواهد آمد و شریران با آن نابود خواهند شد. (شیر هشیریم ربا، غزل غزلها، 30).
طول دوران ماشیح
درباره طول مدت دوران ماشیح نظریه های گوناگونی ارائه شده است:
* ربی عقیوا: چهل سال به اندازۀ سرگردانی اسرائیل در بیابان پس از خروج از مصر.
* ربی الیعزر فرزند ربی یوسه: یکصد سال.
* ربی برخیا از قول ربی دوسا: ششصد سال.
* ربی یهودا هناسی: چهارصدسال به اندازه مدت غربت مصر (سه نسل).
* ربی الیعزر فرزند هورقانوس: هزار سال.
* ربی اباهو: هفت هزار سال.
* العازار بن عزریا: هفتاد سال.
* ربی اویمی(avimi ) فرزند ربی اباهو: هفت هزار سال.
* راو یهودا از قول شموئل: باندازه مدتی که از آفرینش جهان تا کنون گذشته است.
* راو نعمان براسحق: به اندازه زمانی که از طوفان نوح تا کنون سپری شده است.
* الیاهو: عمر این دنیا شش هزار سال است؛ دو هزار سال اول آن دورۀ آشفتگی بود، دو هزار سال دوم، دوران حکومت تورات بود. دو هزار سال آخر بایستی دوران ماشیح باشد ولی به خاطر گناهان زیاد ما، سالهای بسیاری از دوران ماشیح بیهوده سپری شد (سهندرین، 97 الف).
* بسیاری از غیر یهودیان کوشش خواهند نمود تا به جامعۀ ایشان بپیوندند ولی چون محرک اصلی آن سهم بودن از سعادت اسرائیل است و نه گرویدن به دین موسی، آنها را نخواهند پذیرفت (عوودازارا، 3ب).
منبع: هفت اقلیم
۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه
تشابهات اين آموزة يهودي را با آموزة مهدويتِ اسلامي
مرجع : سایت خبری آینده روشن