زندگی در جهل مطلوب نیست و نامطلوبتر آن که نسبت به سکس در جهل بمانیم.
اوشو
باگوان شری راجنیش مشهور به "اشو" یکی از چهرههای شناخته شده هند است. مجموعه سخنرانیهای او در قالب کتابهای متعددی به چندین زبان زنده دنیا به چاپ رسیده است. سخنان او حاصل تجربههای شهودی اوست. روزنامه ساندی تایمز انگلستان او را در زمره ده شخصیتی که هند را تغییر دادهاند، قرار داده است. اوشو را میتوان عارف و اندیشمندی دانست که صرف نظر از درستی یا نادرستی اعتقاداتش، با سخنان و خطابههای تاثیرگذار خود بر افراد بسیاری تاثیر گذاشته است.
مجموعهای از سخنرانیهای او با موضوع سکس تحت عنوان از "جنسیت تا فراآگاهی" گردآوری شده است. او در این مجموعه سخنرانیها دیدگاههای خاص خود را پیرامون این مقوله بیان میکند. جانمایه اندیشههای اوشو را درباره سکس میتوان این گونه خلاصه کرد:
سکس نخستین پله برای بالا رفتن از نردبام کمال و اشراق است. بیتردید کسی که میخواهد به آن بالا برسد، ناگزیر است از پله اول بگذرد. در جهانبینی اشو تجربه سکس ضرورتی است که بیآن امکان هیچ پیشرفتی در مراتب زیستن وجود ندارد. این نظریه در گفتهها و نطقهای او بسط و گسترش مییابد و از زوایای گوناگون به آن پرداخته میشود.
اوشو در آغاز سخنانش وضعیت موجود را به شدت به باد انتقاد میگیرد. او دیدگاه و در حقیقت فرهنگ رایج جهان را در مواجهه با مقوله سکس رد میکند و به تبیین آرا خود میپردازد. ممنوعیت سکس و سرکوب امیال جنسی اولین موضوع مورد انتقاد اوشوست.
او در این راستا هر گونه محرومیت و ممنوعیتی را رد میکند و هیچ مذهب، فرقه و قانونی را برای این ممنوعیت مجاز نمیداند با این استدلال که محدودیت موجب تضاد درونی میشود، تضاد درونی به مقاومت ختم میشود، مقاومت به خستگی میانجامد، خستگی مقاومت را در هم میشکند و ذهن در برابر موضوع ممنوعه شکست میخورد. بنابراین هر گونه بازداشت و منع از سکس نتیجهای معکوس دارد.
قانون ممنوعیت، به ضد خود تبدیل میشود. از منظر چنین دیدگاهی آنانی که در مسیر عدم سکس موعظه میکنند، و از جمله قدیسان خطرناکترین هستند.
اوشو در سلسله سخنرانیهای خود از انگیزهها و سائقههای درونی آدمی که او را به سوی سکس می کشاند حرف میزند. او مهمترین و بنیادیترین علت گرایش غریزی به عمل جنسی را بینفسی (بیخودی) و بیزمانی لحظه انزال میداند نه لذتناکی معاشقه، تنها لحظهای که در آن امکان رهایی مطلق از زمان، مکان و خویشتن تحقق مییابد و ذهن را خلا و تهیایی موقتی در بر میگیرد.
اوشو بر این باور است که میتوان این خلا و رهایی را در وضعیتی دیگر نیز تجربه کرد. وضعیت پیشنهادی او "مراقبه" است.
اگر تجربه انزال در موقعیت دیگری نیز تجربه شود، نیاز فرد به آمیزش کاهش مییابد. در واقع هدف اصلی اوشو در گفتار خویش ارتقاء سکس تا مرز فراآگاهی است
این هدف از آنجا ضرورت مییابد که دریابیم انسان برعکس حیوانات فصل و دوره زمانی مشخصی برای عملیات جنسی خود ندارد. انسان دچار سکس است و این سکسزدگی دایره زیستن او را روز به روز محدودتر کرده است. در همه تصمیمگیریها و هدفمندیهای فردی مصلحت سکس به طور خودآگاه یا ناخودآگاه در نظر گرفته میشود. جهان امروز تحت سیطره سکس است.
اوشو در لابهلای حرفهای خود راهکارهای برون رفت از این سیطره را برمیشمرد. نخستین راهکار او تبلیغ برهنگی است. او سرسختانه معتقد است پوشش و ممنوعیت برهنگی نوعی "جاذبه انحرافی" ایجاد کرده است، با تکیه بر همان قانون جهانشمول "گرایش آدمی به هر آنچه پنهان یا ممنوع است."
برهنگی منظور نظر او باید از کودکی آغاز شود. کودکان باید آزاد باشند درخانه برهنه راه بروند و به همه پرسشهای آنان درباره مسائل جنسی به درستی پاسخ داده شود. این روش ابتداییترین راه در مسیر شکستن تابوی سکس است. آموزش مراقبه در کودکی دومین راهکار اوشوست. او برای تحقق این امر، یک ساعت "سکوت" را در هر خانه قانونی اجباری میداند. همه این راهکارها به گونهای در جهت تعویض کانال خروجی انرژی است. انرژی جنسی به عنوان نیرومندترین انرژی قابل هدایت، میتواند از مسیرهای دیگری نیز عبور کند. اشو میخواهد این نکته را تبیین کند که ارگاسم تنها راه تخلیه این انرژی نیست. با تمرین مراقبه پیش از بلوغ میشود به این تغییر مسیر کمک کرد. پیش از بلوغ و پیش از آنکه فرد با تجربه ارگاسم روبهرو شده باشد، امکان تن سپردن به رهایی و خلا مراقبه بیشتر است. به همین دلیل هر چه سن بالاتر میرود، تمرینهای مراقبه برای فرد دشوارتر میشود.
"عشق" دومین خروجی است. اشو از عشقورزی "بیست و چهار ساعته" حرف میزند! به این معنی که عشقورزی باید در همه ابعاد گسترش یابد. عشق بیدریغ و بیشرط و شروط به آدمها و اشیاء راه دیگر خروج انرژی است.
پس از همه این سخنان اشو به مهمترین بخش حرفهای خود میرسد. او نظریه خود را درباره طولانی کردن زمان کوتاه ارگاسم بیان میکند و آن را یگانه راه رهایی بشر از سیطره گریزناپذیر سکس میداند. البته آنچه او میگوید با مرزهای واقعیت فاصله بسیار دارد و ممکن ساختن آن دور از ذهن به نظر میرسد. به تعبیر دیگر آنچه میگوید در حد یک نظریه قابل تامل است، نظریهای که میتواند مخاطب خود را مجذوب و کنجکاو کند. اشو میگوید: "با وجود این به شما میگویم که اگر شخصی بتواند سه ساعت در حالت ارگاسم در آن سامادی در آن آمیزش بماند، آن گاه فقط یکبار آمیزش کافی است تا او را برای باقی عمرش از سکس آزاد سازد. این حالت چنان رضایت، چنان تجربهای از سرور و از هوشیاری بر جای میگذارد که برای یک عمر دوام خواهد داشت. پس از این آمیزش فرد میتواند به مرحله زندگی بدون سکس برسد." اشو راههای تحقق این آرزو را چنین برمیشمرد: 1-تنفس آسوده و آرام هنگام سکس 2-تمرکز روی چشم سوم (همان نقطه میان دو ابرو که فرد هنگام مراقبه روی آن تمرکز میکند) در لحظه ارگاسم 3- سکس در زمان شادمانی و آرامش روحی
به این گونه اشو جنبهای از تقدس به سکس میبخشد. و حتی تا آنجا پیش میرود که زن را برای شوهرش به مادر تبدیل کند. در حقیقت او معتقد است در فرایند معاشقه و آمیزش، زن به الهه و مرد به خدا تبدیل میشود. با تبعیت از الگوی مادر-پسر نیز شوهر به فرزند تغییر نقش مییابد. تقدیس سکس نزد اشو به این معناست که سکس نباید به عنوان گریزگاه و جبرانکننده ناکامیها و عقدههای روانی افراد تلقی شود. یعنی دقیقا همان چیزی که امروزه در بیماریهای روانی همچون هیستری و افسردگی دو قطبی شاهد آن هستیم. و در هر دو مورد افراط در سکس دیده میشود.
جان کلام اشو در این سخن راندنها، ارتقاء سکس تا مرحله "سکس روحانی" است. اصطلاحی که او آن را در مقابل سکس جسمانی و ذهنی قرار میدهد. این نظریه از جهات گوناگون قابل انتقاد و بررسی است. با توجه به این که اشو روی موضوعی بنیادین و حیاتی در زندگی بشر دست گذاشته است، نظریات او از حیث جنبه عملی جای نقد دارد. نقدی کاملا مبتنی بر بنیانهای علمی که بتواند امکان یا عدم امکان تحقق این نظریه را اثبات کند. به هر حال بدعتگذاری از جمله روشهای فکری اوشوست که از این طریق توانسته است مریدانی در سراسر جهان برای خود دست و پا کند. نظریه معروف به "ارگاسم سه ساعته" از آن دست نظریههای ابداعی است که در ذهن مخاطب به رویایی دور از دست تبدیل میشود و به پرسشهای مبهم بسیاری دامن میزند. از جمله این که چگونه میشود به یک باره چارچوبها و قانونمندیهای عرفی، تربیتی، اجتماعی و مذهبی را کنار گذاشت و طرحی نو درانداخت؟