عالی ترین شکل عشق تولید مثل معنوی است آن فعالیت روح است که ما نه فقط فرآورده های هنر که همه ی پیشرفتهای تمدن و سامان یافتن جامعه را مدیون آنیم . تولید مثل جنسی فقط یکی از اشکال و پست ترین نوع بروز اروس است . وقتی روح یک انسان آبستن آفرینش یا اکتشافی است جویای زوجی است که در معاشرت با او فرزند روحی اش را بزایند . وصلت حاصلی نخواهد داشت مگر آنکه زیبایی روح فراهم باشد
آنیما و آنیموس دو جنبه ی جنسیت آدمی اند ، یعنی هر آدم ذاتا هم جنبه ی زنانه دارد هم جنبه مردانه البته این اصل قبل از یونگ مطرح شده بود ، اما او بود که این دو جنبه را به دو مفهوم کهن آنیما و آنیموس نسبت داد . جنبه ی زنانه ی مرد آنیما ، و جنبه ی مردانه ی زن ، آنیموس نامیده می شود . این امر در فیزیولوژی بدن انسان با ترشح هورمونهای جنسی ماده در مرد و ترشح هورمونهای جنسی نر در زن مشاهده می شود . در روانشناسی نیز صفات جنس مخالف در هر جنس مشاهده می شود .
آریستوفان در یونان باستان وضعیت فعلی انسان را اینطور توصیف می کند . مردان صرفا نیمه های
کل اولیه اند که از سه جنس نر ، ماده و نر ماده بودند و زئوس (خدای خدایان) به خاطر غرورشان آنها را به دو نیم کرد . "عشق شوق وطلب آن تمامیت است." تلاش آدمی است برای بازیافتن سعادت پیشین با یگانه شدن با نیمه ی گمشده ی خویش، و مسیری را که هر فردی با انگیزه ی جنسی طی می کند تلقینی از سوی فطرت همان یگانگی است که فرد در اصل بدان تعلق داشت . جای توجه است که آریستوفان بر خلاف دیگر گویندگان ، عشق به همجنس و جنس مخالف را در یک سطح می بیند زیرا هر دو از پیش مقدر شده اند ، اما این پیامد ناگزیر فرضیه ی اسطوره ای سه جنسیت آغازین است و نمی توان تغییر نگرشی واقعی از آن استنباط کرد ، بخصوص این که آریستوفان کسانی را که نیمه ی نر کامل و در نتیجه همجنس گرایند جزو بهترین افراد عصر خویش توصیف می کند
نوع سوم عشق افلاطونی عشق فیلسوف یا عاشق حکمت است مراحل این فراروی عشق به زیبایی
عشق به زیبایی جسمانی و بعد از آن عشق به زیبایی روح حتی اگر با زیبایی تن همراه نباشد به زیبایی اخلاقی ، زیبایی دانش و از طریق شاخه های مختلف رویت خود صورت زیبایی است . این همان سلوک فکری است
سقراط برای افلاطون مثال کامل انسان عاشق حکمت است ، سقراط چون اروس سرشار از تضاد است زیبایی روح او با زشتی جسمانی در آمیخته است و ظاهر یک دیو مرد (ساتیر) خویشتن داری حیرت آوری را پنهان می کند که او را به لذت ، سختی و خطر بی اعتنا می سازد . سقراط از هرگونه ارضای خواهش جسمانی امتناع می کند ، در سطح روحی و معنوی جاها عوض می شود
عشق افلاطونی
جستجوی مشترک دو همجنس که به هم تعلق خاطر دارند به دنبال حقیقت و زیبایی است
به نظر افلاطون والد بودن جسمانی پست ترین و کم اهمیت ترین نوع آن است
به نظر افلاطون عشق راستین بین افراد معمولا عشق همجنس گرا است