آن گاه آسودگی و وانهادگی را احساس خواهید کرد که هرگز پیش تر احساس نکرده اید. مهر آرام بخش است. زمانی که مهر باشد آسودگی هست. چنان چه به کسی مهر بورزید و میان شما مهر جریان داشته باشد - در کنار مهری که به هم دارید موسیقی وانهادگی نیز جریان پیدا می کند. آن گاه آسودگی می یابید .
زمانی که با کسی آسوده باشید این تنها نشانه ی مهر است . و اگر نتوانید با کسی آسودگی داشته باشید مهر او را در دل ندارید. دیگری دشمن است و همیشه آن جاست. برای همین است که سارتر گفته است: دیگری دوزخ است ! . بله. دوزخ در برابر سارتر است. باید هم چنین باشد. زمانی که میان دو فرد هیچ مهری جریان نداشته باشد دیگری دوزخ می شود. اما چنان چه مهر در میان باشد دیگری بهشت می گردد. بنابراین بهشت یا دوزخ بودن دیگری به جریان مهر میان آنان بستگی دارد .
هرگاه عاشقید خاموشی می آید . زبان گم می شود . واژه ها بی معنا می شوند . هم زمان هم چیزهای بسیاری برای گفتن دارید و هم چیزی ندارید که بگویید . سکوت شما را دربر می گیرد و در خاموشی آن مهر شکوفه می کند . شما آسوده می شوید - در عشق نه گذشته ای هست نه آینده ای . تنها پس از مرگ عشق است که گذشته پدید می آید . شما تنها یک عشق مرده را به یاد می آورید . مهر زنده هرگز به یاد نمی آید . چنین مهری جان دارد و شکافی نیست که آن را به یاد شما آورد - برای یاد آوردن آن فضایی نیست . مهر در اکنون است . نه آینده ای دارد نه گذشته ای .
چنان چه کسی را دوست داشته باشید - نیاز ندارید وانمود کنید . بنابراین می توانید هر چه هستید باشید . می توانید نقاب خود را کنار زده و آرام بمانید . زمانی که عاشق نیستید نیاز دارید بر خود نقاب بزنید .
هر لحظه در تنش اید - زیرا که او آن جاست .
می بایست وانمود کنید .
می بایست گوش به زنگ باشید .
می بایست یا مهاجم باشید یا دفاع کننده .
این یک جنگ است .
جریانی پیکار گرانه .
نمی توانید آسوده باشید .
نیکبختی مهر کم و بیش نیک بختی وانهادگی است .
احساس آسودگی می کنید .
می توانید همانی که هستید باشید .
به سخنی می توانید همان گونه که هستید - برهنه باشید .
نیاز نیست نگران خود باشید . نیاز نیست وانمود کنید .
می توانید گشوده و آسیب پذیر باشید .
در این گشودگی احساس آسودگی خواهید کرد .
osho