کافه تلخ

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

دیو چیست؟


.دکتر واشقانی فراهانی

ديو در اوستا به صورت دَئِوَ (daeva)با ساختمانهاي صرفي و نحوي متفاوت به كاررفته است.براي اين واژه-حتي در متون دوره‌ي باستان-نمي‌توان معناي واحدي يافت،پس به‌ناچار در ادامه دلالتهاي گوناگون واژه‌ي ديو را بررسي مي‌كنيم.

دلالتهاي‌ واژه‌ي ديو
متون سه دوره‌ي باستان، ميانه و نو هويت‌هاي متفاوت و متعددي را براي ديو ارائه مي‌دهد و چاره‌اي جز اين باقي نمي‌ماند كه ديو را در اغلب موارد،موجودي تمثيلي بگيريم.بر اين اساس، ديو موجودي است تمثيلي كه فرض گرفتن آن، تعبيري براي نفس بد راه، هر موجود گمراه كننده و تمام كاستي‌ها و زشتي‌ها و بدي‌هاي جهان است.در ذيل به مهمترين دلالتهاي واژه‌ي ديو مي‌پردازيم.
1-ديو و ايزدان باطل
ديو در متون دوره‌ي باستان، گاه در معني ايزدانِ باطل به كار مي رود، يعني موجوداتي كه شايسته پرستش نيستند، اما گمراهان آنها را مي‌ستايند و مي‌پرستند. تركيب «ديويَسن» يا ديوپرست در اوستا همين مفهوم را مي‌رساند (يشت‌ها، آبان يشت، فقره‌ي 68 ؛ همان، بهرام يشت، فقره‌ي 55).مينوي‌خرد يكي از گناهان را ديوپرستي معرفي مي‌كند (مينوي‌خرد، 51، 52)، در ويسپرد نيز مزداپرستي، كيش مقابل ديو و ديوپرستي معرفي شده است:«من خستو(مقر) هستم‌كه مزداپرست زرتشتي،دشمني ديوها] و [ اهورايي كيشم» … (ويسپرد،كرده‌ي24/ پاره‌ي3). در يسنا نيز «مار اسپند» كه كلام مقدس يا دين مزديسني است، «قانون ضد ديو» خوانده شده است: «مار اسپند پاك كارگر (ورزيده)؛ قانون ضدديوها؛ قانون زرتشتي؛ سنت كهن، دين نيك مزديسني» … (يسنا، سرآغاز، بند 10). در اهنودگات درباره‌ي پرستش ديوان آمده است: «ايدون شما اي ديوها همه از نژاد منش زشت هستيد و همچنان آن كسي كه شما را بسي مي‌پرستد از دروغ و خودستايي است» … (گات‌ها، اهنودگات، هات 32/ بند 3).در بهرام‌يشت نيز درباره‌ي ديوانِ ويامبور مي‌خوانيم: اين ديوها شايسته ستايش نيستند (يشت‌ها، بهرام يشت، فقره‌ي 54) و در اشتودگات پرسيده مي‌شود: «آيا هرگز ديوها خداوندگاران خوب بودند؟» … (گات‌ها، اشتودگات، هات 44/ بند 20).
اشاراتي كه نقل شد و اشارات بسياري كه در متون دوره‌هاي باستان و ميانه درباره‌ي ديوان هست،برخي محققان را بر آن داشته است كه به‌درستي ديو را معادل ايزدانِ پيشا زرتشتي بدانند كه با ظهور آيين زرتشت،پرستش آنان نسخ شد و از آن پس ديو معادل شد با هر ايزد باطل. موبد اردشير در اين باره مي‌نويسد: «پيش از ظهور اشو زرتشت،پرستش ارباب انواع در بين آرياييها معمول بود.آنها خدايان مورد پرستش خود راديو مي‌ناميدند چنانچه هندوها كه با ايرانيان از يك نژادند تا به امروز خدايان خود را دو Dev و خداي بزرگ را مها دو Maha Dev و پرسشتگاه خود را دوال Deval مي‌گويند-اشوزرتشت بر ضد ديوپرستي يعني پرستش ارباب انواع و خدايان گوناگون قيام نموده، ايرانيان را به پرستش اهورامزدا خداي يكتا دعوت‌فرمود»(خرده اوستاي موبداردشير، 3، 4،پاورقي 6). پورداوود نيز مي‌نويسد: «پس از ظهور حضرت زرتشت،خداي يگانه‌ي وي به اهورامزدا موسوم شده و گروه پروردگاران عهد قديم يا ديوها از گمراه‌كنندگان و شياطين خوانده شده‌اند، ولي كلمه‌ي ديو در نزد كليه‌ي اقوام هند و اروپايي به استثناي ايرانيان همان معني اصلي خود را محفوظ داشته،دوا Deva نزد هندوان تا به امروز به معني خداست. معني اين كلمه در سانسكريت فروغ و روشنايي است چنانكه زوس Zeus كه اسم پروردگار بزرگ يونانيان بوده و دئوس Deus لايتني كه در فرانسه دييو Dieu گويند جملگي يك كلمه است» (يشت‌ها، 1/14، مقاله‌ي «آيين مزديسنا»).هرچند كه در تمام متون باستان، ميانه و نو به كرات اشاره شده است كه ايرانيان در روزگار پيش از ظهور زرتشت نيز در نبرد با ديوان بودند، اما در اين موارد بايد واژه‌ي ديو را داراي دلالتي ديگر بگيريم(ر.ک:«ديو و بيگانگان»)، چرا كه ايرانيان نيز پيش از ظهور آيين زرتشت، ديوپرست بودند، نه بدين معنا كه پرستنده‌ي شياطين و اهرمن بودند، بلكه ايزداني داشتند كه بعدها دين زرتشت آنها را نسخ كرد، چنانكه در بندهش مي‌خوانيم: «هفتم، كابل بدسايه، بهترين (سرزمين) آفريده شده كه كابلستان است. سايه‌ي درختان آنجا به تن بد است. او را پتياره پري‌كامگي بيش آمد.آن ديوپرستي‌را (كه) سام مي‌كرد، ايشان نيز مي‌كنند» (فرنبغ‌دادگي، 134) و اين سام، بي‌ترديد سام نريمان، نياي رستم است كه جهان‌پهلوان ايران در روزگار فريدون و منوچهر بود و بر اين اساس، ايرانيان نيز مانند ساير آرياييان، ديوپرست بودند،‌اما بعدها به آيين زرتشت گرويدند، به خلاف ساير آرياييان كه كماكان ديوپرست ماندند، از قبيل تورانيان كه در متون باستان بارها با عنوان ديويسن ياد شده‌اند، چنانكه نوذر پيشدادي (يشت‌ها،آبان يشت، فقره‌ي 77)، گشتاسب كياني (همان، فقره‌ي 25) و وزير او يعني جاماسب (همان، فقره‌ي68)،پيروزي بر ديويسنان را به دعا خواسته‌اند و مي‌دانيم كه دشمنان آنان تورانيان بودن