کافه تلخ

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

انگره مينيو يا اهريمن . نخستين انسانها (مشي و مشيانه)



سروشه يا سروش، به معني فرمانبرداري و اطاعت يا انضباط، از چهره هاي محبوب ايران باستان است. اين ايزد در تمام آيين هاي ديني وجود دارد. زيرا در نيايش ها و سرودهاي مردمان جاي دارد و نيايش ها را به بهشت منتقل ميکند. در کتب باستاني، از سروش با نام (سرور مناسک ديني) ياد شده است.
وي همچنين به جنگجوي مسلح و بهترين در هم کوبنده دروغ توصيف شده است که با تبرش، کاسه سر ديوان را خرد ميکند و دشمني سختي با (ايشمه يا خشم) دارد. او نخستين کسي بود که (برسم، شاخه نوعي گياه مقدس) را در مناسک ديني گسترد و دعاها را تقديم اهورامزدا کرد.

انگره مينيو يا اهريمن

انگره مينيو، در زبان فارسي ميانه، به اهريمن شهرت يافته که رهبر گروه ديوان است. هدف او ويران کردن و تخريب جهان است. او در جايگاه شرارت اقامت دارد و ناداني و زيان رساني و بي نظمي ويژگي اوست. او ميتواند ظاهرش را عوض کند و به چلپاسه، مار يا مرد جواني در آيد.
بر عکس اهورامزدا که زندگي را مي آفريند، او مرگ را بوجود مي آورد. در پايان دنيا، به رغم تلاشهاي بسيار، اهريمن شکست ميخورد و (آفرينش بد) نابود ميشود. بنابر آنچه در اسناد آمده، نخستين سه هزار سال، دوره آفرينش اصلي است. دومين سه هزاره، بنا به درخواست اهورامزدا، بي هيچ تنشي سپري ميشود.
سومين سه هزاره، دوران آميختگي خير و شر است و چهارمين سه هزاره، اهريمن شکست ميخورد. در آيين پيشينيان، از اين دوازده هزار سال، نه هزار سال زمان فرمانروايي شد و سه هزار سال دوران نابودي آن است.

نخستين آفرينش ها همه در حالت مينويي بودند. درخت بدون پوست و خار، گاو سفيد و کيومرث که نخستين انسان بود و مانند خورشيد ميدرخشيد. اما با حمله اهريمن همه چيز به هم خورد.
از اينرو، اهورامزدا آسمان را پوشش سختي قرار داد که جهان را در بر گرفت و مانند زنداني، اهريمن را در دام افکند. اهريمن بي هوش به دوزخ افتاد، اما همه ديوان کوشيدند که او را به هوش آورند. (جهي) بدکار سر رسيد و قول داد که کيومرث و گاو را دچار چنان رنجهايي کند که زندگي در نظرشان بي ارزش شود. همچنين به همه آفريده ها حمله و روح پليدي را در آنها زنده کند. به اين ترتيت اهريمن جان تازه اي گرفت و آرزوي (جهي) را برآورده کرد. او و همه ديوان به زمين حمله کردند و آسمان را شکافتند و از آب رد شدند و به وسط زمين رسيدند. آسمان و زمين تار شدند. تمامي گياهان، زهرآلود شدند و پژمردند. کيومرث و گاو دچار همه بلايا (آز، نياز، درد و گرسنگي، بيماري و کاهلي) شدند.

همه آفريده هاي خوب در برابر آفريده هاي بد قرار گرفتند. دروغ و راستي، جادوگري و کلام مقدس، افراط و تفريط در برابر اعتدال و ...

تمام جهان مادي از بين رفت و سرانجام انسان نيز مرد. در اين زمان چنين مينمود که اهريمن پيروز شده و شر تمامي دنيا را فرا گرفته است. اما داستاني ديگر در پيش بود.
اهريمن پس از پيروزي نمايان خود، تصميم گرفت به جايگاه خود در تاريکي بازگردد، اما مينوي آسمان مرد جنگجوي زره بر تن و فروهر که همان شکل مينويي انسان است راه را بر او بستند. فروهر، خود آسماني و حقيقي هر انسان است.
اگر چه انسان مادي کار بر انجام ميدهد، اما فروهر او در آسمان بدون تغيير ميماند.اينان در برابر اهريمن ايستادند و از فرار اهريمن جلوگيري کردند. زندگي بار ديگر (در حالي که اهريمن در زمين گرفتار شده بود) شروع به شکوفايي کرد.

(تيشتر) باران را ايجاد کرد. آبها، آفريدگان بد را شستند. زمين بارور شد. پنجاه و پنج نوع غله و دوازده نوع گياه دارويي بر زمين روييدند.

نخستين زوج بشر از نطفه کيومرث، بيرون، آمدند که به شکل گياهي پيوسته به هم روييدند.


اين دو با هم درختي را تشکيل دادند که حاصل آن ده نژاد بشر بود.
اهريمن در کمين نشسته بود که بشر را از راه راست منحرف کند.
اهريمن بر انديشه نخستين انسانها (مشي و مشيانه) تاخت و آنان نخستين دروغ را بر زبان آوردند.
از اين پس، سرگرداني نخستين زوج آغاز شد.
تا اينکه آنها وظيفه خويش را با به دنيا آوردن همه نژادهاي بشر به انجام رساندند.