در فرهنگ اصيل ايران باستان پنچ جشن با اهميت وجود دارد كه عبارتند از:
نوروز، مهرگان، تيرگان، يلدا و سده. در تقويم ايران باستان كه كوروش كبير ايجاد كرده بود، هر روز از ماه داراي نامي است و روز شانزدهم هر ماه روز مهر نام دارد. در هر ماه مردم روزي را كه نامش با نام ماه يكي مي شد ، جشن مي گرفتندو آن روز را گرامي مي داشتند. روز مهر از ماه مهر ، روز جشن مهرگان نام دارد.
مهر در معني لغوي، مهر، محبت و پيوستن معنا دارد و مهرگان نزد برخي اقوام كهن ايراني از نوروز نيز مهمتر بود و دلايل اين اهميت، منسوب بودن مهرگان به الهه مهر (ميترا) بود، كه فرشته مهر و دوستي و عهد و پيمان و مظهر نور و روشنايي بود. و آنچنان تقدسي نزد آريايي ها داشت كه كيش پرستش مهر بوجود آمد و از ايران به بابِل و سپس به اروپا رفت و آيين ميترايسم شكل گرفت كه منجر به شكل گيري برخي از طرق عرفاني شد. و در نهايت يكي از سرچشمه هاي مهم مسيحيت گرديد.
به عيد ميترا عيد "بغ" نيز مي گفتند. چرا كه بغ به معناي خداوند است و بعد ها به ميترا تبديل شده است. جالب است بدانيد كه پايتخت كشور عراق كه بغداد نام دارد، يك اسم كاملا پارسي است به معناي خداداد!
مهر در انديشه هاي كهن واسطه ميان فروغ ازلي و فروغ پديد آمده (آفريدگار و آفريدگان) بود و چون مظهر نور بود، به مفهوم خورشيد نيز به كار مي رفت. مهر حامي صلح و صفا و ضامن عهد و پيمان و همچنين نگهبان كشتزارها و كاشتها و پاسدار مردم و بخشنده آرامش به سرزمين ايران بود.
در دوران تسلط آيين زرتشت با اهميت يافتن مقام اهورامزدا و عموميت يافتن آيين يكتا پرستي از مقام مهر به تدريج كاسته شد و از آن پس مهر تنها به عنوان فرشته اي بلند پايه ستايش مي شد و به ايزد مهر مشهور شد. و مقام او بر بالاي كوه تلبرز تصور مي شد كه بر گردونه 4 اسبه خويش از كوه خاور به باختر مي شتافت. و جهان را سرشار از نور و روشنايي و بركت مي ساخت.
مهرگان روز بزرگداشت ايزد مهر بود و اين جشن ملي در سراسر ايران با شكوه و جلال خاصي برگزار مي شد.
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بفزا اي نگارِ مهر چهرِ مهربان
گذشته از عقايد مذهبي قدرتمندي كه در پس اينگونه جشن ها نهفته است، يك پيشينه تاريخي و پس زمينه فرهنگي نيز پشتوانه آن است.
ايرانيان در طول تاريخ خود راه درازي را پيموده اند، هم در اين راه شكل گرفته اند و هم به اين راه شكل داده اند. اين شكل و شمايل نه چندان مايه فخر و مباهات است و نه چندان مايه سر شكستگي و خواري. هر چه هست تاريخ ملتي است كه ساختار رواني و اجتماعي ويژه خود را دارد. تاريخ ملت ما با آيين مناسكي عجين شده است كه به زندگي انسان ايراني در طي قرون متمادي معنا بخشيده اند و اصولا از كاركردهاي اسطوره ها هويت بخشي و معنا دادن به زندگي است. زبان اسطوره زبان راز و رمز است. ذهن انسان را از ظاهر به باطن معطوف مي كند و از گذشته به حال و از حال به آينده توجه مي دهد. گويي بيانگر آمال، آرزوها و آرمان هاي يك قوم است. اسطوره ها غايت آرزوهاي اقوام را تعريف مي كنند و به زندگي جهت مي بخشند.
ياد آوري اين جشن ها مي تواند تا حدودي معرفت به خود را سبب شود، به خصوص براي ملتي كه ريشه در ژرفا دارد.
در همه اعياد و مناسك ايران باستان انديشه و تفكري جاري و ساري است كه به اين جشن ها رنگ و بوي معنوي عجيبي مي بخشد. آيين ها و مناسبت ها همه نمادي از حركت هايي در تاريخ قوم ايراني است. كه در ادبيات اين قوم نيز تجلي يافته است.
مثلا تيرگان سالروز حركت تاريخي آرش كمانگير است بر عليه ظلم و جور حاكم. حركت او يك حركت چند بعدي به معناي كامل است كه در قالب اسطوره و شعر هم به آن پرداخته شده است.
در مورد فلسفه جشن مهرگان هم نظريه هاي بسياري موجود است كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي كنم:
1) روز مهر روزي است كه خداوند زمين را بگستراند و روح را در كالبد اجساد دميد.
2) در اين روز فرشتگان به كمك كاوه آهنگر رفتند تا بتواند بر ضحاك ستمگر غلبه كند و او را شكست دهد و در همين روز بود كه فريدون بر تخت پادشاهي نشست.
3) در اين روز فريدون ضحاك را در بابِل گرفت و به كوه دماوند فرستاد تا او را در بند كنند و به سبب اتفاق جشن گرفتند، آن را عيد نام نهادند و از آن پس حكام بر رعاياي خود مهر مي ورزيدند و محبت مي كردند.
4) پادشاهي به نام مهر در زمانهاي دور مي زيسته كه بسيار ظالم بود. در اواسط مهر ماه به جهنم واصل مي گردد و به همين دليل نام اين روز مهرگان به معناي مردن پادشاه است.
5) اردشير بابكان در اين روز تاجگذاري كرده است. تاج او به شكل چهره آفتاب است وازآن روز به بعد پادشاهان در اين روز تاجگذاري مي كردند.
آنچه بيش از هر چيز رخ مي نمايد، نقطه مشتركي است كه در تمام جشن هاي ايراني مي توان سراغ گرفت. اگر شب دراز است به ايان مي رسد (يلدا) ، زمستان دراز و تازيانه هاي سرما خواهد رفت (نوروز)، ظلم و بيداد ضحاك ها و افراسياب ها نابود خواهد گشت (تيرگان و مهرگان) و سر انجام آنچه مي ماند، روشنايي، زيبايي، ايثار، محبت، و نام نيك است. در واقع جشن هاي ايراني بيانگر آرزوهاي ملت ايران براي آزادي از ظلم و بيداد است. و پاسداشت ارزشهاي متعالي انساني و روشنگر نور اميد در دلهاي ستمديدگان.
نوروز، مهرگان، تيرگان، يلدا و سده. در تقويم ايران باستان كه كوروش كبير ايجاد كرده بود، هر روز از ماه داراي نامي است و روز شانزدهم هر ماه روز مهر نام دارد. در هر ماه مردم روزي را كه نامش با نام ماه يكي مي شد ، جشن مي گرفتندو آن روز را گرامي مي داشتند. روز مهر از ماه مهر ، روز جشن مهرگان نام دارد.
مهر در معني لغوي، مهر، محبت و پيوستن معنا دارد و مهرگان نزد برخي اقوام كهن ايراني از نوروز نيز مهمتر بود و دلايل اين اهميت، منسوب بودن مهرگان به الهه مهر (ميترا) بود، كه فرشته مهر و دوستي و عهد و پيمان و مظهر نور و روشنايي بود. و آنچنان تقدسي نزد آريايي ها داشت كه كيش پرستش مهر بوجود آمد و از ايران به بابِل و سپس به اروپا رفت و آيين ميترايسم شكل گرفت كه منجر به شكل گيري برخي از طرق عرفاني شد. و در نهايت يكي از سرچشمه هاي مهم مسيحيت گرديد.
به عيد ميترا عيد "بغ" نيز مي گفتند. چرا كه بغ به معناي خداوند است و بعد ها به ميترا تبديل شده است. جالب است بدانيد كه پايتخت كشور عراق كه بغداد نام دارد، يك اسم كاملا پارسي است به معناي خداداد!
مهر در انديشه هاي كهن واسطه ميان فروغ ازلي و فروغ پديد آمده (آفريدگار و آفريدگان) بود و چون مظهر نور بود، به مفهوم خورشيد نيز به كار مي رفت. مهر حامي صلح و صفا و ضامن عهد و پيمان و همچنين نگهبان كشتزارها و كاشتها و پاسدار مردم و بخشنده آرامش به سرزمين ايران بود.
در دوران تسلط آيين زرتشت با اهميت يافتن مقام اهورامزدا و عموميت يافتن آيين يكتا پرستي از مقام مهر به تدريج كاسته شد و از آن پس مهر تنها به عنوان فرشته اي بلند پايه ستايش مي شد و به ايزد مهر مشهور شد. و مقام او بر بالاي كوه تلبرز تصور مي شد كه بر گردونه 4 اسبه خويش از كوه خاور به باختر مي شتافت. و جهان را سرشار از نور و روشنايي و بركت مي ساخت.
مهرگان روز بزرگداشت ايزد مهر بود و اين جشن ملي در سراسر ايران با شكوه و جلال خاصي برگزار مي شد.
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بفزا اي نگارِ مهر چهرِ مهربان
گذشته از عقايد مذهبي قدرتمندي كه در پس اينگونه جشن ها نهفته است، يك پيشينه تاريخي و پس زمينه فرهنگي نيز پشتوانه آن است.
ايرانيان در طول تاريخ خود راه درازي را پيموده اند، هم در اين راه شكل گرفته اند و هم به اين راه شكل داده اند. اين شكل و شمايل نه چندان مايه فخر و مباهات است و نه چندان مايه سر شكستگي و خواري. هر چه هست تاريخ ملتي است كه ساختار رواني و اجتماعي ويژه خود را دارد. تاريخ ملت ما با آيين مناسكي عجين شده است كه به زندگي انسان ايراني در طي قرون متمادي معنا بخشيده اند و اصولا از كاركردهاي اسطوره ها هويت بخشي و معنا دادن به زندگي است. زبان اسطوره زبان راز و رمز است. ذهن انسان را از ظاهر به باطن معطوف مي كند و از گذشته به حال و از حال به آينده توجه مي دهد. گويي بيانگر آمال، آرزوها و آرمان هاي يك قوم است. اسطوره ها غايت آرزوهاي اقوام را تعريف مي كنند و به زندگي جهت مي بخشند.
ياد آوري اين جشن ها مي تواند تا حدودي معرفت به خود را سبب شود، به خصوص براي ملتي كه ريشه در ژرفا دارد.
در همه اعياد و مناسك ايران باستان انديشه و تفكري جاري و ساري است كه به اين جشن ها رنگ و بوي معنوي عجيبي مي بخشد. آيين ها و مناسبت ها همه نمادي از حركت هايي در تاريخ قوم ايراني است. كه در ادبيات اين قوم نيز تجلي يافته است.
مثلا تيرگان سالروز حركت تاريخي آرش كمانگير است بر عليه ظلم و جور حاكم. حركت او يك حركت چند بعدي به معناي كامل است كه در قالب اسطوره و شعر هم به آن پرداخته شده است.
در مورد فلسفه جشن مهرگان هم نظريه هاي بسياري موجود است كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي كنم:
1) روز مهر روزي است كه خداوند زمين را بگستراند و روح را در كالبد اجساد دميد.
2) در اين روز فرشتگان به كمك كاوه آهنگر رفتند تا بتواند بر ضحاك ستمگر غلبه كند و او را شكست دهد و در همين روز بود كه فريدون بر تخت پادشاهي نشست.
3) در اين روز فريدون ضحاك را در بابِل گرفت و به كوه دماوند فرستاد تا او را در بند كنند و به سبب اتفاق جشن گرفتند، آن را عيد نام نهادند و از آن پس حكام بر رعاياي خود مهر مي ورزيدند و محبت مي كردند.
4) پادشاهي به نام مهر در زمانهاي دور مي زيسته كه بسيار ظالم بود. در اواسط مهر ماه به جهنم واصل مي گردد و به همين دليل نام اين روز مهرگان به معناي مردن پادشاه است.
5) اردشير بابكان در اين روز تاجگذاري كرده است. تاج او به شكل چهره آفتاب است وازآن روز به بعد پادشاهان در اين روز تاجگذاري مي كردند.
آنچه بيش از هر چيز رخ مي نمايد، نقطه مشتركي است كه در تمام جشن هاي ايراني مي توان سراغ گرفت. اگر شب دراز است به ايان مي رسد (يلدا) ، زمستان دراز و تازيانه هاي سرما خواهد رفت (نوروز)، ظلم و بيداد ضحاك ها و افراسياب ها نابود خواهد گشت (تيرگان و مهرگان) و سر انجام آنچه مي ماند، روشنايي، زيبايي، ايثار، محبت، و نام نيك است. در واقع جشن هاي ايراني بيانگر آرزوهاي ملت ايران براي آزادي از ظلم و بيداد است. و پاسداشت ارزشهاي متعالي انساني و روشنگر نور اميد در دلهاي ستمديدگان.