کافه تلخ

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

آتر يا آتش





آتر يا آتش


درباره (آتر) تنها چند اسطوره به ما رسيده است.
يکي از آنها ستيز ميان (آتر) و(اژي) غول سه پوزه بر آيين، بر سر (فره ايزدي) است.
(اژي) تجسمي است از هوس ويرانگر براي به چنگ آوردن فره ايزدي. آتر نيز در پي نجات آن فره دست نيافتني است. سرانجام فره ايزدي همچنان دست نيافتني مي ماند. درک معناي واقعي اين اسطوره مشکل است. اما به خوبي از آن بر مي آيد که ايرانيان باستان، زندگي را نبردي ميان نيروهاي خيروشر ميديدند. از اينرو، آتر را به عنوان جنگجوي خوب و دلير مي ناميدند.


(هومه) يا (هوم)، گياه و ايزد

هوم هند و ايراني، هم گياه هست هم ايزد. هوم را موبد ايزدي به شمار مي آورند که خود قرباني غير خونين است، اما قرباني خوني انجام ميدهد. مرگ او (شَر) را شکست ميدهد. هوم آسماني پسر اهورامزدا است و به ايزديان ديگر هديه نثار ميکند و سهم خويش را چون موبدان زميني برميدارد. با اين کار، از روح قرباني مواظبت ميکند. همچنين در اسطوره هاي باستاني، اين گياه اثري معجزه آسا در شفابخشي داشته است.

موجودات آسماني که در تمام اديان باستاني گذشته شکل گرفته اند، همه شخصيت قهرماني نيز داشته اند و بيشتر به افسانه نزديکترند تا به اسطوره. در اينجا به تعدادي از آنها اشاره ميشود که در اصطلاح اسطوره شناسي به قهرمانان ايزدي معروفند.

(يمه) يا (جم)

جم يا جمشيد شخصيتي است که به عقايد دوران هند و ايراني تعلق دارد. جم در ايران به سبب فرمانروايي هزار ساله اش در زمين بسيار مورد احترام است. آرامش و وفور نعمت از ويژگيهاي فرمانروايي اوست. ديوان و اعمال زشتشان (نا راستي و گرسنگي و بيماري و مرگ) هيچ نفوذي نداشتند. در زمان فرمانروايي او، جهان چنان از سعادت بهره مند است که زمين در سه نوبت گسترش ميابد و در پايان فرمانروايي جم، دو برابر گسترده ميشود. جم همچنين براي ساختن (وره) يا دژي در زير زمين مورد تمجيد است.
آفريدگار به او هشدار داد که مردگان گرفتار سه زمستان هراس انگيز خواهند شد و بر اثر آن، همه مردمان و حيوانات نابود ميشوند (عصريخبندان). از اينرو، او دژي در زير زمين ساخت و از همه گياهان و حيوانات مفيد و بهترين مردمان، به آنجا برد تا پس از دوران سخت، جهان دوباره آباد شود.
از جم همچنين به عنوان گناهکار نيز ياد شده است. زيرا خوردن گوشت گاو را که بر خلاف آيين زرتشت بود و گمان ميرفت قرباني کردن آن موجب بي مرگي انسان ميشد، به مردم توصيه کرد.
در جايي ديگر آمده که وي مغرور شد و با ادعاي ايزدي، مرتکب دروغ شد. سپس دروغ در نظرش شيرين و خوش آمد. پس فره ايزدي( در سه نوبت) به صورت مرغي به پرواز در آمد و از او گريخت. چون فره از او گريخت، لرزان و اندوهگين در برابر دشمن قرار گرفت و کشته شد.


هوشنگ و تخمورو (تهمورث)

چنين مينمايد که در ايران باستان، چندين روايت درباره نخستين پادشاه بوده است.
علاوه بر جم، هوشنگ و تهمورث نيز نخستين پادشاه ناميده شده اند.

اين دو به صورت نخستين فرمانروايان افسانه اي، يکي پس از ديگري گنجانده شده اند.
هوشنگ، در دوران باستان، فرمانرواي هفت اقليم بود و بر مردمان و ديوان حکمراني ميکرد.
همه جادوگران و ديوان، از او گريختند و دو سوم آنها در (مزنه) ، شايد مازندران کنوني، به دست هوشنگ کشته شدند. فرمانروايي او، دوران استقرار قانون در زمين است.
از او و همسرش، نژاد ايران به وجود آمد.
تهمورث نيک سيرت نيز ديوان را شکست داد و به بت پرستان و جادوگران تاخت و حرمت راستين آفريدگار را رواج داد.
گويند در نبرد با (شَر) ، اهريمن را به صورت اسبي در آورد و سي سال سوار بر او گرد زمين را گشت.