کافه تلخ

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

متن کامل منشور کورش هخامنشی



متن کامل منشور کورش هخامنشی
١... .
٢. ... همه جهان.
٣. ... .مرد ناشایستی (بنام نبونید) به فرمانروایی کشورش رسیده بود.
٤. ... .او آیین های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.
٥. معبدی به تقلید از نیایشگاه ازگیلا Esagila برای شهر اور Ur و دیگر شهرها ساخت.
٦. او کار ناشایست قربانی کردن را رواج داد آه پیش از آن نبود... هر روز کارهایی ناپسند می آرد، خشونت و بدکرداری.
٧. او کارهای ... روزمره را دشوار ساخت، او با مقررات نامناسب در زندگی مردم دخالت می کرد، اندوه و غم را در شهرها پراکند . او از پرستش مردوك Marduk خدای بزرگ روی برگرداند.
٨. او مردم را به سختی معاش دچار آرد، هر روز به شیوه ای ساکنان شهر را آزار می داد، او با کارهای خشن خود مردم را نابود می آرد... همه مردم را.
٩. از ناله و دادخواهی مردم، انلیل Enlil خدای بزرگ (= مردوك) ناراحت شد ... دیگر ایزدان آن سرزمین را ترك آرده بودند (منظور آبادانی و فراوانی و آرامش).
١٠ . مردم از خدای بزرگ می خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین آه زندگی و کاشانه اشان رو به ویرانی می رفت، توجه کند . مردوك خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدان به بابل بازگردند.
١١ . ساآنان سرزمین سومر Sumer و اکد Akad مانند مردگان شده بودند . مردوك به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.
١٢ . مردوك به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جست وجو پرداخت، به جست وجوی شاهی خوب که او را یاری دهد . آنگاه او نام کورش پادشاه آنشان Anshan را برخواند، از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.
١٣ . او تمام سرزمین گوتی Guti و همه مردمان ماد را به فرمانبرداری آورش درآورد . کورش با هر سیاه سر (منظور همه انسان ها) دادگرانه رفتار کرد.
١٤ . کورش با راستی و عدالت کشور را اداره می آرد . مردوك خدای بزرگ با شادی از کردار نیك و اندیشه نیك این پشتیبان مردم خرسند بود.
١٥ . بنابر این او کورش را بر انگیخت تا راه ب ابل را در پیش گیرد، در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام بر می داشت.
١٦ . لشكر پرشمار او که همچون آب رودخانه شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ افزارها در کنار او ره می سپردند.
١٧ . مردوك مقدر کرد تا کورش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابل وارد شود . او بابل را از هر بلایی ایمن داشت. او نبونیدشاه را به دست کورش سپرد.
١٨ . مردم بابل، سراسر سرزمین سومر و اکد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره های درخشان او را بوسیدند.
١٩ . مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چ نگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.
٢٠ . منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه جهان.
٢١ . پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه آنشان، نوه کورش، شاه بزرگ، شاه آنشان، نبیره
چیش پیش، شاه بزرگ، شاه آنشان.
٢٢ . از دودمانی آه همیشه شاه بوده اند و فرمانروایی اش را بل(خدا Bel) و نبو Nabu گرامی می دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند.

آنگاه آه بدون جنگ و پیكار وارد بابل شدم؛

٢٣ . همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند . در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم مردوك دل های پاك مردم بابل را متوجه من کرد ، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
٢٤ . ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد . نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.
٢٥ . وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تكان داد ... من برای صلح کوشیدم .نبونید مردم درمانده بابل را به بردگی آشیده بود، کاری آه در خور شان آنان نبود.
٢٦ . من برده داری را برانداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم آه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند، فرمان داد م که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نكند، مردوك از کردار نیك من خشنود شد.
٢٧ . او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسر من و همچنین بر همه سپاهیان من ،
٢٨ . برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت . ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوك همه شاهان براورنگ پادشاهی نشسته اند.
٢٩ . همه پادشاهان سرزمین ه ای جهان، از دریای بالا تا دریای پایین (دریای مدیترانه تا خلیج فارس )، همه مردم سرزمین های دور دست، همه پادشاهان آموری Amuri همه چادرنشینان.
٣٠ . مرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند. از ... تا آشور و شوش.
٣١ . من شهرهای آگاده Agadeh ، اشنونا ، Eshnuna، زمبان، Zamban، متورنو Meturnu، دیر ، Der، سرزمین گوتیان و همچنین شهرهای آن سوی دجله که ویران شده بود را از نو ساختم.
٣٢ . فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند . همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم . همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاه های خود برگرداندم، خانه های ویران آنان را آباد کردم.
٣٣ . همچنین پیكره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوك به شادی و خرمی،
٣٤ . به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم، باشد که دل ها شاد گردد . بشود که خدایانی که آنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگرداندم،
٣٥ . هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند . بشود که سخنان پربرکت و نیكخواهانه برایم بیابند، بشود که آن ان به خدای من مردوك بگویند :
کورش شاه، پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه.
٣٦ . بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا آردم.
٣٧. ....
٣٨ . ... .باروی بزرگ شهر بابل را استوار گردانیدم...
٣٩ . ... .دیوار آجری خندق شهر را،
٤٠ . که هیچیك از شاهان پیشین با بردگان به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند ،
٤١ . ... به سرانجام رسانیدم.
٤٢ . دروازه هایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهایی از چوب سدر و روآشی از مفرغ...
٤٣. . ...
٤٤. ... .
٤٥ . ... .برای همیشه