کافه تلخ

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

اهل حق



اهل حق نام يكى از فرقه هاى غُلات [غلوكنندگان در حق امامان] است كه على اللهى هم ناميده مى شوند. آنان درباره امام على(عليه السلام)راه غلو را پيموده و براى او مقام الوهيت اثبات كرده اند.
برخى افراد اين فرقه ممكن است چنين اعتقادهايى نداشته باشند.
برخى هواداران اين فرقه مى گويند:
اين فرقه در قرن دوم هجرى پديد آمده و در قرن هفتم تجديد حيات كرده و بعضى ديگر معتقدند كه ريشه پديد آمدن اين فرقه، به قرن چهارم بر مى گردد و مؤسس آن را فردى به نام مبارك شاه كه عنوان سلطان طريقت داشته مى نامند و مى گويند صد سال پس از مرگ او، روح مبارك شاه در جسم فردى به نام سلطان صحاك يا اسحاق تجلى كرده و در واقع مؤسس و كامل كننده مسلك آن ها سلطان صحاك بوده است.
سلطان اسحاق براى تشكيلات اين فرقه جانشينانى تعيين كرد و به هر كدام لقبى داد، پير بنيامين را به سمت پيرى و داود را به سمت دليل و... معرفى كرد.
از نظر اهل حق هر كس كه پيرو اين مسلك باشد، نخستين وظيفه او اين است كه به وسيله يكى از پيرها يا دليل هاى منسوب به يكى از خاندان ها، خود را به يك خاندان مرتبط سازد و بر اين اساس سر سپردن به يكى از شاخه هاى اين فرقه، هويت مذهبى او را معين مى سازد.
اهل حق در هفته يك يا چند بار در جسم خانه و با جضور پير جمع مى شوند، و مراسم را به طور معمول در شب هاى جمعه با تشريفات ويژه اى برگزار مى كنند و نذر و نيازها را با خلوص نيت و پاكى جسم و تجلى روح به پاكان انجام مى دهند و آن را براى حل مشكلات مؤثر مى دانند.
اهل حق نماز نمى خوانند و به جاى آن نذر و نياز مى كنند و روزه مخصوصى مى گيرند كه سه روز است. بعضى گروه هاى اهل حق كه از آنان با عنوان شيطان پرست ياد مى شود، نسبت به شيطان تكريم و احترام قائلند و با لعنت فرستادن به شيطان به شدت مخالفند.
سبيل در نزد اهل حق حرمت ويژه اى دارد و وجود آن را از اركان اصلى سلطان صحاك مى دانند. عمده ترين مركز اهل حق در ايران، استان كرمانشاه به ويژه شهرهاى كرمانشاه، اسلام آباد، سرپل ذهاب، قصر شيرين، كرند غرب، صحنه، دينور و... مى باشد. •
ما در اين جا عقيده قاطع نداريم كه آن چه اشاره شده اعتقادهاى حقيقى و واقعى اهل حق باشد، بلكه تنها اگر فرض كنيم كه چنين اعتقادهايى داشته باشند، بنا به دلايلى با اسلام اصيل و ناب و نيز با سيره اهل بيت و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)به ويژه امام على(عليه السلام)فاصله و منافات دارد، چون هر عقل سالمى به وحدانيت خداوند متعال شهادت مى دهد و در جاى خود بر توحيد و يگانگى خداوند دلايل محكم و مستدل عقلى ارائه شده است; افزون بر اين، عقيده الوهيت درباره امام على(عليه السلام)برخلاف آيات روشن قرآن كريم است. قرآن كريم بر موضوع توحيد بسيار تأكيد مى فرمايد و حتى سوره اى به نام توحيد در قرآن نازل شده است. امام على(عليه السلام)از پيشوايان معصوم بوده و مانند ديگر انسان ها بنده خداوند و انسان كاملى محسوب مى شود. خود آن حضرت عقيده افراطى و غلوآميزرا درباره خويش رد كرده، مى فرمايد: «او را سپاس مى گويم و زيادت خواه نعمت اويم، گردن نهاده عزت اويم، پناه خواه از معصيت اويم و نيازمند كفايت اويم.... گواهى مى دهم كه خداوند يكتاست...» •
در جايى ديگر مى فرمايد: «سيهلك فى صنفان: محب مفرط يذهب به الحب الى غير الحق و مبغض مفرط....; به زودى دو دسته به خاطر من تباه شود: 1. دوستى كه كار را به افراط كشاند و محبت، او را به غير حق براند. 2. و آن كه در بغض اندازه نگاه ندارد و بغضش او را به راهى كه راست نيست در آورد. حال آن دسته نيكوست كه درباره من راه ميانه را پيمايد و از افراط و تفريط بپرهيزد.» •
هم چنين در آيات قرآن كريم بر وجوب و اقامه نماز، به ويژه نمازهاى يوميه بسيار تأكيد و سفارش شده و آن را عبادتى واجب شمرده است، چنان كه مى فرمايد: «...فَاَقِيموا الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ كانَت عَلَى المُؤمِنينَ كتـبـًا مَوقوتـا;(نساء،103)... نماز را ]به طور معمول[ انجام دهيد، زيرا نماز وظيفه ثابت و معيّنى براى مؤمنان است.»
در روايات اسلامى نيز بر وجوب نمازهاى روزانه تأكيد و سفارش شده است تا جايى كه نماز مرز ميان كفر و ايمان دانسته شده است، اهل بيت(عليهم السلام) به ويژه امام على (عليه السلام)نيز تا آخرين لحظات عمر شريف خود هيچ گاه نماز را ترك نكردند; امام على(عليه السلام)در اين باره مى فرمايد: «شما را به نماز و مواظبت بر آن سفارش مى كنم، زيرا كه نماز بهترين كار است و ستون دين شماست.» •
در جايى ديگر مى فرمايد: «مراقب نماز باشيد و آن را پاس داريد و بسيار به جاى آوريد و به وسيله آن ]به خدا[ تقرب جوييد، زيرا نماز در اوقات معين بر مؤمنان واجب گشته است، آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرا نمى دهيد كه وقتى از آن ها پرسيده شود: «چه چيز شما را به دوزخ كشانيد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.» •
پس نمى توانيم ادعا كنيم كه دوست دار امام على(عليه السلام)هستيم، ولى به سفارش ها و سيره آن حضرت عمل نكنيم.
ما مسلمانان بر اساس دليل هاى محكم عقلى (استدلالى) و نقلى (روايات و سيره پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام)) معتقديم كه بايد در عمل و فكر، پيرو آخرين پيامبر بزرگ خداوند و پيشوايان معصوم(عليه السلام)باشيم كه در روايات اسلامى دوازده نفر معرفى شده اند كه نخستين آن ها مولاى متقيان حضرت على(عليه السلام)و آخرين آنها نجات دهنده بشريت و امام مهربانى ها و مهرورزى ها و عدالت گستر جهان حضرت امام مهدى(عليه السلام)مى باشند.
پيامبر گرامى و عزيز(صلى الله عليه وآله وسلم)مى فرمايد: «تا وقتى كه دوازده جانشين من بر شما حكومت كنند، اين دين پيوسته برپاست.» •
پرسش گر محترم! ما نمى گوييم چشم بسته و بى دليل بايد مذهب شيعه دوازده امامى را پذيرفت، بلكه انسان بايد با چشم باز، با تحقيق و مشاوره و بدون هيچ تعصبى تحقيق كند، تا حقايق را براى فطرت و سرشت خويش روشن سازد.
از ميان فرقه هاى اسلامى، مذهب شبعه دوازده امامى، هم چون خورشيدى مى درخشد و ديگر فرقه ها نسبت به آن بسان ستارگان و سيارات كم فروغند كه نور خود را از ماه و خورشيد مى گيرند.
مذهب تشيع از مبانى عقلى و نقلى محكمى برخوردار است و در واقع استمرار رسالت پيامبر گرامى نيز به وسيله امامت دوازده گانه ممكن است.
برخى اعتقادهاى شيعه عبارت است از:
1. عقيده به مهدويت: شيعه معتقد است آخرين امام معصوم(عليه السلام)به خاطر مصالح و حكمت هايى از چشم مردم غايب است و از پس پرده غيبت، هدايت مردم و هستى را بر عهده دارد، و زمانى كه خداوند صلاح بداند در برابر ظالمان و ستمگران قيام و ظهور خواهد كرد و حقّ مظلومان را از ظالمان خواهد گرفت و عدل و داد را در سراسر جهان حكم فرما مى كند. •
2. شيعه معتقد است كه امر خطير و مهم جانشينى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)به خاطر اهميت آن بايد از طرف خداوند متعال صورت پذيرد و خداوند متعال امام را بايد از ميان افرادى كه معصوم باشند، انتخاب كند; آيات فراوانى از قرآن كريم بر اين مهم دلالت دارد، از جمله آيه تطهير كه مى فرمايد: «اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكم تَطهيرا;(احزاب، 33) خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد.»
افزون بر مفسران شيعه، برخى مفسران اهل سنت هم معتقدند اين آيه درباره عصمت پيشوايان معصوم و اهل بيت پيامبر عزيز و مهربان نازل شده است. •
هم چنين آيه اكمال (مائده، 3)، آيه اولى الامر(نساء، 59) و... همه بر جانشينى و امامت دوازده امام پس از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)دلالت مى كند. •
3.از ديگر عقايد شيعه دوازده امامى، شفاعت است كه بر اساس اين عقيده، انسان هاى پرهيزگار مانند پيامبران، امامان(عليهم السلام)نيكوكاران، صالحان و مؤمنان مى توانند در روز قيامت در نزد خداوند مهربان و به اجازه او، از عده اى شفاعت كنند تا خداوند از گناهان آن ها چشم پوشى كند. خداوند در آيه 255 سوره بقره مى فرمايد: «مَن ذَا الَّذى يَشفَعُ عِندَهُ اِلاّ بِاِذنِهِ; كيست آن كس كه جز به اذنش در پيشگاهش شفاعت كنند.» علامه سيد محمد حسين طباطبايى(رحمه الله) در اين باره مى گويد: «مراد از شفاعت كنندگان در آيه ياد شده، امامان معصوم(عليهم السلام) هستند.» •
4. توسل و درخواست كمك و استعانت از محضر اهل بيت(عليهم السلام) يكى ديگر از اعتقادهاى شيعه است اين عقيده نيز مانند ديگر اعتقادهاى شيعه، بر آيات و روايات اسلامى تكيه دارد; قرآن كريم مى فرمايد: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ وابتَغوا اِلَيهِ الوَسيلَةَ...(مائده، 35); اى كسانى كه ايمان آورده ايد از ]مخالفت فرمان[ خدا بپرهيزيد و وسيله اى براى تقرب به او بجوييد...» يكى از بهترين مصاديق آن اولياى الهى هستند كه ما خداوند را به حق آنان و به منزلتى كه نزد خداوند دارند سوگند مى دهيم و مى گوييم: «اللهم انى اسئلك و اتوجه اليك بنبيك...» •
پاورقي ها:
1. ر.ك: فرق و مذاهب كلامى، على ربانى گلپايگانى، ص 323 ـ 327، مركز جهانى علوم اسلامي
2. ر.ك: نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدى، ص 8، خطبه 2، انتشارات علمى و فرهنگى،
3. ر.ك: نهج البلاغه، همان، ص 125، خطبه 127.
4. ر.ك: ميزان الحكمة، محمد محمدى رى شهرى، ترجمه حميد رضا شيخى، ج 7، ص 3095.ص 3133،ص 249
5. براى آگاهى بيش تر ر.ك: عدالت گستر جهان، آية الله ابراهيم امينى.
6. ر.ك: المسند، سليمان بن داود بن الجارود، ج 8، ص 274، حيدر آباد، پاكستان.
7. براى آگاهى بيش تر ر.ك: مباحث كلى امامت، آية الله امينى، انتشارات دفتر تبليغات
8. ر.ك: الميزان فى تفسير القرآن، سيد محمد حسين طباطبايى، ج 19، ص 291.
9. ر.ك: مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى، دعاى توسل، انتشارات الزهراء،



--------------------------------------------------------------------------------

فرقه «اهل حق » در ايران بيشتر در قسمت هايى از استان كرمانشاه ، لرستان ، آذربايجان شرقى و حوالى تهران و مازندران ، و برخى مناطق ديگر زندگى مى كنند . ـ و آن گونه كه نقل شده ـ آنان در دين و اعتقاد خود افراط كرده ، و معتقد به برخى پندارها و كردارهايى شده اند كه هيچ پايه و اساسى ندارد و از نظر اسلام و قرآن باطل و غير قابل قبول مى باشد ، كه اين جا مجال بيان و نقد آن ها نيست .
البته برخى از افراد فرقه «اهل حق » ممكن است معتقد به چنين اعتقاداتى نباشند ، اما جهت آگاهى ، و مبتلا نشدن به چنين عقايد و كردارهاى باطل ، به دو نمونه از آن ها كه در پرسش اشاره نموده ايد ، مى پردازيم :
الف : عقيده افراطى در مورد اميرالمؤمنين(ع)
اعتقاد به الوهيت مولى الموحدين ، على (ع)عقيده اى است افراطى و باطل ، و اگر كسى معتقد به چنين عقيده اى باشد و بگويد : على (عليه السلام)همان خداست ، از اسلام خارج شده و غير مسلمان محسوب مى شود .حضرت على (ع)فضايل و كمالات فراوانى دارد كه زبان و قلم ما از بيان آن عاجز ، و آن حضرت در بين بندگان خدا نظير ندارد ; اما (نعوذ بالله) خدا دانستن ايشان ، جفا در حق آن حضرت و عقيده اى نادرست و باطل مى باشد ; زيرا :
1 ـ عقيده مذكور خلاف حكم عقل سالم است ، چرا كه هر عقل سالمى شهادت به وحدانيت خداوند متعال مى دهد ، و دلايل عقلى متقن گواه بر توحيد و يگانگى خداوند يكتاست و او را از هرگونه شريك و مثل و مانند منزه مى داند .


تشكرها 3 مدیر سایت (2009/11/16), صدیق (2009/11/16), صدر (2009/11/11)

گمنام
نمایش مشخصات عمومی
ارسال یک پیام خصوصی به گمنام
یافتن پست های بیشتر گمنام

2009/11/11, 03:45 PM #4
صدر
کارشناس پاسخگوي تاريخي







اهل حق دارای چه تفکراتی میباشند


با توجه به اینکه این فرقه از پیروان بسیاری در ایران و دیگر نقاط جهان برخوردار میباشد و فرق زیادی با اعتقادات مشابه وجود دارد در این مقاله سعی شده به اختصار تاریخ و اعتقادات اهل حق را تبیین نماییم در این تحقیق سعی شده از منابع معتبر میان این فرقه (دفترها و اشعار) ، مطالعات مستشرقین و محققین ایرانی استفاده شود البته تجربه حظور چندین ساله بنده در میان این فرقه نیز در قضاوت بین گزارشات استفاده شده .
در این پژوهش مشکلاتی مانند: کردی بودن منابع ، اعتقاد به سر مگو میان پیروان این فرقه ، ثابت نبودن اعتقادات ، تشتت آرا وگرایشهای زیاد، وجود فرق دیگر با اعتقادات مشابه و گزارشهای مغرضانه باعث دشواری گردید

اصطلاحات:

طایفه، یارستان،علی اللهی، گورانی، کاکایی = اهل حق
باطن دار، اولی الامر = کسی که دارای تجلی ذات حق شده
جم، جمخانه = محل عبادت اهل حق
جوز،پویا =نوعی بادام جنگلی
چکیده = کسی که در خانواده اهل حق متولد شده
چسبیده = کسی که پیرو طریقت اهل حق است
چار قاپی = معرفت،شریعت ، طریقت ، حقیقت
پیر = مقامی که توسط سلطان سهاک (موءسس فرقه ) به عده ای از یاران وی اعطا شده
خلیفه = مقسم نذر و دعا خوان
دلیل = سمتی مذهبی برای اولاد 72 پیر
دفتر، سرمگو = اشعار و نوشتههای بزرگان فرقه
دون به دون ،جامه به جامه = انتقال روح از جسمی به جسم دیگر

پیدایش و موسس:

نمیتوان زما ن معینی برای پیدایش تعین نمود زیرا این فرقه تاریخ مکتوبی ندارد اکنون به بعضی نظرات اشاره میشود
1-مینورسکی : قرن نهم رواج یافته ( اسلام در ایران ،325)
2-در قرن دوم توسط بهلول ماهی ایجاد و در قرن 7و8 توسط سلطان اسحاق رواج یافت (نامه سرانجام <دوره هفتوانه>،25)
3-در قرن چهارم توسط مبارک شاه ملقب به شاه خوشین (مکاتبات با دایره المعارف تشیع)
4-در اوایل قرن 8 توسط سلطان اسحاق (آیین یاری،7)
5-قرن سوم توسط شاه فضل ولی (برهان الحق ،1/25)
6-جیحون ابادی :قرن اول توسط نصیرغلام حضرت علی (حق الحقایق ،236)
7-نور الدین چهار دهی قرن 10و11 توسط شیخ صفی الدین اردبیلی (خاکسار واهل حق)
انچه تقریبا اجماعی است اینست که در عمل این سلطان اسحاق بوده این فرقه را نظام داده و مهمترین شخصیت در میان این فرقه میباشد

سلطان اسحاق:
اسامی مختلفی مانند اسحاق ،سهاک ،صحاک، سلطان دارد در سال 612 هجری در روستای برزنجه از توابع حلبچه عراق متولد شده پدرش شیخ عیسی برزنجی و مادرش دایراک نام دارد (خاکسار واهل حق ،177 )مقبره او روستای شیخان در پاوه میباشد که زیارتگاه و قبله اهل حق میباشد که به پردیور نیز معروف میباشد (آداب و رسوم کردان ،234) عمر او را تا 300 سال ذکر نموده اند تولد او را از طریق بکر زایی و باردار شدن مادرش را از طریق قرار گرفتن ذره ای نور در دهانش توسط فرشته ای ذکر مینمایند (گنجینه سلطان اسحاق )

اقدامات سلطان اسحاق :

1-تاسیس خاندان ها
2-گرفتن روزه ی سه روز ر ایام زمستان
3-مراسم سر سپردن یا جوز شکستن
4-تاسیس جمع خانه
5-تعیین وظایف پیر و دلیل
6-دستور پرداخت نذر ها ونیاز ها

جانشینان سلطان اسحاق و دیگر پیشوایان اهل حق :

سلطان اسحاق در ابتدا پیر بنیامین را به عنوان پیر و دارود را به سمت دلیل برای همه ی اهل حق منسوب نمود و چون این دو اولادی نداشتند هفت نفر از یاران خود را که در سلسله ی هفت خاندان بودند و به هفت تن معروف شدند به عنوان جانشین انتخاب کرد .
هفت تن : در قرن هشتم پدید امدند که به آن ها هفت فرشته و دراویش نیز می گویند

1-سید خضر
2-موسی سیاه
3-پیر موسی
4-مصطفی داو دان
5-شاه ابراهیم
6-سید احمد ( ملقب به بابا یادگار ) که اورا مظهر حسین بن علی ( ع) می پندارند
7-اتون دایراک ( ملقب به پیر رزبار ) که به عنوان رمز حقیقت از او یاد می شود ( نامه سر انجام کاکایی ص 25)

هفت تن در دوره های مختلف در جسم پاکان و پیامبران حلول کردند و مردم را به پرستش خدا فرا خواندند این فرشته ها نور مطلق خداوند اند و گردانندگان امور جهان اند ( مکاتبات با دایره المعارف تشیع ص 12 )
( ماهنامه ی هوخت ش 7 )

هفتوان یا هفتوانه

به اعتقاد اهل حق خداوند پس از آن که هفت تن را از گوهر خود آفرید از نور و فروغ خو هفتوانه را می افریند این هفت فرشته که پیدایش آن ها در منابع اهل حق متفاوت می باشد عبارت اند از :

1-سید محمد گور سوار
2-سید ابوالوفا
3-سید باویسی
4-میر سور
5-سید مصطفی
6-شیخ شهاب الدین
7-سید حبیب شاه

خاندانهای اهل حق

1-خاندان شاه ابراهیمی ها : در شهرستان کرند غرب و صحنه ساکن می باشند و کاکاییه عراق منسوب به این ها اند ( نوشته های پراکنده ص 28 )
2- خاندان خاموشی : در نقاط مختلف ایران پراکنده اند و منسوب به سد اکابر هستند ( برهان الحق ص63 )
3- خاندان سید مصطفی :
4- خاندان بابایادگری که منسوب به بابا یادگار می باشند که به نحوه ی تولد وی هم از راه بکر زایی و با دعای سلطان سهاک بوده است که در مناطق استان کرمانشاه و لرستان و افغانستان ساکن می باشند
5- خاندان علی قلندر : بعضی این خاندان را از خاندان های الحاقی به اصطلاح دوده می دانند که درویش هستند نه سادات ( مجموعه ی آیین و اندرز و رمز یاری)
6- خاندان میر سور که میر سور برادر سلطان اسحاق می باشد
7- خاندان بابا ویسی که سرونده هایی در نامه ی سرانجام از او باقی مانده است
علاوه بر این هفت خاندان چهار خندان دیگر بعد ها به آن ها الحاق شد :
1-خاندان ذو النوری اگرچه افرادی در کور دشت به این نام معروف اند همه از شیعیان بوده و ارتباطی با اهل حق ندارند
2-خاندان شاه حیاسی
3-خاندان آتش بیگی
4-خاندان بگتاشی

نقاط اشتراک خاندان ها ی اهل حق :

1-سلطان اسحاق ( همه اورا بنیان گذار اهل حق می دانند )
2-رهبران اولیه که نزد همه مقدس اند
3-پیر ودلیل که در همه خاندان ها با وظایف معین وجود دارد
4-مراسم سر سپاری و جوز شکستن
5-تاسیس جم خانه
6-عید یاری
7-پرداخت نذر ونیاز و قربانی
8- روزه ی سه روز
9-زبان اصلی فرقه که کردی می باشد

نقاط اختلاف خاندان ها

1-شیطان : در حالی که اکثر فرقه ها با آن اعتقادی ندارند , خندان های بابایادگاری , حیدری , ذوالنوری و خاموشی به شیطان اعتقاد داشته و او را در ظاهر رانده خدا و در باطن مورد تایید خدا می دانند
2- سبیل : در حالی که اکثر شاخه ها برای شارب احترام خاصی قائل اند و اهتمام ویژه ای برای حفظ آن دارند خاندان شاه حیاسی و شاخه نور علی الهی برای آن اهمیتی قائل نیستند
3- نماز و روزه : در حالی که اکثر شاخه ها نماز های یومیه را ترک کرده اند و می گویند نیازی هستیم نه نمازی , شاخه های آتش بیگی و مشعسعی و ذوالنوری های لرستان نماز و روزه را به پا می دارند
4- خروس : در نزد بعضی از واجبات شب عید یاری قربانی کردن خروس است که بعضی دیگر به آن اعتقادی ندارند
5- سر مگو : شاخه ی شاه حیاسی بر خلاف دیگر شاخه ها اهتمام زیادی به انتشار افکار و عقاید فر قه شان از خود نشان می دهند
6- تناسخ و حلول ( دون به دون ) : عده ای از اهل حق زنجان قائل به حلول نیشتند

مناطق مسکونی فرقه اهل حق :

اهل حق در ایران :

1-کرمانشاه که اصلی ترین پایگاه اهل حق است در شهر های کرند غرب , صحنه و دینور , سرپل ذهاب , قصر شیرین , اسلام آباد غرب , پاوه و جوانرود , هم چنین در مرکز استان زندگی می کنند .
2-لرستان : در شهرستان های کوه دشت و نور آباد ساکن می باشند
3-استان زنجان و همدان : در بعضی از روستاهای بین این دو استان ساکن می باشند
4-آذربایجان شرقی و غربی : در بعضی روستاها و بخش ها ساکن می باشند
5-تهران : در هشت گرد و ساوج بلاغ و رود هن تجمع دارند

اهل حق خارج از ایران :

1-عراق : که در مناطق کرکوک , سلیمانیه , حلبچه و خانقین زندگی می کنند
2-ترکیه و البانی : که فرقهی بگتاشی و علویون شواهد تامی به اهل حق ایران دارند
3-سوریه : بعضی از اهل حق مدعی اند که دروزی های سوریه و لبنان اهل حق هستند ( مکاتبات با دایره المعارف تشیع ص14 )
هم چنین عده ای از اهل حق در پاکستان , افغانستان , هندوستان , تاجیکستان و اروپا وآمریکا ساکن می باشند .

زیارتگاه ها و اماکن مقدس اهل حق

1-مقبره سلطان اسحاق در پاوه که قبله ی اهل حق بوده و حکم زیارت کعبه را دارد
2-مقبره ی بابایادگار در روستای ریجاب از توابع سرپل ذهاب
3-مقبره پیر بنیامین در کرند غرب
4-مقبره ی نور علی الهی در ساوج بلاغ
و نقاط دیگری که از اهمیت کمتری برخوردار می باشند .

اعتقادات

1- چیزی که این فرقه را معرکه ی آرا قرار داده اعتقاد به الوهیت علی (ع) می باشد در حالی که عده ای از فرقه شناسان اطلاق نام علی اللهی را به این فرقه صحیح می دانند (پاسخ به مندرجات تشیع ص8-15 – شاه نامه ی حقیقت ص304 - گاردلوسکی ص15 – سرسپردگان ص97 – سه داستان اسرار آمیز عرفانی ص180 ) از سوی دیگر بزرگان اهل حق و بعضی از محققین و مستشرقین به شدت این نسبت را رد می کنند ( برهان الحق ص2و155 – مکاتبات با دایره المعارف تشیع ص12 – مینورسکی , مدارکی برای مطالعه فرقه اهل حق ) البته عده ای نیز قائل به تفصیل بین شاخه های اهل حق در این مورد باشند
2- توحید و تجلیات ذات حق : طبق مستنداتی که از کتب و دفتر های منسوب به اهل حق در دست می باشد مبانی اساسی اهل حق مخلوطی از اعتقادات تناسخی و حلول ذات بر گرفته از تفکرات ادیان زرتشتی هندو, مانوی و مسیحی می باشد که صبغه ی اسلامی به آن داده اند ( شاه نامه ی حقیقت , نامه ی سرانجام , اندرز یاری )
3- در مورد روئت خداوند نور علی اهی می گوید دیدن خدا از رئی اثار فایده ندارد , باید خدارا ببینی و دست در گردن او بیندازی , ما می گوییم خدا به جان آن سبیل هایت بیا ( آثارالحق )
4- نبوت : تناقضات شدیدی مانند دیگر اعتقادات آن ها در نبوت هم وجود دارد , آن ها ایین را دارای سه مرحله می دانند که اولین آن ها شریعت بوده که دیگر به پایان رسیده پیامبران را در حقیقت همان هفت تنان می دانند که در افراد مختلفی حلول کرده اند ( اشعار سید محمد گورسوار – اندرز یاری ص25 ) اعتقاد به نبوت پیامبر اسلام در میان این فرقه بسیار کم رنگ بوده و به ندرت از ایشان نامی برده می شود
5- معاد : به علت اعتقاد به تناسخ و حلول و به اصطلاح دون به دون شدن و اعتقاد به معاد در میان این فرقه کم رنگ بوده و تاویلات و توجیهات زیادی در مورد معاد دارند ( دفتر رموز یارستان ص1 – رمز یاری ص113 – آیین یاری ص46 )

برای اطلاع از دیگر اعتقادات این فرقه به کتاب های ذکر شده در بالا مراجعه شود.
آن چه می توان گفت این فرقه از دیکر مکاتب تاثیر پذیری زیادی داشته , از زرتشت : هفت تن , شال سپید بستن و احترام به آب را وام گرفته اند . از یهود و مسیح : بکر زایی , نیازجم خانه ( عشا ی ربانی ) سرسپاری ( غسل تعمید ) , روزه ناشی از مشکلات رهبران از هندو تناسخ و حلول را و از صوفیان طریقت , شریعت , حقیقت , دایره نشستن , ذکر جلی و خفی را گرفته اند .


احکام و فروع :

اهل حق روزه سه روز , نیاز , نذر و خدمت به خلق را جایگزین عبادات اسلامی نموده اند که با شرایط خاص و اذکار ویژه همراه می باشد

نتیجه گیری :

با وجود اعتقادات ذکر شده آن چه این جانب مشاهده نموده ام حاکی از این است که جوانان اهل حق در عمل از این اندیشه ها فاصله گرفته و رو به آیین تشیع آورده اند و متوجه بی سوادی و بدعت های سران خویش شده اند و این فرقه بیشتر رنگ و بوی قومی دارد و در میان خانواده های خاصی رواج دارد و شابد پیدایش این تفکرات ناشی از هم نشینی آنان در طول تاربخ در مرز های بین شیعه و سنی بوده است و به اصطلاح تقصیر اهل سنت در مورد اهل بیت منجر به موضع گیری تند و غا لی شدن این گروه ها شده است .

منابع :

1-نور علی الهی , آثار الحق – برهان الحق – معرفت الروح
2-ایوانف ولادمیر , مجموعه رسائل اهل حق
3-تیموری زند , پاسخ به مندرجات دایره المعارف تشیع
4-آ . زوکسی , فرقه ی اهل حق در ایران
5-ف. مینور سکی , مدارکی برای مطالعه ی فرقه ی ایرانی اهل حق در ایران
6-چهاردهی ,نورالدین . اسرار فرق خاکسار
7-بابازاده , پرویز , چهل تنان
8-مجله ی وحید سال هفتم
9-مکاتبات با دایره المعارف تشیع