کافه تلخ

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

پیشگویی به نام ادگار کیسی


اِدْگار کِیسی: (۱۸ مارس ۱۸۷۷۳ ژانویه ۱۹۴۵)، یک آمریکایی مشهور بود که توانایی‌های ذهنی داشته‌است. او مدعی بود وقتی که به حالت خلسه (هیپنوتیزم کردن خود) فرو می‌رود، توانایی دستیابی به جواب سؤال‌هایی با موضوعاتی مانند سلامتی یا آتلانتیس را دارد. به خاطر اینکه او کارهای ذهنی خود را در حالت نیم خواب انجام می‌داده‌است وی را «پیامبر خفته» و «بزرگ ترین عارف آمریکایی» نیز خوانده‌اند. او یک مدیوم (واسطهٔ روحی) بوده‌است، با این حال او می‌خواست که مردم او را یک شفادهنده بدانند نه یک مدیوم.

روش ها

کیسی در یک حالت نشئگی کار می کرد. این بدان معناست که او می توانست در حال خواب صحبت کند و به سؤال های اشخاص در مورد سلامتی، حال و آینده پاسخ دهد. این اطلاعات «خوانش» نامیده شد. در ابتدا این خوانش ها دربارهٔ سلامت جسمانی افراد بود (خوانش های جسمانی)؛ بعداًاین خوانش ها راجع به «زندگی های گذشته»، «رایزنی های تجاری»، «تعبیرخواب»، و همچنین سلامتی روحی روانی» بود. انجمن تحقیق و روشن فکری به طور متداول مراقبت از تمام خوانش های او را بر عهده می گیرد و با بیماران پیش و پس از تشخیص درمان توسط خوانش تماس می گیرد. خوانش ها بر فکر عصر جدید اثر گذاشته اند

تاریخ زندگی

ادگار کیسی در 18 مارس 1877 نزدیک هاپکینزویل، کنتاکی متولد شد. وقتی او 10 ساله بود انجیل را بارها و بارها می خواند. او می خواست به مردم دربارهٔ خدا بگوید و آنها را شفا بدهد

اولین شغل ها

او در دسامبر 1893 به هابکینزویل رفت. اولین شغل او در بین سال های 1898 – 1894 در «انبار کالاهای خشک ریچارد» بود؛ سپس در «کتابفروشی هوپر» کار کرد؛ که هر دو در خیابان اصلی بودند. سپس او در سال 1903 با گرترود ایوانس ازدواج کرد

تجارت

در سال 1900 او با پدرش به تجارت و فروش حق بیمه روی آورد. اما او در 18 آوریل دوچار بیماری سخت التهاب حنجره می شود و او به هیچ عنوان نمی توانست حرف بزند. او مجبور بود حدود یک سال در خانه با پدر و مادرش بماند. او یک عکاس شد زیرا عکاسی نیازی به صحبت کردن نداشت. او به عنوان یک دستیار در کارگاه عکاسی دابلیو. آر بولز در نبش خیابان نهم و خیابان ویرجینیا در هاپکینزویل مشغول به کار شد

اولین کار هیپنوتیزور

در سال 1901 یک شخص هیپنوتیزور و سرگرم کنندهٔ مردم به نام هارت در حال انجام کارهای سرگرم کننده در نمایشخانهٔ هاپکینزویل بود. او شنید که کیسی بیمار بود و از کیسی پرسید که آیا او می تواند برای شفا یافتن تلاش کند؟ کیسی گفت: بلی و هارت برای شفا دادن کیسی در حضور یک تماشاگر تلاش کرد. کیسی در حال از خود بیخودی ناشی از هیپنوتیزم توانست صحبت کند اما وقتی او بیدار شد نتوانست صحبت کند. هارت کیسی را آنقدر هیپنوتیزم کرد که صدایش بعد از خواب نیز عادی بماند، اما صدای کیسی عادی نشد

هیپنوتیزم عمیق

هارت مجبور بود برود اما یک هیپنوتیزور دیگر به نام آل لین ، کمک کردن به کیسی را برای داشتن یک صدای خوب ادامه داد. لین از کیسی هنگامی که در یک خواب هیپنوتیزم است، می خواهد که ذات و ماهیت حالتش را توضیح دهد و شفا یابد. کیسی خودش بیماری مزمنش را به جز یک بار از «من» استفاده کرد از نگاه اول شخص جمع (یعنی «ما») شرح داد. در خوانش های بعدی او به طور معمول با عبارت «ما یک بدن داریم» شروع می کرد. بر طبق خوانش نقصان صدایش به خواب روانشناسانهٔ هیپنوتیزم بستگی داشت و می توانست با افزایش گردش خون در محفظهٔ صدا اصلاح شود. لین پیشنهاد کرد که گردش خون افزایش یافته است و ناگهان صورت کیسی به طور ناگهانی و به واسطهٔ افزایش گردش خون صورت کیسی قرمز شد و قفسهٔ سینهٔ او نیز به قرمز روشن تغییر رنگ داد. بعد از بیست دقیقه کیسی هنوز در خواب بود گفت که درمان انجام شد. وقتی او بیدار شد صدایش به حال عادی مانده بود. او بعداً باز هم مریض شد، اما دوباره از طریق لین و به همان روش قبلی که شفا یافته بود، به طور کامل درمان شد

کار کیسی با رشد کردن شهرتش رشد کرد. او مخالف عطا کردن داوطلبانه بود و این کار را برای حمایت از خود و خانواده اش انجام می داد آنقدر که او می توانست تمام وقت کار کند. او به کار کردن در یک وضعیت مسلم خواب با یک هیپنوتیزور، در تمام زندگی اش ادامه داد. همسر و پسر بزرگش بعداً جای لین را در این قضیه بر عهده گرفتند. یک منشی به نام گلیدیز دیوایس در حالیکه کیسی خواب بود از خوانش هایش یادداشت برداری می کرد. طبق گزارشات کیسی یک بار در زندگی با خانم دیوایس عشقبازی داشت. در سال 1929 بیمارستان کیسی توسط یک ثروتمند ذینفع از خوانش های ذهنی، مورتون بلومنتال در شهر ویرجینیا بیچ تأسیس و حمایت مالی شد. کیسی در سال 1926 بواسطهٔ یک مقاله مهم در کورونت مشهور شد. او خوانش هایش را به 8 بار در روز افزایش داد و تلاش کرد این رقم را افزایش بدهد؛ اما این کار توان زیادی از سلامتی او را گرفت

مشکلات

خوانش های ذهنی یک آسیب را بر سلامتی کیسی ایجاد کرد و او عدم موفقیتش را برای دادن یک خوانش واضح، به کار کردن زیر یک فشار خیلی زیاد نسبت داد. او در برگرداندن پول مشتری های ناراضی وسواسی عمل می کرد. ادگار کیسی در 3 ژانویه 1945،

بعد از پیشگویی مرگش در چهار روز قبل، مرد

خوانش ها

ادگار کیسی به خاطر هزاران خوانشی که او درحال هیپنوتیزم شده داد، مشهور است. او بیش از 14000 خوانش در 43 سال داد. گلیدز دیوایس، منشی او، خوانش هایش را می نوشت و گرترود ایوانز کیسی، همسر وی، او را در طول خواب راهنمایی می کرد

خوانش های جسمانی

خوانش های جسمانی: 9603 خوانش
در آغاز خوانش هایش «خوانش های جسمانی» (خوانش های سلامت) شناخته شدند. کیسی اغلب
بدن را اندامگان می نامید. کیسی خود را تحت «تلقین به نفس» قرار می داد. در حالیکه به نظر می رسید او خوابیده است، می گفت که شخص کجا بود، گاهی وقت ها خیابان ها را در طول مسیر نام می برد. سپس او می گفت «بله، ما بدن را می بینیم.»، و اندام مشتری را به طور گردشوار، و سیستم عصبی را در صورتی که دلایلی برای بیماری و یا بد عمل کردن آن باشد، شرح می داد. یک پیغام که به مشتری داده می شد به او می گفت که چطور حالش بهتر شود. خوانش ها خیلی تخصصی بودند و معالجات اغلب تغییر می کردند و یا حتی دریافت نمی شدند، اگر شخص از اندرزها پیروی نمی کرد. مردم اغلب خوانش های سلامتی کیسی را پیگیری می کردند. وقتی انجمن پزشکی تأسیس شد توانست بفهمد که هیچ چیز اشتباه به یک مشتری داده نشده است

خوانش های زندگی

خوانش های زندگی: 1920 خوانش
در یک خوانش زندگی، کیسی «زندگی های گذشته» فرض شدهٔ یک مشتری را شرح می داد. این خوانش ها شرایط جسمی،
احساسی و روحی مشتری را در دوره های تجارب زندگی گذشتهٔ او شرح می داد. کیسی در شرح دادن گذشته در موارد بالا با مشتریانش مانند افراد خانوادهٔ سلطنتی، افراد مشهور یا افراد روحانی، چاپلوس نبود

خوانش های تجاری

خوانش های تجاری: 747 خوانش
کیسی برای مردمی که تشخیص می داد فقیر هستند، خوانش های تجاری، شامل رایزنی شرکای تجاری، ذخیرهٔ فروشگاه، طرح های تجاری و غیره را ارائه می داد. کیسی همچنین انجمن تحقیق و روشن فکری را تشکیل داد و رهبری کرد

خوانش های رؤیاها

خوانش های رؤیاها: 630 خوانش
ادگار کیسی هر کسی را به
تعبیرخواب و استفاده از رؤیاها در هر روز زندگی تشویق می کرد. یک خوانش رؤیا کیسی را مشغول تعبیرخواب مشتری ها می کرد. در حالیکه او خوانش روی موضوعات زیادی را انجام می داد؛ کیسی اغلب حرف مشتری را در یک خوانش رؤیا قطع می کرد و یک تعبیر را قبل از اینکه خواب به طور کامل تعریف شده باشد، ارائه می داد. بعضی وقت ها او بخش هایی از رؤیاهای مشتری را که مشتری به طور فرضی فراموش کرده بود، پر می کرد. بر خلاف تعبیرخواب یونگ و فروید، کیسی به اعتبار نشانه ها اهمیت نمی داد. او می گفت هر کس نشانه های منحصر به فرد خود را دارد. کیسی ادعا می کرد که در رؤیاهای مردم می توانست درون بینی با ارزشی از زندگی خودشان را دریافت کند و این درون بینی ها همیشه برای کسی که خواب را دیده مفید خواهد بود. بعلاوه او ادعا می کرد که درون بینی روزانهٔ هر شخص می تواند با عشق به افراد مرده یا زنده، بخاطر آوردن تجارب گذشته، دیدن یک آیندهٔ ممکن و تجربه کردن بسیاری از دیگر آثار مادی مرتبط باشد. او اظهار می داشت که این تأثیر توانایی ها چیزی بودند که هر کسی می توانست یاد بگیرد

خوانش های روحی روانی

خوانش های روحی روانی: 450 خوانش
وقتی که کیسی در حالت فرضی خلسه اش نبود، این خوانش ها، خوانش های مورد علاقهٔ او بودند. آنها بر این تمرکز داشتند که شخص بتواند از نظر روحی روانی زندگی بهتری داشته باشد

دیگر خوانش ها

دیگر خوانش ها: 954 خوانش
دیگر خوانش ها موضوعات گوناگون مهم دیگری هستند که مناسب با دسته هایی که در بالا نام برده شد نبودند. موضوع مهم، گوناگون بودند و شامل اشخاص گم شده، گنج های مدفون، خوانش های داده شده برای یک انجمن رو به رشد معنوی، توانایی های جسمی، هاله های نورانی، پیشگویی، ساختار
حقیقت، زمین شناسی و خیلی مباحث دیگر می شدند

تأثیرگذاری

برای بسیاری افراد، خوانش ها دارای یک تأثیر قوی بر رفتار، باورها، تمرین های سلامتی، دیدگاه به زندگی، امور مربوط به ایمان و اعتقادات و خیلی حوزه های دیگر بود

حرف آخر

بسیاری از خوانش های کیسی به طور عادی از تکرار سیر حرکت عصر جدید خبر می دادند. در سال 1931 ادگار کیسی انجمن تحقیق و روشن فکری را بنیان نهاد. ساختمان مرکزی در شهر ویرجینیا بیچ ایالت ویرجینیا واقع است. امروزه مراکز ادگار کیسی در 18 کشور دیگر، در سراسر جهان وجود دارند.