کافه تلخ

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

رجعت

رجعت


به نام خالق هستی بخش، خدایی که اراده­ اش در راستای مصالح بندگان است، حکیم خبیری که سعادت و نیک بختی انسان را می­ خواهد و برای تحقّق این امر مهم هر آنچه را انسان بدان نیازمند است فراهم آورده است. سپاس بیکران پروردگاری که برای هدایت و نجات بشر، انبیاء را مبعوث نمود و با ارسال رسل و انزال کتب، راه و رسم زندگی صحیح را به انسان­ ها آموخت.
حمد بی­ پایان خدایی را که با بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرو فرستادن کامل­ ترین دین و نزول کتاب هدایت قرآن کریم، بر انسان­ ها منّت نهاد و با قرار دادن اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم) به عنوان جانشینان او، هدایت را در میان جامعه بشری جاودانه نمود. صلوات و سلام خداوند بر رسول اکرم و نبیّ خاتم و دودمان پاکش، که به حقّ، وجود و حیات انسانی ما، مرهون آن بزرگواران است.

* تعریف

برای آن که پژوهش و تحقیق مناسبی نسبت به موضوع بحث صورت بگیرد و تلاش علمی قابل قبولی به انجام برسد لازم است موضوع مورد بحث از جهت لغت و اصطلاح به روشنی تعریف شود تا خواننده محترم با درک درست موضوع محل بحث، به درستی بتواند بحث را دنبال کند و به نتیجه مطلوب برسد.

معنای لغوی رجعت

در مقاییس اللغه آمده است: رجع: یدلّ على ردّ و تکرار. تقول رجع یرجع رجوعا: إذا عاد. و راجع الرجل امرأته؛ کلمه رجع دلالت بر برگشت و تکرار دارد، و وقتی می­ گویی رجع یرجع یعنی بازگشت، و راجع الرجل امرأته یعنی مرد از طلاق بازگشت و به زنش مراجعه کرد. (معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴۹۰)

راغب می­ گوید: الرُّجُوعُ: العود إلى ما کان منه البدء، فَالرُّجُوعُ: العود، و الرَّجْعَةُ و الرِّجْعَةُ فی الطّلاق، و فی العود إلى الدّنیا بعد الممات، و یقال: فلان یؤمن بِالرَّجْعَةِ. فمن الرّجوع قوله تعالى: لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِینَةِ …(المنافقون/۸)؛ الرُّجُوع یعنى بازگشت به هر آنچه که آغاز و شروع از آن جا بوده، پس رجوع- همان بازگشتن است.رَجْعَة: هم در طلاق بکار مى‏ رود و هم در بازگشت به دنیا پس از مرگ. مى‏ گویند: فلان یُؤْمِن بِالرَّجْعَة: (او به رجعت باور دارد). (المفردات، ص۳۴۳)

طریحی می­ گوید: الرجعة بالفتح هی المرة فی الرجوع بعد الموت بعد ظهور المهدی ع، و هی من ضروریات مذهب الإمامیة… و فلان یؤمن بالرجعة: أی بالرجوع إلى الدنیا بعد الموت؛ رجعت با فتحه «را» رجوع بعد از مرگ است بعد از ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، و این از ضروریات مذهب امامیه (شیعه) است…. و فلان یؤمن بالرجعة یعنی به بازگشت به دنیا بعد از مرگ ایمان دارد. (مجمع البحرین، ج‏۴، ص۳۳۵)

در همه کتب لغت به این معنا اشاره شده است.

تذکّر؛ با دقت در کلمات لغت­ شناسان، دو نکته روشن می­ شود: ۱- برگشت به نقطه شروع، بنابر این باید نقطه آغازینی باشد. ۲- تداعی معنای رفتن، برگشتن جایی قابل تصور است که قبل از آن رفتن و یا جدا شدن اتفاق افتاده باشد.

رجعت در اصطلاح

مراد از رجعت در اصطلاح کلام بازگشت گروهی از مردگان به این جهان در زمان ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

* گفتار علما

در اینجا مناسب است گفتار برخی از علما و دانشمندان شیعه را یادآور شویم.

مرحوم علامه مجلسی پس از آن که روایات بحث رجعت را بیان می­ کند، در ادامه و در بخش «تذییل» به اظهار نظر پرداخته و کلمات برخی از بزرگان را ذکر می­ کند، که به آن اشاره می­ کنیم.

تزییل؛ اى برادر! گمان نمى‏ کنم که بعد از نقل آن همه آیات و روایاتى که در باره اثبات رجعت براى تو نقل کردم، هنوز در عقیده به رجعت شک داشته باشى.
باید بدانى که رجعت مسأله‏ ایست که شیعیان در تمام اعصار بالاتفاق معتقد به آن بوده‏ اند، و میان آن­ ها همچون آفتاب نیمروز مشهور و معلوم بوده است، چنان که آن را به شعر درآورده و در تمام شهرهاى خود در مقام مناظره با مخالفین (اهل تسنن) بدان استناد مى‏ جستند، و مخالفین هم آن­ ها را بدین عقیده سرزنش می­ نمودند، و در کتاب هاى مربوطه ثبت کرده‏ اند….ولى کسى که ایمان به ائمه اطهار دارد چگونه در مطلبى که قریب دویست روایت بطور تواتر از چهل و چند نفر از محدثین بزرگ و موثق و علماى اعلام در بیش از پنجاه کتاب آن­ ها نقل شده است، تردید می ­کند؟!
علماى بزرگى مانند ثقة الاسلام کلینى، شیخ صدوق، شیخ طوسى، سید مرتضى، نجاشى، کشى، عیاشى، على بن ابراهیم قمى، سلیم بن قیس هلالى، شیخ مفید….من فکر می­ کنم که هر کس در موضوع رجعت تردید کند، در منصب امامت ائمه اطهار شک دارد، ولى چون نمى‏ تواند آن را در بین مؤمنین اظهار کند، با حیله و نیرنگ بمنظور تخریب دین حنیف اسلام شبهاتى در باره رجعت که ناشى از ملحدان بى‏ دین است القا نموده، و افکار مردم ضعیف الایمان را از اعتقاد به آن منحرف می سازد «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»

شیخ صدوق‏؛ ایشان در کتاب «اعتقادات» می­ نویسد: اعتقاد ما درباره رجعت صحیح است. به دلیل این آیه شریفه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ»؛ و داستان عزیز پیغمبر که صد سال بعد از مرگش خداوند او را زنده کرد قال اللَّه تعالى «أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلى‏ قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها» (که خداوند در سوره بقره ضمن این آیه شرح داده است)؛ و مانند داستان برگزیدگان قوم حضرت موسى که خداوند می­ فرماید «ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ شما را بعد از مرگتان دوباره زنده گردانیدیم تا شکر خدا را به زبان آورید….» این گونه رجعت‏ ها که طى آن مردمى در امت ­هاى پیشین از این جهان دیده فرو بستند و دوباره زنده شدند بسیار است، و پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) فرمود آنچه در این امت است طابق النعل بالنعل مثل همانهاست که در امت­ هاى پیشین وى داده است. بنا بر این اصل، لازم است که رجعت نیز در این امت باشد. من به زودى کتاب مستقلى در رجعت خواهم نوشت و کیفیت رجعت و دلیل‏ هاى اثبات آن را روشن خواهم ساخت. اعتقاد به تناسخ باطل است، هر کس عقیده به تناسخ داشته باشد، کافر است، زیرا اعتقاد به تناسخ مستلزم ابطال بهشت و دوزخ است.

شیخ مفید؛ ایشان در کتاب «ارشاد» آنجا که علامات ظهور قائم آل محمد (صلوات الله علیهم) را ذکر می­ کند می­ نویسد: و از جمله مردگان از قبرهاى خود بیرون آمده بدنیا برمی­ گردند و با یک دیگر مأنوس گشته بدید و بازدید هم می­ روند.

و نیز در ضمن مسائلى که از «سارى» از وى پرسیده‏ اند، سؤال شده بود: معنى روایتى که از حضرت صادق نقل شده چیست که فرمود: لیس منا من لم یقل بمتعتنا و لم یؤمن برجعتنا؛ یعنى کسى که قائل به متعه ما و ازدواج موقت (که آن را صیغه هم می­ گویند) نشود و ایمان به رجعت ما نداشته باشد، از ما نیست؟ آیا مقصود بازگشت به دنیا و مخصوص اهل ایمان است، یا منظور غیر آن­ ها از ظالمان جبارند که پیش از روز قیامت رجوع به دنیا می­ کنند؟

شیخ مفید بعد از جواب سؤال از متعه، راجع به رجعت نوشت: و این که امام فرموده هر کس ایمان به رجعت ما نداشته باشد از ما نیست، مقصود رجعتى است که ایمان به آن اختصاص به آل محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) دارد به این معنى که خداوند مردمى از امت پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) را بعد از مردن و پیش از روز قیامت زنده می­ گرداند و این عقیده خاندان پیغمبر و از معتقدات شیعیان آنهاست و قرآن مجید هم گواه بر آنست.

نظریه سید مرتضى‏؛ شیخ مفید در کتاب «ارشاد» می­ نویسد: سید مرتضى (رضى اللَّه عنه) در پاسخ مسائلى که از شهر «رى» از وى پرسیده‏ اند، از جمله درباره «رجعت» که سؤال کرده بودند:
عده قلیلى از شیعیان عقیده دارند که «رجعت» یعنى بازگشت دولت آل محمد در زمان قائم (علیه السّلام) نه رجوع بدن هاى آن­ ها، چنین فرموده است:

عقیده شیعه امامیه درباره رجعت آنست که خداوند متعال در موقع ظهور امام زمان مهدى (علیه السّلام) مردمى از شیعیان آن حضرت را که قبلا مرده بودند، به دنیا برمی ­گرداند تا به ثواب یارى او و مساعدت وى و مشاهده دولت آن حضرت فائز گردند. همچنین مردمى از دشمنان آن حضرت را نیز زنده می­ گرداند، تا از آن­ ها انتقام گیرد. و آن­ ها نیز از مشاهده ظهور حق و بالا گرفتن دین پیروان حق، زجر بکشند. دلیل بر اثبات رجعت اینست که: هیچ عاقلى تردید ندارد، که خداوند قدرت بر زنده گردانیدن مردمى در پایان روزگار، دارد.
و این معنى فی نفسه محال نیست. پس‏ وقتى ثابت شد که رجعت عقلا جایز و از قدرت خداوند خارج نیست، راه اثبات آن به این است که می­ گوئیم علماى شیعه اجماع دارند که این معنى واقع مى‏ شود، و ما در کتب خود ثابت نموده‏ ایم که اجماع علماى شیعه حجت است، زیرا حاکى از وجود قول امام (علیه السّلام) است.

سید بن طاوس‏؛ ایشان در کتاب «سعد السعود» بعد از نقل کلام شیخ طوسى از «تفسیر تبیان» در ذیل آیه «ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» در جواز اعتقاد به رجعت به دلیل این آیه شریفه می­ گوید:

شیعه و سنى حشر مردگان را که همان رجعت است در کتب خود نقل کرده‏ اند. از جمله حمیدى (دانشمند معروف اهل تسنن) در کتاب «جمع بین صحیحین» از ابو سعید خدرى روایت کرده که پیغمبر فرمود: روش و شیوه امت­ هاى پیش وجب به وجب و ذرع به ذرع بعینه درباره شما نیز جارى خواهد شد، تا آنجا که اگر آن­ ها به سوراخ سوسمارى رفته باشند، شما نیز خواهید رفت! عرض کردیم: یا رسول اللَّه!
آیا شیوه یهود و نصارا در بین ما جریان می ­یابد؟
فرمود: پس شیوه کى؟
و از جمله زمخشرى در تفسیر «کشاف» از حذیفه روایت نموده که پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) فرمود: شما امت اسلام بعد از من شبیه‏ ترین امت­ ها به بنى اسرائیل هستید و طابق النعل بالنعل از راهى که آن­ ها رفتند خواهید رفت. تا جایى که من نمی­ دانم گوساله پرست هم خواهید شد؟!….. وقتى مخالفین ما از اهل سنت و غیرهم این گونه موضوعات را نقل کرده و در کتاب­ هاى خود نوشته‏ اند، چرا حاضر نیستند قبول کنند که علماى اهل بیت دوباره به دنیا برگردند و براى چه از روایات ائمه اطهار در خصوص رجعت اظهار تنفر می­ کنند؟!
رجعتى که علماى ما و اهل بیت پیغمبر و شیعیان آن­ ها معتقدند از جمله علائم و معجزات پیغمبر اسلام است، چرا مقام آن حضرت در نزد اهل تسنن با انکار رجعت باید از موسى و عیسى و دانیال پیغمبر کمتر باشد؟ زیرا می­ دانیم که خداوند متعال به دست آن­ ها مردگان بسیارى را زنده گردانید و تمام علماى اهل تسنن هم به اتفاق آن را قبول دارند. (بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۲۲)

علامه طبرسی؛ اخبار بسیارى دلالت دارند بر این که خداوند در زمان قیام حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه) گروهى از آن­ ها که مرده‏ اند، زنده مى‏ کند. بعضى از رجعت کنندگان از دوستان و شیعیان مهدى (علیه السلام) هستند که ثواب نصرت و کمک او نصیبشان مى‏ شود و به دولت مهدى شاد مى‏ شوند. بعضى دیگر از دشمنانش هستند که براى گرفته شدن انتقام از ایشان برمی­ گردند تا عذاب دنیا بچشند و بدست شیعیان کشته شوند و از قدرت و شوکت مهدى (علیه السلام) احساس سرافکندگى و حقارت کنند. هیچ عاقلى شک ندارد که این کار مقدور خداوند متعال است و محال نیست. نظیر آن را خداوند در امت­ هاى گذشته هم انجام داده و قرآن گواه آن است. مثل داستان عزیر و غیر آن که در جاى خود ذکر کرده‏ ایم. روایت صحیح از پیامبر عالیقدر است که: هر چه در بنى اسرائیل روى داده، در امت من هم روى می ­دهد. حتى اگر یکى از آن­ ها داخل خانه مارمولک شده باشد، شما هم داخل مى‏ شوید. (مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۷، ذیل آیه ۸۳ سوره نمل)

شیخ حرّ عاملی؛ مراد از رجعت زنده شدن بعد از مرگ و قبل از قیامت است و همین معنا نیز از لفظ رجعت به ذهن خطور می­ کند و علما به آن تصریح دارند. (ایقاظ الهجعة بالبرهان علی الرجعة، باب دوم)

علامه طباطبایی؛ فرقه‏ هاى اسلامى غیر شیعه که عامه مسلمین را تشکیل مى‏ دهند، هر چند ظهور مهدى (عجل الله تعالی فرجه) را قبول دارند، و روایاتش را به طرق متواتر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‏ اند و لیکن مساله رجعت را انکار نموده، آن را از مختصات شیعه دانسته‏ اند، و چه بسا بعضى از کسانى که شیعه زاده‏ اند، و خود را شیعه مى‏ شمارند، در این اعصار پیدا شده‏ اند که مى‏ گویند: روایات رجعت از احادیث دروغى است که دست یهود و یا کفارى که تظاهر به اسلام مى‏ کردند، مانند عبد اللَّه سبا و یارانش آن­ ها را داخل در احادیث ما کرده‏ اند…..اما این که در یک یک روایات مناقشه کرده، و آن­ ها را ضعیف شمرده، در پاسخش مى‏ گوئیم: هر چند هر یک از روایت‏ ها روایت واحد است، و لیکن روایات ائمه اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به اصل رجعت متواتر است، به حدى که مخالفین مساله رجعت، از همان صدر اول این مساله را از مسلمات و مختصات شیعه دانسته‏ اند، و تواتر با مناقشه و خدشه در تک تک احادیث باطل نمى‏ شود، علاوه بر این که تعدادى از آیات قرآنى و روایات که در باب رجعت وارد شده دلالتش تام و قابل اعتماد است، که ان شاء اللَّه به زودى در موردى مناسب متعرض آن­ ها مى‏ شویم، مانند آیه «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا» و آیات دیگر علاوه بر اینکه آیات دیگرى از قرآن دلالت اجمالى بر وقوع رجعت دارد مانند آیه «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» که مى‏ فهماند آنچه در امت‏ هاى گذشته رخ داده، در این امت نیز رخ خواهد داد، و یکى از آن وقایع مساله رجعت و زنده شدن مردگانى است که در زمان ابراهیم و موسى و عیسى و عزیر و ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاده، باید در این امت نیز اتفاق بیفتد.

هم چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم کلامى دارند که بطور اجمال مى‏ فهماند آنچه در امت ‏هاى سابق اتفاق افتاده در این امت نیز اتفاق خواهد افتاد، و آن این است که فرمود: به آن خدایى که جانم به دست اوست، که شما مسلمانان با هر سنتى که در امت‏ هاى گذشته جریان داشته روبرو خواهید شد، و آنچه در آن امت‏ ها جریان یافته مو به مو در این امت جریان خواهد یافت، بطورى که نه شما از آن سنت‏ ها منحرف مى‏ شوید، و نه آن سنت‏ ها که در بنى اسرائیل بود شما را نادیده مى‏ گیرد.

از این هم که بگذریم این قضایایى که ائمه اهل بیت (علیهم السلام) خبر داده‏ اند جزء ملاحم و اخبار غیبى مربوط به آخرالزمان است، و راویانى آن­ ها را آورده ‏اند که مربوطند به قرن‏ ها قبل از این، و کتبشان از زمان تالیف تاکنون محفوظ مانده، و نسخه آن­ ها دست نخورده، و ما تا کنون به چشم خود دیده‏ ایم پاره‏ اى از آنچه آن حضرات پیشگویى کردند بدون کم و زیاد به وقوع پیوست، قهرا باید نسبت به بقیه آن­ ها نیز اعتماد کنیم، و به صحت همه آن­ ها ایمان داشته باشیم.

و روایاتى که رجعت را اثبات مى‏ کند هر چند آحاد آن با یکدیگر اختلاف دارند، الا اینکه با همه کثرتش (که در سابق گفتیم متجاوز از پانصد حدیث است) در یک جهت اتحاد دارند، و آن یک جهت این است که سیر نظام دنیوى متوجه به سوى روزى است که در آن روز آیات خدا به تمام معناى ظهور ظاهر مى‏ شود، روزى که در آن روز دیگر خداى سبحان نافرمانى نمى‏ شود، بلکه به خلوص عبادت مى‏ شود، عبادتى که مشوب و آمیخته با هواى نفس نیست، عبادتى که شیطان و اغوایش هیچ سهمى در آن ندارد، روزى که بعضى از اموات که در خوبى و یا بدى برجسته بودند، یا ولى خدا بودند، و یا دشمن خدا، دوباره به دنیا بر مى‏ گردند تا میان حق و باطل حکم شود. (المیزان، ج۲، ص۱۰۶، ذیل آیه۲۱۰ از سوره بقره)

تفسیر نمونه؛ رجعت از عقائد معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است: بعد از ظهور مهدى (عجل الله تعالی فرجه) و در آستانه رستاخیز گروهى از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز مى‏ گردند، گروه اول مدارجى از کمال را طى مى‏ کنند، و گروه دوم کیفرهاى شدیدى مى‏ بینند. (تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۵۰)

تذکر؛ برخی معنای رجعت را بازگشت دولت عدل الهی و ظهور امام زمان گفته­ اند.

مرحوم شیخ طبرسی می­ گوید: با این همه گروهى از امامیه، آیات و اخبار رجعت را تأویل برده‏ اند به این که مراد، بازگشت دولت و امر و نهى است نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان. اینان اخبار رجعت را تأویل برده‏ اند به گمان این که رجعت با تکلیف منافات دارد. اما این مطلب صحیح نیست. زیرا رجعت از کسى سلب اختیار نمی­ کند و چنین نیست که افراد را به انجام واجبات و ترک محرمات مجبور سازد. (مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۷، ذیل آیه ۸۳ سوره نمل)

در ادامه کلام ایشان باید افزود ۱- رجعتی که در امت­ های گذشته تحقّق یافته و در روایات به آن اشاره شده و رجعت در امت اسلامی به آن تشبیه شده، رجعت مردگان با بدن­ های مادی دنیایی است. ۲- حکمت و آثاری که در روایات برای رجعت ذکر شده مانند بازگشت مؤمنان برای لذت بردن از دولت حق و بازگشت کفار برای انتقام گرفتن از آنان، با این معنا سازگاری ندارد. ۳- این معنا مورد انکار عامه (اهل سنت) نیز که مخالف سرسخت رجعت هستند نمی باشد، زیرا آنان نیز ظهور مهدی آل پیامبر (صلوات الله علیهم) را به عنوان مصلح قبول دارند هرچند می­ گویند در آخرالزمان به دنیا می­ آید. ۴- علمای اهل لغت عامه نیز این معنا را نگفته ­اند. اینان در معنای رجعت چنین آورده­ اند: راغب در مفردات: و الرَّجْعَةُ و الرِّجْعَةُ فی الطّلاق، و فی العود إلى الدّنیا بعد الممات، و یقال: فلان یؤمن بِالرَّجْعَةِ؛ رَجْعَة: هم در طلاق بکار مى‏ رود و هم در بازگشت به دنیا پس از مرگ. می­ گویند: فلان یُؤْمِن بِالرَّجْعَة: (او به رجعت باور دارد) ابن منظور در لسان العرب و صاحب النهایه فی غریب الحدیث می­ گویند: الرَّجْعةُ: مذهب قوم من العرب فی الجاهلیة معروف عندهم، و مذهب طائفة من فِرَق المسلمین من أُولی البِدَع و الأَهْواء، یقولون: إِن المیت یَرْجِعُ إِلى الدنیا و یکون فیها حیّاً کما کان، و من جملتهم طائفة من الرَّافضة. رجعت مذهب گروهی از عرب در جاهلیت بود، و مذهب برخی از فرقه­ های مسلمانان که می­ گویند مرده زنده شده و به دنیا برمی­ گردد، و از آنان هستند شیعیان. (در ذیل کلمه رجع)

مترادفات رجعت

در متون مقدس اسلامی به کلماتی برمی­ خوریم که برای رجعت و بازگشت به دنیا استعمال شده است که اشاره به برخی از آن­ ها مناسب است.

* الکرة؛ کره از ماده کرّ می­ باشد و در کتب لغت به این معانی آمده است: الکرّ: الرجوع، الکرّة: المرّة، الکَرَّةُ: البَعْث و تَجْدیدُ الخَلْق بعد الفَناء؛ کرّ به معنای رجوع است و کرّه یعنی یک بار (رجوع)، کرّه یعنی برانگیختن و تجدید خلق بعد از فنای آن. (لسان العرب، ج۵، ص۱۳۵) الکرة: الرجعة، و هی المرة و الجمع‏ کرات مثل مرة و مرات؛ کرّه به معنای رجعت است و آن یک بار رجعت است. (مجمع البحرین، ج‏۳، ص۴۷۲) (الکَرَّةُ) الرَّجْعَةُ وَزْناً وَ مَعْنًى؛ کره به معنای رجعت و بر وزن آن است.(مصباح المنیر، ج۲، ص۵۳۰)

در قرآن و روایات نیز لفظ کرّه در معنای بازگشت بکار رفته است. برای نمونه «وَ قالَ الَّذینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا؛ و (در این هنگام) پیروان مى‏ گویند: کاش بار دیگر به دنیا برمى‏ گشتیم، تا از آن ها [پیشوایان گمراه‏] بیزارى جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزارى جستند!» (بقره/۱۶۷) «فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنین‏؛ اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازگردیم و از مؤمنان باشیم!» (شعراء/۱۰۲) «أَوْ تَقُولَ حینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لی‏ کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنین‏؛ یا هنگامى که عذاب را مى‏ بیند بگوید: «اى کاش بار دیگر (به دنیا) باز مى‏ گشتم و از نیکوکاران بودم!» (زمر/۵۸) از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: أَیَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَةٌ یَوْمُ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمُ الْکَرَّةِ وَ یَوْمُ الْقِیَامَة؛ ایام الله سه روز است، روز قیام قائم و روز رجعت و روز قیامت. (بحارالانوار،ج۵۱، ص۵۰) و در زیارت جامعه آمده است: یَکُرُّ فِی رَجْعَتِکُم‏؛ باز می­ گردد در رجعت شما.

* البعث؛ که به معنای برانگیختن و زنده کردن آمده است مانند «وَ إِذْ قُلْتُمْ یَامُوسىَ‏ لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتىَ‏ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ * ثمُ‏َّ بَعَثْنَاکُم مِّن بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون؛ و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که گفتید: «اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت در حالى که تماشا مى‏ کردید. * سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید.» (بقره/۵۶-۵۷)

* الایاب؛ راغب می­ گوید: أوب؛ به معنى نوعى بازگشتن است، این بازگشت یعنى- أوب- فقط در باره موجودى است که با اراده است، امّا رجوع، در باره موجود با اراده و بى‏ اراده هر دو اطلاق مى ‏شود. خدا می­ فرماید «إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُم» (غاشیه/۲۵) یعنى بازگشتشان به سوى ما است، و خدا می ­فرماید «وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران/۱۴) یعنى توبه و بازگشتن نیکو به پیشگاه خداى تعالى است. أَوَّاب مانند- توّاب- کسى است که به خداى تعالى بازگشت مى‏ کند چنانکه می­ فرماید «أَوَّابٍ حَفِیظٍ» (ق/۳۲) و «إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص/۱۷) (مفردات راغب، ج۱، ص۲۲۰) احمد بن فراهیدی می­ گوید: أوب؛ یقال: آب فلان إلى سیفه، أی: رد یده إلى سیفه. و آب الغائب یؤوب أوبا، أی: رجع. (العین، ج۸، ص۴۱۶) ابن منظور می­ گوید: الأَوْبُ: الرُّجُوعُ. آبَ إلى الشی‏ءِ: رَجَعَ، و آبَ الغائبُ یَؤُوبُ مآباً إذا رَجَع.‏ (لسان العرب، ج‏۱، ص۲۱۷) و طریحی می­ گوید: قوله تعالى «إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُم» (غاشیه/۲۵) و المعنى: إلینا مرجعهم و مصیرهم بعد الموت، و الأواب بالتشدید: التائب. و قوله: آئبون تائبون هو جمع آئب. قوله: إنی بإیابکم من المؤمنین یرید بذلک الإقرار بالرجعة فی دولة القائم. (مجمع البحرین، ج‏۲، ص۹)

* حشر؛ حَشَرَهُم: جمعهم؛ آن­ ها را محشور کرد یعنی آن­ ها را جمع کرد (لسان العرب، ج۴، ص۱۹۰) در مفردات آمده: الحَشْرُ: إخراج الجماعة عن مقرّهم و إزعاجهم عنه إلى الحرب و نحوها؛ حَشْر برانگیختن و بیرون آوردن گروه و جماعت از جایگاهشان و روانه کردن آن ها از آنجا بسوى جنگ و یا نظیر آن امور و کارها‏. (ج۱، ص۲۳۷) و در مجمع البحرین آمده: (حشر) قوله تعالى «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً؛ أی جمعناهم؛ حشرناهم در آیه شریفه به معنای جمع می­ کنیم است. (ج۳، ص۲۶۸) ‏آیه شریفه ‏«وَ یَوْمَ نحَْشُرُ مِن کُلّ‏ِ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بَِایَاتِنَا؛ روزى را که ما از هر امّتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مى‏ کردند محشور مى‏ کنیم‏» (نمل/۸۳) با توجه به روایات به رجعت در زمان ظهور تفسیر و معنا شده است. در روایت آمده عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَال: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): یُنْکِرُ أَهْلُ الْعِرَاقِ الرَّجْعَةَ؟ قُلْت: نَعَمْ. قَال: أمَا یَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجا»؛ ابو بصیر گفت: حضرت صادق (علیه السّلام) به من فرمود: آیا مردم عراق رجعت را انکار می­ کنند؟ عرض کردم: آرى. فرمود: آیا این آیه را در قرآن نخوانده‏ اند: «وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجا». (بحارالانوار، ج۵۳، ص۴۰، ح۶)