a
باز یلدا این شب مقدس غلبه نور بر تاریکی رسید و مردم از جنوب روسیه و فلات ایران تا شبه قاره هند آنرا جشن خواهند گرفت. شاید بسیاری از ما ایرانیان هر ساله یلدا را جشن گرفته باشیم و حتی برای لحظه ای به تقارن این شب و آیین باستانی خورشید روز و نام یلدا که از واژه سریانی “یلد” که در زبان عربی نیز به معنای زایش استفاده می شود و همزمانی آن با انقلاب زمستانی و تقارن نسبی آن با زادروز عیسی مسیح اندیشیده باشیم ولی احتمالا بسیاری از ما معنای گرامی داشت این سنت باستانی را درانقلاب زمستانی و طولانی ترین شب سال شمارده و از تقارن جالب آن با زادروز پیامبری که پیروانش نجات دهنده جهانش می شمارند به سادگی گذشته باشیم.روزهای بین 21-25 دسامبر روزهایی شناخته شده و مقدس برای بسیاری از مردم جهان است.به تقارنهای جالب این روزها که می نگریم با موارد جالبی مواجه می شویم:
1) مسیحیان سراسر جهان این روز را زاد روز عیسی مسیح که او را نجات دهنده جهان می دانند شمارده و این روز را جشن گرفته و مقدس می دانند و شاید این مهمترین دلیل شناخته شدن این روز در دنیای امروز باشد.
2) این روز معادل با انقلاب زمستانی در نیمکره شمالی است و به همین دلیل روزها پس از آن بلندتر و شب ها کوتاه تر می شوند.
3) ایرانیان باستان این روز را خورشید روز دانسته و این شب را به عنوان شب زایش مهر یا خورشید جشن می گرفته اند و به عنوان یک آیین باستانی در دامنه های البرز تا دمیدن سپیده به انتظار طلوع خورشید می نشسته اند و پیروزی مهر و شکست اهریمن را با خواندن دعایی با نام “نی ید” جشن میگرفته اند. این شب همچنین به عنوان شب تولد میترا ایزد مهر و همچنین مهر پیامبر ایرانی در ایین های باستانی ایرانیان شناخته شده است و شگفت انگیز آنکه این سنت از فلات ایران تا شبه قاره تداوم داشته و حتی مردم بنگلادش نیز این شب را شب نور دانسته و گرامی می دارند. در دوره های بعدی نیز مزدکیان وخرم دینیان این روز را خرم روز نامیده و گرامی می داشته اند.
4) حدود 4000 سال پیش این روز با عنوان روز باز زاییده شدن خورشید در مصر جشن گرفته می شده است و در تقارنی شگفت و غیر قابل توضیح تمدن مایایی که تمدنی دورافتاده در قاره امریکا بوده است در تقویم خویش این روز را مقدس دانسته و نخستین دوره تمدن مایایی که آن را “نور و زمان”- light and time نامیده اند در 21 دسامبر 3314 قبل از میلاد آغاز شده و روز پایانی این تقویم که آن را پایان تاریخ انسان و خروج او از تاریکی زیر زمین دانسته اند 21 دسامبر سال 2012 خواهد بود که به دلیل نزدیک بودن توجه بسیاری را در جهان به خود مشغول داشته است. تقارن این روز با تقویم مایایی شاید با روز مقدس تقویم مایایی شاید برای اولین بار است که در این مقاله طرح می گردد که دلیل آن علاقه به تمدن بومیان امریکای لاتین و توجه اتفاقی به این تقارن در حین مطالعه بر تقویم مایایی بوده است.
شب یلدا، اعتدال بهاره، میلاد ایزد مهر، تولد مهر پیامبر، جشن زایش از جنوب روسیه و فلات ایران تا شبه قاره، روز مقدس باستانی مصریان و مایاهای ساکن قاره امریکا همگی 21 دسامبر و تولد عیسی مسیح 25 دسامبر است. این اختلاف جزیی ممکن است تقارن مطلق این روز را با سایر این تاریخهای مقدس از نظر پنهان دارد ولی دلیل این اختلاف چند روزه توسط باستان شناسان به خوبی توضیح داده شده است که در جایی دیگر به آن اشاره خواهم کرد.
شاید بسیاری از ایرانیان به صورتی پراکنده از تاثیراتی که آیین های باستانی ایرانی بر مسیحیت داشته است شنیده باشند ولی احتمالا تنها گروه اندکی به بررسی چندوچون این تاثیر پرداخته اند. زیرا از یک سو یافته ها بسیار متاخر و آشنایی ایرانیان با آیینهای باستانی خود اغلب محدود به آیین زرتشت است و مضاف بر آن به دلیل بسیار روشن عدم علاقه کلیسای کاتولیک به طرح این قرابتها برای مدتی طولانی نه تنها توجهی بدین امر نمی شد بلکه تا حد امکان این شواهد و اثار قابل بررسی به صورتی کاملا عمدی نابود گشته اند. در این مقاله من می کوشم تا چهره مهر پیامبر باستانی ایرانی را از پس چهره تاریخی عیسی مسیح بازشناسی کنم اگرچه بی تردید این شواهد بیشتر دال بر پیرایه ها و آیینهای مسیحیت پس از مصلوب شدن عیسی مسیح است که ریشه در کلیسای کاتولیک دارد و نه تردید در صحت وجود پیامبری با نام عیسی ناصری که پیروانش او را مسیح و یا نجات دهنده می خوانند. نخست ببینیم مهر پیامبر باستانی ایرانیان که بوده است و آیا ارتباطی میان این پیامبر ایرانی و میترا ایزد شناخته شده ایرانیان و اقوام هندواروپایی وجود دارد؟
شاید توجه به این نکته جالب توجه باشد که ما ایرانیان کلمه “مهر” را هم به معنای خورشید و هم به معنای عشق و محبت به کار می بریم و نور دانستن محبت نشان از اهمیت ویژه این واژه و انطباق این مفاهیم در فرهنگ پارسی دارد. در شکل بسیار ساده آن شاید در سالهای اخیر بارها کلمه میتراییسم را در اشاره به آیینی باستانی در ایران شنیده باشید ولی احتمالا به دلیل توجه بیشتر به آیین زرتشت و قدمت بسیار دور تاریخی این آیین و کمبود مدارک و اطلاعات و پیروان حاضر درعصر حاضر این آیین به عنوان یکی از ادیان منسوخ کمتر مورد توجه واقع شده است و جالب اینکه بسیاری میتراییسم را که که اشاره به ایزد باستانی آریاییان میترا دارد به دلیل تشابهات بسیار با مهر پیامبر ایرانی که با اسطوره میترا یگانه گشته است یکی تلقی می کنند.
شادروان پورداود در جایی می نویسد:”از روزی که نام مردم آریایی در سرگذشت جهان آمده است از نام خداوند نگاهبان آنان “میترا” نیز یاد شده است.” نبشته ای در سال 1906 در بغازکوی ترکیه با قدمت 2400 سال به زبان میخی و هیتی یافت شد که در آن به نام میترا و سه ایزد باستانی دیگر اشاره شده بود. به نظر می رسد میترا آنقدر قدیمی است که حتی در سروده های باستانی اشویی هندی نیز تنها وقتی به شکوه گذشته اشاره می شود نام او پدیدار می شود و البته نام او در سروده های ودا و اوستا ستایش می شود.
بررسی اسطوره شناسی و تاریخی اسطوره-خدای میترا موضوعی بسیار مفصل و خارج از مقدورات این مکتوب است ولی به همین اندازه بسنده می کنیم که این ایزد که پاسدار آریاییان و ایزد خورشید بوده است با ارابه چهار اسبه خود آسمان را می پیموده ودر روز رستاخیز نیز آناهیتا ایزد بانوی آب در کنار او بر این ارابه ظهور خواهد کرد. این خدای باستانی در یونان در ردای ژوپیتر و در مصر با عنوان هوروس با همانندی بسیار ظهور مجدد پیدا کرده است که درباره انتقال میترا به مصر می توان به فرعون آریایی نژاد مصر”آخن آتون” اشاره کرد که مادرش آریایی نژاد و همسرش “نفرتی تی” از آریایی های میتانی بودندو هم او بود که آیین یکتاپرستانه آتون را با شنیدن سرود خورشید درمصر بنیان گذارد که به اعتقاد بسیاری از جمله فروید ریشه مستقیم در آیینهای باستانی آریایی داشته است.
akh_2
بی تردید اسطوره قدرتمند میترا با نام مهر آمیخته است و بسیاری آیین مهر و میتراییسم را مترادف می دانند. در سالهای اخیر بقایای معابد و مهرابه های میترایی که نه تنها در آسیایی صغیر و فلات ایران که حتی با وسعت بسیار در اروپا از ایتالیا تا آلمان، ایرلند وانگلستان بدست آمده اند و تصاویر منقوش در این معابد کمک کرده اند تا اطلاعات جدید از این چهره مرموز تاریخ حاصل گردد. اطلاعاتی که به روشنی نشان از شخصیتی مستقل از ایزد باستانی با عنوان مهر نجات بخش و پیامبر ایرانی می دهد که آیینی بسیار مدون و البته راز آمیز را نمایندگی می کند پیامبری که تحت تاثیر نشانگان میترا و بازگشت او ظهور می کند و دهها تصویر، مجسمه و معابد باقیمانده از آیین او نشان از گسترش منحصر به فرد این آیین اندکی پیش از تولد مسیح به ویژه در امپراطوری روم دارد آیینی که امروز کلیسای کاتولیک و به طبع آن بسیاری حتی در دانشگاههای جهان غرب با اطلاق نام کلی پاگانیسم یا شرک وزندقه می کوشند آنرا به فراموشی بسپارند و به سادگی از آن بگذرند.
گسترش شگفت این آیین در غرب آسیا و اروپا و محو شدن ناگهانی آن در تاریخ با غلبه زرتشتی گری در امپراطوری ساسانی و مسیحیت در اروپا تنها نشان ازگسترش نیرومند و سپس سرکوب بیرحمانه آن در هر دو امپراتوری دارد. از آنجا که پرداختن به جزییات آیین مهری خود بحثی مفصل است که خوانندگان را به بررسی آن دعوت می کنیم و در اینجا تنها به ذکر شباهتهایی معنادار میان آیین مهر و مسیحیت اکتفا می کنیم:
- آیا هرگز از خود پرسیده ایم که چرا روز مقدس و تعطیل هفته نزد مسیحیان Sunday یعنی ترکیبی از Sun یعنی خورشید و Day به معنای روز است؟ آیا این صرفا تقارنی تصادفی میان میتراییسم یا آیین مهر که خورشید و مسیحیت است که مسیحیان روز مقدس هفته خود ا خورشیدروز نامیده اند و درمیتراییسم روز آخرهفته مهرشید یا روز خورشید است ؟ جالب ایت بدانیم که این روز نخستین بار توسط کنستانتین نخستین امپراتور روم در سال 321 میلادی و با نام روز خورشید تعطیل شد. دلیل آن گسترش میتراییسم در رم و مقدس بودن مهرشید نزد مردم و سربازان رومی بوده است که برای گسترش سریع مسیحیت بهترین راه استفاده از سنتهای جاری و تغییر معنای آنها بوده است!
2) مطابق روایت انجیل لوقا از تولد عیسی او در تابستان و نه زمستان متولد شده است. در انجیل لوقا آمده است : و در “ماه ششم” جبرئیل فرشته از جانب خدا به بلدی از جلیل که ناصره نام داشت فرستاده شد . نزد باکره نامزد مردی مسمی به یوسف از خاندان داود و نام آن باکره مریم بود . پس فرشته نزد او داخل شده ، گفت : سلام بر تو ای نعمت رسیده . خداوند با توست و تو در میان زنان مبارک هستی . مطابق تقویم مذهبی یهود این ماه ماه پایانی تابستان و تولد عیسی مسیح باید در تابستان بعد باشد اگرچه گاهشماری غیرمذهبی دیگری در یهود وجود دارد که با استناد به آن تاریخ با مدعای آغاز زمستان هماهنگ است ولی نکته اینجاست که در انجیل روایت تولد مسیح همزمان با فصل چرای گوسفندان ذکر شده است حال آنکه هیچ شبانی گوسفندان خود را در زمستان به چرا نمی برد! و چرا هیچ اشاره ای به نشانگان زمستان در تولد عیسی مسیح نیست؟ نکته اینجاست که در این مورد نیز امپراتور کنستانتین پس از پذیرش مسیحیت به دلیل وجود اختلافات در تولد مسیح در سال 325 میلادی شورایی به نام شورای اول نیکائا (First Council of Nicaea) را تشکیل داد تا اصول دین مسیح را بنیان گذارند در این شورا و شورای بعدی بود که اناجیل اربعه رسمیت یافت و در مورد زمان تولد حضرت مسیح تصمیم گیری شد اگرچه هنوز نیز کلیسای گریگوری و ارتدوکس 6 ژانویه را زادروز مسیح می شمارند. ولی چرا 25 دسامبر؟ پاسخ به این سوال وقتی جالب می شود که باز به گسترش میتراییسم در روم و محبوبیت آیین خورشیدروز و باور شکست تاریکی در این شب برگردیم روزی که آنرا زادروز تولد میترا یا مهر می دانسته اند.گاهشماری مورد استفاده رومیان گاهشماری یونانی بوده است و دلیل جابجایی تاریخ تولد مسیح از 21 دسامبر به 25 دسامبر ناشی از یک خطای محاسباتی بوده است که امروزه مورخین بسیاری این احتمال را مورد تاکید قرار داده اند
- در آیین مهر نیز صلیب علامتی مقدس شمارده می شده است. حتی امروز نیز بسیاری از کسبه در هند دفتر حساب خود را با رسم علامت صلیب می گشایند که ریشه در سنتهای آریایی دارد و آن را نشان از احترام به حرکت در عرض و عمق زندگی و دو بعد مادی و معنوی رشد می دانند و میتراییستها نیز صلیب را در یک دایره ترسیم میکرده اند که خورشید، چهار اعتدال و حرکت خورشید در آسمان را نمایندگی می کرده است این چلیپا را حتی بر چهره خود نقش می کرده اند و یک صلیب معروف دیگر میترایی که در مهرابه ها یافت شده است چلیپایی است که دور آن با برگها و سه گوشها آرایش یافته است .راستی کلمه محراب که معرب شده مهرآب است و مقدس ترین بخش معابد میترایی بوده که اشاره به دو عنشر نور و آب که نماد مهر و آناهیت است ریشه ای باستانی را در این واژه نمی نمایاند؟
celtic-cross-1
و آیا این شعر حافظ اکنون نکته جدیدی را به ذهنمان متبادر نمی سازد: (یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود … رقم “مهر” تو بر چهره ما پیدا بود)
c2
c1
-فراتر از نشانگان اسطوره شناسی آب، مروارید و اشاره به مادر مسیح به نام دوشیزه آبها در سروده های سریانی و تصویر کردن یحیا با صدفی در دست در بعضی روایتها و یا کبوتر که نماد آشتی و صلح در آیین مهری است تقارن شگفت انگیز دیگری میان عیسی مسیح و مهر مسیح وجود دارد که به مادرهای ترسیم شده آنان یعنی مریم و آناهیتا (آناهیت یا ناهید) برمی گردد. معابد بسیار آناهیت که او را با میترا نشان می دهند شباهت بی مانندی به مسیح و مریم دارند. آناهیت را معمولا در همراهی با دلفین و صدف ترسیم کرده اند و او را بازتکرار آناهیتا ایزد بانوی آبهای آریاییان می دانند. در اوستا و در آبان یشت سرودی زیبا در گرامی داشت ایزد بانوی آناهیتا وجود دارد. و شگفتی اینجا کامل می شود اگر بدانیم مهر یا میترا نیز چون مسیح از مادری باکره متولد می شود و تثلیث پدر، پسر و روح القدس را نیز می توان در تثلیث میترایی اهورامزدا، مهرآ ناهید بازیافت.
mary-jesus-2
magi
و اما چند نکته در نمادشناسی مسیحیت که ریشه در میتراییسم دارد:
-مراسم نان گرد در کنار میترا که به چهار قسمت تقسیم شد. نان و شراب شیرین، مراسم مقدس میترائیست هاست.
eucharist
- پدر عالیترین مقام از مقامات هفتگانه میترایی است که در پاپ یا پدر کلیسای کاتولیک باز تکرار شده است.
- میتراییسم آیینی سخت و مبتنی بر انضباط و ریاضت بود و به همین دلیل نزد سریازان محبوب شد و اغلب محققان بر این باورند که دلیل گرایش سربازان رومی به این آیین ایرانی ویژگیهای نظامی و سلسله مراتبی و انضباط درونی و ساختاری آن بود. عناصری که دقیقا بدون ارتباطی مستقیم با آموزه های مسیح توسط کلیسای کاتولیک درونی شد.
- کلمه “میتراپولیت” که به کلاه و همینطور به عنوان لقب اسقفهای اعظم اطلاق می شده است فارغ از نیاز به توضیح ریشه شناسی واژ گانی است.
- مقام پیش از پدر در آیین میترا خورشید نام دارد و واجد این رتبه مذهبی لباس سرخ بر تن می کند و این جامه سرخ رنگ به عنوان لباس کاردینالهای کلیسای کاتولیک اقتباس شده و تا امروز حفظ شده است. و جالب این که تازه واردان در درجات مذهبی میترایی کلاغ نامیده می شدند که لباسی با این شکل نیز می پوشیدند لباسی که با وجود تغییر هنوز نیز در لباسهای کشیشان قابل شناسایی است.
- ریشه کلمه نوئل را در واژه رومی ناتال به معنای تولد می توان جست و نام جشن مترادف رومیان در آن تاریخ ناتالیس اینوکوتوس است. و اما سانتا یا بابانوئل دوست داشتنی و محبوب کودکان جهان نیز یکی از قویترین یادگاران میتراییسم است. کلاهی که او به سر دارد که کلاهی با انتهای شکسته و سرخ رنگ است یکی از معروف ترین علامتهای میترایی و کلاه مقدس و معروف سرخ رنگ موبدان میترایی است که در ادبیات ما نیز در ارتباط با آیین مهر یا آیین سروری شناخته شده است. به این بیت حافظ که شاید قبلا نیز شنیده باشید مجددا توجه کنید(نه هر که “طرف کله کج نهاد” و تند نشست … کلاه داری و ایین سروری داند) ویا (یاد باد آنکه نگارم چو “کله بشکستی” … در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود) و کلاه گبرگی که بسیار بدان اشاره شده است اشاره ای دیگر به این کلاه معروف مهری است و این کلاه برای مدتها در اروپا همچنین با نام کلاه آزادی شناخته می شده است این کلاه همچنان در بعضی فرقه های دراویش دیده می شود.
Santa_capd5
- درخت کاج کریسمس و ستاره ای بر بالای آن نیز یکی از میراثهای کهن آیین مهر است که در آثار به دست آمده از بقایای معابد باستانی میترایی نقش کاج در کنار میترا و آناهیت به دست آمده که نمادی از قدرت میترا و نیروی زندگی در سبزی همیشگی کاج در قلب سرماست.
-
- کلمه مسیح را می توان در ریشه آریایی “می” باز جست که دوستی معنا می دهد و همچنین میتر نیز با همین معنا به کار برده شده و میذ نیز میانجی گری و شفاعت معنا شده است. کلمات mediator ، medium, medicine, media همچنان این معنا را حفظ کرده اند. این واژه بعدها با شکل میشی و میسی و در نتیجه مسیح به کار برده شده است و اصولا ارتباطی با کلمه مسح عربی به معنای آب یا روغن مالیده شده ندارد. در نوشته های پهلوی نیز میترا به تمام اشکال میثر، میهر، میر نوشته شده است. از لقبهای دیگر مهر بغ است که بغانی گری یا همان paganism از این واژه منشعب شده است.
و اما سرانجام پیروان مهر چه شد؟ مهر سرانجامی تلخ یافت زیرا در ایران توسط موبدان عالیرتبه زرتشتی که دین زرتشت را سیاسی ساخته بودند محکوم شد و مورد تعقیب قرار گرفت. در ابتدا به دلیل رقابت امپراتوری ایران و روم و سرکوب توسط دربار ساسانی توسط روم مورد حمایت قرار گرفت و حتی در مقطعی آیین رسمی شد ولی سرانجام به دلیل ظهور مسیحیت و پذیرش ان توسط امپراتور روم کنستانتین که آن را مطلوب تر از آیین ایرانی مهری یافت محک.م به نابودی گشت. به دلیل اخذ نمادهای ان توسط کلیسای کاتولیک باید تمام آثار آن مخروب می شد به همین دلیل آنرا الحاد خواندند و مهرابه ها را تخریب کردند و تا آنجا که شد تلاشی به شدت هدفمندانه و گسترده توسط کلیسا صورت گرفت تا هیچ اثری از آن نماند. این تلاش موفق بود ولی نه تا آن اندازه که آثار بدست آمده محققان را به حل این معمای اسرارآمیز و یافتن قطعات این پازل پیچیده قادر نسازد. میتراییستها چه شدند؟ این سوالی است که ما نیز چون بسیاری از خود می پرسیم. آیین آنها مخفی و سلسله مراتبی بود و بنابراین آنها می بایست علیرغم سرکوب راهی برای بقا یافته باشند. ما معتقدیم رد پاهای آنان در مقاطع مختلف تاریخ و در نبرد با کلیسا و جنبشهای آزادی خواهانه شاید قابل پی گیری باشد. از جنبش ایلومیناته که این اواخر فیلمی در رابطه با آن در ادامه داوینچی کد براساس رومانی با همین محور ساخته شد که نمادشان خورشید و نامشان روشنایی بخش معنا می دهد تا علایم فرقه های مخفی نمادهای میترایی قابل پی گیری است. چه کسی می تواند شباهت شگفت انگیز مجسمه آزادی که هدیه گروههای مخفی آزادی خواه فرانسه به مناسبت استقلال ایالات متحده به این کشور بود و میترا را نادیده بگیرد.
1 d11d1
کسی چه می داند شاید آنها میترا را با مشعلی از نور در دست و تاجی از نور بر سر چون نشان زنده ای از حیات خود به یادگار گذارده اند و یا شاید میتراییستها به تمامی نابود شدند و تنها نمادها و سنتهای شگفت انگیز آنان باقی ماند و توسط گروههایی با ساختارهایی مشابه مورد استفاده واقع شد.
g8
در هرصورت امروز نیز گروهی از این آیین های ناشناخته با عنوان کلی و بی توضیح neopaganism به حیات خود ادامه می دهند و شاید بغ های باستانی هنوز زنده باشند.
آیدین پورمسلمی
سارا یارمند