حروف مقطعه
(حروف مقطعه ) حروفى است كه در اوايل سوره هاى : بقره ، آل عمران ، اعراف ، يونس ، هود، يوسف ، رعد، ابراهيم ، حجر، مريم ، طه ، شعراء، نمل ، قصص ، عنكبوت ، روم ، لقمان ، سجده ، يس ، ص ، غافر، فصلت ، شورى ، زخرف ، دخان ، جاثيه ، احقاف ، ق ، ن ، واقع شده اند. و آنها عبارتند از:
الم : در سوره بقره .
الم : در سوره آل عمران .
المص : در سوره اعراف .
الر: در سوره يونس .
الر: در سوره هود.
الر: در سوره يوسف .
المر: در سوره رعد (به اضافه (م ) بعد از لام ).
الر: در سوره ابراهيم .
الر: در سوره حجر.
كهيعص : در سوره مريم .
طه : در سوره طه .
طسم : در سوره شعراء.
طس : در سوره نمل .
طسم : در سوره قصص .
الم : در سوره عنكبوت .
الم : در سوره روم .
الم : در سوره لقمان .
الم : در سوره سجده .
يس : در سوره يس .
ص : در سوره ص .
حم : در سوره غافر.
حم : در سوره فصلت .
حم عسق : در سوره شورى .
حم : در سوره زخرف .
حم : در سوره دخان .
حم : در سوره جاثيه .
حم : در سوره احقاف .
ق : در سوره ق .
ن : در سوره ن و القلم .
در رابطه با معناى اين حروف ، اقوالى هست كه مرحوم امين الاسلام طبرسى در مجمع البيان در سوره بقره آنها را به يازده قول رسانده است كه آنها به قرار ذيل مى باشند:
اول : از امامان شيعه - صلوات الله عليهم - نقل شده كه آنها از متشابهانند كه علم آنها مخصوص خداوند است . حروف مقطعه و تاءويل آنها را جز خدا كسى نمى داند. اهل سنت از اميرالمؤ منين عليه السلام - نقل كرده اند كه فرموده است : (( ان لكل كتاب صفوة هذا الكتاب الحروف التهجى)) .
دوم : اين حروف نام سوره هايى هستند كه در اوايل آنها واقع شده اند؛ مثلا نام سوره اعراف (المص ) است .
سوم : مراد از آنها (اسماء الله ) است ؛ مثل (لم ) كه سه حرف است : (انا، الله ، اعلم ) يعنى : منم خداى داناتر. و (المر) كه چهار حرف است : (انا، الله ، اعلم ، ارى ) يعنى : منم خدا كه مى دانم و مى بينم و هكذا...
چهارم : آنها اسماء الله هستند كه حرف حرف آمده اند. و اگر مردم تاءليف آنها را بدانند (اسم اعظم ) را خواهند دانست ؛ مثلا اگر: (ر) از (المر) و حرف (ح ) از (حم ) و حرف (ن ) را از (ن والقلم ) برداريم . و روى هم بگذاريم مى شود (رحن ) ولى ما از كيفيت تاءليف آنها بى خبريم .
پنجم : آنها سوگندهايى هستند كه خداوند به آنها سوگند ياد كرده و آنها از (اسماء) خدا مى باشند.
ششم : آنها نامهاى قرآن كريم هستند.
هفتم : هر حرف از آنها كليد اسمى از (اسماء الله ) است . در ميان آنها حرفى نيست مگر آنكه راجع به مدت قومى و اجل اقوام ديگر است . اين قول ابوالعاليه است . و در اخبار ما اماميه نيز نظير آن منقول است .
هشتم : مراد از آنها مدت بقاى امت اسلامى است .
نهم : مراد از آنها بيان حروف تهجى عربى است كه 28 حرف مى باشد با ذكر آنها احتياج به ذكر حروف ديگر نبوده است .
دهم : آنها براى وادار كردن كفار به شنيدن قرآن بوده است ؛ چون كفار تصميم داشتند كه به قرآن گوش ندهند، ولى چون آن حروف را مى شنيدند، به نظرشان چيز ديگرى مى آمد كه قهرا گوش مى كردند. و قرآن در دلهايشان جاى مى گرفت .
يازدهم : منظور از اين حروف آن است كه : ايها الناس ، اين قرآن از همين حروف تاءليف شده كه در اختيار همه شماست . و از آنها در گفتار خود استفاده مى كنيد. اكنون كه نمى توانيد نظير آن را بياوريد، پس بدانيد كه اين قرآن از جانب خداست