کافه تلخ

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

گیلگمش





نخستین بار داستان گیلگمش پس از کشف الواح گلی به خط میخی سومری - کلدانی در بین النهرین توسط یک باستان شناس انگلیسی بازگو شد و پس از آن در سال 1839 تعداد دیگری از این الواح گلی در بین النهرین ( عراق ) کشف شد واز آن تاریخ ، راز این الواح باخواندن آنها توسط بورکهارت آلمانی گشوده شد.

حماسه گیلگمش چهل شخصیت دارد و در دوازده لوح ( بخش ) داستان حماسی گیلگمش توسط راوی تعریف می شود .
گيلگمش شخصيت اسطوره ای کهن ترين داستان بشری است که روزی کشتی ساخت و از هر حيوان جفتی برداشت و آنهارا سوار کشتی خود کرد چرا که دنيا را آب فرا گرفته بود
گيلگمش يا به اعتقاد برخی نوح هزار ساله یکی از پادشاهان سومری است که بعد از مرگ وی بدل به اسطوره یا حالت افسانه ای گرفت
گیل گمش پادشاهی خودکامه و پهلوان بود. او که نیمه‌آسمانی است دوسوم وجودش ایزدی و یک‌سومش انسانی است. حماسه گیل گمش با ذکر کارها و پیروزی‌های قهرمان آغاز می‌شود به گونه‌ای که او را مردی بزرگ در پهنه دانش و خرد معرفی می‌کند. از جمله او می‌تواند توفان را پیش‌بینی کند. مرگ دوست صمیمی‌اش اِنکیدو او را بسیار منقلب کرده و گیل گمش پای در سفری طولانی در جستجوی جاودانگی می‌‌گذارد، سپس خسته و درمانده به خانه بازمی‌گردد و شرح رنج‌هایی را که کشیده بر گل‌نوشته‌ای ثبت می‌کند.

حماسه گیل گمش در ایران نیز شهرت دارد. نخستین ترجمه فارسی آن توسط دکتر منشی‌زاده در سال ۱۳۳۳ انجام شد و بعد از آن نیز ترجمه‌های دیگری منتشر شد.
حماسه گیل گمش در 12 لوح ذکر می شود. حوادث این 12 لوح به طور تیتر وار چنین است
الواح دوازده گانه:
گیل گمش ، آن که از هر سختی شادتر می شود... آفرینش انکیدو ، و رفتن وی به اوروک ، شهری که حصار دارد.
باز یافتن انکیدو گیل گمش را و رای زدن ایشان از برای جنگیدن با خومبه به ، نگهبان جنگل سدر خدایان.
ترک گفتن انکیدو شهر را و بازگشت وی.
نخستین رویای انکیدو • بر انگیختن شمش _ خدای سوزان آفتاب _ گیل گمش را به جنگ با خومبه به و کشتن ایشان دروازه بان خومبه به را.
رسیدن ایشان به جنگل های سدر مقدس
نخستین رویای گیل گمش
دومین رویای گیل گمش
جنگ با خومبه به و کشتن وی ، بازگشتن به اوروک.
گفت و گوی گیل گمش با ایشتر _ الهه عشق_ و بر شمردن زشتکاری های او.
جنگ گیل گمش و انکیدو با نر گاو آسمان و کشتن آن و جشن و شادی بر پا کردن.
دومین رویای انکیدو
بیماری انکیدو
مرگ اانکیدو و زاری گیل گمش
شتاب کردن گیل گمش به جانب دشت و گفت و گو با نخجیر باز.
سومین رویای گیل گمش
رو در راه نهادن گیل گمش در جست و جوی راز حیات جاویدان و رسیدن وی به دروازه ی ظلمات ، گفت و گو با دروازه بانان و به راه افتادن در دره های تاریکی.
راه نمودن شمش _ خدای آفتاب_ گیل گمش را به جانب و فرزانهی کوهساران نگهبان درخت زندگی
رسیدن گیل گمش به باغ خدایان
گفت و گوی گیل گمش و سی دوری سابی تو؛و راهنمایی سی دوری سابی تو ،خاتونی فرزانه ، گیل گمش را به جانب زورق ئوت _ نه پیش تیم .
دیدار گیل گمش و اورشه نبی کشتیبان ؛ به کشتی نشستن و گذشتن از آب های مرگ .
دیدار گیل گمش و ئوت نه پیش تیم دور ، گیل گمش را ؛ و شکست گیل گمش. آگاهی دادن ئوت نه پیش تیم دور ، گیل گمش را ار راز گیاه اعجاز امیز دریا.
به دست آوردن گیل گمش گیاه اعجاز آمیز را و خوردن مار ، گیاه را و بازگشت گیل گمش به شهر اوروک
عزیمت گیل گمش به جهان زیرین خاک و گفت و گوی او با سایه انکیدو . پایان کار گیل گمش
فسانه هایی که درباره این پادشاه گفته شده است بر روی 12 لوح نوشته شده است که از کتابخانه ی آشور یا نیپال بدست آمده است.لوح ها دارای موضوعات جداگانه ولی مرتبط با هم می باشند