کافه تلخ

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

طوفان - گیل گمش


تمامی جهان را به یک زبان و لغت بود و واقع شد که چون از شرق کوچ می کردند همواره یی در زمین شنعار یافتند و در آنجا سکنی گرفتند - پیدایش
11
سه هزار سال قبل از آن که مردی بنام عیسی بن مریم ، دورانی تازه در تاریخ حیات انسانی پدید آورد در دره های دو رود دجله و فرات تمدنی بزرگ ، چون شاه رگ هایی عظیم، مناطق بزرگ انسان نشین قدیم را به یکدیگر ربط داده بود و عناصر زنده ای که میراث بزرگ جامعه کهن سومری بود ، چون عواملی جاندار ، در بنای حیات فرهنگی مللی که چندی بعد در عرصه صحنه تاریخ گردیدند ، نقشی بس شگفت داشت
شعر ، فلسفه ، دین ، نجوم و تاریخ در دره های بار آور این دو رود، با حکمت بالغه مردمی که اکنون از آنان ، در روزگار ما ، جز الواحی چند به نشانه تلاش بزرگ آنان باقی نمانده است ، شکفت و چون میراثی ارجمند از برای آیندگان به یادگار ماند. پیش از آنکه تاریخ حقوق انسانی با عنوان تاریخ حمورابی دو هزاره قبل از میلاد آشنا گردد ، مردی دونکی نام ، در سه هزاره پیش از میلاد مبانی اصلی حقوق و قوانین حمورابی را پایه نهاده بود ، و پیش از آنکه قوم یهود در بیابانهای گسترده فلسطین با سرنوشت پنجه در افکند و ایوب با سرود غم انگیزش تراژدی حیات انسانی را بسراید ، ایوبی سومری ، دردانگیز و جان فرسا به رغم خویش گریسته بود
فرهنگ و خط و زبان سومری ، با یاری اقوامی که در کمین بازیابی و پذیرش مدنیت بین النهرین بودند ، در تمامی امکنه گسترده ی جهای قدیم انتشار یافت. خدایان بایل و نینوا و اساطیر دینی آنها ، در اغلب حالات ، همان خدایان و اساطیر سومری است که تغییر شکل یافته است
ارتباط فی مابین زبان های بابلی و آشوری از یک سوی ، و زبان سومری از جهت دیگر ، نظیر ارتباطی است که بین دو زبان فرانسه و ایتالیایی از یک سو و زبان لاتین از سوی دیگر وجود دارد. در آن هنگام که تمدن سومریان به قدر کفایت قدمت پیدا کرده بود یعنی در حدود دو هزار و سیصد سال پیش از میلاد ، شاعران و دانشمندان ایشان در صدد تدوین تاریخ قدیم قوم خود بر آمدند. شاعران ، داستانی در باره آفرینش و بهشت و نخستین طوفان سهمناکی که در نتیجه ی گناه کاری یکی از پادشاهان قدیم پدید آمدو آن بهشت را در خود غرق کرد ، تالیف کردن


این داستان را بابلیان و عبرانیان گرفتند ، بعد ها به صورت پاره ای از معتقدات مسیحی و اسلامی در آمد. انجام این امور که جزء دقایق فکری انسان به شمار می رفت ، در حیطه قدرت و اختیار کاهنان بود ، همانان که همه مسائل خاصه ی مملکتی را به سامان می رسانیدند ، نخستین پایه گذاران تاریخ و فلسفه نیز به شمار می آیند

کاهنان سومری که در فن کتابت تخصص داشتند ، علوم سومر و آکاد را مخصوص به خود می دانستند و چون تنها به نگهداری و ترجمه متون قدیم رای نبودند ، با استفاده از آثار گذشته ی خود به تنظیم ادعیه و سرودهای مذهبی ، داستان های حماسی و افسانه ها ، معالجات سحر آمیز یا طبی ، طالع بینی و اختر شناسی و همچنین مسائل ریاضی پرداختند ، و از همین رهگذر ، این معتقدات ، در همه ادیان ملل و امم مختلف نفوذ کرد
به این ترتیب ، نوک قلم کاهنان به پرداختن داستان بزرگ آفرینش و متفرعات آن آغاز کرد و از آن میان ، داستان شگفت انگیز گیلگمش را نیز بر الواح پخته نقر کرد و این همان است که اینک ، چون ارمغان گرانقدر و مرده ریگی عزیز به ما رسیده است
.تا اوایل قرن نوزدهم ، باستان شناسان و محققان فقه اللغه ، تحقیق در مدنیت گمشده را با اسامی و داستانهای تورات مورد نظر قرار می دادند ، و تنها ماخد بزرگ ادبی که در کار مطالعه ی گذشته کهن جهان مورد استفاده قرار می گرفت ، کتاب مقدس ، خاصه اسفار مهمه ی خروج و آفرینش آن بود. ولی حفریات و کشفیاتی که باستان شناسان طی این سده از خرابه های سیبار و نینوا و تل العبید به عمل آوردند و این حفریات منجر به کشف کتابخانه بزرگ آشور بانیپال گردید ، ناگهان همه آن تصورات کهن را بی بنیاد ساخت
جرج اسمیت یکی از دانشمندان انگلیسی که هزاران لوح خرابه های نینوا را در موزه بریتانیا مطالعه کرده است ، روز سوم دسامبر 1862 نطقی در انجمن آثار تورات که در آن زمان تاسیس شده بود ایراد کرد. این خطابه ، بعدها در کار مطالعه و تحقیق متون تورات - خصوصا جنبه های مقایسه و تطبیق آنها و سایر آثار باستانی - راهنمای دانشمندان کردید. اسمیت در سخنرانی خود اعلام کرد که

بر روی یکی از الواح کتابخانه آشور بانیپال ، پادشاه آشور در قرن هفتم قبل از میلاد ، داستان طوفانی را خوانده است که شباهت بسیاری با داستان طوفان سفر تکوین در تورات دارد. اعلام این موضوع ، شور و هیجانی در محافل علمی برانگیخت و روزنامه دیلی تلگراف که در لندن انتشار می یافت بی درنگ مبلغی جهت اعزام یک هیئت باستان شناس به نینوا اختصاص داد
اسمیت پس از مطالعه الواح دیگری از کتابخانه آشور بانیپال ، دریافت که داستان طوفان ، در واقع جزئی از یک منظومه مفصل و طولانی است که بابلیان باستانی ، آن را مجموعه گیلگمش می نامیدند
کاتبان روزگار کهن ، این منظومه را به دوازده سرود یا فصل تقسیم کرده بودند و هر سرود سیصد سطر داشته ، هر یک از سرودها در کتابخانه ی آشور بانیپال به روی لوحه ی جداگانه ای نقر شده بود ، اما آنچه در این میان حایز اهمیت است آن است که نخی که از مجموعه گیلگمش در کتابخانه مذکور به دست آمده گذشته کهنی داشته است
تاریخ ادبیات و نفوذی که معنویت دنیای قدیم در ممالک تحت سلطه آشوری ها داشته ، در زمان حمورابی دوران طلایی خود را آغاز کرده است. داستان نویسی و علم اساطیر که معمولا با مذهب سر سازش دارد ، در زمان وی مورد توجه قرار گرفت

منظومه معروف خلقت ، در همین دوره تنظیم یافته است. منظومه گیلگمش نیز که اینک به زبان بابلی زمان حمورابی و زبان اقوام هیتی و سومری و هوری نسخی از آن به دست آمده است ، و به خصوص اکتشافات بغار کوی موید این ادعاست ، در زمان حمورابی تنظیم شده و مدون گردیده است..... هنوز نمی دانیم که ماخذ داستان شگفت آفرینش از کدام دیار است ، از سومر یا بابل ، از بنی اسرائیل یا یک قوم سامی نژاد دیگر
تنها آن چه حقیقتی بزرگ است این است که منظومه گیلگمش یکی از زیبا ترین و کهن ترین محصولات فکر بشر است که در تمام خطه مشرق زمین به شمار می آید ، و هم آن است که ماخد اصلی آن همه افسانه مشابهی می تواند باشد که در تورات و ادیان دیگر آمده است. یهود ، مزدنیان ، زروانیان ، هندی ها ، قریژی ها و بسیاری از مللی که قدمتی در تاریخ داشته اند ، به نحوی از داستان آفرینش و طوفان و متفرعات آن متاثر گردیده اند