کافه تلخ

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

چگونه خدا مرد شد؟



انسان خدا را آفريد.
خدا نيز مانند هر پديده ديگر، تاريخ خودش را داراست.
آفرينش خدا محصول جهل و ناتواني، ترس و شگفتي بشر اوليه نسبت به طبيعت و پيچيدگي ها و خطرات آن بود.
پا بپاي تكامل بشر مفهوم خدا و درك انسان از آن تغيير يافت.
اگر در جوامع اوليه، انسان، خدا را در قالب بت ها و سمبل ها و اساطير متعدد مي پرستيد و به راز و نياز با آن مي پرداخت، با پيچيده تر شدن زندگي اجتماعي و شكل گيری جامعه طبقاتی و ظهور طبقات و ستم بر زن، به مرور اعتقاد به خدای يكتا جايگزين خدايان بيشمار و بت هاي ريز و درشت شد.
ويژگي هاي خدا نيز، همزمان با گذر جوامع از مادر تباري به پدر سالاري فرق كرد.



جالب اينجاست كه در ابتدا خدايان اوليه يا از جنسيتي برخوردار نبودند، يا به اشكال مونث و مذكر موجود بودند. تنها زماني كه نظام طبقاتي مرد سالار بر جهان حاكم شد، خدا نيز مرد شد.
اين امر به بخشي لاينفك از مذاهب و اديان گوناگون بدل شد. از آن پس كليه اساطير، افسانه ها و سمبلهاي گذشته كه نشاني از نظام مادر تباري - مشخصا خداي زن - بر خود داشتند، مورد لعن و نفرين قرار گرفتند تا سلطه طبقات حاكم بر محكوم و سلطه مردان بر زنان حفظ شود.


خدا مخلوقي بود كه خالقش را به بند كشيد. هر چقدر روابط اجتماعي ظالمانه تر شد، نقش دين و خدا نيز مخرب تر و مضرتر شد. هر چقدر ستم بر زن نهادينه تر شد، مذهب و خدا نيز زن ستيزانه تر شد و به ابزاري براي تحميق انسانهائي كه اسير مناسبات ستمگرانه و استثماگرانه اند، بدل شد.


خدا به خورشيدي دروغين مبدل شد كه تا زمانيكه انسان به گرد خويش نچرخد، او را به گرداندن حول خود وا مي دارد.
نوشته زیر نشان می دهد كه چگونه ادیان آسمانی یكتاپرستانه مشخصا دین یهود در رابطه با افسانه آفرینش، مرد سالاری را جایگزین زن تباری كرده است. لازم به ذكر است كه یهودیت پایه اسلام و مسیحیت نیز می باشد و انجیل و قرآن بر پایه تورات كتاب آسمانی قوم یهود نگاشته شده اند.
این نوشته، برگرفته از بخشهائی از كتاب «پدریت غاصب» (منشا ستم كشی مشترك زنان جهان) نوشته آزاده آزاد و مقاله ای بنام «اسلام در برابر فمینیسم» از همین نویسنده (مندرج در مجموعه سخنرانی های بنیاد پژوهشهای زنان ایرانی در سال 1997) می باشد.
نوشته با استفاده از منابع مذكور در سه بخش تنظیم گشته است. در بخش اول، بطور مختصر به پاره ای از خصوصیات مذهب الهه بزرگ و برخی سمبلهای آن اشاره می شود. مذهبی كه در آن الهه بزرگ بعنوان خدای باروری پرستیده می شد. می توان گفت كه اغلب ملل - هر یك به نوعی - چنین شكلی از مذهب را از سر گذرانده اند.
در بخش دوم، به روایت افسانه آفرینش توسط دین یهود پرداخته می شود.
بخش سوم به چگونگی سرنگونی مذهب الهه بزرگ توسط ادیان یهودیت، مسیحیت و عمدتا اسلام می پردازد.- اخگر فراهانی


مختصری در مورد مذهب الهه بزرگ خالق عالم
باستان شناسی، تاریخ، اساطیر و قوم شناسی شواهدی از اعتقاد جامعه زن محوری به الهه بزرگ، شكل تكامل یافته «مادر آغازین»، آفریدگار و نظام دهنده كیهان، صاحب اختیار سرنوشت بشری، ابداع گر، درمان كننده و جنگجوی شجاع را در اختیار مان می گذارد.
در طی حفاریهای باستانشناسی نقاط گوناگون جهان، دهها هزار كننده كاری و مجسمه الهه بزرگ یا الهه مادر، عریان و گاه منقوش به رنگ سرخ - سمبل خون ماهانه و زندگی - كشف گردیده است. كه در آنها ویژگی های مادری بطور اغراق آمیزی تصویر شده است: شكم متورم و بزرگ، پستانهای آویزان و باسن های بزرگ؛ اینها زنانی هستند كه در شرف زائیدن هستند.
این مجسمه های كوچك زنانه، با گل ساخته شده، یا در استخوان و یا سنگ تراشیده شده اند. آنها نمودار یك الهه مادر هستند، تجسم «زمین» كه در بطنش همه محصولات بوجود می آیند و در عین حال «زن» كه بهمان درجه سرچشمه زندگی است.
الهه بزرگ بمثابه مادر آغازین - جده و الوهیت حامی جماعت - مورد پرستش مردمان عصر سنگ قرار داشت. وی بخشنده باروری زنان و حیوانات ماده نیز بود.
در مذهب الهه بزرگ، یكنوع خویشاوندی میان زن و زمین، و یك نوع همبستگی عرفانی میان زن و گیاهان موجود بود. چنین پیوندهائی پیش از كشف كشاورزی نیز برقرار شده بود. زمین، همانند بطن مادری، بمنزله قلمروی مقدس بارداریهای بطئی نمودار می گشت.
از آغاز بشریت حاصلخیزی زمین با باروری زن رابطه و همبستگی داشت؛ در نتیجه ، با پیدایش كشاورزی، زنان و الهه بزرگ مسئولین وفور كشت و زراعت گشتند. زیرا كه آنان از «اسرار» آفرینش با خبر بودند. از این پس بر پرستش حاصلخیزی زمین تكیه گذارده می شد.


شالوده اسطوره ای «كشاورزی - مادریت - ماه - مرگ»، زن و جنسیت زنانه را به ریتم های ماه، به زمین (كه با بطن مادری همسان گشته) و به «اسرار» گیاهان پیوند می داد؛ این «اسرار» برای تامین تولدی تازه، تولدی شگفت آور كه با افزایشی حیرت انگیز همراه است. «مرگ» تخم گیاه را طلب می كند.
ماه و مار، كه از تجلیات مقدس الهه بزرگ اند، با حاصلخیزی گیاهان پیوند دارند. این پندار كه ماه گیاهان و خرمنها را می رویاند، بطور قطع به كشاورزی زنانه مربوط بود: در برزیل ماه را «مادر گیاهان» می خوانند و در فولكور مردمان ایران، «گرما»ی ماه، گیاهان و سبزیجات را می رویاند.
(اكثر مردم ایران قبل از ظهور دین زرتشت به پرستش آناهیتا، الهه خورشید و آب و باروری و فرزندش میترا یا خدای ماه می پرداختند.)
الهه بزرگ نه تنها حامل زندگان (افراد بشر، حیوانات و گیاهان است) بلكه دربرگیرنده مردگان نیز بود. احترام به مردگان با پرستش الوهیت مونث در ارتباط بود. حتی در مناطقی مردمان دوره نو سنگی به پرستش جده های خود می پرداختند.
بسیاری از باستان شناسان و تاریخ دانان زنان را ابداع گر مناسك تدفین می دانند. رسم پاشیدن گل اخرای سرخ، جانشین آئینی خون و سمبل زندگی بر روی اجساد بطور عام و جهانشمول اشاعه داشت.


در جامعه زن محوری، ماه، مار و آبها سه سمبولی هستند كه با رجعت به زنان، بازنماگر و تجلی مقدس الهه بزرگ می شوند. در شالوده تجلیات تقدسی و اسطوره ای «زن - ماه - آب - مار» كه بمثابه دور «بشر - كیهانی - باروری» ادارك می شد، باروی زنان نقش اساسی داشته و با مار كه تغییر كرده و حلقه می زند با آبها كه پیچ و خم می زنند، و با ماه كه دگردیسی یافته و تجدید حیات می كند همسان می گشت.
در مذهب الهه بزرگ طبیعتی متشابه برای زن و ماه تصور می شد. زیرا ماه نه تنها همانند زن «متورم» می شود بلكه سیكل دورانی آن نیز با سیكل ماهانه زن یكی می باشد. ماه بهنگام ظهور كوچك است؛ آنگاه بتدریج بزرگتر شده و به گردی كامل می رسد.
در مذهب الهه بزرگ باروری با آبها نیز همسان بود. خون ماهانه، كیسه مشیمه كه بهنگام زایمان می تركد و چین های متعدد شیار مهبلی با پیچ و خم آبها همسان بودند. آنها سمبل بطن همه امكانات زیستی بودند.


الهه بزرگ بشكل ماه آبها را كنترل می كرد و در واقع اغلب با تغییرات ماه باران باریده، و جذر و مدها با یك ریتم قمری هماهنگ می باشند.
مار حیوان زمینی، هم ذات، قمری و آسمانی، الهه بزرگ بوده و همانند ماه و زنان دگردیسی می یافت. مار سمبل تجدید حیات دائمی و سیكل قمری بی پایان بود كه همانند باروری زنانه بسته و باز می شد. مذهب الهه بزرگ طبیعت مارگون به ماه نسبت داده و معتقد است كه حلقه های مار به تعداد روزهای سیكل ماه است.
یكی دیگر از خصوصیات این مذهب، مناسك عیاشی دسته جمعی بعنوان تجلی اصل زن محوری «پرستش لذت» و نوعی عبادت به درگاه الهه بزرگ می باشد.
در جامعه زن محوری، عموما و نه منحصرا، این زنان بودند كه كاركردهای كاهنان را بر عهده داشتند و همه كاركردهای جادوئی و مذهبی توسط زنان در معابد انجام می شد
اخگر فراهانی
.