مزدکی ها ظاهرا به تاویل متون اوستایی معتقد بودند و به باطن معنایی و نه ظاهری آن باور داشتند . دسترسی مزدک به دربار به عنوان یک موبد خود موید ظاهر زرتشتی و احتمالا تمایلات زرتشتی در این آیین است، زیرا او به عنوان یک مانوی،قادر نبود در عداد موبدان به دربار قباد راه یابد
اما مزدکی ها از باورهای گنوسی به بهره نبودند و انتساب آنها به مانویت یک اتهام نیست.
میتوان باور داشت مزدکی ها برای دین خود یک بنیان زرتشتی قایل بودند و باورهایی برگرفته از آیین گنوسی در مورد جهان داشته اند.
لذت بردن از زندگی در حد توان ، یا ریاضت کشیدن های منتسب به مزدک ، هردو می تواند روحی گنوسی داشته باشد.
دوگانه پرستی مزدکی ضاهرا شبیه دوگانه پرستی زرتشتی است که در اوستای جوانتر دو نماد را می بینیم یکی اهورا مزدا و دیگری اهریمن، اما مسئله نجات روح از ماده، آنرا به دوگانه پرستی گنوسیان نزدیک می کند.
منع خون ریختن و برخی نکات اخلاقی اجتماعی ، نوعی اخلاق گنوسی مانوی را جلوه می دهد.
دین مزدکی در عمل،تلفیقی از دین زرتشتی دوره ساسانی، دین مانوی و آداب و عقاید جوامع روستایی در ایران است