بسم الله الرحمن الرحيم
حاج ميرزا محمد حسن اصفهاني ملقب به صفي عليشاه (1251 – 1316ق ) از مشايخ معروف متصوفه و از فضلا و علماي آنان . در اصفهان متولد شد و از اوايل جواني به معاشرت با ارباب حال مايل و مشتاق بود. در 30 سالگي شوق زيارت حاج ميرزا كوچك ملقب به رحمتعلي شاه وي را از اصفهان به شيراز كشاند و در خدمت او به كرمان رفت . روزگاري در صحبت او به سر برد .
پس از رحلت مرادش در اختلاف جانشيني رحمتعلي شاه او به منور عليشاه پيوست و از وي لقب « صفي عليشاه » يافت و از طرف او به نمايندگي به هند رفت و يك سال ماند و بعد به شيراز برگشت و باز به نمايندگي وي به يزد رفت و 2 سال ماند . سپس به هند از آنجا به زيارت بيت الله و قبور ائمه اطهار (ع) رفته اربعيني در كربلا نشسته و به شهر يزد بازگشت . از اهل حال و قال مغايرتها ديد و اقامت در آن شهر را نپسنديد و بعد از سفري به مشهد به تهران آمد و تا آخر عمر در آنجا ماند . صفي عليشاه با عبدعليشاه كه شيخ المشايخ منور عليشاه بود اختلاف پيدا كرد.
منور عليشاه به تهران آمد و كار اختلاف بالا گرفت و او صفي عليشاه را خلع نمود . از اين زمان به بعد صفي عليشاه خود داعيۀ ارشاد نمود و در اثر رفتار ملايم و مردم داري و تسلط به مباحث عرفاني كار ارشادش نضج گرفت و سلسلۀ صفي عليشاهي را پايه گذاري كرد . در تهران در محلۀ شاهي در كوچۀ خدابنده لوها منزل گرفت و به ارشاد مردم مشغول بود تا اينكه در 1294 ق يكي از خواص مريدانش يعني شاهزاده سلطان محمد ميرزا سيف الدوله فرزند عضد الدوله پسر فتحعلي شاه قطعه زميني به مساحت دو هزار ذرع به وي تقديم نمود و او در آنجا خانقاهي وسيع بنا كرد كه امروزه به خانقاه صفي عليشاه معروف است و خيابان صفي عليشاه و خيابان خانقاه از دو ضلع شرقي و شمالي آن مي گذرد .
وي در 65 سالگي دارفاني را وداع گفت و درهمان خانقاه به خاك سپرده شد. صفي عليشاه سه فرزند داشت يك پسر به نام نورالدين كه درجواني در اثر عشقي نافرجام خودكشي كرد و دختري به نام شمس الضحي و دختر ديگري كه در زمان حيات صفي درگذشت .
جانشينان :
بعد از صفي عليشاه چند نفر ادعاي جانشيني وي را نمودند . يكي ميرزا عبدالكريم ملقب به معروف عليشاه متخلص به منصور شيرازي كه ديوان اشعارش چاپ شده است .
ديگري مير معصوم خان كرماني كه پس از درگذشتش مير امداد حسين هندي ساكن رشت به جانشيني وي منصوب شد. ديگر محمد حكيميان (رحمت عليشاه ساكن تهران كه مردي امي بود و خود را قطب سلسلۀ صفي و جانشين معصوم خان كرماني معرفي كرد.
ديگر حاج سيد محمود خان نائيني ملقب به حيرت عليشاه كه بعضي او را از صفي برتر شمرده اند . وي بعد از فوت صفي رنجيده از آزارهاي پيروان رقيبش ظهيرالدوله به ماهان كرمان رفت و خانقاهي داشت و همانجا در 1338 ق وفات يافت . و بالاخره ظهيرالدوله ملقب به صفا عليشاه كه در تثبيت خود و اخذ عنوان جانشيني صفي عليشاه خود را از همه قدرتمندتر و موفق تر نشان داد.
نوشته ها :
صفي عليشاه چهار اثر منظوم و سه اثر منثور داشته است . آثار منظوم وي عبارتند از : زبدة الاسرار كه بر وزن مثنوي مولوي است و بيان اسرار شهادت حسيني و تطبيق آن با سير و سلوك عرفاني ، بحرالحقايق كه به شيوۀ گلشن راز شبستري است و مانند بخشي از آن كتاب الفاظ و عبارات صوفيه را شرح مي دهد .
تفسير صفي كه در آن تنزيل و تأويل را به هم آميخته و شريعت و طريقت را جمع كرده است و در وزن مثنوي مولوي از بحر رمل مسدس است و ترجمه زير نويس نيز دارد .
ديوان صفي كه مجموعه اي است از قصايد ، غزليات ، ترجيعات ، مسمطات و رباعيات عرفاني و از آن ميان غزليات و مسمطاتش شهرت بيشتري دارد. در ميان مسمطات ، مخمس مشهور و بلندي است دربيان سير انسان و مراتب وجود كه طي آن خداوند با عارف سخن مي گويد.
آثار منثور وي عبارتند از :
عرفان الحق كه رساله اي درباب اسرار سلوك و آداب طريقت است . ميزان المعرفة رساله اي است كه مبني بر شرحي موجز در معناي انسانيت . اسرار المعارف كه در آن براي نيل به عرفان شرايطي را بر مي شمارد مانند تاييد الهي و نيز گذشتن از مال و جان و خواسته ها و اين كه پس از گذشتن از اين همه نيز ممكن است سالك نرسد و در حجاب بماند .
منابع :
تاريخ سلسله هاي طريقۀ نعمت اللهيه – همايوني – 258 – دنبالۀ جستجو در تصوف ايران – 343 به بعد – سيري در تصوف – مدرسي – 141 به بعد – طرائق الحقايق – 3/441 به بعد . وفيات معاصرين – علامه قزويني – يادگار سال 5 ش 4و5 – 83
ابوالفتح احمد زاده
نویسنده:
مرجع: دائرة المعارف تشيع - جلد دهم