سالك مىتواند از حبّ و بغض و كینه و عداوت خالى گشته و از هر چه كه بوى نفس و خواهشهاى نفسانى مىدهد دورى گزیند .
سالك تواند همچون رستمِ دستان ،پهلوانِ عالمِ باطن گشته و دیوِ نفس را از پا در آورَد .
بخشى از توانایىهاى سالك را مىتوان از قرآنِ كریم استنباط نمود :
سالك كامل توانَد كه همچون موسى آبِ نیل بشكافد و به مددِ قرآن كوهها را به حركت وادارد چه خوش گفته است كه اگر قرآن را بر كوهها بخوانى آنها را از جاى خود به دیگر جاى ،مىرانى .
آنجا كه داود نغمه خود مىخوانَد و دیوارها و بناهاى مستحكم فرو مىریزد اشاره به قوّتِ رهروِ راهِ خدا است كه از خود خالى و از حضرتِ دوست پر گشته است و به اشاره حق از توانایىهاى خود در جهتِ حق بهره مىبَرَد .
سالك مىتواند افكار و نیاتِ افراد را بخوانَد و اِشرافِ بر خواطر پیدا كند .
سالك از خواصِّ اشیاء آگاه شده ،فواید و خواصّ گیاهان ،روئیدنىها و چیزهاى دیگر را نیز به روشنى درمىیابد ولى استفاده شخصى نخواهد كرد .
سالك كامل تواند باطن اشخاص را ببیند ولى عیبِ اشخاص را به روىِ آنان نمىآورد .
سالك كامل تواند با رهروانِ راه حق و حقیقت چه در این دوره چه در ادوارِ گذشته ،ارتباطِ روحى برقرار نماید .
سالك مىتواند كه در مكاشفه[1] یا در مشاهده حقایقِ هستى را دریابد .
سالكِ كامل مىتواند كه با ساكنانِ كُراتِ دیگر ارتباط برقرار نموده و یا با روحانیتِ ستارگان مرتبط شود .
اگر بر سالكِ راهِ خدا تأثّرِ خاطر دست دهد و از بیمارى و یا رنجِ انسانى دیگر متأثّر شود ،مىتواند كه به دو طریق به مداواى آن بیمار بپردازد :
1- امواجِ بیمار را به خود منتقل سازد و از خود در فضا منتشر نماید .
2- امواجِ بیمار را دریافت نموده و بى آنكه به خود منتقل سازد ،در فضا منتشر نماید .
بهتر آن است كه موردِ دوم را به اجرا گذارد و نیكوتر آن است كه در هر مورد با توسّل ،گام بردارد یعنى اگر قدرتِ كارى را داشت و به دلش خطور نمود كه از قدرتِ خود استفاده نماید مىبایست متوسّل به عالمِ غیب و ارواحِ عالیه و ائمه اطهار (ص) گشته و از طریقِ توسّل دست به كار شود و این دو حُسن دارد :
1- به گردابِ غرور گرفتار نمىآید .
2- بر قدرتِ باطنىِ خویش از طریقِ توسّل مىافزاید .
سالكِ كامل مىتواند كه بر آب و هوا مسلّط گشته و بر عناصر به اذن خدا حكمرانى نماید و باد را به اراده خود به حركت وادارد ، شاهدِ عینىِ این مطلب ، حكایتِ سلیمان و باد است كه سلیمان نیز سالكِ كاملى بود كه جز راهِ حق نمىپیمود .
و پر واضح است كه سالك نبایست به میل و خواهشِ خود و تقاضاى خویشان دست به كارى زده و از توانایىهاى روحىِ خود استفاده شخصى نماید .
سالكِ كامل توانَد كلید هر قفلى را بیابد و در هیچ كارى در نماند .
سالك توانَد هر درشتى را خُرد و هر مشكلى را آسان نماید و مفتاحِ هر رمز و جوابِ هر معمّا را بیابد .
سالك كامل تواند جبر را به اختیار مبدّل نموده و همچنان تسلیم جبرِ زندگى باشد .
سالك كامل مىتواند اراده خود را عقیم نموده هیچگونه اراده لذائذ طبیعى از وى سر نزند چون تا ارادات مختلف از وى بروز مىكند در رنج است .
سالك توانا مىتواند روزها بدون آب و غذا بسر برد .و نیز مىتواند مدتها بىتنفس به حیاتِ خود ادامه دهد .
سالكِ راه رفته ،توانَد كه با همفكرِ (همقدم) خود در كشورِ دیگر ،بدونِ استفاده از وسایل و ابزار ،ارتباطِ روحى برقرار سازد .
سالك راه رفته مىتواند بر قوه واهمه مسلط گشته و خیالِ خود را كنترل نماید و نیز مىتواند قوه واهمه (شیطان وجود) را به عقل تبدیل كند .
و اگر قوه واهمه به كنترل در آید هر ناممكنى ممكن خواهد شد و قادر بر هر كارى مىگردد .
سالك مىتواند كه افكار و نیاتِ خیر را ،به دیگرى تلقین نماید.
سالكِ كامل تَوانَد اراده دیگرى را تحتِ تصرّف و تسلّطِ خود در آورد .
سالكِ كامل توانَد تصرّف در افكارِ عدهاى از مستعدینِ راه حق و حقیقت نموده و حقایقى از هستى را به ایشان تفهیم نماید .
سالكِ كامل در انسلاخ (معراج روحى) توانَد كه از جسمِ خود مفارقت گزیده، به عالمِ حقایق و معانى (ملكوت یا جبروت) در آید و حقایقى از افلاك را دریابد .
سالكِ كامل مىتواند كه به مرورِ زمان در سلوكِ روحى بدانجا رسد كه از تمامى پدیدههاى هستى جوهركشى نموده ،جذبِ جانِ خود سازد ،فىالمثل مىتواند كه در حینِ زندگى در كره خاكى از جواهر و لطائفِ سیارات و ستارگانِ دیگر جوهركشى نماید .
سالكِ كامل تواند زمانى كه ضرورت ایجاب كند طىالارض كند .
«و طىالارض آنست كه سالك كامل بدن خاكى خود را در لفافى از نور پیچیده ،در یك ان از مكانى به مكان دیگر برود» .
هر گاه سالكِ راستین به ضرورت ،نیاز به خضر راه (استاد طریقت) داشته باشد و استاد در قید حیات نباشد ،استاد توانا مىتواند در مقابل این سالكِ راه ،تجسد یافته و به حلّ معضل وى بپردازد ،سپس ذرات جسد را تبدیل به موج نموده در فضا منتشر سازد و به عالم قدس و تجرّد بازگردد .
سالك كامل مىتواند علوم و دانشهاى خود را به شاگرد خاصّ خود از طریق تمركز انتقال دهد ،این انتقال دانش در مدت یك ساعت امكان پذیر است و اگر شاگرد بخواهد این علوم را غیر از این طریق فراگیرد سالها وقت نیاز است .
شاهد این سخن افاضه فیضِ بوعلى سینا به بهمنیار شاگردش بود كه به وى خیره مىگشت و مطالب را القاء مىفرمود .
سالكِ كامل تواند پس از سالهاى دراز سلوك و تحمل ریاضات ،سلولهاى مغزىِ خود را ابتدائاً نیم ساعت تعطیل نموده و بتدریج مدت را افزایش دهد یعنى به «خاموشى محض» نایل شود در این وضعیت از تنفس - تغذیه و خواب بىنیاز خواهد بود .
سالك كاملِ مُكَمِل تواند با سلولهاى مغزىاش امواج محیط بر قانون جاذبه را دریافت نموده و به كره زمین افاضه فیض كند .
سالك كامل داراى صفت ایجاد و اعدام گشته مىتواند به وجود آورَد چیزى را و نابود كند چیزى را .سالك مىتواند تصرف در ماده كند .
رسد آدمى به جائى كه به جز خدا نبیند بنگر كه تا چه حد است مكانِ آدمیت
طیرانِ مرغ دیدى تو ز پاى بند شهوت به در آى تا ببینى طیرانِ آدمیت
--------------------------------------------------------------------------------
[1] .مكاشفه حقایقى است كه سالك در خواب و یا با چشمِ دل رؤیت نماید و در مشاهده به چشم ظاهر ببیند . (مؤلف)
نویسنده: مسعود رضا مدرسي چهاردهي
مرجع: كتاب سلوك روحی