کافه تلخ

۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

توانايی هاي سالك



سالك مى‏تواند از حبّ و بغض و كینه و عداوت خالى گشته و از هر چه كه بوى نفس و خواهش‏هاى نفسانى مى‏دهد دورى گزیند .
سالك تواند همچون رستمِ دستان ،پهلوانِ عالمِ باطن گشته و دیوِ نفس را از پا در آورَد .
بخشى از توانایى‏هاى سالك را مى‏توان از قرآنِ كریم استنباط نمود :
سالك كامل توانَد كه همچون موسى آبِ نیل بشكافد و به مددِ قرآن كوه‏ها را به حركت وادارد چه خوش گفته است كه اگر قرآن را بر كوه‏ها بخوانى آنها را از جاى خود به دیگر جاى ،مى‏رانى .

آنجا كه داود نغمه خود مى‏خوانَد و دیوارها و بناهاى مستحكم فرو مى‏ریزد اشاره به قوّتِ رهروِ راهِ خدا است كه از خود خالى و از حضرتِ دوست پر گشته است و به اشاره حق از توانایى‏هاى خود در جهتِ حق بهره مى‏بَرَد .

سالك مى‏تواند افكار و نیاتِ افراد را بخوانَد و اِشرافِ بر خواطر پیدا كند .
سالك از خواصِّ اشیاء آگاه شده ،فواید و خواصّ گیاهان ،روئیدنى‏ها و چیزهاى دیگر را نیز به روشنى درمى‏یابد ولى استفاده شخصى نخواهد كرد .
سالك كامل تواند باطن اشخاص را ببیند ولى عیبِ اشخاص را به روىِ آنان نمى‏آورد .
سالك كامل تواند با رهروانِ راه حق و حقیقت چه در این دوره چه در ادوارِ گذشته ،ارتباطِ روحى برقرار نماید .
سالك مى‏تواند كه در مكاشفه[1] یا در مشاهده حقایقِ هستى را دریابد .
سالكِ كامل مى‏تواند كه با ساكنانِ كُراتِ دیگر ارتباط برقرار نموده و یا با روحانیتِ ستارگان مرتبط شود .

اگر بر سالكِ راهِ خدا تأثّرِ خاطر دست دهد و از بیمارى و یا رنجِ انسانى دیگر متأثّر شود ،مى‏تواند كه به دو طریق به مداواى آن بیمار بپردازد :

1- امواجِ بیمار را به خود منتقل سازد و از خود در فضا منتشر نماید .

2- امواجِ بیمار را دریافت نموده و بى آنكه به خود منتقل سازد ،در فضا منتشر نماید .

بهتر آن است كه موردِ دوم را به اجرا گذارد و نیكوتر آن است كه در هر مورد با توسّل ،گام بردارد یعنى اگر قدرتِ كارى را داشت و به دلش خطور نمود كه از قدرتِ خود استفاده نماید مى‏بایست متوسّل به عالمِ غیب و ارواحِ عالیه و ائمه اطهار (ص) گشته و از طریقِ توسّل دست به كار شود و این دو حُسن دارد :

1- به گردابِ غرور گرفتار نمى‏آید .

2- بر قدرتِ باطنىِ خویش از طریقِ توسّل مى‏افزاید .

سالكِ كامل مى‏تواند كه بر آب و هوا مسلّط گشته و بر عناصر به اذن خدا حكمرانى نماید و باد را به اراده خود به حركت وادارد ، شاهدِ عینىِ این مطلب ، حكایتِ سلیمان و باد است كه سلیمان نیز سالكِ كاملى بود كه جز راهِ حق نمى‏پیمود .

و پر واضح است كه سالك نبایست به میل و خواهشِ خود و تقاضاى خویشان دست به كارى زده و از توانایى‏هاى روحىِ خود استفاده شخصى نماید .

سالكِ كامل توانَد كلید هر قفلى را بیابد و در هیچ كارى در نماند .
سالك توانَد هر درشتى را خُرد و هر مشكلى را آسان نماید و مفتاحِ هر رمز و جوابِ هر معمّا را بیابد .
سالك كامل تواند جبر را به اختیار مبدّل نموده و همچنان تسلیم جبرِ زندگى باشد .
سالك كامل مى‏تواند اراده خود را عقیم نموده هیچگونه اراده لذائذ طبیعى از وى سر نزند چون تا ارادات مختلف از وى بروز مى‏كند در رنج است .
سالك توانا مى‏تواند روزها بدون آب و غذا بسر برد .و نیز مى‏تواند مدت‏ها بى‏تنفس به حیاتِ خود ادامه دهد .
سالكِ راه رفته ،توانَد كه با همفكرِ (همقدم) خود در كشورِ دیگر ،بدونِ استفاده از وسایل و ابزار ،ارتباطِ روحى برقرار سازد .
سالك راه رفته مى‏تواند بر قوه واهمه مسلط گشته و خیالِ خود را كنترل نماید و نیز مى‏تواند قوه واهمه (شیطان وجود) را به عقل تبدیل كند .

و اگر قوه واهمه به كنترل در آید هر ناممكنى ممكن خواهد شد و قادر بر هر كارى مى‏گردد .

سالك مى‏تواند كه افكار و نیاتِ خیر را ،به دیگرى تلقین نماید.
سالكِ كامل تَوانَد اراده دیگرى را تحتِ تصرّف و تسلّطِ خود در آورد .
سالكِ كامل توانَد تصرّف در افكارِ عده‏اى از مستعدینِ راه حق و حقیقت نموده و حقایقى از هستى را به ایشان تفهیم نماید .
سالكِ كامل در انسلاخ (معراج روحى) توانَد كه از جسمِ خود مفارقت گزیده، به عالمِ حقایق و معانى (ملكوت یا جبروت) در آید و حقایقى از افلاك را دریابد .
سالكِ كامل مى‏تواند كه به مرورِ زمان در سلوكِ روحى بدانجا رسد كه از تمامى پدیده‏هاى هستى جوهركشى نموده ،جذبِ جانِ خود سازد ،فى‏المثل مى‏تواند كه در حینِ زندگى در كره خاكى از جواهر و لطائفِ سیارات و ستارگانِ دیگر جوهركشى نماید .
سالكِ كامل تواند زمانى كه ضرورت ایجاب كند طى‏الارض كند .

«و طى‏الارض آنست كه سالك كامل بدن خاكى خود را در لفافى از نور پیچیده ،در یك ان از مكانى به مكان دیگر برود» .

هر گاه سالكِ راستین به ضرورت ،نیاز به خضر راه (استاد طریقت) داشته باشد و استاد در قید حیات نباشد ،استاد توانا مى‏تواند در مقابل این سالكِ راه ،تجسد یافته و به حلّ معضل وى بپردازد ،سپس ذرات جسد را تبدیل به موج نموده در فضا منتشر سازد و به عالم قدس و تجرّد بازگردد .

سالك كامل مى‏تواند علوم و دانش‏هاى خود را به شاگرد خاصّ خود از طریق تمركز انتقال دهد ،این انتقال دانش در مدت یك ساعت امكان پذیر است و اگر شاگرد بخواهد این علوم را غیر از این طریق فراگیرد سال‏ها وقت نیاز است .

شاهد این سخن افاضه فیضِ بوعلى سینا به بهمنیار شاگردش بود كه به وى خیره مى‏گشت و مطالب را القاء مى‏فرمود .
سالكِ كامل تواند پس از سال‏هاى دراز سلوك و تحمل ریاضات ،سلول‏هاى مغزىِ خود را ابتدائاً نیم ساعت تعطیل نموده و بتدریج مدت را افزایش دهد یعنى به «خاموشى محض» نایل شود در این وضعیت از تنفس - تغذیه و خواب بى‏نیاز خواهد بود .
سالك كاملِ مُكَمِل تواند با سلول‏هاى مغزى‏اش امواج محیط بر قانون جاذبه را دریافت نموده و به كره زمین افاضه فیض كند .
سالك كامل داراى صفت ایجاد و اعدام گشته مى‏تواند به وجود آورَد چیزى را و نابود كند چیزى را .سالك مى‏تواند تصرف در ماده كند .

رسد آدمى به جائى كه به جز خدا نبیند بنگر كه تا چه حد است مكانِ آدمیت

طیرانِ مرغ دیدى تو ز پاى بند شهوت به در آى تا ببینى طیرانِ آدمیت



--------------------------------------------------------------------------------

[1] .مكاشفه حقایقى است كه سالك در خواب و یا با چشمِ دل رؤیت نماید و در مشاهده به چشم ظاهر ببیند . (مؤلف)
نویسنده: مسعود رضا مدرسي چهاردهي    

مرجع: كتاب سلوك روحی