کافه تلخ

۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

اعمال انسان ها در عالم ملکوت

  

بعضی معتقدند - 

و می‏شود از اخبار و رایات و آیات دیگر قرآن تأیید هم‏ آورد یعنی به کمک همانها هم گفته‏اند - که اساسا انسان بر صورت عالم آفریده شده است و عالم بر صورت انسان. انسان یک جهان‏ کوچک است و جهان یک انسان بزرگ، یعنی تمام جهان، تمام عالم خلقت‏ مثل یک انسان است.
چنین معتقدند که همین طور که یک انسان راست دارد و چپ - البته نمی‏خواهیم بگوییم اندام عالم به شکل انسان است که همه‏ عالم را به شکل انسان ساخته‏اند، برایش سر و بینی و چشم ساخته‏اند، مقصود اعضای ظاهری نیست یعنی به اصطلاح در کمالات - معتقدند که عالم هم‏ مانند یک انسان نیم راست و نیم چپ دارد و کأنه قلب دارد یعنی مجموع‏ عوالم این جور است، عالمی ما داریم که عالم ملائکه است، عالم ملائکه‏ای‏ که خیر و رحمت نازل می‏کنند، ملائکه‏ای که حسنات را می‏نویسند که در قرآن‏ از اینها زیاد یاد شده است، اصطلاحا می‏گویند " ''عالم ملکوت علیا'' " ، عالم‏ دیگری وجود دارد که آن عالم هم عالم ملکوت است یعنی از تیپ عالم ماده‏ نیست ولی آن را " ''عالم ملکوت سفلی'' " یا " ''عالم شیاطین'' " می‏گویند که‏ وسوسه‏ها از یک نظر مال آنجاست یا حتی ممکن است شامل حال آن ملائکه‏ای هم‏ که بدیها را ثبت می‏کنند بشود.

انسان تا در دنیا هست در وسط دو عالم‏ قرار گرفته:

ملکوت بالا، ملکوت اسفل، ملکوتی که راهش به طرف بهشت‏ است و ملکوتی که راه انسان به طرف پایین و جهنم است، و خود انسان تا وقتی که در این عالم هست در میان این دو عالم قرار گرفته یا به تعبیر دیگر کأنه در یک طرف انسان عالمی است که عالم خیر، سعادت، بهشت - هر نامی می‏خواهد رویش بگذارید - قرار گرفته و در طرف دیگر این عالمی که‏ ما الان در آن هستیم عالم دیگری است که شر و عذاب و بدبختی و نتایج‏ اعمال بد در آنجاست:
«کلا ان کتاب الابرار لفی علیین و ما ادریک ما علیون کتاب مرقوم یشهده المقربون» (مطففین/21-18)، «ان کتاب الفجار لفی سجین و ما ادریک ما سجین» (مطففین/8-7).
در آنجا نوشته‏هایی هست، نه نوشته کاغذ و مرکب، نوشته هایی که صورتها در آنها تصویر و نقش می‏شود یعنی آنچه از اعمال که انسان در این عالم انجام می‏دهد، اعمال خوب در یک جا قرار می‏گیرد و اعمال بد در جای دیگر.





منبع







هر آن چیز که در ملکوت است از شکل خارج و با زمان و مکان بیگانه است.
همه چیز در ملکوت کامل و بی نیاز است.
ولی وقتی به زمین نازل می شود ، زمین او را در به رنگ و شکلی در می آورد ، به او زمان و مکان می آموزد.
همه چیز در زمین ناقص و نیازمند است.
این قاعده ای کلی است و بر مبنای این قاعده هیچ چیز بدون نقص در زمین نیست حتی اگر خداباشد که در ملکوت خود کامل و بی نقص است ولی وقتی به زمین آمد مجبور شد خود را در قالب درختی زمینی نمایش بدهد.