کافه تلخ

۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

انرژی و ریسمانهای کیهانی




انرژی کیهانی ماده ای است که با چشم دیده نمی شود ولی در تمامی خلقت وجود دارد و تمام نقاط و زوایای عالم ماده و حیات را در بر می گیرد.
هرذره یی که درونش را بشکافیم، تحرکی در آن می بینیم، که موجب به حرکت در آوردن ذرات درون آن شده است واین چیزی نیست جز انرژی کیهانی.
انرژی های موجود درخلقت را با کمی دقت و صرف وقت و مطالعه ی کتب علمی و... می توان شناخت، آن ها را احساس کرد به شکل های گوناگون مورد استفاده قرار داد. به فرض اگرهرمی را در هر نقطه از کره زمین با ابعاد کاملاً مساوی بسازیم، یا در بنایی هرمی شکل زندگی کنیم، متوجه می شویم، که در آن جا یک نوع انرژی و نیروی خاصی در جریان است که موجب تسکین برخی از ناراحتی های جسمی و روحی و حتی التیام یافتن سریع برخی از زخم های بدن می شود.
کسانی که در ساختمان های هرمی شکل زندگی می کنند، به ویژه اشخاص مسن اغلب در حالت روحی بسیار شاد ادامه ی حیات می دهند و از نیرویی بیش از سن خویش برخوردار می شوند. برخی از افراد که در چنین مکان هایی اقامت کرده اند بیش از دیگران فعالیت های فکری و عقلی و نوآوری هایی داشته و بعضاً توانسته اند به چیزهای مهمی دست یابند. زمانی که دانشمندان علت بروز چنین حالت هایی را بررسی می کنند به این نتیجه می رسند، که ساختمان های هرمی شکل یا کروی، به علت انکسار امواج کیهانی، محیطی و... تحت تاثیر انرژی های بیش تری نسبت به ساختمان های مکعبی شکل یا فضای آزاد ، قرارداشته و کسانیکه در چنین ساختمانهایی زندگی می کنند به دگرگونی های مثبت وسازنده ی جسمی، روحی،عقلی و... نایل می آیند.
با توجه به مطالب بالا درمی یا بیم که:
انرژی های مختلفی در تمام نقاط وجود دارند ولی به علت عدم شناخت و آگاهی ، کم تر کسی قادر است، از این انرژی های آزاد کیهانی موجود درمحیط بهرمند شود.
درباره ی وجود انرژی باید بگوییم، کل خلقت از انرژی تشکیل شده است و ذات پرودگار که گرداننده ی تمام خلقت وکائنات است، به یقین از قدرتی به مراتب بالاتراز انرژی خلقت مادی برخوردار بوده، قادر است، تمام انرژی موجود در خلقت را کنترل و اداره کند. انسان نیز به عنوان اشرف مخلوقات قادر است ، از تمام انرژی های موجود درجهان بهرمند گردد.
آنچه مسلم است، نسل بشر در اصل یک نوع انرژی «پتانسیل» و «سینتیک» Sinetic را در خود ذخیره داشته؛ و در محیطی پر از انرژی های کیهانی زندگی می کند. در این فضا هر موجود یا شی می تواند بر دیگرموجودات تاثیر بگذارد. علم فیزیک تا کنون توانسته است به وجود برخی از خواص نیرو های جاذبه و وجود قدرت مغناطیس پی ببرد، ولی از چگونگی تأثیر گذاری آن ها بر سایر عناصر و موجودات محیط، اطلاع کافی و جامعی بدست نیاورده است . آن چه در این زمینه ها تا به امروز در کتاب ها بیان شده است، اغلب به صورت تجربی، حدس وگمان و خارج از مکانیزم های علمی است، در نتیجه از نیروهای فکر، تله پاتی و القائات ذهن و... اطلاع کافی ندارد. در عین حال یقین دارد، که چنین نیروهایی وجود داشته و در صورت اشراف به آن می تواند، موجب بروز تغییرات و دگرگونی هایی بشود.
امروزه محققان و دانشمندان، دستگاه های بسیاری را ساخته اند، که هر یک از آن ها قادر است، امواج و انرژی های خاصی راکه در پیرامون انسان وجود دارند به وضوح نشان دهند. برای مثال دستگاه «سایکومتری» (psycometry) برای اندازه گیری توانایی های افکار و قدرت های روحی افراد به کار می رود. هم چنین می توان نیروهای موجود در ذهن و امواج اطراف را اندازه گیری کرد و به چگونگی حالت های روحی و روانی و عقلی افراد پی برد. همچنین دستگاه «داوزینگ» dovsing قادر است، با امواجی که از خود می فرستد، زیر زمین را شناسایی کرده پی به مواد معدنی موجود در زیر زمین برده بدون هیچ گونه حفاری وضعیت آنها را بررسی کند و... این دستگاه ها و دهها وسیله دیگری که تاکنون درست شده اند توانسته اند مقدار، فاصله و حجم امواج را برای ما مشخص کنند و نه چیز دیگر.
از جمله نیروهایی که در اطراف انسان وجود داشته، و کمتر کسی می تواند، پی به وجود آن ببرد، نیروی «سایکوکینه زیس» یاpsychokinesis است. این نیرو در بسیاری از افراد وجود دارد ولی تنها عده کمی توانسته اند به آن تسلط یافته ، اشیایی را بدون دخالت دست و حتی از راه دور به حرکت در آورند.
البته این حقیقت را باید بپذیریم که علم انسان از نظر شناخت امواج محیط و امواج فیزیکی که تاکنون در جهان وجود دارند، هنوز در ابتدای راه است، ولی به مرور زمان و با پیشرفت علم، بشر به جایی خواهد رسیدکه بتواند انرژی های بسیاری را پیرامون خویش اندازه گیری و شناسایی کرده، آنها را به کار گیرد.
مهندسان ساختمان در زمینه ی چگونگی و ساخت بناهایی که می سازند،بررسی های بسیاری کرده اند و در نهایت به این حقیقت رسیده اند، که اکثر بناها ی کروی و هرمی شکل آسایش بیش تری را به ساکنان آن می دهند.البته این مسئله به آن معنی نیست که امواج داخل ساختمان با امواج بناهای هم جوار خود تفاوت دارند، بلکه حالت برخورد و انعکاس امواج در آن موجب به وجود آوردن آرامش و آسایش افراد داخل آن بناها می شوند، از نظر بنیادی هیچ تفاوتی بین انرژیهای موجود در بناها نیست ولی باید به یک اصل کلی نیز توجه داشت و آن این که انرژی های غیر عادی و ناشناخته، تنها در اطراف و داخل ساختمان ها وجود ندارند، بلکه این نیروها به طور یقین از قسمت های مختلف کیهانی به سطح زمین آمده، درتمام نقاط پخش می گردند و برخی می توانند از آن ها بهره مند گشته امواج فوق را بکار گیرند، باید دانست که علم در اوایل قرن بیست و یکم به مرحله خوبی از رشد و شکوفای رسیده و در اینخصوص اطلاعات مناسبی را به دست آورده، و به این حقیقت رسیده است که نسل بشر بعنوان یکی از مخلوقات عالم هستی دارای معیارهایی خداگونه است و قادر است که از این نیروهای موجود در جهان بهره ببرد.
حتما همه می دانند دور جسم انسان هاله هایی قرار دارند، که وظیفه ی دریافت و انتقال انرژی کیهانی را به جسم و بالعکس عهده دارمی باشند. دانشمندان کشورهای مختلف اسامی خاصی را به این مراکز انرژی خارج از بعد مادی داده اند. «آنتوان مسمر»Antoan mesmer آن را به عنوان مغناطیس حیوانی می شناخت وگروهی آن را به عنوان نیروی ملکوتی می دانستند. دانشمندان شوروی این نیروی حیاتبخش را که پس ازمرگ از جسم جدا می شود، انرژی «بیوپلاسمیک»Bioplasmic می خوانند، به طور کلی می توان گفت، بیشتر بیولوژیست های جهان به وجود این هاله های اطراف بدن معتقدند و می گویند که تمامی مظاهر حیات که با نیروهای روحی و روانی اشخاص ارتباط دارند، به وجود همین هاله ها مربوط میباشند. خوشبختانه دانشمندان فیزیک توانسته اند دستگاهی ، به نام «پاولتیا»Pavaltia بسازند، که قادر است، با استفاده از انرژی موجود در اطراف بدن افراد فعالیت کرده و حرکات مکانیکی انجام دهد. در سال1978 میلادی دانشمندی روسی به نام سیمون کلریون Simon Clerionدور بینی اختراع کرد که قادر بود از این هاله ها یا همان بیو پلاسمیک» عکسبرداری کند، در سالهای اخیر دانشمندان دریافته اند این امواج و انرژی های اطراف بدن قادر هستند میدان های انرژی با فرکانس های بین75000 تا 200000 ارتعاش در ثانیه را نشان دهند و بهمین لحاظ، امروزه از دوربین «کلریون» در بسیاری از کشورهای جهان بهره برداری های علمی می شود. این دوربین قادر است، نیروهای بیوپلاسمیک یا انرژی موجود در اطراف بدن را به خوبی نشان داده، پزشکان طب آلتر ناتیو را در شناخت بیماریهای روحی و روانی یاری دهد.




اگر درباره ی وجود نیروی هاله های اطراف بدن قدری بهتر و کامل تر سخن بگوییم، باید قبول کرد، که این هاله ها موجب تجلی قدرت های روحی و روانی در جسم مادی افراد می گردند.
بهره گیری از این کالبد توسط متخصصین می تواند نیروهای حیاتی (الکترومغناطیسی ) که همواره دردرون و بیرون جسم مادی در حال گردش هستند را در سه بعد جسم، روح و روان متعادل سازد. وجود این نوع انرژی ها در افراد دارای نوعی قدرت کیهانی است و تمام موجودات زنده حتی گیاهان نیز از آن برخوردارند. هاله های فوق هستند که موجودات را صاحب عقل ، شعور، درک، احساس و... می نمایند.
انرژی های گفته شده یا همان هاله هامی توانند بارهای الکتریکی و مغناطیسی وتشعشعات نورانی را از خود بروز دهند.
لازم به ذکر است عده ای از افراد قادرند با استفاده از این نوع انرژیها، گرمایی را از طریق دستان و یا چشمان خود به دیگران منتقل کنند که این مسئله ای عادی است. همه ی افراد حتی شما نیز دارای این نوع انرژی بوده و قادرهستید با هر دودست در فاصله ی یک دوسانتی متری بدن دیگران این حرارت یا همان انرژی شفابخش را انتقال دهید؛ این مسئله مختص فرد خاصی نیست، این یک انرژی عمومی است که با تقویت کردن آن همه می توانند از آن برای تاثیر گذاری مثبت روی دیگران استفاده کنند.

انرژی کیهانی و اهرام مصر:
قدمت استفاده از انرژی کیهانی احتمالاً به زمان فراعنه یا حتی قبل از آنها برمیگردد. http://www.travelphotoguide.com/photos/egypt/pyramids/egypt_pyramids_3.jpgامواج انرژی کیهانی بهعلت شکل خاص هرم و زوایای متناسب آن در کنجها تمرکز یافته و تقویت میشوند و سپس انعکاس این دسته امواج در یک نقطه در وسط هرم یکدیگر را قطع میکنند و بیشترین مقدار انرژی در این کانون (در فاصله یک سوم فوقانی ارتفاع هرم) متمرکز میشود. قرار گرفتن بیمار در داخل کانون هرم و یا مصرف آبی که مدتی در داخل هرم مانده و به اصطلاح باردار شده است به درمان بیماریها کمک میکند. شایان توجه است که استفاده از این انرژی بر روی گیاهان (از طریق استفاده از آب انرژیدار)، اثرات مثبتی در رشد و نمو آنها دارد.
انرژی کیهانی و طب سوزنی:
بعضی از دانشمندان بر این عقیدهاند که در همین انرژی اثیری محیط بر انسان با مسئله معالجات طب سوزنی رایج در چین، رابطه خاص وجود دارد. به این معنیکه نیروهای حیاتی در درون جسم آدمی در مسیرهای خاصی در گردش هستند و با فروبردن سوزنهای ظریف پلاتین در مسیر این نیروها است که میتوان اشکالات و عدم تعادل بدن بیمار را کنترل و مرتفع نمود.
ویژگیهای انرژی کیهانی:
انرژی کیهانی در تمام فضا نفوذ مینماید، اشیاء جاندار و بیجان را بههم مربوط میکند، از یک شیء به شیء دیگر جریان مییابد، برخلاف سایر پدیدهها با دور شدن از مبدأ، تراکم آن افزایش مییابد. حوزه انرژی کیهانی همواره با نوعی آگاهی همراه است که مقدار آن بین دو قطب بسیار پیشرفته و بسیار بدوی در نوسان است. حوزه انرژی انسان که با زندگی بشر ارتباطی تنگاتنگ دارد، تجلی حوزه انرژی کیهانی است. این حوزه را میتوان به کالبدی نورانی تشبیه نمود که جسم فیزیکی را احاطه نموده، در آن نفوذ مینماید و تابش آن متأثر از خصوصیاتش بوده، غالباً هاله نامیده میشود.



ریسمانهای کیهانی (انرژی):
ریسمان های کیهانی یکی از عجیب ترین پدیده ها هستند.
مقدمه: ریسمان هایی از انرژی خالص که از این سوی جهان تا آن سوی آن امتداد دارند، ارتعاش می کنند و قدمتی به اندازه کل عالم دارند.
در میان تمامی پدیده های عجیب و غریب و شگفت انگیز موجود در پهنه کائنات، بدون شک ریسمان های کیهانی جایگاهی ویژه دارند؛ ریسمان هایی از انرژی خالص به طول چند میلیارد سال نوری و ضخامتی کمتر از یک پروتون. چگالی این ریسمان ها به حدی است که فقط یک متر از آنها جرمی به اندازه کل یک قاره دارد. این ریسمان های کیهانی به واسطه انرژی آزاد شده در لحظه آفرینش جهان به ارتعاش آنها هنوز هم ادامه دارد. این ریسمان ها با سرعتی نزدیک به سرعت نور در پهنه کیهان در حال حرکتند و با حرکت و ارتعاشات خود، فضا و زمان را به لرزه در می آورند.
هز چند سر و کله این ریسمان های شگفت انگیز تقریبا از 30 سال پیش در نظریات فیزیکدان ها پبدا شده بود، اما با پیشرفت ها . تحولات شگرفی که به خصوص در چند سال اخیر در عرصه کیهان شناسی به وقوع پیوسته است، نظریات جدیدی در ارتباط با ریسمان های کیهانی مطرح شده اند که وجود چنین ریسمان هایی را بیش از پیش تایید میکنند. در واقع، اکنون تقریبا در تمامی مدل سازی های رایانه ای که برای شبیه سازی وضعیت جهان اولیه انجام می شوند، سر و کله این ریسمان ها هم ظاهر می شود. بنابراین اگر چه چنین ریسمان هایی هنوز مستقیما در پهنه کیهان مشاهده نشده اند، اما کیهان شناسان اطمینان دارند که این ریسمان های اسرار آمیز باید جایی در گستره کائنات وجود داشته باشند.
ریسمان های کیهانی قادرند بسیاری از مسائل لا ینحل مطرح در کیهان شناسی را حل کنند. به عنوان مثال، به کمک این ریسمان ها می توان نحوه شکل گیری میدان های مغناطیسی پهناور در جهان، مهمای چگونگی پرتو افشانی ستاره ها در جهان اولیه و منشاء پرتوهای کیهانی با انرژی فوق العاده بالا را توضیح داد.
از همه اینها جالبتر آن که با پیدا کردن یک رشته از این ریسمان های اسرار آمیز می توان به اطلاعاتی در مورد بنیادی ترین اجزای جهان پی برد؛ چراکه ریسمان های کیهانی در واقع ممکن است پسر عموهای غول پیکر همان ریسمان های فوق العاده کوچکی باشند که طبق نظریه ریسمان ها، بنیاد تمامی ماده و انرژی جهان را تشکیل می دهند.
ایده وجود ریسمان ها کیهانی برای نخستین بار در سال1976 توسط "تام کیبل"، فیزیکدان نظری امپرال کالج لندن، مطرح شد. بنابر مدل کیبل، این ریسمان ها در واقع شکستگی هایی یک بعدی در ساختار فضا- زمان هستند که اندک زمانی پس از مه بانگ شکل گرفته اند. داستان از این قرار است که هنگامی که جهان داغ اولیه شروع به خنک شدن کرد، دچار یک سری تغییر فاز نیز شد(دقیقا همان طور که بخار آب با سرد شدن، چگالیده شده و به آب مایع و سپس یخ تبدیل می شود). بدین ترتیب غوغای جهان اولیه که پر از ذرات سنگین بود، نهایتا با "منجمد شدن" جهان آرام گرفت و عالم به شکل نسبتا آرامی که امروزه مشاهده می کنیم تبدیل شد. کیبل دریافت که ساختار فضا- زمان در طی این انجماد سریع عالم باید دچار شکستگی هایی شده باشد. برای فهم بهتر این مطلب کافی است به یخ هایی که در محفظه یخ ساز فریزر منزلتان ساخته می شود توجه کنید. این یخ ها به جای آن که کاملا شفاف باشند، همگی تا حدی سفیدند و علت این سفیدی، شکستگی هایی است که هنگام انجماد سریع آب در ساختار بلوری آن ایجاد شده است؛ چراکه در طی فرایند انجماد سریع، بخش های مختلف بلور که به سرعت در حال شکل گیری بودند، به همدیگر فشار آورده و در نتیجه چنین شکستگی هایی را در ساختار بلور ایجاد کرده اند.
ایده کیبل در دهه 1980 به شدت از سوی کیهان شناسان مورد استقبال قرار گرفت؛ چراکه آنها به این نتیجه رسیده بودند که وجود چنین شکستگی هایی در ساختار جهان می تواند منجر به شکل گیری کهکشان ها و خوشه های کهکشانی شده باشد. در این میان خصوصا شکستگی های یک بعدی – یا همان ریسمان های کیهانی – بسیار جالب توجه بودند؛ چرا که گرانش آنها دقیقا برای ایجاد هسته خوشه های کهکشانی مناسب بود. اما متاسفانه این شود و اشتیاق در اواخر دهه 1990 یعنی هنگامی که امکان مطالعه دقیق تر تابش زمینه میکروموج کیهانی برای اختر شناسان فراهم شد، فروکش کرد. این تابش که در زمانی که تنها 400 هزار سال از عمر جهان سپری شده بود در پهنه کیهان پراکنده شد، نحوه توزیع ماده را در عالم در آن دوران نشان می دهد. اندازه گیری های مختلفی که توسط بالون ها و گیرنده های رادیویی زمینی از این تابش انجام گرفت، نشان می داد که الگوی این تابش پیچیده تر از آن است که صرفا به کمک ریسمان های کیهانی قابل توجیه باشد (این نتیجه گیری چند سال بعد توسط کاوشگر نا همسانگردی میکروموج کیهانی ویلکینسون ناسا موسوم به wmap نیز تایید شد). به جای آن، الگوی این تابش با پیش بینی های مدل تورمی – که بر اساس آن، جهان در بدو پیدایش خود، یک دوران انبساط فوق سریع را پشت سر گذاشته است – به خوبی انطباق داشت. براساس مدل تورمی، این انبساط فوق سریع، افت و خیزهای کوچک مقیاس کوانتومی جهان اولیه را به حدی گسترده کرد که نهایتا هسته های اولیه کهکشان ها و ابرخوشه های کهکشانی را که امروزه مشاهده می کنیم تشکیل دادند. بنابراین از آنجا که برای تعیین مدل های کیهان شناسی دیگر نیازی به ریسمان های کیهانی احساس نمیشد، این ریسمان های اسرار آمیز برای مدتی به فراموشی سپرده شدند.
اما به تازگی کیهان شناسان به شواهدی دست یافته اند که آنها را از این خوای غفلت بیدار کرده است. شواهد مزبور حاکی از آن است که الگوی تابش زمینه میکروموج کیهانی برخلاف تصور قبلی،امکان وجود ریسمان های کیهانی را منتفی نمی کند بلکه صرفا حد بالایی را برای تعداد ریسمان هایی که می توانند در پهنه کیهان وجود داشته باشند، تعیین می کند. در واقع بر اساس یافته های جدید، ریسمان های کیهانی به تنهایی می توانند تا 10 درصد از سهم انرژی کل جهان را به خود اختصاص دهند.
اما از این متقاعد کننده تر آن است که بهترین نظریاتی که اکنون در مورد جهان اولیه در دست داریم همگی بر وجود این ریسمان های کیهانی اتفاق نظر دارند. براساس این نظریات، تا هنگامی که هنوز بیش از 10 به توان منهای 35 ثانیه از لحظه آفرینش جهان سپری نشده بود، فقط یک ابر نیروی واحد بر پهنه کیهان حکمرانی می کرد، اما با انبساط عالم و سرد شدن آن، این ابر نیرو به سه نیروی به ظاهر متفاوت یعنی نیروی هسته ای قوی (که کوارک ها را درکنار همدیگر نگاه می دارد)، نیروی هسته ای ضعیف (که عامل واپاشی های رادیواکتیو است) و نیروی الکترو مغناطیسی تبدیل شد. این تبدیل طی یک سری فرایندهای سریعی صورت گرفت که مجموعا به انبساط فوق سریع عالم موسوم به انبساط تورمی منجر شد، در آن دوران علاوه بر نیرو های شناخته شده فعلی، میدان های ناشناخته دیگری نیز از دل آن ابرنیرو پدید آمد که هنوز توسط بشر کشف نشده اند. جهت این میدان های ناشناخته در انرژی فوق العاده بالای جهان اولیه به راحتی و آزادانه می توانست تغییر کند؛ اما با سرد شدن عالم، این میدان ها نیز منجمد شدند و جهت های ثابتی پیدا کردند.


تشکیل ریسمان های کیهانی این میدان ها پس از انجماد، در هر حوزه از کیهان جهت متفاوتی پیدا کردند. به عنوان مثال،جهت آنها در حوزه ای رو به شمال بود، در حوزه دیگر به سوی شرق، در حوزه دیگر به سمت جنوب از جنوب غربی و به همین ترتیب. در ضمن، این میدان ها در لحظه انجماد حتی المقدور جهتی را بر می گزیدند که با جهت میدان ها در حوزه های کیهانی مجاور خود انطباق نسبی داشته اند؛ به گونه ای که مابین هر حوزه و حوزه های مجاور آن، اتصالی نسبتا پیوسته و هموار ایجاد شود. اما چنین امری همیشه میسر نبود. به همین دلیل هم خواه ناخواه حوزه هایی در پهنه کیهان شکل گرفتند که میدان های کوانتومی درون آنها به طور کامل از میدان های بیرونی مجزا شده بود و ریسمان های کیهانی در واقع چیزی جز همین حوزه های پرانرژی رشته مانند نیستند. از آنجا که میدان های کوانتومی فوق العاده پر انرژی حاصل از مه بانگ همواره در دل این حوزه های ریسمانی محفوظ می مانند، بنابراین اکنون و پس از گذشت 7/13 میلیارد سال از لحظه آفرینش جهان، این ریسمان های اسرار آمیز هنوز هم در پهنه کیهان باقی مانده و انرژی خارق العاده خود را از لحظه آفرینش همچنان حفظ کرده اند.
اما آیا ابر نیروی موجود در جهان اولیه واقعا چنین میدان های نا شناخته ای را در دل داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، "مایری ساکلاریادو" و دو نفر از همکارانش در کینگز کالج لندن، در سال 2003 به بررسی نسخه های مختلف "نظریه وحدت بزرگ" که در تلاش برای توصیف ابر نیروی جهان اولیه است پرداختند. آنها دریافتند که در 80 تا 90 درصد این نظریات همواره سر و کله این میدان های کوانتومی که منجر به شکل گیری ریسمان های کیهانی می شوند نیز پیدا می شود. ساکلاریادو در این باره می گوید: "بنابراین تقریبا در تمامی این نظریات، در انتهای دوران تورم کیهانی، ریسمان های کیهانی نیز در پهنه کیهان ظاهر می شوند.
اما نظریات وحدت بزرگ، تنها نظریاتی نیستند که وجود ریسمان های کیهانی را پیش بینی می کنند؛ چرا که به تازگی نظریه مشهور ریسمان ها نیز خبرهای نوید بخشی را مبنی بر وجود این ریسمان های کیهانی برایمان به ارمغان آورده است. احتمالا می دانید که نظریه ریسمان ها، مطرح ترین و موفق ترین نظریه موجود برای تبیین وحدت تمامی نیرو های جهان است البته تا همین چند سال پیش کسی تصور نمی کرد که نظریه ریسمان ها علی رغم نام خود، ارتباطی با ریسمان های کیهانی داشته باشد. علت این امر آن است که ریسمان هایی که به طور معمول در نظریه ریسمان ها مطرح می شوند، نه ریسمان های غول پیکر کیهانی که جهان را در در احاطه خود دارند بلکه ریسمان های انرژی فوق العاده کوچکی هستند که با ارتعاشات مختلف خود، ماهیت ذرات بنیادی مختلف را شکل می دهند ( به عبارتی بر اساس نظریه ریسمان ها، جزء غایی مواد و نیروهایی که جهان ما رامی سازند، بر خلاف تصور به صورت ذرات نبوده بلکه همین ریسمان های مرتعش انرژی هستند). البته قبلا هم مشخص شده بود که برخی از این ریسمان های فوق العاده کوچک به واسطه انبساط فوق سریع تورمی عالم ممکن است تا ابعاد نجومی کش آمده باشند؛ اما محاسبات اولیه نشان می داد که چنین ریسمان های نجومی ای در صورت شکل گیری، حداقل یک میلیون بار چگال تر از ریسمان های کیهانی ای که در نظریات قبلی ظاهر می شدند خواهند بود. بنابر این گرانش بسیار زیاد چنین ریسمان هایی بر ساختار کل عالم غلبه کرده و در نتیجه باید نشانه کاملا مشخصی از خود بر روی تابش زمینه میکروموج کیهانی باقی می گذاشتند.
اما این تصور در سال 2003 تغییر کرد. می دانیم که براساس نظریه ریسمان ها، کائنات – که جهان های بی شماری از جمله جهان ما را شامل می شود – باید حداقل شش یا هفت بعد مکانی اضافی علاوه بر سه بعد مکانی آشنای جهان ما داشته باشد و این ابعاد اضافی می توانند به اشکال مختلف انحنا داشته باشند. در سال 2003 فیزیکدانی به نام "شامیت کاچرا" از دانشگاه استنفورد کالیفرنیا نشان داد که با توجه به شکل انحنای ابعاد بالاتر کائنات، ریسمان های بنیادین هستی می توانند چگالی کمتری از آن چه تاکنون تصور می شد داشته باشند و بنابراین ریسمان های کیهانی ممکن است حقیقتا همان ریسمان های بنیادین باشند که به واسطه تورم کیهانی تا ابعاد نجومی کش آمده اند. کیبل در این باره می گوید: "بدین ترنیب، نظریه ریسمان ها به طور طبیعی ریسمان های کیهانی را نیز در دل خود دارد."
اما راه سومی هم برای توضیح نحوه پیدایش ریسمان های کیهانی وجود دارد. بر اساس نسخه های جدیدتر نظریه ریسمان ها، هر یک از بیشمار جهان شناور درپهنه کائنات (و از جمله جهان ما) در واقع ابر صفحات یا ابر رویه هایی با دو بُعد یا بیشتر هستند که در گستره ابعاد بالاتر هستی در حال حرکتند. بر این اساس، مه بانگ در واقع چیزی جز برخورد یکی از این جهان ها با جهان ما نبوده است. به عبارتی، ابر صفحه جهان ما و ابر صفحه یک جهان دیگر به واسطه نیروی گرانشی ما بین خود به سوی همدیگر کشیده شده و نهایتا با هم دیگر برخورد کرده اند. به واسطه این برخورد، انرژِی فوق العاده زیادی در هر یک از این ابر صفحات آزاد شده و نهایتا رشته های بسیار پر انرژی یک بعدی یا همان ریسمان های کیهانی در دل هر کدام از این جهان ها (ابر رویه ها) شکل گرفته اند.
بدین ترتیب، نظریات جدیدی که در عرصه فیزیک مطرح شده اند، اندیشه وجود ریسمان های کیهانی را مجددا احیا کردند و بنابراین جستجو برای یافتن نشانه ها و شواهد تجربی مبنی بر وجود این ریسمان ها نیز بیش از پیش شدت گرفت
اکنون در تعدادی از آزمایشگاه های جهان، فیزیکدانها در تلاشند تا با کمک محفظه های محتوی هلیم مایع، رفتار جهان اولیه را مدل سازی کنند. بهترین ایزوتوپ هلیم برای شبیه سازی حالت جهان اولیه، یکی از ایزوتوپ های نسبتا نادر آن به نام هلیم – 3 است. هلیم – 3 در دمای دو هزارم درجه بالای صفر مطلق به یک ابر شاره تبدیل می شود که می تواند بدون هیچگونه اصطکاکی جریان پیدا کند. ابر شاره هلیم از برخی وجوه، رفتاری مشابه رفتار خلاء کوانتومی را از خود بروز می دهد و در ضمن، تغییرات فازی آن نیز به خوبی می تواند نحوه سرد شدن جهان اولیه به نمایش بگذارد. هنگامی هلیم به طور ناگهانی سرد شده و به فاز ابر شارگی وارد شود، جریانهایی در درون آن ایجاد می شود که از نگاه مکانیک کوانتومی عملا مشابه ریسمان های کیهانی هستند.
محققان به کمک هلیم حتی بر خورد ابر صفحات کیهانی یا همان جهان های موازی را نیز شبیه سازی کرده اند. در آزمایشی که اخیرا انجام شد، جرج پیکت و گروه تحقیقاتی اش در دانشگاه لنکستر انگلستان، محفظه ای استوانه ای شکل محتوی هلیم- 3 مایع را تا دمای 150 میکروکلوین سرد کردند و بدین ترتیب، تمامی هلیم- 3 موجود در محفظه در فاز ابر شارگی قرار گرفت. سپس آنها با اعمال یک مبدان مغناطیسی قوی، راستای چرخش اتم های را در مقطع مرکزی استوانه مزبور تغییر دادند. این مقطع هلیمی از طرفین توسط دوسر از اتم ها که امتداد چرخششان تغییر نیافته بود، در بر گرفته شده بود. هر یک از این دو سطح به لحاظ ریاضی رفتاری مشابه یک ابر صفحه را در نظریه ریسمان ها از خود بروز می داد. هنگامیکه پژوهشگران میدان مغناطیسی را قطع کردند، حالت تغییر یافته مقطع هلیمی از بین رفت ئ نتیجتا دو صفحه با همدیگر برخورد کردند. آزمایش نشان داد که از برخورد این دو ابر صفحه با هم دیگر، واقعا توده ای از جریان های ریسمان مانند در درون هلیم شکل می گیرند.
مطالعات انجام شده حاکی از آن است که پدید هایی مشابه ریسمان های کیهانی، علاوه بر هلیم مایع در سایر سیستم ها نظیر بلور های مایع، ابر رسانه ها و شاره هایی که به واسطه گرم شدن در آستانه تشکیل جریان های همرفتی هستند، نیز ایجاد می شوند. در تمامی این موارد، وقوع نوعی گذار فاز منجر به شکل گیری انبوهی از ساختار های ریسمان شکل می شود. شواهد کیهانی دستاوردهای پیکت و دیگران در مورد شبیه سازی آزمایشگاهی رفتار ریسمان های کیهانی بسیار جالب توجه است .آن دیویس، فیزیکدان دانشگاه کمبریج در این باره میگوید: واقعا شگفت انگیز است که بتوان مشابه چنین ریسمانهایی را در آزمایشگاه ایجاد کرد.
اما هر چند نتایج آزمایشهایی برای طرفداران ریسمان های کیهانی اطمینان بخش است، اما این به تنهایی کافی نیست، چرا که همان طور که کیبل هم میگوید، ازچنین آزمایشاتی نمیتوان اطلاعات مستقیمی از ریسمان های کیهانی بدست آورد.
در واقع تنها راه اثبات وجود ریسمان های کیهانی، مشاهده آنها نه در شرایط آزمایشگاهی بلکه در پهنه بی کران فضا است. در سال 2003 ، اختر شناسان تصور کردند که یکی از ریسمان های کیهانی را یافته اند. می دانیم که گرانش قدرتمند یک ریسمان کیهانی می تواند نور کهکشان هایی را که در پشت آن قرار دارد، همانند یک عدسی کیهانی به گونه ای خم کند که از هریک از کهکشان های مزبور، دو تصویر مجزا در دو سوی ریسمان کیهانی ایجاد شوند. در سال 2003 ، گروهی از اختر شناسان به رهبری میخائیل سازهین در رصد خانه کاپودیمونت واقع در نزدیکی شهر ناپل ایتالیا، تصویری از پهنه آسمان را ثبت کردند که به نظر میرسید حاوی دو تصویر یکسان از یک کهکشان واحد باشد.
متاسفانه بعدا مشخص شد که این نتیجه گیری صحیح نبوده است، چراکه تلسکوپ فضایی هابل نشان داد که این دو تصویر در واقع مربوط به دو کهکشان متفاوت است که به طور فریبنده ای شبیه به یکدیگر هستند. کیبل معتقد است که ما باید بسیار خوش شانس باشیم که بتوانیم با چنین روشی ریسمان های کیهانی را کشف کنیم، چراکه میزان انحنای نور توسط این ریسمان ها عموما بسیار ناچیز است. اما در مقابل، کیهان شناسان نظیر "الکساندر ویلنکین" از دانشگاه تافتز در ماسا چوست آمریکا نسبت به این مسئله خوش بین هستند. ویلنکین می گوید: "فراموش نکنیم که رصدگران به تازگی جست و جوی سیستماتیک مبتنی بر این روش را برای کشف ریسمان های کیهانی آغاز کرده اند و بنابراین نباید در این باره زود قضاوت کرد." اما روش های دیگری هم وجود دارند که می توانند اختر شناسان را در کشف ریسمان های کیهانی یاری بخشند. یکی از این روش ها، تجزیه و تحلیل نشانه هایی است که ریسمان های کیهانی می توانند بر روی تابش زمینه میکرو موج کیهانی بر جای بگذارد. "نیل بویس" به همراه گروه تحقیقاتی اش در امپریال کالج لندن با بررسی مجدد داده های ثبت شده از تابش زمینه کیهانی توسط کاوشگر wmap ناسا به این نتیجه رسیده اند که چنان چه در مدل سازی جهان اولیه علاوه بر وقوع تورم کیهانی، حضور ریسمان های کیهانی را نیز در نظر بگیریم، بهتر می توان داده های مزبور را توضیح داد. اما با این حال از آنجا که دقت آماری داده های ثبت شده از تابش زمینه میکرو موج کیهانی هنوز آن طور که باید بالا نیست، بنابراین فعلا نمی توان دستاورد این گروه پژوهشی را به منزله کشف ریسمان های کیهانی قلمداد کرد.
اما گرانش قدرتمند ریسمان های کیهانی می تواند نشانه های خود را علاوه بر تابش زمینه میکرو موج کیهانی، بر روی تابش زمینه ای دیگری نیز بر جای بگذارد. این تابش زمینه ای متفاوت، امواج رادیویی ای است که در زمانی که تنها 400 هزار سال از عمر عالم سپری شده بود از گاز هیدروژن موجود در جهان گسیل شده اند. محاسبات "بنیامین وندلت" در دانشگاه ایلی نوی آمریکا نشان می دهد که چنان چه آرایه ای از گیرنده های رادیویی به وسعت یک هزار کیلومتر مربع داشته باشیم، می توان نشانه های مزبور را آشکارسازی کرد، اما متاسفانه بعید به نظر می رسد که امکان تامین هزینه های پروژه ای با این وسعت به این زودی ها فراهم شود.
اما هنوز یک راه دیگر هم برای آشکار سازی ریسمان های کیهانی وجود دارد. از آنجا که این ریسمان های بسیار چگال در پهنه کیهان در حال ارتعاش هستند بنابراین با ارتعاشات خود، امواج گرانشی قدرتمندی را گستره کیهان منتشر می کنند. محاسبات نشان می دهد که شکل امواج گرانشی حاصل از ارتعش ریسمان های کیهانی نسبت به امواج گرانشی حاصل از سایر منابع کیهانی کاملا متفاوت و نتیجه قابل تشخیص است.
اما آیا امکان ثبت این امواج اساسا وجود دارد؟ شدت این امواج گرانشی به چگالی ریسمان های مولد آنها وابسته است و با توجه به تخمینی که از چگالی ریسمان های کیهانی در دست داریم، می توان گفت که چشم انداز نسبتا روشنی برای آشکارسازی امواج گرانشی حاصل از آنها در پیش روی بشر قرار دارد. هنگامی که سیستم های سخت افزاری رصد خانه امواج گرانشی ligo واقع در ایالات متحده در سال 2013 ارتقا داده شود، این رصد خانه تا حدودی امکان آشکار سازی امواج گرانشی حاصل از ریسمان های کیهانی را پیدا خواهد کرد. علاوه بر آن، یک آشکار ساز فضایی امواج گرانشی موسوم به lisa نیز که هم اکنون مراحل اولیه طراحی خود را می گذراند، به واسطه حساسیت بالاتری که دارد، امکان آشکارسازی امواج مزبور را خواهد داشت. ویلنکین می گوید: "اگر بتوانیم ریسمان های کیهانی را آشکار سازی کنیم، چیزهای زیادی را درباره جهان و ذرات بنیادین تشکیل دهنده آن خواهیم آموخت." با اندازه گیری جدایی زاویه ای تصاویر حاصل از عدسی گرانشی ریسمان های کیهانی و یا به کمک شدت امواج گرانشی گسیل شده از آنها، می توان تخمینی از جرم این ریسمان های کیهانی به دست آورد. با دانستن جرم این ریسمان های کیهانی می توان فهمید که ابرنیروی موجود در جهان اولیه، در چه دمایی به نیروهای به ظاهر متفاوتی که اکنون در جهان مشاهده می کنیم تبدیل شده است. اما با دانستن چنین دمایی می توان نظریات وحدت بزرگ فیزیک را به محک آزمون گذاشت، چراکه این نظریات هر یک دمای خاصی را برای تحقق وحدت نیروهای جهان پیش بینی می کنند.
اما اگر ریسمان های کیهانی در واقع همان ریسمان های بنیادین بسیار کوچک تشکیل دهنده ماهیت اجزای جهان باشند که تا ابعاد نجومی کش آمده اند آنوقت چه؟ بر اساس نظریات موجود، چنانچه ابتدای یک ریسمان کیهانی از کنار انتهای آن بگذرد، ابتدا و انتهای آن به همدیگر متصل شده و حلقه ی بسته ای تشکیل خواهد شد. این حلقه بسته با گذشت زمان، کوچک و کوچکتر شده و نهایتا محو خواهد شد. در این صورت از لحظه آفرینش جهان تا کنون باید بسیاری از این ریسمان های کیهانی، محو شده و از بین رفته باشند و فقط تعداد اندکی از آنها باقی مانده باشند. اما چنانچه ریسمان های کیهانی در واقع همان ریسمان های بنیادی تشکیل دهنده ماهیت اجزاء جهان باشند و یا از برخورد جهان ها با هم دیگر حاصل شده باشند، به واسطه حرکت در ابعاد بالاتر کائنات، امکان آن که یک حلقه بسته را در یک بعد تشکیل دهند بسیار کم بوده و نتیجه تعداد بیشتری از آنها – شاید در حدود یک هزار عدد از آنها – ممکن است همچنان در پهنه کیهان باقی مانده باشند. در این صورت حتی ممکن است این تعداد ریسمان های کیهانی باقی مانده، در همدیگر گره خورده و یک کلاف کاموایی کیهانی را تشکیل داده باشند! کشف این ریسمان های کیهانی در هم تنیده، خبر بسیار مهمی خواهد بود. تا پیش از این، منتقدان نظریه ریسمان ها این نظریه را به بازیچه ای ریاضی در دست نظریه پردازان تشبیه می کردند که هیچ گونه پیش بینی قابل آزمونی ارائه نمی کند. اما با کشف یک کلاف کاموایی کیهانی که در حال در نوردیدن پهنه آسمان هاست، این پندار نیز بسرعت تغییر خواهد کرد.
نگاهی به نا گفته های نظریه ی ریسمان
اگر کمی در فیزیک نوین مطالعه کرده باشید حتما با تئوری ریسمان برخورد داشته اید . ما در این مقاله سعی داریم تا اندکی از ناگفته های ریسمان ها را مطرح کنیم و به اطلاع شما برسانیم . حال مقدمه از ریسمان ها را مطرح می کنیم .
در تئوری ریسمان به جای اینکه ذرات سنگ بنای اولیه قرار داده شوند ریسمان های کیهانی ملاک قرار می گیرند که اندازه های بسیار کوچک است و اگر این تئوری را گرانش کوانتومی باشد پس اندازه ی ریسمان ها باید با ثابت طول پلانک که برابر 33^10 است متناسب باشد . هر چند که این مقدار بسیار کوچک است به بسیار سخت می توان آن را تصور کرد . همچنین این ریسمان ها قادرند تا به صورت حلقه در آیند و با یکدیگر پیوند برقرار کنند و متصل شوند و یا به صورت یک تار مو حالت خود را حفظ کنند .
این ریسمان ها می توانند با هر نوع نوسان خود ذره ای خاص را پدید آورند برای مثال می توانند با یک نوسان خاص الکترون بسازند و با نوسان دیگر گراویتون را خلق کنند . تئوری ریسمان در اصل بوزونیک است یعنی برای توصیف ذرات حمل کننده نیرو است و در آن ساختار فرمیونیک جایی ندارد . ولی مطرح کنندگان نظریه ی ریسمان برای توصیف این حالت ابرتقارن را وارد این نظریه کرده اند که در این صورت هر دو هم فرمیون ها دارای جایگاه هستند و هم بوزون ها . در این صورت نظریه هایی پدید می آیند که ابرریسمان نامیده می شوند . نظریه های ابر ریسمان بر پنج نوعند که در ادامه مقاله می توانند آن گفته شده اند.


متخصص های نظریه ی ریسمان بر این باور هستند که پنج تئوری ابر ریسمان وجود دارد . نوع I ، نوع IIA و نوع IIB و دو حالت تئوری ریسمان اکتشافی یا هترو تیک که عبارتند از (heterotic E8×E8): و دیگری ریسمان (heterotic SO(32) ) تفکر این است که از بین این پنج نماینده برای تئوری ریسمان تنها یک تئوری درست است * یک تئوری برای همه چیز * و می گفت که فضا – زمان ده بعدی در چهار بعد که امروزه توسط دانشمندان تأیید شده است فشرده شده است . دیگر تئوری ها سعی در این داشتند که تئوری ریسمان را رد کنند .
اما امروزه می دانیم که این تصویر ساده چندان درست هم نیست و این پنج تئوری ابر ریسمان به یکدیگر متصل هستند . همچون یک تئوری خاص و پایه ای . این تئوری ها به دگرگونی وابسته اند که به آن دوگانی می گوئیم . اگر دو تئوری با دوگانی دگرگونی وابسته اند ، این بدان معنا است که اولین تئوری می تواند در برخی از راه ها دگرگون شده باشد . به این دو تئوری دوگانه برای یکدیگر گفته می شود .
این کمیت های پیوند دوگانگی ها جدا از هم تصور می شدند . مقیاس ها فاصله های کم و زیاد ، نیرو ، طول و ... . این کمیت ها همیشه در فیزیک در هر دو تئوری میدان های کلاسیک و تئوری ذرات کوانتومی دارای حد خاصی هستند . اما ریسمان ها می توانند تفاوت بین کوچکی و بزرگی ، نیرومندی و ضعف باشند .
آنتروپی سیاه‌چاله چیست ؟
عقیده نظریه ریسمان در زمینه ی سیاهچاله : همانطور که می دانیم سیاهچاله ها نتیجه معادلات اینشتین هستند و چون تئوری ریسمان وجود گرانش را می پذیرد و شامل معادلات اینشتین نیز می شود پس وجود سیاهچاله ها را نیز می پذیرد . اما تئوری ریسمان بیشتر از تقارن جالب انواعی از ماده که معمولا" در معادلات اینشتین عادی به نظر می رسند بر خواسته است . بنابراین سیاهچاله در بافت تئوری ریسمان موضوعی جالب برای مطالعه هستند .
دو مقدار مهم در ترمودینامیک دما و آنتروپی است . گرما همان چیزی است که آن را به خوبی می شناسیم و می توانیم آن را از بخاری یا دیگر اجرام گرما زا حس کنیم . آنتروپی در زندگی روزانه مردم یک امر بیگانه است .
فرض کنید ما یک جعبه ی پر از گاز داریم که مولکول های گاز مورد نظر M نام دارد . دمای گاز درون جعبه در واقع میانگین انرژی جنبشی ذرات گاز است . هر مولکول همچون یک ذره ی کوانتومی حالت انرژی کوانتیده دارد . اگر ما تئوری کوانتوم را در مورد این مولکول ها درک کنیم ، می توانیم حالت میکروسکوپی یا زیر کوانتومی موجود را محاسبه کنیم ، در این صورت عددی از محاسبات پدید می آید اگر ما لگاریتم آن عدد را به دست آوریم آنگاه آنتروپی پدید آمده است .
زمانی که این موضوع کشف شد که سیاهچاله ها می توانند با توجه به فرایند های کوانتومی نابود شوند به نظر می آمود که آنتروپی و دما دارایی ترمودینامیک هستند . دمای سیاهچاله با معکوس جرمش متناسب است . بنابراین سیاهچاله با نابودی اش گرم و گرمتر از دوره ی سابق خود می شود . آنتروپی سیاهچاله یک چهارم منطقه ی افق رویداد است ، بنابراین آنتروپی همچون سیاهچاله کوچک و کوچکتر می شود و در نتیجه منطقه ی افق رویداد نیز رفته رفته کاهش می یابد حال بایدگفت که درتئوری ریسمان نقل روشنی بین زیر کوانتومهاوتئوری کوانتوم و فرض آنتروپی سیاهچاله وجود ندارد.
ریسمان ها و گرانش
اگر تئوری ریسمان همان تئوری گرانش است چطور می توانیم را با تئوری گرانش اینشتین مقایسه کنیم ؛ چه رابطه ای بین هندسه ی فضا – زمان و تئوری ریسمان وجود دارد .
ساده ترین نوع برای تصور سفر یک ریسمان در فضا – زمان تخت d بعدی ، به معنای سفر از یک سوی فضا به سوی دیگر آن است در صورتی که صدای تیک تیک زمان به گوش می رسد . یک ریسمان یک جسم یک بعدی است ، این بدان معنا است که اگر تو بخواهی در طول یک ریسمان سفر کنی فقط می توانی به جلو و عقب روی و این امکان وجود ندارد که به یک سو یا بالا و یا پائین بروی . یک ریسمان می تواند به یک سو مثلا" بالا و پائین در فضا – زمان حرکت کند . اگر چه یک ریسمان همچنین می تواند گردادگرد فضا – زمان حرکت کند . آنها در یک سطح از فضا زمان کشیده می شوند و همانند جارویی عمل می کنند که به آن ریسمان ورد شیت ( کلمه ی ورد شیت یک واژه ی انگلیسی است که به صورت worldsheet است این کلمه معادلی صریحی در فارسی ندارد ولی اگر بخواهیم معادلی برای آن بیابیم می توانیم بگوئیم صفحه یا ورقه جهانی ) که در واقع دو بعد از سطح و یک بعد از فضا و یک بعد از زمان است .
ریسمان ورد شیت یک کلید برای تمام فیزیک ریسمان ها است . یک ریسمان نوسان می کند و از میان چهار بعد فضا – زمان سفر می کند . این نوسان ها می توانند در دو بعد ریسمان ورد شیت نمایان گر شوند که همچون منظره ی این نوسان ها در دو بعد در تئوری کوانتوم گرانشی است . در واقع باید این نوسان های ایجاد شده با مکانیک کوانتوم و تئوری نسبیت خاص هماهنگ باشند . تعداد ابعاد فضا – زمانی در تئوری ریسمان برای نیروها که همان تئوری بوزونیک است به 26 تا محدود می شود و 10 بهد از آن در تئوری بوزونیک ، فرمیونیک که همان ابر ریسمان است مشترک است .
بنابراین گرانش از کجا می آید ؟
اگر ریسمان ها در فضا – زمانی که توسط ریسمان های دیگر محصور است سفر کنند ، سپس طیف نوسان یک ذره با 2 اسپین و جرم صفر را شامل می شود ، در این صورت ذره گراویتون خواهد بود که حامل نیروی گرانشی است .
جایی که گراویتون وجود دارد باید گرانش نیز وجود داشته باشد . گرانش در کجای تئوری ریسمان جای دارد ؟
ریسمان ها و هندسه فضا – زمان
تئوری کلاسیک از هندسه فضا زمان که ما به آن گرانش می گوئیم به معادلات آلبرت اینشتن دانشمند بزرگ آلمانی الاصل بستگی دارد که در آن خمیدگی فضا – زمان به توزیع ماده و انرژی در آن بستگی دارد . اما معادلات اینشتین در تئوری ریسمان چگونه مطرح شده اند ؟
اگر یک ریسمان در فضا – زمان خمیده به سفر بپردازد ، سپس ریسمان هم با این خمیدگی متناسب می شود همچون یک ریسمان تکثیر یافته . و این سازگار با مکانیک کوانتوم و معدلات اینشتین در مورد خمیده شدن فضا – زمان است . حال این امری واقعی است ! این نتیجه ای متقاعد کنند برای مطرح کنندگان تئوری ریسمان بود . تنهاذ تئوری ریسمان از فیزیک فضا – زمان خمیده گرانش را پیش بینی نمی کند ، اما می گوید که معادلات اینشتن از فضا – زمان خمیده در تکثیر ریسمان ها اطاعت می کنند .
آیا فضا – زمان بنیادی است ؟
رابطه ی پیچیده ای بین تئوری ریسمان و فضا – زمان وجود دارد . تئوری ریسمان از این معادلات اینشتین به طور کامل اطاعت نمی کند . در تئوری ریسمان سری های زیادی برای اصلاح تئوری گرانش وجود دارد . در شرایط پائین تر از نرمال اگر ما فقط به مقیاس بزرگتر از ریسمان ها نگاه کنیم این فواصل قابل ملاحضه نیست . اما اگر مقیاس فاصله ای کم باشد این اصلاح ها بزرگتر می شوند تا از معادلات اینشتین برای توصیف نتیجه بزرگتر نشوند .
در حقیقت زمانی که سطح این اصلاحات بزرگتر شود هندسه فضا – زمانی برای تضمین توصیف نتیجه وجود ندارد . در واقع معادلات برای محاسبه ی فضا – زمان غیر ممکن می شود . اما چیزی که در این تئوری در فاصله های زیاد نمایان گر می شود پیوندی ضعیف است . این عقیده ای با درگیری های بزرگ فلسفی است .
فاصله های کم و زیاد
تقارن دوگانه که استعداد های پیچیده و مبهمی برای تشخیص مقیاس فاصله های زیاد و کم می خواهد دو گانگی تی T – duality خوانده می شود . و از حدود ابعاد اضافه در تئوری ابر ریسمان که حدود شش تا است می آید .
فرض کنید ما در فضا – زمان 10 بعدی هستیم که بدین معنا است که 9 بعدی فضایی و یک بعد زمانی دارد . گرفتن یکی از این نه بعد فضایی دایره ای به شعاع R می سازد . که در جهت برای فاصله L=2p R گرفته می شود . شما در دور این دایره حرکت می کنید و به جایی که از آنجا حرکت خود را آغاز کرده اید باز می گردید .
یک ذره که دور این دایره به سفر می پردازد دارای مقدار حرکتی خواهد بود که گرداگرد این دایره است که به مجموع انؤزی ذره کمک می کند . اما موضوع در رابطه با یک ریسمان کاملا" تفاوت دارد . زیرا در سفر ، ریسمان می تواند دور دایره را خمیده کند . عدد زمانی پیچیدن این ریسمان به دور دایره عدد پیچ در پیچ خوانده می شود .
حال مورد عجیب در مورد تئوری ریسمان این است که این مقدار و این نوع پیچش می تواند تعویض شود . ما میزان این طول را با تغییر شعاع دایره با مقدار L(st)^2/R تغییر می دهیم ، در حالی که Lst طول ریسمان است . اگر R از طول ریمان خیلی کوچکتر باشد سپس مقدار L(st)^2/R
بسیار بزرگ خواهد شد ؛ بنابراین مقدار مبادله و نوع پیچش ریسمان تبادل یک مقیاس فاصله ای بزرگ با یک مقیاس فاصله ای زیاد است .
این نوع از دوگانگی دوگانگی تی T – duality خوانده می شود . دوگانگی تی به تئوری های ابرریسمان نوع های IIA و IIB است . این بدان معنا است که اگر این دو تئوری در روی یک دایره فشرده شوند ، سویچ مقدار و نوع پیچش و سویچ مقیاس فاصله ای با تأثیر دو تئوری بروی یکدیگر تغییر می کند .
بنابراین دوگانگی تی در مقیاس های مختلف دارای تفاوت است . مثلا" در مقیاس های فاصله ای بسیار بزرگ برای مقدار کم در ریسمان ها است و نوع پیچش برای ریسمان با مقیاس های بسیار کوچک . حال همه ی این گفته تفسیر جالبی از این است که فیزیک چگونه بعد از کپلر و نیوتون در جریان بوده و توسعه یافته است .
ریسمان ها و پیوند ضعیف
ثابت اتصال و پیوند چیست ؟

این یکی از اعدادی است که در مورد چگونگی نیرو و کنش متقابل سخن می گوید . برای مثال : ثابت نیوتن ثابت پیوند برای نیروی گرانش است . اگر میزان ثابت کنونی نیوتن دوبرابر بود سپس ما گرانش را در سطح زمین دو برابر احساس می کردیم و همچنین از زمین گرانش ماه و خورشید نیز دو برابر احساس می شد و غیره . یک ثابت پیوندی بزرگتر بدان معنا است که آن نیرو قوی تر است و ثابت پیوندی ضعیف تر بدان معنا است که نیروی مورد نظر ضعیف تر است .
هر نیرویی دارای ثابت پیوندی است . برای مثال در نیروی الکترومغناطیسی ثابت پیوندی با مربع با الکتریکی متناسب است . زمانی که فیزیکدان ها رفتار کوانتوم های الکترومغناطیسی را مورد مطالعه قرار دادند ، آنها کاملا" قادر نبودند تا تمام تئوری ها را حل کنند . بنابراین مقداری از قوانین روبه روی خود را می شکستند تا به توانند معادلات را حل کنند و هر جایی که شکسته می شد راه را برای حل موضوعات بعدی و ثابت های پیوندی باز می کرد . در انرژی های عادی در الکترو مغناطیس ثابت پیوند کوچک است و بنابراین اولین قسمت اندکی شکسته شده تقریب خوبی برای پاسخ واقعی بود . اما اگر ثابت پیوند زیاد باشد متودهای محاسبه نیز زیر پا گذاشته می شود و قسمت های کوچک نیز بی ارزش می شوند . این موضوع در تئوری ریسمان نیز قابل رخ دادن است . تئوری های ریسمان دارای ثابت پیوندی هستند . اما با تئوری ذرات تفاوت دارد . در تئوری ریسمان ثابت تنها یک عدد نیست و به نوع نوسان ریسمان وابسته است که آن را کندی می خوانند . مبادله میدان کندی از تبادل ثابت های پیوندی بسیار بزرگ یاکوچک کم می شود .
این تقارن دوگانگی اس S – duality خوانده می شود . اگر دو تئوری ریسمان توسط دوگانگی اس به هم وابسته باشند در این صورت ثابت پیوندی یکی ضعیف خواهد بود دیگر در مقابله با آن ثابت پیوندی قوی خواهد داشت . باید توجه داشت که تئوری با نیروی پیوندی نمی تواند مفهومی از بسط آن در سری های دیگر باشد . و اما تئوری با نیروی پیوندی ضعیف این امکان را دارد . بنابراین اگر دو تئوری در دوگانگی اس به هم وابسته اند ما باید تئوری ضعیف را درک کنیم و اگر در فهم این موضوع کاملا" موفق باشیم می توان گفت که تئوری ریسمان را کاملا" فهمیده اید . این در واقع ضرب المثلی در بین فیزیکدان ها است .تئوری های ابرریسمان وابسته به دوگانگی اس عبارتند از : نوع I با تئوری ابر ریسمان (heterotic SO(32)و تئوری ابر ریسمان IIB با خودش این به معنا است ؟
دوگانگی تی چیزی منحصر به فرد در فیزیک ریسمان ها است ، آن چیزی است که از عهده ی ذرات خارج است و قادر به انجام آن نیستند ، زیرا یک ذره نمی تواند همانند یک ریسمان گرداگرد یک دایره خمیده شود . اگر واقعا" تئوری ریسمان نظریه ی درستی در طبیعت است باید بر سطح های عمیق نیز دلالت کند . مقیاس های فاصله ای کوچک در فیزیک به صورت مستقل اصلاح نشده اند ، اما همانند یک سیال است که وابسته به تحقیق ما و استفاده از اندازه ها است ، این ها است که حالت تحقیق را مشخص می سارد .
در قسمت دیگر که دوگانگی اس است به ما می آموزد که حد نیروی پیوندی در ریسمان ها می تواند در حدهای ضعیف برای ریسمان های مختلف محاسبه شود . اما این نتیجه ای عاقلانه برای مکانیک کوانتوم گرانشی است ؛ زیرا همانطور که می دانیم در تئوری آلبرت اینشتن آمده است اجرام با بزرگی زیاد بروی فضا – زمان اطراف خود تأثیر می گذارند و آن را خمیده می کنند .
این مقاله ای مختصر در زمینه ی نظریه ی ریسمان بود ، زیرا همانطور که می دانیم تئوری ریسمان پیچیده است و جابرای بحث در آن باقی است و می توانیم چندین ده صفحه آن را به تفسیر گذاریم . انشا الله به یاری خداوند متعال ، سعی داریم که در مقالاتی دیگر ، مباحث گفته نشده ی تئوری ریسمان را هر چند مختصر توضیح دهیم .

سید حسام الدین حسینی