در آیه182 سوره اعراف، و آیه 44 سوره قلم معنی استدراج چیست؟
قال رسول الله صلی الله علیه وآله: الا و صلی الله علی الباکین علی الحسین رحمة و شفقة .
آگاه باشید که خداوند بر گریه کنندگان برای حسین علیه السلام، از روی رحمت و مهربانی درود میفرستد.
پیش فرض
املاء و استدراج دو لفظ قرآنی است که از آیات مبارکه 182 و 183 سوره اعراف و دیگر آیات مشابه اقتباس شده است، آنجا که می فرماید:
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ(182)
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.
وَ أُمْلی لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ(183)
و به آنها مهلت میدهم تا مجازاتشان دردناکتر باشد(؛ زیرا طرح و نقشه من، قوی )و حساب شده( است. )و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست.
استدراج همان حرکت پلهای و حرکت تدریجی به سوی مجازات الهی است و املاء همان مهلت دادن حق تعالی به مجرمین است.
از مجموع آیات چنین بدست میآید که خداوند گناهکاران و طغیانگران را طبق یک سنت فورا گرفتار مجازات نمی کند بلکه درهای نعمت را به روی آنان میگشاید و هر چه طغیان بیشتر شد نعمت هم افزونی مییابد
که در این صورت از دو حال خارج نیست:
الف : متنبه میشوند،که این مصداق هدایت الهی است.
ب : بر غرور و معاصی آنان افزوده می شود که مضمون استدراج و حرکت تدریجی بسوی عذاب و مجازات دردناکتری است.(1)
این سنت الهی به هیچ عصر و نسل خاصی منحصر نیست و همه اعصار و اعقاب را در بر میگیرد. در تاریخ بشر نمونههای فراوانی برای این سنت الهی هست
پي نوشت:
1-تفسیر نمونه ج 7 ص 33 و 34 ج 5 ص 238ـ239
روایتی دیگر
استدراج
به طوري كه اهل لغت گفتهاند[1] استدراج دو معني دارد، يكي گرفتن چيزي به تدريج است. زيرا اصل اين ماده از درجه گرفته شده كه به معني " پله" است، همان گونه كه انسان در صعود و نزول از طبقات پائين عمارت به بالا، يا به عكس، از پلهها استفاده ميكند، همچنين هر گاه چيزي را تدريجاً و مرحله به مرحله بگيرند يا گرفتار سازند به اين عمل استدراج گفته ميشود.معني ديگر "پيچيدن" است، همان گونه كه يك طومار را به هم ميپيچند.
از حسين بن علي(صلوات الله عليهما) در تحف العقول نقل شده فرمود:
«استدراج از خداوند سبحان آن است كه نعمت بنده را فراوان كند و توفيق شكر را از او سلب نمايد.»[2]
در مورد "مجازات استدراجي" كه از آيات قرآن و احاديث استفاده ميشود چنين است كه خداوند گناهكاران و طغيانگران جسور و زورمند را طبق يك سنت، فوراً گرفتار مجازات نميكند، بلكه درهاي نعمتها را به روي آنها ميگشايد، هر چه بيشتر در مسير طغيان گام بر ميدارند، نعمت خود را بيشتر ميكند، و اين از دو حال خارج نيست. يا اين نعمتها باعث تنبه و بيداريشان ميشود، كه در اين حال برنامه "هدايت الهي" عملي شده، و يا اين كه بر غرور و بي خبريشان ميافزايد در اين صورت مجازاتشان به هنگام رسيدن به آخرين مرحله دردناكتر است، زيرا به هنگامي كه غرق انواع ناز و نعمتها ميشوند. خداوند همه را از آنها ميگيرد و طومار زندگي آنها را در هم ميپيچد و اين گونه مجازات بسيار سختتر است.[3]
خداي سبحان در آيات قرآن كريم دادن ملك به امثال نمرودها و فرعونها و دادن اموال به امثال قارونها را به خدا نسبت داده، پس اين نيست مگر اينكه همه اين رزقها به اذن خدا است، خدا اين گونه رزقهاي وسيع را در اختيار نامبردگان قرار ميدهد تا امتحانشان نموده و حجت عليه آنان تمام گشته و زمينه بيچارگي و استدراج آنان و مصالحي نظير اين فراهم آيد.
اهميت بحث «استدراج» در جامعه امروز
از جمله اصول و حقايقي كه قرآن مجيد بيان كرده استدراج است. در رابطه انسان و نعمتها يا در رابطه انسان و بلايا و شدائد و فكرهاي كوتاه يك چيز بيشتر نميبينند. نعمت چيست؟ مگر جز سلامتي و پول نعمتي هم در دنيا وجود دارد؟ اينها نعمت مطلق است و نعمت مطلق هم دليل بر تقرب در نزد خداست. مسلم اگر چيزي نعمت علي الاطلاق باشد دليل بر قرب انسان به خداست. بلايا چيست؟ مگر جز فقر بلايي وجود دارد؟ مگر جز بيماري بلايي وجود دارد؟ پس هر كس اين طور بود خدا زده است. ما خدا زده هستيم و اگر خدا زده نبوديم كه اين همه فقير نبوديم و ... در صورتي كه مطلب اين طور نيست. عكسش هم نيست كه مال و ثروت بلاست و فقر نعمت است. مال و ثروت با نوع عكس العملي كه انسان با داشتن مال و ثروت نشان بدهد مشخص ميشود كه، بلاست يا نعمت. پس افرادي ممكن است كه متنعم به نعمتهاي ظاهري باشند و هيچ اشكالي در كارشان پيش نيايد و بيشتر بايد از اين وحشت كنند كه نكند ما مغضوب پروردگار هستيم كه هيچ اشكالي در كار ما پيش نميآيد.[4]
استدراج در قرآن
استدراج در دو مورد از قرآن مجيد آمده است. يكي در آيه 182 سوره " اعراف" و ديگر آيه 44 سوره "قلم" و هر دو درباره انكار كنندگان آيات الهي است. ولي كيد الهي، مهلت، استهزاء، طول عمر دادن و... به عنوان «استدراج»، بارها در آيات قرآن آمده است.
«وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ»
«و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جايي كه نميدانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد.»
در اين آيه، قرينه مقام دلالت دارد بر اين كه منظور از استدراج نزديك شدن به هلاكت است يا در دنيا و يا در آخرت و اين كه استدراج را مقيد كرد به راهي كه خود آنان نفهمند، براي اين است كه بفهماند اين نزديك كردن آشكارا نيست، بلكه در همان سرگرمي به تمتع از مظاهر زندگي مادي مخفي است، و در نتيجه ايشان با زياده روي در معصيت پيوسته بسوي هلاكت نزديك ميشود. پس ميتوان گفت استدراج، تجديد نعمتي بعد از نعمت ديگري است تا بدين وسيله التذاذ به آن نعمتها ايشان را از توجه به وبال كارهايشان غافل بسازد.[5]
استدراج در روايات
از امام صادق (ع)، در تفسير آيه فوق چنين نقل شده كه فرمود:
«هو العبد يذنب الذنب فتجدد له النعمة معه تلهيه تلك النعمة عن الاستغفار من ذلك الذنب».[6]
منظور از اين آيه بنده گنهكاري است كه پس از انجام گناه، خداوند او را مشمول نعمتي قرار ميدهد ولي او نعمت را به حساب خوبي خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش ميسازد.
[1] . مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش، ..........، ج 3، ص: 190
راغب اصفهاني حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، صفوان عدنان داودي، دمشق بيروت، دار العلم الدار الشامية، 1412 ق، اول، ص: 310
ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، بيروت، دار صادر، 1414 ق، سوم، ج 2، ص، 266.
[2] .قريشي، سيد علي اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1371 ش، ششم، ج 2، ص: 335
[3] . مكارم شيرازي، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلامية، ،1374 ش، اول، ج 7، ص: 32.
[4] . مطهري، مرتضي؛ آشنايي با قرآن، تهران، صدرا، ج 8 (تفسير سورههاي طلاق و تحريم و ملك و قلم)، ص 309.
[5] . علامه طباطبائي، محمد حسين؛ الميزان، مترجم: موسوي همدانی سيد محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعۀ مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، پنجم، ج 8، ص: 453.
[6] . كليني، محمد بن يعقوب؛ اصول كافي، مترجم: آيت الله محمد باقر كوه كمرهاي، تهران، اسوه، 1375، سوم، ج 5، ص 556، ح 3.
سنت استدراج در قرآن
1,056
خدواند درباره کفار خطاب به پیامبر می فرماید: «فذرنی و من یکذب بهذا الحدیث سنستدرجهم من حیث لا یعلمون؛ پس مرا با کسی که این سخن (های قرآن) را تکذیب می کند واگذار.
ما به تدریج آنها را از آن جا که نمی دانند گرفتار خواهیم ساخت» (قلم/44). ای پیغمبر! بگذار مرا و این مردم. (نه معنایش این است که تو مانع شدی، تعبیری است که در مقام تهدید گفته می شود. ما خودمان در فارسی گاهی می گوییم: حالا بگذار ببین من چه می کنم. طرف نیامده که دست ما را گرفته باشد ولی وقتی می خواهیم بگوییم در آینده چنین خواهم کرد، می گوییم:
بگذار ببین من در آینده چه می کنم. این همان "بگذار" ی است که ما در فارسی می گوییم بگذار مرا و مردمی که این سخنان و این حقایق را دروغ می پندارند. بدترین عقوبتها همین عقوبت دنیای آنهاست، همین چیزی که آنها ملاک نعمت می دانند، همین نقمتهایی که در پوشش نعمت به آنها داده ایم. «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون؛ اینها را کم کم، آرام آرام، تدریجی و درجه به درجه می گیریم، آنچنان که خودشان نمی فهمند و نمی دانند» (اعراف/182).
استدراج
" استدراج " که در آیات دیگر قرآن با تعبیرات دیگری آمده است از جمله اصول و حقایقی است که قرآن مجید بیان کرده است. در رابطه انسان و نعمتها یا در رابطه انسان و بلایا و شدائد، فکرهای کوتاه همین طور فکر می کنند که قرآن نقل کرد یعنی یک چیز بیشتر نمی بینند. نعمت چیست؟ مگر جز سلامتی و پول، نعمتی هم در دنیا وجود دارد؟
پول نعمت مطلق، سلامتی نعمت مطلق، اولاد و فرزندان و عشیره نعمت مطلق، هر کسی که خدا اینها را به او داد، اینها نعمت مطلق است و نعمت مطلق هم دلیل بر تقرب در نزد خداست. مسلم اگر چیزی نعمت علی الاطلاق باشد دلیل بر قرب انسان به خداست. بلایا چیست؟ مگر جز فقر بلایی وجود دارد؟ مگر جز بیماری بلایی وجود دارد؟
مگر جز تنهایی و بی کسی بلایی در دنیا وجود دارد؟ پس هر کس این طور بود خدا زده است: فلان کس یک آدم خدا زده است. ما خدا زده هستیم، اگر خدا زده نبودیم که اینهمه فقیر نبودیم، اگر خدا زده نبودیم که تن ما سالم می بود. درصورتی که مطلب این طور نیست. عکسش هم نیست که مال و ثروت بلاست، فقر نعمت است. هیچ کدام از اینها نیست
مال و ثروت با نوع عکس العملی که انسان با داشتن مال و ثروت نشان بدهد مشخص می شود که بلاست یا نعمت. مال، ثروت، سلامت، فرزندان برای یک انسانی که اینها را نعمت خدا می بیند و می داند و مغرور نمی شود و شکر این نعمتها را بجا می آورد، یعنی این نعمتها را آنچنان استفاده می کند که رضای الهی در آنهاست، می شود نعمت. همینها به علاوه غرور و اسراف در نعمتهای خدا و خرج کردن در راه نامشروع یا درآوردن از راه نامشروع، نقمتهای الهی است.
فقر هم همین طور است. ای بسا مردمی که با داشتن فقر جهنمی هستند، برای اینکه عکس العملی که در این زمینه نشان می دهند عکس العمل ناسپاسی، نارضایی، ناشکری، کفرگویی و امثال اینهاست. پس افرادی ممکن است که متنعم به نعمتهای ظاهری باشند و هیچ اشکالی در کارشان پیش نیاید، بیشتر باید از این وحشت کنند که نکند ما مغضوب پروردگار هستیم که هیچ اشکالی در کار ما پیش نمی آید.
در حدیث است ( همین را باز مولوی به شعر آورده است ) که در زمان شعیب مردی بود کافر نعمت، فاسق و فاجر، آمد به شعیب گفت که شعیب! این چگونه است، اینهایی که شما اسمش را گناه گذاشته اید من همه این گناهها را مرتکب می شوم، معلوم می شود خدا مرا خیلی دوست دارد برای اینکه هرگز مرا معاقبه و اخذ نمی کند. شعیب در عالم وحی از خدا سوال کرد که این بنده چنین می گوید.
به او وحی رسید که به او بگو که ما مدتهاست که تو را گرفته ایم و تو خودت خبر نداری. همین که اساسا ما هیچ اشکالی در کار تو به وجود نمی آوریم این بدترین عقوبتهاست که نمی خواهیم تو رویت به طرف ما بیاید. این، اخذ تدریجی است و در تعبیر قرآن "استدراج" آمده است و یکی از بدترین عقوبتهاست، چون مجال و فرصت توبه کردن را از انسان می گیرد، یعنی انسان می رسد به حالی که لطف و عنایت خدای متعال دیگر به هیچ نحو شامل حال او نمی شود و انسان این مقدار شایستگی ندارد که خدا او را با یک گرفتاری متوجه خودش کند. «فذرنی و من یکذب بهذا الحدیث» بگذار مرا و مردمی که این حدیث و سخن و این حقایق را دروغ می پندارند، اینها را در همین دنیا می گیریم، اما طوری می گیریم که خودشان هم نمی دانند گرفته شده اند، عکسش را خیال می کنند: «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون» تدریجا و درجه به درجه اینها را می گیریم از راهی که خودشان نمی دانند.
اینکه می گویند مکر الهی، نه مکر به آن معناست که یک انسان درباره انسان دیگر مکر می کند، بلکه کاری است که نتیجه اش نظیر نتیجه یک مکر است یعنی به طور پنهان و ناآشکار می گیریم، «و یمکرون و یمکر الله؛ آنها نیرنگ می کردند و خدا هم نیرنگ می کرد» ( انفال/30)، «و مکروا و مکر الله؛ آنها مکر کردند و خدا هم (در پاسخ آنها) مکر در میان آورد» ( آل عمران/54). در همین جا هم کلمه "کید" دارد «و املی لهم ان کیدی متین؛ مهلتشان می دهیم، کید و مکر ما خیلی با متانت و حکیمانه است» (اعراف/183).
عقوبت استدراج
در حدیث آمده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به خانه مردی رفتند. از طاقچه اتاق او یک تخم مرغ افتاد و نشکست. این امر باعث تعجب حضرت شد. او گفت یا رسول الله تعجب نفرمایید، در خانه ما از این قضایا زیاد است، اصلا در خانه ما را ضرر و مصیبت و این چیزها نمی زند. ظاهرا می گویند پیغمبر برخاستند و رفتند؛ فرمودند پس معلوم می شود خدا تو را از در خانه خودش طرد و رد کرده، چون همین سختیها و مصائب است که انسان را پرورش می دهد و بیشتر به سوی خدا می برد. این امر برای تو خیر نبوده است.
در قرآن کریم تعبیر ''استدراج'' در آیه 182 سوره اعراف آمده است: «سنستدرجهم من حیث لایعلمون؛ یعنی آرام آرام، درجه به درجه اینها را می گیریم عقابشان می کنیم که خودشان نمی فهمند». گفته اند استدراج یعنی همین؛ یعنی این نعمتها را پی در پی به او می دهیم، سرگرمش می کنیم، سرگرم و سرگرم می شود، به این وسیله عقابش می کنیم. این نوع از عقاب، بدترین نوع عقاب است.
عقوبت دنیوی برخی گناهان
خداوند عقوبت بعضی از گناهان را در همین دنیا می کند و در آخرت «عقوبت » سر جای خودش هست. در میان عقوبتهایی که در دنیا عکس العمل دارد، یکی همین گناهانی است که منجر به محروم کردن و مخصوصا دل شکستن یک عده مردم بیچاره و فقیر و ضعیف می شود. این یک امر عجیبی است، یکی مساله پدر و مادر است، که بدی کردن به پدر و مادر در همین دنیا عقوبت دارد و دیگر بدی کردن به مردم دلشکسته.
معنای مکر خداوند
آشنایی با قرآن 8 صفحه 309 تا 312 و 296
آشنایی با قرآن 6، صفحه 196-195
باورها > دین و نبوت > ادیان > اسلام > قران > معارف در قرآن
ادب و اخلاق > زشتی های اخلاقی
باورها > دین و نبوت > پیامبران الهی > پیامبر اکرم > احادیث و سخنان پیامبر اکرم
معنای مکر خداوند
آشنایی با قرآن 8 صفحه 309 تا 312 و 296
آشنایی با قرآن 6، صفحه 196-195
روانشناسی استدراج
پرسش:
سنت استدراج را از منظر روان شناسی توضیح داده و راهکارهای مقابله با خسران دائمی انسان را بیان کنید؟
▪ پاسخ:
قرآن کریم از برخی سنتهای الهی یاد می کند که فرایند حرکت انسان و جوامع بشری تابع آنها است. این سنتها از دیدگاه قرآن، بعدی غیبی و فرامادی دارد، با این حال همه رخدادهای جهان ماده از واقعیتی عینی و طبیعی نیز برخوردار است. در واقع همه سنتهای خداوند در چارچوب نظام طبیعی این جهان اجرا می شود. بنابراین هر پدیده غیبی که درباره انسان در این جهان نمود می یابد، افزوده بر بعد متافیزیکی، از منظر روان شناختی و جامعه شناختی نیز تبیین پذیر و تحلیل شدنی است. با چنین نگرشی می توان سنت استدراج را در دو حوزه فردی و اجتماعی بررسی کرد.
حرکت طبیعی بشر به سوی خسران
انسان به اقتضای طبیعت زندگی دنیا لحظه به لحظه امکانات وجودی خود را به کار گرفته، و کم کم آنها را از دست می دهد. خداوند از این قانون طبیعی چنین یاد می کند:«ما پیوسته زمین را از گوشه و کنارش می کاهیم (تفسیر نمونه، ج ۹۳، ص ۴۱۵)
طبیعت انسانی همواره در حال خسران و زیان است، مگر مومنان نیکوکار که به حق و شکیبایی سفارش می کنند (عصر ۲)
بنابراین فرایند روزافزون نقصان بر ما ایجاب می کند که هرچه بیشتر از نیروهای وجودی خویش بهره گرفته و آنها را به محصولات ماندگار معنوی تبدیل سازیم. در غیر این صورت حرکت در مسیر خسران به اتلاف عمر دنیوی و در نهایت، استحقاق عذاب اخروی خواهد انجامید.
فخر رازی در تفسیر سوره وعصر، از ماجرای خرما فروش و یخ فروش یاد می کند که در بازاری مقابل هم بودند. یخ فروش کم کم بر داد و فریاد خویش افزوده، از قیمت کالای خود کاسته، رهگذران را با اصرار تمام، به خرید یخ فرا می خواند، اما خرما فروش حالت طبیعی خود را تا آخر وقت حفظ می کند. راز تفاوت عملکرد این دو نفر به ماهیت کالای آن دو بازمی گردد. سرمایه خرما فروش قابل نگهداری بود، ولی از سرمایه یخ فروش، لحظه به لحظه کاسته می شد و گام به گام زیان می دید. آری سرمایه انسان در زندگی دنیا همانند یخ، مدام در حال نقصان است.
عوامل جلوگیری از خسران
الف) استفاده از موهبت عقل
خداوند به همه انسان ها موهبت عقل و نیروی شناخت شایست از ناشایست را عطا کرده و خرد انسان ها را مخاطب خویش قرار داده است (انعام ۶۵)
ب) حرکت در مسیر هدایت پیامبران
خداوند برای هدایت آدمیان ، پیامبران خویش را فرستاده و آنها را از خطر زیان ابدی بیم داده است (شعراء ۲۰۸)
ج) درس گرفتن از حوادث زندگی
هر یک از امور زندگی عاملی برای هدایت ماست، گاه با سختی ها، رنج ها و مصایب ما را به کرنش در برابر پروردگار فرامی خواند (فاطر ۳) ای کسانی که ایمان آورده اید نعمت های خدا را که بر شما ارزانی داشته یاد کنید (فاطر ۳) حال در چنین فضایی برخی افراد با روی گردانی از پیام های الهی و سوء استفاده از آنها، به اتلاف این فرصت ها پرداخته و بنابر طبیعت ظلوم و جهول خویش، نسبت به نعمت های خداوند مغرور و افسار گسیخته گشته، از بلاها و مصیبت ها عبرت نمی گیرند و از خدای خویش روی می گردانند. (تفسیر المنار، ج ۴، ص ۲۵۱)
انسان به هنگام سختی رو به سوی خداوند کرده، در بارگاه او کرنش می کند و آن هنگام که نعمتی بر او فرستاده شود، همه آن دعاها و نیازها را به فراموشی می سپرد. (زمر ۸)
مصونیت از استدراج
● پرسش:
برای اینکه سنت استدراج حیطه نظری و عملی ما را در برنگیرد و بتوانیم در برابر این پدیده مهلک مصون بمانیم چه راهکار هایی را باید نصب العین و سرلوحه فعالیت هایمان قرار دهیم؟
● پاسخ:
به طور طبیعی، پیش گیری از زمینه ها و نشانه های پدیده استدراج یا مبارزه با آنها انسان را از پیامدهای سوء آن مصون نگه می دارد. در این راستا پنج راهکار اصلی که از آیات و روایات استدراج استنباط می شود باید سرلوحه فعالیت های ما در جهت مقابله با این پدیده مهلک قرار گیرد:
این سنت (استدراج) تنها برای کافران (حج- ۴۴) و مکذبان (اعراف- ۱۸۲) اجرا می شود؛ اما مومنان اگر بر ایمان و پرهیزگاری خود پایداری کنند، در خلال سنت آزمایش، مورد محک قرار می گیرند و ناخالصی ها از وجودشان زدوده می شود. (آل عمران- ۱۷۹). اگر مردم باتقوا باشند، نعمت های الهی به استدراج آنها نمی انجامد، بلکه زندگیشان را مبارک و آنان را سعادتمند خواهد ساخت. (اعراف - ۹۶) چرا که التزام به عبودیت الهی و جهت دادن به اندیشه، روان و رفتار خویش در مسیر شریعت، به انسان نیروی مصونیت از روند خسران و زیان در طول زندگی می بخشد.
یاد خدا و آیات الهی (انعام- ۴۴)، سپاسگزاری از نعمت ها (نحل- ۵۵) و نرمش دل و روان (انعام- ۴۳) با دعا و تضرع به درگاه خداوند (اعراف- ۹۴) موجب پیش گیری از ابتلا به سنت استدراج می شود.
آیات مورد استشهاد در واقع درباره ویژگی های مبتلایان به استدراج است که می توان آنها را راهکارهایی برای مقابله با استدراج دانست. (آیه ۹۰ سوره انبیاء) درباره کسانی است که با دعا و نیایش، از ابتلا به سنت استدراج، به خداوند پناه می برند. در واقع شکر و سپاس در کنار توبه و استغفار، به افزایش نعمت ها بدون خطر استدراج می انجامد. (ابراهیم- ۷) از این رو امام صادق(ع) شکر و حمدالهی را به هنگام نعمت، یکی از نشانه های ایمنی از استدراج می داند. (الکافی، ج ۲، ص ۹۷). امام حسین(ع) نیز نشانه استدراج را غفلت از شکر و سپاس خدا می شمرد (تحف العقول- ص ۲۴۶) خداوند از حال مبتلایان به استدراج چنین خبر می دهد که هرگاه آنان را در دنیا به کرنش در برابر خدا فرا می خواندیم از آن روی می گرداندند (قلم- ۴۲) در آیه ای دیگر به صراحت یاد شده است که اگر دعا و نیایش آدمیان به درگاه خداوند نبود، هیچ گاه آن حضرت بدیشان توجهی نمی کرد. (فرقان- ۷۷) از این رو در روایات برای ایمنی از استدراج، به کثرت یاد خدا سفارش شده است (کافی، ج ۱۲ ص ۵۶۳)
همان گونه که یأس از رحمت الهی، عملی ناشایست و زیانبار است، امید افراطی و احساس ایمنی از خشم و عذاب الهی نیز انسان را طغیان گر و بی مبالات بار می آورد و زمینه ابتلا به استدراج را فراهم می کند. هر کس خود را از مکر خداوند ایمن بداند، قطعاً در مسیر خسران و زیان قرار می گیرد (اعراف-۹۹) به ویژه آن که آیه مزبور هیچ استثنایی برای این حکم نیاورده است. تنها راه ایمنی از مکر و استدراج الهی، محافظت بر حالت متعادل بیم و امید است. از این رو امام علی(ع) ابزار اعمال مکر و کید الهی را امیدواری بیش از اندازه شمرده و افزایش نعمت ها را بدون احساس بیم از گرفتاری به استدراج، زیانبار توصیف کرده است. (تحف العقول، ص ۲۰۶) یکی از راه های حفظ حالت ترس از مکر الهی، پرهیز از کوچک شمردن گناهان به ظاهر کوچک است که انسان را به تدریج به گناهان بزرگ می کشاند.
بررسی عوامل پیدایش هر یک از حوادث زندگی در چارچوب نظام سنن الهی، انسان را در مسیر پندآموزی از آنها و تأثیرپذیری از هدایت های الهی، یاری می رساند، مستدرجان به هنگام گذر از حوادث زندگی، یا آنها را تصادفی می دانند یا به دلیل غافل بودن از خداوند و تنها باتوجه به اسباب طبیعی، به تدبیر و چاره گشایی می پردازند. (المیزان، ج ۷، ص ۹۰)
آیاتی که میثاق خداوند با بندگانش برای التزام به ایمان و نیکوکاری را به ایشان گوشزد می کند (یس- ۶۰) در واقع آدمیان را به پذیرش مجدد آن عهدها و تلاش و برنامه ریزی برای تحقق آنها فرا می خواند. آیاتی که از حضور خداوند در همه جا و لزوم یادآوری مدام وظایف و تعهدات خویش و ضرورت توجه به خدا و معاد یاد می کنند (انبیاء- ۴۹) در واقع به ضرورت نظارت مستمر بر خویشتن توجه داده اند.
آیاتی که به توبه و استغفار فرا می خوانند، به مرحله باز خورد نتایج اعمال اشاره دارند. از این روست که علمای اخلاق برای حرکت صعودی در مسیر صلاح و ایمنی از انحراف و سقوط تدریجی در وادی گمراهی، روندی چهار مرحله ای را توصیه کرده اند. ۱) ایمان و تقوا ۲) سپاس گزاری، نیایش و ذکر خداوند ۳) تعادل خوف و رجاء ۴) تعمق در حوادث دنیا و سنت های الهی ۵) مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه
1- استدراج کافران با نعمت و امکانات از سوی خدا :
* الف ) اگر تمكن كفار از مواهب مادى سبب نمىشد كه همه مردم امت واحد گمراهى شوند ما براى كسانى كه كافر مىشدند خانههائى قرار مىداديم با سقفهائى از نقره و نردبانهائى كه از آن بالا روند ! « زخرف 33 »
*ب ) و براى خانههاى آنها درها و تختهائى (زيبا و نقره گون) قرار مىداديم كه بر آن تكيه كنند . « زخرف 34 »
2- کيفر تدريجی خداوند از طريق استمرار نعمت ها و مهلت دادن برای ارتکاب گناه :
* اكنون مرا با آنها كه اين سخن را تكذيب مىكنند رها كن و ما آنها را از آنجا كه نمىدانند تدريجا به سوى عذاب پيش مىبريم . « قلم 44 »
3- مايه عذاب بودن نعمت ها و مهلت های کافران برای آنان در حقيقت امر :
*اكنون مرا با آنها كه اين سخن را تكذيب مىكنند رها كن و ما آنها را از آنجا كه نمىدانند تدريجا به سوى عذاب پيش مىبريم . « قلم 44 »
4- مهلت دادن خدا به کافران برای ارتکاب بيشتر گناه :
* حال كه چنين است كافران را اندكى مهلت ده ( تا سزاى اعمالشان را ببينند ) . « طارق 17 »
5- مهلت کوتاه کافران در دنيا برای ادامه دادن به اعمال باطل خود :
*و به آنها مهلت مىدهم،چرا كه نقشههاى من محكم و دقيق است.« قلم 45 »
6- مهلت خداوند به کافران برای افزودن بر کفر و گناه خود :
* و من در مقابل آنها چاره مىكنم . « طارق 16 »
استدراج مشرکان :
استدراج مشرکان با زينت بخشی و توجيه اعمال آنان در نظرشان :
*( معبود ) كسانى را كه غير خدا را مىخوانند دشنام ندهيد مبادا آنها ( نيز ) از روى ظلم و جهل خدا را دشنام دهند ، اين چنين براى هر امتى عملشان را زينت داديم سپس بازگشت آنها به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مىكردند آگاه مىسازد ( و پاداش و كيفر مىدهد ) . « انعام 108 »
استدراج مکذبان :
استدراج تکذيب کنندگان آيات الهی :
*و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند تدريجا از آن راه كه نمىدانند گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد . « اعراف 182 »
علامت استدراج :
گوشمالی نشدن انسان به هنگام گناه ، علامت کمين خدا :
*و به آنها مهلت مىدهم،چرا كه نقشههاى من محكم و دقيق است.« قلم 45 »
نمی دونم تا حالا دقت کردين يا نه بعضيا راحت و آسوده هر کاری می کنن ولی ما تا ازمون يه خطايي حالا چه کوچيک چه بزرگ سر می زنه تاوانشو سريع تو همين دنيامی ديم . خوب هممون خوب می دونيم مجازات شدن تو اين دنيا خيلی بهتر از آخرت .
حالا خودتون هر جوری می خواين تطبيقش بدين با اتفاق هايي که خيلی براتون پيش اومده . هيچ وقت حسرت آرامش و خوشبختی اين آدما رو نخورين ( در واقع به هيچ عنوان گول ظواهر آدما رو نخورين ) ممکنه برای يه مدت کوتاه تو اين دنيا خوشبخت باشن ولی بعدا بايد 10 برابرشو پس بدن . بياين يه ذره هم که شده خدا رو به خاطره همه چيزی که به ما داده شکر کنيم يه ذره از ناشکری کردن دست بردايم .
به اميدی که هيچ وقت جزء يه همچين آدمايي نباشيم .
« الهی آمين »